مدل کسب و کار اصطلاحی است که اغلب برای توصیف مؤلفه های کلیدی یک کسب و کار معین مورد استفاده قرار میگیرد .به ویژه در کسب و کار های الکترونیکی و تحقیقات مرتبط با کسب و کار از محبوبیت خاصی برخوردار است.
متقارن شدن توجه به مدل کسب و کار با ورود اینترنت به دنیای کسب و کار ،و اینکه حتی در اواخر سال 1990 مفهوم مدل کسب و کار تقریباً معادل کسب و کار الکترونیکی به کار برده شده است ، نشان دهندهی عجین شدن این مفهوم با مفهوم تجارت الکترونیک میباشد و همین باعث اهمیت مدل کسب و کار شده است.کسب و کار الکترونیکی به عنوان یکی از زیرمجموعه های فناوری اطلاعات و ارتباطات رشد قابل توجهی را در چند سال اخیر تجربه نموده است،به طوری که رویکرد بیشتر موسسات تجاری در پذیرش و بهکارگیری کسب و کار الکترونیکی در جهت ورود و کسب سهم بیشتری از بازارها و جذب مشتریان جدید موثر و کارا بوده است.از طرفی باید توجه داشت که تغییر بخش جدایی ناپذیر از کسب و کارهای جدید و محیطهای متلاطم و در حال تغییر امروزی است و در دنیای رقابتی امروز هم راستا شدن با تغییرات و از جمله تغییرات فناوری ،تغییر قواعد و مقررات بازار به منظور بقا الزامی است،بنابراین نوآوری و تغییر در مدلهای کسب و کار از ضروریات طراحی مدلهای کسب و کار مناسب میباشد.(کین،2006)
در میان کسب و کار های موجود در سطح جهانی کتاب و فروش کتاب یکی از کسب و کارهای مهم میباشد چرا که افراد هزینهی قابل توجهی را صرف خرید کتب مورد علاقهی خود میکنند.از طرفی با وقوع تحول فناوری اینترنت و ظهور شرکتهایی مانند آمازون در فضای مجازی ،خرده فروشان بزرگ و کوچک کتاب به تلاش و تکاپو افتادند تا بتوانند به طور موثری از این فناوری و مزایای آن بهره برند.رشد سریع و افزایش روز افزون استفاده از فناوریهای رایانه ای و اینترنت این امکان را برای مؤسسها چاپ و نشر کتاب فراهم نمودند تا فروشندگان و خریداران از طریق اینترنت و به شکلی بسیار موثرتر با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و اثر بخشی فرایند مبادله را بیش از پیش نمایند،از اینرو خرید اینترنتی را می توان یکی از تحولات مهم در کسب و کار فروش کتاب دانست.(ناتانیل استون،2008)
شیوه فروش کتاب در ایران اغلب به صورت سنتی و قدیمی است. چنانچه گاه دیده میشود که یک عنوان کتاب را دو کتابفروشی در جنب یکدیگر عرضه میکنند، یک فروشنده از آن کتاب صدها جلد میفروشد، ولی کتابفروشی همجوارش به زحمت ده جلد را به فروش میرساند. علت آن را میتوان در نحوه برخورد، آشنایی با کسب وکار کتاب، میزان تخصص و اطلاع بنگاه نشر از کتاب،مشتریان،کانالهای توزیع ،هزینه ها و روشهای درآمدی جستوجو کرد. صنعت نشر کتاب در جهان کنونی ابعاد کاملا متفاوتی دارد و فرمولهای تازه ای را هم پیدا می کند، زیرا میخواهد آن چیزی را که به جهت استفاده ی علاقمندان تولید می کند، به ارزان ترین و سریعترین و البته با اطمینان علمی بالا به دست آنها برساند.با توجه به مطالب ذکر شده ازاین رو تغیر الگوی کسب و کار یک بنگاه چاپ و نشر کتاب به منظور بالا بردن سودآوری و رونق بازار از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود.در این تحقیق در پی پاسخ به این سوال هستیم که :” چگونه می توان با توجه به عناصر مدل کسب و کار موجود در تابلوی کسب و کار آستروالدر الگوی کسب و کار یک بنگاه چاپ و انتشارات کتاب را تغییر داد؟”
دستیابی به الگوی تغییر مدل کسب وکار در یک بنگاه چاپ و انتشار کتاب .
