رشد سریع محصولات و رقابتی شدن بازار، رشد چشمگیر محصولات و خدمات، افزایش جمعیت و متنوع شدن نیازها از جمله عواملی است که سازمانها را به دستیابی به محصول و کالایی جدیدتر ترغیب میکند. در چرخهی عمر محصول سود حاصل از ارائه محصول به بازار در دروهی بلوغ به حداکثر مقدار خود میرسد. واضح است که شرکتها و سازمانها مایل به حفظ سودآوری خود در مرحلهی بلوغ هستند. اما آنچه که همواره برای شرکتها سوال برانگیز است نحوهی بقاء در این وضعیت است. توسعه محصول جدید راهکار اساسی برای بقاء شرکتها در این وضعیت و دوام آنها در بازار رقابتی است. کشورهای جهان با تکیه بر نوآوری تکنولوژی در جهت توسعه محصولات جدید و حفظ مزیت رقابتی در محیط بشدت پیچیده و پویای امروزی حرکت میکنند. در واقع بسیاری از صاحبنظران، نوآوری و ایجاد تمایز را به عنوان یک ضرورت انکارناپذیر معرفی کرده (لای و همکاران،1998، ص 15) و معتقدند که نوآوری موجب مزیت رقابتی بنگاه در بازارهای داخلی و خارجی شده و میشود (دیکسون، 1996 ، ص 103). و یک عنصر ضروری به منظور بقای سازمان در بلندمدت (کوپر، 2000، ص 31) و بخش مکمل راهبرد سازمان میباشد ( گالر و همکاران، 1992، ص 18).
از طرف دیگر، امواج متحرک تغییرات در محیط سازمانهای امروزی که در آن بازار به مکانی جهت رقابت فزاینده تبدیل شده سازمانها را واداشته تا به این نتیجه برسند که دانش، دارایی کلیدی و ارزشمندی برای آنان محسوب میشود. هر چند دانش بهعنوان سرمایهای گرانبها در جوامع پیشرفته و بهعنوان یک منبع در موسسات مطرح است طریقی که این دانش مدیریت شده و مورد استفاده قرار میگیرد، بر کیفیت خدماتی که میتواند از هر یک از منابع متعلق به موسسه عاید گردد، مؤثر است. بنابراین مدیریت دانش نقش حمایتی مهمی در موسسه و توسعه محصول جدید ایفا مینماید (داروچ ، 2005، ص 105).
اما مدیریت دانش پیش از آن که یک حوزه جدید مدیریتی با قوانین خاص خود باشد این ذهنیت بوجود میآید که چه چیزی مشوق تغییر و برانگیزاننده نوآوری میباشد.
اگرچه در بسیاری از مطالعات صورت گرفته به طور جداگانه به بررسی رابطه مدیریت دانش و نوآوری فرآیند، رابطه بین مدیریت دانش و توسعه محصول جدید و همچنین رابطه بین نوآوری فرآیند و توسعه محصول جدید در سازمان پرداخته شده، اما متونی که به طور مشخص ارتباط این سه متغیر توسعه محصول جدید، مدیریت دانش و نوآوری فرآیند با یکدیگر و تبیین نقش هر یک در این رابطه را در نظر گرفته و مورد بررسی قرار دهند نسبتاً محدود میباشد. این تحقیق بهدنبال بررسی و پاسخ به سوال نحوه ارتباط این سه متغیر با یکدیگر است. از آنجا که سازمانهای کوچک و متوسط، به دلیل محدودیت منابع و سرمایه بهشدت تحت تاثیر تغییرات محیطی قرار میگیرند، بهعلاوه بازار محصولاتشان پیوسته در حال تغییر و جهانی شدن است. بنابراین به جهت ماندگاری و کسب مزیت رقابتی پایدار، سازمانها باید سازوکارهای لازم برای بهبود مستمر محصولات، خلق محصولات و بازارهای جدید و بهرهبرداری سریع از فرصتها را فراهم سازند. دامنه
بررسی رابطه بین مدیریت دانش، نوآوری فرآیند و توسعه محصولات جدید شرکتهای کوچک و متوسط (SMEها) شهرک صنعتی شمسآباد تهران میباشد.
