سرمایهگذاری یک امر ضروری و حیاتی در جهت رشد و توسعه اقتصادی هر کشور است و سرمایهگذاران همواره سعی دارند که منابع مالی خود را درجایی سرمایهگذاری نمایند که بیشترین بازده را داشته باشد. در این راستا شناسایی عوامل تشریح کننده و مؤثر بر بازده جایگاه ویژهای را در متون مالی به خود اختصاص داده است.
قیمتگذاری داراییهای سرمایهای بهخصوص سهام در فرآیند سرمایهگذاری در این اوراق از مهمترین مسائل فراروی سرمایهگذاران و فعالان در بازار سرمایه است. بدینجهت پژوهشگران و فعالان بازار سرمایه علاقهمند هستند ضمن قیمتگذاری دقیق سهام به پیشبینی بازده مورد انتظار خود بپردازند. مدلهای قیمتگذاری سرمایهای از روشهای متداول قیمتگذاری سهام است. توسعه این مدلها در ادبیات و مبانی علمی مدیریت مالی مدنظر قرار گرفته است (رهنمای رود پشتی و امیرحسینی، 1389: 50). مطالعات بسیاری پیرامون بازده سهام انجامشده است که مهمترین این مطالعات ارائه مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای میباشد. این مدل با تئوری پرتفوی و کاربردش در مدیریت ریسک، اندازهگیری عملکرد وجوه، ارزشگذاری سهام و غیره در ارتباط میباشد (زابارانکین و همکاران، 2013: 1). مهمترین ادعای مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای تبیین تغییرات بازده داراییها توسط عاملی به نام ریسک یا بتای بازار سهام میباشد (حجازی و غلامحسینی، 1389: 67).
یکی از عواملی که تأثیر زیادی بر بازده داراییهای مالی دارد، ریسک است؛ بنابراین تمامی سرمایهگذاران باید به سنجش میزان حساسیت داراییهای مالی خود نسبت به ریسک بپردازند . سرمایهگذار در صورتی تحمل ریسک را میپذیرد که از بابت آن ما به ازایی عایدش شود و این ما به ازا چیزی جزء بازده بیشتر سرمایهگذاری نخواهد بود. لذا خریداران سهام از بورس اوراق بهادار که قصد سرمایهگذاری پساندازهای خود را دارند، ریسک و بازده سرمایهگذاری را همزمان باهم موردتوجه قرار میدهند. ریسک نقد شوندگی یکی از انواع ریسک است که در تبیین بازده نقش مهمی را ایفا میکند (تهرانی، صادقی شریف، 1383: 42).
امری بدیهی است که سرمایهگذاران خواستار سهمی باشند که بتوانند با کمترین هزینه و در کوتاهترین زمان آن را معامله کنند. عدم نقد شوندگی یک دارایی مالی درواقع نوعی ریسک محسوب میشود که دارنده آن دارایی در مقابل پذیرش ریسک خواستار نوعی پاداش است؛ بنابراین سرمایهگذاریهایی که قدرت نقد شوندگی کمتری دارند باید برای جذب سرمایهگذاران بازده بالاتری را ارائه دهند (تیموری، 1388: 8). ریسک نقد شوندگی سهام شرکت به دلیل کاربردهای وسیع آن، در ادبیات مالی از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و از لحاظ اقتصادی حداقل از دو جنبه اهمیت دارد. اولاً از دیدگاه سرمایهگذار، با در معرض ریسک نقد شوندگی قرار گرفتن، احتمال شکست سرمایهگذاری بیشتر میشود. ثانیاً میانگین بازدهی سهامی که حساسیت بیشتری به نقد شوندگی دارد، بیش از میانگین بازدهی سهام با حساسیت کمتر میباشد و به عبارتی ریسک نقد شوندگی با بازدهی سهام رابطه دارد (ثقفی و مرفوع،1390: 2 و 3).
