و اهمیت آن
مرور بر روی ادبیات نوآوری نشان میدهد که در دو دههی اخیر، تغییرات سیستماتیک و بنیادی در روشی که شرکتها برای فعالیتهای نوآورانه خود انجام میدهند ایجاد شده است. به خصوص رشد بزرگی در استفاده از شبکههای خارجی توسط شرکتها با ابعاد مختلف دیده میشود (Hagedoorn, 2002). بر اساس (Chesbrough, 2003) شرکتها بر روی منابع خارجی نوآوری با تأکید بر ایدهها، منابع و افراد که به سازمانها وارد یا خارج میشوند و همچنین جستجو برای استفاده از گستره وسیعتری از ایدهها، دانش و منابع و شبکهها که برای ایجاد نوآوریهای موفق برای سازمان لازم میشوند، تکیه میکنند. (Zeng, Xie, & Tam, 2010) شبکههای همکاری را به ابعاد همکاری بین شرکتی، همکاری با سازمانهای واسطهای، همکاری با نهادهای دولتی و همکاری با مؤسسات تحقیقاتی تقسیم میکند.
از طرف دیگر (Burgelman, 2004) تواناییهای نوآوری فناورانه را به عنوان مجموعه جامعی از ویژگیهای شرکت که استراتژیهای نوآوری فناورانه را تسهیل و پشتیبانی میکنند تعریف میکند. پژوهشگران زیادی رویکردهای متنوعی برای ارزیابی تواناییهای فناورانه سازمانها ارائه نمودند: برای ارزیابی تواناییهای نوآوری فناورانه (Christensen, 1995) رویکرد دارایی که شامل ارزیابی تحقیق علمی، ارزیابی نوآوری محصول و ارزیابی زیباشناسی طراحی را ارائه نمود،(Burgelman, 2004) رویکرد فرآیندی برای ارزیابی تواناییهای نوآوری فناورانه ارائه نمود و برای ارزیابی آنها ابعاد تواناییهای شرکت در، تخصیص و در دسترس بودن منابع، درک بازار و استراتژیهای نوآورانه رقبا، درک توسعههای تکنولوژیکی مرتبط با شرکت، تأثیرات فرهنگی و ساختاری بر روی فعالیتهای نوآوری داخلی و توانایی مدیریت استراتژیک برای بررسی فعالیتهای نوآوری داخلی در نظر گرفت. (Chiesa, 1996) نیز رویکردی فرآیندی برای ارزیابی تواناییهای نوآوری فناورانه ارائه نمود که ابعاد آن عبارت بودند از: توانایی تولید مفهوم، توانایی فرآیند نوآوری، توانایی توسعه محصول، توانایی اکتساب فناوری، توانایی رهبری، توانایی بکارگیری منابع و توانایی در استفاده مؤثر از سیستمها و ابزارها. (R. Yam, Guan, Pun, & Tang, 2004) نیز با رویکردی متفاوت یعنی رویکرد وظیفهای (عملیاتی) را برای ارزیابی تواناییهای نوآوری فناورانه ارائه نمود که ابعاد آن توانایی یادگیری، توانایی تحقیق و پژوهش، توانایی تخصیص منابع، توانایی ساخت، توانایی بازاریابی، توانایی سازمان و توانایی برنامهریزی استراتژی است.
نوآوری را نیز (Lukas & Ferrell, 2000) پذیرش یک ابزار، سیستم، سیاست، برنامه، فرآیند، محصول یا خدمت جدید که میتواند در داخل سازمان ایجاد شود و یا از بیرون خریداری شود و برای سازمان، جدید باشد» تعریف مینماید. (Manu, 1992)، نوآوریهای مدیریتی و فنی را به سه دسته کلی نوآوری در محصول، نوآوری در فرآیند و نوآوری مدیریتی تقسیمبندی کرده است و بر این اساس نوآوری سازمانها را سنجیده است.
