یادگیری می تواند علاوه بر تغییرات در قابلیت، یعنی در توانایی انجام دادن کاری و تغییرات در آمادگی، یعنی رغبت عمل کردن را شامل می شود. رفتار چیز پیچیده ای است و عوامل زیادی در تعیین کاری که انجام می دهید، دخالت دارند. تکلیف اساسی روان شناسی یادگیری، فهمیدن رفتار و تغییر رفتار است(گی آر لفرانسوا، 1387: 10).
پیاژه معتقد بود که فرایند رشد، چند مرحله را طی می کند که هریک با رشد توانایی های جدید، یا دقیق تر بگوییم هر یک سطح انطباق پیشرفته تری را شامل می شود(گی آر لفرانسوا،1387: 225).
نویسنده در این کتاب عنوان می کند یکی از مراحلی که پیاژه آن را مطرح کرده است مرحله عملیات عینی است که سنین 7 تا 11 یا 12 سالگی را در برمی گیرد یعنی کودکان از سنین حدود 7 سالگی از مرحله پیش عملیاتی به این مرحله می رسند که می توانند به توانایی نگهداری ذهنی، طبقه بندی و ردیف کردن دست یابند.
با توجه به حساسیت مقطع ابتدایی که در سنین مرحله عملیات عینی از نظر پیاژه قرار دارد و توانایی یادگیری و فهم قوانین اجتماعی و اخلاقی، بسیار مهم است که برنامه ریزان درسی به تمام ابعاد آموزشی که کودکان را برای زندگی موفق و سالم در آینده آماده کند، توجه اساسی نمایند.
برنامه درسی مدارس ابتدایی باید بر مبنای کارکردها و هدف هایی تدوین شود که متناسب با دنیای جدید و در حال تغییر شتابان باشد. برای تدوین برنامه درسی متناسب باید علاوه بر برنامه درسی سنتی، هدف های جدیدی نیز به عنوان ملاک هایی در نظر گرفته شود. برنامه قصد شده ای که مهارت هایی را نشان می دهند که دانش آموزان باید داشته باشندتا بتوانند در جامعه امروز و فردا به طور مناسب عمل کنند(تقی پورظهیر، 1387: 15).
خانواده نیز یکی از عواملی است که در تقویت فرهنگ کار و دوام و استمرار آن نقش دارد. با برقراری ارتباط و کنش متقابل بین مدرسه، خانواده و فرد میتوان به صورت ضمنی و غیرمستقیم بستر سازی لازم برای ایجاد و پرورش فرهنگ کار را فراهم ساخت. والدینی که یک فرهنگ کار قوی را ابراز میدارند فرزندان خود را به سوی بهرهمند شدن از فرهنگ کار قوی میکشانند. همین که فردی وارد محل کار میشود در ارتباط با تصورات و عکسالعمل دیگران، نگرشهای کار شکل یافته او در دوران طفولیت تایید شده و یا مورد نقض قرار میگیرد(علی اکبری معلم،1389).
باید با ایجاد فرهنگ درست کار در سنین کودکی و نوجوانی در آحاد جامعه، رشد و پیشرفت فرهنگ زندگی و فرهنگ اجتماعی را بهبود بخشید. نظام آموزشی کشور می تواند در این زمینه گام های اساسی بردارد. نظام آموزشی در این باره نقش بسیار موثری دارد به نحوی که با یک برنامه ریزی طولانی مدت در دوره ابتدایی می توان به شاخصه های بسیاری از تحقق فرهنگ کار دست یافت.
بنابراین فرهنگ کار یک هنجار فرهنگی است که یک ارزش اخلاقی مثبتی را برای انجام یک شغل درست وضع نموده است و مبتنی بر این باور است که کار فینفسه دارای یک ارزش ذاتی است. مثل سایر هنجارهای فرهنگی، علاقهمندی و باور یک فرد به اخلاق کار اساساً تحت تأثیر تجارب و تعلیم یافتن فرد در خلال دوران طفولیت و نوجوانی است.
در این پژوهش سعی می شود به بررسی مؤلفه های به کار رفته از فرهنگ کار در کتب درسی مقطع ابتدایی پرداخته شود و به این سوال پاسخ داده شود که به چه میزان فرهنگ کار در برنامه درسی مقطع ابتدایی گنجانده شده و آیا تمامی مؤلفه های آموزشی فرهنگ کار به کار رفته است.
آیا برنامه درسی موجود پاسخگوی مناسبی برای پرورش افراد به عنوان شهروندی مسئول و آراسته به فرهنگ صحیح کار در جامعه می باشد. همچنین سعی می شود با تکیه بر مولفه های فرهنگ کار به این نتیجه دست یابد که سهم اشتغال بانوان و دیدگاه آموزشی نسبت به اشتغال بانوان در کتب درسی مقطع ابتدایی به چه صورت می باشد؟
1-2-1- ضرورت نظری
تحقیقات میدانی و بررسی سیاست ها و برنامههای نظام آموزش در حوزه کار و تولید و مهم تر از آن در موضوع «اشتغال زنان»، نشان از فقدان عناصر جامعیت، آیندهنگری و ضعف مطالعات علمی دارد. از این رو تدوین برنامه درسی با محوریت موضوعی فرهنگ کار که با توجه همزمان به شرایط کنونی و آینده جامعه ما و جامعه جهانی، ویژگیها و کارآمدیهای زنان، آموزههای دینی و اهداف انقلاب اسلامی، ارایه کننده طرحی کلان و جامع و قابل دفاع باشد، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. به طور کلی ضرورت نظری این پژوهش به شرح ذیل می باشد:
1- باعث توسعه و تعمیق دانش مربوط به به فرهنگ کار می گردد.
2- باعث روشن شدن مبانی نظری ارتباط درحوزه فرهنگ و کار با یکدیگر و برنامه درسی می گردد.
3- باعث توسعه و تعمیق دانش در خصوص اشتغال بانوان می گردد.
1-2-2- ضرورت عملی
1- کمک به برنامه ریزان درسی وآموزشی دوره ابتدایی در تدوین سرفصل های مربوط به فرهنگ کار
2- کمک به برنامه ریزان در حوزه اشتغال بانوان در خصوص توجه به فرهنگ آموزش
3- راهکاری برای مربیان مراکز آموزشی که با کودکان و نوجوانان در ارتباطند
1-3-1- هدف کلی:
شناسایی فرهنگ کار در برنامه درسی دوره ابتدایی با تأکید بر بهبود فرهنگ اشتغال بانوان.
1-3-2- اهداف جزیی:
1-3-2-1- شناسایی شاخص های هویتی فرهنگ کار درکتب دوره ابتدایی
1-3-2-2- شناسایی شاخص های علمی ـ مهارتی فرهنگ کار در کتب دوره ابتدایی
1-3-2-3- شناسایی شاخص های ارزشی ـ هنجاری فرهنگ کار در کتب دوره ابتدایی
1-3-2-4- شناسایی شاخص های خلاقیتی فرهنگ کار در کتب دوره ابتدایی
1-3-2-5- شناسایی جایگاه زنان در رابطه با فرهنگ اشتغال در کتب درسی دوره ابتدایی
4- سؤال های تحقیق :
فرهنگ
فرهنگ از دو جزء «فر» و «هنگ» تشکیل یافته است. فر به معنای جلو و بالا آمده است و هنگ در زبان فارسی از ریشه اوستایی «تنگ» و به معنای کشیدن و وزن میباشد. فرهنگ فارسی معین فرهنگ را به معنای علم، دانش و تدبیر آورده است. در فرهنگ بزرگ سخن فرهنگ چنین تعریف شده است: «پدیده کلی پیچیدهای از آداب، رسوم، اندیشه، هنر و شیوه زندگی که در طی تجربه تاریخی اقوام شکل میگیرد و قابل انتقال به نسلهای بعدی است»(سید اصفهانی،1375 ، ص75).
