محققان و پژوهشگران عرصه ارتباطات سواد رسانه ای را شامل « تحقیق ، تحلیل ، اموزش و اگاهی از تاثیرات رسانه ها نظیر رادیو ، تلویزیون،فیلم،روزنامه ،مجله ، کتاب و اینترنت بر روی افراد و جوامع بشری می دانند» (کمالی پور ،1385،آن لاین ) بر اساس این تعریف سواد رسانه ای به دنبال آن است تا در فرد توانایی لازم برای استفاده از رسانه ها را اموزش دهد به طوری که فرد بتواند ضمن درک و تحلیل و ارزیابی پیام های رسانه های مختلف ، پیام ها و برنامه های مثبت ، مفید و سازنده را از پیامهای منفی و بی محتوا تشخیص دهد. یعنی فرد اگاهانه در برابر رسانه ها قرار گیرد و توانایی دسترسی به پیام های مورد نظر خود از میان انبوه پیام ،تجزیه وتحلیل انتفادی ،ارزیابی و ارسال پیام ها در انواع مختلف را پیدا کند .
اهمیت سواد رسانهای را میتوان در 5 نکته دانست. نخست اینکه رسانهها روی فرایندهای دمکراتیک اثر عمیقی دارند. در فرهنگ رسانههای جهانی مردم به 3 مهارت نیازدارند تا بتوانند نقش شهروندی خود را در ساختارهای دمکراتیک پیش ببرند. این 3 نقش عبارتند از اندیشه انتقادی، ابرازعقاید خود و مشارکت.
سواد رسانهای میتواند این 3 خواسته را پیشببرد، سوادرسانهای میتواند به شهروندان آینده این امکان را بدهد که گروههای سیاسی را طبقهبندی کنند، آن را فهم کرده و در حوزه گفتمان عمومی بسط دهند و در نهایت تصمیمهایی آگاهانه در هنگام رای دادن بگیرند.
دومین اهمیت سوادرسانهای زمانی آشکار میشود که به مصرف بالای رسانهای و اشباع شدن جامعه با رسانهها نگاهی بیندازیم. تلفن همراه، شبکههای اجتماعی، بازیهای ویدئویی، مجلات، بیلبوردها، اینترنت و…، همه و همه پیامهای رسانهای شده بیشتری را در یک روز به ما منتقل میکنند که گاهی بیش از تمام پیامهایی است که اجداد ما در یک سال دریافت میکردند، سواد رسانهای در حقیقت این مهارت را به ما میدهد که از میان این دریای پیامها و تصاویر ایمن عبور کنیم.
سومین بعد اهمیت سواد رسانهای به نفوذ رسانهها بر شناخت، درک و گرایش ما در مورد مسائل مختلف میپردازد. تجربه رسانهای ما اثر مهمی بر راهی که ما درباره دنیای اطرافمان میاندیشیم، تفسیر میکنیم و عمل میکنیم، دارد. سواد رسانهای با کمک به ما برای فهمیدن این نفوذ میتواند به ما کمک کند از وابستگی خود به رسانهها و تصویرسازی آنها بکاهیم.
مسئله چهارم افزایش اهمیت اطلاعات و ارتباطات بصری است. در حالی که مدارس ما بیشتر در عالم چاپ باقی ماندهاند زندگی ما بهطور روزافزونی تحتتأثیر تصاویر بصری است. از لوگوهای تجاری تا بیلبوردهای غولپیکر و از تلفنهای همراه تا سایتهای اینترنتی از این جمله هستند. آموزش چگونگی خوانش لایههای چندگانه ارتباطات برپایه تصویر مسئله مهمی است که باید به سواد چاپی سنتی افزوده شود. ما در دنیای چندرسانهای زندگی میکنیم.
نکته پنجم اهمیت اطلاعات در جامعه و نیاز به آموزش مادامالعمر است. فرایندهای اطلاعاتی و خدمات اطلاعاتی در کانون تولید ملی قرار گرفتهاند اما در کنار این صنایع رسانههای جهانی رشد بسیاری کردهاند و این صداهای مستقل و دیدگاههای متنوع را به چالش میکشند، بر این اساس سواد و آموزش رسانهای میتواند هم به معلمان و هم دانشآموزان کمک کند تا بفهمند اطلاعات از کجا میآید، چه منافعی ممکن است در پس آن باشد و چگونه میتوان به صداهای دیگری در این مورد دست یافت.
برای انتخاب سبک زندگی به عنوان زیر مجموعه ای نه چندان محدود از فرهنگ شاید مهم ترین دلیل آن اینچنین باشد:
از منظر علوم اجتماعی و در میان مفاهیمی که در این حوزه رایج است،”سبک زندگی” طی صد و اندی سال که از کاربرد آن می گذرد به صورتی فزاینده مورد توجه محققان و اندیشمندان قرار گرفته است. این توجه، به گونه های مختلفی توضیح داده می شود.”سبک زندگی” در آغاز با مباحث طبقه و منزلت اجتماعی پیوند خورد. اهمیت این مباحث در اوایل قرن بیستم این اصطلاح را برجسته ساخت زیرا از یکسو به نظر می رسید “سبک زندگی” فرصت تبین هایی غیر مارکسیستی را در این مباحث فراهم می کند؛ آن چنان که پیتر برگر می نویسد:” بعضی از جامعه شناسان آمریکایی بر سبک زندگی به جای عوامل اقتصادی تاکید و بدین وسیله تصور می کردند راهی آشکارا غیر مارکسیستی برای بررسی قشر بندی تولید کرده اند.”(Berger&Berger1972:133)
از سوی دیگر بسیاری از جامعه شناسان این اصطلاح را در قالب شاخصه، گویاتر و مناسب تر از شاخصه های رایج در مطالعه ی طبقه یا قشربندی اجتماعی می دانستند. برون در این زمینه می گوید:” شاخصه های شان و منزلت اجتماعی_اقتصادی یا همان متغییرهای سبک زندگی به خصوص برای افرادی که از یک اجتماع محلی نیستند، قابل استفاده تر از کنش متقابل یا خودآگاهی طبقاتی هستند.”
لسلی و همکاران سبک زندگی را مهم ترین راه شناخت خودی از بیگانه در میان مردم معرفی می کنند پس می توان دریافت چرا در جوامع امروزی _که افراد آن از یکپارچگی فرهنگی کمتری برخوردارند و تکثری رزو افزون مشاهده می شود _ “سبک زندگی” اهمیت بیشتری می یابد به همین دلیل است که با توسعه زندگی شهری ابرین و همکاران تمایز در سبک زندگی را یکی از چهار بعد اصلی تمایز اجتماعی و فرهنگی معرفی می کنند.
(Obrien, Schrag & Martin 1969:32)
به موازات افزایش اهمیت مباحث و تمایز و هویت یابی، “سبک زندگی” بیش از گذشته اهمیت یافت. هیل در این باره می نویسد:
“سبک زندگی هر فرد موقعیت ا را در جامعه برای دیگران آشکار می سازد… برای بسیاری از افراد تاثیرگذاری درست خیلی مهم تلقی می شود؛ فقط کسانی که غنی، خودکفا با دارای اعتماد به نفس بسیاری هستند می توانند به تاثیر دارایی ها، الگوی رفتاری و ظاهر خود بر دیگران توجه کنند.” او با اشاره به تماس بیشتر انسان امروزی با بیگانگان معتقد است انسان با به کارگیری سبک زندگی تلاش می کند منزلت اجتماعی خود را به دیگران نشان دهد؛ کاری که در یک جامعه کوچک لازم نبود. از سوی دیگر علاقه مندی به جابه جایی اجتماعی و این تغییر سبک ها، نمودی از همین خواسته است. بسیاری از دوست یابی ها بر اساس همین سبک ها و اطلاعاتی که در مورد ان مبادله می شود پدید می آید. افراد تلاش می کنند با کسب اطلاعات در مورد سبک های جدید از یک سو منزلت اجتماعی دلخواه خود را بدست آورند و از سوی دیگر به کهنگی و دور بودن از مد متهم نشوند. بدین جهت هیل معتقد است:” بحث سبک زندگی فقط موضوع ثبت سلیقه های نو یا حتی پیشرفت هایی در کیفیت زندگی نیست[آنچنان که عده ای معتقدند و توجه به سبک زندگی را به آن نسبت می دهند.] تارکان دنیا هم سبک زندگی دارند؛ حتی اگر سبکی باشد که افراد اندکی خواهان اطلاعاتی درباره آن باشند چه برسد به تجربه کردن آن.”(هیلف 1381 : 4-232)
آنچه شاید بیش از هر عامل دیگری انسان امروز را به سبک دهی زندگی” خود-به تعبیری وبری- و در نتیجه توجه بیشتر محققان علوک اجتماعی را به سبک زندگی” توضیح دهد با نگاهی خوشبینانه، فراهم آمد”فرصت انتخاب” و اعمال آن و با نگاهی بدبینانه،”تصور وجود چنین فرصتی” برای انسان امروزی در جنبه های مختلف زندگی اش است؛ فرصتی که در گذشته شاید برای تعداد اندکی از افراد یک جامعه و آن هم در زمینه های محدودی حاصل می شد. فراهم آمدن این فرصت با تصور آن، از یکسو ناشی از فراغت نسبی بسیاری از انسان ها از دغدغه های تامین نیازهایشان بود؛ آن چنان که بوردیو می گوید:”به محض آن که فاصه ی عینی از نیاز بیشتر می شود سبک زندگی محصول چیزی می شود که وبر آن را سبک دهی زندگی” می خواند.” (Bourdieu 1984 :55)
رسانه های جمعی و تبلیغات نیز نقش مهمی در ترویج تنوع در سبک های زندگی و جلب نظر مردم به این مقوله داشته اند و با افزایش حضورشان در زندگی مردم “سبک دهی زندگی” را در کانون توجه مردم قرار داده اند. از این رو محققان مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی توجه بسیاری را به بحث “سبک زندگی” مبذول داشته اند.
مطلب پیش گفته نشان می دهد که “سبک زندگی” مبین بخشی از فرهنگ است که در جوامع امروزی نقش مهمی در زندگی مردم بازی می کند چرا که با مسائل کلیدی و حساسی همچون هویت(تمایز) فردی و اجتماعی و فعلیت بخشیدن به قدرت تشخیص و انتخاب یا حداقل ایجاد احساس آزادی عمل پیوند خورده است؛ مسائلی که پاره ای از بنیادی ترین وجوه انسانی را بیان می کند. بدین ترتیب اهمیت مفهوم سبک زندگی در این است که سطحی ترین لایه های زندگی (از آرایش مو و لباس گرفته تا حالت بیانی و ژست صورت و بدن) را به عمیق ترین لایه های آن پیوند می زند.
مولفه های سبک زندگی:
یکی از راه های درک بهتر مفهوم”سبک زندگی”از نظر اندیشمندان مختلف، بررسی عناصر و مولفه هایی است که ایشان برای سبک زندگی برشمرده و یا در تحقیقات خود از آن ها به عنوان شاخصه های بهره برده اند. عناصری که زیمل، ویلن و وبر در آثار خود از ان ها یاد کرده اند عبارت است از: شیوه ی تغذیه، خود آرایی(نوع پوشاک و پیروی از مد)، نوع مسکن(دکوراسیون، معماری و اثاثیه)، نوع وسیله حمل و نقل، شیو های گذران اوقات فراغت و تفریح، اطفار(رفتارهای حاکی از نجیب زادگی یا دست و دلبازی، کشیدن سیگار در محافل عمومی). گردن در جمع بندی خود چند عامل مهم را در مطالعه سبک زندگی بر می شمرد: الگوهای مصرف، نوع لباس، نحوه صحبت، نگرش ها و الگوهای مربوط به نقاط تمرکز علاقه مندی در فرهنگ مانند امور جنسی، عقلانیت، دین، خانواده، میهن پرستی و …(Gordon, 1963: 19)
در این پژوهش محقق برآن است تا با بررسی میزان تاثیر سواد رسانه ای مخاطبان به عنوان متغییر مستقل بر انتخاب سبک زندگی متاثر از برنامه های ماهواره ای به عنوان متغییر وابسته بپردازد.که در این میان به بررسی برنامه های شبکه من و تو به عنوان نمونه می پردازد.
1-2 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق :
شاید بهترین تعریف از مفهوم سبک زندگی همین باشد که الگویی برای کنش و متمایز کننده مردم از یکدیگر است و موارد ی چون گذران اوقات فراغت، پوشش و مدیریت بدن، روابط میان فردی، نوع و شیوه غذاخوردن، کالاهای منزل و چیدمان آن، آداب و رسوم فردی و بسیار موثر است رسانه و بسیاری از مواردی دیگر را در بر می گیرد. رسانه یکی از مواردی است که باعث شکل گیری سبک زندگی می شود و در انتخاب شیوه زندگی فرد بسیار موثر است. رسانه ها به وسیله تبلیغات و برنامه هایی چون فیلم ها و سریال ها و سایر آیتم ها به ما می گویند چگونه بیندیشیم،بپوشیم ، بخوریم و زندگی کنیم. در این میان اگر فرد در مقابل هجمه ی پیام هایی که در معرض آن قرار گرفته است مجهز به سلاح سواد رسانه ای نباشد با سبک زندگی مورد تبلیغ رسانه که شاید اصلا هیچ یک از ابعاد آن درست انتخاب نشده اند روبه رو می شود. به جز مصرف گرایی و سایر مواردی که رسانه ها به دنبال آن هستند استقلال فکری و عملی از فرد گرفته می شود و تبعات بسیار بدی را چه لحاظ فردی بلکه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به دنبال دارد.
بنابراین فرد با سطح سواد رسانه ای متفاوت، سبک زندگی متفاوتی را هم خواهد داشت و اگر به افراد در جامعه سواد رسانه ای آموزش داده شود نگاهشان به رسانه ها انتقادی خواهد بود و در معرض رسانه ها بی سلاح نخواهند بود و تاثیرپذیریشان کمتر و سنجیده تر خواهد بود بنابراین سبک زندگی گرفته شده از رسانه ها هم متفاوت خواهد بود.
با توجه منویات مقام معظم رهبری از سالیان گذشته در خصوص توجه به جنگ نرم، نفوذ بیگانگان و نشانه گرفتن فرهنگ و سبک زندگی جوانان و سایر آحاد ملت توجه هرچه بیشتر بر مسئله ی بررسی سبک زندگی افراد جامعه و هدایت به سمت سبک زندگی اسلامی _ایرانی که برگرفته از آیات قرآن کتابی، که برای همه اعصار و تمامی جوانب زندگی به عنوان راهنما و دستورعمل می باشد و فرهنگ غنی تشیع در قالب احادیث و سیره ائمه اطهار همچنین فرهنگ چندین هزارساله ی ایرانی است.
بنابراین بررسی و سنجش میزان تاثیر این مقوله بر نوع سبک زندگی انتخابی افراد می تواند در تصمیم سازی های کلان و استراتژی ها و برنامه های کشور بسیار حائز اهمیت باشد چرا که با درک میزان اهمیت موضوع گسترش آموزش سواد رسانه ای و تلاش برای ارتقا سطح سواد رسانه ای مردم کشور می توانیم در انتخاب سبک زندگی مناسب و مطابق با الگوی اسلامی _ ایرانی گام موثری در جهت داشتن ایرانی آباد و آزاد داشته برداریم.