1-تعیین مشتریان هدف بنگاه چاپ و انتشار کتاب.
2-تعیین موارد پیشنهاد ارزش به مشتریان بنگاه چاپ و انتشار کتاب.
3-شناسایی کانالهای توزیع (تکنولوژی مورد نیاز).
4-تعیین روابط با مشتریان در بنگاه چاپ و انتشار کتاب.
5-پیکربندی ارزش در بنگاه چاپ و انتشار کتاب.
6-شناسایی قابلیتهای اصلی لازم برای تغییر مدل کسب و کار بنگاه چاپ و نشر کتاب.
7-مشخص کردن شرکا و اتحادیه های کسب و کار.
8-تعیین ساختار هزینه در بنگاه چاپ و نشر کتاب.
9-مدل درآمدی بنگاه چاپ و نشر کتاب.
الف)اهمیت و ضرورت تحقیق از لحاظ نظری
ب) اهمیت و ضرورت تحقیق از لحاظ کاربردی
با توجه به رشد سریع و افزایش روز افزون استفاده از فناوری های رایانه ای و اینترنت که امکان خرید و فروش کتب الکترونیکی از طریق اینترنت را برای موسسات چاپ و نشر کتاب فراهم می آورد از اینرو در این تحقیق با عنوان طراحی الگوی تغییر مدل کسب و کار در یک بنگاه چاپ و انتشار کتاب بر آن هستیم تا ضمن بررسی مطالعه ی عوامل موثر به ارائه ی چارچوبی جهت ایجاد تحول و تغییر در این صنعت بپردازیم.
بنگاه های تجاری برای هماهنگ سازی خود با ابزارهای فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی و ارائه سرویس های بهتر و سریعتر به مشتریان خود باید مطالعات گسترده ای برای شناخت این ابزارها و ظرفیتهای قابل بهره برداری آنها در جهت سرویس دهی بهتر به مشتریان انجام دهند و سپس ساختار کسب و کار خود و مدل آن را بر اساس این ابزارها طراحی مجدد کنند.
Keen(2006)
(2008) Nathaniel
در راستای نظارت و ارزیابی سازمان همواره حجم انبوهی از داده ها و اطاعات مربوط به واحدهای وظیفه ای مختلف در قالب های گوناگون مانند گزارش ها، فایل های الکترونیکی، پایگاه های داده و غیره به دست می آید که این اطلاعات، معمولاً حجیم، بیش از اندازه زیاد و دارای پراکندگی و تنوع هستند (سر ریز اطلاعاتی). این تعدد اقلام اطلاعاتی و پیچیدگی ترکیب آنها کار یک مدیر برای کشف، تحلیل عمیق، ایجاد گزارشات جدید و نهایتاً انجام مهم ترین وظیفه یک مدیر، یعنی تصمیم گیری را مشکل می کند.
در سازمان ها با توجه به حجم داده های پراکنده، تصمیم گیری به این آسانی امکان پذیر نیست. برای تصمیم گیران سازمان، مقدار دادهای که باید در روز کاری مشاهده و تحلیل شود، بسیار چالش بر انگیز است. با باز شدن درهای سازمان ها بر تعداد بیشمار مشتریان، شرکا و عرضه کنندگان، سازمان ها دیگر قادر به مدیریت با اطلاعات کم و ناقص نیستند. حجم وسیع اطلاعات و توزیع آن از طریق پخش گزارش های معمول دیگر پاسخ گوی نیاز سازمان ها نخواهد بود، چرا که این گزارش ها غالبا ایستا هستند و با توجه به ایستایی و حجم بسیار، باعث سردرگمی می شوند. بنابراین فرصت ها و تهدیدها نادیده گرفته شده یا بسیار دیر کشف می شوند و این موضوع باعث می شود که سازمان نتواند به حرکت سریع خود ادامه دهد.