نوآوریهای مدیریتی شامل ساختار سازمانی و فرآیندهای مدیریتی هستند که به طور غیر مستقیم با فعالیتهای اصلی کاری مرتبط میشوند (F. Damanpour & Evan, 1984). نوآوریهای محصول، محصولات یا خدمات جدیدی هستند که برای رفع نیاز یک مصرفکننده ارائه میشوند و نوآوریهای فرآیندی عوامل جدیدی هستند که به عملیات تولیدی یا خدماتی یک سازمان ارائه میشوند؛ مانند مواد اولیه، شرح وظایف و مکانیزمهای کاری و جریان اطلاعات (Utterback & Abernathy, 1975).
همانطور که بیان شد (Zeng et al., 2010) چهار بعد برای شبکههای همکاری بیان نمود. (R. Yam, W. Lo, E. P. Y. Tang, & A. K. W. Lau, 2011) همکاری با سازمانهای پژوهشی را یکی از منابع نوآوری در نظر گرفتند و ارتباط آن با توانایی نوآوری فناورانه را مورد ارزیابی قرار داند.یام و همکارانش وجود ارتباط میان همکاری با سازمانهای پژوهشی و چند بعد از تواناییهای نوآوری فناورانه را اثبات نموند.
بطور فزایندهای بر نوآوری بعنوان فرآیندی که از تراکنشهای گوناگون بین بازیگران مختلف بدست میآید نگاه میشود(Doloreux, 2004).
برهمکنشهای نوآوری که در بسیاری از تئوریهای مدرن دیده میشود، دستهبندی منطقهای از صنایع را توضیح میدهد که از مفاهیمی مانند شبکهی منطقهای و منطقه صنعتی استفاده میکند(A. R. Markusen, 2003) . بعضی از مطالعاتی که بر روی تجزیه و تحلیل شبکه در نوآوری تمرکز کردهاند نشان میدهند که علم و دانش فناورانه و فعالیتهای ثبت اختراع هر دو در مراکزی مانند دانشگاهها، مؤسسات تحقیقاتی و شرکتها ایجاد و منتشر میشود (Maggioni, Nosvelli, & Uberti, 2007)، (Maggioni & Uberti, 2008). با توسعه دستهبندی منطقهای، همکاریهای نوآوری زیادی برای شرکتها در شبکههای منطقهای و مناطق صنعتی ایجاد میشود(Zeng, Xie, & Tam, 2010b).همانطور که (R. C. M. Yam, W. Lo, E. P. Y. Tang, & A. K. W. Lau, 2011)بیان میکند سازمانهای بیرونی میتواند منبعی برای نوآوری باشند.
پیچیدگی فرآیندهای نوآوری منجر به رشد شگرف در استفاده از شبکههای خارجی توسط سازمانها شده است. به این دلیل شبکههای همکاری در سالهای اخیر مورد توجه بسیار قرار گرفتهاند. این شبکههای همکاری شامل سازمانهای دولتی، همکاری بین بنگاههای اقتصادی، مؤسسات واسطه در انتقال دانش و فناوری بین سازمانها و بنگاههای اقتصادی و مؤسسات تحقیقاتی خصوصی و دولتی میشود(Zeng et al., 2010b). شرکتهای به دلایل گوناگون از جمله کاهش ریسک نوآوری، کبود منابع نوآوری و … به استفاده از نهادهای خارج از شرکت روی آوردهاند. از طرف دیگر این نهادها بعنوان منابع نوآوری بر روی تواناییهای نوآوری فناورانه بنگاهها نیز مؤثر هستند. این تواناییهای نوآوری فناورانه نیز بر عملکرد نوآوری و در نتیجه عملکرد بنگاه مؤثر هستند. شبکههای همکاری بعنوان بعد خارجی برای نوآوری و تواناییهای نوآوری فناورانه بعنوان بعد داخلی بر روی نوآوری سازمانها تأثیرگذار هستند.