سود خالص یکی از مهمترین اطلاعات مالی است که در صورت سود و زیان ارائه میشود و مبنایی است که برای ارزیابی عملکرد و تعیین ارزش شرکت مورداستفاده قرار میگیرد. واقعیتهایی همچون برآوردها و روشهای گوناگون در حسابداری و تضاد منافع بین مدیران و مالکان، سبب شده است تا سود واقعی یک بنگاه اقتصادی از سود گزارششده آن در صورتهای مالی متفاوت باشد و کاربرد سود را که معیاری است برای تصمیمگیری، موردتردید قرار دهد (حقیقت و پناهی، 1390: 32). بنابراین با توجه به حساسیت و ابعاد گسترده کاربرد سود، دقت در ابعاد مختلف و بررسی دیدگاههای گوناگون که در محاسبه و ارائه سود وجود دارد، ضروری به نظر میرسد. یکی از ویژگیهای مهم سود، کیفیت سود است. کیفیت سود معیاری مهم برای سلامت مالی واحد تجاری به شمار میرود و مفهومی چندبعدی است و معنای واحدی ندارد (بلوواری و همکاران، 2007). کیفیت سود جنبه بسیار مهمی از سود حسابداری را نشان میدهد؛ زیرا آگاهی سهامداران از کیفیت سود میتواند بر قیمت سهام، میزان سود تقسیمی و درنتیجه بازده سهام، تأثیرگذار باشد. همچنین سودهای با کیفیت کم، میتواند موجب تخصیص غیر بهینه منابع به طرحهایی با بازدهی غیرواقعی و درنتیجه کاهش رشد اقتصادی شود (حقیقت و پناهی، 1390: 32). کیفیت سود یعنی درجه ارتباط عایدات گذشته یک شرکت با جریان نقدی آتی آن (میخائیل و همکاران، 2003). بهبیاندیگر، ارزش یک سهم تنها به سود هر سهم سال جاری شرکت بستگی ندارد بلکه به انتظار از آینده شرکت و قدرت سودآوری سالهای آینده و ضریب اطمینان نسبت به آن بستگی دارد (محمد زاده و همکاران،1391: 156).
بهطورکلی، این پرسش که آیا نقد شوندگی و کیفیت سود بازده دارایی را تحت تأثیر قرار میدهد یا خیر تاکنون بهطور کامل و با اطمینان پاسخ داده نشده است.
هدف اصلی این تحقیق، تبیین رابطه ریسک نقد شوندگی و کیفیت سود با قیمتگذاری داراییهای سرمایهای در شرکتهای فلزات اساسی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد که اطلاعات آنها در بازه زمانی سالهای 1383 تا 1391 در دسترس بوده است و درنهایت این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که “رابطه ریسک نقد شوندگی و کیفیت سود با قیمتگذاری داراییهای سرمایهای چگونه است؟”
. Capital asset pricing model
. Zabarankin et all
. Liquidity risk
.Earnings quality
. Bellovary et all
. Mikhail et all
از صنایع بسیار با ارزش هر جامعه صنایع آهن است که خود به نوعی موجب توسعه اجتماعی و اقتصادی روزافزون جامعه میشود. امروزهتمامی جوامع توسعه گرا، صنایع وابسته به آهن را عامل مهمی در توسعه کشور میدانند زیرا که معتقدند این صنعت در رشد بخش های مختلف اقتصادی نقش برجسته ای ایفا میکند و انگیزه های سرمایه گذاری را نیز افزایش می دهد بنابراین به نظر می رسد بررسی عواملی که میتواند به نوعی بر میزان توانمند سازی شرکتهای وابسته به آهن اثر گذار باشد از اهمیت برخوردار است(ژنگ،2007).با توجه به وجود معدن چغارتو ۳۸ آنومالی دیگر سنگ آهن با ذخیره حدود ۱٫۷ میلیارد تن در منطقه بافق ، درسال 1350 شرکت سهامی خاص معادن سنگ آهن مرکزی ایرانتأسیس و عملیات بهره برداری از معدن چغارت بعنوان یکی از معادن این شرکت با ذخیره ای معادل ۱۷۷٫۲ میلیون تن شامل ۱۰۷ میلیون تن B.F و ۷۰٫۲ میلیون تن سنگ آهن پر فسفر و کم عیار جهت تأمین سنگ آهن مورد نیاز ذوب آهن اصفهانشروع گردید.هم اکنون شرکت سنگ آهن مرکزی با درآمد سالیانه 1000 میلیارد تومان بعنوان یکی از قطبهای اصلی صنعت آهن وفولاد کشور مطرح میباشد که بدلیل شرائط بد آب وهوایی منطقه وسختی های معدنکاری ومخاطرات و ریسک بالای کار درصنایع معدنیتوجه به حوزه منابع انسانی از اولویت اصلی مسئولین رده بالای سازمان قرار داشته ودارد در این راستا از جمله اقدامات صورت گرفته از بدو تاسیس تاکنون ایجاد امکانات رفاهی ، بهداشتی ، خانه های سازمانی ، سینما وپارک بزرگ ودریاچه تفریحی وسالنهای ورزشی و بوده است بررسی جریانات واتفاقات سالهای گذشتهنشان میدهد طی سالهای 74 و79و90و93 شرکت سنگ آهن شاهد اعتراضات صنفی وکارگری بوده است که بعضا این اعتراضات به شهر نیز کشیده شده وآنرا تحت تاثیر خودقرارداده است سوال اساسی این است که:چراعلیرغم وجود امکانات رفاهی درمانی وتفریحی مناسب ونیز ترمیم حقوق ودستمزدکارگران طی سالهای اخیر واجرای سیستم پاداش برمبنای تولید وجذب حداکثر نیروی کارگری ازمنطقه وکمکهای شرکت طی سالیان متمادی به شهرستان بافق بازشاهد نارضایتی در جامعه بافق هستیم؟