دوران تحصیل یک فرد بهعنوان مهمترین زمان یادگیری، از اهمیت ویژهای برخوردار است. یکی از چالشهای فراروی تعلیم و تربیت و بهخصوص یادگیری فراگیران که تقریباً همیشه بر بهرهوری و بهزیستی افراد اثر سوء دارد، اهمالکاری دانشآموزان است. اهمالکاری اگرچه بخشی از رفتار تمامی انسانها است ولی یک صفت نامطلوب و منفی تلقی میشود .این رفتار زمانی که شدت مییابد و بهصورت عادت درمیآید، میتواند مسئلهساز باشد (توکلی، 92). اهمالکاری به تعویق انداختن عملی است بهخصوص هنگامیکه تعویق بدون دلیل مناسب باشد (بالکیس و دیورو، 2009).
اهمالکاری میتواند در همه جنبههای زندگی خود را نشان دهد. این مفهوم جلوههای گوناگونی دارد، اما متداولترین نوع آن اهمالکاری تحصیلی است. این نوع نسبت به انواع دیگر بیشتر موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است. علت این توجه ازیکطرف پیامدهای منفی آن برای میلیونها دانشجو و دانشآموز و از طرف دیگر دسترسی آسانتر این گروهها برای پژوهش و درمان است (مون و ایلینگورث، 2005). اهمالکاری تحصیلی بهعنوان نوعی «نقص در خودتنظیمی»، در معنای ناتوانی فرد در کنترل افکار، هیجانات، عواطف و عملکرد مطابق با معیارهای مورد نظر خود مطرح شده است (فارن، 2004). یکی از پیامدهای منفی اهمالکاری تحصیلی، تمایل به «تنزیل موقت» است که در آن، فرد پاداشهای کوچک اما در دسترس را به پاداشهای بزرگ اما دور از دسترس ترجیح میدهد (هاول، واتسون، پاول و بورو، 2006). تنزیل موقت و به تبع آن اهمالکاری تحصیلی، تابع برخی عوامل موقعیتی، نظیر تأخیر در پاداش و آزارندگی تکلیف و برخی ویژگیهای شخصیتی از قبیل پایین بودن خودآگاهی، بینظمی ذهنی، خودکنترلی کم و نقصان انگیزش پیشرفت است (استیل، 2007).
اهمالکاری از عوامل گوناگونی مانند اعتمادبهنفس پایین، نداشتن طرح یا برنامهریزی، بینظمی و عدم توانایی در مدیریت زمان، ترس از عدم موفقیت، اضطراب و افسردگی ناشی میگردد (سواری، 1390). کوستا و مککری (1992) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که بین اهمالکاری و ابعاد مدل پنج عاملی شخصیت رابطه وجود دارد؛ بنابراین شخصیت و ویژگیهای شخصیتی میتواند یکی از عوامل اصلی بروز اهمالکاری تحصیلی باشد.
شخصیت را میتوانیم بهعنوان جمع کل راههایی بدانیم که یک نفر بدان وسیله در برابر دیگران از خود واکنش نشان میدهد، یا روابط متقابل ایجاد میکند. عوامل تعیینکنندهی شخصیت میتواند ارث، محیط و موقعیت باشد؛ اما افراد به فراخور سه عامل یادشده دارای ویژگیهای شخصیتی متفاوتی هستند (رابینز، 2002، نقل از قدمپور و همکاران، 1390). به دلیل کثرت این ویژگیها و عدم توانایی در سنجش آنها بهطور کامل، یک مدل بر پایه پنج عامل اصلی شخصیتی طراحی گردید و به مدل پنج عاملی شخصیت مشهور شد. اساس مدل پنج عاملی بر مؤلفههای وظیفهشناسی، گشودگی نسبت به پذیرش تجربه، تطابقپذیری یا خوشایندی، برونگرایی و روانرنجوری قرار داده شد (کاستا و مککری، 1992). ویژگیهای شخصیتی در حقیقت، بهعنوان محرکهای خلقوخو، برای دستیابی به هدف تلقی میشوند. به این معنا که این خصوصیات انسان را مستعد انجام رفتارهای مختلف در موقعیتهای خاص مینماید (کالیگوری، 2000). برخی از روانشناسان بر این باورند که عملکرد والدین بر شکلگیری افکار، رفتار و هیجانات کودکان تأثیر معناداری دارد. بوری و گانتی (2008) معتقدند که عملکرد والدین سبب ایجاد و گسترش مدلهایی در درون سازمان شناختی فرد به نام طرحواره میشود. این طرحوارهها در زندگی فرد بهعنوان عدسیهایی عمل میکنند که تفسیر، انتخاب و ارزیابی فرد از تجارب وی را شکل میدهند.
