وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی پیر و پیر­مغان در آثار شاعران پیش از حافظ با محوریت سنایی، عطار و خواجو و مقایسه ی آن با حافظ

­ی جلد 1 «حافظ­نامه» در بخشی تحت عنوان «تأثیر پیشینیان بر حافظ» حدود بیست شاعر را که حافظ از ایشان تأثیر پذیرفته، برشمرده است. محمد امین ریاحی نیز در مقاله­ی «سرچشمه­های مضامین حافظ» (ریاحی، 1350) چند شاعر دیگر را هم به این مجموعه اضافه کرده است، و مطالعه­ی آثار شاعران دیگر، به جز کسانی که این دو نفر اشاره کرده­اند، شاید افراد بیشتری را نیز بیفزاید. از این رو به نظر می­رسد که یکی از منابع ضروری برای آشنایی با خط فکری حافظ، و ویژگی­های جهان شعری او، رجوع به آثار پیشینیانش باشد. بدین منظور از میان شاعران مؤثر بر حافظ، سه تن که به نظر می­رسید بیشترین تأثیر را بر وی گذاشته باشند، به عنوان محور مطالعات پیش از حافظ انتخاب شدند.

 

از جمله مضامین مهمی که در شعر حافظ وجود دارد، عرفان، عشق، طنز و انتقاد اجتماعی است. از همین رو از میان شاعرانی که حافظ از ایشان تأثیر پذیرفته است، سنایی به عنوان یکی از پیشگامان انتقاد اجتماعی، عرفان و قلندریات[1]، عطار از سردمداران عرفان عاشقانه، و خواجو به لحاظ مشابهت سبک غزل­سرایی با حافظ، برای بررسی در نظر گرفته شدند. علاوه بر این موضوعات، جریان­ها و سنت­های شعری و ادبی مؤثر بر موضوع مورد نظر نیز تا حد ممکن و مورد نیاز بحث شده­اند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

پروژه دانشگاهی

 

ضمناً از آن­جا که پیر مراد حافظ ویژگی­های پیران قلندری[2] را دارد، در آثار سایر شاعران نیز این نوع پیر و مسائل مربوط به آن باید برای رسیدن به نتایجی در مورد پیر حافظ، مد نظر قرار گیرد. از همین رو «پیران تصوف» در آثار مورد مطالعه به صورت گذرا، و «پیران قلندری» و مباحث مربوط بدان­ها مفصل­تر بررسی شده­اند. و چون پیران قلندری اغلب در قلندریات و به ویژه در قالب غزل به چشم می­خورند، لذا منابع مورد استناد، اغلب دیوان شاعران مذکور بوده است. هرچند سایر آثار ایشان نیز برای یافتن مطالب مربوط به موضوع تحقیقی حاضر اجمالاً مورد مطالعه قرار گرفته است.

 

برای ورود به موضوع مورد پژوهش، در ابتدا مطالبی کلی راجع به عرفان و تصوف، معرفی برخی مکتب­ها و فرقه­های مهم مورد نیاز این پژوهش از قبیل ملامتیه و قلندریه آورده شده، و سپس تأثر حافظ از پیشینیان، مشرب حافظ، نظر حافظ راجع به پیر و بحث ارادت رسمی داشتن یا نداشتن او به فردی خاص، بررسی نظرات ارائه شده درباره­ی پیر مغان حافظ، شیخ صنعان و دو مسئله­ی مهم مربوط به پیر مغان یعنی شراب و جام جم مباحث دیگر مطرح شده در این تحقیق هستند. بسامد کاربرد پیر و مشتقات آن در شعر (دیوان اشعار و آثاری که در آن­ها کاربرد پیر نسبتاً چشمگیر باشد.) چهار شاعر مورد بحث نیز در قالب جدول­هایی نشان داده شده است.

 

ضمناً از آنجا که هدف این تحقیق شناخت پیر حافظ (با توجه به آثار پیشینیان او) است، لذا مطالعه­ی آثار پیشینیان حافظ فقط به منظور آشنایی با سابقه­ی کاربرد پیر و چگونگی آن، و نیز آگاهی از سیر فکری، ادبی، فرهنگی، عقیدتی، سنت­های شعری و… پیش از حافظ است تا سرچشمه­های «پیر» و به ویژه «پیر مغان» او معلوم شود. لذا استناد به آثار شاعران پیش از حافظ اغلب در قالب شاهد مثال و در داخل مباحث مطرح شده مربوط به کل بحث یا مربوط به حافظ آمده و به هیچ یک از شاعران پیشین بخشی جداگانه اختصاص نیافته است.

 

نکته­ی قابل ذکر در مورد ارجاع­نویسی این است که اگرچه ارجاع نویسی به روش  APAانجام شده است، اما برای سهولت مقایسه، ارجاع­نویسی داخل متنی ابیات و مطالب ذکر شده از آثار چهار شاعر مورد بحث، مستقیماً با ذکر نام کتاب صورت گرفته است و علاوه بر شماره­ی صفحه، معمولاً شماره­ی شعر یا غزل مورد ارجاع هم با حرف ش مشخص شده است. در مورد ارجاعات دیوان حافظ هم، چون چاپ­های متعددی از دیوان حافظ، و از انتشاراتی­های مختلف وجود دارد، برای راحتی در ارجاع به ابیات، به ویژه برای خوانندگان، شماره و بیت غزل بر اساس نسخه­ی تصحیح غنی و قزوینی، به صورت (دیوان حافظ، شماره بیت/شماره غزل) آورده شده است.

 

 

 

 1- راجع به قلندریات در بخش مربوط به قلندریه توضیح داده شده است.

 

2- در مبحث پیر در مورد پیران قلندری توضیحاتی ارائه شده است.

 

 

 

 

بررسی اثر بخشی آموزش گروهی مهارت حل مسأله در افزایش عزت نفس و سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر

     مسائل و مشکلات بسیاری در زندگی وجود دارند که نیازمند تلاش برای کنار آمدن با آن و حل آن ها می باشد. زندگی بدون مشکل و استرس وجود ندارد و در واقع آنچه در شکل سختی با مشکلات زندگی تجربه می شود، چهره واقعی و منطقی زندگی است. وجود مشکل در زندگی طبیعی است و هنر زندگی در توانایی و مهارت در حل مشکلات و کنار آمدن با آنهاست. در واقع خوشبختی انسان در آن نیست که با هیچ مشکل و مسأله ای روبرو نباشد بلکه در آن است که به هنگام رویارویی با آن ها توانایی حل آن ها را داشته باشد.