نوآوری اغلب به این دلیل به وجود میآید که به چالشهای سازمانی یا فناوری پاسخ دهد. بنابراین نوآوری ابتدا در شرکتهای به وجود میآید که برای پاسخ به این چالشها تحت فشار شدیدتری قرار دارند(Kraatz, 1996). از این دیدگاه یک راه کمک به شرکتها برای رسیدن به پایداری در شرایط بحران اقتصادی، تدوین سیاستهای حمایتگر از نوآوری میباشد. اولین گام در تدوین سیاستهای مناسب برای حمایت از نوآوری در سازمانها بررسی عواملی که بر تلاشهای نوآورانه شرکتها اثر میگذارد و همچنین بررسی چگونگی تأثر این عوامل میباشد(Keizer, Dijstra, & Halman). صنایع نرمافزاری در ایران یکی از صنایع پر چالش و پر رقابت محسوب میگردد در نتیجه شناسایی عوامل مؤثر بر نوآوری این سازمانها به آنها برای تدوین سیاستها و استراتژیهای مناسب برای مقابله با این چالشها از طریق نوآوری و عوامل مؤثر بر آن و کسب مزیت رقابتی بسیار مهم و حیاتی میباشد.
در این پایاننامه ابتدا برآنیم تا ابعاد مجموعههای شبکههای همکاری، توانایی نوآوری فناورانه و نوآوری را در شرکتهای نرمافزاری در ایران شناسایی نمائیم و سپس با استفاده از تکنیک همبستگی متمرکز به بررسی ارتباط متقابل این سه مجموعه پرداخته و از این رو نگاهی عمیقتر به ارتباط ابعاد این سه مجموعه با یکدیگر خواهیم داشت.
1- 3- سوابق تحقیق
(Lui & Cui, 2012)بیان میکند که توانایی نوآوری فناورانه شرکت به سطح دانش ضمنی که به اشتراک میگذارد بستگی دارد. او دانش ضمنی را اساس و کلید شکلگیری توانایی نوآوری سازمان میداند.
(R. C. M. Yam et al., 2011)به بررسی ارتباط منابع نوآوری، تواناییهای نوآوری فناورانه و عملکرد سازمان پرداختهاند. در این پژوهش آنها رابطه بین سیستمهای نوآوری منطقهای و سیستم نوآوری شرکت را بر اساس این استدلال که شرکتهایی که بتوانند بهتر از منابع دانش موجود در سیستم نوآوری منطقهای استفاده کنند بخاطر تأثیر این منابع بر تواناییهای نوآوری فناورانه این سازمان عملکرد بهتری دارند را بررسی نمودند. آنها منابع نوآوری را به دو گروه اطلاعات خارجی و سازمانهای خارجی تقسیم نمودند. سازمانهای خارجی عبارتند از سازمانهای تحقیقاتی، دانشگاهها و شرکتهای مشاورهای. آنها برای بررسی فرضیات خود از روش معادلات ساختار یافته بهره جستند. (Zeng et al., 2010b)نیز به بررسی شبکههای همکاری و عملکرد نوآوری بنگاههای کوچک و متوسط پرداختند. آنها با بررسی 137 شرکت کوچک و متوسط تولیدی چین ارتباط بین شبکههای همکاری و عملکرد نوآوری را با استفاده از روش معادلات ساختار یافته سنجیدند. آنها در این پژوهش دریافتند که ارتباط مثبت معنیداری بین همکاری بین شرکتی، همکاری با مؤسسات واسطه، همکاری با مؤسسات تحقیاتی و عملکرد نوآوری سازمانهای کوچک و متوسط وجود دارد. این پژوهش همچنین نشان داد که همکاری و ارتباط با مؤسسات دولتی تأثیر معنیداری بر عملکرد نوآوری سازمان ندارد.
