زوجها با آرمان زندگی مشترک و برخورداری از حمایت و آرامش به سوی تشکیل خانواده گام برمیدارند خانواده با هویتی به مثابه یک موجود زنده تحول مییابد. نولر و فینی (2002) اعتقاد دارند زوجها بعنوان واحدی نگریسته میشوند که هریک از طرفین با الگوهای رفتاری از پیش تعیینشده، زمینه را برای واکنش فرد مقابل فراهم میسازد که وی نیز فضای روانی و نوع رفتار آماده خود را دارد. در این فضا که شناخت و عواطف و رفتار هریک از زوجها در آن نقش بسزایی ایفا میکنند، اگر یکی از زوجها با تعاملات مثبت یا منفی، فضا را آماده یا آلوده سازد، زوج دیگر نیز در این فضا درگیر میشود و گویا دریچهای با عواطف مشترک به دوسو گشوده میشود. لارسون و هولمن (1994) سه دسته عوامل خاص را در رضایت زناشویی موثر میدانند. نخست عوامل بافتی مانند بافت کنونی و عوامل فرهنگی و اجتماعی، دوم خصایص و رفتارهای فردی زوجین و سوم فرایند تعاملی زوجین. آنان نتیجه میگیرند که موارد مرتبط با این عوامل، پیشبینیکننده مناسبی از رضایت زناشویی هستند. همچنین نظریات متعددی هستند که تاثیر والدین و خانواده اصلی بر شکلگیری شخصیت و نوع برخورد فرد با مسائل در آینده بخصوص زندگی مشترک را بیان میکنند. از جمله این نظریات میتوان به نظریه روانکاوی فروید اشاره کرد که بیان میدارد رفتار والدین تا حد زیادی شکلدهنده شخصیت کودک است (بارکر، 1981). نظریه بعدی که میتوان به آن اشاره کرد نظریه یادگیری اجتماعی بندورا است؛ که طبق آن کودک چگونه رفتارکردن را از والدین یاد میگیرد و چنانچه والدین با یکدیگر تعارض داشته باشند کودک فرصت یادگیری درست رفتارکردن را از دست میدهد (حسینیان، یزدی و جاسبی، 1386). همچنین کسب حمایت اجتماعی از دوستان و خانواده نیز از جمله عواملی هستند که در میزان رضایت زوجین نقش دارند. افراد وقتی که میدانند از طرف خانواده، دوستان و نزدیکان حمایت میشوند، احساس خشنودی بیشتری دارند و در مقابله با مشکلات با منطق و عملکرد بهتری عمل میکنند. بدیهی است که همه انسانها در هنگام گرفتاریها به حمایت اطرافیان و دوستان خود نیاز دارند تا احساس امنیت کنند. در واقع هرچه حمایت اجتماعی دیگران بیشتر باشد، امیدواریشان نیز بیشتر میشود. پژوهشها نیز نشان دادهاند افرادی که از منابع حمایت اجتماعی بیشتری برخوردارند، سلامت روانی بهتری داشته و بهتر با تغییرات سازگار میشوند (کوهن و ویلز، 1985). پژوهش نبوی و شهریاری (1391) نشان داد که حمایت اجتماعی با تحت تاثیر قراردادن ابهام نقش خانوادگی، تعارض در خانواده را کاهش میدهد؛ بنابراین حمایت دوستان و خانواده میتواند به زوجین کمک کند تا بتوانند مشکلاتشان را با فشار روانی کمتری حل نمایند.
حل مشکل بطور کارآمد متغیر دیگری است که میتواند به عملکرد سالم زندگی زناشویی منجر شود. احمدی (1386) نشان داد که حل مشکل خانواده با رضایت زناشویی همبستگی دارد. چمپیون و پاور (2000)، نیز به این نتیجه رسیدند که حل مشکل خانواده تعامل بین زوجین را تسهیل میکند. از طرفی کراپلی (2005) بیان میدارد زوجینی که تعاملات منفی بیشتری بین آنها رد و بدل میشود، فرصتی برای استفاده از این مهارتها نمییابند به نظر میرسد ارتباط بین استفاده از مهارتها و تعامل مثبت زناشویی یک ارتباط دوسویه است یعنی مهارتها میتوانند تعامل مثبت را ایجاد کنند و هم تعامل منفی موجب ناتوانی زوجین در استفاده از مهارتها میشود؛ بنابراین لازم است تا مشخص شود حل مشکل خانواده بعنوان یک مهارت تا چه حد میتواند عملکرد سالم ازدواج را پیشبینی کند. باتوجه به ارتباطی که متغیرهای ذکر شده میتوانند با عملکرد ازدواج داشته باشند و پژوهشهای محدود در این زمنیه این پژوهش در صدد است تا به پیشبینی عملکرد ازدواج بر اساس سلامت خانواده اصلی، حمایت اجتماعی و حل مشکل خانواده بپردازد.
1-3- ضرورت انجام تحقیق
درمورد اهمیت خانواده همین بس که اولین تاثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و حتی تاثیرپذیری فرد از سایر محیطها میتواند توسط خانواده تعدیل شود. از این رو خانواده پایهگذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی، اخلاق، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد. سلامت خانواده، تعادل شخصیتی والدین و آشنایی آنها با اصولی که میتواند محیط خانواده را سالمتر سازد، برای کودکان بسیار حائز اهمیت است. خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است. مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ است. افراد سالم، موفق و فعال جامعه از داخل خانوادههای سالم بیرون آمدهاند. همانطور که اغلب افراد ناسالم، پرورشیافته خانوادههای ناسالم بودهاند. انسانها با ورود به اجتماع، ویژگیهای سالم یا ناسالمی را که در خانواده دریافت کردهاند وارد اجتماع میکنند، از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانوادههای آن وابسته است (نظری، 1386).