 

     سال های ” نوجوانی و جوانی”  مرحله مهم و برجسته رشد و تکامل اجتماعی و روانی فرد به شمار می رود. در این دوره نیاز به تعادل هیجانی و عاطفی بخصوص تعادل بین عواطف و عقل، درک ارزش وجودی خویش، کسب مهارت های اجتماعی لازم در دوست یابی، حفظ تعادل روانی و عاطفی خویش در مقابل عوامل فشارزای محیطی و شناخت زندگی سالم و مؤثر و چگونگی برخورد با آن، از مهم ترین نیازهای نوجوانان و جوانان است. بنابراین کمک به نوجوانان و جوانان در رشد و گسترش مهارت های مورد نیاز برای زندگی مؤثر، ایجاد یا افزایش اعتماد به نفس در برخورد با مشکلات و حل آنان و همچنین کمک به آنان در رشد و تکامل عواطف و مهارت های اجتماعی لازم ( ارتباط بین فردی، حل مسأله، کنترل خشم و ابراز وجود) جهت سازگاری موفق با محیط اجتماعی و زندگی مؤثر و سازنده در جامعه، ضروری به نظر می رسد ( شعائری نژاد، 1377).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

      عزت نفس1  و سازگاری اجتماعی2 از عوامل تعیین کننده رفتار در انسان به شمار می روند. رابسون و همکاران3 (1986) عزت نفس را عبارت می داند از حس رضامندی و خویشتن پذیری که از ارزیابی خود درباره ی ارزشمندی، قدر و منزلت، جذابیت، شایستگی، کفایت وتوانایی جهت ارضای تمایلات وخواسته های فرد منتج می شود.

 

     همه ی افراد صرف نظر از سن، جنس، زمینه فرهنگی، جهت و نوع کاری که در زندگی دارند، نیازمند عزت نفس هستند و عزت نفس بر همه ی سطوح زندگی اثر می گذارد. عدم ارضای نیاز به عزت نفس نیازهای اساسی تر و گسترده تر دیگر را نیز محدود می سازد. پژوهش ها نشان داده است که نوجوانان و جوانانی که از عزت نفس بالا برخوردارند خیلی زودتر یاد می گیرند روابط مفیدی با دیگران برقرار کرده، بهتر می توانند از فرصت ها استفاده کنند، مولد و خود کفا باشند ،همچنین در مقایسه با نوجوانان و جوانانی که عزت نفس پائینی دارند دیدگاه روشن تری نسبت به مسیر زندگی خویش دارند (اسپایلر1 ،1990، به نقل از ملازمانی،1382).

 

     انسان موجودی اجتماعی است و رفتار آدمی تحت تاثیر عوامل اجتماعی قرار دارد. شخصیت انسان در صورتی به کمال خود می رسد که بین او و محیط تعامل و تبادل مناسبی صورت پذیرد. فشارهای اجتماعی به وضوح تاثیر فراوانی بر رفتار فرد دارد. از طرفی انسان موجودی انعطاف پذیر است. او نه تنها با محیط سازگار می شود بلکه محیط را بر طبق خواست خود دگرگون می کند . بنابراین سازگاری و هماهنگ شدن با خود و محیط پیرامون برای هر موجود زنده یک ضرورت حیاتی است . تلاش روز مره همه آدمیان بر محور همین سازگاری دور می زند، هر انسانی هوشیارانه یا ناهوشیارانه می کوشد تا نیازهای متنوع و گاه متعارض خود را در محیطی که در آن زندگی می کند برآورده سازد. تغییرات ناگهانی و گسترده ای که در جنبه های جسمانی، روانی و اجتماعی زندگی نوجوان و جوان ایجاد می شود، مرحله ای بحرانی ایجاد می کند که طبعاً مشکلات و ناسازگاری هایی را به همراه خواهد داشت (والی پور،1371). از آنجایی که همه افراد در زندگی خود با مسائل و مشکلاتی روبرو می شوند ضروری است که نحوه ی حل صحیح مشکلات را بیاموزند تا بتوانند به طرز مؤثری با این مسائل و مشکلات برخورد نموده و از بروز مشکلات و مسائل پیچیده تر بعدی پیشگیری نمایند. در واقع آموزش مهارت حل مساله یکی از نیازهای اساسی هر فرد است مخصوصاً برای جوانان و دانشجویان که با مشکلات و مسائل مختلفی روبرو هستند و چنانچه توانایی حل این مسائل و مشکلات را نداشته باشند ممکن است به راه حل های ناسازگارانه، ناپخته و حتی مضر رو آورده و مشکل را پیچیده تر از آنچه که هست نمایند ( مانند استفاده از مواد مخدر، سیگار، ترک تحصیل و….)

عکس مرتبط با سیگار

     طبق آخرین بررسی ها، نتایج پژوهش های متعددی نشان می دهد که آموزش مهارت حل مسأله در کاهش افسردگی ( پور ابراهیم، 1375)؛ کاهش اضطراب ( بهرامی، 1375)؛ افزایش اعتماد به نفس (ادیب، 1374 )؛ افزایش جرأت ورزی( مک1 ، 1982)؛ بهبود روابط اجتماعی ( آلن2 ،1964 ) و …مؤثر است ( به نقل از محمدی، 1382). بنابراین در پژوهش های مختلف درباره ی تأثیر آموزش مهارت حل مسأله در افزایش اعتماد به نفس، کاهش افسردگی، کاهش اضطراب و….پژوهش ها و نظریات مختلفی بیان شده است. اما در رابطه با تأثی

دانلود مقالات

ر آموزش مهارت حل مسأله در افزایش عزت نفس و سازگاری اجتماعی هنوز اقدام علمی و چشم گیری در این زمینه صورت نگرفته است و ما هنوز به درستی نمی دانیم که آیا آموزش مهارت حل مسأله در افزایش عزت نفس و سازگاری اجتماعی نیز، تأثیر دارد.

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

     با توجه به مطالب فوق و به منظور ارتقاﺀ سطح بهداشت روان دانشجویان و پیشگیری از آسیب های روانی-اجتماعی، آموزش مهارت حل مسأله جهت توانمند ساختن آنان برای حل مسائل و مشکلات خود ضروری به نظر می رسد.

