کتاب شان تحت عنوان «کشف نظریه داده محور» پیشنهاد کردهاند که محققان باید بدون توجه به آثار منتشرشده درباره موضوع، مستقیماً به سراغ گردآوری و تحلیل موضوع بروند. لوح سفید، واژه کلیدی بود که غالباً بعدها برای استدلال در برابر مدعیان تحقیق علمی بکار گرفته میشد. مدتها بعد اشتراوس نظرش را دراینباره اصلاح کرد. بر این اساس، محقق نیازمند است قبل از مراجعه به میدان پژوهش، اطلاعاتی در زمینه موضوع مورد بررسی خود داشته باشد. در پژوهش کیفی از اطلاعات و بصیرتهای مأخوذ از ادبیات موجود، به منزله دانش زمینهای استفاده میگردد تا محقق در بستر این ادبیات، مشاهدات و تفاسیر خویش را مورد مداقه قرار دهد و از این طریق به نقش
پژوهشهای حاضر در تولید دانش پی برد. مرور ادبیات موجود میتواند خلأها و ابهامات دانش و پژوهشهای موجود را درباره موضوع مورد مطالعه آشکار سازد که این امر موجب گسترش دید و حساسیت نظری محقق نسبت به موضوع و طرح سؤالات جدید میگردد که این خود به محقق کمک مینماید تا موضوع را با جامعیت بیشتر و در تمامی ابعاد آن به تصویر بکشاند و آن را بررسی کند؛ به عبارت دیگر ادبیات موجود راهنمای مشاهده در تحقیقات کیفی است. در بخش روش توضیح داده میشود که ادبیات موجود مخل قاعده اپوخه یا در پرانتزگذاری نیست. به این معنا که در هنگام مواجهه با مشارکتکنندگان اپوخه انجامشده و اجازه داده میشود تا پژوهیدگان تمامی تجارب زیسته خویش را بیان دارند؛ اما در مراحل بعدی با استفاده از ادبیات موجود مباحثی را که مسکوت مانده است توسط محقق مورد سؤال قرار گیرد (فلیک، 1388).
این فصل شامل سه بخش است: پیشینه نظری، پیشینه پژوهشی، نتیجهگیری. در این فصل به برخی از پژوهشهای مرتبط با موضوع که در داخل و خارج از کشور انجامشده، پرداخته میشود. در بخش پیشینه نظری برخی نکات کلیدی در ارتباط با مسئله یابی از قبیل ضرورت انتخاب مسئله و معیارهای مسئله پژوهشی مناسب، تفاوت سؤال و مسئله، راهبردهای مسئله یابی، مورد بررسی قرار میگیرد. در بخش پیشینه پژوهشی به مرور پژوهشهای انجامشده و مرتبط با موضوع پرداخته میشود و در پایان نتیجهگیری از این دو بخش ارائه میگردد.
فرم در حال بارگذاری ...