راه حل این مشکل استفاده از داشبوردهای مدیریتی است که با انتخاب چند شاخص کلیدی اطلاعات پیچیده را در قالب نمودار و گراف به شکلی ساده و قابل فهم ارائه می کند.
شاخصهای عملکردی کلیدی، معیارهای اندازه گیری مالی و غیر مالی هستند که به منظور تعیین کیفیت، نیل به اهداف و انعکاس عملکرد استراتژیک یک سازمان به کار برده می شوند. این شاخصها به منظور ارزیابی موقعیت کنونی شرکت و تعیین راهکارهای مناسب برای هوشمند کردن کسب و کار استفاده می شوند.
داشبوردهای مدیریتی، سیستم های نرم افزاری هوش تجاری (BI) نوینی هستند که به سازمان ها در جهت غنیسازی اهداف با استفاده از اطلاعات وتجزیه و تحلیل آنها کمک میکنند.
هدف استخراج شاخصهای کلیدی عملکرد از میان انبوه شاخصهای عملکردی سازمان، بر اساس نظر خبرگان و روش های علمی است و در نهایت، طراحی سامانه ای که قادر به دریافت، ذخیره سازی و نمایش خروجی این شاخصها در محیطی گرافیکی و ساده تحت عنوان داشبورد باشد.
برخی اهداف این پژوهش عبارتند از:
1 – تجزیه و تحلیل ساختار و جریان اطلاعاتی سازمان (مطالعه موردی شرکت داده پردازی فن آوا ارائه دهنده خدمات فناوری اطلاعات)
2 – استخراج شاخصهای حیاتی عملکرد سازمان که انحراف در عملکرد هر یک از آنها موجب خسارات جدی ویا عدم حصول نتیجه مطلوب می گردد.
3 – ارائه مدلی ترکیبی از ابزار تصمیم گیری برای استخراج شاخصهای کلیدی عملکرد.
4 – نمایش وضعیت کل سازمان در یک نگاه.
5 – کمک به تصمیم گیری سریعتر و بهتر مدیران سازمان.
6 – دسترسی سریع به اطلاعات سازمان.
7 – ایجاد سامانه ای برای ذخیره سوابق عمکرد سازمان.
8 – ایجاد امکان مقایسه وضعیت فعلی شرکت با بازه های زمانی دلخواه در گذشته.
امروزه با توجه به سرعت تغییرات محیطی و تغییرات فناوری و عوامل دیگر، آگاهی از آخرین وضعیت سازمان برای مدیران بسیار حیاتی تر از گذشته است و این سرعت واکنش به نا هنجاری ها و انحرافات در برنامه ها و عملکرد است که می تواند باعث رشد سازمان و جلوگیری از ایجاد خسارات مادی و معنوی بسیار گردد. لذا مدیران برای آگاهی از عملکرد سازمان خود نیاز به “سامانه های نظارت سازمانی (داشبورد مدیریتی)” دارند که بر اساس معیارها و شاخصهای خاص آن سازمان و بر مبنای تحلیل درست آن سازمان ایجاد شده باشد.
