رشد ادبیات در زمینه بازخورد بیانگر این است که از طریق درگیر شدن فعالانه فراگیر در فرآیند یادگیری، فراخوانی و یادآوری اطلاعات اساسی، به طور معناداری افزایش پیدا میکند. در این که بازخورد افزوده نقش مؤثری بر یادگیری دارد، شکی نیست، آنچه چالش برانگیز است، نحوه ارائه آن است. سؤال این جاست، آیا انواع متفاوت بازخورد اثرات متفاوتی بر یادگیری دارند؟ این سؤال، سؤال اختصاصیتری را مطرح میسازد که بهترین نوع بازخورد در آموزش مهارتها چیست؟ علیرغم تلاش زیاد محققان، نتایج ضد و نقیض پژوهشها باعث نامشخص ماندن پاسخ شده است.
سالمونی و همکاران (1984) برای به دست آوردن نتیجهای منسجمتر، تعداد زیادی از پژوهشها را مرور کردند، که تلاش آنها منجر به پیدایش فرضیه هدایت شد. براساس این فرضیه، فراوانی کمتر بازخورد فراگیرنده را به استفاده از فرایندهای مفید یادگیری تشویق میکند و نقش بازخورد افزوده، هدایت فرد برای اجرای صحیح مهارت در طول تمرین است. به عبارت دیگر بازخورد به کوششهای ناموفق و خطاهای بزرگتر، یعنی زمانی که فراگیر به حرکات صحیح هدایت میشود، مؤثرتر از بازخورد به کوششهای موفق و خطاهای کوچکتر است. شواهد پژوهشی دیگر نشان داده بودند که، بازخورد پس از کوششهای ضعیف (استفاده از نقش اطلاعاتی بازخورد)، برای پیشرفت اجرا مؤثرتر است و تجربهای که فرد در اصلاح خطا به دست میآورد، اهمیت ویژهای برای کسب مهارت دارد (مگیل، 2004). یافتههای رایت (1997) بر مؤثر بودن بازخورد به کوششهای ضعیف نسبت به کوششهای خوب دلالت داشت و نتیجه پژوهش بارنی و لی (2007) بیانگر برتری بازخورد به کوششهای ضعیف نسبت به بازخورد به کوششهای قوی بود.
اما دیگر پژوهشها، نظری متفاوت را بیان داشته و اظهار میدارند، ارائه بازخورد پس از کوششهای خوب (استفاده از نقش انگیزشی بازخورد) تأثیر بیشتری بر یادگیری مهارتهای حرکتی دارد. آلیس و جاج (2005) طی پژوهشی اظهار داشتند، آزمودنیها به دنبال دریافت بازخورد مثبت اهداف سطح بالاتری را انتخاب میکنند و بدین ترتیب یادگیری آنان افزایش مییابد.
نتایج پژوهشها چیویاکفسکی و ولف (2005) این فرضیه را به چالش کشید. آنها وقتی اثر بازخورد خودکنترل (بازخوردی که بر حسب نیاز و درخواست یادگیرنده ارائه میشود) و آزمونگر کنترل (بازخورد براساس تشخیص مربی مبنی بر نیاز شاگرد ارائه میشود) را بر یادگیری مقایسه کردند، دریافتند گروه خودکنترل که بعد از انجام تکلیف تصمیم به دریافت بازخورد میگرفتند نسبت به گروه دیگر در وقت اجرا برتر بودند و بنابراین ایجاد فرصت برای یادگیرنده به منظور اینکه بعد از اجرا تصمیم به دریافت بازخورد بگیرد نسبت به شرایطی که این فرصت داده نشود، منتهی به یادگیری بهتری میشود.
بازخورد خودکنترل، بازخوردی است که طی آن امکان مشارکت فعالانه آزمودنی در تعیین ویژگیهای تمرین میسر میگردد (مگیل، 2004). معمولاً پژوهشها انجام شده به صورت خودکنترل به این منوال انجام میشود که گروه خودکنترل را به یک گروه دیگر که به صورت جفتشده با آنها هستند، مقایسه میکنند. گروه دریافتکننده بازخورد خودکنترل دارای مزیتهای یادگیری بیشتری نسبت به گروه بازخورد جفتشده آنها بودند. به این دلیل که گروه جفتشده دقیقاً در همان کوششهای قرینهای بازخورد دریافت میکردند که گروه خودکنترل درخواست داده بودند، لذا هیچگونه اختیاری نسبت به دریافت بازخورد نداشتند. چیویاکفسکی و ولف (2005) نیز به صورت غیرمنتظره متوجه شدند که آزمودنیها بعد از کوششهای موفق درخواست بازخورد میکنند. براساس این یافته، آنها مطالعات دیگری برای مقایسه اثر بازخورد به کوششهای موفق و ناموفق بر یادگیری حرکتی انجام دادند، به طوری که یک گروه روی بهترین کوششها و گروه دیگر روی ضعیفترین کوششها بازخورد دریافت کردند. سپس مشاهده کردند که اجرای هر دو گروه در مرحله اکتساب تفاوت معناداری نداشت، ولی در آزمون یادداری گروه بازخورد به کوششهای موفق به مراتب بهتر از گروه بازخورد پس از کوششهای ضعیف بود و این تفاوت معنادار بود. ضمن اینکه حمایتطلب (2014) نیز در پژوهشی اثرات بازخورد خودکنترل و بازخورد آزمونگر کنترل بر یادگیری حرکتی در افراد مبتلا به فلج مغزی را مورد بررسی قرار داد، مشخص شد که بازخورد خودکنترل مؤثرتر از بازخورد آزمونگر کنترل بر یادگیری حرکتی در افراد مبتلا به فلج مغزی میباشد. چیویاکفسکی و ولف (2007) نشان دادند ارائه بازخورد به آزمودنیها پس از کوششهای خوب در مقابل ارائه بازخورد پس از کوششهای ضعیف، یادگیری بیشتری را ایجاد میکند. این یافتهها با این دیدگاه که بازخورد پس از خطاهای بزرگ دارای اهمیت است، مغایرت داشت. آنها در توجیه نتایج خود اظهار داشتند، برای یادگیرنده دریافت بازخورد مثبت نسبت به بازخورد منفی انگیزانندهتر است و موجب یادگیری مؤثرتری میشود.
بدنبال پژوهشها چیویاکفسکی و ولف (2002 و 2007)، نتیجه پژوهش چیویاکفسکی، ولف، والی و برگز (2009) و پترسون و کارتر، (2010) نشان داد که آزمودنیها اغلب تمایل دارند پس از کوششهای خوب خود تقاضای بازخورد نمایند. این بدین معنی است که افراد در تعیین نسبی تلاشهای خوب و بد خود کارآ هستند و میتوانند کوششهای خوب خود را از کوششهای ضعیف خود تشخیص دهند و این یافتهها پیشنهاد میکنند که ممکن است یکی از دلایل اثربخشی بازخورد خودکنترل این باشد که این روش پتانسیل افزایش احساس شایستگی یادگیرنده را دارد. اما در این میان باقرلی و همکاران (1385) نیز در پژوهش خود تفاوتی بین دو گروه بازخورد پس از کوششهای موفق وکوششهای ناموفق مشاهده نکردند. همچنین برخی پژوهشها دیگر نیز به نتایج متفاوتی دست یافتند. به عنوان مثال درنکیده و همکاران (1384) به بررسی تأثیر سه نوع بازخورد حذفی، حذفی معکوس و خودکنترل بر اجرا و یادگیری شنای کرال پرداخت. در گروههای حذفی و حذفی معکوس به ترتیب فروانی نسبی بازخوردها در طول مرحله اکتساب کاهش و افزایش یافت و گروه باخورد خودکنترل در کوششهایی که خودشان درخواست میکردند، بازخورد دریافت نمودند. نتایج اختلاف معناداری را بین انتقال بلافاصه و تأخیری سه نوع بازخورد نشان نداد.