سوال این هست که میزان سواد رسانه ای چقدر باعث می شود سبک زندگی که فرد انتخاب می کند تحت تاثیر رسانه ها نباشد.
1-3 اهداف تحقیق:
1-3-1 هدف اصلی:
بررسی تاثیر میزان سواد رسانه ای مخاطبان بر انتخاب سبک زندگی متاثر از برنامه های شبکه های ماهواره ای
1-3-2 اهداف فرعی :
1-4 سؤالات تحقیق:
1-4-1 سوال اصلی:
میزان سواد رسانه ای مخاطبان تا چه میزان بر انتخاب سبک زندگی متاثر از برنامه های ماهواره تاثیر دارد؟
1-4-2 سوالات فرعی:
1-5 فرضیه های تحقیق:
1-5-1 فرضیه اصلی:
بین میزان سواد رسانه ای مخاطبان و انتخاب سبک زندگی متاثر از برنامه های ماهواره رابطه ی معنا داری وجود دارد.
1-5-2 فرضیه های فرعی:
1. بین میزان سواد رسانه ای مخاطبان و گذراندن اوقات فراغت شان متاثر از برنامه های ماهواره رابطه ی معنا داری وجود دارد.
2. بین میزان سواد رسانه ای مخاطبان و نحوه پوشش و مدیریت بدن شان(لاغری و چاقی و توجه به اندام) متاثر از برنامه های ماهواره رابطه ی معنا داری وجود دارد.
3. بین میزان سواد رسانه ای مخاطبان و کالاها و دارایی های منزل و خارج از آن و نحوه چیدمان آن ها متاثر از برنامه های ماهواره رابطه ی معنا داری وجود دارد.
4. بین میزان سواد رسانه ای مخاطبان و نوع و شیوه غذا خوردن شان متاثر از برنامه های ماهواره تاثیر رابطه ی معنا داری وجود دارد.
5. بین میزان سواد رسانه ای مخاطبان و آداب و رسوم و مناسک فردی و اجتماعی متاثر از برنامه های ماهواره رابطه ی معنا داری وجود دارد.
6. بین میزان سواد رسانه ای مخاطبان و روابط میان افراد متاثر از برنامه های ماهواره رابطه ی معنا داری وجود دارد.
1-6 تعریف مفاهیم
تعریف عملیاتی:
1-6-1 سواد:
با ورود به قرن بیست و یکم و ظهور جامعه دانایی محور، مفهوم سواد تغییر پیدا کرده است. سواد، دیگر همان معنی سنتی توانایی خواندن و نوشتن را ندارد، بلکه مفهوم سواد در معنای جدید خود شامل سواد دیجیتالی، سواد اطلاعاتی و سواد رسانهای است. با توجه به اینکه در عصر حاضر، شکل و سطح سواد تغییر کرده است؛ همه افراد جامعه نیاز به سوادآموزی در معنای جدید آن دارند. در عصر کنونی کسی که خواندن و نوشتن میداند و حتی تحصیلات دانشگاهی دارد، ولی به عنوان مثال نحوه استفاده از اینترنت و جستجو در آن را نمیداند، یا توان درک پیامهای رسانهای را ندارد، باسواد تلقی نمیشود.
1-6-2 سواد رسانه ای:
براساس تعریفی که کارشناسان حوزه ارتباطات ارائه داده اند : سواد رسانه ای « توانایی دستیابی ، تجزیه و تحلیل ، نقد ، ارزیابی و ایجاد ارتباط به گونه های مختلف است » . ( Alliance for media Literacy , 2001:1 ) از نظر آنان فرد واجد این مهارت قادر است به صورت منتقدانه ، درباره آنچه در کتاب ، روزنامه ، مجله ، تلویزیون ، رادیو ، فیلم ، موسیقی ، تبلیغات ، بازی های ویدئوئی ، اینترنت و … میبیند ، میخواند و میشنود ، فکر کند . همچنین سواد رسانهای از نظر برخی کارشناسان، به معنای فراگیری چگونگی تولید پیام با استفاده از رسانههای چاپی ، سمعی و بصری و …. است . ( A Canadian Difinition , 2003:1 ) .
کارشناسان حوزه سواد رسانه ای از 5 اصل اساسی برای تحلیل منتقدانه پیام های رسانه ای یاد میکنند که عبارتند از :
از سوی دیگر از صاحبنظران علم ارتباطات ، سواد رسانه ای را مفهومی می دانند که در پنج پرسش زیر مطرح میشود .
سه جنبه سواد رسانهای از نظر دکتر یونس شکر خواه عبارتند از:
الف: ارتقاء آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانهای؛ و یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوهی مصرف غذای رسانهای از منابع رسانهای گوناگون که در یک کلام همان محتوای رسانههاست.
ب: آموزش مهارتهای مطالعه یا تماشای انتقادی
ج: تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانهها که در نگاه اول قابل مشاهده نیست.
با توجه به تعریف دکتر شکرخواه پژوهشگر برآن است تا با ارزیابی میزان سواد رسانه ای مخاطبان تاثیر آن را بر انتخاب سبک زندگی متاثر از رسانه(برنامه های سرگرم کننده شبکه من و تو) را بسنجد بنابراین میزان درک پیام های رسانه ای، هدف سازندگان برنامه ها و … مهم ترین سوال های پژوهش گر از مخاطب است تا بتواند به میزان سوادرسانه ای او پی ببرد.
1-6-3 سبک زندگی:
سبک زندگی یک مفهوم به نسبت جدید است که خیلی ساده میتوان آن را مجموعه عملکردهای روزانه فرد تعریف کرد. مثل اینکه هرکسی در زندگی روزمرهاش تصمیم میگیرد چه بپوشد، چه بخورد، کجا زندگی کند و محل زندگیاش را چطور آرایش کند، چه تفریحاتی داشته باشد، با چه کسانی معاشرت کند و حتی چه ادبیاتی را برای صحبت کردن به کار گیرد، در کنار بسیاری موارد دیگر از این قبیل مجموعه سبک زندگی او را تشکیل میدهند.
حالا اگر از زاویه دیگری به مجموعه همین رفتارهای ساده نگاه میکنیم، به تعبیری میتوانیم بگوییم سبک زندگی یک فرد انتخابی است که
از جایگاه اجتماعی، نظام ارزشی و هنجارهای درونیشده او نشأت میگیرد و در عین حال تا حد زیادی هویت و موقعیت او را ساختار جامعه مشخص میکند. و رسانه شاید بیشترین سهم را در تنظیم آنچه مخاطب انتخاب می کند را در اختیار دارد.
1-6-4 مولفه های سبک زندگی:
در این پژوهش با بررسی مولفه های سبک زندگی مخاطبان می خواهیم به تاثیری که رسانه روی انتخاب نوع سبک زندگیشان گذاشته پی ببریم.
1-6-4-1 گذراندن اوقات فراغت: فعالیت های مرتبط با زمانی است که فعالیت های اجباری (فعالیت های شخص)را در برنمی گیرد. در واقع فعالیت هایی است که در ان نوعی گزینش و انتخاب صورت می گیرد. این فعالیت ها می تواند از جنبه مادی یا فرهنگی داشته باشد.
1-6-4-2 نوع پوشش: نوع پوششش و لباسی است که افراد برای خود انتخاب می کنند که می تواند از روی الگوسازی یعنی لباس های گران قیمت و مد روز باشد یا از روی الگوی فرهنگی انتخاب شودو به صورت ساده و اصیل باشد.
1-6-4-3 مدیریت بدن:که به معنای دستکاری و دخل و تصرف در ظواهر جسمانی فرد است. که می تواند پزشکی، آرایشی و بهداشتی، کنترل وزن و تناسب اندام باشد که به صورت جراحی های صورت و بدن و با الگومادی باشد.
1-6-4-4 کالاهای مورد استفاده در داخل و خارج از منزل و چیدمان آن: منظور کالاهای زندگی است که افراد در محل زندگی یا محل کار خود برای استفاده های ضروری و غیر ضروری و نیز تزئین و چیدمان مکان های زندگی و کارشان استفاده می کنند. که انتخاب ان ها ریشه در رفتارهای فرهنگی یا مادی آن ها دارد.
1-6-4-5 روابط میان فردی: منظور نوع و شکل رابطه ای است که افراد با یکدیگر در محیط های خانواده و اجتماع دارند که نشان دهنده پیروی از سبک زندگی سنتی یا مدرن است.
1-6-4-6 آداب و رسوم و مناسک فردی و اجتماعی: به معنای رفتار و عمل فردی و جمعی افراد در خانواده و جامعه است که اغلب با نوعی تقدس و احترام ویژه همراه است که می تواند طیف وسیعی از اداب که ریشه در اعتقادات مذهبی، عرف های خانوادگی، اجتماعی، سیاسی را در برگیرد.
1-6-4-7 نوع غذا و شیوه غذا خوردن: استفاده از غذاهای اصیل و ایرانی تا فرنگی و محلی یا ترکیب آن ها همگی نشانگر تبعیت از سبک زندگی سنتی یا مدرن می باشد
1-6-5 برنامه های ماهواره ای:
در این پژوهش منظور ما از برنامه های ماهواره ای، برنامه های سرگرم کننده مانند: برنامه های ترکیبی تصویری(شوهای)، مسابقات، مستندها و …مختلف از شبکه ی ماهواره ای من و تو می باشد. که در بهار و تابستان سال 2013 پخش می شود.
1-6-6 مخاطبان:
مخاطبان مد نظر در این پژوهش دانشجویان دختر و پسر مراکز فرهنگ و هنر دانشگاه علمی کاربردی در شهر تهران می باشند.
1-6-7 شبکه تلویزیونی من و تو:
شبکه تلویزیونی من و تو وابسته به شبکه ی تلویزیونی مرجان است که به پخش برنامه های سرگرم کننده تفریحی و فرهنگی به زبان فارسی می پردازد. برنامه های خود را از شهر لندن واقع در بریتانیا پخش می کند برنامه ی این شبکه شامل: فیلم سریال، اخبار، گزارش و برنامه های دیگر می باشد. این شبکه در تاریخ 28اکتبر 2010 میلادی راه اندازی شده است. در این پژوهش برنامه های برنامه های سرگرم کننده مانند: برنامه های ترکیبی تصویری(شوهای)، مسابقات، مستندها و … پخش شده از این شبکه ی تلویزیونی مدنظر پژوهشگر است.
1-7 روش تحقیق:
با توجه به ماهیت تحقیق و متغیرها و مفاهیم آن و نیز ویژگی های خاص جامعۀ آماری، در پژوهش حاضر از دو روش سود جسته ایم؛ به لحاظ مفهومی از روش مطالعۀ اسنادی و از حیث تجربی برای بررسی متغیرها و چگونگی توزیع آن ها در جامعه از روش پیمایشی استفاده کردهایم. از جاییکه روش پیمایشی عامترین نوع روش تحقیق است و روشی برای گردآوری داده ها است که در آن از گروههای معینی از افراد خواسته می شود به تعدادی پرسش مشخص(که برای افراد یکسان است) پاسخ دهند؛ این پاسخها مجموعۀ اطلاعات تحقیق را تشکیل می دهند از این روش در این پژوهش استفاده می شود
1-8 جامعه آماری:
در این تحقیق با توجه به سئوال اصلی و تلاش برای بررسی تاثیر میزان سواد رسانه ای مخاطبان بر انتخاب سبک زندگی متاثر از شبکه های ماهواره ای(شبکه من و تو) طبق فرمول کوکران اقدام می شود. جامعه آماری در این پژوهش دانشجویان دختر و پسر مراکز فرهنگ و هنر دانشگاه علمی کاربردی در شهر تهران می باشند
1-9 روش نمونه گیری:
در این تحقیق از روش نمونهگیری چند مرحله ای خوشه ای استفاده شده است. به استناد دانشگاه جامع علمی کاربردی در مراکز فرهنگ و هنر این دانشگاه 1750 دانشجو در رشته ارتباطات در مقطع کاردانی و کارشناسی مشغول تحصیل می باشند بنابراین نمونه ی مورد بررسی 196دانشجوی دختر و پسر در مراکز فرهنگ و هنر شهر تهران می باشد.
1-10 روش گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات :
در این تحقیق داده های حاصل از گردآوری پرسشنامه ها به دو طریق مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند:
در مرحله نخست داده ها به شیوه آمارتوصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند که در این قسمت از طریق جداول،اشکال و نمودارها و… به توصیف آنها پرداخته می شود.و در مرحله دیگر به روش تحقیق همبستگی،از طریق آزمونهای آماری مناسب رابطه میزان سواد رسانه ای و سبک زندگی مطلوب و انتخابی مورد بررسی قرار می دهد.
متغیرهای فردی و سازمانی کارکنان هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران چه تأثیری بر مهارتهای ارتباطی آنها با ارباب رجوع میگذارد؟
ما هر روز به گونه های مختلف با یکدیگر در ارتباط هستیم، تا اندیشه ها، احساسات و تمایلات خود را به یکدیگر منتقل کنیم. میزان علاقه واحترام خود را نشان دهیم و رنج و اندوه، شادمانی و خرسندی، شک و دو دلی خود را با دیگران در میان بگذاریم. یک ارتباط ساده یا یک مجموعه ارتباطات، خواسته یا ناخواسته، از پیش تعیین شده یا اتفاقی، فعال یا منفعل، به هر حال یکی از ابزارهای کلیدی ارضاء نیازها، کسب نتایج و متجلی ساختن آرزوهای ماست. روابط ما مطلوب یا نامطلوب شکل دهنده بخش عمده ای از اوقات روزانه ماست. مهارت در ایجاد رابطه مناسب با دیگران بر توانایی ها و اعتماد به نفس ما می افزاید، استعداد و دست آوردهایمان را نمایان می کند و احترام و قدردانی دیگران را جلب می نماید.
ارتباطات به عنوان یک فاکتور رقابتی کلیدی در موفقیت سازمانها شمرده میشود اتفاقی نیست، که اکثر شرکتها و سازمانها در برنامه آموزشی خود برای پیشرفت شغلی کارکنان، مهارت های ارتباطی را نیز می گنجانند. منافع و مزایای مهارتهای ارتباطی بسیار زیاد و مختلف اند. این مهارتها می توانند جایگاه سازمانی فرد و دستگاه اداری مورد نظر را متحول کنند و موجبات بهبود روابط با ارباب رجوع را درخارج از سازمان فراهم کنند. ایجاد روابط خوب که منجر به موفقیت سازمانی گردد، بر پایه نحوه ارتباطات و مهارتهای ارتباطی ما شکل می گیرد. برای حفظ یک ارتباط سالم و سودآور، نیازمند ارتباط با گروه های متعددی از مردم هستیم.