Private Access Provider
European Foundation for Quality Management
Business intelligence
analytic hierarchy process
Balanced Scorecard
key performance indicator
کلیه واحدهایی که از نظر قانونی از هم جدا بوده و توسط جریانهای مواد، اطلاعاتی و مالی به منظور ساخت و فروش یک محصول به هم مرتبط میشوند، شبکه ای از روابط و فرآیندها به نام زنجیره تأمین را به وجود میآورند. یکی از سختترین اجزاء برنامه ریزی شرکتهای تولیدی، طراحی کارآمد زنجیره تأمین آنهاست. زنجیره تأمین در معرض انواع ریسکها قرار دارد و نحوهی طراحی آن نقش مهمی در کاهش ریسک دارد. از این رو تلاشهای بسیاری برای مدل سازی و بهینه سازی طراحی زنجیره تأمین انجام شده است. (عسگری و زنجیرانی ، 1383:32)
همواره بهینه سازی بر مبنای هزینه بیشترین کاربرد را برای طراحی زنجیره تأمین داشته است اما از معایب اصلی فرآیند طراحی زنجیره تأمین بر مبنای هزینه یا سود، میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
در نتیجه با توجه به اینکه هر مرحله از زنجیره تأمین از قبیل سفارشهای خرید، تأمین مواد اولیه، تولید، انبارداری، حملونقل با سطوح مختلف ریسک مالی در ارتباط است و شناسایی فعالیتهایی که میتواند خساراتی را به سیستم تحمیل نموده و یا پرسنل را با خطر مواجه سازند و بقای سازمان را تهدید نمایند، امری حیاتی میباشد، در این تحقیق در پی پاسخ به این سؤال هستیم که : ” چگونه میتوان فرایند طراحی زنجیره تأمین سنتی را با لحاظ کردن ریسک مالی، مجددأ برنامه ریزی نمود؟”
هدف اصلی:
دستیابی به الگویی جهت طراحی مجدد زنجیره تأمین با لحاظ کردن ریسک مالی
اهداف فرعی:
توسعه و بسط مدلهای بهینه سازی عدد صحیح مختلط
استفاده از سناریو سازی در تخمین پارامترهای ریسک
الف)اهمیت و ضرورت تحقیق از لحاظ نظری
ب) اهمیت و ضرورت تحقیق از لحاظ کاربردی
یکی از سه جریان مهم و تأثیرگذار بر فرایند تصمیم گیری در زنجیره تأمین، در کنار جریان کالا و اطلاعات، جریان مالی است . ویژگیهایی مانند محدودیت سرمایه گذاری و هزینه که به منجر با ایجاد ریسک مالی میگردد.
ریسک مالی موجب تغییرات حقوق صاحبان سهام و جریانات نقدی میگردد که بر فرآیند سرمایه گذاری در زنجیره از جمله نصب و راه اندازی تسهیلات، افزایش ظرفیت معدن و فروش تسهیلات اثر میگذارد .
سؤال اصلی:
چگونه میتوانیم با در نظر گرفتن هزینه های راه اندازی، حملونقل، تولید، شیوه تأمین مالی و ریسک مالی، مدلی طراحی کنیم که سازمانها را در طراحی مجدد زنجیره تأمین یاری نمایند؟
سؤال فرعی:
زنجیره تأمین :
یک زنجیره تأمین شامل دو یا چند سازمان است که از نظر قانونی از هم جدا بوده و توسط جریانهای مواد، اطلاعات و مالی به هم مرتبط هستند (عسگری و فراهانی، 1382: 25).
ریسک مالی :
احتمال عدم دسترسی به بودجه معین در زمان مشخص (آزرون، 2008: 131).
از نظر هدف:
تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی است.
از نظر روش :
این تحقیق از نوع تجربی است. منظور از تجربی مدل سازی است. تعریف متغیرهای تصمیم و شناسایی محدودیتها از جمله فعالیتهای اصلی در این روش است و مدل طراحی شده از نوع برنامه ریزی
عدد صحیح مختلط میباشد.
در این تحقیق به دنبال دستیابی به مدلی جهت طراحی زنجیره تأمین با لحاظ کردن ریسک مالی میباشیم و برای تست مدل از یک مطالعهی موردی در شرکت هلدینگ استفاده میشود.
روش تحلیل دادهها :
در این تحقیق از نرم افزارهای ریاضی نظیر lingo برای حل مدل و استخراج پاسخها، و از نرم افزار اکسل برای آماده سازی دادهها به منظور ورود به مدل در مرحله حل استفاده شده است.
الف) قلمرو موضوعی:
تحقیق در عملیات، مدیریت تولید، مدیریت مالی
ب) قلمرو مکانی:
شرکت هلدینگ سنگ زاگرس میباشد.