علیرغم اهمیت زیاد خانواده، امروزه نتایج آمارها حکایت از گسستن خانواده در عصر حاضر دارد. طبق آمار سازمان ثبت احوال ایران در سال (1392)، 155369 طلاق در کل کشور ثبت شده است. بعبارتی در مقابل هر 5 ازدواج یک مورد طلاق گزارش شده است. در سال 92 نسبت به سال 91 حدود 5000 مورد طلاق بیشتری ثبت شده است. همچنین در سال 91 در مقابل هر 5/5 ازدواج یک طلاق ثبت شده است (www.sabteahval.ir). طی تحقیقات صورتگرفته به نظر میرسد یکی از عوامل اثرگذار بر زندگی بعدی فرد، یعنی زندگی مشترک، خانواده اصلی باشد. نتایج پژوهشهای حسینیان، یزدی و جاسبی (1386) و خمسه و حسینیان (1389) نیز نشان میدهند که بین رضایت و صمیمیت زناشویی با خانواده اصلی و تجربه خشونت در دوران کودکی همبستگی معنیداری وجود دارد. یافتههای جاکت و سورا (2001) از پژوهشی با شرکت 232 زوج نیز نشان داد، زنانی که در خانوادههای گسسته (مطلقه) بزرگ شده بودند، در مقایسه با زنانی از خانوادههای باثبات، در روابط جاری خود با همسرانشان بیشتر از بدبینی و تعارض و کمتر از اعتماد و رضایت گزارش دادند. این نتایج نشان میدهد، افرادی که در خانوادههای مشکلدار پرورش می یابند احتمالاً مستعد تکرار تجارب و مشاهدات گذشته در زندگی زناشویی خود هستند. از طرف دیگر انسان موجودی اجتماعی است که بسیاری از نیازهایش را از طریق ارتباط با دیگران برآورده میسازد. ادراکی که فرد از حمایت دیگران دریافت میکند میتواند به او در کاهش تنشهای حاصل از موقعیتهای مختلف کمک کند. یافتههای لی، یه چانگ، پارک و هونگ چانگ، (2004) نشان میدهند که حمایت اجتماعی نیرومندترین نیروی مقابلهای برای رویارویی موفقیتآمیز و آسان در زمان درگیری با شرایط تنشزا شناخته شده و تحمل مشکلات را برای بیماران تسهیل میکند. دوشه و همکاران، (2006) نیز به این نتیجه رسیدند که مشکلات روانی در زنان پس از یائسگی با حمایت اجتماعی آنان ارتباط دارد؛ بنابراین حمایت اجتماعی به افراد برای مقابله با موقعیتهای مختلف کمک میکند همچنین زندگی زناشویی فرد را با کاهش تنشها تحت تأثیر قرار دهد.
توانایی در حل مشکلات نیز یکی از مهارتهایی است که میتواند در زندگی زناشویی تأثیرگذار باشد. همانطور که پژوهش جاکوبسن (1996) عنوان میکند زمانیکه همسران دچار مشکلات ارتباطی و حل مسئله شوند، کار با همدیگر را مشکل مییابند و پذیرش تفاوتهای همدیگر برای آنها دشوار میشود.
بنابراین بدلیل اهمیت خانواده و از طرفی بصدا در آمدن زنگ خطر درباره گسستگی خانواده ضرورت وجود داشت تا ابعاد بیشتری از عوامل مؤثر بر مسائل زناشویی و ازدواج بررسی شوند.
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1- اهداف اصلی
- بررسی رابطه بین سلامت خانواده اصلی و عملکرد ازدواج.
- بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی دوستان، خانواده و عملکرد ازدواج.
- بررسی رابطه بین حل مشکل خانواده و عملکرد ازدواج.
- بررسی ارتباط چندگانه بین سلامت خانواده اصلی، حمایت اجتماعی خانواده، حمایت اجتماعی دوستان و حل مشکل خانواده با عملکرد ازدواج.
- بررسی تفاوت بین حوزیان و دانشجویان در میزان حمایت دوستان و خانواده.
- بررسی تفاوت بین حوزویان و دانشجویان در میزان حل مشکل خانواده.
- بررسی تفاوت بین حوزویان و دانشجویان در میزان عملکرد ازدواج.
1-4-2- اهداف فرعی
- بررسی رابطه بین سلامت خانواده اصلی، حمایت اجتماعی خانواده و دوستان و حل مشکل خانواده با مؤلفههای عملکرد ازدواج شامل ارتباط، ابرازگری عاطفی، حل مسئله، نقش، انعطافپذیری، فرزندپروری، اقتصاد، خانواده و دوستان، ارزشها، مراقبت جسمانی و روانی و عملکرد کلی.
- بررسی تفاوت بین مردان و زنان در سطح سلامت خانواده اصلی.
- بررسی تفاوت بین مردان و زنان در میزان حمایت دوستان و خانواده.
- بررسی تفاوت بین مردان و زنان در میزان حل مشکل خانواده.
- بررسی تفاوت بین مردان و زنان در میزان عملکرد ازدواج.
1- Minuchin
2-Fishman
3- origin family health
4- social support
5- family problem solving
6- marital functioning
1- Noller
2- Feeney
3- Larson
4- Holman
5- Barker
1- Cohen
2- Wills
3- Champion
4- Power
5- Cropley
1- Jacquet
2- Surra
3- Lee
4- Yae Chung
5- Park
6- Hong Chung
7- Duche
1- Jacobson
فرم در حال بارگذاری ...