مطالعهای توسط موراتیدیس و همکاران در سال (2008) انجام گرفت، که به بررسی نقش انگیزشی بازخورد مثبت در ورزش و تربیتبدنی پرداختند. نتایج نشان میدهد که ارتباط مثبتی بین بازخورد مثبت و عملکرد وجود دارد، در حالی که بازخورد بدون انگیزش ارتباط منفی با عملکرد را دارا میباشد. به نظر میرسد مزایای روش خودکنترل پدیدهای نسبتاً پایدار باشد، هرچند هنوز دلایل زیربنایی وجود مزایای یادگیری در روش خودکنترل به خوبی روشن نشده است. تاکنون پژوهشی انجام نشده است تا بصورت مستقیم اثر دو وضعیت خودکنترل و آزمونگر کنترل را بر نیازهای روانشناختی یادگیرنده مورد بررسی قرار دهد. تشریحات ارائه شده تاکنون نسبتاً مبهم بوده و غالباً از مفاهیم مرتبط با حیطه یادگیری شناختی مانند درگیری فعال یادگیرنده و یادگیری عمیقتر، برگرفته شده است. از این دیدگاه آزمونهای تجربی مرتبط با مباحث روانشناسی ارائه بازخورد با کمبود مواجه است و هنوز این سؤال بدون جواب باقی است که نوع برتر بازخورد در آموزش تکالیف و مهارتهای پیچیدهای مانند سرویس کوتاه بدمینتون چیست؟ به طور کلی سؤالی که محقق قصد ارائه پاسخی منطقی و علمی به آن دارد این است که آیا بازخورد خودکنترل و آزمونگر کنترل بر میزان انگیزش و سپس یادگیری ورزشکاران اثرگذار است یا خیر؟
در اکثر پژوهشها قبلی گروه خودکنترل با گروه جفتشده مقایسه میشد، گروهی که بدون توجه به عملکردشان و براساس گروه خودکنترل به آنها بازخورد داده میشد، برای مثال آزمودنی گروه جفتشده در همان کوششی بازخورد دریافت خواهد کرد که همتای او در گروه خودکنترل بازخورد درخواست کرده باشد هدف از رویکرد جفت کردن، کنترل مقدار و زمانبندی بازخورد (یا عواملی که توسط یادگیرنده کنترل میشود) است. به دلیل اینکه تعداد میانگین و زمان دریافت بازخورد در گروه خودکنترل و جفتشده یکسان است، بروز هر تفاوتی در آزمون یادداری یا انتقال گروهها میتواند به این واقعیت نسبت داده شود که یک گروه، کنترل بیش از یک متغیر خاص را بر عهده داشته است، در حالی که گروه دیگر (جفتشده) نسبت به این متغیرها آزادی عمل نداشت. مزایایی از برنامه بازخورد خودکنترل در تکالیف حرکتی مختلف دیده شده است. برای مثال برخی پژوهشها از تکالیف پرتابی استفاده کردهاند که در آن بازخورد درباره شکل حرکت (جانل، باربا، فرلیک، تینانت و کاراف، 1995) یا دقت پرتاب (چیویاکفسکی، ولف، لاراگ، کفر و تانی، 2008) ارائه شده است. همچنین نشان داده شده است که بازخورد همزمان خودکنترل یادگیری ویژگیهای ادراکی (مانند تنظیم سرعت راه رفتن در حین راه رفتن از بین درهایی که بصورت مجازی باز و بسته میشوند: هات، کاماچون، فرناندز، جکوبز و منتاگنه، 2009) و یادگیری فرود هواپیمای مجازی (هات، جاکوبس، کاماچون، گالن و منتاگنه، 2009) را افزایش میدهد. محققین دیگری مزایایی از بازخورد خودکنترل در یادگیری تکالیف زمانبندی گزارش کردهاند (چن، هندریک و لیدور، 2002؛ چیویاکفسکی و ولف، 2002؛ پیترسون و کارتر، 2010). پس طبیعی به نظر میرسد که گروه خودکنترل نسبت به گروه جفتشده دارای برتری باشد. این یافتهها نشان میدهند که نیاز یادگیرنده به استقلال نقش مهمی در این موقعیتها ایفا میکند. یافتههای ارائه شده اهمیت اثرات انگیزشی بر یادگیری حرکتی را نشان داده و پیشنهاد میکند ممکن است حداقل بخشی از اثرات برخی از متغیرها که نقش اطلاعاتی برای آنها فرض شده است، بصورت بالقوه به ویژگی انگیزشی آنها مربوط شود. نیازهای روانشناختی پایه مرتبط با احساس «شایستگی» و «استقلال» ممکن است بسیاری از این اثرات انگیزشی را تحت تأثیر قرار دهد. ویژگی انگیزش و بازخورد از عوامل مهم و تأثیر گذار بر عملکرد ورزشکاران میباشد.
ما در پژوهش حاضر ضمن کنترل تواتر بازخورد که موضوعی مهم در این زمینه میباشد، اثرات بازخورد را در شرایط خودکنترل و آزمونگر کنترل و همچنین بازخورد جفتشده با خودکنترل و بدون بازخورد بر انگیزش و یادگیری مهارت سرویس کوتاه بدمینتون را در جوانان مورد مقایسه قرار دادهایم. به نظر میرسد، مطالعۀ میزان انگیزش که به وسیلۀ بازخورد ایجاد میشود، واجد ارزش پژوهشی قابل ملاحظهای باشد. تا از این رهگذر اطلاعاتی را در خصوص اثرگذاری انواع بازخورد به خصوص بازخورد خودکنترل بر انگیزش و یادگیری مهارتهای حرکتی در اختیار مربیان قرار دهیم. بدیهی است کاربرد مناسب بازخورد در امر تسریع یادگیری، موجب صرفه جویی در هزینه و زمان میشود.
هدف از اجرای پژوهش حاضر مقایسه اثرات بازخورد خودکنترل و آزمونگر کنترل بر انگیزش، اجرا و یادگیری سرویس بدمینتون در دانشجویان پسر دانشگاه سمنان میباشد.