ج) قلمرو زمانی:
قلمرو زمانی تحقیق، از فروردین سال 1387 تا اسفند سال 1391 میباشد.
ساختار این پژوهش به این صورت میباشد که در فصل دوم پس از ذکر مفاهیم اولیه، کاربرد و انواع زنجیره تأمین، به مرور مطالعات اخیر در حوزه بهینه سازی و مدیریت ریسک زنجیره تأمین پرداخته
می شودو پس از آن خلا تحقیقاتی و ضرورت تحقیق بیان میگردد. در فصل سوم مدل ریاضی توسعه یافته ای با لحاظ کردن ریسک مالی بر اساس خلا تحقیقاتی پیشنهاد میگردد. در فصل چهارم حل مدل و نتایج مربوط به آن با یک مثال عددی توضیح داده میشود و سپس نتایج حاصل مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و در نهایت در فصل پنجم، نتیجه گیری و پیشنهاد برای تحقیقات آتی ارائه میگردد.
Azaron
Chopra
Meindel
اهمیت روزافزون بهینه شدن سازمان ها در دنیای جدید کسب و کار، سازمانها را واداشته است تمام توان خود را برا ی تشخیص فرصتهای که میتوانند استفاده نمایند بکار گیرند. در دنیای که هرروز با شیوه های جدیدی برای رسیدن به این مهم مواجه هستیم به ناچار باید از تمام توان سازمان برای تشخیص این فرصت ها استفاده نمود، تشخیص فرصتهای کارآفرینانه هر سازمان از جمله اقدامات اساسی آن سازمان محسوب میشود که سازمان را به سمت تعالی سوق میدهد. کارآفرینی فرایندی است که در سازمان، در هر نوع و اندازه ای اتفاق بیفتد; و این فرایند عبارت است از: ” ایجاد ارزش با ترکیب بی نظیر منابع برای کشف فرصت” `
کارآفرینی در بخش دولتی راه حل استراتژیک برای رفع مشکلاتی از قبیل تخصیص نامناسب، فقدان اولویت بندی نامناسب و عدم شناخت رفتار شهروندان میباشد، در کشور ایران، دولتی بودن اکثریت فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی از یک طرف، و عدم امکان خصوصی سازی در سطح وسیع از طرف دیگر، مسئله تحول و سنجش وضع موجود سازمانها و تعیین عوامل موثر بر کارآفرینی را اجتناب ناپذیر میکند، زیرا به نظر می رسد که تنها راه درمان بوروکراسی و افزایش کارایی و بهبود سازمانهای دولتی کارآفرینی است(جهانگیری،90).
از طرفی شناسایی و انتخاب فرصتهای درست برای سازمانها یکی از مهمترین تواناییهای سازمانها می باشد. درنتیجه شرح کشف و توسعه فرصتها یک بخش کلیدی تحقیقات کارآفرینی محسوب میشود. مدلهای گوناگون شناخت یا توسعه در سالهای اخیر ارائه گردیدهاند. این مدلها براساس فرضیات مختلف وگاهی اوقات متضاد برگرفته شده از رشتههای گوناگون میباشد.در حالی که این تلاشها کمک زیادی به درک ما از شناسایی فرصت نمودهاند، اما آنها در ارائه درک جامع از فرایند به دو دلیل اصلی ناتوان بودهاند. اولا هر کدام از این دیدگاهها اساسا تمرکز بر فقط یکی از جنبههای گوناگون فرایند مینمایند. برای مثال، سیگریست[1](1999) نگاه به فرایند شناخت، که در شناسایی فرصت وجود دارد میپردازد. هیلز و همکاران[2](1997) به مطالعه محتوای شبکه اجتماعی موضوع میپردازرند، در حالی که شین[3] (1999) بر دانش قبلی و تجربه لازم برای شناخت موفق تمرکز دارد. با این وجود، تمرکز بر فاکتورهای معین منجر به مطالعه عمیق فاکتورهای فردی و اختصاصی با هزینه نادیده گرفتن فاکتورهای مهم دیگر در همان مطالعه میگردد. همچنین توافقی بین محققان کارآفرینی برای مفاهیم اصلی استفاده شده برای تعریف و عملیاتی کردن فرایند مورد پرسش وجود ندارد. بطور خلاصه ما هنوز از توسعه یک تئوری جامعه شناسایی و توسعه فرصت دور هستیم. مفهوم شناسایی فرصت تاحد زیادی پیچیده میباشد و مطالعات موجود در این موضوع نوار وسیعی بین مدیریت، تئوری سازمان، بازاریابی و کارآفرینی میباشد.