عوامل مختلفی در ایجاد و حفظ ارتباط موثر نقش بازی می کنند و همچنین موانعی چند نیز در این مسیر وجود دارند حال در این میان سهم متغیرهای فردی و سازمانی چقدر است؟
3 |
این پژوهش درصدد است رابطه ویژگی های فردی و سازمانی کارکنان “هما ” را با مهارتهای ارتباطی آنان با ارباب رجوع بررسی کند. ویژگی های فردی (مستقل) شامل مجموعهای از متغیرهای فردی و شخصیتی است و ویژگی های سازمانی(مستقل) در برگیرنده متغیرهایی است که فرد در سازمان از آنها برخوردار است. مهارتهای ارتباطی(وابسته)، توانمندیهایی است که سبب می شود فرد با ارباب رجوع ارتباط مثبت و موفقی را برای نیل به اهداف سازمانی برقرار کند.
1-2. اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
در اکثر سازمانها کارکنان با ارباب رجوع ارتباط مستقیم دارند و سازمانهایی که به دنبال مشتریمداری و افزایش رضایت اربابرجوع هستند باید کارکنان خود را از نظر مهارتهای ارتباطی توانمند کنند و مهارتهای ارتباطی مؤثر، همراه با ادب و احترام و نزاکت را در آنها نهادینه کنند. به علاوه در استخدام نیروهایشان ملاحظات علم ارتباطات را مورد توجه قرار دهند. بنابراین مجموعهای از ویژگیهای فردی، شخصیتی و سازمانی می تواند مهارتهای ارتباطی کارکنان را تبیین کند.
لذا، سازمانها برای بقای خود به ارتباطات نیاز دارند و درک و شناخت بهتر از مهارتهای ارتباطات انسانی، موجب ارتقای سازمانی می شود. برای همین افراد سازمان، باید مهارتهای ارتباطی خود را در زمینه پیشبرد و دستیابی به اهداف و تأمین نیروی انسانی سازمان به کار گیرند. در این پژوهش ما مهارتهای ارتباطی کارمندان را با مراجعین شان مد نظر قرار داده ایم که شامل مهارتهای ارتباطی کلامی و غیرکلامی، داشتن روابط صمیمانه با دیگران و سازگاری با دیگران می باشد .
هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران از سازمانهایی است که با ارباب رجوع ارتباط مستمر دارد و مشتری سرمایه اصلی آن است. در این میان کارکنان نمایندگان سازمان در برقراری ارتباط با مخاطبان هستند. بنابراین رفتارهای کارکنان می تواند معرف سازمان به ارباب رجوع باشد. برای بهسازی نظام استخدامی و آموزشی شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران آگاهی یافتن و پاسخ به این سؤال مهم است که مهارتهای ارتباطی کارکنان چه تأثیری می تواند از ویژگیهای فردی و سازمانی آنها بپذیرد؟ باتوجه به اهمیتی که این مسئله در تنظیم چارچوب استخدامی و برگزاری دوره های آموزشی برای پرسنل دارد و از آنجا که هیچ پژوهشی در این رابطه انجام نگرفته است این مطالعه می تواند در امر پژوهش درباره منابع انسانی در اولویتهای پژوهشی شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد و پاسخ های علمی برای مسئله پژوهشی مذکور را فراهم آورد .
1-3. اهداف تحقیق
4 |
– آگاهی از تأثیر ویژگی های فردی بر مهارتهای ارتباطی کارکنان با ارباب رجوع در هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران
– آگاهی از تأثیر ویژگیهای شخصیتی بر مهارتهای ارتباطی کارکنان با ارباب رجوع در هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران
– آگاهی از تأثیر ویژگی های سازمانی بر مهارتهای ارتباطی کارکنان با ارباب رجوع در هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران
1-4. سوالات تحقیق
– آیا میان ویژگیهای فردی کارکنان و مهارت های ارتباطی آنها با ارباب رجوع رابطه وجود دارد؟
– آیا میان ویژگیهای شخصیتی کارکنان و مهارت های ارتباطی آنها با ارباب رجوع رابطه وجود دارد؟
– آیا میان ویژگیهای سازمانی کارکنان و مهارت های ارتباطی آنها با ارباب رجوع رابطه وجود دارد؟
1-5. فرضیات تحقیق
– میان ویژگیهای فردی کارکنان و مهارت های ارتباطی آنها با ارباب رجوع رابطه وجود دارد.
– میان ویژگیهای شخصیتی کارکنان و مهارت های ارتباطی آنها با ارباب رجوع رابطه وجود دارد
– میان ویژگیهای سازمانی کارکنان با مهارت های ارتباطی آنها با ارباب رجوع رابطه وجوددارد.
1-6 . قلمرو تحقیق
قلمرو مکانی مورد پژوهش در این تحقیق شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران “هما” است که در تهران واقع گردیده و زمان انجام پژوهش سال 91 می باشد .
1-7 . پیشینه تحقیق
با وجود اهمیت مهارتهای ارتباطی و نقش این مهارتها در موفقیت کاری کارکنان متأسفانه در کشور ما پژوهشهای اندک و ناچیزی در این زمینه در مقایسه با محققان غربی که پایه گذاران دیدگاههای جدید و روش ها و فنون ارتباطی موجود می باشند ( بعضاً قابل تعمیم به جوامع کنونی ما با فرهنگ و آداب مختلف می باشد ) صورت گرفته است. لذا در این قسمت به چند مورد پایان نامه که از نظر موضوعی اندکی مشابهت با این روش داشته اند می پردازیم.
5 |
– بررسی ضرورت تدریس مهارتهای ارتباطات انسانی میان فردی در دانشکده های علوم پزشکی عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد خانم مهسا آسائی در سال 83 می باشد. این تحقیق در مرکز درمانی مهدیه صورت گرفته است. هدف اصلی محقق تغییر نظام آموزش پزشکی در ایران در جهت ارتقاء سطح مهارتهای ارتباطی و اجتماعی پزشکان با توجه به نقش و تأثیر این مهارتها بر رضایتمندی بیماران و اثربخشی درمان است. روش نمونه گیری به صورت تصادفی می باشد و روش پژوهش توصیفی پیمایشی بوده است. گردآوری داده ها با پرسشنامه، مصاحبه باز صورت گرفته است. با استفاده از آزمون خیدو، پیرسون، وی کرامر و نمودارهای آماری نتایج مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. براساس فرضیه تحقیق مهارتهای ارتباطی پزشکان با رضایتمندی بیماران و عملکردآنها رابطه معنی دار وجود دارد و سطح مهارتهای ارتباطی پزشکان از سطح مطلوب برخوردار نمی باشد.
در پژوهش فوق ضمن بررسی اهمیت ارتباطات انسانی و تأثیر این مهارتها بر بهبود بیماران نتیجه گرفته است که سطح مهارتهای ارتباطی پزشکان با استانداردهای مورد نظر و مطلوب در مرکز مذکور فاصله دارد و میان سطح مهارتهای ارتباطی پزشکان نیز با رضایتمندی بیماران رابطه معنی دار وجود دارد .
– بررسی میزان تأثیر آموزش ارتباطات انسانی بر روابط کارکنان بانک تجارت و مشتریان ماحصل پژوهشی است که توسط آقای مصطفی اکبرپور در سال 84 در شعب بانک تجارت محدوده جغرافیایی تهران صورت گرفته است. هدف پژوهش، بررسی دیدگاه کارکنان شعب بانک تجارت نسبت به تأثیر دورههای آموزشی کوتاه مدت اداره آموزش بر بازده آنها می باشد. براساس فرضیات تحقیق دوره های آموزشی ارتباطات انسانی باعث بهبود روابط کارکنان و مشتریان نمی گردد و این دوره ها متناسب با نیازهای آموزشی کارکنان و مشتریان نمی باشد. روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است و حاصل نتایج بعمل آمده فرضیات تحقیق را مورد تأیید قرار می دهد و نتیجه می گیرد که دوره های آموزشی ارتباطات انسانی اداره آموزش بانک تجارت متناسب با نیازهای آموزشی کارکنان نمی باشد و دوره های آموزشی ارتباطات انسانی کارکنان باعث بهبود روابط کارکنان و مشتریان نمی شود .
– بررسی شاخصهای مهارت ارتباطات انسانی ( میان فردی ) کارکنان سازمان هواپیمائی کشوری عنوان پایان نامه خانم مریم واشقانی فراهانی در سال 85 می باشد که با هدف بررسی میزان سطح مهارتهای ارتباطی کارکنان سازمان هواپیمائی کشوری در جهت ارزیابی و تحلیل مهارتهای ارتباطی و اجتماعی کارکنان و بررسی نقاط قوت و ضعف ارتباطی آنان باتوجه به تأثیری که این مهارتها در ایجاد فضای مناسب کاری و بهینه، راندمان و کارایی بالا، رضایتمندی مراجعین و کارکنان، رضایت شغلی، انگیزش و در نهایت بهبود عملکرد سازمان دارد صورت گرفته است .
6 |
براساس فرضیات تحقیق از دیدگاه مراجعین سطح مهارتهای ارتباطی کارمندان سازمان هواپیمائی کشوری و رضایتمندی مراجعین از سطح مطلوب برخوردار نمی باشد و میزان رضایتمندی آنان از کارکنان در حد متوسط رو به پائین هست، این درحالی است که کارکنان معتقدند همکاران آنها از سطح مهارتهای ارتباطی مطلوبی برخوردارند.
لذا می توان نتیجه گرفت که کارکنان واجد مهارتهای ارتباطی مناسب می باشند اما در برخورد با مراجعین تمایلی به ارائه رفتار مطلوب و استفاده از مهارتهای ارتباطی خود را ندارند و نسبت به مراجعین بی تفاوت می باشند که می تواند به عوامل شغلی و انگیزشی مانند دستمزد ومزایای حمایتی، رضایت شغلی، وجدان و تعهد کاری، علاقه به کار، اخلاقیات و … مرتبط باشد .
– بررسی میزان کاربرد اساتید ارتباطات اجتماعی در برقراری رابطه با دانشجویان که در یک مفهوم کلی توسعه مهارتهای ارتباطی بین اساتید و دانشجویان است عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد خانم غزال سلامی در سال 82 می باشد. ایشان بیان نموده اند از آنجا که مهارتهای ارتباطی – اجتماعی نقش موثری در ایجاد زیرساختهای مناسب برای توسعه انسانی یک جامعه دارد، گروه اساتید ارتباطات مورد مطلوب و جالبی برای بررسی این مطلب به نظر آمد و نحوه بکار گیری مهارتهای ارتباطی آنها در برقراری رابطه با دانشجویان مورد مطالعه قرار گرفت.
اهداف تحقیق عبارتند از :
– بررسی توانایی اساتید ارتباطات در همراه نمودن علم ارتباطات انسانی و رفتارشان با دانشجویان .
– کسب نتیجه در مورد میزان توجه دانشجویان نسبت به قابلیتها و توانایی های اساتید در برقراری رابطه با آنها .
روش تحقیق ایشان روش پیمایشی است و متغیرهای اصلی بر اساس شاخصهایی تعریف شده، سپس برای آنها مصداق سازی شده که معنای هر مصداق سطوح متغیرها را مشخص می نماید. (سطوح اسمی می باشد) و ابزار تحقیق پرسشنامه و جامعه آماری دانشجویان علوم ارتباطات اجتماعی دانشکده روانشناسی و علوم ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز می باشد. جامعه نمونه دانشجویان ورودی سال 82 علوم ارتباطات که به دو گرایش روزنامه نگاری و روابط عمومی تقسیم شده اند. تعداد ورودی 149 نفر بود که همه آنها مورد پرسش قرار گرفتند.
نتیجه کلی : آمارهای بدست آمده بیانگر استفاده نکردن اساتید ارتباطات از مهارتهای ارتباطی شان در برقراری رابطه با دانشجویان بود که این خود نشان دهنده مشکلات و ناکارآمدی برنامه ریزی های آموزشی است .چرا که دانشجویان تحت تعلیم این افراد هستند، کسانی که به عنوان اساتید ارتباطات، آموزش بهره گیری عملی از مهارتهای ارتباطی برایشان درونی نشده است چگونه می توانند نقش بسزایی را در توسعه ظرفیتهای انسانی که به آنها محول شده، داشته باشند .
7 |
– بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با تعهد سازمانی در مدیران و معلمان مدارس ابتدائی، راهنمائی و متوسطه شهرستان خوانسار پایان نامه کار شناسی ارشد خانم سمانه شریفی در سال 89 می باشد که هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی مدیران و معلمان مدارس شهرستان خوانسار با تعهد سازمانی آنان بود. فرضیات تحقیق با در نظر گرفتن پنج ویژگی شخصیتی (روان رنجوری، برون گرائی، همسازی، تجربه پذیری و وظیفه شناسی) و سه بعد تعهد سازمانی (عاطفی، مستمر و هنجاری) مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش از روش توصیفی و از نوع همبستگی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران و معلمان مدارس شهر خوانسار بالغ بر 266 نفر در سال تحصیلی 89 – 88 بود که با استفاده از شیوه سرشماری، کلیه مدیران (30 نفر) و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم (140نفر) از معلمان به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه پنج عاملی شخصیت مک کرا و کاستا با ضریب اعتبار 79/0و پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و میر با ضریب اعتبار 75/0 استفاده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش، از نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. یافته های تحقیق آشکار ساختند که بین ابعاد پنج گانه شخصیت مدیران و معلمان با تعهد سازمانی آنان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون به روش مرحلهای نشان داد که از میان ابعاد پنج گانه شخصیت، ابعاد (روان رنجوری، برون گرائی، همسازی و وظیفه شناسی) از توان پیش بینی بعد عاطفی تعهد سازمانی، ابعاد (روان رنجوری و وظیفه شناسی) از توان پیش بینی بعد مستمر تعهد سازمانی و بعد (وظیفه شناسی) از توان پیش بینی بعد هنجاری تعهد سازمانی برخوردار می باشند.
– بررسی مهارتهای ارتباطی مدیران یک موسسه آموزش عالی با سلامت سازمانی عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد آقای رمضانعلی منیدری در دانشگاه فردوسی مشهد در سال 82 می باشد که به مطالعه ی دو متغیر مهم مدیریتی یعنی مهارتهای ارتباطی مدیران و سلامت سازمانی در یک سازمان آموزشی (دانشگاه فردوسی) می پردازد. هدف اصلی علاوه بر شناسایی وضع مهارتهای ارتباطی و اندازه سلامت سازمانی دانشکده ها، بررسی رابطه بین این دو متغیر است. برای آزمون فرضیه ی پژوهش و پاسخ به چهار سؤال آن از روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد. جامعه ی آماری کلیه ی مدیران گروه و معاونین دانشکده های دانشگاه فردوسی است که تعداد آنها در سال تحصیلی 82-81 برابر۷۳ نفر می باشد. نمونهی پژوهش به روش سرشماری و شامل همه ی مدیران مذکور برگزیده شد و به کمک دو پرسشنامه اطلاعات مورد نظر جمع آوری گردید.
8 |
پرسش اصلی در این تحقیق آنست که وضع مهارت های ارتباطی مدیران و سلامت سازمانی واحدهای دانشگاهی چگونه است؟ آیا بین مهارتهای ارتباطی مدیران با سلامت سازمانی دانشکده های دانشگاه فردوسی رابطه وجود دارد؟ به عبارت دیگر قصد اصلی پژوهشگر بررسی مهارتهای ارتباطی مدیران رؤسای دانشکده های دانشگاه فردوسی مشهد و رابطه ی آن با سلامت سازمانی دانشکده ها می باشد. تحلیل یافته های تحقیق ضمن تأیید وجود رابطه نشان داد که مدیران دانشگاهها دارای مهارتهای ارتباطی بالاتر از متوسط و دانشکده ها از سلامت سازمانی بالاتر از متوسط برخورد دارند. در عین حال تفاوت هایی در مؤلفه های درونی هر یک از متغیرها مشاهده می شود که قابل بررسی دقیق تری هستند.