بررسی ها نشان داده است پاداش، افزایش حقوق وارتقائ سطح کیفی زندگی و رفاه اجتماعی کارگران تا حدودی باعث رضایت مندی می شود وآنچه نامشهود است احساس تعهد وتعلق خاطرداشتن نسبت به سازمان است که باعث ایجاد نوعی آرامش خاطرو رضایت مندی پایدار خواهد شد.چگونه میتوان این تعهد کاری وفضیلت سازمانی را دربین کارمندان ایجاد نمود تا براساس آن زنجیروار شاهد تسهیل روند کاری کارکنان ونتیجتا توانمندی آنان درراستای اهداف شرکت و افزایش بهره وری کارکنان باشیم بهعبارتدیگر، چگونه وبا چه
مکانیزمیارزشهای سازمان برای کارکنان تبیین بشود تابهعنوانمنبعی پرانرژی دراختیاراعضاء سازمانقرار گیردتابتوانندبهاهدافخوددستیابندوشاهد عملکردهای قابل قبول تر وماندگاری بیشتر وتوسعه خدمات مفیدتر باشیم. علت وقوع اعتراضات سالهای اخیروکاهش راندمان کاری کارکنان وبالارفتن هزینه های تولید می بایست آسیب شناسی شود دراینپژوهش ازیک منظربه دنبالآنخواهیم بودتا به بررسی رابطه بینسرمایه اجتماعی و توانمندی کارکنان شرکت سنگ آهن مرکزی ایران بپردازیم.
تحلیل وضعیت سرمایه اجتماعی درهر جامعه ای امری ضروری و حائز اهمیت است زیرا سرمایه اجتماعی برای فهم این مطلب که چگونه عناصر اجتماعی میتوانند عملکرد افراد را در زمینه دستیابی به اهداف متفاوت تقویت کنند مفید است (لین و جونموسون ،2011) وهمچنین سرمایه اجتماعی نقش بسیار مهمتری ازسرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی در جوامع ایفا می نماید و در غیاب سرمایه اجتماعی سایر سرمایه ها اثر بخشی خود را از دست می دهند و بدون سرمایه اجتماعی پیمودن راه توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی دشوار است (کاوسی و رحمانی ،1387) از سوی دیگر گروهی از اندیشمندان معتقدند که ریشه بسیاری از نابسامانی ها و نا به هنجاریها در کمبود یا نبود سرمایه اجتماعی نهفته است (اجتهادی ، 1386). همچنین گروهی دیگر از اندیشمندان برآن هستند که سرمایه اجتماعی از یک سو سبب بهبود زندگی افراد و از سوی دیگر سبب افزایش انباشت سرمایه انسانی ، توسعه مالی، افزایش نوآوری و کارایی عملکرد دولت می گردد (رحمانی و همکاران ،1390). بنابراین سرمایه اجتماعی نقش مهمی هم در بهبود زندگی افراد وهم در رشد و توسعه جوامع ایفا می کند و ازآنجا که یکی از صنایع مهم در توسعه دولت ها و جوامع صنایع مرتبط با معادن سنگ آهن است و از منزلتی همتراز با صنایع مادر جامعه برخوردار است (علاقه بند ،1374) بعلاوه یکی از راهکارهای ورود ایران به بازارهای جهانی تکیه و تمرکز در بخش آهن وفولاد میباشد تاپس از پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی بخشهایی از اقتصاد ملی قابلیت رقابت و پاسخگویی بهفشارهای بازارصنعت فولاد را داشته باشند،لذاتعیین وضعیت سرمایه اجتماعی شرکت سنگ آهن وبررسی روابط ومتغیر های آن و شدت وضعف هرکدام از عوامل موجد سرمایه اجتماعی حائز اهمیت استاز آنجایی که یکی ازپیش درآمدهای توسعه وکاهش ریسک مرتبط با سرمایه گذاری وفضای کسب وکاراستفاده ازصنایع مادر به ویژه آهن میباشد.از طرفی توانمند سازی کارکنان به نسبت تکنولوژی بکاررفته درصنعت فولاد در سطح آنچنان بالایی قرار ندارد، لذا توسعه ى مهارت ها و منابع انسانی موردنیاز در این صنعت امری ضروری واجتناب ناپذیر است ، از منظر محقق یکی از حلقه های مفقوده چگونگی توانمند سازی کارکنان وتسریع در ارتقاء سطح مهارتها وتسهیل روند کاری پرسنل میتواند رشد سرمایه های اجتماعی در سازمان باشد دراین رهگذر بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و توانمند سازی کارکنان و درنتیجه کسب عملکردهای قابل قبولترودرنهایت ماندگاری بیشتروتوسعه ی خدمات مفید خواهد بود.