بنابراین برای آنکه بتوان در هر صنعت و سازمانی به درستی فرصتهای بالقوه و بالفعل را تشخیص داد نیاز است از مدلی استفاده شود که در حد امکان تمام جوانب آن سازمان را در نظر بگیرد. با توجه به گذار دانشگاهها از آموزش محور به پژوهش محور و از پژوهش محور به دانشگاههای کارآفرین و همچنین حرکت دانشگاهها به سمت خودکفا شدن اهمیت تشخیص فرصتهای کارآفرینانهی دانشگاهی بیشتر و بیشتر شده است. در این پژوهش برآنیم با مطالعه و تلفیق مدل های موجود تشخیص فرصت های کارآفرینی و همچنین استفاده از نظر خبرگان مدلی را طراحی نمائیم که با استفاده از آن بتوان فرصتهای کارآفرینانه در دانشگاه را به درستی تشخیص داد تا با بهرهبرداری از این فرصتها به حرکت دانشگاه به سمت دانشگاه کارآفرین کمکی کرده باشیم. این مدل شامل چه موجودیت های خواهد بود و هرکدام از این موجودیت ها شامل چه خصیصههای می باشند و چه ارتباطی بین قسمت های آن وجود خواهد داشت و در نهایت این مدل چگونه عمل خواهد کرد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق به دو بخش نظری و کاربردی تقسیم میشود که دربخش نظری این پژوهش، به مرور تعاریف، نظریه ها و مدل های موجود تشخیص فرصت می پردازیم، هر کدام با رویکردی خاص و یا برای سازمان یا صنعتی خاص در نظر گرفته شدهاند. نتایج این مرور رسیدن به موجودیت های خواهد بود که در مدل مورد نظر از آن استفاده می نمائیم البته نظر خبرگان نیز بر تعیین این موجودیتها تاثیر پررنگی خواهد داشت. این موجودیتها به طور مستقیم و غیر مستقیم بر هم اثر میگذارند و هر کدام از آنها دارای خصیصههای هستند که تشکیل دهنده مدل تشخیص فرصت در دانشگاه هستند.
از نتایج کاربردی این پژوهش نیز میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1- نتایج بدست آمده از این پژوهش میتواند به تحقیقات بعدی که در این زمینه انجام میگیرند کمک کند.
2- نتایج این پژوهش به دانشگاههای که بدنبال تشخیص فرصت های کارآفرینانه هستند میتواند کمک نماید.
3- این پژوهش به مدیران ارشد دانشگاهی این کمک را میکند که به کدام قسمت های دانشگاه توجه و تمرکز بیشتری برای استفاده از فرصتها داشته باشند.
4- به دلیل اینکه مورد مطالعه بومی میباشد میتواند مدلی واقعیتر برای تشخیص فرصتهای کارآفرینانه دانشگاهی برای دانشگاههای ایرانی باشد.
5- نتایج این پژوهش به دانشگاه کمک خواهد کرد که وارد چه صنایعی شود و …
ارائه مدلی که دانشگاه فرصت های کارآفرینانه را با استفاده از آن تشخیص دهد.
