زمانی سازمان ها به دنبال کسب و یافتن اطلاعات و دانش بودند . اما امروزه با حجم انبوهی از اطلاعات و داده های گوناگون رو به رو هستند که در بسیاری از موارد، اداره و بهره برداری صحیح از آنها خود مسئله دیگری است(صفرزاده و همکاران،1390).در سالهای اخیر مدیریت دانش به عنوان یکی از عبارت های شایع در سازمانها مورد عنایت واقع شده است. این سیستم بر اکتساب دانش از کارکنان درباره مشتری، رقبا و محصولات سازمان تاکید دارد(گیبرت و همکاران[9]،2002). به عبارت دیگر مدیریت دانش تشویق کارکنان در جهت تسهیم دانش (به اشتراک گذاشتن دانش) و ایده ها به منظور افزایش ارزش افزوده محصولات می باشد(چیس[10]،1997)بنابراین چشم انداز مدیریت دانش ، درون سازمانی است و مزیت آن رضایت مشتری از خدمات و محصولات بهتر است.
سازمان هایی با عملکرد خوب، فرایند تولیدشان را از طریق کاهش زمان تولید، بهبود کیفیت محصول، و کاهش تعداد کارکنان، بهینه سازی می کردند. بنابراین، خلق ارزش بیشتر به قابلیت صنعتی و بودجه بندی سرمایه ای ، دارایی های ملموس و مالی بستگی داشت. این در حالی است که در اقتصاد دانش محور این رویکرد به چند دلیل، دیگر عملی نیست. اول اینکه، با توجه به طول عمر کم دانش و میزان بالای نو آوری، حفظ موقعیت رقابتی برای مدت طولانی دیگر امکان ندارد. بهینه سازی به مثابه یک فرایند، در اقتصاد دانش محور نیز اهمیت دارد، اما به تنهایی نمی تواند ارزش را خلق یا حداکثر کند. تنها روش خلق ارزش در اقتصاد دانش محور، پذیرش نوآوری به عنوان یک فرایند کسب وکار است. توانایی سازمان برای خلق ارزش به فرایند نو آوری، منابع فکری، و خالقیت منابع انسانی )دارایی های فکری( آن بستگی دارد. کاهش مقدار دانش بر پایه کاهش نیروی انسانی مهم است و بر روی عملکرد نیروی انسانی اثر می گذارد(شویدی،1395). در اقتصاد امروز که بر پایه دانش است اکثر سازمان ها و شرکت ها در پی پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان خود و بهره مندی از مزیت های آن می باشند. بی شک سازمان ها و شرکت هایی که این سیستم را پیاده سازی نمایند در بازار رقابتی که اطلاعات به راحتی به اشتراک گذاشته می شود، به مشکل برخواهند خورد، زیرا رقبای آنان با استفاده از مزایای این سیستم، قادر به نوآوری در فرآیند، محصول و خدمات ارائه شده خود خواهند بود. این امر منجر می گردد مشتریان بیشتری را جذب نماید و سهم بازارش بیشتر گردد.
از طرفی دیگر، در تحقیقات مختلف عنوان شده است که نوآوری تأثیر مثبت بر سایر پارامترها و متغیرها(به طور مثال، عملکرد سازمان و سهم بازار) دارد. مسئله ای که در این میان وجود دارد، نوآوری به راحتی قابل پیاده سازی در سازمان ها نمی باشد. نوآوری محصول یک ابزار کلیدی برای انطباق با تغییرات در بازار، تغییرات فناورانه و رقابتی است اما هنوز سازمان های بزرگ هم، مشکلاتی در زمینه توسعه محصولات جدید و نوآورانه دارند(دنیلز[11]،2002) . اینگونه برداشت میشود که اگر انجام نوآوری ساده بود، تمامی سازمان ها از آن بهره می گرفتند. برای انجام نوآوری نیازمند پیش زمینه ها و شرایطی است که هدف بسیاری از تحقیقات درک این شرایط و زمینه ها می باشد. در تحقیقات زیادی ارتباط مثبتی میان پیاده سازی سیستم مدیریت دانش و نوآوری مشاهده شده است. شرکت آذربهرنگ نیز یکی از شرکت های فعال در منطقه میباشد که در عرصه صنعت نساجی کشور فعالیت می نماید. این شرکت به دنبال پیاده سازی مدیریت دانش می باشد، اما مدیریت شرکت می خواهد دریابد که آیا پیاده سازی این سیستم در سازمان منجر به افزایش نوآوری سازمان میگردد؟ و آیا بازده مالی مناسبی برای شرکت به همراه دارد که منجر به خروج از شرایط بحرانی گردد؟ لذا با توجه به مطالب ذکر شده این پژوهش به
دنبال بررسی این موضوع میباشد که پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت آذربهرنگ چه تأثیری بر نوآوری و عملکرد مالی آن دارد.