هدف اصلی:
بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی سازمانی و توانمندسازی کارکنان شرکت سنگ آهن مرکزی ایران
اهداف فرعی:
تعیین و تبیین رابطه بعدساختاری و مولفه های توانمند سازی کارکنان
تعیین و تبیین رابطه بعدشناختی و مولفه های توانمند سازی کارکنان
تعیین و تبیین رابطه بعدرابطهایی و مولفه های توانمند سازی کارکنان
در جهان ایده آل و کامل میلر و مودیلیانی (1961)، تصمیمات مرتبط با سود تقسیمی و سرمایه گذاری به این دلیل از هم تفکیک پذیر هستند، که شرکتها میتوانند آزادانه سرمایهی مورد نیازشان را کسب نمایند. اگرچه، در یک بازار ناقص سرمایه، که شرکتها در آن قادر به کسب سرمایهی نامحدود برای سرمایه گذاری و سود تقسیمی نیستند، میبایست بیشتر به جریانهای نقدی ایجاد شده درون شرکت متکی باشند. هنگامی که نسبت به این جریانهای نقدی، نا اطمینانی به وجود میآید، (برای مثال هنگامی که وجوه نقد شرکت تمام شود یا جریان نقدی نوسان پیدا کند)، شرکت میبایست دست به کاهش سودهای تقسیمی و سرمایه گذاری زده، داراییهای نقدی خود را تعدیل نموده و یا منابع مالی خارجی برای شرکت فراهم نماید (دنگ و همکاران[1]، 2013).
یکی از اطلاعاتی که سرمایه گذاران، تحلیلگران و اعتبار دهندگان به آن اهمیت زیادی میدهند وجه نقد و گردش آن و همچنین اطمینان در تداوم و ثبات جریانهای نقدی میباشد. تداوم حیات واحد تجاری بر این وابسته است که بخش اعظم از جریانهای نقدی آتی آنها ناشی از فعالیتهای عملیاتی باشد. کسری جریانهای نقدی ناشی از عملیات مبین این مطلب است که واحد تجاری نتواند این کسری را از طریق سایر منابع مالی و سر مایه گذاری تامین نماید. در حقیقت توانایی یک موسسه در افزایش وجه نقد از طریق فعالیتهای مالی (منظور اخذ وام و استقراض) وابستگی زیادی به وجه نقد بدست آمده از عملیات دارد. اصولا بستانکاران و سهامداران در موسساتی تمایل به سرمایه گذاری دارند که آن موسسه وجه نقد کافی برای پرداخت بدهیها در سررسید و سود سهام را داشته باشد(عرب صالحی و اشراقی، 1390).
شرکتهایی که با عدم اطمینان عمدهای در جریان وجوه نقد رو به رو هستند از ترس مواجه شدن با کمبود نقدینگی در آینده به احتمال زیاد سود نقدی کمتری پرداخت میکنند. برای شرکتهایی که با عدم اطمینان در جریان وجه نقدی آتی روبرو هستند تأمین مالی از منابع خارجی به طور واضح پر هزینهتر از تأمین مالی از منابع داخلی شرکت میباشد زیرا این شرکتها از لحاظ تأمین مالی خارج از شرکتی دارای محدودیتهایی هستند. بنابراین شرکتهای فوق برای تأمین مالی نیاز به منابع داخلی دارند پس سود نقدی کمتری میتوانند به سهامداران پرداخت میکنند (گئورگی و همکاران[1]، 2008).
غالب پژوهشهای پیشین بر این فرض ضمنی مبتنی است که سود تقسیمی نسبت به تصمیمات سرمایه گذاری، در درجهی دوم اهمیت قرار دارد. هر چند که، برخی از شواهد ارائه شده، حاکی از آن است که شرکتها در وهلهی اول، تصمیمات مرتبط با سود تقسیمی را اتخاذ میکنند، و یا به طور همزمان، به دو مقوله سود و تقسیمی و سرمایه گذاری میپردازند. به نظر میرسد، که مدیران تمایلی به کاهش سود تقسیمی ندارد، و برای حفظ سطوح سود های تقسیمی، دست کم به همان اندازهی انجام سرمایه گذاری، اهمیت قائلاند. در این حالت، سود تقسیمی و سرمایهگذاری کماکان، دارای وابستگی متقابل هستند، اما سودهای تقسیمی دیگر در درجه ی دوم اهمیت تلقی نمیشوند؛ که این مسئله یافتههای تجربی مطالعات پیشین را نقض می نماید (دنگ و همکاران، 2013).
بنابراین در تحقیق حاضر به دنبال بررسی ارتباط عدم اطمینان جریان نقدی و سود تقسیمی با سرمایهگذاری در داراییها می باشیم و تأثیر عدم اطمینان جریان نقدی را بر ارتباط بین سود تقسیمی و سرمایه گذاری را مورد بررسی قرار دهیم.