خانواده اولین و بیشترین تأثیر را بر فرایند ساخت هویت فرهنگی – اجتماعی انسان و چگونگی ساخت شخصیت را بر عهده دارد. با توجه به اینکه خانوادهها از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باهم تفاوت بسیار دارند و نیز فضای حاکم بر خانواده و نوع رابطهی والدین با فرزندان که به اشکال آزادی، استبدادی یا دموکراسی میباشد؛ نگرشها، تصورات و رفتار خانوادهها بیشترین تأثیر را بر هویت فرهنگی – اجتماعی فرزندان دارد (منادی، 1384)؛ بنابراین هر خانوادهای شیوههای خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش بهکار میگیرد این شیوهها که شیوههای فرزندپروری نامیده میشوند متأثر از عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میباشد (هاردی، پاور و جی دایک، 1993).
شیوههای فرزندپروری یک عامل تعیینکننده و اثرگذار است که نقش مهمی در آسیبشناسی روانی و رشد تحصیلی فرزندان دارد. بحث در مورد هر یک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرشها، رفتارها و شیوههای فرزندپروری تقریباً غیرممکن است (هاردی، پاور و جی دایک، 1993)؛ بنابراین خانواده و شیوههای فرزندپروری نیز میتواند اهمالکاری دانشآموزان را تحت تأثیر قرار دهد.
با توجه به وجود پدیده اهمالکاری و رشد روزافزون آن در بین دانشآموزان در پژوهش حاضر پژوهشگر به دنبال تبیین عوامل تأثیرگذار این مسئله بود؛ بنابراین آنچه در این پژوهش مطرح شد این بود که آیا اهمالکاری تحصیلی که یکی از عوامل مهم ضعف عملکرد دانشآموزان است، میتواند ناشی از شیوههای فرزندپروری والدین و ویژگیهای شخصیتی دانشآموزان باشد؟ بنابراین در پژوهش حاضر ما به دنبال پاسخگویی به این سؤال بودیم که آیا ویژگیهای شخصیتی آزمودنیها و سبکهای فرزندپروری والدین درصد معنیداری از واریانس اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان را تبیین میکند؟
3-1) اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
در سالهای اخیر، اهمالکاری میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار داده و از مشکلات گریبانگیری است که معمولاً بر عملکرد افراد تأثیر میگذارد. اهمالکاری در بعد عملکرد تحصیلی یک مشکل رایج در میان یادگیران است و از مهمترین علل شکست یا فقدان موفقیت فراگیران در یادگیری و دستیابی به برنامههای پیشرفت تحصیلی است. تقریباً یک چهارم دانشجویان گزارش میدهند که مکرراً درجهای از اهمالکاری را تجربه میکنند که برای آنها ایجاد استرس میکند و این امر عملکرد آموزشی ضعیف آنها را موجب میشود (بالکیس و دورو، 2009). اهمالکاری بهویژه در بلندمدت سلامت جسمانی و روانی فرد را تهدید و صدمات اقتصادی و اجتماعی را به همراه دارد (استیل، 2007). اهمالکاری پیامدهای مهم عینی (مانند از دست دادن ضربالاجلها، فرصتها، درآمد، زمان) و عاطفی (مانند تضعیف روحیه، افزایش استرس و اضطراب، ترس و عصبانیت و انگیزه پایین) در فراگیران به وجود میآورد (ون ویک، 2004)؛ بنابراین با توجه به تأثیر رفتار اهمالکاری بر جنبههای شخصیتی، تحصیلی، اجتماعی و اقتصادی فرد و جامعه، اهمیت و ضرورت بررسی بیشتر این رفتار روشن میگردد.
بحث در مورد هر یک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرشها، رفتارها و شیوههای فرزندپروری تقریباً غیرممکن است (هاردی، پاور و جی دایک، 1993). ازجمله متغیرهایی که اهمالکاری را تحت تأثیر قرار میدهند ویژگیهای شخصیتی و سبکهای فررزندپروری است. شیوههای فرزندپروری یک عامل تعیینکننده و اثرگذار است که نقش مهمی در آسیبشناسی روانی و رشد تحصیلی فرزندان دارد؛ بنابراین با توجه به اینکه شیوههای فرزندپروری والدین، نحوه تربیت والدین را به کودکان منتقل میکنند، آگاهی یافتن از سبک فرزندپروری والدین میتواند عامل پیشبینیکنندهای برای شکلگیری ویژگیهای شخصیتی در دانشآموزان باشد.
