اهمیت روزافزون بهینه شدن سازمان ها در دنیای جدید کسب و کار، سازمانها را واداشته است تمام توان خود را برا ی تشخیص فرصتهای که میتوانند استفاده نمایند بکار گیرند. در دنیای که هرروز با شیوه های جدیدی برای رسیدن به این مهم مواجه هستیم به ناچار باید از تمام توان سازمان برای تشخیص این فرصت ها استفاده نمود، تشخیص فرصتهای کارآفرینانه هر سازمان از جمله اقدامات اساسی آن سازمان محسوب میشود که سازمان را به سمت تعالی سوق میدهد. کارآفرینی فرایندی است که در سازمان، در هر نوع و اندازه ای اتفاق بیفتد; و این فرایند عبارت است از: ” ایجاد ارزش با ترکیب بی نظیر منابع برای کشف فرصت” `
کارآفرینی در بخش دولتی راه حل استراتژیک برای رفع مشکلاتی از قبیل تخصیص نامناسب، فقدان اولویت بندی نامناسب و عدم شناخت رفتار شهروندان میباشد، در کشور ایران، دولتی بودن اکثریت فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی از یک طرف، و عدم امکان خصوصی سازی در سطح وسیع از طرف دیگر، مسئله تحول و سنجش وضع موجود سازمانها و تعیین عوامل موثر بر کارآفرینی را اجتناب ناپذیر میکند، زیرا به نظر می رسد که تنها راه درمان بوروکراسی و افزایش کارایی و بهبود سازمانهای دولتی کارآفرینی است(جهانگیری،90).
از طرفی شناسایی و انتخاب فرصتهای درست برای سازمانها یکی از مهمترین تواناییهای سازمانها می باشد. درنتیجه شرح کشف و توسعه فرصتها یک بخش کلیدی تحقیقات کارآفرینی محسوب میشود. مدلهای گوناگون شناخت یا توسعه در سالهای اخیر ارائه گردیدهاند. این مدلها براساس فرضیات مختلف وگاهی اوقات متضاد برگرفته شده از رشتههای گوناگون میباشد.در حالی که این تلاشها کمک زیادی به درک ما از شناسایی فرصت نمودهاند، اما آنها در ارائه درک جامع از فرایند به دو دلیل اصلی ناتوان بودهاند. اولا هر کدام از این دیدگاهها اساسا تمرکز بر فقط یکی از جنبههای گوناگون فرایند مینمایند. برای مثال، سیگریست[1](1999) نگاه به فرایند شناخت، که در شناسایی فرصت وجود دارد میپردازد. هیلز و همکاران[2](1997) به مطالعه محتوای شبکه اجتماعی موضوع میپردازرند، در حالی که شین[3] (1999) بر دانش قبلی و تجربه لازم برای شناخت موفق تمرکز دارد. با این وجود، تمرکز بر فاکتورهای معین منجر به مطالعه عمیق فاکتورهای فردی و اختصاصی با هزینه نادیده گرفتن فاکتورهای مهم دیگر در همان مطالعه میگردد. همچنین توافقی بین محققان کارآفرینی برای مفاهیم اصلی استفاده شده برای تعریف و عملیاتی کردن فرایند مورد پرسش وجود ندارد. بطور خلاصه ما هنوز از توسعه یک تئوری جامعه شناسایی و توسعه فرصت دور هستیم. مفهوم شناسایی فرصت تاحد زیادی پیچیده میباشد و مطالعات موجود در این موضوع نوار وسیعی بین مدیریت، تئوری سازمان، بازاریابی و کارآفرینی میباشد.