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
سرمایه گذارن و مدیران در جستجوی معیاری به موقع و قابل اتکاء برای اندازه گیری ثروت سهامداران هستند. معیار سنجشی که به وسیله آن سرمایه گذاران بتوانند درباره افزایش یا کاهش قیمت سهام، اعتبار دهندگان درباره میزان امنیت سرمایه خود و مدیران در مورد سود آوری تصمیم گیریهایشان و سود آوری شرکت قضاوت نمایند. هدف هر واحد اقتصادی افزایش ثروت سهامداران به وسیله افزایش ارزش شرکت میباشد و همه فعالیتهای شرکت(مانند سیاست پرداخت سود) در جهت نیل به این هدف هدایت میشود. سرمایه گذاران برای تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری در شرکت، فروش سهام و خارج کردن سرمایه خود از شرکت و یا نگهداری سهام، به ارزیابی سیاستهای شرکت میپردازند . برای نیل به این هدف، پاداش مدیران اغلب با عملکرد شرکت مرتبط است . بنابراین انتخاب معیاری که به درستی عملکرد شرکت را اندازه گیری کند، بسیار مهم است.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- اهداف علمی
در این پژوهش، از طریق بررسی تصمیمات مرتبط با سود تقسیمی و سرمایه گذاری تحت شرایط نا اطمینان به جریان نقدی، در پی پاسخ به تناقض پیش گفته در ارتباط با رابطهی میان سود تقسیمی و سرمایه گذاری و رفع آن هستیم.
1-4-2- اهداف کاربردی
بررسی ارتباط بین عدم اطمینان در جریانهای نقدی، تقسیم سود و سرمایه گذاری و بدین طریق راه را برای انتخاب سهام های برتر و تشکیل پورتفوی سهام مناسب باز کند. هدف کاربردی دیگر، مشخص کردن این مطلب است که آیا در بازار سرمایه ایران ارتباطی بین سیاست تقسیم سود و متغیر های عدم اطمینان در جریان وجه نقد و فرصتهای سرمایه گذاری وجود دارد یا خیر.
برای زمانهای طولانی، انسانها در جستجوی منبع شادی بودهاند، بنابراین مطالعه و بررسی شادی و علل اصلی آن مناسب و لازم میباشد. شادی بهعنوان یک اثر و نتیجه مثبت و سودمند؛ رضایت از زندگی؛ و فقدان اثر و نتیجه منفی، تعریف می شود. شادی، اشاره به هر چیز خوب دارد: از لذت تا معرفت و از عشق تا آسودگی خاطر (مالپره، 2010، ص2).
شادی یک تجربه و حس درونی و ذهنی میباشد: افراد به اندازهای شاد میباشند که خودشان اعتقاد و باور دارند که شاد هستند. دانشمندان تمایل دارند که با شادی به عنوان یک مفهوم رفاه روانی برخورد نمایند، یک سازه چند بعدی که چندین جزء و مولفه، از جمله رفاه و سلامت عاطفی (یعنی، تجربه مکرر احساسات مثبت و تجربه کم و نادر احساسات منفی)، شایستگی، اشتیاق، استقلال، عملکرد منسجم و رضایت را تحت پوشش قرار میدهد. (رگو و دیگران، 2010، ص2).
رویکردهای نظری و تئوریک برای درک و شناخت فرآیندهایی که شادی را تحت تاثیر قرار میدهند، هم شامل دستورالعملها و فرمولهای پایین به بالا و هم بالا به پایین میباشند. دستور العملهای پایین به بالا بر نقش فاکتورهای خارجی مانند مهارت و تجربه و جمعیت شناختیها تاکید میکنند. اگرچه، اغلب مطالعات گزارش میکنند که شادی به فاکتورهای خارجی بستگی دارد، تاثیر بسیاری از این متغیرها، نسبتا کم است. بنابراین دستور العملهای بالا به پایین نیز که بر ویژگیها و خصیصههای درونی افراد، تاکید مینمایند، مورد مطالعه قرار گرفتهاند. در مقایسه با ویژگیهای خارجی، چندین خصیصه درونی، در تغییرپذیری شادی، مؤثرتر در نظر گرفته شدهاند. این خصیصههای درونی شامل ویژگیهای شخصیتی از جمله برونگرایی و روانرنجورخویی و متغیرهای مربوط به شخصیت از جمله ثبات اسنادی، ثبات عاطفی، تنهایی، منبع کنترل و اعتماد به نفس می باشند. تحقیقات در زمینه شادی نشان میدهند که خلق و خو و فطرت در مقایسه با متغیرهای جمعیت شناختی ارتباط قویتری با شادی دارند (هولدر و دیگران،2008،ص22).