.Feedback
.Schmidt
.le
.Knowledge of result
.Magill
.Richardson & le
.Augmented Feedback
.Schmidt & risberg
.Sanli, Patterson, Bray, & Lee
.Adams
.salmoni
.Ghidance Hypothesis
[13].Salmoni , Schmidt & Walter
[14].Wulf & Shea
[15].Pashler, Cepeda, Wixted & Rohrer
.Wright
.Barney and Lee
.Ilies & Judg
.Positive feed
.Chiviacowsky&Wulf
.Self-controled feedback
.Feedback after good trial
.Feedback after poor trial
.Chiviacowsky, wulf, wally & Borges
.Patterson & cater
.Mouratadis et al
.Yoked group
.Janelle, Barba, Frehlich, Tennant & Caraugh
.Chiviacowsky, Wulf, LA Roque, Kaefer & Tani
.Huet, Camachon, Fernandez, Jacobs & Montage
.Huet, Jacobs, Camachon, Fernandez, & Montagne
.Chen, Hendrick & Lidor
در ورزشهای سرعتی– توانی مانند فوتبال، هندبال و بسکتبال که اغلب دارای مسابقات لیگ هستند، ورزشکار مجبور است که در فصل مسابقات خود را برای حضور در چندین مسابقه آماده کند (علیجانی، ۱۳۸۴). برنامه تمرینی مؤثر، نیازمند ترکیبی از شدت و مدت، تعداد جلسهها و نوع تمرین برای اعمال اضافهبار بر دستگاههای مختلف بدن و ایجاد سازگاری است. سازگاریهای تمرینی با برنامههای تمرینی به کار گرفته شده ارتباط دارد (قهرمانلو، 1385؛ علیزاده و همکاران، 1389). تمرین موازی، تمرین چند دستگاه تولید انرژی و اجرای همزمان انواع مختلف تمرینهاست. این تمرین، برای سازگاری در آن ورزشهایی حائز اهمیت است که به بیش از یک دستگاه تولید انرژی متکی هستند. در طراحی و اجرای این نوع برنامه تمرینی، بین مربیان اختلاف نظر وجود دارد؛ ضمن اینکه برخی از کارشناسان اینگونه تمرینها را تأیید نکردهاند و اعتقاد دارند که دربارهی روشهای تمرینی آن باید بررسیهای دقیقتری را انجام داد (رحیمی و همکاران، 1388؛ علیزاده و همکاران، 1389).
ورزش فوتبال به نیازهای فیزیولوژیکی گوناگونی وابسته است. در فوتبال، تعادل بین این اجزای آمادگی به سطح عملکرد یا اجرای بازیکن فوتبال، پستی که در آن بازی می کند و روش بازی تیم بستگی دارد (کولات و همکاران، 1993؛ فرامرزی و همکاران، 1389). بازیکنان در سطح بالای فوتبال نیازهای متفاوت و متعددی دارند، از جمله نیاز به ظرفیت هوازی در تحمل فعالیت ورزشی به مدت 90 دقیقه و گاه 120 دقیقه، توانایی افزایش شتاب سریع در مسافتی کوتاه و کاهش شتاب یا تغییر جهت ناگهانی. علاوه بر این، باید به طور مکرر توان بیهوازی بالایی را در پریدن، تکلزدن و شوتزدن تولید کنند. بازیکنان فوتبال از این نظر که به ترکیبی از ویژگیهای فیزیولوژیکی متفاوتی نیاز دارند با سایر ورزشها متفاوتند ( اکبلوم، 2003؛ فرامرزی و همکاران، 1389).
قدرت و توان عوامل مهم آمادگی جسمانی در موفقیت بازیکنان فوتبال هستند، زیرا فوتبال، ورزشی است که شامل سرعت، توان انفجاری و چابکی میشود (امیریخراسانی و همکاران، 2011؛ زارعزاده مهریزی و همکاران، 1392). بنابراین، توسعه قدرت و توان از مهمترین اجزای برنامههای تمرینی برای آمادگی در این نوع ورزشها است. زمانی که عملکرد را در بازیکنان فوتبال برآورد میکنیم، توان اندام تحتانی ابزاری حیاتی است (پریرا و همکاران، 2009؛ زارع زاده مهریزی و همکاران، 1392).
هر بازیکن در طی یک مسابقه فوتبال تقریبا چیزی در حدود 10 کیلومتر میدود، به طور متوسط در هر90 ثانیه یک دویدن حداکثری را تجربه میکند (11 درصد از فعالیت کلی) و با هر انجام وظیفه که 2 تا 4 ثانیه به طول میانجامد، 15 متر را میدود (استالن و همکاران، 2005). ضمنا بیان شده گرچه سرعت جزء مهمی از آمادگی یک بازیکن به حساب میآید، لیکن توان و شتاب در اولین گامها بسیار مهمتر به نظر میرسد، چون در فوتبال سرعت در مسافتهای کوتاه و با شدت بالاست که اهمیت پیدا میکند (جوانوویچ و همکاران، 2011). قدرت، توان و مشتقات آن مانند شتاب، سرعت و پرش سهم مهمی در عملکرد بازیکنان فوتبال دارد (هاف و همکاران، 2004). در طول یک بازی و در هر90 ثانیه، یک بار دویدن با حداکثر سرعت 2 تا 4 ثانیهای اتفاق میافتد. در مجموع دویدن با حداکثر سرعت، چیزی در حدود 3 درصد از زمان کلی و 11-1 درصد مسافت یک مسابقه را تشکیل میدهد (بنگسبو، 1991). حدود 96 درصد سرعت هم در مسافتهای زیر30 متر و 49 درصد این مقدار هم در مسافتهای زیر10متر انجام میشود (استالن و همکاران، 2005). بنابراین عملکرد در مسافتهای بالای 10 متر و کمتر از آن و سرعت در گامهای اولیه به عنوان شاخصهای کلیدی و بالقوه یک بازیکن فوتبال به حساب میآیند (چیلی و همکاران، 2010). هر مسابقه، همچنین نیازمند حرکات انفجاری (نظیر 15 تکل،10 ضربه سر، حرکت با توپ و تغییر مسیر) است (بنگسبو، 2006؛ استالن و همکاران، 2005). البته توانایی پریدن و عملکرد بیهوازی نیز برای یک بازیکن فوتبال حیاتی است (استالن و همکاران، 2005).
تمرین مقاومتی بالستیک به عنوان یک روش ویژه سرعت بهینه نسبت به تمرین مقاومتی انفجاری استاندارد در بعضی ورزشها بیان شده است (فلیک و کرامر، 2004؛ گرابر و همکاران، 2007؛ مانجین و همکاران، 2008). از جهت دیگر تمرین مقاومتی بالستیک، با پرتاب هندبال قابل مقایسه است چون یک پرتابه در پایان دامنه حرکتی رها میشود (ساندن، 2009). تمرین بالستیک، روشی است که بین تمرین پلایومتریک و وزن ورزشکار ارتباط برقرار میکند اما تا حدی شامل وزنههای سبک و با سرعتهای بالا میباشد. تمرین بالستیک یکی از روشهای استفاده شده برای غلبه بر کمبود سرعت در تمرین سنتی از طریق دامنه حرکتی کامل میباشد (امام، 2010).