– بررسی نقش تعدیل کنندگی عدالت سازمانی بر رابطه بین ادراک از فضای سیاسی سازمان و ارتباط گریزی افراد عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد خانم ژاله فرزانه حسن زاده است. این مطالعه، بررسی تأثیر ادراک پرسنل سازمان از فضای سیاسی از طریق عدالت سازمانی درک شده بر میزان ارتباط گریزی آنهاست.
جامعه آماری در این پژوهش شامل 107 شعبه یکی از بانکهای دولتی استان خراسان رضوی می باشد که در بردارنده 1700 نفر پرسنل می باشد. نمونه ی آماری این پژوهش براساس فرمول کوکران و سطح اطمینان 95% برابر 265 نفر تعیین شد. از آنجایی که در این تحقیق بررسی نظرات پرسنل شاغل در بانک اعم از مدیران و کارکنان به عنوان منبع جمع آوری اطلاعات، مدنظر بوده است از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است.
فرضیه های پژوهش عبارتند از : میانگین ارتباط گریزی بین کارکنان و مدیران متفاوت است، درک افراد از فضای سیاسی سازمان بر میزان ارتباط گریزی آنها تأثیر دارد و در آخر درک افراد از میزان عدالت سازمانی بر میزان ارتباط گریزی افراد ناشی از درک فضای سیاسی تأثیر دارد. نتایج تحقیق تأثیر مستقیم ادراک از فضای سیاسی بر میزان ارتباط گریزی را تأیید، اما تأثیر غیرمستقیم ادراک پرسنل از فضای سیاسی بر میزان ارتباط گریزی از طریق ادراک عدالت سازمانی به اثبات نرسید. با توجه به نتایج بیان شده، مدیران بهتر است برای تسهیل و تسریع ارتباط بین کارکنان به فضای سیاسی سازمان و ادراک کارکنانشان به آن توجه کنند چون این مسأله می تواند منجر به افزایش کارآیی و بهره وری سازمان شود.
– بررسی رابطه مهارتهای ارتباطی مدیران و تعهد سازمانی دبیران مدارس دولتی متوسطه ناحیه 6 مشهد عنوان تحقیق آقای حمید مهربان در سال 1379 می باشد که او فرضیات زیر را در تحقیق خود عنوان می کند:
– بین مهارتهای ارتباطی مدیران و تعهد سازمانی دبیران رابطه معنی داری وجود دارد.
– بین مهارت کلامی مدیران و تعهد سازمانی دبیران رابطه معنی دار وجود دارد .
– بین مهارت های شنود مدیران و تعهد سازمانی دبیران رابطه معنی داری وجود دارد .
9 |
– بین مهارتهای ارتباطی مدیران برحسب رشته تحصیلی آنان تفاوت معنی داری وجود دارد.
– بین مهارتهای ارتباطی مدیران و تعهد سازمانی دبیران رابطه معنی داری وجود دارد .
او در این تحقیق نتیجه می گیرد که بین مهارتهای ارتباطی مدیران و مولفه های سه گانه آن با تعهد سازمانی دبیران رابطه معنی داری وجود دارد. اما بین مهارتهای کلامی مدیران و تعهد سازمانی دبیران رابطه وجود ندارد و همچنین بین مهارت های شنود مدیران و تعهد سازمانی دبیران رابطه معنی داری وجود دارد، در نهایت بین مهارتهای ارتباطی مدیران برحسب رشته تحصیلی آنان تفاوت معنی داری وجود دارد و بین مهارتهای ارتباطی مدیران و تعهد سازمانی دبیران رابطه معنی داری وجود دارد.
– در تحقیقاتی که توسط علی پورسلیمان در سال 1378 تحت عنوان بررسی نظر دبیران درباره وضعیت ارتباطات اثر بخش مدیران مرد مدارس متوسطه شهر تهران صورت گرفت. اهداف پژوهش عبارتند از : مشخص نمودن میزان توجه مدیران به پدیده بازخورد در ارتباطات میان فردی، مشخص نمودن میزان استفاده مدیران از گوش دادن موثر، مشخص نمودن میزان استفاده مدیران از مهارتهای کلامی موثر، مشخص نمودن میزان استفاده مدیران از مهارتهای غیرکلامی موثر و مشخص نمودن میزان آشنایی مدیران نسبت به موانع ارتباطی و چگونگی رفع آنها .
سوالات پژوهش به صورت زیر مطرح گردیده است :
– به نظر دبیران، مدیران در ارتباطاتشان ، تا چه اندازه به بازخورد توجه نشان می دهند ؟
– به نظر دبیران، مدیران در ارتباطاتشان تا چه اندازه از مهارت گوش دادن موثر استفاده می کنند ؟
– به نظر دبیران مدیران در ارتباطاتشان، تا چه اندازه از مهارتهای کلامی موثر استفاده می کنند ؟
– به نظر دبیران مدیران در ارتباطاتشان، تا چه اندازه از مهارتهای غیرکلامی موثر استفاده می کنند ؟
– به نظر دبیران مدیران در ارتباطاتشان، تا چه اندازه با موانع ارتباطی آشنا هستند و در رفع آنها بر می آیند ؟
10 |
نتایج پژوهش نشان می دهد که دبیران پاسخ دهنده در مورد ویژگی گوش دادن اثر بخش، بالاترین امتیاز را برای مدیران قایل بوده و در مقابل در مورد مؤلفه بازخورد کمترین نمره را به مدیران داده اند . بعد از آن یعنی گوش دادن که بالاترین نمره را دارد به ترتیب استفاده مدیران از ارتباطات کلامی، استفاده مدیران از ارتباطات غیرکلامی و آگاهی مدیران از موانع ارتباطی و تلاش در جهت رفع آنها در مراحل بعدی قرار دارد. نتایج پژوهش در قسمت بازخورد و مشاهدات پژوهشگر نشان می دهد که مدیران متأسفانه آنگونه که شایسته است به مسئله بازخورد توجه نشان نمی دهند.
نتایج حاصل از پژوهش به ظاهر حاکی از آن است که مدیران از توانایی گوش دادن برخوردار بوده اند ولی مشاهدات پژوهشگر و گفته های شفاهی دبیران نشان دهنده آن است که مدیران بیشتر به شنیدن می پردازند تا گوش دادن .
مدیران در فرایند ارتباط اثربخش و در مقوله بازخورد، با تفکر انتقادی تقریباً بیگانه اند و متاع قابل عرضه ای نیست.
– ساراجین لرسن (1971 ) تحقیقی با عنوان اثر بخشی برنامه های هدایت معلم در پیشرفت و بهبود مهارتهای ارتباطی، مهارتهای مدیریتی و اجتماعی شدن انجام داد. یافته های پژوهش او نشان داد که مهارتهای ذکر شده در برنامه های رسمی و غیر رسمی هدایت معلمان تازه کار، تفاوت معنیدار با یکدیگر نشان می دهد. در برنامه های رسمی، پیشرفت بیشتری در عملکرد معلمان تازه کار نسبت به مدرسه شان ایجاد می شود.
– در پژوهشی که توسط بارتولام و لورنت ( 1986 ) در میان 105 مدیر از شرکت های بزرگ مختلف صورت گرفت اهمیت بازخورد از مدیران فوقانی را به مدیران پایین نشان می دهد به ویژه 64 درصد از پاسخ دهندگان، زمانی که از آنها پرسیده شد که از مافوق های خودشان چه انتظاری دارند آنها ارتباط خوب و بازخورد را در مقام اول نام بردند.
مسایل ذکر شده بعدی به ترتیب رهبری 60 درصد تشویق و پشتیبانی 50 درصد، تفویض اختیار و خودگردانی 37 درصد، صلاحیت حرفه ای 21 درصد و اطلاعات 17 درصد بوده اند به علاوه تحقیق فوق روشن ساخت که فراگرد بازخورد می تواند در میزان تلاشهای صرف شده و نوع استراتژی به کار گرفته برای انجام وظیفه تأثیر داشته باشد.
– کارمنر( 1994 ) تحقیق با عنوان (توسعه و مهارتهای ارتباطی موثر در مواجهه با تقابل فرهنگی در اکوادور ) را انجام داد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که علت شکست پروژه های توسعه در کشور اکوادور ، عدم توجه اجرا کنندگان، به موانع ارتباطی میان فرهنگ ها می باشد .
11 |
کارشناسان پروژه های توسعه نمی دانند چگونه با مردم بومی، ارتباط صحیح و اثر بخش برقرار کنند این افراد تصور می کنند که وظیفه اصلی آنها عبارت است از ارائه تکنیکها و اطلاعات علمی، آنان به موانع ارتباطی در بین فرهنگهای مختلف، کم توجه بوده این نکته را منظور نمی دارند که مفهوم پیام در دو گروه با دو فرهنگ متفاوت مشابه و یکسان نیست .
– کنشیرو ( 2008 ) در تحقیق خود تحت عنوان تحلیل رابطه عدالت سازمانی، اعتماد و تعهد در یک سازمان دولتی به بررسی رابطه بین متغییرهای عدالت سازمانی، اعتماد و تعهد سازمانی پرداخت. نتیجه تحقیق وی نشان داد که کارکنان سطح متوسطی از عدالت سازمانی، اعتماد و تعهد سازمانی را دارا بودند. سطح تعهد عاطفی کارکنان درحد متوسط و تعهد مستمر و هنجاری کارکنان درحد بالایی بود. نتایج به دست آمده از آزمون همبستگی نیز نشان داد که عدالت سازمانی و اعتماد سازمانی به طور مهم و معنا داری با تعهد سازمانی بویژه با تعهد عاطفی و هنجاری رابطه دارند. بین عدالت سازمانی و اعتماد سازمانی هم رابطه مهم و معنا داری وجود دارد.
– لی ( 2007 ) در تحقیق خود تحت عنوان عدالت سازمانی، یک مدل تعدیل شده از دیدگاه سلامت فردی و تئوری مبادله اجتماعی به بررسی رابطه بین عدالت سازمانی و پیامدهای کاری مرتبط و نقش تعدیل کننده سلامت کارکنان و مبادلات اجتماعی در رابطه بین عدالت و پیامدهای کاری پرداخت. نتیجه تحقیق وی نشان داد که عدالت توزیعی، رویه ای، تعاملی و عدالت اطلاعاتی به طور منفی با استرس درک شده رابطه دارند. نتایج بدست آمده از تحلیل مسیر نیز نشان داد که استرس درک شده به طور کامل رابطه بین عدالت سازمانی ورضایت شغلی و تعهد سازمانی را تعدیل می کند رابطه رهبر- عضو نیز به طور کامل روابط بین عدالت و تعهد سازمانی را تعدیل می کند. نتیجه دیگر این تحقیق این بود که استرس درک شده تعدیل کننده قوی برای رابطه بین عدالت و رضایت شغلی است. متغیر رابطه رهبر- عضو متغیرتعدیل کننده قوی برای رابطه بین عدالت و تعهد سازمانی می باشد .
:
یکی از دغدغههای فیلسوفان و عالمان اجتماعی از زمانهای دور تا به امروز ، موضوع ثبات و تغییر در جوامع بشری بوده است. ثبات هر جامعه رابطه تنگاتنگی با انسجام اجتماعی دارد و انسجام هر جامعه را می توان در رابطه با عوامل و مجاری تغییر درک کرد. از عوامل مهم و مؤثر در انسجام و یکپارچگی جامعه، وجود اعتماد بین افراد و گروههای مختلف اجتماعی است. زمانیکه اعتماد اجتماعی، تحت تأثیر عوامل مختلف دچار فرسایش شود، نظم و انسجام اجتماعی نیز به چالش کشیده میشود. زیمل جامعهشناس آلمانی معتقد است که بدون وجود اعتماد بین افراد جامعه، آن جامعه فرو میپاشد؛ چرا که بسیاری از روابط میان آدمیان، بر عدم قطعیت بین آنها استوار است. به باور زیمل، تعاملات انسانی بیش از دلایل عقلانی و ملاحظات شخصی، از طریق اعتماد استمرار مییابد (Simmel, 2004: 178-9).
یکی از اصول اولیه زندگی اجتماعی، اعتماد داشتن افراد به یکدیگر است. میتوان گفت که چرخهای زندگی بر محور اعتماد و اطمینان افراد نسبت به همدیگر گردش میکند. توانایی شکل دادن به مناسبات مثبت اجتماعی، بستگی به اعتماد دارد. هنگامی که بین دو تن اعتماد برقرار باشد، آنها اجازه مییابند که با یکدیگر روابط همکاری برقرار کنند؛ هنگامی که انجام آن برای هر دو طرف سودمند باشد. کلمن، بر اعتماد به عنوان یک عامل سرمایه اجتماعی تأکید میکند؛ زیرا با اعتماد کردن، روابط اجتماعی نتیجه مطلوبی را حاصل مینمایند. در این راستا، وی برای چگونگی روابط میان افراد خانواده به عنوان «سرمایه اجتماعی داخل خانواده» اهمیت خاصی قائل است و موجودی سرمایه اجتماعی را منبعی بالقوه برای افراد خانواده در به دست آوردن منافعشان میداند و اَشکال سرمایه اجتماعی را شامل روابط اقتدار، اعتماد و هنجارها دانسته است (کلمن،459:1377)
منبع دیگر اعتماد، درک و فهم دو نفر از یکدیگر است. گزارش میدهند که مردان و زنانیکه سطح بالای اعتماد و صمیمیت و اطمینان را درباره ی ازدواجشان گزارش میدهند در پیش بینی احساسات، عقاید و باورهای همسرشان بسیارقوی هستند.
با توجه به این تعاریف وقتی که بحث اعتماد را در محیط خانواده مطرح می کنیم، اهمیت آن دوچندان میشود. چون یکی از نهادهای اصیل اجتماعی کانون گرم خانوادگی است و اعتماد زوج ها نقش مهمی در حفظ و تداوم آن دارد. اصولا هدف اساسی از ازدواج وصول به سکون و آرامش است و بدیهی است که این هدف وقتی تحقق می یابد که زن ومرد نسبت به یکدیگر اعتماد داشته باشند. بحث در این است زن و شوهر باید در همه ابعاد زندگی خواه بعد مالی و یا بعد ناموسی به یکدیگر اعتماد داشته باشند تا بتوانند زندگی مشترک خانوادگی را اداره کنند (رشیدپور،1378 :102-3).
به درستی هیچ جامعهای نمیتواند ادعای سلامت کامل کند؛ چنانچه جامعهای از خانوادههای سالم برخوردار نباشد، بی هیچ شبههای میتوان تمام آسیبهای اجتماعی را متأثر از خانواده دانست (ساروخانی،1379: 7).