فرهنگ لغات وبستر فرهنگ را به عنوان مجموعهای از رفتارهای پیچیده انسانی که شامل افکار، روش زندگی، گفتار، اعمال و آثار هنری که بر توانایی انسان برای بکارگیری و انتقال دانش به نسل دیگر اطلاق میشود تعریف میکند(عطافر ، 1375 : ص17).
فرهنگ مجموعهای از باورها، اندیشهها و تراوشات فکری بشر در طول تاریخ است که زمینهساز و تداوم بخش رشد و تعالی انسان و شکلگیری هویتی خاص برای او بوده است. فرهنگ مجموعهای تبادلپذیر و به اشتراک گذاشتن از مجموعه داشتهها و پیشینه های جوامع انسانی است که به عنوان سرمایهای قابل انتقال از نسلی به نسل دیگر قابل بررسی است و در عین حال یکی از رایجترین، پیچیدهترین و پرابهامترین مفاهیم است(معین ، ۱۳۸۳).
فرهنگ کار
فرهنگ کار یعنی میل به کار و کار را همانند عبادت دانسته اند که می تواند برای انسان اعتبار اجتماعی کسب کند.فرهنگ کار از فرهنگ سازمان نشأت می گیرد. فرهنگ سازمان پدیده مبهمی است برای تصمیم گیری درباره فرهنگ سازمان و فرهنگ کار تشخیص و تفکیک باورهای راهنمای بنیادی از باورهای روزمره ضروری است در سازمان باورهای راهنمای عالی، زمینه ایجاد باورهای عملی و واقعی کار و زندگی را فراهم می آورند. ( استانلی دیویس، 1373).
فرهنگ کار را بایستی مقولهای پویا دانست که در جریان صنعتی شدن روند تکاملی خود را طی مینماید. عصاره فرهنگ کار چگونگی تولیدات ملی و میزان آن میباشد که خود بر رفاه اجتماعی اثر میگذارد و تولید به نوبه خود بر فرهنگ کار و روابط اجتماعی اثر شایانی دارد(احمدی، 1387).
در این پژوهش تعریف عملیاتی فرهنگ کار بدین شرح است که شامل چهار مولفه اصلی و هر مولفه دارای چند شاخص می باشند که براساس آنها در کتب درسی مورد بررسی قرار می گیرد و شامل: هویتی(اعتماد به نفس و خودباوری، سخت کوشی،انعطاف پذیری،خودکنترلی) ، علمی – مهارتی (رعایت بهداشت و ایمنی حرفه ای،آموزش پذیری برای ارتقاء توانایی کاری،تلاش برای ارتقاء کیفیت کاری،تخصص گرایی،برنامه محوری،انتقال دانش و تجربه خود به دیگران) ، ارزشی هنجاری(صداقت در انجام کار،امانتداری،مشورت در انجام کارها،نظم در انجام کارها،مسئولیت پذیری)، خلاقیتی(نوآوری و ابتکار عمل،تفکر منطقی امور،تفکر نقادانه،ریسک پذیری)
برنامه درسی
اصطلاح برنامه درسی به منظورهای گوناگونی به کار برده شده است. از جمله به عنوان برنامه ای برای یک موضوع درسی خاص در یک پایه تحصیلی مشخص، در طول یک دوره تحصیلی، یا به عنوان برنامه موضوع های مختلف درسی در طول یک دوره تحصیلی. در سال های اخیر مفهوم برنامه درسی گسترش یافته است تا آنجا که برنامه تفصیلی کلیه فعالیت های یادگیری فراگیرنده، انواع وسایل آموزشی، پیشنهاداتی در مورد راهبردهای یادگیری و شرایط اجرای برنامه و … را شامل شده است (میرزامحمدی ، 1386: 85).
برنامهریزی درسی به پیشبینی، سازماندهی و شکل دادن فعالیتهای آموزشی و پرورشی در حیطه یادگیری یادگیرندگان گفته میشود(ملکی، ۱۳۸۶. صص ۲۵-۲۰).
– pape
– clay
– Culture
– Work Culture
– Curriculum
با توجه به آرای فلاسفه و مربیان تربیتی پیرامون روش تربیتی عادت در تعلیم و تربیت می توان به اهمیت و جایگاه این روش در تربیت و تفاوت دیدگاه های صاحبنظران تربیت پی برد ،آرای اخوان الصفا این است که : عادت به معنای رفتاری است که در اثر تکرار برای انسان ملکه می شود و از او به سادگی جدا نمی گردد(فقیهی،1377 :215)
ارسطو تربیت را ” ایجاد فضائل” محسوب می دارد ( ارسطو،1356) و غزالی می گوید: پس هر کاری که نیکوست عادت کند، خلق نیکو اندر وی پدید آید، و سر اینکه شریعت به کار نیکو فرموده است این است،مقصود از این،گرویدن دل است از زشت به صورت نیکو ،هرچه آدمی به تکلف عادت کند طبع وی شود(غزالی،1368) در مقابل نظرات فوق گروهی که در صدر آنها می توان از روسو و کانت نام برد معتقدند که تربیت فن بر هم زدن عادت است.همچنین یکی از اولین کسانی که مفهوم عادت در تربیت را محکوم کرده است افلاطون بوده، او اساسا ریشه ی تربیت را در آگاهی و هوشمندی و اراده و اختیار می داند (یوسفی،1389) در اینجا می توان دریافت که مسئله ی عادت از دید دانشمندان حوزه ی تربیت دارای جایگاه متفاوتی می باشد از این رو تامل و بررسی در این زمینه می تواند راهگشای تحقق امر خطیر تعلیم و تربیت باشد.
طرحواره ی انسان به منزله ی عامل، بیانگر آن است که در اندیشه ی اسلامی ، انسان چون عاملی در نظر گرفته شده است که می توان ” عمل” های صادر شده از وی را به خود او منتسب ساخت و او را منشا عملش در نظر گرفت ( باقری،1388) از بررسی متون اسلامی به ویژه قرآن می توان نتیجه گرفت که مبانی عمل ، دست کم در سه نوع مبنای اساسی خلاصه می شود که می توان آن ها را مبانی شناختی، گرایشی و ارادی-اختیاری نامید.بر اساس این نظریه می توان روزنه هایی برای یافتن جایگاه عادت در تعلیم و تربیت یافت.
در رابطه با این موضوع پژوهش هایی انجام شده است که از جمله ی انها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
“کوکبی اصل”(1386) در پژوهش خود با عنوان مقایسه ی دو رویکرد عا دتی و عقلانی در تربیت دینی و ارزیابی راهنمای برنامه درسی دینی دوره ی متوسطه و پیش دانشگاهی بر اساس این رویکرد نتیجه گرفته است که رویکرد کتاب مذکور عقلانی بوده و با توجه به شرایط
سنی انتخاب این رویکرد به جا بوده است.”باقری” (1388)در پزوهشی با عنوان بررسی تطبیقی طرحواره ی اسلامی عمل با انسان شناسی پسا ساختار گرا ، دیدگاه انسان به منزله ی عامل را دربردارنده ی دلالتهای مهمی در عرصه ی تعلیم و تربیت معرفی می کند .”علی رضا بیگی” (1392) در پژوهشی به تحلیل عاملیت انسانی در مواجهه با فضای مجازی بر اساس نظریه انسان عامل و پیامدهای تربیتی پرداخته است و به آثار این مواجهه در بحث تربیت اشاره کرده است.