معنویت بالاترین سطح رشد در زمینههای مختلف روان شناختی، اخلاقی، هیجانی و بین فردی را در بر می گیرد. معنویت آنچه را که روح برای انسان بودن، دنبال می کند، نشان می دهد. زمانی که فرد سلامت روح دارد، روح انسان با محیط خودش سازگار شده و با دیگران و جهان اطراف مرتبط می شود و به ابعاد دیگر او نفوذ می کند. که این ابعاد، شامل ابعاد فیزیکی، روان شناسی، عاطفی و اجتماعی می باشد. یکی از ابعاد روان شناختی و روانی مرتبط، مساله سلامت روح و شادی می باشد (ساغروانی، 1388، ص28).
روشهای دستیابی به شادی، در فرهنگهای مختلف متفاوت میباشد، جستجو و تلاش برای شادی، همگانی و جهانی است. محیطهای کاری یک نقش حساس و اصلی در شادی افراد ایفا مینماید، همان گونه که گاوین و ماسون (2004) خاطر نشان می کنند، واضح است که اگر برای افراد امیدی به پیدا کردن شادی عمومی در زندگیشان، وجود داشته باشد، آنها باید در کار شاد باشند(رگو و پینه کانها،2008،ص740).
تحقیقات صورت گرفته نشان داده اند که مطالعه شادی به چند دلیل حائز اهمیت می باشد:
شادی ذاتا و به نفسه ارزشمند است؛
شادی با عملکرد بالاتر و کارکرد سازمانی بهتر در ارتباط میباشد؛
شادی یک عنصر سازنده اصلی زندگی خوب و جامعه خوب میباشد (رگو و دیگران، 2010، ص2).
تئوریهای موجود بیان میکنند که معنویت ممکن است شادی و رفاه روانی را به چندین طریق افزایش و بهبود دهد (باقری و دیگران،2020 ، ص1556).
با توجه به نتایج مثمر ثمر شادی بر عملکرد کارکنان و با توجه به تئوری های موجود در زمینه تاثیر معنویت در محیط کار بر روی شادی، هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی رابطه بین معنویت در محیط کار و شادی کارکنان و ارائه راهکارهای مناسب به منظور بهبود معنویت کارکنان و شادی آنها در محیط کار می باشد.
1-3) اهمیت و ضرورت تحقیق
انسان ها وارد دوران جدید و بی سابقه ای در زندگی خود شده اند؛ دورانی که در آن، دنیا به شدت در حال تغییر و تحول است. طی چهارصد سال گذشته، غرب که بین دنیای درونی و بیرونی تفاوت قائل شده است و فعالیت های دنیوی را از اموری مانند مذهب، معنویت و عرفان به کلی جدا کرده است، اکنون به دنبال نوعی یکپارچگی مجدد بین زندگی درونی و بیرونی است و یکی از حوزه های مهمی که این یکپارچگی در آن به صورت جدی مطرح شده است، محیط کسب و کار سازمان می باشد(شجاعی، 1388،ص3). اگر چه تا چند دهه قبل از این، باور غالب بر این بود که این نیروی عظیم برای جهان مدیریت و بازرگانی مناسب نیست و هم چنین این موضوع منحصرا در ادبیات عامه پسند مورد بحث و گفتگو قرار می گرفت، اما اکنون به عنوان موضوع پژوهشهای دانشگاهی و علمی به طور جدی مطرح است. این نیروی قدرتمند، چنان بر اصول مدیریت و بازرگانی پرتو افکنده و نظریه های آن را تحت تاثیر قرار داده که از نظر برخی از صاحب نظران به عنوان یک تحول و پیشرفت اساسی در حوزه مدیریت و بازرگانی شمرده می شود(رستگار و عابدی جعفری ،1386،ص100).
بر اساس نتایج تحقیقات معنویت در محیط کار، مزایایی فراوان برای سازمان ها داشته و باعث بهبود بهره وری و افزایش عملکرد آن ها می شود. معنویت در سازمان با خلاقیت، رضایت شغلی، عملکرد تیمی و تعهد سازمانی(مقیمی و دیگران،1386، ص92)، صداقت و اعتماد، افزایش اخلاق و وجدان کاری و انگیزش ارتباط مثبت داشته و همه این موارد به صورت مستقیم و غیرمستقیم سبب بهبود عملکرد، سودآوری و اثربخشی سازمان می گردند (فرهنگی و دیگران، 1385، ص16).
از سوی دیگر، در دو دهه گذشته پژوهش در خصوص شادی و نشاط افزایش چشمگیری یافته است. مایرز (1993) در کتابی به عنوان به دنبال شادکامی نوشته است که تعداد مقالات منتشر شده درباره شادکامی از 150 مقاله در سال 1979 به 870 مقاله در یک دهه بعد افزایش یافته است. از سال 2000 به بعد، در نگاه سازمان ملل برای تعیین سطح توسعه یافتگی کشورها متغیرهای نشاط، امید به آینده، خشنودی و رضایتمندی افراد جامعه نیز به عنوان یک متغیر کلیدی وارد محاسبات شده است. به این صورت که اگر مردم یک جامعه احساس نشاط، خشنودی و رضایتمندی نکنند، نمی توان آن جامعه را توسعه یافته قلمداد کرد، که این نشان دهنده اهمیت شادی و نشاط می باشد(صفری شالی،1387، ص66).