 

     در این میان، مسأله ای که نظر پژوهشگر را به خود جلب کرده است، این است که آیا آموزش گروهی مهارت حل مسأله در افزایش عزت نفس و سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر مؤثر است؟ در این پژوهش، با توجه به ویژگی های مسأله پژوهش، به دنبال مسأله و پرسش اصلی و همچنین با توجه به شواهد، عقاید و نظریات متخصصان و کارشناسان، پرسش های زیر مطرح می شود:

 

    • آیا آموزش گروهی مهارت حل مسأله در افزایش عزت نفس دانشجویان دختر موثر است؟

 

  • آیا آموزش گروهی مهارت حل مسأله در افزایش سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر موثر است؟

 

 

ضرورت و اهمیت پژوهش

 

        با شیوع روز افزون ابتلاﺀ به انواع اختلالات روانی در سطح جهان از یک طرف و اهمیت جهانی مفهوم بهداشت روانی از طرف دیگر، روز به روز لزوم انجام پژوهش های گسترده و تنوع و اهمیت و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی آشکارتر می شود. اساس پیشگیری اولیه همانا آموزش است. مطالعات نشانگر این امر است که آموزش مهارت های مقابله ای، سطح بهداشت روانی، کودکان، نوجوانان و جوانان را ارتقاﺀ می بخشد.

 

     سه عامل مرتبط با مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر عبارتند از : 1- عزت نفس ضعیف. 2- ناتوانی در بـیـان احساسات. 3- فقدان سازگاری اجتماعی و مهارت های ارتباطی. پژوهش ها حاکی از آنند که عزت نفس ضعیف و فقدان سازگاری اجتماعی با موارد زیر ارتباط دارند: سوﺀ مصرف الکل و دارو (سیـنـگ1 و مصطفی2 1994؛ کامـفـر3 و ترنر4، 1990،)؛ بـی بـنـد و بـاری جنسی ( کدی5 و پلات نیک6 ،1993)؛ بزهکاری (دوکز7 و لورچ 8، 1989)؛ افکار مربوط به خودکشی ( چوکت و همکاران 9، 1913) ( به نقل از سازمان بهداشت جهانی، ترجمه نوری قاسم آبادی و محمدخانی، 1379).

 

   به طور کلی مطالعات دلالت بر آن دارند که بین خودکار آمدی10  ضعیف و مصرف سیگار و الکل، سوء مصرف دارو، رفتارهای مخاطره آمیز، ضعف عملکرد شناختی، رابطه معناداری وجود دارد. مطالعات نشان داده اند که ارتقاﺀ مهارت های مقابله ای و توانایی های روانی–اجتماعی در بهبود زندگی بسیار مؤثر است. توانایی های روانی- اجتماعی 11 عبارت است از آن گروه توانایی هایی که فرد را برای مقابله مؤثر و پراختن به کشمکش ها و موقعیت های زندگی یاری می کنند. این توانایی ها فرد را قادر می سازند تا در رابطه با سایر انسان ها، جامعه، فرهنگ و محیط خود مثبت و سازگارانه عمل کند و سلامت روانی خود را تأمین نماید. براساس پژوهش های انجام شده مهم ترین و مؤثرترین دوره سنی جهت آموزش پیشگیرانه، دوره نوجوانی و جوانی است. لذا با توجه به مطالب فوق و اهمیت و نقش ارزنده آموزش مهارت حل مسأله در افزایش عزت نفس و سازگاری اجتماعی افراد بخصوص نوجوانان و جوانان، از آن جایی که اساس برنامه های ترویج دهنده بهداشت روانی، پیشگیری اولیه است و در عین حال روش اصلی پیشگیری اولیه، آموزش است و در ضمن با توجه به نقش مهم و برجسته دانشگاه در ارائه و ترویج این نوع آموزش، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش گروهی مهارت حل مسأله در افزایش عزت نفس و سازگاری اجتماعی دانشجویان می پردازد تا بدین ترتیب گامی دیگر در جهت تحقق اهداف پیشگیرانه، پیرامون دوره بسیار مهم و حساس نوجوانی و جوانی برداشته شود. کاملاً واضح است که اگر اهداف فوق میسر شوند، راهی روشن و هموار جهت انتقال از دوره نوجوانی به دوره جوانی و از دوره جوانی به دوره بزرگسالی که مرحله شکوفایی توانایی ها و استعدادها است، فراهم می گردد.

 

       به همین لحاظ، لزوم آموزش مهارت های مقابله ای مؤثر در دانشجویان که به علت پیچیدگی های زندگی، مسائل موقعیتی و فراز و نشیب های زندگی در معرض استرس و مسائل اضطراب زا قرار دارند، ایجاب می نماید که اثر بخشی آموزش مهارت حل مسأله را به عنوان یکی از اصلی ترین تکنیک های مقابله مؤثر با مسائل و مشکلات با توجه به نتایج مطالعات قبلی مورد بررسی قرار دهیم.

 

 

 

اهداف پژوهش

 

هدف اصلی: بررسی اثر بخشی آموزش گروهی مهارت حل مسأله در افزایش عزت نفس و سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر.

 

اهداف فرعی:

 

1- تعیین تأثیر آموزش گروهی مهارت حل مسأله در افزایش عزت نفس دانشجویان دختر.

 

2- تعیین تأثیر آموزش گروهی مهارت حل مسأله در افزایش سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر.

 

 

 

فرضیه های پژوهش

 

       با توجه به ویژگی های فرضیه و به دنبال سؤالات مطرح شده در پژوهش حاضر، فرضیه های پژوهش را می توان چنین بیان کرد:

 

1- آموزش گروهی مهارت حل مسأله در افزایش عزت نفس دانشجویان دختر مؤثر است.

 

2-آموزش گروهی مهارت حل مسأله در افزایش سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر مؤثر است.

 

 

 

متغیرهای پژوهش

 

       پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش گروهی مهارت حل مسأله در افزایش عزت نفس و سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان می پردازد. بنابراین متغیرهای پژوهش عبارتند از:

 

    • متغیر مستقل: آموزش گروهی مهارت حل مسأله

 

  • متغیرهای وابسته:

1- عزت نفس     

 

 2- سازگاری اجتماعی

 

    • متغیرهای کنترل:

 

    • سن ( 25 – 19).

 

    • جنس ( دختر).

 

    • رشته تحصیلی ( علوم انسانی).

 

  • هوش

 

 

 

بررسی رابطه کنترل های داخلی با تخلفات مالی در آموزش و پرورش آذربایجان غربی

بیشتر سازمانها جهت رسیدن به هدف خود با محدودیتهاى گو ناگونى مواجه اند. بر اساس تئورى محدودیتها، هر سازمان در فرآیند عملیاتى خودحداقل داراى یک محدودیت است که به نوعى در عملیات آن مانع ایجاد می کند. اگر سازمانها با هیچگونه محدودیتى مواجه نباشند می­توانند به میزان نامحدودى آنچه را که به خاطر آن تلاش  می کنند (برای مثال سود یا خدمت بهتر)به دست آورند. تئورى محدودیت به سامانه های تولیدى و خدماتى به عنوان زنجیره اى از فرآیندهاى مرتبط با یکدیگر همانند حلقه هاى به هم پیوسته می نگرد. این فرآیند زمانى تقویت خواهد شد که هر یک از اجزای زنجیره تقویت شود؛ به سخن دیگر اگر به سازمان به عنوان سامانه ای کلى نگاه شود.