با توجه به انچه در بالا بیان شد به نظر می رسد نیاز به پژوهشی با این عنوان احساس می شودکه ابتدا جایگاه عادت را به اختصار از دید فیلسوفان و مربیان تربیتی بیان کند و سپس به بررسی نظرات موافق و مخالف پیرامون آن بپردازد،و در ادامه با در نظر گرفتن مبادی سه گانه ی عمل و همچنین با توجه به رابطه ی انجام عمل و ویژگی های پیش نیاز آن در پایان به بیان دیدگاه خود از منظر نظریه ی فوق پیرامون عادت اقدام کند، زیرا نیاز به بررسی مسائل تربیتی و تبیین جایگاه انها بر اساس یک نظریه ی مشخص منجر به روشن تر شدن مبحث و همچنین نزدیک تر شدن ان به سوی عملیاتی شدن می باشدو به این پرسش پاسخ داده ایم که جایگاه عادت در تعلیم و تربیت بر اساس نظریه ی انسان به منزله ی عامل چیست؟
اهمیت و ضرورت تحقیق:
اهمیت و ضرورت نظری:
اهمیت و ضرورت کاربردی:
اهداف تحقیق:
هدف کلی:
اهداف جزئی:
ـ مشخص کردن جایگاه عادت در تعلیم و تربیت بر اساس آرای موافق و مخالف پیرامون آن در تربیت
ـ مشخص کردن جایگاه عادت در تعلیم و تربیت بر اساس نظریه انسان به منزله ی عامل
سوالات تحقیق:
تعریف مفاهیم تحقیق:
تربیت :به معنای پروردن و ادب و اخلاق را به کسی آموختن می باشد (فرهنگ معین) اما مراد از تربیت در پژوهش حاضر ، به معنای “گرداندن و پروراندن پی در پی چیزی تا حد نهایت” است(باقری،54:1388)
انسان عامل: خاستگاه انسان شناختی این دیدگاه عاملیت آدمی است. برآیند همه ی عناصر و نیروهای گوناگون در شخصیت انسان عمل اوست. عملی که از سویی از آن آدمی است و از سوی دیگر سازنده ی هویت او ست. در این رویکرد ، آدمی فعال است و هویت خود را با عمل خویش و با تعامل با محیط پیرامونش رقم می زند. چنین عملی دارای سه عنصر و مقوله ی اصلی شناخت ،میل و اراده است (سجادیه و همکاران،135:1391)
عادت:عادت در فرهنگ فارسی به(( خوی یا کاری که انسان به آن خو بگیرد و در وقت معین انجام دهد)) معنی شده است(فرهنگ عمید) و (( ابن مسکویه)) می گوید: (( حالتی است در روان انسان که اورا به انجام عمل بدون نیاز به اندیشه و تامل سوق می دهد)) (حجتی ،1361: 98 )
نظریهی اسلامی عمل:در این نظریه عمل آدمی مبتنی بر سه مبداء شناختی، گرایشی و ارادی است. این سه مبداء باید به ترتیب در انسان به وجود آید تا منجر یه عملی از سوی او شود. در این نظریه هر عمل دارای دو اثر است که در پی آن آفریده میشود که «اثر بازگشتی نوع اوّل» و «اثر بازگشتی نوع دوم» نامیده شدهاند. نوع اول آن ناظر به اثر عمل بر مبادی خودش است و نوع دوم ناظر به اثر عمل بر فرد موقعیت عامل. به عبارت دیگر، دستهای از آثار عمل به مبادی آن رجعت کرده، آنها را تحکیم میکنند و دستهای دیگر بر موقعیت عامل مؤثرند. این دستهی دوم نیز -در صورتی که فرد عمل خود را مورد اندیشه و تأمل قرار دهد- همچون دستهی نخست منجر به استحکام مبادی عمل میشوند. شناخت این اثرات برای شناخت جامعی از عمل ضروری است (باقری،1382 : 106-81 ).
تعالی و پیشرفت هر جامعهای مستلزم داشتن افراد سالم و بانشاط است، روابط سالم با دیگران میتواند تکامل و رشد شخصیت را موجب شود(بخشی سورشجانی،1379 ؛ نقل از بخشایش و انتظاری،1390).
پدیده اشتغال و کار از ابتدای زندگی بشر موردتوجه بوده است. با صنعتی شدن جوامع، زن نیز مانند مرد بیرون از خانه به کار و فعالیتهای مختلف میپردازد و به زندگی اقتصادی خانواده کمک میکند زنان بسیاری در خارج از خانه مشغول هستند. توسعه تکنولوژِی، بالا رفتن سطح تحصیلات زنان، دستیابی به تخصصهای مختلف و بهبود وضع کار از یکسو و علاقه زنان به استقلال اقتصادی و افزایش عزتنفس از سوی دیگر منجر به افزایش فعالیت زنان شده است (بنی اسدی شهربابک، رشیدی، حسینی فرد، 1391).
تولستوی در نامه 1856 به والریا آرسنیو نوشته است کسی میتواند در این جهان عالی زندگی کند که بداند چطور کار کند و چطور عشق بورزد (ترویات،1990؛ نقل از پاینز و نانز،2003). به قول فروید توانایی عشق ورزیدن و کار کردن شاهدی برای بهزیستی روانشناختی است. انتخاب افراد از شغل و شریکشان می گوید یک رابطه بزرگی درباره اینکه چطور آنها تاثیر عمده بر زندگیشان داشته و دارند. تاثیر کار و عشق هردو بر عملکرد سالم اثبات تجربی شده است (بارنت،1993، بارنت و هاید،2001؛نقل از پاینز و نونز،2003).
در طول دهه ی گذشته افزایش سریع مشارکت زنان متاهل در نیروی کار وجود داشته است. همراه با افزایش نسبت زنان در نیروی کار، نشانه های تغییر در الگوهای تغییر در زندگی زنان نیز رخ داده است.به طور سنتی ورود و خروج زنان در نیروی کار همراه با مراحل همتایی در زندگی خانواده است(گوزمن،2000).
امروزه درزمینه جامعهشناسی پزشکی به مبحث بررسی اختلاف در میزان سلامت و بیماری زنان توجه زیادی شده است. در بررسی تفاوتهای موجود در میزان سلامت زنان، عدهای از جامعه شناسان در چهارچوب تحلیل نقشهای اجتماعی زنان به امر اشتغال زنان توجه نمودهاند. نقش شغلی زنان بهعنوان نقشی جدید در کنار نقشهای سنتی آنان که شامل نقش مادری و همسری میشود، موردتوجه قرارگرفته و در ارتباط با پیامدهای این تلفیق نقشها، با توجه به تأثیرات سوء یا مثبتی که اشتغال میتواند بر سلامت جسم و روان زنان داشته باشد، نظریههایی عنوانشده است یک دسته کسانیکه موافق نقش شغلی خانمها هستند و معتقدند اشتغال اثرات مثبتی را در جهت ارتقاء شرایط سلامت روانی زنان در پی دارد و دسته دوم مخالفین نقش شغلی زنان است که اثرات سوئی را به دنبال کارکردن زنان بر آنها متصور میشوند (احمد نیا،2002 ؛نقل از دل آرام، صفدری، فروزنده، کبری، 1384).
و همچنین تغییرات در جوامع کنونی و افزایش تعداد زنان شاغل، نقشهایی متفاوت را برای زوجها به وجود آورده است. ورود زنان به بازار کار در دهههای 1970 و 1980 بیشتر شد چراکه تحولات اقتصادی کفایت تک درآمدی بودن خانواده را زیر سؤال برد (لانگ و یانگ، 1997 به نقل از بوستانی پور،1386).