از آن جایی که برای داشتن بهترین عملکرد در فوتبال بایستی به شیوههای تمرینی و متغیرهای مربوط به آن شیوهها توجه خاصی شود، بنابراین بررسی تأثیر تمرینهای مختلف بر توسعه و بهبود توان انفجاری و بیهوازی و سرانجام شناسایی و معرفی روش برتر و بهتر، میتواند مناسبترین ابزار را در اختیار مربیان و بازیکنان قرار دهد تا بتوان به اهداف فوق دست یافت. لذا این سؤال در ذهن محقق وجود دارد که آیا بین اثر یک دوره تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر برخی شاخصهای آمادگی جسمانی در بازیکنان فوتبال تفاوت وجود دارد؟
در ورزش فوتبال، قدرت عضله و انعطافپذیری مفصل، دو عامل ایمنی به شمار میروند. چنانچه بین سطوح قدرت اعضای بدن بیتوازنی به وجود آید، احتمال آسیبپذیری افزایش خواهد یافت. اطلاعات موجود نشان میدهد که مقایسه قدرت پاهای چپ و راست، در پیشبینی احتمال آسیب سودمند است. توماس به نقل از دانینگ در تجزیه و تحلیل شماری از آزمونهای قدرت و توان عضلانی بازیکنان حرفهای انگلیس دریافت که در سرتاسر فصل مسابقات فوتبال، در ورزشکاران قویتر، میزان آسیبدیدگی کمتر بوده است (دانینگ و همکاران، 1995). در طی بازی فوتبال، بازیکنان حدود 50 چرخش و انقباضات مؤثر را برای حفظ تعادل و کنترل توپ در مقابل فشار مدافع انجام میدهند (ویسلاف و همکاران، 2004؛ استالن و همکاران، 2005). بنابراین قدرت و توان، اهمیت زیادی در بازیکنان فوتبال دارد. توان، یک چرخش سریع است که به قدرت بیشینه وابسته است. یک ارتباط معنادار بین یک تکرار بیشینه و شتاب و سرعت حرکت مشاهده شده است. رکوردهای دو آزمون پرش و 30 متر دوی نشان داد که بین عملکرد توان و قدرت بیشینه ارتباط وجود دارد (ویسلاف و همکاران، 2004).
بهبودهایی در عملکرد بعد از تمرینات مقاومتی بالستیک در تمام ادبیات تحقیق مشاهده شده است و معمولا شامل افزایش در حداکثر برونده توانی (کورمی و همکاران، 2010؛ هریس و همکاران، 2009؛ مک براید و همکاران، 2002؛ وینچستر و همکاران، 2008)، میزان افزایش نیرو (وینچستر و همکاران، 2008)، سرعت حرکت (وینچستر و همکاران، 2008؛ مک براید و همکاران، 2002؛ کورمی و همکاران، 2010)، پرش ارتفاع (مک براید و همکاران 2002؛ کورمی و همکاران، 2010) و عملکرد در دوی سرعت میباشد (هریس و همکاران، 2009؛ مک براید و همکاران، 2002). تمرینات مقاومتی با وزنههای سنگین (برای مثال 80 درصد یک تکرار بیشینه) معمولا برای افزایش عملکرد ورزشکار به وسیله بهبود قابلیت عضله برای اعمال حداکثر نیرو در هر سرعتی از حرکت استفاده شده است (کانکو و همکاران، 1983). افزایش قدرت حداکثر از طریق بعضی تمرینات، نشان داده است که اثر معناداری بر عملکرد ورزشکاران دارد (ویلسون و همکاران، 1997). بعد از دورههایی از تمرینات قدرتی سنگین در افراد ورزشکار هم بهبودهایی در برونده توان (ویلسون و همکاران، 1993)، سرعت حرکت (کانکو و همکاران، 1983) و پرش ارتفاع (ویلسون و همکاران، 1997)، مشاهده شده است. مطالعات گذشته، تأثیر تمرینات مقاومتی بالستیک و تمرینات مقاومتی سنگین را در بهبود عملکرد ورزشکاران مقایسه کردهاند (ویلسون و همکاران، 1993؛ کورمی و همکاران، 2010). ویلسون و همکاران (1993) در پژوهشی گزارش کردند که تمرینات مقاومتی بالستیک ]پرش اسکات(SJ) در 30 درصد حداکثر نیروی ایزومتریک[ بهبودهایی را در پرش عمودی با کمک دستها (CMJ) و ارتفاع پرش ایستا، گشتاور ایزوکنتیک، اوج توان در طی یک آزمون دوچرخه 6 ثانیهای نشان میدهد. تمرینات وزنه سنگین منجر به بهبود در CMJ و SJ و همچنین اوج توان در طی یک آزمون دوچرخه 6 ثانیهای شد. درصد تغییرات در پرش ارتفاع هم در CMJ و هم SJ به طور معناداری برای گروه تمرینات مقاومتی بالستیک بیشتر بود (ویلسون و همکاران، 1993). به طور مشابهی، هریس و همکاران (2000) بهبودهایی را در ارتفاع CMJ و تست پله مارگاریا کالامن بعد از تمرینی با تمرکز بر نیروی بالا (برای مثال تمرینات مقاومتی) مشاهده کردند، درحالی که تمرین با تأکید بر توان بالا، بهبودهایی را در ارتفاع CMJ، پرش طول ایستاده و تست توانی پله مارگاریا کالامن در مردهایی که قبلا تمرین قدرتی داشتهاند، نشان داد. با این حال تفاوت معنیداری در اندازه و بزرگی بهبود عملکرد بین دو گروه مشاهده نشد(هریس و همکاران، 2000). نتایج هردو روش تمرینی، عملکرد ورزشی پویا را بعد از مداخله کوتاه مدت (9 تا 10 هفته) در مردان نسبتا تمرین کرده نشان داد و اینکه تمرینات مقاومتی بالستیک ممکن است بهبود بیشتری در عملکرد ورزشکاران در طی این دوره کوتاه نشان دهد. اگرچه این مطالعات بینش مهمی را نسبت به انتقال اثر تمرین ارائه میدهند، اما هنوز هیچ مطالعهای از تمرینات متنوع در برنامه تمرین مقاومتی بالستیک استفاده نکرده است و مطالعات پیشین بر اجرای یک حرکت (به طور مثال پرش اسکات) تمرکز داشتهاند. تا جایی که ما مطالعه کردیم هیچ تحقیقی به مقایسه تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک در بازیکنان فوتبال نپرداخته است. با توجه به مطالب فوق، هدف از پژوهش حاضر این است تا به مقایسه تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر برخی شاخصهای آمادگی جسمانی بازیکنان فوتبال بپردازد.