افزایش شادی درکارکنان، میتواند یک روش مناسب برای تحریک و برانگیختن کارکنان و بهبود عملکرد سازمانی باشد. احساسات مثبت، میتواند میزان توجه، شناخت و اقدام را گسترش دهد و منابع فیزیکی، ذهنی و اجتماعی را به وجود آورد. همچنین، احساسات مثبت، میتواند ادراکات کارکنان از معنی داری و ارزش بیشتر حاصل از کار را پرورش دهد، یعنی اینکه آنها فقط برای پاداشهای مالی یا پیشرفت در مسیر شغلی کار نمیکنند، بلکه برای انجام و تکمیل یک شغل خوب، به صورت شخصی و فردی کار میکنند و این گرایش و تمایل میتواند عملکردشان را بهبود دهد(رگو و پینه کانها،2008،ص740).
با توجه به اینکه موسسات آموزش عالی، سازمان هایی هستند که در تماس مستقیم با نسل جوان جامعه هستند، نحوه برخورد کارکنان این موسسات با جوانان از اهمیت زیادی برخوردار می باشد و در این میان معنویت کارکنان و میزان شادی آنها تاثیر مثبتی بر این نحوه برخورد و عملکرد این کارکنان دارد، در نتیجه تحقیق حاضر به دنبال بررسی رابطه معنویت در محیط کار و شادی کارکنان می باشد.
1 Daniel
1 Malpere
2 Affective well-being(AWB)
3 Rego et al
4 Holder et al
2 Rego & Pina e Cunha
3 Rego et al
1 Rego & Pina e Cunha
امروزه کارتهای اعتباری در سراسر کشورهای جهان، نقش اصلی را در تبادلات خود بر عهده دارد و نسبت به کارتهای نقدی به کارتهای اعتباری در سال 2010 در کشورهای مختلف، عمدتاً نسبتی بین 32/0 تا 4 بوده است که این نسبت در ایران به 42/68 است. این نسبت در ترکیه 49/1، در مالزی 51/3 و در لبنان 91/2 است. در کشورهای آمریکا و کانادا نیز با نسبتهای 33/0 رکورددار استفاده از کارت اعتباری هستند به این معنا که در مقابل هر 3 کارت اعتباری آنها تنها یک کارت نقدی وجود دارد.
این ابزار اما در ایران تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. شاید بتوان در سالهای گذشته نبود زیر ساختهای فنی (اعم از نرمافزارهای مورد نیاز در حوزه بانکی، نبود سیستمهای متمرکز مورد نیاز جهت احراز هویت متمرکز مشتریان، سامانههای اعتبارسنجی و …) را عامل عدم توسعه کارت اعتباری بر شمرد. اما امروزه با توسعه این سامانهها و همچنین فعال و همهگیرشدن کد ملی و کد پستی یکسان، عمده موانع توسعه کارت اعتباری برداشته شده است.
حال که در جامعه ما در هر روز دامنه استفاده از کارتهای الکترونیکی وسیعتر میگردد، کارتهای اعتباری موقعیتی مناسب در خرید کالا و خدمات پدید آوردهاند، به گونهای که پس از صرف مبلغ مورد نیاز، کاربران میتوانند وجه هزینه شده را به صورت نقد یا اقساط از بیش توافق شده، پرداخت نمایند.
گسترش روز افزون فناوری و اطلاعات و ارتباطات در عرصه پردازش و تبادل دادهها، زمینه ایجاد بانکداری الکترونیک و استفاده از پول الکترونیک را فراهم نموده است. از اینرو این امکان برای بانکها فراهم شده است تا با حذف نقل و انتقال فیزیکی پول، ضمن استفاده بهینه از منابع خود، خدمات متنوعی نیز با استفاده از ابزارهای نوین ارائه نمایند.
کارتهای الکترونیکی شامل کارتهایی با نوار مغناطیسی و کارتهایی با تراشه الکترونیکی جزو سیستمهای پرداخت الکترونیکی در بانکداری نوین بوده که با ماهیتهای بدهکار و اعتباریصادر میگردد.
کارت اعتباری ابزاری است که در مبادلات و معادلات روزمره جایگزین پول نقد گردیده و به دارنده این امکان را میدهد تا با بهرهگیری از اعتباری که بانک در اختیارش قرار داده است کالا یا خدمت لازم را از طریق دستگاههای فروشگاهی خریداری نموده و یا اعتبار مذکور را به صورت نقد از طریق خودپرداز دریافت نماید.
اقشار کثیری از حقوق بگیران و دارای درآمد ثابت خواهان استفاده از کارتهای اعتباری جهت خریدهای خرد و کلان هستند.
