بهبود و توسعه در بسیاری از کشورها جزء برنامههای متعارفی و طبیعی حیات اجتماعی در آمده است. بهبود و بازسازی نقطه شروع تحول در هر سازمان و به تبع آن در هر جامعهای است و امری است که در هر فرهنگ با فرهنگ دیگر فرق میکند به عبارت دیگر در میان فرهنگها نسخه واحدی برای آن پیدا نمیشود. بهبود و رونق یک موضوع اعتباری است و از طریق مقایسه است که امری بهبود یافته و امری دیگر بهبود نایافته تلقی میشود، یعنی قابلیت برای بهبود و اثرپذیری بیشتر اکتسابی است و مستلزم درک بهبودگر از موقعیت خویش و نیازمند یک تلاش همه جانبه بر موقعیت است؛ یعنی تلاش و کوشش متناسب لازم دارد تا به وقوع بپیوندد. در دنیای امروز موجهایی با کششهای قوی و طیفهای مقتدر جریان دارد که مبانی ارزش و بهبود رونق را دگرگون میکند و آن را در جهت خود سوق میدهد. سازمانها دستخوش تغییر و تحول هستند، اما هر نوع تحولی بهبود و بازسازی تلقی نمیشود؛ بر عکس این قضیه همواره صادق است و هر بهبودی قطعا یک تغییر و تحول محسوب میگردد. تحول امری درونی و خودجوش است و نمیتوان آن را به سازمان تزریق کرد. زمانیکه حتی یک درجه در ابعاد کمی یا کیفی در مقایسه با شرایط قبلی سازمان رونق حاصل شود، بهبود و بازسازی تحقق یافته تلقی میشود. بهبود و بازسازی از یک سازمان به سازمان دیگر متغیر بوده، تابع آن ساختار آن است و بنابراین روش هر سازمان لزوما در سایر سازمانها قابل تحقق نیست. کمالطلبی، حقیقتخواهی، علاقهمندی و اراده به تحول و پیشرفت عواملی هستند که بر پایه روحیه امید در نسان موجبات تلاش برای تحقق سرنوشت مطلوب و آیندهای روشن را فرآهم میکنند و این عوامل را باید مهمترین سرمایههای مورد نیاز تمام تحولات سازمانی و پشتوانه اصلی اجرای برنامهها بهبود دانست. با توجه به اینکه در جهان امروز بیشترین ارزش سازمانی مبتنی بر داراییهای غیر ملموس است. توانایی برای شناخت و برآورد منبع این ارزش برای سازمانها مهم و حیاتی است(چانگ و ال باینکا، 2004، 860). در چنین فضایی این سوال اساسی مطرح است که راز بقا و موفقیت، سرآمدی و توسعه سازمانها در بازار رقابتی امروز چیست؟ با نگاهی به ادبیات مربوطه و بررسی نظریات اندیشهمندان، شاید بتوان پاسخ سوال را در ایجاد، حفظ و تداوم سرمایه اجتماعی یافت(حسنزاده ثمرین و مقیمی، 1389، 124). اخیرا سرمایه اجتماعی سبب ایجاد تئوریهایی شده است که پایهای برای سایر مطالعات مدیریت هستند(همان). مفهوم سرمایهی اجتماعی توجه زیادی را در تحقیقات مربوط به نظریه سازمان به خود جلب کرده است.