(Tsai, 2009a) نیز به بررسی اینکه چگونه تواناییهای جذب بر روی رابطه بین انواع شرکا با عملکرد نوآوری محصول میپردازد. آنها همچنین به بررسی تأثیر ظرفیت جذب در توضیح رابطه بین شبکههای همکاری و عملکرد نوآوری محصول میپردازد. علاوه بر این آنها به بررسی ظرفیت جذب بر روی استفاده از دانش خارجی برای نوآوری محصول پرداختند. درحالیکه پژوهشهای پیشین پیشنهاد میکردند که همکاری با شرکای مختلف راهی مؤثر برای بهبود نوآوری محصول است(Nieto & Santamaría, 2007). این پژوهش به اهمیت توانایی جذب در اثربخشی شبکههای همکاری پرداخت. آنها در این پژوهش دریافتند که 1- توانایی جذب، تأثیر همکاری عمودی بر روی عملکرد تکنولوژیکی محصولات جدید یا بهبود یافته را تعدیل مینماید. 2- تأثیر توانایی جذب بر روی ارتباط بین همکاری تأمینکنندگان و عملکرد محصولات جدید با تغییرات بر اساس اندازه شرکت و نوع صنعت متغیر است. 3- توانایی جذب ارتباط بین همکاری مشتری و عملکرد محصولاتی که بطور حاشیهای تغییر داده شدهاند اثر منفی دارد. 4- توانایی جذب بر روی ارتباط بین همکاری رقبا و عملکرد محصولات جدید با تغییر حاشیهای برای سازمانهای بزرگ اثر مثبت دارد. 5- توانایی جذب تأثیر منفی بر روی ارتباط بین همکاری با سازمانهای تحقیقاتی و عملکرد تکنولوژیکی محصولات جدید یا بهبود یافته دارد و در مقابل تواناییهای جذب تأثیر مثبت بر روی اثر همکاری با سازمانهای تحقیقاتی با عملکرد محصولات تغییر یافته حاشیهای دارد.
(Koellinger, 2008)به بررسی ارتباط بین فناوری، نوآوری و عملکرد سازمان پرداخت است. کلینگر پژوهش خود را در شرکتهای فعال در صنعت کسب و کار الکترونیک در اروپا انجام داد و به بررسی رابطه بین استفاده از تکنولوژیها بر اساس اینترنت، انواع نوآوری و عملکرد سازمان را بررسی نمود. او با بررسی 7302 شرکت اروپایی با استفاده از روش error component model به نتایج زیر دست یافت: فناوریهای بر پایه اینترنت توانمندسازی مهم برای نوآوری در سال 2003 بود. همچنین تمامی انواع نوآوری شامل نوآوریهای محصول و فرآیند که توسط اینترنت توانا شدهاند و یا آنهایی که توسط اینترنت توانا نشدهاند بطور مثبت با گردش مالی و رشد استخدام شرکت در ارتباط بودند.
(Nieto & Santamaría, 2007) با بررسی شرکتهای تولیدی در اسپانیا به این نتیجه رسیدند که شبکههای همکاری در دستیابی به نوآوری محصول با درجه بالاتری از تازگی بسیار مهم هستند. همکاری با تأمینکنندگان ، مشتریان و سازمانهای تحقیقاتی اثری مثبت بر روی تازگی نوآوری دارد درحالیکه همکاری با رقبا اثر منفی دارد.
(حسینی, 1389) با استفاده از مصاحبه چهره به چهره با 111 نفر از مدیران 60 شرکت فعال در استان تهران دریافتند که ارتباط مثبت و معنیداری بین نوآوری فناورانه و دو نوع فناوری در محصول و نوآوری در فرآیند وجود دارد. سن شرکت و فشار رقبا دارای اثر مثبت معنیدار بر نوآوری رادیکال دارد. این در حالی است که وجود واحد تحقیق و توسعه و عامل آموزش، اثر منفی بر نوآوری فناورانه از نوع رادیکال دارد. نوآوری فناورانه از نوع تدریجی، تحت تأثیر مثبت متغیرهای توانایی تولید شرکت، همکاری درونی در شرکت و وجود اطلاعات بود درحالیکه سرمایه ثابت تأثیر منفی بر آن داشت.