بهداشت روانی نسلهای جامعه در گروی تأمین بهداشت روانی خانواده به عنوان یک کانون مملو از محبت و آرامش برای تحول در رشد استعدادهاست که هر گونه آسیبی به آن، نسل آینده را از آثار سوء خود مصون نخواهد گذاشت و سازمانهای اجتماعی زیادی را درگیر خود خواهد ساخت. با وجود این، متأسفانه شاهد افزایش بیش از انتظار نرخ طلاق در جامعه هستیم.(کاملی،1381: 12)
اهمیت خانواده تا آنجاست که پرسال در کتاب «قدرت خانواده» نجات جهان را در گروی حفظ خانواده دانسته است: «وظیفه شما برای دور نگه داشتن خانواده کاری است برای نجات جهانمان.» (پرسال،1379: 666).
از طرفی زندگی خانوادگی یک نوع مشارکت است و اولین و اساسی ترین شرط در شرکتها اطمینان و اعتماد شرکاء نسبت به یکدیگر میباشد. یکی از نهادهای اصیل اجتماعی کانون گرم خانوادگی است. بحث در این است که زن و شوهر باید در همه ابعاد زندگی خواه بعد مالی و یا بعد ناموسی به یکدیگر اعتماد داشته باشند تا بتوانند زندگی مشترک خانوادگی را اداره کنند. معنای واقعی زندگی مشترک که سکون و آرامش است، در چنین محیطی ملموس خواهد بود. (رشیدپور، 1378 : 102-3)
در تحقیقی که در سال 1383 توسط مومنه میرزا محمدی در دانشگاه الزهرا انجام شده و صرفاً در مورد اعتماد جنسی زنان به همسرانشان در شهر تهران است، 47% درصد از پاسخگویان -یعنی کمتر از نیمی از آنها- به همسرشان اعتماد خیلی زیادی داشتند. بنابراین، این تحقیق خود برهانی بر نیاز تحقیقات بیشتر در زمینه اعتماد همسران به یکدیگر در انواع دیگر آن است.
از آنجا که وجود امنیت در خانواده یکی از مهمترین وجوه مهم امنیت اجتماعی است. رابطه بین اعتماد بین همسران و وجود امنیت در خانواده ها موضوع مورد مطالعه این تحقیق است.
معنای لغوی امنیت، «رهایی از خطر، تهدید، آسیب، اضطراب، هراس، ترس، نگرانی یا وجود آرامش، اطمینان، آسایش، اعتماد، تأمین، ضامن است» (ماندل،1379: 44) مفهوم امنیت اجتماعی همچون سایر مفاهیم، در حوزه علوم اجتماعی حالت گستردهای دارد و روی نقطه خاصی متمرکز نیست. به همین جهت ارائه نظریات کلی و کالبدشکافیِ مفهوم امنیت اجتماعی، به تنهایی کافی نیست و غور و بررسی مفهوم امنیت اجتماعی نیازمند تحدید آن به حوزهای خاص از شرایط واقعی است که برای این منظور، «خانواده» در نظر گرفته شده است؛ چرا که خانواده در بین تمامی نهادها، سازمان ها و گروه های اجتماعی نقش و اهمیتی خاص و بسزا دارد. چنان که هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند اگر از خانواده هایی سالم برخوردار نباشد و هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای امنیت کند، اگر خانواده از امنیت بهره مند نباشد.( ساروخانی، 1375: 11)
شهرنشینی، خطرات جانی بسیاری را رقم زده است؛ انواع بیماری ها، انواع تصادفات و صور گوناگون تجاوز به جان افراد، موجبات بروز نگرانیهای بسیاری در حیات فراهم ساخته است. در حوزه اخلاق نیز چنین است؛ جامعه در حال گذار در برخورد با مدرنیته رسانهای و ناقص، دچار عوارض شی سروری، لذتگرایی و اَشکال گوناگون آنومی در حوزه ارزشهاست. بنابراین، خانواده در ابعاد امنیت جان، مال، شغل و امنیت عاطفی و اخلاقی، آسیبپذیر گشته است (ساروخانی، نویدنیا، 90:1375) و نبودن احساس امنیت در بین زن و شوهرها، باعث عدم وجود آرامش در بین خانوادهها و همچنین عدم ثبات آنها شده است که برای ادامه تثبیت خانوادهها نگران کننده است.
در این تحقیق تاکید بیشتر بر روی ابعادی از احساس امنیت چون: احساس امینت روانی، مالی و احساس امنیت نسبت به تداوم زندگی مشترک خانواده است.
این اشارهها نشان میدهد مسائلی از قبیل بیاعتمادی همسران به یکدیگر و تاثیر آن بر احساس امنیت و آرامش بین آنها در درون خانواده وجود دارد که نیاز است در مورد آنها تحقیقاتی صورت بگیرد. فراهم کردن زمینههای شناخت این موضوع می تواند به استحکام خانوادهها کمک نماید.
بنابراین با توجه به اهمیت ثبات، سلامت و گرم بودن کانون خانواده (به عنوان اصیل ترین نهاد اجتماعی) در سلامت جامعه و کاهش آسیب های اجتماعی آن، و از آن جا که اعتماد ستون خانواده است و همچنین احساس امنیت و آرامش بین همسران میتواند در گرو اعتماد زوجین به یکدیگر باشد، موضوع بررسی رابطه اعتماد همسران به یکدیگر و احساس امنیت در زندگی مشترکشان انتخاب شد.
1-3. هدفهای تحقیق
الف) هدف کلی
ب) اهداف جزئی
1 . تعیین رابطه اعتماد بین شخصی با احساس امنیت بین همسران شهر تهران
3.تعیین رابطه اعتماد جنسی با احساس امنیت بین همسران شهر تهران
1-4.اهمیت و ضرورت تحقیق
نقش خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی با کارکردهای مختلف آن، میتواند هم در جنبه مثبت آن، یعنی ایجاد کانون آرامش و هم در جنبه منفیاش، یعنی ایجاد آسیب اجتماعی بسیار مهم و تأثیرگذار باشد. با توجه به این که نهاد خانواده در کشور ما همواره از استحکام و غنای خاصی برخوردار بوده است و بیشتر مسائل فرهنگی و شخصیتی و اجتماعی ما در کانون خانواده شکل میگیرد، از این رو تحقیق در این زمینه، هم میتواند روشنگر برخی ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی ما باشد و هم به شناخت و برنامهریزی در جهت حفظ، ثبات و استحکام نهاد خانواده یاری رساند. نظر به نقش مهم خانواده در جامعه، از هم گسیختگی خانواده عموماً با عوارض نامطلوبی همراه است و همواره در هر جامعه، ساز و کارهایی جهت استحکام خانواده وجود دارد (تیماجچی، 1377: 6).
آمارها نشان میدهند که میزان ازدواج در جامعه ما، با وجود افزایش جمعیت در سالهای اخیر، آهنگ کندی پیدا کرده است. آیا علاوه بر دلایل اقتصادی و اجتماعی و … ، عدم اعتماد به همسر یکی از دلایل کاهش ازدواج و افزایش طلاق در بین مردم نبوده است؟! (سفیری،کمالی: 128). در خانوادههایی که بیاعتمادی یا عدم وفاداری یکی از زوجها دیده میشود، ممکن است در نهایت کار به جدایی و طلاق یا قتل منتهی نشود؛ ولی خانواده آرامش خود را از دست داده و دیگر جای امن و آسایش برای زوج و فرزندان نخواهد بود (همان: 128).
در مواردی از مشاورههایی که در ارتباط با اختلافات خانوادگی صورت میگیرد، مشاهده میشود که ریشه اصلی اختلافات میان زن و مرد، سوء ظن و بدگمانی آنها نسبت به یکدیگر است و گاهی این سوء ظن و بدگمانی به قدری شدید است که خانواده را در آستانه از هم پاشیدگی قرار میدهد. در این مواقع، در تمام اوقات بین زن و مرد، جدال و حتی کتککاری رواج دارد و چیزی که جایش خالی است، تفاهم و صمیمت و آرامش است (رشیدپور، 1378: 105 -6).
در اغلب موارد، بیوفایی نقطه اوج عدم صمیمت و بیصداقتی است. در این شرایط اگر کار به طلاق هم نکشد، بیوفایی رنجشی ایجاد میکند که ممکن است برای همیشه بر روابط زن و شوهر حاکم گردد. صرف نظر از اشکالات اخلاقی، بیوفایی و خیانت و عدم وفاداری همسر به قدری در پیکره روابط نفوذ میکند که بر تصویر ذهنی همسر اثر میگذارد و میتواند روابط زندگی زناشویی را از هم بپاشد (بک، 1382: 24).
از طرفی امنیت اجتماعی دارای ابعاد و وجوه مختلفی است که از برآیند آنان، امنیت گروههای اجتماعی، از جمله خانواده، تأمین و تضمین میگردد. به این ترتیب، برای دستیابی به چارچوب تحلیلی در خصوص امنیت اجتماعی خانواده، گریزی جز توجه به ابعاد گوناگون امنیت در خانواده نیست.
اندیشمندان جوامع غربی در مورد تأثیر نیروهای اجتماعی در سیاست و امنیت، عموماً نقش شهروند را در جامعه مدنی برجسته کرده و از نقش سرمایهداران، کارگران، تجار، نخبگان، احزاب، ارتش، روحانیون و … و در سالهای اخیر از نقش زنان و رویکردهای فمینیستی در اداره جامعه و زندگی سیاسی و امنیتی سخن گفتهاند (بشیریه، 1381: 127 )
لکن به دلیل تزلزل نهاد خانواده، از نقش و کارکرد آن در زندگی سیاسی و امنیتسازی غافل شدهاند. مبحث دانشمندانی چون الوین تافلر در بحث آینده در پی اثبات این ادعاست؛ تافلر معتقد است امروزه از هم پاشیدگی خانواده، در واقع بخشی از بحران عمومی نظام صنعتی است. (تافلر، 1371: 289) و این روند رو به گسترش میباشد.
نهاد خانواده در جامعه ایرانی عموماً از کانون گرمی بهره میبرد و دارای کارکردهای متنوعی در شئون مختلف اجتماعی از جمله امنیت میباشد. ممکن است گفته شود نهادهای اجتماعی از جمله نهاد خانواده، نقش واسط در حوزه امنیتسازی است دارند، اما در عین حال نقش تعیینکنندهای د ر قوام شاخصهای امنیت اجتماعی دارد (زمانی: 1386 : 66-67).
بر این اساس، تحقیق حاضر به ایده احساس امنیت همسران در خانواده نظر دارد و ابعاد گوناگون آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد.
این اشارهها نشان میدهد مسائلی از این دست در خانوادهها وجود دارد که نیاز است در مورد آنها تحقیقاتی صورت بگیرد. فراهم کردن زمینههای شناخت این موضوع میتواند به استحکام خانوداهها کمک نماید.
بر اساس همین شرایط، بررسی رابطه بین اعتماد بین همسران و وجود احساس امنیت در بین خانوادههای شهر تهران انتخاب شد. از آنجا که اعتماد بین همسران در ابعاد مختلف بر روی سلامت روابط خانوادگی و انواع احساس امنیت در خانوادهها موثر است، انجام این تحقیق ضروری به نظر می رسد.
بدون شک اهمیت بررسی اعتماد اجتماعی بر هیچ کس پوشیده نیست؛ خصوصاً این که اعتماد را در میان گروهی بررسی کنیم که خود، عامل اصلی در به وجود آوردن یا نابود کردن این اعتماد هستند. بنا بر همین ضرورتها، مطالعه در مورد عواملی که بر اعتماد بین همسران و رابطه آن با میزان احساس امنیت در خانوادهها تأثیر میگذارد ضروری به نظر میرسد تا با یافتن عوامل مؤثر بر اعتماد بین دو جنس و تأثیر آن بر احساس امنیتِ بیشتر در بین همسران، و نیز پیدا کردن نقاط ضعف اعتماد اجتماعی، در صدد پیدا کردن راهکارهای بر طرف کردن این ضعفها باشیم و بتوانیم راهکارهایی برای افزایش میزان اعتماد بین دو همسر و وجود احساس امنیت بیشتر در بین زوجین پیدا کنیم.
هر مفهومی برای اینکه به سطح قابل قبولی برای بررسی برسد نیاز به پایه های نظری محکمی دارد تا بتواند در عرصه علمی طرح و وارد مرحله عملیاتی شود و مورد آزمون قرار گیرد.بدین منظور این فصل را به” مبانی نظری” اختصاص داده ایم تا گامی به سوی بیان فضای مفهومی و نظری متغیر های پژوهش برداریم. بنابراین در ابتدا در مبانی نظری، نظریات مربوط به هر دو متغیر الگوهای مصرف و رفاه ذهنی را بررسی می نماییم. در ادامه جدولی را از خلاصه ای از نظریات مطرح شده در مبانی نظری ارائه می کنیم تا تمامی نظریات را به صورت یکجا برای تحلیل در اختیار داشته باشیم. بعد از آن چارچوب نظری تحقیق خود را بر اساس مبانی نظری مطرح شده تدوین می نماییم و بعد از آن مدل مفهومی خود را ترسیم و فرضیه های پژوهش را تشریح می نماییم و در پایان در بخش مروری بر پیشینه تحقیق کارهای تجربی را که در زمینه متغیر ها و موضوع تحقیق انجام گرفته است مورد بررسی قرار می دهیم.
2-2- مبانی نظری
2-2-1- رفاه اجتماعی
از آنجایی که تحقق رفاه و تامین اجتماعی برای آحاد افراد جامعه نه تنها هدف توسعه، بلکه خود توسعه محسوب می گردند، لذا در ابتدای مرور نظری بحث به تاریخچه این مفهوم می پردازیم.رفاه اجتماعی تعبیری است معطوف به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که حفظ کرامت انسانی و مسئولیت پذیری افراد جامعه، در قبال یکدیگر و ارتقای توانمندی ها، از اهداف آن است. واژه رفاه، اشاره به حالتی از سلامت، شادی، سعادت، خوب بودن و مساعدتی به ویژه به صورت پول، غذا و دیگر مایحتاج ضروری که به نیازمندان ارائه می شود به کار می رفته است.
با پیدایش تشکل های گروهی و کارکردی و ایجاد قوانین و حقوق کار در محیط های صنعتی و با هدف تامین منافع کارگران در مقابله با کلیه خطرات انسانی و شغلی، علاوه بر نیازهای اولیه، موضوع نیازهای ثانویه مطرح شد. در این مرحله رویکرد رفاه صنعتی جایگزین رفاه فرد، خانواده و گروه های محلی شد. پیدایش جوامع مدرن با خصلت شهرنشینی، خانواده هسته ای و نظام اقتصادی پیچیده و کلان، به تدریج نگرش های جدید رفاه اجتماعی را به وجود آورد. مفهوم و محتوای رفاه اجتماعی در طول چند دهه اخیر، بسیار دگرگون گشته است. در دهه 1970گفته میشد که «رفاه اجتماعی، مجموعه قوانین، برنامهها و خدمات سازمانیافتهای است که هدف آن تامین حداقل نیازهای اساسی آحاد جمعیت کشور است» می باشد. همانطور که ملاحظه میشود، گفتمان مسلط رفاه اجتماعی تا دهههای اخیر و تا قبل از «چرخش فرهنگی» در نظریه اجتماعی در دهه 1970، «گفتمان مادی» بوده و تنها آن دسته مقولات مادی، کمی، عینی، سنجشپذیر و اقتصادی بهمثابه عوامل مولد یا مانع رفاه اجتماعی جامعه یا گروههای اجتماعی خاص محسوب میشده است.