1-2- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
بهبود و بازسازی سازمان بر اساس محیط متغیر امروز و زمینهای که علوم رفتاری کاربردی به وجود آورد، مطرح گردید. تغییرات سریع در محیط سازمانها که با دگرگونی محیطهای اجتماعی همراه بود و منجر به تغییر عمدهای در شیوهی زندگی، نیازها و پایگاه ارزشهای افراد گردید ایجاب میکرد که ساختار و فرآیندهای سازمانی انعطافپذیر تا حدودی جایگزین الگوهای سنتی گذشته شوند. سازمانها جزء سیستمهایی از سیستمهای اجتماعی هستند که از تغییر و تحول محیط خویش تاثیر میپذیرند. تنها راه موثر ایجاد تحول در سازمان، تغییر فرهنگ و نحوه عملکرد مدیران از طریق تحول در سیستم ارزشها، باورها و روابط پذیرش شدهی درون سازمان است. به همین جهت پیدایش بهبود سازمان ضرورت پیدا میکند. سازمانهای دولتی و خصوصی در صورتی که بخواهند در بازار رقابت کنونی دوام بیاورند نمیتوانند در جا بزنند یا عقب گرد نمایند؛ زیرا ممکن است به سرنوشت بسیاری از سازمانهای از میدان به در شده بسیاری از کشورها در بیایند. البته شکست این سازمانها دلایل متعددی دارد، اما تقریبا همه محققان بر این نظر اتفاق دارند که علل ریشهای آن به نحو سادهای فقر مدیریت بوده است. به طور کلی مدیریت اثر بخش برای بقا، فعالیتهای خود را با زمان هماهنگ میکند(اوهاما[1]، 1982، 43). تغییرات سریع امروزی به تصمیمگیریهای فوری نیاز دارد. اما کشمکشهای قدرت به وضع عجیبی نظام اداری را کند کرده است. رقابت، نیاز به نوآوری مستمر دارد و قدرت اداری، خلاقیت را نابود میکند. فضای تازهی کسب و کار به شهود و اشراق نیاز دارد همنگونه که به تجزیه و تحلیل نیاز دارد. دیوانسالاریها دیگر از عهده وظایفی که برایشان طراحی شده بر نمیآیند چون شرایط محیطی که باعث شکوفایی دیوانسالاریها شد و حتی آنها را به موتورهای کارا تبدیل کرد به سرعت و به طور جدی در حال تغییر و تحول است. فضای سازمانهای امروزی را رخدادهای غافلگیرکننده و آشفتگیها و آشوبهای تعمیمیافته به لرزه آورده است. میلیونها کارمند سختکوش و باهوش به این نتیجه رسیدهاند که دیگر قادر نیستند وظایف خود را به خوبی انجام دهند، محصولات جدید خلق کنند، بازارهای تازه کشف نمایند، تکنولوژیهای بهتر طراحی کنند، با ارباب رجوع رفتار بهتری داشته باشند، مگر آنکه مقررات را زیر پا بگذارند و رویههای رسمی را تغییر دهند. برای آنکه کاری انجام شود، چیزی ابداع گردد، قدم مثبتی برداشته شود باید نظام اداری دگرگون شود(تافلر[2]، 1990، 306). با توجه به تغییرات و تحولات در دنیای امروزی و به وجود آمدن نظریههای جدید در مورد از پیشرو برداشتن مشکلات سر راه سازمانها، راهکارهای مختلفی برای سازمانها ارائه گردیده است تا با توسل به آن بتوانند مشکلات را از سر راه خود بردارند اما توجه به این نکته ضروری است که سازمانها و اندیشهمندان، پژوهشگران باید به دنبال راه حلهای نوآورانهای برای رفع مشکلات خود ارائه کنند از اینرو در این تحقیق به منظور اعتلای این مهم، به بررسی نقش سرمایه اجتماعی در دستیابی به بهبود سازمانی در شهرداری منطقه 20 تهران مورد بررسی قرار گرفته است.
1-3- اهداف تحقیق
1-3-1- هدف کلی تحقیق
- تعیین رابطهی بین سرمایه اجتماعی و بهبود سازمانی در شهرداری منطقه 20 تهران
1-3-2- هدف اصلی
- تعیین رابطهی بین سرمایه اجتماعی و بهبود سازمانی شهرداری منطقه 20 تهران
- تعیین وضعیت نگرش کارکنان شهرداری منطقه 20 تهران از لحاظ ابعاد سرمایه اجتماعی
1-3-3- اهداف فرعی
- بررسی رابطهی بین اعتماد و بهبود سازمانی شهرداری منطقه 20 تهران
- بررسی رابطهی بین همکاری و بهبود سازمانی شهرداری منطقه 20 تهران
- بررسی رابطهی بین مشارکت و بهبود سازمانی شهرداری منطقه 20 تهران
- بررسی رابطهی بین انسجام اجتماعی و بهبود سازمانی شهرداری منطقه 20 تهران
- بررسی رابطهی بین ارتباط کاری و بهبود سازمانی شهرداری منطقه 20 تهران
1-4- فرضیه های تحقیق
1-4-1 فرضیه اصلی
- بین سرمایه اجتماعی و بهبود سازمانی شهرداری منطقه 20 تهران رابطه وجود دارد.
1-4-2- فرضیههای فرعی
- بین اعتماد و بهبود سازمانی شهرداری منطقه 20 تهران رابطهی معنیداری وجود دارد.
- بین همکاری و بهبود سازمانی شهرداری منطقه 20 تهران رابطهی معنیداری وجود دارد.
- بین مشارکت و بهبود سازمانی شهرداری منطقه 20 تهران رابطهی معنیداری وجود دارد.
- بین انسجام اجتماعی و بهبود سازمانی شهرداری منطقه 20 تهران رابطهی معنیداری وجود دارد.
- بین ارتباط کاری و بهبود سازمانی شهرداری منطقه 20 تهران رابطهی معنیداری وجود دارد.
- بین احساس اثرگذاری و بهبود سازمانی شهرداری منطقه 20 تهران رابطهی معنیداری وجود دارد.
فرم در حال بارگذاری ...