خریدار تجاری هنگام خرید با تصمیمات زیادی روبرو میشود. تعداد این تصمیمات به نوع وضعیت خرید بستگی دارد. رابینسون و همکاران او در این زمینه سه وضعیت خرید را از هم تفکیک کردهاند.
این سه وضع :
خرید مجدد معمولی، خرید مجدد اصلاحی و خرید جدید نام دارد.
بر همین اساس در این پژوهش در مورد کارتهای اعتباری به بررسی رابطه بین وضعیتهای خرید (خرید مجدد معمولی، خرید مجدد اصلاحی، خرید جدید) بر تصمیم خرید مصرفکنندگان این محصول خواهیم پرداخت. بنابراین سؤال اساسی در این پژوهش این است که بدانیم آیا بین وضعیتهای خرید از دیدگاه رابینسون بر تصمیم خرید مصرفکنندگان کارت اعتباری رابطه معناداری وجود دارد؟
1-3 سؤالات تحقیق:
سؤال اصلی پژوهش:
آیا بین وضعیتهای خرید با تصمیم مصرفکنندگان کارت اعتباری بانک تجارت در شهر تهران رابطه وجود دارد؟
سؤالات فرعی:
1-4 اهمیت و ضرورت تحقیق:
بازاریاب صنعتی ضمن درک مراحل مختلف فرایند اتخاذ تصمیمات خرید (با مرحله خرید) باید این را تشخیص دهد که تلاش بازاریابی پس از دریافت سفارش پایان نمییابد او باید بازخورد لازم را از سازمان خریدار (مشتری) بهدست آورده و به ارزیابی آن بسپارد. به ویژه میزان رضایتمندی کاربر یا شکایتهای وارده باید توسط بازاریاب صنعتی شناسایی شود و قبل از آن که خسارت عمدهای وارد شود، بهطور سریع اقدامات اصلاحی را انجام دهد. در حقیقت رسیدگی سریع به شکایات مشتریان باعث ایجاد روابط خوبی بین خریدار و فروشنده میشود. (کریشناک هاوالدر، 48،1385)
فعالیت های خرید شامل حالت ها (یا مراحل) مختلف فرآیند اتخاذ تصمیمات خرید می باشد. میزان اهمیتی که باید به مراحل مختلف خرید داده شود ، به نوع موقعیت های خرید بستگی دارد. بازاریاب ها باید هم مراحل فرایند تصمیم گیری و هم انواع موقعیتهای خرید را درک کنند. رابینسون ˛فاریس و ویند در سال 1967 مراحل هشتگانه فرآیند خرید در بازار صنعتی را مطرح نموده اند و آن را (فرایند مراحل خرید ) نامیدند.(کریشنا ک.هاوالدار،2003،43)
اگر خرید سازمانی را به حالت های خرید متفاوت (مراحل خرید) تقسیم کنیم و این مراحل را تحت موقعیت های متفاوت خرید(کلاس های خرید) تجزیه و تحلیل کنیم، شناخت آن ساده تر خواهد بود.
رابینسون و دیگران ، چارچوب شبکه خرید را ارائه کرده اند و به موجب آن ؛سه نوع موقعیت خرید (کلاس های خرید) را با هشت حالت تصمیم خرید (حالت های خرید) ترکیب کرده اند. تجزیه و تحلیل حالت های خرید در رابطه با کلاس های خرید ، نتایج جالبی را به دنبال داشت، که به طور خلاصه به شرح زیر است:
1- کلیه هشت حالت فرایند خرید برای موقعیت خرید جدید کاربرد دارد، ولی در مورد موقعیت های خرید جدید مجدد اصلاح شده و خرید مجدد مستقیم ، فقط برخی از حالت های خرید کاربرد دارد.
2- سخت ترین موقعیت خرید برای یک خرید جدید (وظیفه جدید)،در مراحل خرید تشخیص مشکل، و تعیین ویژگی ها و مشخصات کالا به وقوع می پیوندد. دلیل آن این است که در این موقعیت تعداد بیشترین اعضای تصمیم گیرنده و تاثیرگذاران دخالت دارند.
3- اداره کردن موقعیت های خرید مجدد مشکل نیست.4-موقعیت های خرید مجدد مستقیم به شیوه ای عادی اداره می شوند. (کریشنا ک.هاوالدار،2003،43)
آنچه امروزه به عنوان بهترین عامل توسعه کارت اعتباری میتوان نام برد، عزم ملی است. این امر نیز با تعیین الگوهای اقتصادی و رفتاری کارت اعتباری و توجه به فریتهای این کارتها برای طیفهای مختلف مرتبط از جمله مشتریان نه فروشندگان کالاها و خدمات و بانکهای صادر کننده و الزاماتی که نهادهای نظارتی میتوانند در حوزه کارت اعتباری تدوین کننده، عملی خواهد شد.
. E banking
.E money
. Debit
. Credit
. Pos