پیامدهای این تغییرات در زندگی خانوادگی هم گسترده و هم چشمگیر است. وقتی همسر به بازار کار وارد میشود مرد و زن هردو باید نقشهایشان در ازدواج خود را بازتعریف کنند. اکثریت بزرگی بااینحال، نقش جدید خود را با برخی از تردیدها مشاهده میکنند. درحالیکه برخی از آنها، سهم خود را در بهزیستی اقتصادی خانوادهشان تشخیص میدهند و از کار لذت میبرند. گروهی دیگر بر مشارکت اقتصادی و فعالیت کاری بهعنوان نقش ثانویه نسبت به شوهران نگاه میکنند.
همانطوری که زنان به سوی نیروی کار میروند مردان بیشتر مسئولیتهای خانهداری و نگهداری کودک را به عهده میگیرند. اگرچه ذکر این نکته مهم است زنان اکثریت مسئولیت نگهداری کودک و وظایف خانهداری را همچنان بر عهده میگیرند. علاوه بر این افزایش مشارکت نیروی کار زنان با افزایش مقدار زمان صرف شده توسط همسرانشان در خانه هماهنگ نشده است. زنان کاملاً زمانی را که در وظایف خانهداری صرف میکنند کاهش ندادهاند و در مقابل نیروی کار را افزایش دادهاند. بنابراین بسیاری از زنان متأهل با فعالیت کردن در دو شیفت کار در خانه و بیرون خانه مقدار بیشتری کار میکنند. استرس و تقاضاهای شغل اغلب تأثیر منفی بر ارتباطات خانواده، بهزیستی روانشناختی و رضایت زناشویی دارد (گوزمن،2000).
دلزدگی از عشق یکروند تدریجی است، بهندرت و بهطور ناگهانی بروز میکند. صمیمیت و عشق به زندگی رنگباخته و خستگی عمومی عارض میشود.، در شدیدترین نوع فرسودگی با فروپاشی رابطه همراه است (برنشتاین، ترجمه توزنده جانی، 1380).
تعریف مساله و بیان سوالهای اصلی تحقیق:
سالهاست روان شناسان درصدد هستند به این سؤالات پاسخ دهند که چرا برخی از مردم نسبت به بعضی دیگر از بهداشت روانی بهتری برخوردارند؟ این سؤال، سؤال دیگری را به همراه میآورد که چرا بر خی نسبت به برخی دیگر در زندگی موفقترند؟ چه عواملی این تفاوتها ر ا رقم میزند؟(گلزاری و یزدی،1384). ازدواج بهعنوان یکنهاد اجتماعی است که پایه و اساس ارتباط انسانی را تشکیل میدهد و در آن زن و مرد از طریق یک نیروی رمزی ناشی از غرایز و آیین و شعائر و عشق به هم جذب میروند و بهطور آزادانه و کامل تسلیم یکدیگر شده تا واحد پویایی را بهعنوان خانواده ایجاد کنند (برنو،2009، به نقل باقریان و بهشتی،1390).
یکی از جنبههای اثرگذار اجتماعی حاضر بر سلامت افراد، حرفه و شغل هست که پرداختن به آن حائز اهمیت بوده و جای بحث دارد (حدادی، کلدی، سجادی و یوسفی،1390). حدود نیمی از نیروی کار جامعه را زنان تشکیل میدهند و گذشته از نقش فعال و چشمگیری که در عرصه خانواده ایفا میکنند، اشتغال اجتماعی آنها امری ضروری و اجتنابناپذیر است. در حال حاضر زنان در عرصه کار و فعالیت اعم از بخش صنعت، کشاورزی، بهداشت و درمان، تعلیم و تربیت و غیره حضوری قابلتوجه دارند و با توجه به نقشهای متعدد و چشمگیر آنها در عرصه خانواده و اجتماع، سلامت و ارتقاء سطح سلامتی آنها اهمیتی خاص مییابد (شاهرخی،1380). زنان یکی از گروههای حساس بهداشتی بوده که نسبت به مردان درخطر بالاتری برای اکثر اختلالات روانی هستند. سلامت روان زنان، سلامت خانواده و متعاقب جامعه را تضمین میکند (سپهرمنش،1387).
در سالیان اخیر رویکرد آسیبشناختی به مطالعه سلامتی انسان موردانتقاد قرارگرفته است. برخلاف این دیدگاه که سلامتی را بهعنوان نداشتن بیماری تعریف میکند، رویکردهای جدید بر “خوب بودن” بهجای “بد یا بیمار بودن” تأکید میکنند. از این منظر، عدم وجود نشانههای بیماریهای روانی، شاخص سلامتی نیست. بلکه سازگاری، شادمانی، اعتمادبهنفس و ویژگیهای مثبتی ازایندست نشاندهندهی سلامت بوده و هدف اصلی فرد در زندگی، شکوفاسازی قابلیتهای خود است. گروهی از روانشناسان بهجای اصطلاح سلامت روانی از بهزیستی روانشناختی استفاده کردهاند. زیرا معتقدند این واژه ابعاد مثبت را به ذهن متبادر میکند.(میکائیلی منیع،1389).
معنی لغوی بهزیستی یک حالت رضایت از شاد بودن، سلامتی و موفقیت است که به تجربه و عملکرد روانشناختی مطلوب اشاره میکند (دسی و ریان به نقل از عایشه گورل، 2009).
اصطلاح بهزیستی اصطلاحاً بهعنوان احساسی مثبت و احساس رضایتمندی عمومی از زندگی که شامل خود و دیگران در حوزههای مربوط به خانواده و شغل و … میباشد، تعریفشده است (چاو،2007، به نقل چالمه،1390). مفهوم بهزیستی روانشناختی یک ساختار چندبعدی نگرش به زندگی است. ریف (1989) اشاره میکند که برای توصیف بهزیستی روانشناختی رویکرد نظری خاصی وجود ندارد. او مطالعاتش را بر پایه روانشناسان رشد و شخصیت یعنی توضیحات نظری روانشناسان مثبت نگر بنا میکند و نیز مدل چندجانبه بهزیستی روانشناختی را ایجاد میکند (رجب اوزپولات، یوجل اسکور، سزر،2012). طبق گفته ریف (1995) بهزیستی چندبعدی است و شامل ابعادی میشود مانند خویشتن پذیری، رشد فردی، هدف زندگی، روابط مثبت با دیگران، تسلط محیطی (توانایی مدیریت مؤثر زندگی شخص و جهان پیرامون) و حس خودمختاری. همچنین برحسب دو مؤلفه تعریفشده است؛ یک مؤلفه عاطفی که شامل هیجانات مثبت و منفی میشود و یک مؤلفه شناختی، برای مثال رضایت از زندگی که به قضاوت کلی زندگی شخصی اشاره میکند درحالیکه حوزههای خاصی (شامل سلامتی، دارایی و روابط) همه قضاوتها را تعیین میکند. همهی حیطهها اهمیت یکسانی برای افراد ندارد (تارین،2010).
درحالیکه بعضی ازدواجها موجب رشد و شکوفایی زوجین است، بسیاری از زن و شوهرها نیز میتوانند به مصیبتهایی در مقابل همدیگر بدل شوند، ایجاد و حفظ روابط صمیمانه و ارضای نیازهای عاطفی و روانی در جریان ازدواج، هنر و مهارتی است که علاوه بر سلامت روان و تجارب سالم اولیه، نیازمند داشتن و کسب نگرشهای منطقی، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای زندگی و انجام وظایف خاص خویش است.(اعتمادی، نوابی نژاد، احمدی و فرزاد، 1385؛ به نقل عطاری، حسین پور، راهنورد، 1388).