 

قسمت هاى مختلف سازمان به عنوان زیر مجموعه هاى تشکیل دهنده سامانه کلى به شمار می روند، بر اساس این تفکر ضعیف ترین حلقه ها باید شناسایى شوندو کار بیشترى انجام گیرد(عبدی و بیات، 1388).

 

تئورى محدودیتها توسط گلدرات و فاکس(1992) مطرح شد. هدف از ارائه این تئورى استفاده از رو شهاى علمى در حل مسائل مدیریتى بود. طبق نظر آنها محدودیت به هر عاملى گفته می شود که سازمان را در رسیدن و یا دستیابى به اهداف خود باز می دارد.

 

در طول 15 سال گذشته، نهضتى براى به کارگیرى تئورى محدودی تها در سازمانهای خدماتى شروع شده است. اصول تئوری محدودیت و تفکر آن می تواند در ایجاد تحول در سازمانهاى خدماتى موثر واقع شود و براى برنامه ریزى استراتژیک سازمانها گامهاى موثرى برداشته شود.

 

برنامه ریزى خوب به مدیران کمک می کند تا به اهداف برسند، فرصتها را تشخیص دهند و تأثیرات منفى رویدادهاى اجتناب ناپذیر را به حداقل برسانند. موفقیت یک سازمان نتیجه برنامه ریزى دقیق و اجراى نکته سنجی آن است. عدم موفقیت در برنامه ریزى اغلب به دور شدن از اهداف و مشکلات مالى منجرمى­شود (باباجانی، 1382). اما یک برنامه ریزى زمانى مطلوب و مثمر ثمر خواهد بود که به نحو مطلوبى اجرا شود.

 

از اینرو طراحى و اجراى کنترل هاى داخلى جهت اطمینان از اجراى مطلوب برنامه ریزی ها توسط کارکنان، الزامى خواهد بود. اهمیت کنترلهاى داخلى به عنوان یکى از ابزارهاى بسیار مهم در فرآیند حسابدارى از ابتدا تا انتهاى کار براهل فن پوشیده نیست و این اهمیت زمانى دوچندان می شود که نحوه اجراى آن در دستگا ههاى اجرایى مورد بررسى قرار گیرد.

 

یکى از وظایف اصلی ذی حسابان و مدیران مالى دستگا ههاى اجرائى نظارت مالى است. این نظارت به ساز وکارهایى نیاز دارد تا اجراى صحیح و درست قوانین و مقررات مالى در دستگاه هاى اجرائى را تضمین کند و ازسوء استفاده، اختلاس و سایر موارد فساد مالى جلوگیرى نماید. اجراى مطلوب کنترلهاى داخلى علاوه بر تامین اهداف فوق می تواند مدیران ارشد و میانى را از مصرف کارآمد واثربخش منابع مالى دولت مطمئن سازد. بنابراین کنترلهاى داخلى با توجه به حجم وسیع اعتبارات و منابع دولتى و اهمیت نظارت بر مصرف آنان در سیستم مالى کشور نقش کلیدى دارد. با اجراى مطلوب کنترلهاى داخلى می توان حفظ و بقای فعالیتهاى هزینه اى و سرمایه اى را در بلند مدت تضمین کرد و از اعمال نظرها و سلیقه هاى شخصى مدیران اجرایى در این زمینه جلوگیرى نمود. یک سامانه کنترل داخلی به منظور دستیابی به اهداف خود، باید براساس محدودهای سازماندهی، خودکنترلی، استمرار، فراگیر بودن، استقلال، آگاهی دهنده» از اصول کیفی از قبیل سازماندهی شود. بنابراین کنترل داخلی فرآیند مستمری است که « هماهنگی،کیفیت کارمندان اعضای هیات مدیره، مدیران ارشد و کارمندان شاغل در کلیه سطوح در آن مشارکت دارند و هدف آن حصول اطمینان از دستیابی به اهداف تعیین شده است. یک سامانه کنترل داخلی موثر باید قبل از آنکه مشکلات منجر به زیان شده باشند قابلیت پیشگیری یا کشف مشکلات را داشته باشد یا حداقل بتواند میزان زیان را کاهش دهد(باباجانی، 1382).

 

 تخلفات مالی بخشی از مجموعه مسایلی است که سازمان ها در دوره عمرخود ناگزیر آن را تجربه می نمایند. این مجموعه مسایل به معضلاتی اشاره دارد که عمدتا ریشه های آن در خارج از سازمان قرار داشته ولی آثارشان، سازمان ها را متأثرمی سازد. شاید بهترین روش برای مهار شیوع تخلفات مالی، شناسایی عوامل بروز آن و در نظر گرفتن راهکارهای کنترلی- نظارتی است. اما چنین اقدامی می بایست توأم با هم اندیشی، جامع نگری و قاطعیت اجرایی انجام شود. به عبارت دیگر، توجه به یک عامل فسادآور و پرهیز از سایر عوامل بروز فساد، عملاً ره به جایی نخواهد برد، بلکه باید با پدیده تخلفات مالی که ماهیتی کثیر الوجه دارد، به صورت سیستمی برخورد نمود و تمامی عواملی که بر شیوع آن دامن می زنند را شناسایی کرده و بلافاصله درصدد رفع آنها برآمد(حسینی عراقی، 1383).