1- تعریف موجودیتهای مدل( این مدل از چه قسمتهای تشکیل شده است؟)
2- تعریف خصیصههای هر موجودیت(هر کدام از قسمت ها می توانند چه اثراتی بر دانشگاه داشته باشند؟)
3- تعریف رابطه بین موجودیتها( نوع ارتباط و جهت تاثیرگذاری بین قسمتهای مدل به چه صورت است؟)
4- شبیه سازی مدل( شکل ظاهری مدل چگونه است؟)
مدل تشخیص فرصتهای کارآفرینانهی دانشگاهی چگونه عمل میکند؟
مدل پیشنهادی داری چه موجودیتهایی است؟
موجودیتهای پیشنهادی دارای چه خصیصههایی هستند؟
رابطه بین موجودیتها چگونه است؟
مدل شبیه سازی شده چگونه عمل میکند؟
. Sigrist,1992
. Hills et all,1973
. Shane,2003
تحقیق
شرکت های هلدینگ از ساختارهای سازمانی متعارف در بسیاری از کشورها بوده و نقشی بسیار اساسی در اقتصاد هر کشور ایفا می کنند. در دنیای کنونی مدیران شرکت های هلدینگ با محیطی پویا و دائما در حال تغییر رو به رو هستند. به عقیده وینسو (1982)، آنها با مسائلی همچون ساختارهای مالیاتی گوناگون، ریسک نرخ ارز، ریسک نوسان نرخ بهره، بازار سرمایه ناکارا و مسائلی از این قبیل مواجه هستند. یکی از دغدغه های اصلی مدیران شرکت های هلدینگ و واحدهای تابعه، بحث تامین مالی مناسب است. بنابراین، چنین مدیرانی نه تنها باید نگران تعیین ساختار سرمایه بهینه باشند بلکه باید به منابع وجوه هم توجه فراوانی داشته باشند. بنابراین توجه به شرکت های هلدینگ و تامین مالی در این شرکت ها از اهمیت خاصی برخوردار است.
به عقیده باردلت و دیگران(2011)، مهمترین تصمیماتی که توسط مدیران شرکت های هلدینگ اخذ می شود، تصمیمات مربوط به تامین مالی و چگونگی تخصیص منابع بدست آمده بین واحدهای تابعه است. یکی از مزایایی که شرکت های هلدینگ نسبت به شرکت های تک بخشی دارند این است که این شرکت ها از امکان تامین مالی داخلی یا استفاده از مکانیزم بازار سرمایه داخلی برخوردارند. در شرکت های هلدینگ مدیران توانایی انتقال وجوه بین واحدهای تابعه به منظور سرمایه گذاری در بهترین فرصت ها و بنابراین ایجاد بازار سرمایه داخلی را دارند. در این رابطه مدیران عالی به عنوان یک سرمایه گذار به ارزیابی فرصت های کسب و کار در شرکت می پردازند. اما گاهی اوقات ممکن است سوگیری های خاصی در تخصیص سرمایه به واحدهای تابعه ایجاد گرد. بنابراین نیاز است مدلی طراحی گردد تا مدیران را در تامین مالی و تخصیص هرچه بهینه تر منابع یاری رساند و از ناعدالتی ها در تخصیص وجوه جلوگیری کند.
لنگ و استالز(1994) در مطالعه ای نشان دادند شرکت های هلدینگی که از مکانیزم بازار سرمایه داخلی استفاده کردند نسبت به شرکت های هلدینگی که واحدهای تابعه آن به صورت مستقل عمل می نمودند، وضعیت بهتری از لحاظ عملکرد مالی دارند( شین و استالز ،1998). با بررسی صورت های مالی واحدهای تابعه شرکت های هلدینگ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نظیر شرکت هلدینگ غدیر، ملاحظه شد مراودات مالی بین این واحدها بسیار ناچیز است و تامین مالی داخلی در این شرکت ها صورت نمی پذیرد. از این رو می توان گفت شرکت های هلدینگ ایرانی از مکانیزم بازار سرمایه داخلی استفاده نمی کنند. گرچه ممکن است شرکت های هلدینگ ایرانی وضعیت خوبی داشته باشند، اما برای رسیدن به وضعیتی بهتر و نیز حداکثرسازی ارزش شرکت هلدینگ، نیاز است مدلی طراحی گردد تا ضمن بکارگیری مفروضات بازار سرمایه داخلی، مدیران را در تامین مالی هر چه بهتر یاری رساند.