مقایسه اثر تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر برخی شاخصهای آمادگی جسمانی بازیکنان فوتبال
1-3-2-1. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان بیهوازی بازیکنان فوتبال
1-3-2-2. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر قدرت پای بازیکنان فوتبال
1-3-2-3. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر سرعت دویدن بازیکنان فوتبال
1-3-2-4. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر چابکی بازیکنان فوتبال
1-3-2-5. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر مهارت (چابکی با توپ) بازیکنان فوتبال
1-3-2-6. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان عضلانی پایینتنه بازیکنان فوتبال
1-3-2-7. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان عضلانی بالاتنه بازیکنان فوتبال
1-4-1. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان بیهوازی بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-2. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر قدرت پای بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-3. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر سرعت دویدن بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-4. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر چابکی بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-5. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر مهارت (چابکی با توپ) بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-6. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان عضلانی پایینتنه بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-7. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان عضلانی بالاتنه بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
.Kollath
.Ekblom
.Pereira
.Stolen
.Jovanovic
.Hoff
.Bangsbo
.Chelly
. Ballistic resistance training
.Fleack
.Kraemer
.Gruber
.Mangine
.Sundan
.Emam
. Thomas
.Dawning
.Wisloff
.Cormie
.Harris
.Mc bride
.Winchester
.Kaneko
. Squat jump
. Counter movement jump
. Peak power
کسب موفقیت در بسیاری از ورزشها به توان انفجاری و قدرت عضلانی ورزشکاران بستگی دارد. در پرشها، پرتابها، دومیدانی و دیگر فعالیتها ورزشکاران باید قادر باشند که از قدرت و سرعت به صورت مؤثری استفاده کنند، چرا که افزایش توان در بین ورزشکاران احتمالاً عملکرد ورزشی آنان را بهبود میدهد. توان انفجاری پا به صورت کلی و اجرای پرش عمودی به صورت ویژه به عنوان عناصر مهمی در اجرای ورشکاران و همچنین در انجام فعالیتهای روزانه آنان محسوب گردد (چو، 1993). از طرفی در بسیاری از ورزشها، به ویژه ورزشهای تیمی و راکتی، توانایی تغییر سریع جهت و پاسخ به محرکهای مختلف یکی از عوامل موفقیت در اجرا است.
پروش اندام رشتهای است که در آن ویژگیهای حرکتی تنوع زیادی ندارد و قدرت بعنوان فاکتور اصلی در نظر گرفته میشود. ورزشکاران این رشته برتری بارزی در کاهش آسیب و پایداری عمومی دارند زیرا در بحث قدرت تقریبا سرعت وجود ندارد و اهمیتی ندارد که وزنه با چه سرعتی جابهجا میشود. ورزشکاران پرورشاندام سعی میکنند با افزایش حجم عضلانی که ناشی از افزایش سطح مقطع تارچههای انقباضی است به قدرت بیشتر نایل شوند. تمرینات مربوط به قدرت با وزنههای خیلی سنگین و تکرار کم بهتر اجرا میشوند بطوریکه مقدار وزنه باید به اندازه کافی سنگین باشد تا باعث سازگاری شود. تمرینات مقاومتی با وزنه توان برونده نیروی عضلانی را با افزایش سطح مقطع عضلانی و فراخوانی واحدهای حرکتی بالاببرد. بعضی ورزشکاران انواع تمرینات قدرتی را با بعضی روشهای تمرینی دیگر ترکیب میکنند. از جمله این تمرینات، تمرینات پلایومتریک است. تمرینات پلایومتریک، تسهل سیستم عصبی عضلانی است که منجر به انتقال سریع از انقباض برونگرا و دروننگرا شود. این سازگاریهای عصبی منجر به فراخوانی واحدهای حرکتی بیشتر، بکارگیری انتخابی واحدهای حرکتی در عضلات موافق و انقباض همزمان عضلات کمکی میشود(کاتلین و همکاران، 2004).
مقایسه تمرینات پلایومتریک با تمرینات با وزنه نتایج بحث بر انگیزی ایجاد کرده و به نظر میرسد محققان توافقی در مورد موثر بودن نسبی تمرین پلایوتمریک در مقایسه با تمرین با وزنه و یا ترکیب این دو در بهبود قالب توان انفجاری و یا دیگر فاکتورهای آمادگی جسمانی ندارد. در تحقیق حاضر، پژوهشگر به دنبال این موضوع است تا تاثیر هر یک از انواع تمرینات پلایومتریک، مقاومتی با وزنه و ترکیب پلایومتریک با وزنه بر متغیرهای توان انفجاری و چابکی ورزشکاران پرورشاندام را بررسی کند. با توجه به این مسئله، پژوهشگر قصد دارد تاثیر شش هفته سه روش تمرینی پلایومتریک، مقاومتی با وزنه و ترکیب پلایومتریک با وزنه بر روی فاکتورهای توان بیهوازی و چابکی ورزشکاران پرورشاندام شهرستان گرگان را مقایسه کند.
دامنه ی استفاده از روشهای مختلف تمرینی در ورزش بسیار گسترده است و استفاده از هر شیوهی تمرینی اطلاعات خاص مربوط به آن را میطلبد و هر یک از روشهای تمرینی برای تقویت فاکتورهای خاصی به کار گرفته میشود. متاسفانه اغلب مشاهده شود که بعضی از مربیان بدون توجه به میزان کارآمدی و قابلیت اثر بخشی تمرین، نسبت به تجویز آن برنامه اقدام میکنند. از جمله این برنامههای تمرین ناموفق میتوان به فعالیتهایی که زمان نقش مهمی در آن دارد، اشاره کرد.
اجرای هر فعالیتی در حداقل زمان همواره مورد توجه بشر بوده است. توان، از مهمترین عوامل آمادگی جسمانی است که در اغلب رشتهها نقش مهمی را ایفا میکند. بسیاری از ورزشهای انفرادی و تیمی که در آنها به پریدن، ضربه زدن و سرعت نیاز است، به میزان زیادی به توان انفجاری پا بستگی دارد (آروین، 1377). در نتیجه در دهههای گذشته تلاش مربیان و محققان بر تعیین مکانیزمهای تمرینی مناسب برای بهبود توان پا و اجرای ورزشکاران تمرکز یافته است. به احتمال زیاد دو شیوهی تمرینی با وزنه و پلایومتریک بر عوامل حرکتی و جسمانی موثر است ولی در مورد این موضوع که کدام روش بر بهبود فاکتورهایی همچون توان و قدرت مفیدتر است ابهاماتی وجود دارد و همچنین این مسئله که آیا تمرین ترکیبی پلایومتریک – با وزنه تواند نسبت به هر کدام به تنهایی مفیدتر باشد جای بحث و بررسی دارد و این موضوعی است که برای ورزشکاران و مربیان قابل بحث است. در صورت روشن شدن این مطلب، ورزشکاران میتوانند در زمان کمتر و با صرف هزینه و انرژی کمتر به نتیجه دلخواه درست یابند (پارسا، 1377).
از طرفی، با توجه به نوع تمریناتی که ورزشکاران پرورشاندام انجام میدهند و سازگاریهای بوجود آمده در این ورزشکاران در نتیجه تمرینات طولانی مدت، بررسی اثرات تمرینات پلایومتریک و تمرینات مقاومتی با وزنه و فاکتورهای آمادگی جسمانی موضوع جالبی است. مسأله قابل توجه دیگر آن است که هر یک از برنامههای تمرینی نیاز به امکانات ویژه ای دارد. بنابراین به دلیل کمبود امکانات و تجهیزات پیشرفته در سالنهای ورزشی، استفاده از تمرینات پلایومتریک تواند روشی مناسب و جایگزین برای مربیان و معلمین ورزش باشد. مروری بر پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که مطالعات کمی بر ورزشکاران پرورشاندام صورت گرفته است و در نتیجه محقق بر آن شد که
تاثیر این برنامههای منتخب را بر این ورزشکاران بررسی کند.