 

از طرفی، اهمیت و قداست بخش آموزش، موضوع بسیار مهمی است که بر ضرورت و لزوم تعجیل در انجام موارد فوق الذکر می افزاید زیرا بروز فساد توسط کارکنان اداری و احیاناً معلمان و مدیران مدارس سبب می شود که دانش آموزان از معلمان و کارکنان که همواره آنها را روبروی خود می بینند الگوی منفی گرفته و در مراتب بالاتر به بیراهه وگمراهی کشانده شده و جامعه را از داشتن جوانانی که می توانند آینده ساز و رهگشای تعالی جامعه باشند، محروم و بی نصیب سازد. در تمامی جوامع، نظام آموزش در زمره بزرگترین قسمت از بخش دولتی است که معمولاً حدود 20 تا 30 درصد از بودجه کل کشور را به خود اختصاص می دهد. این بخش با داشتن بالاترین سهم از منابع انسانی تحصیل کرده، حدود 20 تا 25 درصد از جمعیت جامعه را تحت پوشش دارد. علی رغم آرمان های متصور، در برخی از جوامع، بخش آموزش با مشکلاتی چون محدودیت های مالی؛ مدیریت ضعیف؛ کارایی کم؛ اتلاف منابع؛ کیفیت پا یین خدمات و مواردی از این قبیل دست و پنجه نرم می کند. این چالش ها سبب شده است که برخی از افراد، برای جبران مافات، دست به دامان فساد شده و ارزش های اخلاقی، اعتبار آموز ش و اهمیت تربیت فرزندان جامعه را به ورطه فراموشی بسپارند. در عین حال، آموزش و پرورش یک بخش خاص بوده و نقش محوری در پیشگیری از بروز و گسترش فساد دارد(فرهادی نژاد، پیمایشی طولی در زمینه علل فساد اداری و روش های کنترل آن،1390).

 

فساد مالی در نظام آموزش، یک پدیده جهانی بوده و معانی زیادی از آن در میان صاحب نظران وجود دارد که عمدتاً حول تخطی از قوانین آموزشی و هنجارهای علمی و اخلاقی می چرخد. برای مثال، سید و بروس فساد مالی در نظام آموزشی را هرگونه «انجام یا عدم انجام» غیرقانونی می دانند که مستلزم استفاده از قدرت آموزشی برای منفعت شخصی، گروهی یا سازمانی است. هالاک و پویسون فساد مالی در بخش آموزش را استفاده« عادت گونه » از اداره دولتی یا عمومی برای منفعت شخصی که تأثیر قابل توجهی را بر قا بلیت دسترسی و کیفیت خدمات آموزش و در نتیجه بر انصاف و برابری دارد،تعریف کرده اند. این تعریف دارای سه عنصر است:اولاً مبتنی بر تعریف معمول و عام فساد در بخش دولتی است؛ دوماً دامنه رفتارهای تحت موشکافی و بررسی را به رفتارهای مرتباً مشاهده شده (که مستقیماً از کژکارکردهای سیستم نشأت می گیرند) محدود می سازد. (در واقع، این تعریف به رفتارهای منبعث از نگرش شخصی درباره انجام رفتارها کاری ندارد)؛ سوماً میان آن رفتارها و اثرات آنها بر سیستم (مثلاً کاهش منابع موجود، کاهش کیفیت، و توزیع نابرابر) ارتباط ایجاد می کند.

 

در مواردی این سوال مطرح می گردد که آیا میان فساد مالی در بخش آموزش و فساد در سایر بخش ها تفاوت وجود دارد؟ لازمه پاسخ دادن به این سوال، بذل توجه به پیامدهای فساد مالی در بخش آموزش است(عظیمی، بررسی تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم عوامل مدیریتی و سازمانی بر فساد اداری  مالی،1380).

 

هالاک و پویسون در گزارش یونسکو می نویسند به سه دلیل، بخش آموزش در برابر فساد مالی آسیب پذیر است. اولاً این بخش، یک سا ختار جذاب برای حمایت و پشتیبانی از احساسات بومی و ملی است؛ دوماً، تصمیمات مأخوذه در این بخش تأثیر چشمگیری بر معیشت و زندگی افراد دارد؛ و بالاخره، معمولاً بودجه مضاعفی به این بخش تخصیص داده می شود» بنابراین، توجه اساسی به شناسایی عوامل پیدایش و گسترش و نیز راهکارهای مهار فساد مالی در بخش آموزش، ضرورتی اجتناب ناپذیر است زیرا فساد مالی در نظام آموزش سب

پروژه دانشگاهی

ب بی اعتمادی مردم شده؛ کیفیت آموزش را بدتر از گذشته نموده؛ افراد نالایقی را برای آینده پرورش داده و ارزشهای تحریف شده را به دانش آموزان و دانشجویان می آموزد. درباره عوامل موثر بر پیدایش و کنترل فساد اداری، دسته بندی های مختلفی صورت گرفته است. عمده عواملی که به شیوع و گسترش فساد در سازمان ها و نهادهای کشور دامن می زنند عبارتند از:سوء مدیریت؛ عدم شفافیت و پاسخگویی دولت در برابر عملکرد خود ؛ مورد تهدید قرار گرفتن مبارزه گران با فساد؛ احساس بی عدالتی در ادارات دولت؛ نگرش مردم نسبت به فساد؛ ناکارآمدی دولت؛ قوانین ضعیف و دست و پا گیر(بوروکراسی اداری)؛ شرایط تورمی و عدم ثبات اقتصادی(فرهادی نژاد، پیمایشی طولی در زمینه علل فساد اداری و روش های کنترل آن،1390).

عکس مرتبط با اقتصاد

در گزارش سازمان بازرسی کل کشور با عنوان کج روی های اداری و مالی در دستگاه های مشمول بازرسی، عوامل دلایل ذیل به عنوان علل اصلی بروز تخلفات به دست آمد:ضعف مدیریت به دلیل نبود دانش شغلی و تخصصی ؛ عدم احساس مسئولیت و سوء تدبیر؛ اعمال سلیقه و بر داشت شخصی از ضوابط توسط مدیران؛ عدم اعمال نظارت و کنترل مستمر و همه جانبه درون سازمانی و برون سازمانی و یا نبود نظام نظارت و کنترل اثربخش در گردش امور مالی؛ عدم تناسب قوانین و مقررات حاکم بر دستگا ه ها با شرایط اجتماعی؛ ضعف یا فقدان نظام آموزشی مؤثر و کارآمد؛ کم توجهی (یا بی توجهی) به انتصاب مدیران و کارکنان در مشاغل حساس؛ عدم تناسب تشکیلات با واقعیت ها و نیازهای موجود؛ کسب درآمد و منفعت شخصی؛ تفویض اختیار بیش از حد معمول و خلاف قانون به مدیران؛ عدم برخورد مؤثر مدیران و مسئولان با متخلف و ا غماض و چشم- پوشی بی مورد از تخلف و در نتیجه امکان تکرار آن ؛ عدم توازن و تعادل بین حقوق و دستمزد کارکنان و مدیران با نرخ تورم و بی انگیزگی کارکنان. با توجه به مطالب مورد اشاره این سوال را می توان مطرح نمود که آیا کنترل های داخلی به عنوان عامل اصلی جلوگیری از تخلفات مالی در سازمان آموزش و پروش نهادینه و اجرایی شده یا نه؟ 

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

 