تحول اساسی در گفتمان رفاه اجتماعی ابتدا از دهه 1970 به بعد آغاز شد که نظریههای توسعه اقتصادمحور با چالشهای اجتماعی و فرهنگی مواجه شد. در طول سالهای دهه 1980، این مفهوم، به این شکل تغییر کرد؛ که «رفاه اجتماعی، به مجموعه اقدامات و خدمات گوناگون اجتماعی در جهت ارضای نیازهای افراد و گروهها در جامعه و غلبه بر مسائل اجتماعی» اطلاق میشد. در دهه 1990 رفاه اجتماعی، مجموعه شرایطی تلقی میشد، که در آن خشنودی انسان در زندگی مطرح است.
در سالهای اخیر با در نظر گرفتن ابعاد متنوع زندگی انسان، تعریف رفاه اجتماعی عبارت از مجموعه سازمانیافتهای از قوانین، مقررات، برنامهها و سیاستهایی است که در قالب موسسات رفاهی و نهادهای اجتماعی به منظور پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی و تامین سعادت انسان ارائه میشود تا زمینه رشد و تعالی او را فراهم آورد. رفاه اجتماعی و برخورداری از امکاناتی که بتواند شرایط را برای رشد و بالندگی استعدادها فراهم سازد، مقوله ای است که با سرعت یافتن رشد اقتصادی در جهان و تعاملات برگرفته از دگرگونی های جهانی شدن از اهمیت و توجه بیشتری برخوردار شده است.با توجه به ادبیات رفاه اجتماعی ملاحظه می شود که مباحث مربوط به توزیع درآمد، مصرف کالاها و مواردی از این دست، هرچند که بخشی از شاخص های رفاه اجتماعی را تشکیل می دهند، اما عواملی که سطح استاندارد زندگی شهروندان را افزایش داده و توانسته اند انسان ها را برای رشد و بالندگی آماده سازند به عنوان شاخص هایی واقعی تر در مقوله رفاه اجتماعی معرفی شده اند.توجه مفرط بر رفاه در قالب عینی و مادی ما را در معیارهای دارایی و درآمد و امکانات محدود می سازد.
ظاهرا معقول نیست که رفاه را کاملا عینی بدانیم،زیرا این سخن به معنای آن است که بگوییم هر چند یک شخص به واقع رفاه را نمی شناسد و آن را احساس نمی کند، در وضعیتی رفاهی قرار دارد.اگر چه ممکن است این موضوع در سناریوی خیالی مصداق داشته باشد،اما در ارتباط با درک روزمره ای که از رفاه داریم به ما کمکی نمی کند(فیتزپتریک،28:1381).لذا در اینجا توجه به بعد ذهنی رفاه لازم می نماید، زیرا با توجه به پیچیده بودن انسان و اهمیت مسائل ذهنی در زندگی افراد، می توان برای شناخت وضعیت رفاه آنها و دلایل کنش ها و چشم اندازهای رفاهی با توجه به ادراکات، تجارب، شناخت و احساس خود افرادی که آنها را مورد بررسی قرار داده ایم بپردازیم.
2-2-2- شاخص های اجتماعی رفاه
در خصوص شاخص های اجتماعی رفاه، جدال طولانی بین دو رویکرد ذهنی و عینی وجود دارد. در رویکرد عینی تاکید بر سنجش «سنجه های سخت» مثل درآمد به دلار یا انطباق زندگی در شرایط یکسان است. در مقابل، رویکرد ذهنی بر سنجه های نرم مثل رضایت از درآمد
و مسکن تاکید دارد. رویکرد عینی ریشه در سنت آمارهای اجتماعی دارد که داده های آن به قرن نوزده برمی گردد. رویکرد ذهنی به جریان روانشناختی وابسته است که در تحقیق شاخص های اجتماعی دیده می شود و بر چیزهایی مثل اعتماد مصرف کننده و فقر ذهنی نظارت دارد. رویکرد عینی اخیر در کشورهای اسکاندیناوی خصوصا در سوئد با مطالعات سطح زندگی محوریت یافته است. در ابتدا نیز عقیده اصلی این بوده است که سیاست اجتماعی در جایگاه اول به واقعیت های سخت نیاز دارد. از این رو پیمایش های اجتماعی در کشورهای اسکاندیناوی آیتم های مربوط به موضوعاتی مثل اعتماد و شادکامی را در بر نمی گیرد. به طور مشابه شاخص رفاه دوچ بر شرایط زندگی مادی تاکید دارد. با این وجود پیمایش رفاه دوچ شامل آیتم هایی درباره شادکامی و استرس مربوط به دهه 1970 است که این اطلاعات به صورت ناگهانی گزارش شده اند.
رویکرد ذهنی از ایالات متحده آمریکا نشات گرفته است. مدافعان رویکرد عینی معتقدند که شاخص های اجتماعی به سیاست اجتماعی خدمت می کنند و سیاست گزاران اجتماعی، اطلاعاتی درباره وضعیت واقعی مشکلات اجتماعی و به آثار تلاش ها برای حل این مشکلات نیاز دارند. این اطلاعات واقعیت مسلم است یعنی به لحاظ عینی صحت دارد و این حقیقت علمی ، مهندسی اجتماعی عقلانی را توانمند می کند. در این دیدگاه شاخص های ذهنی فرایند های سیاسی تکنوکراتیک را تحریف کرده و با نامعقولی هایی هم آواز می شوند که مدیریت علمی را از حرکت باز می دارند(Veenhoven,2002) که با توجه به تجارب این دو دسته اندیشمندان، تلفیقی از عینیت و ذهنیت در مبحث رفاهی می تواند گره گشای تعارضات باشد.
2-2-3-رفاه ذهنی
2-2-3-1-نظریات مربوط به رفاه ذهنی
در تقسیم بندی های رفاهی، تقسیم رفاه به دو بعد عینی و ذهنی انجام می شود، رفاه ذهنی به ویژگی های رفاه از منظر روانی خود فرد با توجه به تفسیری که از وضعیت خود منعکس می کند مورد توجه قرار می گیرد.
تونی فیتزپتریک : همانطور که او اشاره می کند،رفاه «ذهنی است پس به احساسات، ادراکها، شناخت ها و تجارب همان فردی مربوط می شود که وی را موضوع رفاه قرار داده ایم» (فیتزپتریک1383 :27). همین اندیشمند رفاهی در ادامه در توجه به هر دو بعد رفاهی بر این امر توجه می نماید که توجه به این دلیل می باشد «تا بتوانیم 1) تشخیص دهیم که چه وقت یکی از اشکال رفاهی با یکی دیگر از اشکال رفاهی تعارض پیدا می کند ، و 2) تصمیم بگیریم که کدام شکل برای بهزیستی شخصی مورد نظر ما بهتر است» ( همان). پس رفاه ذهنی به خویشتن فرد بستگی دارد و معقولانه نمی رسد که رفاه را تنها عینی بررسی نمائیم. این بعد از رفاه بی شک بی ارتباط با زندگی روزمره یعنی جایی که افراد آن را با الگوهای مصرف خود می گذرانند نیست، بنابراین بررسی ارتباط بین این الگوها با رفاه ذهنی نیز اهمیت می یابد.
برونی و پورتا: رفاه ذهنی را به عنوان حالتی از رفاه که هم شامل عنصر شناخت و عنصر دلبستگی است،مطرح می کنند (هزار جریبی و صفری شالی،1391 :36) و بر این باورند که رفاه ذهنی از چهار جزء تشکیل می شود: 1.عواطف خوشایند، 2.عواطف ناخوشایند، 3.قضاوت درباره زندگی یا سنجش وضعیت زندگی، 4.رضایت در مورد مسائل زمینه ای نظیر ازدواج ، سلامتی، اوقات فراغت و… در این رویکرد منظور از رفاه ذهنی، خوشحال بودن است – رویکرد ارسطویی به شادی – در حالیکه مفاهیمی مثل رضایت و نشاط بیشتر به معنای احساس شادی است – رویکرد لذت گرایانه – و در قالب شادی خود را نشان می دهد.( تمییزی فر،1389). اما نقدی که بر این دیدگاه وارد است، این می باشد که تنها به یک بعد رفاه ذهنی توجه کرده و رفاه ذهنی را تنها به شادی محدود کرده است. در حالی که رفاه ذهنی با سایر جنبه های دیگر زندگی افراد نیز در ارتباط است از جمله الگوهایی که افراد برای زندگی خود انتخاب می کنند و بر مبنای آن مصرف می کنند که مسلما نتایجی فراتر از شادی را برای آنها حاصل می کند.
بدین ترتیب احساس نشاط به احساسات مثبت فرد و رضایت خاطر او از زندگی مربوط می شود(Argyle, 2001:8). مطالعات انجام شده نشان می دهد که نشاط، عواطف مثبت، تعادل عاطفی و رضایت خاطر عوامل شخصیتی هستند که با هم همبستگی بالایی دارند(Argyle,2001:16).
در ادبیات رفاهی نیز توجه بسیاری به رفاه ذهنی مبذول شده است به طور مثال «در شکل کلاسیک مطلوبیت بنتامی ، مطلوبیت هرشخص، مقیاسی از میزان شادکامی اوست. در این نگاه منظور آن است که به رفاه شخص توجه شود و رفاه نیز یک ویژگی روانی حاصل از شادکامی و خوشحالی تلقی می شود(موسوی و محمدی، 1388:136). در این راستا « خوشبختی، یک احساس خوشایند است، و به عبارت دیگر احساس برخورداری از رفاه و رضایت خاطر است»(Fordis.2001:31).بنابراین از این دید تنها به احساس فرد در نتیجه شادی و خوشحالی او توجه گردیده است.
دینر: یکی دیگر از نظریاتی که در ارتباط با رفاه ذهنی ارائه شده، متعلق به “دینر” است.از نگاه وی، رفاه ذهنی شامل تمام ارزیابی های مثبت و منفی ای می شود که مردم در مورد زندگی شان انجام می دهند. رفاه ذهنی شامل ارزیابی های بازتابی شناختی همچون رضایت از زندگی،رضایت شغلی، علاقه، تعهدات و هم چنین شامل عکس العمل های عاطفی در برابر وقایع زندگی همچون شادی یا ناراحتی می باشد. بنابراین رفاه ذهنی مانند چتری است برای ارزیابی های متفاوتی که افراد بر اساس زندگی شان و نوع وقایعی که برایشان اتفاق می افتد، تفسیر میکنند (Diner.2005:2,3). آنچه که در دیدگاه دینر حائز اهمیت است دو جنبه از رفاه ذهنی است که می بایست از یکدیگر متمایز گردد: یکی جنبه شناختی که معمولا به صورت رضایت فرد از زندگی تصور می شود و دیگری جنبه عاطفی که معمولا به صورت احساس شادی یا ناراحتی افراد یا تعادل میان احساسات خوشایند و ناخوشایند در نظر گرفته می شود.جدول زیر تقسیم بندی دینر از جنبه های رفاه ذهنی را به صورت خلاصه نشان می دهد(هزارجریبی و صفری شالی،37:1391).این دیدگاه نیز علاوه بر اینکه به رفاه ذهنی توجه نموده اما به علت در نظر گرفتن تنها دو بعد از این مفهوم گسترده دچار ضعف می باشد.
– Happiness
– positive affect
– Affect balance
– Satisfaction
جامعه مدنی از جمله مفاهیمی است که بیش از بیست قرن در حیات سیاسی و اجتماعی انسان دارای نقش و کارکرد بوده و متناسب با زمان و مکان هویتی متفاوت یافته است اما هنوز تعریفی واحد از آن ارائه نشده است. در واقع مفهوم جامعه مدنی را از مناظره مختلفی می توان تعریف کرد اما از آن جهت که در اینجا جامعه مدنی را به مثابه پدیدیه ای اجتماعی در نظر گرفته ایم تنها به تعریف مفهوم جامعه شناختی آن بسنده می کنیم.
امروزه اصطلاح جامعه مدنی در علوم اجتماعی ، در مقابل دولت به حوزه ای از روابط اجتماعی اطلاق می شود که فارغ از دخالت قدرت سیاسی است و مجموعه ای از نهادها ، موسسات ، انجمن ها و تشکل های سری و خصوصی را دربرمی گیرد.( حسین بشیریه ، 1383:329 ) در واقع ، جامعه مدنی لایه میانی و واسطی از طریق نهادها ، سازمان ها ، نیروها ، شبکه های سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، آموزشی ، حرفه ای فرهنگی ، اطلاع رسانی ، تبلیغاتی و … است که بین آحاد ملت و حیطه خصوصی ( فرد و خانواده ) با حیطه عمومی ( حکومت و نهادهای دولتی ) رابطه ایجاد می کند و خواسته های مردم را به حکومت و محدودیتها یا اولویت های حکومت را به مردم منتقل می کند .
مفهوم جامعه مدنی در ایران از سال 1376 از حالت نظری خارج شد و گفتمان جامعه مدنی در سطح دولت – ملت ، فرصت های مناسبی فراسوی نهادهای مدنی قرار داد و تنوع و تکثر نهادهای مدنی بیش از پیش چشمگیر شد. اگرچه اولین تلاش برای ایجاد جامعه مدنی را به زمان شکل گیری انقلاب مشروطه نسبت می دهند اما در تمامی این دوران چه پس از ناکامی انقلاب مشروطه و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا دوم خرداد 1376 ، در هیچ دوران چنین عرصه وسیعی برای شکل گیری جامعه مدنی در ایران فراهم نیامده بود. در دولت اصلاحات در مدت کمتر از سه سال ، تشکل های مردمی رشد کمی بسیاری یافتند. تنها در بخش جوانان تا پایان شهریور 1382، 1500 سازمان غیر دولتی جوانان از سازمان ملی جوانان مجوز فعالیت گرفتند.این عدد در مورد سازمان های غیر دولتی زنان به 330 ، محیط زیست 480، علمی 114 و انجمن های فرهنگی 1400 رسید و در این دوران رشد نشریات دانشجوئی بی سابقه به شمار می رود. (جامعه مدنی ایران و نگاهی به آینده ، سال اول ، شماره 5)
بطور اختصاصی از سازمان های مردم نهاد پس از دولت اصلاحات آمار دقیقی در دست نیست اما به اذعان کارشناسان سیاسی و اجتماعی ، بی اعتقادی به تأثیرگذاری سازمان های غیر دولتی و گرایش به مدیریت تمرکز گرا در دولتی که اتفاقاَ صفت مردمی ترین دولت پس از انقلاب بر خود نهاده است ، شرایط را برای فعالیت سازمان های غیر دولتی در ایران به اندازه ای دشوار کرده است که اخباری جز حاشیه نشینی و سرخوردگی اینگونه نهادها به گوش نمی رسد که شاید تمامی این اقدامات به سبب ترس از سوء استفاده از این نهادها برای اقدامات جاسوسانه باشد.. از نشانه های چنین رویکردی به جامعه مدنی می توان به لغو مجوز کانون مدافعان حقوق بشر ، برخورد با اعضای سندیکای اتوبوسرانی ، غیر قانونی دانستن انتخابات شورای اسلامی کار ، مقابله با انتخابات انجمن صنفی روزنامه نگاران، مداخله در مسائل داخلی خانه احزاب و برخورد با اتاق بازرگانی تهران به عنوان مصادیقی کوچک اشاره کرد.