مقایسه تاثیر سه روش تمرینی منتخب پلایومتریک، مقاومتی با وزنه و ترکیبی پلامتریک با وزنه بر توان انفجاری و چابکی ورزشکاران پرورشاندام
1- توصیف ویژگیهای فردی ورزشکاران پرورشاندام
2- توصیف توان بیهوازی ورزشکاران پرورشاندام
3- توصیف چابکی ورزشکاران پرورشاندام
فرضیه اول: تمرینات پلایومتریک تاثیر معنیداری بر توان انفجاری ورزشکاران پرورشاندام ندارد.
فرضیه دوم: تمرینات مقاومتی با وزنه تاثیر معنیداری بر توان انفجاری ورزشکاران پرورشاندام ندارد.
فرضیه سوم: تمرینات ترکیبی پلایومتریک- مقاومتی با وزنه تاثیر معنیداری بر توان انفجاری ورزشکاران پرورشاندام ندارد.
فرضیه چهارم: تفاوت معنیداری بین سه شیوهی تمرینی پلایومتریک، مقاومتی با وزنه و ترکیبی پلایومتریک-مقاومتی با وزنه بر توان انفجاری ورزشکاران پرورشاندام وجود ندارد.
فرضیه پنجم: تمرینات پلایومتریک تاثیر معنیداری بر چابکی ورزشکاران پرورشاندام ندارد.
فرضیه ششم: تمرینات مقاومتی تاثیر معنیداری بر چابکی ورزشکاران پرورشاندام ندارد.
فرضیه هفتم: تمرینات ترکیبی پلایومتریک-مقاومتی تاثیر معنیداری بر چابکی ورزشکاران پرورشاندام ندارد.
فرضیه هشتم: تفاوت معنیداری بین سه شیوه تمرین بر چابکی ورزشکاران پرورشاندام وجود ندارد.
-Chu
-Kathleen et al.
نتایج مطالعات پیشین نشان می دهد که آگاهی از میزان و نحوه توزیع فشار در کف پا فعالیت های روزمره همچون راه رفتن و دویدن می تواند معیار مناسبی برای بررسی وضعیت پا در افراد مختلف باشد. اندام تحتانی علاوه بر آنکه سطح اتکای آدمی است عامل جابجایی او نیز به شمار می رود. بنابراین ناهنجاری های بخش تحتانی علاوه بر تغییرات در وضعیت ایستاده، جابجایی او را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. ممکن است منجر به اختلال در کنترل پاسچر، اختلال در فشار وارده بر کف پا و بروز آسیب های مختلف گردد(14،15،16). سطوتی و همکاران(1391)، در تحقیق خود گزارش کردند که افراد مبتلا به صافی کف پا به دلیل از دست دادن تنطیم راستای ساختار پا و کاهش درک حرکتی لیگامانها و تاندونهای پا در مقایسه با افراد سالم، تعادل کمتری طی ایستادن دارند. به نظر میرسد که کفی طبی سبب بهبود تنظیم راستای ساختار پا و کاهش نیروهای وارد بر لیگامانها و در نتیجه بهبود تعادل میشود(36). خدا ویسی(1388)، گزارش کرده است که افرادی با ارتفاع قوس طولی داخلی زیاد در پا، عملکرد تعادلی ضعیف تری نسبت به افرادی با قوس طولی داخلی کم و نرمال در پا و افرادی با ارتفاع قوس طولی داخلی کم، عملکرد ضعیف تری نسبت به افراد با ارتفاع قوس طولی داخلی نرمال دارند(37). هرتل و همکاران(2002)، گزارش کردند که افراد ی با ارتفاع قوس طولی داخلی زیاد در پا، میزان انحراف مرکز فشار بیشتری نسبت به افرادی با ارتفاع قوس طولی داخلی نرمال در پا دارند، در حالی که تفاوتی در سرعت و میزان انحراف مرکز فشار بین افرادی با ارتفاع قوس طولی داخلی کم و نرمال در پا مشاهده نشده است(18). دی کوک و همکاران (2007)، cop را بر روی هر سه نوع قوس پا (کف پای با انحنای زیاد- نرمال- کف پای با انحنای کم) مطالعه کردن و در نتیجه گزارش کردند که جابجایی cop در قوس با انحنای کم ،بیشتر است(20). سندری و همکاران[4] (2008)، هنگام اندازه گیری تعادل، تفاوت معنی داری بین افراد با ارتفاع قوس طولی داخلی کم و نرمال در پا مشاهده نکرده اند (19). کفی سبب انتقال فشار از سایر نواحی مجاور شامل پاشنه و جلوی پا به ناحیه میانی پا می گردد که با نتایج سایر مطالعات سازگار
است و کاهش فشار معنادار در ناحیه پاشنه با استفاده از ارتز آن را تایید می نماید که ممکن است نشان دهنده عملکرد کفی در جبران عمل از دست رفته قوس طولی در این دفورمیتی باشد. همانگونه که از تحقیقات حاضر درک میشود در صورتی که در اندام تحتانی و بخصوص ناحیه ی مچ پا ناهنجاری رخ دهد ما شاهد کاهش کیفیت راه رفتن و یا انجام هر گونه فعالیت ورزشی خواهیم بود که در این میان شاید بتوان مواردی را مشاهده کرد که با وجود ناهنجاری بتوانند فعالیت خود را به نسبت دیگران به بهترین نحو انجام دهند اما به علت اینکه این اتفاق شاید به ندرت اتفاق افتد ما بیشترین تمرکز خود را بر روی آحاد مردم و بالاخص ورزشکاران متوجه می کنیم. در ورزشکاران داشتن وضعیت بدنی خوب، تمرکز و نیز تعادل باعث بهتر نتیجه گرفتن و موفقیت در تمامی عرصه های پیش رو خواهد شد. در این میان داشتن تعادل مطلوب باعث خواهد شد تا دیگر شرایط نیز برای ورزشکار به صورت ایده آل به وجود آید.(21)
با توجه به تحقیقات اندکی که در این زمینه انجام شده است این سوال مطرح میشود که آیا تفاوتی در الگوی پخش فشار کف پا، شاخص قوس و cop در پای مسلط فوتبالیست های نوجوان و جوان آماتور استان البرز وجود دارد؟
1-3-اهمیت و ضرورت تحقیق:
پا انتهایی ترین بخش در اندام تحتانی است و یک سطح نسبتا کوچک حمایتی است که تعادل بدن را حفظ می کند(26). در انجام حرکات ورزشی اندام تحتانی نقش مهمی دارد پس مشکلات پا با کاهش سرعت راه رفتن، خطر سقوط، برهم خوردن تعادل و اجرای نا کارآمد فعالیت ها در زندگی ارتباط تنگاتنگ دارد(27،28). در هنگام ایستادن روی یک پا منطقی به نظر می رسد که حتی کوچکترین تغییرات بیومکانیکی در سطح اتکاء بر روند پاسچر تاثیر بگذارند. با توجه به تحقیقاتی که موجود می باشد ارتفاع بیش از حد کم یا زیاد(کف پای صاف و گود) به عنوان فاکتوری برای کاهش سرعت عملکرد و آسیب به حساب می آیند. افراد دارای قوس پای بیش از حد ممکن است در معرض خطراتی چون درد قدام زانو، شکستگی های ناشی از فشار و آسیب های مچ پا قرار گیرند(29). و البته افراد دارای قوس پای کم هم ممکن است در معرض خطراتی چون درد زانو و دیگر آسیب های ساختار داخلی درگیر قرار داشته باشند(30). با توجه به تحقیقات که تا به امروز در زمینه بررسی قوس های کف پایی صورت گرفته است منطقی به نظر می رسد که حتی یک تغییر ناچیز بیومکانیکی می تواند در کنترل پاسچر و نیز جابجایی مرکز فشار در کف پا تاثیر داشته باشد که البته بیشتر بر روی افراد بیمار و یا افراد دارای کف پای طبیعی بوده است اما ما در صدد این هستیم که قوس ها و الگوی پخش فشار را بر روی ورزشکاران بررسی کنیم تا بتوانیم به آنها برای بهبود عملکرد در حین ورزش و نیز سودمند کردن روش های درمانی و حرکات اصلاحی کمک نماییم.
