دوره متوسطه و سال های نوجوانی مرحله ی مهم و برجسته ی رشد و تکامل اجتماعی و روانی فرد به شمار می رود. در این دوره نیاز به تعادل هیجانی و عاطفی به ویژه تعادل بین عواطف و عقل، درک ارزش وجودی خویشتن، خود آگاهی (شناخت استعدادها، توانایی ها و رغبت ها)، انتخاب هدف های واقعی در زندگی، استقلال عاطفی از خانواده، برقراری روابط سالم با دیگران، کسب مهارت های اجتماعی لازم، شناخت زندگی سالم و مؤثر از مهمترین نیازهای نوجوان است. بنابراین کمک به او در رشد و گسترش مهارت های مورد نیاز برای زندگی بهتر، ایجاد یا افزایش اعتماد به نفس در برخورد با مشکلات و حل آنها و همچنین کمک به آنان در رشد و تکامل مهارت های اجتماعی لازم برای سازگاری موفق با محیط اجتماعی در جامعه، ضروری به نظر می رسد.
به طور کلی مهارت های اجتماعی به رفتارهایی گفته می شود که شالوده ی ارتباطات موفق و رو در رو را، تشکیل می دهند. مهارت های اجتماعی مجموعه ای از توانایی ها هستند که روابط اجتماعی مثبت و مفید را آغاز و حفظ نماید، دوستی و صمیمیت با همسالان را گسترش دهد، سازگاری رضایت بخشی را در مدرسه ایجاد کند، به افراد اجازه دهد که خود را با شرایط وفق دهند و تقاضاهای محیط اجتماعی را بپذیرند (گرشام و همکاران[1]، 2001).
براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی پیش بینی می شود که پس از سال 2010 ، کمتر کسی قادر خواهد بود بدون کسب مهارت های اجتماعی، زندگی رضایت بخشی داشته باشد. تأثیر آموزش این مهارت ها بر موفقیت در زندگی، از طریق دستکاری ظرفیت روانی – اجتماعی افراد امکان پذیر است. بنابراین آموزش این مهارت ها، ظرفیت روانی- اجتماعی افراد را بالا برده و آنها را قادر می سازد تا با اندیشه و تحلیل موقعیت، به رفتاری سازگارانه و همراه با تحمل رو آورند (منگرولکار و همکاران[2]، 2001).
بنابراین آموزش مهارت های اجتماعی به دانش آموزان از این جهت که چگونه و با چه کیفیتی در جمع حضور یابند و رفتارهای متناسب و مقبول از خود بروز دهند، ضرورت دارد (یاسینی فرید، 1392). اکتساب مهارت های اجتماعی، محور اصلی رشد اجتماعی، شکل گیری روابط اجتماعی، کیفیت تعامل های اجتماعی، سازگاری اجتماعی و حتی سلامت روان فرد به شمار می آید (تئودورو و همکاران[3]، 2005).
از آنجا که نیازهای اجتماعی متغیر می باشند و وابسته به زمینه اجتماعی خاص خود می باشند، بنابراین ضروری است که افراد مکانیزم پاسخ اجتماعی منطقی را در خود ایجاد کنند تا بتوانند خود را متناسب با نیازهای موقعیتی و وضعیتی تغییر دهند. ناتوانی برای تغییر رفتار در رابطه با نیازهای متغیر معمولاً به اختلال عملکرد منجر می شود. لذا مهارت های اجتماعی ضعیف به عدم پذیرش فرد توسط دیگران و ناسازگاری منجر می شود (هربرت و همکاران، 2005).
تقریباً تمامی متخصصین روانشناسی و علوم تربیتی بر این باورند که دوره نوجوانی حساس ترین، بحرانی ترین و مهمترین دوره رشد هر انسان می باشد، در این دوره فرد به بلوغ می رسد، در پی کشف هویت خود است، بدنبال استقلال و جدایی از وابستگی های دوره کودکی است، به همین دلایل در این دوره نوجوانان دارای وضعیت روانی با ثباتی نیستند و در این دوره هست که معمولا بیشترین مشکلات رفتاری برای نوجوانان بوجود می آید (نسائیان و اسدی، 1395).
در نظریه کولمن[4]، هر یک از مشکلات نوجوانان در یک سن به تقویمی خاص به نقطه اوج تنش خود می رسد که با توجه به تفاوت های جنسیتی تغییرپذیر است، و هر زمان که سن اوج تنش برای چند مسئله یا مشکل همزمان شود، سازگاری نوجوان دچار مشکل می شود، و در چنین وضعیتی است که مشکلات رفتاری برای آنان بیشتر نمایان می شود. اریکسون[5]، دوره نوجوانی را دوره هویت یابی در مقابل بی هویتی می داند، و با توجه به اینکه هویت یابی وحدتی است که بین سه سیستم زیستی، اجتماعی و روانی بوجود می آید، در صورتیکه چنین وحدتی حاصل نشود نوجوانان دچار آشفتگی در روابط و رفتار می گردند (انیسی و همکاران، 1386).