ازجمله مخاطرات ازدواج و روابط بین زن و شوهر دلزدگی زناشویی است. دلزدگی زناشویی وضعیت دردناک فرسودگی جسمی، عاطفی و روانی است که کسانی که توقع دارند عشق رویایی و ازدواج به زندگیشان معنا بخشد را متزلزل میکند. دلزدگی زمانی اتفاق میافتد که زوجین متوجه میشوند علیرغم تلاشهایشان رابطهشان به زندگی معنا نداده و نخواهد داد (پاینز، به نقل شاداب 1381).
فرسودگی یکروند تدریجی است و بهندرت بهطور ناگهانی بروز میکند. درواقع صمیمیت عشق بهتدریج رنگ میبازد و به همراه آن احساس خستگی عمومی عارض میشود. کایزر (2003) معتقد است باوجوداینکه برخی ازدواجها بهنوعی سرخوردگی را تجربه میکنند اما بسیاری از آنها باکیفیتی پایین ادامه یافته وزندگی متأهلی بیثباتی را تشکیل میدهند که متمایل به فروپاشی است و مسلماً با فراوانی افکار و تصورات درباره جدایی همراه خواهد بود (شریفی، کارسولی، بشلیده،1390). فرسودگی جسمی با نشانگانی مانند احساس خستگی، کسالت و بیحالی بروز میکند که با خواب رفع نمیشود. فرسودگی عاطفی بااحساس آزردگی، ناامیدی، غمگینی، تنهایی و بیهودگی مشخص میشود. فرسودگی روانی معمول بهصورت کاهش خودباوری و منفی نگری نسبت به روابط بهخصوص رابطه با همسر و احساس یاس و سرخوردگی نسبت به همسر بروز میکند (ادیب راد،1384).
ضرورت انجام تحقیق
در سالهای گذشته دیدگاه زنان و مردان درباره زندگی تغییر کرده است. امروزه، دیدگاه مردان وزنان درباره مفهوم خود تغییر کرده است. همچنین ایدهها درباره نقش سنتی زنان ومردان تغییر کرده است. امروزه زنان برای به ظهور رسانیدن توانمندی های خود افزایش عزت نفس و خود شکوفایی به اشتغال علاقه مند شده اند (نظری،1386).
تغییر نقش های سنتی زنان و تقاضای روزافزون آنها برای مشارکت در عرصه های مختلف، به واقعیتی انکار ناپذیر در جامعه ایران تبدیل شده است (جواهری، سراج زاده، رحمانی،1389). اغلب زوجین علاقمند به اشتغال بوده یا شاغل هستند و حتی طبق آمار گرفته شده (زوج های دو شغلی) و دو درآمدی رو به افزایش است. مشاهده میشود که هرکدام از زوجین بیش از نیمی از ساعات روزانه خود را در محیط کاریشان سپری می کنند (کارلسون،1378). با رشد روزافزون و گسترش اشتغال ساخت خانواده و نقش های والدین دچار دگرگونی شده و در روابط همسران با یکدیگر و روابط مادر و پدر با فرزندان نیز تغییراتی به وجود آمده است (پارسل و مناغان، به نقل از اقدامی وحسین چاری،1387).
زن موجودی است که می تواند سرمایه ای برای اصلاح جامعه باشد و انسان های والا پرورش دهد. آسایش خانواده و جامعه به برکت وجود زن و طبیعت او تحقق می یابد. ورود زنان به محیط های اجتماعی وایجاد فرصت های شغلی وگزینش آن ها برای شغل های موجود در جامعه سبب تنوع نقش های آنان در اجتماع وخانواده وتعدد روابط اجتماعی وتعلقات گروهی شده است. این پدیده موجب تغییر دیدگاهها و نگرش آنان شده و مسائل جدیدی را بوجودآورده است (محمدی، بلوریان، عارفی، 1389).
از نظر کارلسون (1378) یکی از دلایل تنیدگی زنان شاغل داشتن مسئولیت های متعدد در محیط حرفه ای و خانوادگی است که یکی از مسائل اصلی روابط کار و خانواده را تشکیل می دهد یعنی زنان شاغل به دلیل انتظارات سنتی که از آنان می رود از یک سو مسئولیت انجام وظایف خانه داری، تربیت فرزندان و انجام وظایف زناشویی را به عهده دارند و از سوی دیگر ضرورت های اقتصادی همراه جنبش های دفاع از حقوق زنان، آنان را در جهت یک زندگی فعال سوق داده است. یعنی به دلیل تغییرات بنیادی در نقش زن در روابط کار و خانواده زنان دیگر نمیتوانند به عنوان مادر در خانواده، همه عمر خود را در کانون خانوادگی بگذرانند. لذا زنان علاوه بر تنیدگی های ناشی از خانه و خانواده، با تنیدگی های ناشی از کار هم مواجهند (ادیب راد،1385).
برای اکثر مردم کار چیزی فراتر از وسیله تأمین معاش تلقی می گردد. کار سبب بالارفتن موقعیت اجتماعی و موجب فعالیت ذهنی و جسمی می شود. به اوقات زندگی فرد نظم و ساختار می بخشد و سبب گسترش تلاش های انسانی می شود و حس هدف و مقصود مشترک می آفریند. افراد بیکار در مورد وضعیت جسمی خویش دچار نگرانی هستند و از مراجعان دائمی پزشکان به شمار می روند (فدایی و علی بیگی،1390).
بعلاوه زمانی که زن و شوهر هردو شاغل بوده و زندگی متحرک و سازنده ای دارند جنبه های مثبتی در زندگی آنها وجود دارد (گیلبرت به نقل از نظری،1386). همسری که علاقه های مخصوص به خود دارد دارای هیجان بیشتری است (روسو به نقل از نظری،1386). علی رغم مسائل حرفه ای، کیفیت محاوره ها و حمایت شخصی این فرد ممکن است رابطه را غنی تر کند (باروک و اسکوآرتز به نقل از نظری،1386).
با افزایش زنان تحصیلکرده در ایران و درخواست آنها برای اشتغال، مطالعه وضعیت سلامت زنان شاغل از اهمیت زیادی برخوردار است. تداخل نقش های چندگانه سبب کاهش کیفیت کار، اختلافات زناشویی، انتقال رنج وناراحتی روانی به کودکان، صدمه به کیفیت زندگی و کاهش سلامت روان آنها می گردد (حدادی، کلدی، سجادی، صالحی، 1390).
اختلاف دیدگاه ها مربوط به تاثیر شغل بر زندگی زنان و اختلاف پژوهش های پیشین در این زمینه و تحول جامعه نسبت به دهه های گذشته ایجاب می کند که تحقیقی در این زمینه صورت گیرد تا بتواند تضاد های مربوط به این زمینه را پاسخگو باشد.
اهداف
هدف کلی:
بررسی مقایسه ای بهزیستی روانشناختی و دلزدگی زناشویی بین زنان شاغل (معلم) و خانه دار
اهداف جزئی:
فرضیه ها (سؤالهای تحقیق)
فرضیه های اصلی:
فرضیه های فرعی:
تعریف متغیرها و اصطلاحات
تعریف مفهومی و عملیاتی
بهزیستی روانشناختی: داشتن احساس مثبت و رضامندی عمومی از زندگی است که خود و دیگران را در حوزه های مختلفی چون خانواده، دوستان، شغل را در بر می گیرد. این تحقیق از مدل 6 بعدی کارول ریف برای تعریف و سنجش بهزیستی استفاده می شود. این 6 بعد عبارتند از: خود تعیین گری، تسلط بر محیط، رشد و بالندگی شخصی، خویشتن پذیری، روابط مثبت با دیگران و هدف داشتن در زندگی. در این تحقیق به منظور بررسی بهزیستی روان شناختی کلی و 6 مولفه آن از مقیاس 84 گویه ای بهزیستی روان شناختی ریف استفاده می شود که 6 مولفه دارد. به هر بعد 14 سوال اختصاص دارد.