1- 4- اهداف تحقیق
1- 4- 1- هدف اصلی تحقیق
سنجش ارتباط بین مجموعههای توانایی نوآوری فناروانه، شبکه همکاری و نوآوری در مجموعه شرکتهای گروه توسن
1- 4- 2- اهداف فرعی تحقیق
1- شناسایی روابط بین مجموعه شبکههای همکاری و مجموعه تواناییهای نوآوری فناورانه در شرکتهای تولیدکننده نرمافزار
2- شناسایی روابط بین مجموعه شبکههای همکاری با مجموعه نوآوری در شرکتهای تولیدکننده نرمافزار
3- شناسایی روابط بین مجموعه تواناییهای نوآوری فناورانه با مجموعه نوآوری در شرکتهای تولیدکننده نرمافزار.
1- 5- روش شناسی تحقیق
این پژوهش از نوع «کاربردی» و از منظر روش پیمایشی میباشد. افق زمانی قابل بررسی در این تحقیق «تک مقطعی » است. مراحل انجام تحقیق به ترتیب زیر خواهد بود:
شکل 1-1- ساختار گزارش تحقیق
در مرحله 2 با مطالعهی مفاهیم «شبکههای همکاری»، «تواناییهای نوآوری فناورانه»، «نوآوری»، «شرکتهای تولیدکننده نرمافزار» و تکنیک همبستگی متمرکز به چارچوب نظری زیر رسیدیم.
مرحله3 : در مورد گردآوری دادهها نیز باید گفت که دادهها به روش پرسشنامه ای جمع آوری میشود.
مرحله 4: تحلیل دادهها توسط تکنیک همبستگی متمرکز و با استفاده از نرم افزار STATISTICA صورت خواهد گرفت.
مرحله 5: در این مرحله گزارش نهایی تهیه میشود و نتیجه گیری حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات تدوین شده و پیشنهادات لازم ارائه میشوند.
1- 5- 1- روشهای گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات و دادهها
در این تحقیق از روشها و ابزارهای ذیل جهت جمع آوری اطلاعات و دادهها استفاده میشود :
1- بررسی کتابخانهای و مطالعه متون تخصصی با استفاده از منابعی نظیر کتابهای موجود در حوزه تکنولوژی و نوآوری و همچنین مقالات علمی و پایاننامههای داخلی منتشر شده در مورد ادبیات موضوع به منظور شناسایی عوامل مؤثر در ارزیابی تواناییهای نوآوری فناورانه، عوامل مؤثر در شبکههای همکاری و نوآوری مورد بررسی قرار میگیرند.
2- استفاده از پرسشنامه به عنوان اصلیترین ابزار جمع آوری اطلاعات. به منظور شناسایی ارتباط میان شبکههای همکاری و تواناییهای نوآوری فناورانه، شناسایی ارتباط میان شبکههای همکاری و نوآوری و شناسایی ارتباط میان تواناییهای نوآوری فناورانه و نوآوری پرسشنامهای طراحی و در اختیار خبرگان قرار میگیرد. روایی این پرسشنامه با استفاده از نظرات خبرگان تأیید شده میشود.
از روشهای زیر برای تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه استفاده میگردد:
پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ بررسی میگردد.
روش تحلیل عاملی برای پالایش دادهها و بدست آوردن روایی سازه
همچنین روش همبستگی متمرکز برای شناسایی روابط خطی میان مجموعههای نام برده بکار گرفته خواهد شد. در ادامه به اختصار روش تحلیل همبستگی متمرکز توضیح داده میشود:
تحلیل همبستگی متمرکز(CCA) را میتوان به نوعی تعمیم رگرسیون چند متغیره دانست؛ زیرا در آنجا رابطه یک متغیر وابسته با تعدادی متغیر مستقل سنجیده میشود، در حالی که در روش همبستگی متمرکز رابطه تعدادی وابسته با تعدادی متغیر مستقل سنجیده میشود. ورودی این روش باید مقادیر متغیرهای دو گروه برای مشاهدات متعدد باشد که مقیاس اندازه گیری آنها لزوماً متریک خواهد بود. اصولاً همبستگی کانونی روش مناسبی برای شناخت روابط بین دو مجموعه از متغیرهاست که در آن یک مجموعه را مستقل (یا پیش بینی کننده) و مجموعه دیگر را وابسته (یا معیار) مینامند. بنابراین هدف این تحلیل تعیین اثرات مجموعه متغیرهای پیش بینی کننده بر متغیرهای معیار است.