ضرورت وجود سیستم کنترل داخلی در آموزش و پرورش، امروزه به‌خوبی احساس می‌شود؛ زیرا سیستم کنترل داخلی اگر به‌درستی طراحی و اجرا شود، باعث دقت عمل و کارایی سیستمهای اطلاعاتی می‌شود و کیفیت گزارشگری آموزش و پرورش را بهبود می‌بخشد و مطابقت آن با قوانین موضوعه را سبب می‌شود. از این‌رو طراحی و اجرای مطلوب کنترلهای داخلی در بخش عمومی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. به‌همین دلیل، کارکنان آموزش و پرورش باید برای تامین اطمینان نسبی از دستیابی به هدفهای پیش‌بینی‌شده،حسن اجرای فعالیتها در کلیه زمینه‌ها،جلوگیری از هر گونه اختلاس، تقلب و استفاده نادرست از منابع و داراییها و تحقق مسئولیت پاسخگویی و حسابدهی نسبت به فعالیتهای انجام‌شده، به طراحی و اجرای سامانه کنترل داخلی مناسب بپردازند.

 

 

 

1-4- اهداف تحقیق

 

1-4-1- هدف اصلی

 

بررسی رابطه کنترل های داخلی با تخلفات مالی در آموزش و پرورش آذربایجان غربی

 

 

 

1-4-2- اهداف فرعی

 

رابطه بین آموز شهاى کارآمد و کاربردى براى کارکنان مالى آموزش و پرورش  و اجراى مطلوب کنترلهاى داخلى.

 

رابطه بین شفاف و روشن بودن مقررات مربوط به کنترلهای داخلی در دستگا ههای اجرایی و میزان کاهش تخلفات مالی در آموزش و پرورش.

 

رابطه بین وجود نیروى انسانى متخصص و کارآمد در دستگاهها برای اجراى مطلوب کنترلهاى داخلى و میزان کاهش تخلفات مالی در آموزش و پرورش.

 

رابطه بین ایجاد بسترهاى لازم را برای اجراى مطلوب کنترلهاى داخلى و  میزان کاهش تخلفات مالی در آموزش و پرورش.

 

رابطه بین اجراى مطلوب کنترلهاى داخلى و انگیز ه کارکنان سازمان آموزش و پرورش.

 

رابطه بین اجرای بهینه، کنترل‌های داخلی و اطمینان‌بخشی مدیریت نسبت به عملکرد بهینه فعالیت‌ها در آموزش و پرورش.

 

 

 

1-5- فرضیات

 

1-5-1- فرضیه اصلی

 

بنظر می رسد بین کنترلهای داخلی و تخلفات مالی در آموزش و پرورش آذربایجان غربی رابطه معناداری وجود دارد.

 

1-5-2- فرضات فرعی

 

بنظر می رسد بین آموزشهاى کارآمد و کاربردى براى کارکنان مالى دستگا ههاى اجرایى و اجراى مطلوب کنترلهاى داخلى رابطه معناداری وجود دارد.

 

بنظر می رسد بین شفاف و روشن بودن مقررات مربوط به کنترلهای داخلی در دستگا ههای اجرایی و میزان کاهش تخلفات مالی در آموزش و پرورش رابطه معناداری وجود دارد.

 

بنظر می رسد بین وجود نیروى انسانى متخصص و کارآمد در دستگاهها برای اجراى مطلوب کنترلهاى داخلى و میزان کاهش تخلفات مالی در آموزش و پرورش رابطه معناداری وجود دارد.

 

بنظر می رسد بین ایجاد بسترهاى لازم برای اجراى مطلوب کنترلهاى داخلى و  میزان کاهش تخلفات مالی در آموزش و پرورش رابطه معناداری وجود دارد

 

بنظر می رسد بین اجراى مطلوب کنترلهاى داخلى و انگیزه کارکنان سازمان آموزش و پرورش رابطه معناداری وجود دارد.

 

بنظر می رسد بین اجرای بهینه، کنترل‌های داخلی و اطمینان‌بخشی مدیریت نسبت به عملکرد بهینه فعالیت‌ها در آموزش و پرورش رابطه معناداری وجود دارد

 

 

 

 

 

 

 

 

تاثیر مدیریت دانش و نوآوری بر عملکرد مالی شرکت

زمانی سازمان ها به دنبال کسب و یافتن اطلاعات و دانش بودند . اما امروزه با حجم انبوهی از اطلاعات و داده های گوناگون رو به رو هستند که در بسیاری از موارد، اداره و بهره برداری صحیح از آنها خود مسئله دیگری است(صفرزاده و همکاران،1390).در سالهای اخیر مدیریت دانش به عنوان یکی از عبارت های شایع در سازمانها مورد عنایت واقع شده است. این سیستم بر اکتساب دانش از کارکنان درباره مشتری، رقبا و محصولات سازمان تاکید دارد(گیبرت و همکاران[9]،2002). به عبارت دیگر مدیریت دانش تشویق کارکنان در جهت تسهیم دانش (به اشتراک گذاشتن دانش) و ایده ها به منظور افزایش ارزش افزوده محصولات می باشد(چیس[10]،1997)بنابراین چشم انداز مدیریت دانش ، درون سازمانی است و مزیت آن رضایت مشتری از خدمات و محصولات بهتر است.

 

سازمان هایی با عملکرد خوب، فرایند تولیدشان را از طریق کاهش زمان تولید، بهبود کیفیت محصول، و کاهش تعداد کارکنان، بهینه سازی می کردند. بنابراین، خلق ارزش بیشتر به قابلیت صنعتی و بودجه بندی سرمایه ای ، دارایی های ملموس و مالی بستگی داشت. این در حالی است که در اقتصاد دانش محور این رویکرد به چند دلیل، دیگر عملی نیست. اول اینکه، با توجه به طول عمر کم دانش و میزان بالای نو آوری، حفظ موقعیت رقابتی برای مدت طولانی دیگر امکان ندارد.  بهینه سازی به مثابه یک فرایند، در اقتصاد دانش محور نیز اهمیت دارد، اما به تنهایی نمی تواند ارزش را خلق یا حداکثر کند. تنها روش خلق ارزش در اقتصاد دانش محور، پذیرش نوآوری به عنوان یک فرایند کسب وکار است. توانایی سازمان برای خلق ارزش به فرایند نو آوری، منابع فکری، و خالقیت منابع انسانی )دارایی های فکری( آن بستگی دارد. کاهش مقدار دانش بر پایه کاهش نیروی انسانی مهم است و بر روی عملکرد نیروی انسانی اثر می گذارد(شویدی،1395). در اقتصاد امروز که بر پایه دانش است اکثر سازمان ها و شرکت ها در پی پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان خود و بهره مندی از مزیت های آن می باشند. بی شک سازمان ها و شرکت هایی که این سیستم را پیاده سازی نمایند در بازار رقابتی که اطلاعات به راحتی به اشتراک گذاشته می شود، به مشکل برخواهند خورد، زیرا رقبای آنان با استفاده از مزایای این سیستم، قادر به نوآوری در فرآیند، محصول و خدمات ارائه شده خود خواهند بود. این امر منجر می گردد مشتریان بیشتری را جذب نماید و سهم بازارش بیشتر گردد.