اگرچه تفاوت در نگرش به جامعه مدنی از دولت خاتمی تا دولت احمدی نژاد و تغییر گرایش از جامعه مدنی به جامعه توده ای از سوی دولت نهم ، می تواند دلایل سیاسی ، اجتماعی و امنیتی بسیاری داشته باشد، بیگمان یکی از مهمترین دلایل این امرمتفاوت بودن نوع نگرش به دین یا تفسیر از دین می باشد. علی رغم اینکه این دولت ها هر دو در قالب حکومت اسلامی مجری امور کشور بوده اند اما نمی توان از نگرش متفاوت آنها به دین چشم پوشید. بدین معناکه می توان تصور نمودکه نوع دینداری در دولت اصلاحات تجددگرایی اسلامی و نوع آن در میان اصولگرایان و دولت های برآمده از اندیشه آنان همچون دولت احمدی نژاد، اسلام گرایی رادیکال یا اسلام سنتی بوده است. از این رو از منظر جامعه شناختی می توان برای برداشت های متفاوت از دین در ارتباط با نگرش به جامعه مدنی نقش بسزائی قائل شد. علاوه بر سطح نهادی یعنی دولت ها ، نوع نگرش به جامعه مدنی را می توان در سطح تحلیل فردی نیز پی گرفت و رابطه نوع دینداری افراد را با نگرش آنها نسبت به جامعه مدنی مورد سنجش قرار داد . بنابراین در این مطالعه در پی پاسخ به این سؤال اساسی هستیم که آیا نوع برداشت افراد از دین اسلام یا نوع دینداری آنها می تواند در نگرش آنها به جامعه مدنی مؤثر باشد؟
1-2-اهداف پژوهش
1-2-1-اهدف اصلی :
شناخت رابطه انواع دینداری و نگرش به جامعه مدنی
1-2-2-اهداف فرعی :
1- سنجش انواع دینداری در میان دانشجویان
2- سنجش نگرش به جامعه مدنی در میان دانشجویان
3- سنجش رابطه انواع دینداری و ابعاد نگرش به جامعه مدنی ( ارزیابی، رفتاری و شناختی)
4- سنجش رابطه متغیرهای زمینه ای ( سن ، جنس ، پایگاه اجتماعی ، دانشگاه محل تحصیل،رشته،مقطع تحصیلی،ترم تحصیلی) و نگرش به جامعه مدنی
1-3-اهمیت و ضرورت تحقیق
1-3-1-ضرورت نظری :
1-از منظر جامعه شناختی ، شکل گیری یک پدیده اجتماعی منوط به شکل گیری شرایط خاصی است که در مراحل قبل پدید آمده و به عبارت بهتر ، اشکال مختلف اجتماعی و حتی اجزای مختلف یک جامعه چندان دلبخواهی و ارادی نیستند که بتوانند در هر شرایطی به وجود آیند بلکه باید زمینه های عینی و ذهنی لازم برای شکل گیری یک نوع خاصی از جامعه و پدیده اجتماعی وجود داشته باشد تا آن جامعه و آن پدیده اجتماعی خاص به وجود آیند.( محمد حسین پناهی ، 215:1376 ) از این رو شکل گیری جامعه مدنی منوط به شکل گیری زمینه های عینی و اللخصوص ذهنی نسبت به آن می باشند. با این وجود تمامی پژوهش های انجام شده تا به امروز تنها به بررسی رابطه دین و پدیده های مدرن پرداخته اند درحالیکه بررسی این پدیده از نگاه خرد از اهمیت ویژه ای برخوردار است تا شرایط برای تحقق جامعه مدنی مورد بررسی قرار گیرد.
2- در میان بررسی های صورت گرفته میان دینو پدیده های مدرن همچون دموکراسی ، مدرنیته ، فرهنگ سیاسی ، رفتار انتخاباتی و … بررسی رابطه دین و نگرش به جامعه مدنی از مهره های مغفول است که ضرورت آن به هیچ وجه بر صاحب نظران این رشته پوشیده نیست از این رو امید است با انجام این تحقیق در پر کردن این خلأ مفید واقع شویم.
1-3-2-ضرورت عملی :
1- شکل گیر حکومت دینی در ایران از یک سو و اهمیت شکل گیری جامعه مدنی به عنوان ظرفی برای تحقق دموکراسی اللخصوص در ایران ، از سوی دیگر ، ضرورت بررسی رابطه دین و نگرش به جامعه مدنی را در حل بحران ها و مسائل پیش روی کشورمان روشن می سازد .
2- طرح شدن جامعه مدنی از سوی دولت اصلاحات در سال 1376 بیش از پیش بر ضرورت شکل گیری آن در جامعه ایران افزود و متناسب با شرایط سیاسی و اجتماعی ، بسیاری از پژوهش ها بدین سمت و سو متمایل گشت . از همین زمان بود که برای تحقق آن سیاستگذاری هایی توسط مسئولین وقت انجام گرفت که علی رغم تمامی آن تلاش ها ، در سال های اخیر شاهد تضعیف آن برنامه ها هستیم از این رو نیازمند پژوهش های گسترده تر می باشیم تا هرچه بیشتر مسئولان اجرایی را متوجه این مسئله اساسی سازیم.
3- دینداری به عنوان پدیده غالب بر جامعه ایرانی ، فرصت ها و تهدیداتی را برای سیاستگذاران عرصه داخلی پدید می آورد . بر این اساس بررسی رابطه پدیده جامعه مدنی که شاید بتوان آن را از دغدغه های چالش برانگیز صاحب نظران سیاسی –اجتماعی دانست ، با دینداری از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد و فرصت ها را شناسایی و شرایط را برای تحقق این هدف فراهم سازد.
فصل دوم
2-1-مبانی نظری
2-1-1-تعریف مفاهیم : در این قسمت به تعریف مفاهیم اصلی پژوهش پرداخته وتعاریف مفاهیم دینداری ، نگرش و جامعه مدنی به صورت مبسوط آورده شده است.
2-1-1-1- دینداری
الف ) دین :
نقطه آغاز برای مطالعه هر پدیده بدست دادن معیاری است که با آن بتوان پدیده مورد نظر را از سایر پدیده ها مشخص و متمایز کرد. البته در تعریف دین مطالعات مختلف ، حاکی از پیچیده بودن و ابهام در تعریف این مفهوم می باشد. حتی برخی از جامعه شناسان مانند ماکس وبر از تعریف دین خودداری می نمایند و معتقدند که در پایان بررسی هایمان باید دین را تعریف نماییم .( همیلتون،26:1389 ) با وجود ابهام موجود در تعریف دین ، برخی از جامعه شناسان به آن پرداخته اند که به اختصار در زیر می آوریم :
– تایلر دین را اعتقاد به هستی های روحانی تعریف می کند. یعنی اعتقاد به این که همه چیزها ، از ارگانیک گرفته تا غیر ارگانیک ، روحی دارند که ماهیت و ویژگی های آن چیز را تعیین می کند.( همیلتون ، 22:1377 )
– دورکیم نیز دین را چنین تعریف کرده است: دین نظام یکپارچه ای از اعتقادات و اعمال مرتبط با امور مقدس است ، یعنی اموری که حرمت یافته و اعتقادات و اعمالی که همه کسانی را که به آن ها عمل می کنند، در ضمن یک اجتماع اخلاقی موسوم به کلیسا با هم متحد می کند.( همان :25 )
– رابرتسون بیان میدارد : فرهنگ مذهبی به یکسری از باورداشت ها و نمادهایی اطلاق می شود که دربرگیرنده تمایز میان امر تجربی و امر فراتجربی یا واقعیت متعالی می باشد. ( همان :27 )
– همچنین هورتون در تعریف دین بیان میدارد که : در هر موقعیتی که ما عموماً آن را مذهبی می نامیم ، با کنش سروکار داریم که معطوف به اعیانی است که به باور مردم برحسب برخی مقولات معین کارایی دارند . در ضمن این مقولات همان هایی اند که برای توصیف کنش انسانی نیز به کار می روند.( همان :29)
ب ) تعریف دینداری :
در ابتدا به ارتباط مفهوم دینداری با دین می پردازیم :
اول ، دینداری صفت مفهوم دین است و از این نظر بروز و تجلی آن به صورت نسبی است ؛ یعنی مصداق قطعی و مطلق برای آن نمی توان معلوم کرد ، به این لحاظ می توان گفت دارای مرتبه های مختلفی است که بین دو حد و وضعیت کمینه و بیشینه جای می گیرد . به عبارت دیگر ، اگر دین را مفهومی مطلق و انتزاعی در نظر بگیریم ، دینداری مفهومی نسبی و انضمامی برای آن محسوب می شود (میرسندسی ، 83:1390 )
دوم ، می توان گفت رابطه این دو واژه ، به نوعی رابطه کل و جزء است ، به این معنا که دین یک مفهوم کلی و دینداری مصداق و جلوه ای از آن است . دینداری وابستگی تام به دین دارد و در سطح فردی ، فرد دیندار ، با درجات یا از جهات مختلف می کوشد ، خود را با یک منبع فیاض ، از نظر وی ، که در دین متبلور است هم ذات گرداند و بر این اساس ، میزان و جهت هم ذات انگاری فرد با دین مورد نظر وی میزان دینداری او را مشخص می سازد ( همان ، 84 و 85 ) .
بنابراین ، دینداری ، در سطح فردی ارتباط مستقیم با مجموعه تلاش هایی دارد که افراد برای جذب جنبه لاهوتی دین درون خود ، و انعکاس در ابعاد مختلف دین ، اعم از کنش ، باور و دیگر وجوه مورد اشاره می نمایند. بر همین اساس دینداری دارای درجات مختلف می باشد که البته درجات ان را از دو زاویه می توان نگریست :
اول ، مراتب مختلف دینداری و شدت و ضعف پیدا کردن بروز و تجلی دین در افراد ، به نحوی که بسیاری از جامعه شناسان و روان شناسان آن را در نظر گرفته اند و ابزار سنجش برای آن تدارک دیدند.
دوم ، دینداری را نه براساس مراتب ، بلکه بر پایه انواع دینداری تجزیه و تحلیل کرد . در این صورت هر مورد و تجلی از دینداری را تنها می توان درچارچوب و در ارتباط با یکی از انواع دینداری مورد تحلیل قرار داد ( همان ، 86 و 87 ) و از همین روست که ضرورت توجه به انواع دینداری مورد اهمیت قرار می گیرد.
2-1-1-2-برخی انواع دینداری یا قرائت های دینی در ایران :
عبدالکریم سروش ( با نام پیشین حسین حاج فرج دباغ ) نو اندیش دینی ، فیلسوف ، مولوی شناس ، نظریه پرداز و متکلم ایرانی است. او نظریات خودش را کلام جدید می نامد . سروش همواره کوشیده است تا تأویلی جدید از اسلام ارائه کند.او سروش با تأکید بر اینکه ، واژه دین ورزی و دینداری دارای معناهای گوناگون است و این گوناگونی مانع از این نخواهد بود که معانی و لایه های آن کاوش و کنکاش نشود و نیز با توجه به این نکته که در قرآن و متون دینی و عرفانی ما ، گونه شناسی دین ورزی امری بدیع و جدید نیست سه گونه دین ورزی را مورد بررسی و انکشاف قرار می دهد.( سروش ، 22:1378 )این سه نوع دین ورزی و یا سه نحوه نگرش به دین در میان رهروان یک دین تحت عنوان اصناف دین ورزی ” تجربت اندیش ” ، ” معرفت اندیش ” و ” معیشت اندیش ” از هم تفکیک می شوند.
– دینداری معیشت اندیش : در این گونه دین ورزی غایت ، مصلحت و نتیجه عقیده و عمل ، پیش چشم دیندار است . دینی است برای زندگی و نه برتر از زندگی . دین ورزی معیشت اندیش عامیانه ، علتی ، میراثی ، جبری ، عاطفی ، جزمی ، آدابی مناسکی ، ایدئولوژیک ، هویتی ، قشری ، جمعی – آئینی ، شریعتی – فقهی ، پر اسطوره ، تقلیدی ، تعبدی ، سنتی و عادتی است. اخلاق در این گونه دین ورزی همیشه جایگاه ثانویه دارد.( ذوالفقاری ، 69:1389 )
– دینداری معرفت اندیش : اگر دین ورزی مصلحت اندیش را با جزم عقیدتی مشخص کنیم ، دین ورزی معرفت اندیش ، با بی جزمی یا حیرت عقلانی مشخص می شود . لذا با ورود به عرصه معرفت اندیشی ، جزم با شک و حیرت سودا می شود و راه برای ورود به عرصه یقین ، با فاصله گرفتن از جزم هموارتر می شود.در دین ورزی مصلحت انددیش عامیانه ، همه دین ورزان به یک نحو دین می ورزند. ایمان ها و اعمالشان کم و بیش یکسان است و یک صورت دارد، اما با پا نهادن به عرصه معرفت اندیشی ، دین فردی و فردیت دینی ظهور می کند . به همین رو دین ورزی معرفت اندیش ، بی ثبات و سیال است و دین ورزی عوامانه ثبات فلج گونه دارد.( ذوالفقاری ، 72:1389 )
– دین ورزی تجربت اندیش : در دین ورزی تجربت اندیش پا را از مقام فراق به مقام وصال می نهند . دین ورزی های پیشین را می توان فراقی خواند. چون اولی بدنی و عملی بود و دومی مغزی و فکری . اما دین ورزی تجربت اندیش خواهان معلوم است و دین ورزی عشقی ، کشفی ، تجربی ، یقینی ، فردی ، عرفانی و رازآلود است. در اینجا خدا یک محبوب جمیل و معشوق نازنین است ، پیامبر یک مراد است ، یک مرد باطنی و یک الگوی موفق تجربه های دینی و پیروی از او شرکت در اذواق او و بسط و تکرار تجربه های او و جذب شدن در حوزه مغناطیس شخصیت اوست.
2- مصطفی ملکیان
مصطفی ملکیان ( متولد 1335 شهرضا ) فیلسوف و روشنفکر ایرانی است . پژوهش های او عمدتاَ در حوزه اخلاق ، دین ، فلسفه دین ، معنای زندگی ، روانشناسی ، علوم انسانی ، روش تحقیق و روشنفکری است . اودر تقسیم بندی قرائت های دینی با ذکر مشخصات سه قرائت معاصر از اسلام ( بنیادگرا، تجددگرا و سنت گرا ) ، ربط و نسبت هریک را با لیبرالیسم نشان می دهد. بنا به نظر او همه قرائت ها و روایات از اسلام را می توان در همان سه گروه جای داد.