برای روشن شدن روند این تکنیک فرض کنید مجموعه متغیرهای پیش بینی کننده شامل Pمتغیر (x1,……,.xp) و مجموعه متغیرهای معیار شامل q متغیر ((y1 ,……,yq باشد، متغیرهای X در بین خود دارای همبستگی متقابل هستند و متغیرهای Y نیز در داخل خود همبستگی دارند و همچنین میان متغیر های x و y نیز به صورت دو به دو همبستگی وجود دارد. روش همبستگی کانونی تلاش میکند بردارهایی را به صورت زیر تعریف کند:
W1=a11x1+ a12x2+………. +a1pxp
V1= b11y1+b12y2+………. +b1qyq
این بردارها ترکیبات خطی از دو مجموعه متغیرها محسوب میشوند و هدف آن است که ضرایب a11,……..,a1pو b11,……….,b1qچنان تعیین شوند که همبستگی میان w1وv1یعنی مقدار c1 حداکثر شود. w1وv1را متغیر متمرکز و c1را همبستگی متمرکز مینامند. در قدم بعد مقادیر v2,w2 را به شرح زیر تعیین میکنیم به نحوی که همبستگی میان w2 و v2 یعنی c2 حداکثر شود و w2 وv2با w1 وv1 غیر همبسته باشند .
W2=a21x1+ a22x2+………. +a2pxp
V2= b21y1+b22y2+……….+b2qyq
این روال ادامه مییابد wm وvm نیز تعیین شوند و مقدار m حداکثر برابر حداقل p وq است، ضمن اینکه مقادیر 1c و c2 و c3 و……..cm به تدریج کاهش مییابند. توجه داریم که برای نتایج همبستگی متمرکز ، ابتدا باید به تحلیل جدولهای همبستگی بین متغیرها پرداخت و سپس برای تعیین اثرات ناشی از تغییر همزمان چند متغیر، ضرایب متغیرهای w وv را بررسی کرد. فرض کنید که ماتریس همبستگی (q+p).(q+p) بین متغیر های x1 و x2 و ……و xp و y1 وy2….وyq به صورت زیر از روی متغیرها و در مشاهدات موجود حاصل شده است (علی احمدی & قاضی نوری, 1380).
1- 5- 2- جامعه آماری، روش نمونهگیری، حجم نمونه
جامعه آماری این پژوهش شرکتهای نرمافزاری زیر مجموعه شرکت توسن (کیش ور) است. این شرکت در زمینه نوشتن نرمافزارهای بانکداری (Core Banking) برای بانکها فعالیت مینماید. شرکت توسن دومین شرکت نرمافزاری خصوصی ایران و بزرگترین شرکت در حوزه نرم افزارهای بانکداری داخل ایران میباشد. این شرکت دارای 11 شرکت تابعه است. شرکت توسن در سال 1378 با هدف ایجاد بستری مستقل و بومی جهت طراحی و تولید محصولات و راه حلهای نوین در عرصه های مختلف الکترونیکی کشور مانند بانکداری الکترونیکی، تاسیس گشته است. تا سال 1387، این شرکت با نام کیش ویر در حال خدمت رسانی به جامعه بانکی ایران بوده و در سال 1387، تمامی محصولات، خدمات و وظایف کیش ویر به این شرکت منتقل گردید.در حال حاضر بیش از 500 نفر پرسنل و کارشناس فنی، در زمینههای مختلف علوم کامپیوتر و بانکداری در این شرکت مشغول بکار میباشند. محصولات این شرکت در اکثر بانکهای خصوصی و برخی بانکهای دولتی و اکثر مؤسسات مالی و اعتباری کشور در حال استفاده میباشد (http://www.tosan.com) . با توجه به تعداد افراد خبره شاغل در این شرکت که حدود 198 نفر در نظر گرفته شده است و جدول نمونهگیری مورگان (KREJCIE & MORGAN, 1970) تعداد اعضای نمونه مورد نیاز برای جامعه آماری حدود 132 نفر در نظر گرفته خواهد شد.