خود تعیین گری: فرد خود تعیین گرا (خود پیرو و مستقل) در مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف، در این بعد، نمره بالایی می گیرد. وی فرد مستقلی است که توانایی مقاومت در مورد فشارهای اجتماعی را دارد وبر اساس ارزش های شخصی خود و به طریقی که معتقد است درست است، رفتار می کند. قدرت کنترل و تنظیم رفتارهای خود را دارد و خود را بر اساس معیارها و استاندارد های خویش ارزیابی می کند بر عکس، کسی که در این بعد نمره پایینی می گیرد، به انتظارات و ارزیابی دیگران توجه دارد. برای تصمیم گیری در مورد امور مهم زندگی اش به نظرات دیگران توجه دارد و آنطور که دیگران دوست دارند رفتار می کند.
تسلط بر محیط: کسی که در این بعد نمره بالایی می گیرد، احساس می کند بر اوضاع مسلط است و توان آن را دارد که مدیریت اوضاع پیرامون خود را در دست داشته باشد. وی از فرصت های موجود استفاده موثر می کند و قادر است بر اساس نیازها و مقتضیات شخصی اش شرایط مناسب را فراهم سازد. بر عکس کسی که در این بعد نمره پایینی بدست می آورد برای روبرو شدن با تقاضاهای زندگی روزمره احساس ضعف می کند و احساس می کند که نمی تواند در شرایط موجود تغییری ایجاد کند به طور کلی احساس کنترل جهان پیرامون خود را ندارد.
رشد شخصی: کسی که در این بعد نمره بالایی می آورد، احساس رشد مداوم و پیوسته دارد. از احساس رشد و پیشرفت برخوردار است و نسبت به تجارب جدید از گشودگی برخوردار است یعنی پذیرای تجارب نو و تازه است. بر عکس کسی که در این بعد نمره نمره پایین می گیرد، احساس رکود می کند و فاقد احساس رشد و بالندگی شخصی در طول زمان می باشد. چنین شخصی نسبت به زندگی احساس کسالت و دلزدگی دارد و احساس می کند که در ایجاد رفتارها و نگرش های جدید و نو ناتوان است.
روابط مثبت با دیگران: فردی که در این خرده مقیاس بهزیستی روان شناختی، نمره بالایی کسب می کند، از رابطه گرم، رضایت بخش و اعتماد بخشی با دیگران برخوردار است و احساس همدردی قوی نسبت به دیگران داردو دارای عاطفه و احساس نزدیکی نسبت به دیگران می باشد. او نسبت به دیگران احساس تفاهم و درک متقابل دارد و از داد و ستد های روابط انسانی آگاهی دارد. شخصی که در این بعد نمره پایینی می گیرد، روابط نزدیک اندک و محدودی دارد و برقراری روابط گرم و صمیمانه برایش مشکل است و نسبت به دیگران گشودگی ندارد و به مسائل آنها توجهی ندارد. چنین فردی خواهان ایجاد و حفظ روابط محکم و استوار با دیگران نیست.
هدف داشتن در زندگی: کسی که در این بعد نمره بالایی به دست می آورد، احساس میکند که زندگیش هدفمند و جهت دار است. احساس میکند که زندگی کنونی، گذشته او معنادار بوده است و بر این باور است که میتواند زندگیش را با معنا و هدفدار سازد. بر عکس، کسی که در این بعد از مقیاس بهزیستی نمره پایینی میگیرد، زندگی را معنادار نمیبیند، هدف های معین و جهت گیری مشخصی در زندگی خود ندارد. در زندگی گذشته اش معنایی نمی بیند و برای آینده نیز چشم اندازی که معنا بخش زندگیش باشد، تصور نمیکند.
پذیرش خود: فردی که پذیرش خود بالایی دارد، نگرش مثبتی نسبت به خودش دارد و نسبت به جنبه های گوناگون خود، خوب و بد، هردو، شناخت و آگاهی داردو نسبت به زندگی گذشته اش احساس مثبتی دارد. بر عکس، فردی که در این بعد ضعیف است و نمره پایینی میگیرد، از زندگی خود راضی نیست، از آنچه در زندگی گذشته برایش اتفاق افتاده است ناراضی است و نسبت به گذشته احساس سرخوردگی دارد و در حسرت آن است که ای کاش شخص دیگری بود متفاوت از آنچه اکنون هست.
دلزدگی زناشویی:
نمره ای است که فرد در پرسشنامه فرسودگی زناشویی پاینز (CBM)، کسب مینماید و فرسودگی آزمودنی را در سه بعد جسمانی، روانی و عاطفی میسنجد.
فرسودگی زناشویی وضعیت دردناک جسمی، عاطفی و روانی است کسانی را که توقع دارند عشق رویایی به زندگیشان معنی بخشد را متاثر می سازد. فرسودگی هنگامی بروز می کند که آنها متوجه می شوند، علی رغم تمام تلاشهایشان این رابطه به زندگیشان هیچ معنی و مفهوم خاصی نداده است (ون پلت،2004؛ پاینز،1996، ترجمه شاداب، 1381).
خستگی جسمی: فرسودگی جسمی با نشانگانی مانند خستگی، کسالت، بی حالی بروز می کند که با خواب رفع نمی شود. این افراد گاهی دچارسردردهای مزمن، دردهای شکمی و یا کمردرد می شوند و همچنین مستعد ابتلا به بیماری هستند (شاداب،1381. به نقل از نیکوبخت، کریمی و بهرامی،1390).
ای (اصول اخلاقی) و دو بخش اصلی (منشور اخلاقی سازمان و عهدنامه اخلاقی کارکنان) سازمان می یابد. سند جامع اخلاقی مفاهیم گوناگون اخلاقی دارد. تعریف عملیاتی، تحلیل مفهومی و بیان سنجه ها و نشانگرهای آنها می تواند در پایان سند پیوست شود. عده ای این مباحث را در پانوشت صفحات مربوط می آمورند.
عهدنامه اخلاقی شامل مسئولیتها و وظایف اخلاقی همه کسانی است که در سازمان شاغل اند. عهدنامه اخلاقی برخلاف منشور اخلاقی از آن افراد است. هر فردی در هر شغلی نسبت به کارفرما و سایر ذی نفعان و صاحبان حق، مسئولیت اخلاقی دارد. صاحبان مشاغل، امروزه، فراتر از سازمان به تدوین عهدنامه اخلاقی پرداخته اند و کتابخانه ها از آنجا که سازمانی مردم نهادند در این میان نقش موثری دارند. سند اخلاقی به دلیل اهمیتی که دارد، محتاج بازنگری مستمر است تا متناسب با توسعه کسب و کار، فراگیر و کارا باشد. این سخن درست است که صرف تدوین سند اخلاقی سبب اخلاقی شدن سازمان نمی شود، اما اگر نتیجه گرفته شود که سند اخلاقی امری زایدی است، در دام مغالطه افتاده ایم. سند اخلاقی به منزله شرط لازم و نه کافی برای تحقق اخلاق در سازمان ضروری است. ( قراملکی، 1390: 218-217).
عهدنامه اخلاقی بیانیهای فراگیر از مسئولیت اخلاقی منابع انسانی است. عهدنامه اخلاقی کتابداران و کارشناسان اطلاع رسانی شامل وظایف اخلاقی آنان در قبال کتابخانه و مرکز اطلاع رسانی به منزله یک سازمان، کاربران و مسئولیت اخلاقی آنان در قبال حرفه کتابداری و اطلاع رسانی است. نگاه اخلاقی به سازمان اساس مسئولیت پذیری کارکنان نسبت به سازمان است. تلاش در افزایش بهره وری، ترجیح منافع سازمان بر منافع شخصی، تلاش برای افزایش خودشناسی لحظه ای، ذکر خیر از سازمان و دوری از غیبت کردن، حساسیت و شادابی نسبت به کامیابی سازمان از ابعاد مهم وفاداری کتابداران و اطلاع رسانان در قبال کتابخانه و مرکز اطلاع رسانی است.