1-4-فرضیات تحقیق:
1-4-1-فرض کلی :
بین الگوی پخش فشار کف پا (زمان تماس، اوج نیرو و سطح تماس) بین فوتبالیست های نوجوان و جوان آماتور استان البرز حین راه رفتن تفاوت وجود دارد.
1-4-2-فرضیات اختصاصی:
1-5-اهداف تحقیق:
1-5-1-اهداف کلی :
مقایسه تغییرات پویای الگوی پخش فشار کف پا، شاخص قوس و Cop در پای مسلط فوتبالیست های نوجوان و جوان آماتور استان البرز حین راه رفتن
1-5-2-اهداف اختصاصی:
– Subotnick
– Hertel and et al
– Cock and et al
– Sandrey and et al
امروزه در آمد ورزش و فعالیتهای مربوط به آن زمان و انرژی فراوانی هر جامعه را به خود اختصاص داده و جایگاه مهمی در فرهنگ جوامع پیدا کرده است. رقابتهای ورزشی، ورزشکاران و تماشاگران را در وضعیت های قرار می دهند که ممکن است قواعد، هنجارها و تقسیم کارهای رایج به آسانی نقص و به رویارویی ها پرخاشجویانه و خشونت آمیز منجر شود (رحمتی و محسنی تبریزی، 1382)
به طوری که مسابقات ورزشی می تواند به حوادث جبران ناپذیر و زیان باری از جمله نابینا شدن سرباز نیروی انتظامی در جریان مسابقات در لیگ برتر فوتبال کشور، کشته و زخمی شدن تعدادی از تماشاگران در بازی مقدماتی جام جهانی 2006 ما بین ایران و ژاپن اشاره کرد (سلطان حسینی و همکاران، 1389).
پرخاشگری و خشونت به هم مرتبط هستند، اما وضعیت های متفاوتی را به وجود می آورند. پرخاشگری در عرصه فعالیت های ورزشی به شکل ابزاری و بازتابی یا کلامی و فیزیکی تجلی می یابد و از سوی افراد حاضر و شرکت کننده به عنوان تماشاگران در رویداهای ورزشی در قبال سایر تماشاگران، بازیکنان، مربیان، مقامات ورزشی، عام مردم و اموال صورت می گیرد (رحمتی و محسنی تبریزی 1382).
هر چه ورزش و بخصوص فوتبال در کشور ما به سمت جلو حرکت می کند بروز خشونت، ناهنجاری و مشکلات در میان تماشاگران افزایش پیدا می کند که این موضوع یک مشکل اساسی در جامعه ورزشی ما تبدیل شده (رمضانی نژاد و همکاران، 1391).
هر ساله در سراسر جهان میلیون ها دلار صرف تامین وجایگزین چیزی می شود که وندال ها یا همان پرخاشگرها کمر به نابودی آن بسته اند. در سال 1989 در انگلستان به علت درگیری تماشاگران انگلیسی در استادیوم هیلزبرو، 96 کشته و صد ها مجروح نفر مجروح شده اند (وثوقی و خسروی نژاد 1388).
خشونت در ورزش خاص فوتبال نیست و خشونت فوتبال نیز به منطقه جغرافیایی خاص یا فرهنگ ویژه ای محدود نمی شود، اما از آنجا که خشونت و پرخاشگری، پدیده هایی روانی _ اجتماعی هستند که در محیط های جمعی هیجان آور، امکان تجلی پیدا کنند و فوتبال بیش از دیگر ورزش ها زمینه ساز چنین محیطی به شمار می رود، خشونت در فوتبال پیش از رشته های ورزشی دیگر تجلی یافته و به آن توجه شده است (محسنی تبریزی، 1383 ).
البته این موضوع بارویکرد های مختلف علمی تجزیه و تحلیل شده است. صرفه نظر از بررسی های مبتنی بر نظریه و مدلهای مفروض علمی که بیشتر بر عوامل و فرآیند های درونی پرخاشگری متمرکز شده اند (محسنی تبریزی و رحمتی 1381، رحمتی 1383)، به نظر می رسد عوامل محیطی و بیرونی بسیاری نیز در بروز پرخاشگری در میان تماشاگران نقش دارند. گزارشها و تحقیق های توصیفی فراوانی به این موضوع پرداخته اند و هر کدام نیز واقعیت های پرخاشگری را از ابعاد مختلف آشکار کرده اند (چستر 2001 ).
از جمله تحقیقات صورت گرفته در این زمینه می توان به کواکلی و دانلی (2006)، دانیالو (2007) نصر اصفهانی (1389)، رمضانی نژاد و همکاران (1391) اشاره کرد.