یکی از مسائل مهمی که در نوجوانان قابل ملاحظه و بررسی است، نحوه سازگاری نوجوانان در جوامع و بخصوص در محیط خانواده است. گاهی نوجوان به علت نداشتن مهارتهای مناسب ارتباطی دچار ناسازگاری در سطح خانواده و جامعه و در برخورد با همسالان می شود و این ناسازگاری ها، منشاء بسیاری از ناسازگاریهای اجتماعی است. از سویی انسان موجودی است متشکل از ابعاد روانی ، زیستی و اجتماعی و به منظور اینکه سازگاری اجتماعی برای یک فرد عملی شود، لازم است که افکار و بر خوردهای در تضاد با افکار و برخوردهای فرد که مشخص کننده تعلق او به گروه دیگر است نباشد و نیز افکار گروه در تضاد با افکارفرد نباشد به طوری که سیستم ارزشی مرتبط با شخصیت اورا دچار مشکل نسازد. سازگاری اجتماعی به عنوان مهم ترین نشانه سلامت روانی از مباحثی است که توجه بسیاری از جامعه شناسان و روانشناسان را به خود جلب کرده است. رشد اجتماعی مهم ترین جنبه رشد وجود هر شخص است و معیارهای اندازه گیری رشد هر فرد، سازگاری او با دیگران است (رییسی، 1392).
از سوی دیگر پیشرفت سریع فن آوری و اطلاع رسانی علی رغم مزایای فراوان، مشکلات زیادی را برای انسان معاصر به وجودآورده است . موج فزاینده افسردگی، پایین آمدن سن خودکشی، افزایش طلاق و بزهکاری و بسیاری از مشکلات روحی ـ اجتماعی دیگر واقعیت انکارناپذیری هستند که نشان می دهد گویا شادی از جوامع بشری رخت بربسته است ، براین اساس انسان معاصر در جستجوی شادی نمی داند به کدام گریزگاه پناه ببرد. آیا شادی را باید در ثروت جستجو کرد، در تحصیل و سایر عوامل مادی، آیا شادی در خانواده نهفته است یا در اجتماع؟ آیا شادی ریشه در محیط دارد یا در وراثت ، آیا رابطه ایی بین شادی و تیپ شخصیتی وجود دارد ؟ شادی از متغیرهایی است که در سالهای اخیر با رشد وتوسعه مثبت نگر مورد مطالعه بشری قرار گرفته است.
فردریکسون (2002) معتقد است عدم سلامت روانی و داشتن عواطف منفی همچون، اضطراب یا خشم، سبب می شوند ذهن فرد فقط به تولید واکنش دفاعی در برابر موضوعات ایجاد کننده ی این عواطف منفی، محدود شود در صورتی که عواطف مثبت، سبب می شوند که ذهن فرد بر روی محرکها باز باشد و این مساله به نوبه ی خود فرصتهایی را برای توجه ی گسترده تر به محیط ، ایجاد کرده و در نتیجه خلاقیت فرد را بیشتر کرده و موجب شادکامی می شود.
چن و همکاران (2001) در تحقیق دیگری به بررسی رابطه رفتار اجتماعی و پیشرفت تحصیلی در 286 دانش آموز پایه های چهارم، پنجم، ششم و هفتم پرداختند. نتایج تحقیق آنان از رابطه مثبتی میان پیشرفت تحصیلی و رهبری اجتماعی، تحمل ناکامی، مهارت اجتماعی جرئ تورزی و روابط دوستانه با همسالان حکایت داشت و همچنین رابطه منفی میان پیشرفت تحصیلی و پرخاشگری، ناسازگاری های تحصیلی و روابط نامطلوب با همسالان را نشان می داد.
آنجلس و همکاران (2002) در پژوهشی، شیوه های فرزندپروری، مهارت های اجتماعی و روابط با همسالان و سازگاری اجتماعی را در نوجوانان بررسی کردند. پژوهش آنان به مهارت های اجتماعی به عنوان واسطه میان ویژگی های رابطه والد- کودک و ناسازگاری با همسالان تأکید می کند. داده های این پژوهش از مطالعه 58 کودک 18 تا 12 ساله به دست آمد. یافته ها نشان داد آموزش مهارت های اجتماعی، موجب افزایش سازگاری نوجوانان می شود و روابط با همسالان را افزایش می دهد.
بیان زاده و ارجمندی (1382) نشان دادند که برخی دانش آموزان دیرآموز مشغول به تحصیل در مدارس عادی، از نظر مهارت های اجتماعی با مشکلات بی شماری در سازش با محیط کلاس و شادکامی و عواطف روانی روبه رو هستند، بنابراین به نظر می رسد آموزش مهارت های اجتماعی به شیو های مفید و مؤثر موجب کاهش مشکلات درسی و غیردرسی، شادکامی و مشکلات روانی آنان می شود.