بنابراین برای آنکه بتوان در هر صنعت و سازمانی به درستی فرصتهای بالقوه و بالفعل را تشخیص داد نیاز است از مدلی استفاده شود که در حد امکان تمام جوانب آن سازمان را در نظر بگیرد. با توجه به گذار دانشگاهها از آموزش محور به پژوهش محور و از پژوهش محور به دانشگاههای کارآفرین و همچنین حرکت دانشگاهها به سمت خودکفا شدن اهمیت تشخیص فرصتهای کارآفرینانهی دانشگاهی بیشتر و بیشتر شده است. در این پژوهش برآنیم با مطالعه و تلفیق مدل های موجود تشخیص فرصت های کارآفرینی و همچنین استفاده از نظر خبرگان مدلی را طراحی نمائیم که با استفاده از آن بتوان فرصتهای کارآفرینانه در دانشگاه را به درستی تشخیص داد تا با بهرهبرداری از این فرصتها به حرکت دانشگاه به سمت دانشگاه کارآفرین کمکی کرده باشیم. این مدل شامل چه موجودیت های خواهد بود و هرکدام از این موجودیت ها شامل چه خصیصههای می باشند و چه ارتباطی بین قسمت های آن وجود خواهد داشت و در نهایت این مدل چگونه عمل خواهد کرد؟
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق
اهمیت و ضرورت تحقیق به دو بخش نظری و کاربردی تقسیم میشود که دربخش نظری این پژوهش، به مرور تعاریف، نظریه ها و مدل های موجود تشخیص فرصت می پردازیم، هر کدام با رویکردی خاص و یا برای سازمان یا صنعتی خاص در نظر گرفته شدهاند. نتایج این مرور رسیدن به موجودیت های خواهد بود که در مدل مورد نظر از آن استفاده می نمائیم البته نظر خبرگان نیز بر تعیین این موجودیتها تاثیر پررنگی خواهد داشت. این موجودیتها به طور مستقیم و غیر مستقیم بر هم اثر میگذارند و هر کدام از آنها دارای خصیصههای هستند که تشکیل دهنده مدل تشخیص فرصت در دانشگاه هستند.
از نتایج کاربردی این پژوهش نیز میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1- نتایج بدست آمده از این پژوهش میتواند به تحقیقات بعدی که در این زمینه انجام میگیرند کمک کند.
2- نتایج این پژوهش به دانشگاههای که بدنبال تشخیص فرصت های کارآفرینانه هستند میتواند کمک نماید.
3- این پژوهش به مدیران ارشد دانشگاهی این کمک را میکند که به کدام قسمت های دانشگاه توجه و تمرکز بیشتری برای استفاده از فرصتها داشته باشند.
4- به دلیل اینکه مورد مطالعه بومی میباشد میتواند مدلی واقعیتر برای تشخیص فرصتهای کارآفرینانه دانشگاهی برای دانشگاههای ایرانی باشد.
5- نتایج این پژوهش به دانشگاه کمک خواهد کرد که وارد چه صنایعی شود و …
1-4 اهداف تحقیق
1-4-1 هدف اصلی
ارائه مدلی که دانشگاه فرصت های کارآفرینانه را با استفاده از آن تشخیص دهد.
1-4-2 اهداف فرعی
1- تعریف موجودیتهای مدل( این مدل از چه قسمتهای تشکیل شده است؟)
2- تعریف خصیصههای هر موجودیت(هر کدام از قسمت ها می توانند چه اثراتی بر دانشگاه داشته باشند؟)
3- تعریف رابطه بین موجودیتها( نوع ارتباط و جهت تاثیرگذاری بین قسمتهای مدل به چه صورت است؟)
4- شبیه سازی مدل( شکل ظاهری مدل چگونه است؟)
1-5 فرضیهها یا سؤالهای تحقیق :
1-5-1 سوال اصلی:
مدل تشخیص فرصتهای کارآفرینانهی دانشگاهی چگونه عمل میکند؟
1-5-2 سوالات فرعی:
مدل پیشنهادی داری چه موجودیتهایی است؟
موجودیتهای پیشنهادی دارای چه خصیصههایی هستند؟
رابطه بین موجودیتها چگونه است؟
مدل شبیه سازی شده چگونه عمل میکند؟
. Sigrist,1992
. Hills et all,1973
. Shane,2003
فرم در حال بارگذاری ...