اهمالکاری تحصیلی ازجمله عوامل منفی مرتبط با تحصیل است که به نظر میرسد شناسایی بسترهای زمینهساز آن حائز اهمیت است. ازآنجاییکه یکی از منابع مهم پی بردن به چرایی مشکلات دانشآموزان اهمالکاری تحصیلی است، نتایج پژوهش حاضر میتواند برای سیاستگذاران تعلیم و تربیت، متصدیان آموزشوپرورش و معلمان برای پیبردن به عوامل تأثیرگذار بر پدیده اهمالکاری دانشآموزان مفید باشد. لذا نتایج این پژوهش میتواند دریافتن راهکارهای مناسب برای مقابله با اهمالکاری دانشآموزان مسمرثمر باشد. این پژوهش ضرورت بازشناسی نقش ویژگیهای شخصیتی دانشآموزان و سبکهای فرزندپروری والدین در اهمالکاری تحصیلی را مورد تأکید قرار میدهد و تلویحات آن برای بهبود اهمالکاری دانشآموزان موردنظر است.
4-1) اهداف پژوهش
1-4-1) اهداف اصلی
1- نقش ویژگیهای شخصیتی در تبیین واریانس اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
2- نقش سبکهای فرزندپروری والدین در تبیین واریانس اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
2-4-1) اهداف فرعی
1- رابطهی بین ویژگی شخصیتی برونگرایی با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
2- رابطهی بین ویژگی شخصیتی روانرنجوری با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
3- رابطهی بین ویژگی شخصیتی گشودگی با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
4- رابطهی بین ویژگی شخصیتی مقبولیت با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
5- رابطهی بین ویژگی شخصیتی وظیفهشناسی با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
6- رابطهی بین سبک فرزندپروری مقتدرانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانش-آموزان
7- رابطهی بین سبک فرزندپروری مستبدانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
8- رابطهی بین سبک فرزندپروری سهلگیرانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
9- رابطه بین سبک فرزندپروری مسامحهکار والدین با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
5-1) فرضیههای پژوهش
1-5-1) فرضیههای اصلی
1- ویژگیهای شخصیتی سهم معنیداری از واریانس اهمالکاری دانشآموزان را تبیین میکنند.
2- سبکهای فرزندپروری والدین در اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان تفاوت ایجاد میکند.
2-5-1) فرضیههای فرعی
1- بین عامل برونگرایی با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان رابطهی منفی وجود دارد.
2- بین عامل روانرنجورخویی با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان رابطهی مثبت وجود دارد.
3- بین عامل گشودگی با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان رابطهی منفی وجود دارد.
4- بین عامل مقبولیت با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان رابطهی منفی وجود دارد.
5- بین عامل وظیفهشناسی با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان رابطهی منفی وجود دارد.
6- بین سبک فرزندپروری مستبدانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان رابطهی مثبت وجود دارد.
7- بین سبک فرزندپروری مقتدرانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان رابطهی منفی وجود دارد.
8- بین سبک فرزندپروری سهلگیرانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان رابطهی مثبت وجود دارد.
9- بین سبک فرزندپروری مسامحهکار والدین با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان رابطه مثبت وجود دارد.
6-1) متغیرهای پژوهش
متغیر ملاک: اهمالکاری تحصیلی
متغیرهای پیشبین: سبک فرزندپروری والدین و ویژگیهای شخصیتی
7-1) تعاریف متغیرها
1-7-1) تعاریف مفهومی
اهمالکاری تحصیلی: تمایل غالب و همیشگی بعضی از دانشآموزان برای به تعویق انداختن فعالیتهای تحصیلی و سهلانگاری در انجام آنها (نینان، 2008).
شخصیت: مجموعهای از ویژگیهای نسبتاً پایدار و بیهمتا میباشد که ممکن است در موقعیتهای مختلف تغییر کند؛ که پنج عامل آن عبارتاند از برونگرایی، روانرنجورخویی، گشودگی، مقبولیت و وظیفهشناسی (پروین و جان، 2000، ترجمه جوادی و کدیور، 1381).
سبکهای فرزندپروری: هر خانواده شیوههای خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش بهکار میبرد، این شیوههای خاص همان سبکهای فرزندپروری خانواده هستند (هاردی و همکاران، 1993).
2-7-1) تعاریف عملیاتی
اهمالکاری تحصیلی: نمرهای که آزمودنیها از پرسشنامهی اهمالکاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984) بهدست میآورند.
ویژگیهای شخصیت: نمرهای که آزمودنیها از پرسشنامه ویژگیهای شخصیت فارسی فرم کوتاه (50 سؤالی) گلدبرگ (1999) بهدست میآورد.
سبکهای فرزندپروری: نمرهای که آزمودنیها در پرسشنامه (77 سؤالی) سبکهای فرزندپروری ساختهشده توسط نقاشیان (1358)، بر اساس کار شیفر، بهدست میآورند.
فرم در حال بارگذاری ...