– اسلام بنیادگرایانه ، که نمونه اش را در سلفیت و وهابیت می بینیم.( همان ،74)
– اسلام تجددگرایانه ، که کسانی مانند سر سید احمد خان هندی ، محمد عبده مصری ، ضیاء گو کالپ ترک و سید جمال الدین اسدآبادی از نمایندگان آن هستند.( همان ، 75)
– اسلا سنت گرایانه ، که شاخص ترین سخنگویان آن در این قرن ، کسانی مانند رنه گنون ، فریتهوف شووان، تیتوس بورکهارت، مارتین لینگز ، سید حسین نصر و گی ایتون هستند.( همان ،76 )
3- محمد مجتهد شبستری
محمد مجتهد شبستری ( متولد 1315 شبستر ) فیلسوف ، فقیه ، پژوهشگر علوم قرآنی و متخصص الهیات تطبیقی است. وی از نخستین اشخاصی است که پای تحلیل های هرمنوتیکی را به ادبیات دینی ایران باز کرد و دیدگاه ها و آثار وی در این زمینه بحث های زیادی را برانگیخته است.او براساس یک چارچوب هرمنوتیکی و تکیه بر مقومات تفسیر و فهم متون در دیدگاه خود ، آموزه های خود را درباره ” قرائت رسمی ” و ” قرائت غیر رسمی ” از دین به گونه زیر سامان میدهد:
– قرائت رسمی از دین ، هنگامی ظاهر شد که پدیده ای به نام ” اسلام فقاهتی ” به عنوان قرائت رسمی حکومتی بتدریج پا به عرصه وجود گذاشت . طرفداران این قرائت می گویند ، دین اسلام نظام های ثابت و جاودانه سیاسی ، اقتصادی و حقوقی دارد. شکل حکومت از کتاب و سنت استنباط می شود و مسئله ای عقلایی نیست . وظیفه حکومت در میان مسلمانان اجرای احکام اسلام است . نتیجه این دو مدعا این بود که آزادی های سیاسی مربوط به حقوق اساسی افراد که در قانون اساسی آمده است باید مطابق فقه سنتی محدود شود . طراحان این قرائت کوشش دارند یک تفسیر فقهی از قانون اساسی دهند.( شبستری ، 30:1381 )
– قرائت غیر رسمی یا انسانی از دین ، هم ملاحظات فلسفی ، هم ملاحظات ارزشی و هم ملاحظات حقوقی دارد. در قرائت انسانی از دین ، دین با سلوک معنوی انسان در دین تعریف می شود. دین ورزی نوعی زیستن است و کار آدمی است . دین متعلق به انسان است نه خدا . دین برآمده از دردها و نیازهای آدمی از یک طرف و تجربه های دینی انسان نیازمند و دردمند از طرف دیگر است تا او را بی نیاز و شفایافته سازد. ( شبستری ، 81:1383 به نقل از ذوالفقاری )
4- محسن کدیور
محسن کدیور ( متولد1338 فساء ) محقق ، نویسنده و اندیشمند دینی است. او مبنای انواع دینداری ها را نوع مواجهه با سنت نبوی می داند . به نظر او مراد از سنت نبوی قول ، فعل و تقریر رسول اکرم می باشد.که در نیم قرن اخیر چهار رویکرد مختلف با سنت نبوی بلکه با اسلام قابل ذکر است.
الف – رویکرد اول مواجهه سنتی که پرطرفدار ترین و پر نفوذترین رویکرد اسلامی است ، مراد از آن مواجه به شیوه گذشتگان در زمان حال با سنت نبوی است . از آنجا که وجه غالب در معارف اسلامی همواره علم فقه و شریعت بوده است ، مواجه سنتی با سنت نبوی مواجه ای ” فقهی ” است. ( کدیور ، 1385 ، به نقل از ذوالفقاری )
ب – رویکرد دوم مواجهه سنت گرایانه با سنت نبوی است. سنت گرایی نحله ای منتقد مدرنیته و معتقد به وحدت متعالی ادیان و حکمت خالده است.( همان ، همان جا )
ج – رویکرد سوم مواجهه بنیادگرایانه با سنت نبوی است . بنیادگرایان دیندارانی هستند که می خواهند بهشت اخروی را در دنیا برقرار کنند و به هر قیمتی مناسبات دینی را در جهان مسلط کنند.معتقدند در راستای این هدف متعالی می توان از خشونت و زور نیز استفاده کرد. از این دیدگاه قدرت سیاسی و لوازم آن نقطه مرکزی اندیشه دینی محسوب می شود.(همان ، همان جا)
د – رویکرد چهارم مواجهه نواندیشانه با سنت نبوی است.نوانددیشان ، مسلمانانی متجدد هستند که با قرائتی روشنفکرانه از اسلام برآنند که در جهان مدرن دینی زندگی کنند . آنان با هر دو مقوله سنت و مدرنیته مواجهه ای انتقادی دارند.( همان ، همان جا)
او مبنای تقسیم بندی خود از انواع دینداری را اینگونه بیان می کند : به لحاظ سطح ( طول ) دینداری دارای دو هسته مرکزی و پیرامونی است . دینداری مبتنی بر ابعاد اصلی دین در سطح مرکزی و محور کانونی دینداری قرار داردو گونه های دیگر دینداری ، که در مواردی در سطح نگرش ها و طرز تلقی ها راجع به دین جای میگیرند ، لایه پیرامونی دینداری را شکل می دهند . از سوی دیگر لایه های پیرامونی دینداری را می توان مقتضیات و ضرورت های تاریخی ادیان نیز محسوب کرد.
انواع دینداری مبتنی بر ابعاد اصلی دین : در تقسیم بندی مبتنی بر ابعاد اصلی دین ، او 5 نوع دینداری را برمی شمرد.
الف ) دینداری متعادل : همانطور که بیان شد ، دینداری متعادل یکی از حالت های تقسیم بندی دینداری مبتنی بر ابعاد اصلی دینداری است که بازتاب دهنده تمام ابعاد اصلی دینداری است . این نوع از دینداری با دینداری مطلوب و یا آنچه مورد تأکید و توجه ارباب دین و متولیان و مقامات رسمی دین قرار دارد همانند است . در این حالت اخلاق و مناسک لایه های بیرونی دینداری محسوب می شوند ، که از دیدگاه ناظر بیرونی هم بیشتر قابل مشاهده و عینی اند و باورها و تجربه دینی لایه های درونی دینداری اند که در ظاهر قابل مشاهده نیستند ( محمد میرسندسی ، 206:1390 )
ب ) دینداری مناسک گرا : یعنی شکلی از دینداری که در آن شاهد برجستگی و اهمیت یافتن اعمال و مناسک دینی ، و در این چارچوب ، کم توجهی و بی اهمیتی نسبت به سایر ابعاد هستیم. مطهری در ارتباط با اینگونه دینداری می گوید : « یک وقت اگر مراقبت نشود می بینید جامعه فقط به سوی این ارزش کشیده می شود و می بینید که اسلام می شود فقط عبادت کردن ، فقط مسجد رفتن و نماز مستحب خواندن و دعا خواندن و تعقیب خواندن ؛ یعنی به سوی چیزهایی کشیده می شود که اگر جامعه در این مسیر به حد افراط برود، همه ارزش های دیگر مسخ می شود … »( مطهری ،31:1362 ). بنابر این مناسک گرایی به لحاظ دینداری به دینداری گفته می شود که در آنها بیشترین جلوه دین را در قالب بعد مناسکی دین می توان مشاهده کرد ( همان ، 210 )
ج ) دینداری باورگرا : در یکی دیگر از حالت های این گونه دینداری ملاحظه می شود که فرد دیندار، به برخی از جنبه های دینی توجه و اعتقاد دارد، منتها به صورتی که بتواند جلوه گره تمام خواسته های دین از یک فرد مومن باشد ، نیست. نمونه هایی از این افراد را می توان کسانی دانست که باورهای کلی نسبت به برخی اصول دین دارند ، منتهی این اعتقادات به صورت تأمین یافته در زمینه تمام جنبه های دین
مشاهده نمی شود. همچنین در نمونه ای دیگر از اینگونه می توان به افرادی اشاره کرد که به این ویژگی یا وضعیت آنها در ایام خاص مذهبی مانند ماه محرم یا ماه رمضان در ایران پی برده می شود ( همان ، همان جا )
د ) دینداری تجربه گرا : در اینگونه از دینداری بعد تجربی دین برجستگی بیشتر نسبت به ابعاد دیگر پیدا می کند. فرقه های متنوع صوفی گری ، درویش مسلکی ، قلندری و مرتاضی گری نمونه های بارز از اینگونه دینداری محسوب می شوند( همان ،212 ) .
ه ) دینداری اخلاقگرا : در نمونه ای دیگر از برجسته سازی یکی از ابعاد دین می توان به دینداری اخلاقگرا اشاره کرد . البته در این باره که اخلاق یکی از ابعاد دینداری است ، به مانند ابعاد دیگر ، با قاطعیت نمی توان اظهارنظر کرد ؛ از این نظر که اخلاق را نمی توان زاییده دین به حساب آورد . البته ااخلاق به صورت جدی مورد توجه ادیان قرار دارد، اما براساس بحث بالا اخلاق را یک پدیده پیشینی نسبت به دین می توان در نظر گرفت ، به این معنا که اخلاق زاییده دین نیست بلکه با پیدایش و ظهور دین ، بر اخلاق خاصی که از آن به عنوان فضیلت های اخلاقی می توان نام برد ( بایدها ) ، تأکید شده است و یا برخی از خصوصیات اخلاقی ، که با عنوان رذیلت های اخلاقی از آن ها یاد می شود ( نبایدها ) ، نکوهش شده است ؛ و داعیه ادیان ارتقاء موقعیت اخلاقی است چنانکه الگوی اخلاقی را هم به پیروان عرضه می دارد ( همان ، 217-218 )
انواع دینداری مبتنی بر لایه پیرامونی دین :
الف ) دینداری رسمی / غیر رسمی :
این تقسیم بندی نه به صورت کامل از کونه های پیشین متمایز است ، بلکه تقسیم بندی ” دینداری رسمی/ غیر رسمی “، چشم انداز و زاویه ای دیگر را برای نگاه به دینداری و شناخت بیشتر آن مورد توجه قرار می دهد. بر این اساس باید اشاره کرد که دینداری های نامتعادل که در دسته بندی پیشین مطرح شد و به سمت فروکاستی یک یا چند بعد از دین تمایل دارند ، نمونه هایی از دینداری های غیر رسمی ، در مقابل دینداری متعادل ، که نمونه دینداری رسمی است ، محسوب می شوند.درباره دینداری غیر رسمی ، برخی از این فروگذاری ها در طی زندگی روزمره ، و بنابر ساده سازی دین در زندگی روزمره ، و مبتنی بر تلقی خودبنیاد افراد از دین صورت می پذیرد ( همان ،225 ) .
ب ) دینداری ایدئولوژیک / غیر ایدئولوژیک :
در این گونه از دینداری دو حالت کلی وجود داردکه آن ها را بر دو حد یک طیف قرار دادیم: ورورد / عدم ورود دین به عرصه عمومی ، و بطور مشخص تر آمیختگی دین با عرصه سیاسی و در فواصل میانی این دو حد انواعی دیگر از دینداری ها ، یا به بیان دقیق تر ، نحوه نگرش و طرز تلقی راجع به جایگاه اجتماعی دین ، را می توان متمایز ساخت.
بنابراین زاویه ای دیگر از نوع شناسی دینداری افراد از این چشم انداز مشاهده پذیر ، و قابل بررسی و تجزیه و تحلیل است ، که به این ترتیب ، دو حد نهایی اینگونه دینداری را ایدئولوژیک / غیر ایدئولوژیک می توان نام نهادو بر این مبنا ، بخشی از باورها ، مناسک و شعائر دینی در عرصه های عمومی معنا ، تجلی و گسترش پیدا می کند ( همان ، 229-230 ) .
ج ) دینداری سنتی / پویا :
اینگونه دینداری به جنبه ای دیگر از دینداری در قالب مفاهیم سنت گرایی/ نوگرایی اشاره دارد و این موضوع در دوره های جدید که ابعاد مواجهه دین با پدیده مدرنیته ، توسعه قابل ملاحظه ای یافته است ، دامنه وسیع تری پیداکرده به نحوی که در میان اندیشورزان مسلمان در دو سده اخیر دو گرایش « سنتگرا» و « تقریب گرا » را می توان بسترهای فکری برای دینداری سنتی و پویا به حساب آورد. همچنین بر همین پایه ، در فقه شیعه دو گرایش متمایز « فقه سنتی » در برابر « فقه پویا » ادبیات این حوزه معرفت دینی را در دو دهه اخیر تحت تأثیر قرار داده است .
دینداری سنتی/پویا همانند تقسیم بندی های پیشین ، دو حد طیف اینگونه دینداری را شکل داده و مراتب بین دو حد میزان دوری / نزدیکی به یکی از این دو حالت کلی را مشخص می سازند( همان ، 232-233)
د ) دینداری با واسطه / بی واسطه :
به گونه ای از دینداری اشاره دارد که « افراد خود را تا چه اندازه مقید می دانند که روند دینداریشان را از طریق افراد مورد اطمینان و اشخاص قابل وثوق دیگر ، که به عنوان گروه های مرجع دینی و دارای وثاقت شناخته می شوند ، دنبال نمایند و دینداریشان را هماهنگ با خواسته ها و دستورات مراجع رسمی دینی نمایند.» همچنین از سوی دیگر ، کسانی را می توان یافت که تصور می کنند راهنمایان ، الگوها و سرمشق های بهتری درباره دینداری می توانند باشند ولو اینکه مورد تأیید مراجع رسمی دینی نیستند ( همان ،232) .
6- مجید محمدی
از نظر او دین در ایران معاصر 5 چهره متفاوت دارد که گرچه به دوره های گوناگون تاریخ فرهنگی این کشور تعلق دارند ، در عرض هم حضور داشته و گاه در جدالند و گاه در سکوت با یکدیگر همزیستی دارند. این 5 چهره را به ترتیب زیر می توان توصیف کرد :
الف ) دین آئینی : این نوع از دینداری که عمدتاَ در شعائر و مراسم دینی ( مانند عزاداری امام حسین ، مراسم ماه رمضان ، ادای نذر ، تشییع جنازه ، ازدواج و …) حضور دارد ، دین عموم مردم است . این نوع دینداری ممکن است تشدید یا تضعیف شود ولی زوال نمی پذیرد و نمادهای خاص خودش ( تکیه ها ، هیأت ها ، حسینیه ها و … ) را نیز داراست . این نوع دینداری چندان چارچوب های فقهی را بر نمی تابد و برخی علماء و مراجع در برابر برخی صور آن مخالفت خود را صریحاَ ابراز داشته اند. دین آئینی به راحتی ایدئولوژیک نمی شود چرا که مبنای آن آئین است و با ایدئولوژی که بنیان آن عقیده است همخوانی ندارد. وجه باطنی و عرفانی آن نیز بسیار کم رنگ است . این نوع دینداری نمی تواند در سطحی فراتر از فقه و ایدئولوژی نیز گام بردارد چرا که چندان خود را درگیر آن نمی کندتا از آنها استعلا یابد. دین آئینی بر اسطوره ها و شمایل مذهبی تکیه دارد . پرداختن به اسطوره برای جامعه ای که هنوز نهادهای اجتماعی مستقر ندارد و فرایندهای اجتماعی شدن و عرفی شدن در آن بسط نیافته ، خود یک روند اجتماعی شدن است.
Roland Robertson