1-6-4. ویژگی های حرفه کتابداری
کتابداری و اطلاعرسانی رشتهای است که از اصول نظری و دانش فنی مناسب جهت خدمت به نیازهای اجتماعی برخوردار است. هر چند دیویی در ردهبندی خود ردهای بهکتابداری اختصاص داده که با سایر ردهها ارتباط چندانیندارد، لیکن وجود چنین ارتباطی نه تنها غیرممکن نیست بلکه معقول است. ریموند ایروین مبانی ارتباط بین کتابداری و برخی رشتهها از جمله علوم اجتماعی، علوم تربیتی، تاریخ، روانشناسی، اخلاق و ادبیات را از لحاظ نظری تشریح کرده است (موکهرجی، ١٣۶٨: ٢٧-٣١).
1-7. متغیرهای مستقل و وابسته
متغیر مستقل: میزان آشنایی کتابداران کتابخانهها (از نظر سن، تجربه کاری، سطح تحصیلات، تخصص شغلی، جنسیت، سمت، شرایط استخدامی)
متغیر وابسته: معیارهای اخلاق حرفهای کتابداری
– مسئولیت در مقابل سازمان مربوطه
– مسئولیت در مقابل جامعه
– مسئولیت در مقابل حرفه
– مسئولیت در مقابل همکاران
– مسئولیت در مقابل استفاده کنندگان
– مسئولیت در مقابل خود
– مسئولیت در قبال متخصصان سایر رشته ها
[1] Ethics
[2] Professional ethics
سرمایه گذاری مادی و معنوی برای رشد سالم و تربیت صحیح کودکان و نوجوانان و جوانان، در واقع اساسی ترین و مهم ترین سرمایه گذاری خانوادگی، اجتماعی و مالی می باشد. این سرمایه گذاری از جنبه های مختلف انسانی، فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی حائز اهمیت می باشد. توجه به نوجوانان مستلزم تامین نیازهای زیستی، روانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آنان می باشد. کمک نهادهای اجتماعی شامل ایجاد تسهیلات لازم اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در راستای اهداف فوق برای نوجوانان است ( احمدیان، 1388 ).
آموزش و پرورش در هر جامعه یکی از نهادهای تاثیر گذاری است که انتظار می رود به طور متوازن و متعادل به جنبه های مختلف وجودی انسان توجه داشته و زمینه ها و اسباب لازم را برای رشد همه جانبه ی دانش آموزان فراهم سازد. بنابراین در آموزش و پرورش امروزی نه تنها پیشرفت معلومات بلکه رشد شخصیت و سلامت روان دانش آموزان نیز ضروری به نظر می رسد ( رضایی، 1387 ).
از طرفی نوجوانی، یکی از چالشانگیزترین، تنشزاترین، جذابترین و در عین حال مشکلسازترین دوران زندگی هم برای نوجوانان و هم برای والدین، معلمان و متخصصان سلامت جامعه است.در عین حال، نوجوانی دورهای با بهترین خوشیها، تفریحات، تهییجها، آرمانگراییها و خوشبینیهایی است که طی آن نوجوان لذت خودپیروی، استقلال، صمیمیت و برنامهریزی برای آینده را میچشد و به اوج تحول جسمانی، عاطفی و ذهنی دست مییابد ( خدایاری فرد، 1388 ).
در این دوره نیاز به تعادل هیجانی و عاطفی به خصوص تعادل بین عواطف و عقل، درک ارزش وجودی خویش، کسب مهارت های اجتماعی لازم در دوست یابی، حفظ تعادل روانی و عاطفی خویش در مقابل عوامل فشارزای محیطی و شناخت زندگی سالم و موثر و چگونگی برخورد با آن ها، از مهم ترین نیازهای نوجوانان است. گروه سنی مشغول به تحصیل در این دوره بیشتر نوجوانان 19 – 14 سالگی می باشندکه توجه به نیازهای آنان مانند هر دوره دیگری دارای وظایف و تکالیف مشخصی است بدیهی است که اگر دانش آموزان از عهده این تکالیف و وظایف بر آیند به پختگی لازم در رشد و پیشرفت دست خواهند یافت و اگر دانش آموز از عهده تکالیف و وظایف خود در این دوره برنیامد رفتار ناپخته و رشد نکرده ای را از خود نشان می دهد. بنابراین کمک به آنان در رشد و گسترش مهارت های زندگی، افزایش اعتماد به نفس در برخورد با مشکلات، حل مشکلات خود و همچنین کمک به آنان در رشد و تکامل عواطف و مهارت های اجتماعی لازم ( ارتباط بین فردی، حل مسئله، کنترل خشم و ابراز وجود ) جهت سازگاری موفق با محیط اجتماعی و زندگی موثر و سازنده در جامعه امری اساسی است ( اکبری، 1389 ).
تابا نیاز را به صورت کلی فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب تعریف کرده است؛ از نظر وی نیاز در زمینه آموزش و یادگیری، بر حسب ویژگی ها، توانایی ها و یا نگرش هایی تعریف می شود که لازم است یادگیرنده و یا گروهی از یادگیرندگان از آن برخورداری باشد؛ ولی در حال حاضر فاقد آن هستند. براساس این تعریف، از اقدامات اصلی در تعیین نیازها، مشخص ساختن وضعیت فعلی یادگیرنده و یادگیرندگان مورد نظر است زیرا « برنامه های درسی » چنان طراحی می شوند که به یادگیری افراد می انجامد از آن جایی که سابقه یا پیشینه ی یادگیرندگان متفاوت است تشخیص خلا ها، نقایص و تفاوت ها در این زمینه حائز اهمیت است ( میرزابیگی، 1387 ).
یکی از ابزارهای مهمی که در اختیار آموزش و پرورش است کتاب های درسی است که می توان به وسیله آن روحیه پژوهش، نقادی و خلاقیت را در دانش آموزان ایجاد کرد. شواهد و تجربیات نشان می دهد که در کشور ایران، طراحی و تدوین برنامه های درسی از روش سنتی، موضوع مدار و کتاب تبعیت می کند و کمتر به فرایند یاددهی – یادگیری توجه می کنند و بیشتر به محتوی تالیفی و انتقال معلومات توجه دارند. به بیان دیگر نگاه کارشناسان و مولفان کتاب های درسی به برنامه درسی پیش از آن که نگاهی فرایند مدار و رشد مدار و پویا باشد، نگاهی بدون تحرک، موضوع مدار و پایبند به انتقال معلومات است ( چایچی، 1382 ).
در فرایند برنامه ریزی درسی، عنصر هدف نقش بسیار اساسی و جهت دهنده به همه ی فعالیت های تربیتی و آموزشی دارد و پس از آن، عنصر محتوا به عنوان عنصر اساسی و هسته ی مرکزی برنامه های تعلیم و تربیتی همواره مورد توجه فلاسفه، عالمان و مربیان تعلیم و تربیت بوده است. این توجه ناشی از این حقیقت است که هر اندازه اهداف تعلیم و تریت جامع باشد و همه ی نیازهای فراگیران و جامعه را دربرگیرد، بدون داشتن محتوایی مناسب، امکان تحقق این اهداف وجود نخواهد داشت ( میرلوحی و همکاران، 1386 ).