عکس مرتبط با اقتصاد

از طرفی دیگر، در تحقیقات مختلف عنوان شده است که نوآوری تأثیر مثبت بر سایر پارامترها و متغیرها(به طور مثال، عملکرد سازمان و سهم بازار) دارد. مسئله ای که در این میان وجود دارد، نوآوری به راحتی قابل پیاده سازی در سازمان ها نمی باشد. نوآوری محصول یک ابزار کلیدی برای انطباق با تغییرات در بازار، تغییرات فناورانه و رقابتی است اما هنوز سازمان های بزرگ هم، مشکلاتی در زمینه توسعه محصولات جدید و نوآورانه دارند(دنیلز[11]،2002) . این­گونه برداشت می­شود که اگر انجام نوآوری ساده بود، تمامی سازمان ها از آن بهره می گرفتند. برای انجام نوآوری نیازمند پیش زمینه ها و شرایطی است که هدف بسیاری از تحقیقات درک این شرایط و زمینه ها می باشد. در تحقیقات زیادی ارتباط مثبتی میان پیاده سازی سیستم مدیریت دانش و نوآوری مشاهده شده است. شرکت آذربهرنگ نیز یکی از شرکت های فعال در منطقه می­باشد که در عرصه صنعت نساجی کشور فعالیت می نماید. این شرکت به دنبال پیاده سازی مدیریت دانش می باشد، اما مدیریت شرکت می خواهد دریابد که آیا پیاده سازی این سیستم در سازمان منجر به افزایش نوآوری سازمان می­گردد؟ و آیا بازده مالی مناسبی برای شرکت به همراه دارد که منجر به خروج از شرایط بحرانی گردد؟ لذا با توجه به مطالب ذکر شده این پژوهش به

دانلود مقالات

 دنبال بررسی این موضوع می­باشد که پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت آذربهرنگ چه تأثیری بر نوآوری و عملکرد مالی آن دارد.

 

1-3-ضرورت و اهمیت تحقیق

 

مقوله دانش و مدیریت آن، به تدریج جای خود را در سازمانها باز می­کند. امروزه مدیران سازمان­ها می­دانند ماشین آلات، تجهیزات و ساختمان را نمی­توان اصلی ترین دارایی سازمان به حساب آورد. آنچه دارایی مهم هر سازمان به شمار می­رود، دانش سازمانی و مدیریت صحیح آن است که موجب کسب مزیت رقابتی برای سازمان و در نهایت پیروزی بر رقبا خواهد شد (اخوان و جعفری،1384). مدیریت دانش به سرعت فناوری اطلاعات را تحت شعاع قرار داده و در مواردی حتی از آن سبقت گرفته است (عدلی،1384). به دنبال اهمیت دارایی­های دانشی، لزوم توجه سازمان­ها به مدیریت دارایی­های دانشی خود، بیش از پیش فزونی یافته است(احمدپور داریانی،1381). در عصر حاضر، برخورداری از اطلاعات و مدیریت دانش، به موقعیتی استوار برای ادامه حیات در سازمان های پویا و نوآور تبدیل شده و حتی توان رقابت در بازارها و تجارت، منوط به کسب، توسعه و روزآمدی دانش فردی و سازمانی است. تا حدی که دانش، جزئی اساسی از سرمایه تلقی می شود. صادقی و صالحی در تحقیق خود عنوان می نمایند که عصر دانایی محور که در آن دانش، بسان مهمترین سرمایه سازمانها محسوب می­شود، نیازمند رویکرد متفاوت مدیریتی نسبت به مسائل سازمان و کارکنان است. از این رو سازمان­های موفق به شکل مستمری میزان تولید، نشر، تبادل و بکارگیری دانش در بین کارکنان خود را به­وسیله روش­های مختلف، اندازه­گیری و مورد ازریابی قرار می­دهند تا از این طریق بتوانند راهکارهای نیل به اهداف سازمانی را کسب کنند(صادقی و صالحی،2009). مدیریت دانش یکی از مفاهیم جدید در علم مدیریت است و برای موفقیت سازمان های کنونی یکی از منابع حیاتی به شمار می آید(بولینگر[12] و همکاران،2006). پس باید باید به دانش سازمانی به عنوان یک دارایی استراتژیک در سازمان نگریسته شود.  جهانیان مدیریت دانش را مجموع فرایندهایی می داند که در نتیجه آنها دانش، کسب ،نگهداری و استفاده می شود .وهدف از آن بهره برداری از داراییهای فکری به منظور افزایش بهره وری، ایجاد ارزش­های جدید و بالابردن قابلیت­های رقابت پذیری است(جهانیان،2010). در سالهای آتی، تنها شرکتهایی که دانش جدید خلق می­نمایند و آن را به طور مؤثر و کارا مورد استفاده قرار می­دهند، در ایجاد مزیت رقابتی موفق خواهند بود(لوپزـ نیکالس و مرونوـ سردان، ۲۰۱۱). امروزه، جوامع روزبه روز به سوی دانش محور بودن در حرکت اند(رمضان،2011). بنابراین می­توان گفت پیاده سازی و مدیریت پویا و فعال دانش برای افزایش عملکرد سازمانی و تصمیم گیری ضروری است(جعفری و دیگران،2008).

Efficiency بهره وری

از طرف دیگر، اساسی­ترین مسیر تکامل کسب وکار در طی دهه ی گذشته، طلوع اقتصاد جدید باشد. طبیعت پر شتاب و پویای بازارهای جدید در میان بسیاری از شرکتها، مشوقی جهت رقابت خلق کرده، تا به وسیله ی یکپارچه ساختن و رونق دادن منابع دانشی خود آنها را به مثابه ابزاری برای خلق ارزش پایدار به کار گیرند(گلد[13] و دیگران،2001). نوآوری مؤثر محصول برای بقا، رشد و سوددهی اکثر مؤسسه های اقتصادی طراحی و تولیدی، لازم و ضروری است(کوپر و کلینسچمیت[14]،1995) . در محیط بازار رقابتی امروز، سازمان ها به طور فزاینده ای با چالش های بهبود محصولات و خدمات خود مواجه شده اند تا بتوانند محصولات و خدمات جدید خود را سریع تر از رقیبان به بازار معرفی کنند (کوانگ [15]و همکاران،2014) و شرکت هایی که قادر به خلق نوآوری و ایجاد مزیت رقابتی نباشند، به تدریج از گردونه رقابت حذف خواهند شد.