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
سیرپیسکی نرخ تقریبی شکست محصولات تجاری معرفی شده به بازار در اقتصاد غرب را واقعاً تکاندهنده و بین 35 تا 45 درصد عنوان میکند. بالاچاندرا (1997، ص 89) اشاره میکند که در سال 1991 دسترسی به اهداف معرفی بیش از 90% از محصولات میسر نشده است. رودلف (1995، ص 33) معتقد است که هزینه شکست در ارایه محصول جدید میتواند از اهداف فروش از دسترفته، درآمد کسب نشده، سودهای به تعویق افتاده بعلاوه هدر رفتن منابع توسعه، منتج شده باشد. همچنین به نقل از موریس هزینه شکست در صنعت غذایی آمریکا به علت توسعه نامناسب محصول جدید تا 20 میلیارد تخمین زده میشود. اوربان و هاسر ( 1993، ص 32) نیز نرخ شکست محصولات جدید را اساسی و حایز اهمیت میدانند و معتقدند که نتیجه شکست میتواند برای شرکتها بسیار پرهزینه و گزاف باشد. همچنین بوز، آلن و همیلتون (1982، ص 21). بیان میکنند که برای هر 7 ایده، تقریباً 4 ایده وارد مرحله توسعه میشود و تنها یک ایده در انتها به شکل محصول روانه بازار میشود.
با توجه به موارد مذکور بررسی ویژگیهای چالش برانگیز و عوامل موثر بر توسعه محصول جدید گستره بزرگی از تحقیقات محققان و آکادمیها را به خود اختصاص داده است. مدیریت دانش و نوآوری فرآیند دو عامل مهم شناسایی شده در موفقیت توسعه محصول جدید میباشد.
از طرف دیگر باید اذعان کرد که در ارتباط با بررسی تاثیر مدیریت دانش و نوآوری فرآیند بر توسعه محصول جدید مطالعات کمی، شرکتهای کوچک و متوسط را مورد بررسی و مداقه قرار دادهاند. لذا هدف مطالعه پیشرو، بررسی نقش مدیریت دانش و نوآوری فرآیند بر توسعه محصول جدید (مورد مطالعاتی شرکتهای کوچک و متوسط شهرک صنعتی شمسآباد تهران) و ارایه راهکارهایی کاربردی در جهت بهبود فرآیند توسعه محصول جدید در این بنگاهها است.
1-4- فرضیههای پژوهش
هدف مطالعه پیشرو، بررسی نقش مدیریت دانش و نوآوری فرآیند بر توسعه محصول جدید در بنگاههای کوچک و متوسط میباشد. از طرف دیگر این مطالعه بهدنبال آن است که علاوه بر تاثیر مستقیم این دو متغیر بر توسعه محصول جدید به تاثیر واسطهای که مدیریت دانش بر نوآوری فرآیند هم دارد بپردازد. البته به نظر میرسد که رابطه مدیریت دانش و نوآوری فرآیند بر توسعه محصول جدید در بنگاههای کوچک و متوسط تحت تاثیر ویژگیهای دیگر شرکت مانند سن استقرار شرکت، مقیاس شرکت، تعداد پرسنل تحقیق و توسعه، تعداد کارمندان و نوع صنعت میباشد. بنابراین فرضیههای این تحقیق عبارتاند از:
مدیریت دانش بر نوآوری فرآیند تاثیر دارد.
مدیریت دانش بر توسعه محصول جدید تاثیر دارد.
نوآوری فرآیند بر توسعه محصول جدید تاثیر دارد.
مدیریت دانش و نوآوری فرآیند بر توسعه محصول جدید تاثیر دارند.
ویژگی شرکتهای مختلف (نظیر: سن استقرار شرکت، مقیاس شرکت، تعداد پرسنل تحقیقوتوسعه، تعداد کارمندان و نوع صنعت) تفاوت معنیداری را در ارتباط بین متغیرها (مدیریت دانش، نوآوری فرآیند و توسعه محصول جدید) ایجاد میکند.
New Product Development
Li T, Calantone R.J.,
Dickson
Cooper
Galer& vander
Darroch
Cierpicki
Balachandra
Urban& Hauser
Booz., Allen & Hamilton
فرم در حال بارگذاری ...