بنابراین در انتخاب محتوا باید به معیارهای اهمیت، سودمندی، اعتبار، امکان پذیری، قابلیت یادگیری، نیاز به علایق دانش آموزان، انعطاف پذیری، توجه به ساختار دانش، خودکفایی و پایه بودن برای یادگیری مستمر و آموزش های بعدی توجه شود و نیز به ارتباط با زندگی و تجربیات روزمره و مسائل روز، ایجاد فرصت برای فعالیت و مهارت های چندگانه، تناسب با نیازها و موضوعات مهم جامعه، تناسب با پیشرفت های علمی و فن آوری و کمک به رشد همه جانبه فرد به عنوان معیارهای مهم در انتخاب محتوا دقت کافی مبذول داشت ( موریسون، 1993 ).
با عنایت به موارد فوق و با توجه به این که در مورد نیازهای مادی و معنوی دانش آموزان و کتب درسی تحقیقی صورت نگرفته یا تحقیقات بسیار کمی در این زمینه صورت گرفته است. لذا، با توجه به علاقه پژوهشگر و اهمیت کتب درسی به ویژه در دوره متوسطه و اهمیت روز افزون آموزش روان شناسی و تاثیر انکار ناپذیر آن در رشد روانی، جسمی و عاطفی دانش آموزان دراین پژوهش به دنبال آن هستیم که بدانیم آیا محتوی کتاب روان شناسی توانسته است پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی دانش آموزان سال سوم متوسطه باشد. که در این راستا به برخی از نیازهای دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان شهرکرد از قبیل نیازهای دینی و اخلاقی، روان شناختی، زیستی،آموزشی و تربیتی، مهارتی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اشاره خواهد شد.
1-3-1- اهداف کلّی
1-3-1-1- بررسی میزان انطباق محتوای کتاب روانشناسی سال سوم متوسطه با نیازهای مادی دانش آموزان شهرستان شهرکرد از دیدگاه دبیران در سال1391.
1-3-1-2- بررسی میزان انطباق محتوای کتاب روانشناسی سال سوم متوسطه با نیازهای معنوی دانش آموزان شهرستان شهرکرد از دیدگاه دبیران در سال1391.
1-3-1-3- بررسی میزان انطباق محتوای کتاب روانشناسی سال سوم متوسطه با نیازهای مادی دانش آموزان شهرستان شهرکرد در سال 1391.
1-3-1-4- بررسی میزان انطباق محتوای کتاب روانشناسی سال سوم متوسطه با نیازهای معنوی دانش آموزان شهرستان شهرکرد در سال1391.
1-3-2- اهداف جزئی
می دانیم که دوره نوجوانی و جوانی یکی از مراحل کمال انسان است و امکانات وجودی برای کسب صفات الهی که در خلقت آدمی مقرر شده در این دوره آماده می شود و فراگیرندگان امروز، شهروندان فردای جامعه محسوب می شوند که باید در ابعاد متفاوت رشد یابند و مهارت های لازم را کسب کنند. انسان های تک بعدی حاصل تربیت های یک بعدی هستند و انسان های جامع از طریق محتوای جامع تربیت می شوند، بنابراین محتوایی با اهمیت است که به ابعاد اساسی یادگیرنده توجه کند و آموزش آن گرایش های فطری فرد را پرورش دهد. اگر محتوا جنبه عقلی را رشد دهد ولی از رشد بعد معنوی و عبادی غفلت شود یا بعد اجتماعی را پرورش دهد ولی از بعد عاطفی غفلت کند محتوای مناسبی نیست.
از طرفی می دانیم کتاب درسی به عنوان یکی از رایج ترین وسایل یادگیری است ( مشایخ، 1388 ). که مورد استفاده دانش آموزان و معلمین می باشد و نقش مهمی در آماده کردن دانش آموزان برای زندگی دارد، با توجه به اینکه نظام آموزش و پرورش کشور نظامی متمرکز است و تمام برنامه ها و محتوای کتاب های درسی، توجه کافی مبذول داشت ( نژاداحدی انزلی، 1384 ).
کارایی و مناسب بودن کتاب های درسی یکی از شاخص های مهم مطلوبیت نظام آموزشی و ناکارآمدی و شکل بودن آن مساوی با ضعف نظام آموزشی است. از این جهت توجه به کتاب های درسی و رعایت اصول علمی در تدوین آن ها و توجه به نیازهای آموزشی در تالیف کتاب های درسی از چنان حساسیتی برخوردار است که وقت بسیاری از کارشناسان، برنامه ریزان، مولفان کتاب درسی و معلمان یا دبیران را به خود مشغول داشته، به گونه ای که هر ساله هزینه های زیادی صرف تغییر و اصلاح کتاب های درسی می شود ( ملکی، 1386 ).
محتوای کتاب های درسی باید هماهنگ با پیشرفت ها و تحولات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی کشور توسعه یابد و اهداف، رسالت ها و برنامه ریزی خود را متناسب با نیازهای فراگیران، جامعه، تحولات جهانی ارتقا بخشد. برای این مهم ضرورت دارد از کم و کیف فعالیت ها شناخت حاصل نمود.
در بیان معیارهای انتخاب محتوا به معیارهایی چون تناسب محتوا با توانایی های ذهنی، تجربیات یا پیشینه، ویژگی های سنی، نیازها و توانایی های جسمی و هم چنین سازگاری با واقعیت های اجتماعی، ارتباط با مسائل روز و میراث فرهنگی و نهایتاً اعتبار واهمیت موضوع، ساختار رشته ی علمی، تعادلی از وسعت و عمق را می توان اشاره کرد ( میرزا بیگی،1387 ).
تناسب محتوا با نیازها و علائق دانش آموزان، از آن جهت دارای اهمیت است که یادگیری اساساً فرایندی است که مستلزم کوشش و تلاش فراوان است و تدام چنین تلاشی تنها رهین علاقه و رغبت دانش آموز به محتوای درسی می باشد. به همین دلیل بسیاری از روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت بر آنند که تا با شناسایی رغبت ها، علایق و نیازهای دانش آموزان با شایستگی کفایت محتوا را تا حد زیادی فزونی بخشند ( فتحی واجارگاه، 1389 ).
با توجه به اهمیت نقش روان شناسی در ابعاد مختلف زندگی، اهمیت و ضرورت بررسی و تحقیق علمی در مورد محتوای کتاب روان شناسی از جهت انطباق با نیازهای دانش آموزان قابل توجیه است. انجام یک تحقیق علمی در این زمینه دارای نتایجی است که در موارد مختلف ذیل قابل استفاده و مورد بهرهبرداری خواهد بود.
1-5-1- سئوال کلی تحقیق
1-5-1-1- میزان انطباق محتوای کتاب روانشناسی سال سوم متوسطه تا چه اندازه با نیازهای مادی دانش آموزان سال سوم متوسطه شهرستان شهرکرد از دیدگاه دبیران در سال 1391 مطابقت دارد؟
1-5-1-2- میزان انطباق محتوای کتاب روانشناسی سال سوم متوسطه تا چه اندازه با نیازهای معنوی دانش آموزان سال سوم متوسطه
شهرستان شهرکرد از دیدگاه دبیران در سال 1391 مطابقت دارد؟
1-5-1-3- میزان انطباق محتوای کتاب روانشناسی سال سوم متوسطه تا چه اندازه با نیازهای مادی دانش آموزان سال سوم متوسطه شهرستان شهرکرد در سال 1391 مطابقت دارد؟
1-5-1-4- میزان انطباق محتوای کتاب روانشناسی سال سوم متوسطه تا چه اندازه با نیازهای معنوی دانش آموزان سال سوم متوسطه شهرستان شهرکرد در سال 1391 مطابقت دارد؟
سئوالات جزئی تحقیق
– Taba
– Morrison