با بررسی ادبیات پیشینه و تحقیقات پرخاشگری ورزشی به نظر می رسد می توان با مشخص کردن عوامل پرخاشگری علاوه برفراهم کردن بستر حضور امن تماشاگران در ورزشگاه ها و کنترل و کاهش عوامل بروز پرخاشگری از پیامدهای بروز پرخاشگری در فوتبال کاست. با توجه به پژوهشی که در سال 1386 انجام شد نتایج نشان داد، از بین متغیر های گوناگون اثر گذار بر خشونت تماشاگران، سن، تحصیلات، و وضعیت اقتصادی_اجتماعی، رابطه معکوس معنی دار و عوامل محیطی رابطه مسقیم معنی دار با بروز خشونت داشت، در مقابل وضعیت تاهل و شغل تماشاگران رابطه معنی داری با بروز خشونت نداشت، و همچنین بهبود عوامل محیطی ورزشگاه مانند سازوکار تهیه بلیط، سرویس های رفت و آمد، امکانات رفاهی و بهداشتی ورزشگاه، نحوه قضاوت داوران و عملکرد بازیکنان، مربیان و نیروی انتظامی بر گرایش و بروزرفتار خشونت آمیز تماشاگران اثر بازدارنده به سزایی داشت، که با توجه به گذشت زمان و تغییر امکانات این مقایسه منطقی به نظر می رسد (محسنی تبریزی، 1383). بنابراین در تحقیق حاضر سعی بر این است که عوامل موثر بر بروز خشونت تماشاگران ورزشی پرداخته شود و به دلیل جایگاه و اهمیت بازی شهرآورد در لیگ فوتبال ایران این پژوهش در این بازی انجام می شود، لذا مطالعه حاضر در مورد تبیین عوامل موثر بر بروز خشونت از دیدگاه تماشاگران می باشد تا به این سوال پاسخ دهد که آیا بین عوامل بروز خشونت تماشاگران فوتبال پس از شهرآورد بزرگ تهران در سالهای 1386 و 1392 تفاوت معنی داری وجود دارد؟
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق
جامعه شناسان بر این باورند که حیات اجتماعی بر واقعیتی به نام هنجار استوار است. هنجار قواعد رفتار اجتماعی به شمار می روند که جای اصول وقواعد رفتاری هر جامعه را تضمین می کنند بقا و استمرار هر جامعه در گرو متابعت اعضای جامعه از هنجار و ارزشهای
فرهنگی مقررات آن جامعه است .(اگ برون و نمیکف1372)
بر این اساس خشونت گرایی تماشاگران فوتبال به عنوان یک انحراف هنجار اجتماعی موجب اختلال در کارکرد نظام اجتماعی می شود، و از آنجا که مباحث مربوط به ناهنجاری ها، اختلالات رفتاری، انحراف اجتماعی به طور عام مسائل و مشکلات اجتماعی در جامعه شناسی تحت عنوان کلیه آسیب های اجتماعی مطرح می شود از این منظر خشونت گرایی تماشاگران فوتبال می توان به مثابه یک آسیب یا درد اجتماعی تلقی گردد. با توجه به این که آسیب های اجتماعی دامنه توسعه اجتماعی را محدود می کنند و خشونت در هر جایی که رخ می دهد مشکلات اجتماعی و فردی را به اوج خود می رساند (محسنی تبریزی، 1383) بنابراین مطالعه پدیده خشونت گرایی تماشاگران فوتبال در این چهار چوب ضرورت می یابند.
اهمیت و ضرورت این مطالعه زمانی بیشتر مشخص که به ابعاد مختلف این پدیده و آسیب های مختلف آن توجه کنید .گاهی اوقات دیده شده است که تعصبات تیمی تماشاگران و تأثیر جو ورزشگاه و سایر عوامل بر آنان که در زمان برگذاری مسابقه فوتبال به صورت شعار دادن علیه تیم های فوتبال برای تیم مقابل فحاشی به بازیکنان و مربیان تیم های مقابل ، داور و یا پرتاب اشیاء به درون زمین مسابقه نمود می یابد. پس از برگزاری مسابقات به خشونت و درگیری با دیگر تماشاگران و تخریب اموال و اماکن عمومی در خیابان های اطراف ورزشگاه می انجامد.
این رفتار از جنبه های مختلف مسئله ساز می شود:
زمینه های اقتصادی حاصل از آن که شاید در مقایسه با جنبه های فرهنگی اجتماعی و سیاسی آن قابل اغماض باشد، گاها بسیار زیاد می باشد به عنوان مثال در خاتمه بازی استقلال ـ پرسپولیس در نه دی ماه 1379 تعداد715 دستگاه اتوبوس دچار خصارت کلی شده اند(رحمتی ،ـ1381،ص40). در بعد اجتماعی رفتار خشونت آمیز تماشاگران با اختلال در نظر و اهمیت جامعه موجب از بین رفتن ثبات اجتماعی حاکم بر جامعه می شود.از سوی دیگر این خشونت که عمدتا برنامه ریزی نشده و ناشی از شرایط حاکم و گروهی بر فضای گروهی جماعت است، ممکن است با مدیریت گروهای فرصت طلب و مخالف به عرصه های سیاسی کشانده شود و مورد سوء استفاده قرار گیرد. همچنین سوء استفاده های زیاد و تبلیغاتی از این حوادث باعث ارائه چهره زشت از جامعه در سطح بین المللی خواهد شد.اهمیت این مسئله برای جامعه و کشور ما دو چندان است چرا که مسئولین کشور اهتمام به ارائه مدلی زیبا و کار آمد از نظام فرهنگی و اسلامی ایران در سطح بین المللی دارند(محسنی تبریزی، 1383) و از این رو بروز چنین صحنه هایی همواره موجب این سوال خواهد شد که علل و عوامل این نوع پرخاشگری ها چه می تواند باشد. هر چند که سطح فعلی رفتار خشونت آمیز در بین تماشاگران ایرانی در حدی نیست که این مسئله به عنوان یک معضل برسی شود و در صورتی که این رفتار تعریف وسازماندهی، به شیوه مناسب نظارت و کنترل نشود، در درازمدت پتانسیل تبدیل شدن به یک معضل را دارند با توجه به دلایلی که برای اهمیت این موضوع از جنبه های مختلف ذکر شد، مطالعه و برسی آن جهت شناسایی، ابعاد مختلف و عوامل مؤثر بر آن ضرورت می یابد.
1-4 اهداف تحقیق
1-4-1- هدف کلی
مقایسه علل آشوب تماشاگران فوتبال پس از شهر آورده بزرگ ایران (از دیدگاه تماشاگران) در سال 1385و 1392می باشد.
1-4-2- اهداف ویژه
1.توصیف ویزگی های جمعیت شناختی ازمودنی ها
2.توصیف نمرات رفتارخشونت آمیز و گرایش به خشونت آزمودنی ها
3.توصیف نمرات جو نامطلوب ورزشگاه
4.مقایسه ارتباط بین ویژگی های جمعیت شناختی (وضعیت تاهل، سن، میزان درامد، شغل، سطح تحصیلات و رسانه) با رفتار خشونت آمیز و گرایش به خشونت، در سال های 92-86
5.مقایسه ارتیاط تاثیر جو نامطلوب ورزشگاه با رفتار خشونت آمیز و گرایش به خشونت در سال های 92-86.
1-5سوالات تحقیق
آیا بین ارتباط ویژگی های جمعیت شناختی (وضعیت تاهل، سن، میزان درامد، شغل، سطح تحصیلات و رسانه) با رفتار خشونت آمیز در سال های 92-86 تفاوت وجود دارد؟
آیا بین ارتباط ویژگی های جمعیت شناختی (وضعیت تاهل، سن، میزان درامد، شغل، سطح تحصیلات و رسانه) با گرایش به خشونت، در سال های 92-86 تفاوت وجود دارد؟
.آیا بین ارتیاط تاثیر جو نامطلوب ورزشگاه با رفتار خشونت آمیز در سال های 92-86 تفاوت وجود دارد؟
.آیا بین ارتیاط تاثیر جو نامطلوب ورزشگاه با گرایش به خشونت در سال های 92-86 تفاوت وجود دارد؟
آیا بین رفتار خشونت آمیز با گرایش به خشونت در سال های 92-86 تفاوت وجود دارد؟
1-6پیش فرض های تحقیق