همچنین از فرمول زیر برای تعیین اندازه نمونه استفاده گردید:
«جامعه آماری» به کل گروه افراد، وقایع، یا چیزهایی اشاره دارد که محقق میخواهد به تحقیق دربارهی آنها بپردازد و «گروه نمونه» مجموعهی کوچکی از جامعهی آماری است مشتمل بر برخی از اعضا که از اعضای جامعهی آماری انتخاب شدهاند. در واقع، گروه نمونه یک مجموعه فرعی از جامعه است که با مطالعهی آن محقق قادر است نتیجه را به کل جامعه آماری تعمیم دهد (سکاران, 1381).
جامعه آماری دربرگیرندهی خبرگان شامل مدیران، رؤسای بخش و کارشناسان مجموعه شرکتهای گروه توسن میباشد. تعداد خبرگان در 11 شرکت مورد بررسی حدود 198 نفر برآورد شد. برای تعیین حجم نمونه نیز از رابطه زیر استفاده گردید:
در این فرمول، N تعداد اعضای جامعه آماری؛ z مقدار متغیر نرمال واحد متناظر با سطح اطمینان که در این تحقیق سطح اطمینان 95% در نظر گرفته شده است؛ s انحراف معیار جامعه و e سطح خطا است
1- 6- الگوی مفهومی و فرضیههای تحقیق
فرضیات اصلی:
1- در شرکتهای تولید کننده نرمافزار بین مجموعه شبکههای همکاری و مجموعه تواناییهای نوآوری فناورانه رابطه معنیداری وجود دارد.
2- در شرکتهای تولید کننده نرمافزار بین مجموعه شبکههای همکاری با مجموعه نوآوری رابطه معنیداری وجود دارد.
3- در شرکتهای تولید کننده نرمافزار بین مجموعه تواناییهای نوآوری فناورانه با مجموعه نوآوری رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیات فرعی:
1- در شرکتهای تولید کننده نرمافزار میان ابعاد شبکههای همکاری و ابعاد تواناییهای نوآوری فناورانه رابطه معنیداری وجود دارد.
2- در شرکتهای تولید کننده نرمافزار میان ابعاد شبکههای همکاری و ابعاد نوآوری رابطه معنیداری وجود دارد.
3- در شرکتهای تولید کننده نرمافزار میان ابعاد تواناییهای نوآوری فناورانه و ابعاد نوآوری رابطه معنیداری وجود دارد.
سؤالات:
1- در میان ابعاد شبکههای همکاری به ترتیب کدام بعد بیشترین نقش را در ایجاد رابطه معنیدار میان دو مجموعه شبکههای همکاری و تواناییهای نوآوری فناورانه دارد؟
2- در میان ابعاد شبکههای همکاری به ترتیب کدام بعد بیشترین نقش را در ایجاد رابطه معنی دار میان دو مجموعه شبکههای همکاری و نوآوری دارد؟
3- در میان ابعاد تواناییهای نوآوری فناورانه به ترتیب کدام بعد بیشترین نقش را در ایجاد رابطه معنی دار میان دو مجموعه تواناییهای نوآوری فناورانه و نوآوری دارد؟
در ادامه الگوی مفهومی پیشنهادی در شکل (1-2) آورده شده است.
KishWare
فرم در حال بارگذاری ...