از طرفی دیگر بسیاری از مسائل مالی دارای ماهیتی چند معیاره و چند هدفه بوده که بعضا این معیارها و اهداف با یکدیگر در تضاد می باشند. برنامه ریزی تامین مالی یکی از همین مسائلی است که معیارها و اهداف متعددی در تصمیم گیری های مربوط به آن دخیل بوده و همین امر، استفاده از روش های چند معیاره و چندهدفه را برای اخذ تصمیم بهینه در تامین مالی ضروری ساخته است. تنوع روشهای تامین مالی و پیچیدگی تصمیم های مزبور در چند دهه اخیر افزایش چشم گیری داشته است. این رشد گسترده، نیاز فزاینده ای به مدلهای فراگیر و یکپارچه ایجاد نمود که برای پاسخگویی به این نیاز، مدل سازی مالی از پیوند رویکرد مالی و برنامه ریزی ریاضی به وجود آمده است. این مدلها از پیشرفت های برنامه ریزی ریاضی و مباحث مالی به موازات هم استفاده می نمایند. (آذر، 1376). بنابراین ضروری است تا یک مدل ریاضی برای تامین مالی شرکت های هلدینگ طراحی گردد تا همه اهداف یا آرمانهای مورد نظر مدیران را در نظر بگیرد.
بنابراین به دنبال طراحی مدلی هستیم که مدیران شرکت های هلدینگ و واحدهای تابعه را در اجرای هرچه صحیح تر بازار سرمایه داخلی کمک کرده و آنان را در برنامه ریزی تامین مالی با توجه به اهداف متعدد و متضاد یاری رساند. لذا سوالی که در این تحقیق با آن روبرو هستیم، این است که چگونه می توان یک مکانیزم پشتیبان تصمیم طراحی کرد تا شرکت های هلدینگ را در برنامه ریزی تامین مالی با توجه به رویکرد بازار سرمایه داخلی یاری رساند.
از لحاظ نظری فواید و اهمیت این تحقیق به شرح ذیل است:
مطالعه شرکت های هلدینگ بنا به دلایل زیر از اهمیت برخوردار است:
تشکیل شرکت های هلدینگ مزایای بسیاری دارد. برخی از این مزایا عبارت اند از:
یکی از مزایای بالقوه شرکت های هلدینگ، ایجاد بازار سرمایه داخلی است.مزایای ایجاد بازار سرمایه داخلی عبارت اند از:
بنابراین از یک طرف با توجه به اهمیتی که شرکت های هلدینگ در اقتصادهای نوپا داشته و نیز اهمیت اجرای بازار سرمایه داخلی صحیح و تامین مالی مناسب در شرکت های هلدینگ به منظور دستیابی به اهداف شرکت و از طرفی دیگر با توجه به اینکه تحقیقات زیادی در این زمینه در کشور ما صورت نپذیرفته و نیز مدیران شرکت های هلدینگ برای موفقیت نیاز به مدلی جهت تامین مالی مناسب دارند، لذا ضرورت دیده شد تا مدلی طراحی گردد که ضمن معرفی بازار سرمایه داخلی، به مدیران شرکت های هلدینگ در تامین مالی هرچه بهینه تر شرکت کمک کند.
اهمیت و ضرورت عملی تحقیق نیز عبارت است از:
هدف اصلی این تحقیق دستیابی به الگوی پشتیبانی تصمیم گیری تامین مالی در شرکت های هلدینگ می باشد.
هدف های فرعی این تحقیق عبارت اند از:
سوال اصلی:
چگونه می توان با توجه به آرمان های مورد نظر در تامین مالی شرکت های هلدینگ، یک مکانیزم پشتیبان تصمیم طراحی کرد تا شرکت های هلدینگ را در برنامه ریزی تامین مالی با توجه به رویکرد بازار سرمایه داخلی یاری رساند.
سوالات فرعی:
-Multi-business
Internal Capital Markets