 

1-4- اهداف تحقیق

 

1-4-1- اهداف اصلی

 

1- بررسی تاثیر مدیریت دانش بر نوآوری شرکت آذربهرنگ بر نوآوری

 

2- بررسی تاثیر نوآوری بر عملکرد مالی در شرکت آذربهرنگ

 

3- بررسی تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد مالی در شرکت آذربهرنگ

 

1-4-2- اهداف فرعی

 

1- بررسی تاثیر کسب دانش بر انتشار دانش در شرکت آذربهرنگ

 

2- بررسی تاثیر کسب دانش بر پاسخگویی دانشی در شرکت آذربهرنگ

 

3- بررسی تاثیر کسب دانش بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ

 

4-  بررسی تاثیر کسب دانش بر عملکرد مالی در شرکت آذربهرنگ

 

5- بررسی تاثیر انتشار دانش بر پاسخگویی دانشی در شرکت آذربهرنگ

 

6-  بررسی تاثیر انتشار دانش بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ

 

7- بررسی تاثیر انتشار دانش بر عملکرد مالی در شرکت آذربهرنگ

 

8- بررسی تاثیر پاسخگویی دانشی بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ

 

9- بررسی تاثیر پاسخگویی دانشی بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ

 

1-5- فرضیات تحقیق

 

1-5-1- فرضیه های اصلی

 

1- مدیریت دانش بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.

 

2- نوآوری بر عملکرد مالی در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.

 

3- مدیریت دانش بر عملکرد مالی در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.

 

1-5-2- فرضیه های فرعی

 

1- کسب دانش بر انتشار دانش در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.

 

2- کسب دانش بر پاسخگویی دانشی در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.

 

3- کسب دانش بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.

 

4-  کسب دانش بر عملکرد مالی در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.

 

5- انتشار دانش بر پاسخگویی دانشی در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.

 

6-  انتشار دانش بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.

 

7-  انتشار دانش بر عملکرد مالی در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.

 

8- پاسخگویی دانشی بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.

 

9- پاسخگویی دانشی بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.

 

 

 

 

 

 

شبیه سازی و بررسی انرژی سرمایشی و گرمایشی در ساختمان های تجاری با انرژی صفر

 

 

دسترسی کشورهای در حال توسعه به انواع منابع جدیدانرژی، برای توسعه اقتصادی آنها اهمیت اساسی دارد و پژوهش های جدید نشان داده که بین سطح توسعه یک کشور و میزان مصرف انرژی آن، رابطه مستقیمی برقرار است. با توجه به ذخایر محدود انرژی فسیلی و افزایش سطح مصرف انرژی در جهان فعلی، دیگر نمی توان به منابع موجود انرژی متکی بود انرژی نقش بسیار مهمی در توسعه تمدن بشری دارد(باقری و همکاران، 1392). با توجه به اینکه مصرف انرژی در بخش ساختمان بیشترین میزان مصرف در جهان را به خود اختصاص داده است. تلاش جهانی برای کاهش آلودگی، همچنین کاهش منابع انرژی جهانی و این حقیقت که ساختمان­ها سهم بزرگی از مصرف انرژی اولیه در جهان را بخود اختصاص داده اند، تحقیقات را به سوی تعریف جدیدی از ساختمان­ها با عنوان ساختمان­های انرژی صفر(ZEB[1]) سوق داده است. ساختمان ZEB به طور کلی به ساختمانی گفته می شود که میزان مصرف انرژی آن با استفاده از شیوه های مختلف تا حد زیادی کاهش یابد تا بتوان مصرف انرژی اولیه آن را با استفاده از منابع انرژی تجدید پذیر و پاک جبران نمود(مارسز، 2009) .

عکس مرتبط با اقتصاد

پایان نامه های دانشگاهی

 

قسمت اعظمی از هزینه های یک ساختمان بعد از ساخت به تامین انرژی آن اختصاص دارد. در ایران نیز با اینکه خود یکی از تامین کننده های منابع فسیلی میباشد ولی تامین انرژی ساختمان دارای هزینه های زیادی برای خانواده ها می باشد. به گزارش سازمان بهروری انرژی ایران(سابا)، بخش ساختمان­های کشور اعم از مسکونی ، تجاری و اداری حدود 38 درصد از مصرف انرژی و حدود 47 درصد مصرف برق کشور را به خود اختصاص میدهند، که بخش اعظمی از آن صرف گرمایش و صرفایش ساختمان می شود(سانتاموریس، 2002). ایجاد ساختمان های انرژی صفر بیشتر از طریق کارهای تحقیقاتی و دانشگاهی ، پیشرفت قابل توجه­ای داشته است. این تحقیقات اطلاعات دقیق عملکرد انرژی را در ساختمان های قدیمی و آزمایشگاهی جمع­آوری میکنند و پارامترهای عملکردی را برای مدل کامپیوتری پیشرفته جهت پیش بینی کارآمدی طراحی مهندسی ارائه میدهند. در داخل کشور جای خالی این تحقیقات مشاهده میشود با توجه به رشد روز افزون مصرف انرژی و تولید گازهای گلخانه ای توسط ساختمان های تجاری، تجدید نظر در مصرف انرژی و به حداقل رساندن تولید گازهای گلخانه­ای توسط ساختمان­های تجاری جز نیاز روز جامعه پیشرفته میباشد. اولین قدم در ساخت خانه های با انرژی صفر به حداقل رساندن مصرف انرژی در آنهاست. یکی از روش های کاهش مصرف انرژی جلوگیری از هدر رفتن انرژی می باشد. در این پژوهش تمرکز بروی انتقال حرارت در قسمت های مختلف ساختمان های و تاثیر آن بر انرژی مصرفی گرمایشی و سرمایشی می باشد.

 

لذا در این تحقیق در پی پاسخ به این سوال هستیم که:

 

آیا خانه های با انرژی صفر،باعث جرفه جویی در مصرف انرژی گرمایشی و سرمایشی مربوط به ساختمان و نیز کاهش در تولید گازهای گلخانه­ای می شوند؟

 

 

 

 

 

 

 
مداحی های محرم