1-3-ضرورت و اهمیت تحقیق
مقوله دانش و مدیریت آن، به تدریج جای خود را در سازمانها باز میکند. امروزه مدیران سازمانها میدانند ماشین آلات، تجهیزات و ساختمان را نمیتوان اصلی ترین دارایی سازمان به حساب آورد. آنچه دارایی مهم هر سازمان به شمار میرود، دانش سازمانی و مدیریت صحیح آن است که موجب کسب مزیت رقابتی برای سازمان و در نهایت پیروزی بر رقبا خواهد شد (اخوان و جعفری،1384). مدیریت دانش به سرعت فناوری اطلاعات را تحت شعاع قرار داده و در مواردی حتی از آن سبقت گرفته است (عدلی،1384). به دنبال اهمیت داراییهای دانشی، لزوم توجه سازمانها به مدیریت داراییهای دانشی خود، بیش از پیش فزونی یافته است(احمدپور داریانی،1381). در عصر حاضر، برخورداری از اطلاعات و مدیریت دانش، به موقعیتی استوار برای ادامه حیات در سازمان های پویا و نوآور تبدیل شده و حتی توان رقابت در بازارها و تجارت، منوط به کسب، توسعه و روزآمدی دانش فردی و سازمانی است. تا حدی که دانش، جزئی اساسی از سرمایه تلقی می شود. صادقی و صالحی در تحقیق خود عنوان می نمایند که عصر دانایی محور که در آن دانش، بسان مهمترین سرمایه سازمانها محسوب میشود، نیازمند رویکرد متفاوت مدیریتی نسبت به مسائل سازمان و کارکنان است. از این رو سازمانهای موفق به شکل مستمری میزان تولید، نشر، تبادل و بکارگیری دانش در بین کارکنان خود را بهوسیله روشهای مختلف، اندازهگیری و مورد ازریابی قرار میدهند تا از این طریق بتوانند راهکارهای نیل به اهداف سازمانی را کسب کنند(صادقی و صالحی،2009). مدیریت دانش یکی از مفاهیم جدید در علم مدیریت است و برای موفقیت سازمان های کنونی یکی از منابع حیاتی به شمار می آید(بولینگر[12] و همکاران،2006). پس باید باید به دانش سازمانی به عنوان یک دارایی استراتژیک در سازمان نگریسته شود. جهانیان مدیریت دانش را مجموع فرایندهایی می داند که در نتیجه آنها دانش، کسب ،نگهداری و استفاده می شود .وهدف از آن بهره برداری از داراییهای فکری به منظور افزایش بهره وری، ایجاد ارزشهای جدید و بالابردن قابلیتهای رقابت پذیری است(جهانیان،2010). در سالهای آتی، تنها شرکتهایی که دانش جدید خلق مینمایند و آن را به طور مؤثر و کارا مورد استفاده قرار میدهند، در ایجاد مزیت رقابتی موفق خواهند بود(لوپزـ نیکالس و مرونوـ سردان، ۲۰۱۱). امروزه، جوامع روزبه روز به سوی دانش محور بودن در حرکت اند(رمضان،2011). بنابراین میتوان گفت پیاده سازی و مدیریت پویا و فعال دانش برای افزایش عملکرد سازمانی و تصمیم گیری ضروری است(جعفری و دیگران،2008).
از طرف دیگر، اساسیترین مسیر تکامل کسب وکار در طی دهه ی گذشته، طلوع اقتصاد جدید باشد. طبیعت پر شتاب و پویای بازارهای جدید در میان بسیاری از شرکتها، مشوقی جهت رقابت خلق کرده، تا به وسیله ی یکپارچه ساختن و رونق دادن منابع دانشی خود آنها را به مثابه ابزاری برای خلق ارزش پایدار به کار گیرند(گلد[13] و دیگران،2001). نوآوری مؤثر محصول برای بقا، رشد و سوددهی اکثر مؤسسه های اقتصادی طراحی و تولیدی، لازم و ضروری است(کوپر و کلینسچمیت[14]،1995) . در محیط بازار رقابتی امروز، سازمان ها به طور فزاینده ای با چالش های بهبود محصولات و خدمات خود مواجه شده اند تا بتوانند محصولات و خدمات جدید خود را سریع تر از رقیبان به بازار معرفی کنند (کوانگ [15]و همکاران،2014) و شرکت هایی که قادر به خلق نوآوری و ایجاد مزیت رقابتی نباشند، به تدریج از گردونه رقابت حذف خواهند شد.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- اهداف اصلی
1- بررسی تاثیر مدیریت دانش بر نوآوری شرکت آذربهرنگ بر نوآوری
2- بررسی تاثیر نوآوری بر عملکرد مالی در شرکت آذربهرنگ
3- بررسی تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد مالی در شرکت آذربهرنگ
1-4-2- اهداف فرعی
1- بررسی تاثیر کسب دانش بر انتشار دانش در شرکت آذربهرنگ
2- بررسی تاثیر کسب دانش بر پاسخگویی دانشی در شرکت آذربهرنگ
3- بررسی تاثیر کسب دانش بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ
4- بررسی تاثیر کسب دانش بر عملکرد مالی در شرکت آذربهرنگ
5- بررسی تاثیر انتشار دانش بر پاسخگویی دانشی در شرکت آذربهرنگ
6- بررسی تاثیر انتشار دانش بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ
7- بررسی تاثیر انتشار دانش بر عملکرد مالی در شرکت آذربهرنگ
8- بررسی تاثیر پاسخگویی دانشی بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ
9- بررسی تاثیر پاسخگویی دانشی بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ
1-5- فرضیات تحقیق
1-5-1- فرضیه های اصلی
1- مدیریت دانش بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.
2- نوآوری بر عملکرد مالی در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.
3- مدیریت دانش بر عملکرد مالی در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.
1-5-2- فرضیه های فرعی
1- کسب دانش بر انتشار دانش در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.
2- کسب دانش بر پاسخگویی دانشی در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.
3- کسب دانش بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.
4- کسب دانش بر عملکرد مالی در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.
5- انتشار دانش بر پاسخگویی دانشی در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.
6- انتشار دانش بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.
7- انتشار دانش بر عملکرد مالی در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.
8- پاسخگویی دانشی بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.
9- پاسخگویی دانشی بر نوآوری در شرکت آذربهرنگ تأثیر مثبت دارد.
فرم در حال بارگذاری ...