بنابراین با توجه به اهمیت مطالب ذکر شده؛ در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال اساسی هستیم که آیا آموزش مهارت های اجتماعی بر مولفه های روانشناختی (سازگاری اجتماعی، شادکامی و سلامت روان) در بین دانش آموزان متوسطه شهرستان کلیبر بخش آبش احمد تاثیر دارد یا نه؟
1-3- اهمیت و ضرورت مطالعه
نیازهای زندگی امروز، تغییرات سریع اجتماعی- فرهنگی، تغییر ساختار خانواده، شبکه گسترده و پیچیده ارتباطات انسانی، گستردگی و هجوم منابع اطلاعاتی، انسان ها را با چالش ها، استرس ها و فشارهای متعددی روبرو نموده است که مقابله ی مؤثر با آن ها نیازمند توانمندی های روانی- اجتماعی می باشد. فقدان مهارت ها و توانایی های عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را در مواجهه با مسائل و مشکلات آسیب پذیر نموده و آن ها را در معرض انواع اختلالات روانی، اجتماعی و رفتاری قرار می دهد (بیرامی و موحدی، 1394).
یکی از مسائل مهمی که در نوجوانان قابل ملاحظه و بررسی است، نحوه سازگاری نوجوانان در جوامع و بخصوص در محیط خانواده است . گاهی نوجوان به علت نداشتن مهارتهای مناسب ارتباطی دچار ناسازگاری در سطح خانواده و جامعه و در برخورد با همسالان می شود. و این ناسازگاری ها، منشاء بسیاری از ناسازگاریهای اجتماعی است. امروزه در دنیایی که بیش از هر زمان دیگر نیاز به انعطاف پذیری یا به عبارتی سازگاری اجتماعی وجود دارد، داشتن ارتباط مستمر و موفق با دیگران ، یافتن شغل مناسب و مهم تر از آن حفظ آن شغل ، به انجام رساندن وظایف شخصی ، عهده دار شدن مسئولیتهایی که جامعه اعم از خانواده و مدرسه به عهده فرد می گذارد مهم است و همه از عواملی است که به داشتن یک زندگی موفق در دنیای امروز کمک کند. اگر چه این موارد تضمین کننده یک زندگی ایده آل نیست ، ولی بدون شک داشتن سازگاری اجتماعی و انعطاف پذیری نقش بسزایی در زندگی افراد اجتماع دارد (رییسی، 1392).
بر اساس بررسی های به عمل آمده از سوی سازمان جهانی بهداشت برای دستیابی به زندگی سالم، اولین قدم کسب مهارت های اجتماعی به عنوان یکی از مؤلفه های مهارت های زندگی می باشد. مهارت های اجتماعی به عنوان مهارت های لازم برای تطبیق با نیازهای اجتماعی و همین طور حفظ روابط بین فردی رضایت بخش و در نهایت ارتقاء سرمایه روا نشناختی تعریف می شود (گرشام، 2006).
دانشآموزی که مهارتهای اجتماعی لازم را کسب کرده است، دانشآموزی است که میتواند به خوبی با محیطش سازش کند و یا اینکه میتواند از طریق برقرار کردن ارتباط با دیگران از موقعیتهای تعارضآمیز کلامی و فیزیکی اجتناب کند. این گونه دانشآموزان، رفتارهایی از خود نشان میدهند که منجر به پیامدهای مثبت روانی-اجتماعی، نظیر پذیرش توسط همسالان و رابطه موثر با دیگران میشود. از سوی دیگر، کسانی که مهارتهای اجتماعی لازم را کسب نکردهاند، اغلب به اختلالهای رفتاری مبتلا میشوند، از طرف همسالان پذیرفته نمیشوند، در میان همسالان و بزرگسالان محبوب نیستند و با معلم و یا سایر افراد حرفهای بهخوبی کنار نمیآیند (تاجری، 1389). با توجه به این واقعیت ها؛ می توان به ضرورت آموزش مهارت های اجتماعی در نوجوانان و بهبود مولفه های روان شناختی آن ها پی برد. در واقع می توان دریافت که هرچقدر نوجوانان مهارت های اجتماعی را بهتر فراگیرند؛ روابط اجتماعی بهتری با دوستان، خانواده و کل اجتماع خواهند داشت و سازگاری اجتماعی مناسبی خواهند داشت.
1-4- اهداف تحقیق
1- تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر مولفه های روانشناختی دانش آموزان متوسطه بخش آبش احمد کلیبر
1-1- تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان متوسطه بخش آبش احمد کلیبر
1-2- تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر شادکامی دانش آموزان متوسطه بخش آبش احمد کلیبر
1-3- تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر سلامت روان دانش آموزان متوسطه بخش آبش احمد کلیبر
1-5- فرضیه های تحقیق
1- آموزش مهارت های اجتماعی بر مولفه های روانشناختی دانش آموزان متوسطه بخش آبش احمد کلیبر تاثیر دارد.
1-1- آموزش مهارت های اجتماعی بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان متوسطه بخش آبش احمد کلیبر تاثیر دارد.
1-2- آموزش مهارت های اجتماعی بر شادکامی دانش آموزان متوسطه بخش آبش احمد کلیبر تاثیر دارد.
1-3- آموزش مهارت های اجتماعی بر سلامت روان دانش آموزان متوسطه بخش آبش احمد کلیبرتاثیر دارد.
فرم در حال بارگذاری ...