یکی از پدیدههای مهم در روانشناسی امروز در حیطه مراقبتهای اولیه خستگی است که بر انجام کار، زندگی خانوادگی و روابط اجتماعی اثرات منفی میگذارد (روزنتال، مجرونی، پرتوریوس و ملیک، 2008). خستگی به عنوان کمبود ذهنی انرژی جسمی و/یا روانی که توسط فرد یا مراقب، به عنوان پدیدهای که با فعالیتهای معمول و مورد نظر تداخل میکند، توصیف شدهاست (بال، دوییتس، هوپرتز، ولین و وری، 2009؛ به نقل از بشارت، پورحسین، رستمی و بزازیان، 2009). خستگی در روانشناسی ورزشی پدیدهای مطرح است. صنعتیشدن جوامع و به تبع آن کاهش تحرک و فعالیت بدنی در افراد، ضرورت پرداختن به ورزش را بیش از پیش نمایان ساختهاست و توجه گستردهای را نسبت به ورزش، به ویژه نقش مسائل روانشناختی در ورزش معطوف کردهاست. روانشناسی ورزش را علم کاربرد اصول روانشناختی در زمینههای ورزشی دانستهاند؛ اصولی که غالباً به ارتقای عملکرد ورزشکاران در زمینههای روانی-اجتماعی اختصاص دارند. این علم به بررسی رابطه متقابل رفتار فردی و فعالیت بدنی افراد میپردازد و در صدد پاسخگویی به این سؤال اساسی است که عوامل روانی چه تأثیری بر رفتار ورزشی دارند، و در مقابل، تجربههای ورزشی چگونه بر متغیرهای روانی فرد اثر میگذارند (ناصری تفتی، پاکدامن و عسگری، 1387).
خستگی یکی از علایم فرسودگی نیز هست و از همین جا بین خستگی و فرسودگی پیوندی مستحکم برقرار میشود. فرسودگی حالتی از خستگی جسمی، روانی و هیجانی است، و تأثیر منفی روی سرزندگی، هدفمندی، خودانگاره، و نگرش نسبت به زندگی دارد (شافلی، ماسلاچ و ماراک، 1993).
فرسودگی در ورزش که از آن تحت عنوان فرسودگی ورزشی یاد میکنند، نیز پدیده بسیار مهمی است. ریدیک (1997) تعریف مبتنی بر نشانه ماسلاچ از فرسودگی ورزشی را پذیرفت و پیشنهاد کرد که فرسودگی ورزشی باید به عنوان سندرمی چندبعدی در نظر گرفتهشود که با ویژگیهای (الف) خستگی جسمی و هیجانی، (ب) افت توان ورزشی، و (ج) کاهش احساس کفایت، مشخص میشود (هاج، لاندسدیل و ایونجی، 2008). فرسودگی ورزشی با بسیاری از متغیرهای روانشناختی مانند بیشتمرینی؛ سازگاری با مشکلات؛ روابط بین فردی؛ هویت ورزشکار؛ لذت کمتر؛ کمبود کنترل ادراک شده؛ اضطراب خصیصهای بالا؛ خوشبینی مثبت؛ تمرین ورزشی سنگین (گولد و آویتلی، 2009)؛ ترس از شکست؛ ناکامی؛ انتظارات بالا؛ فشار در عملکرد؛ استرس (نگرانیهای عملکردی، تعارضات بینفردی و فشار زمانی)؛ بیعلاقگی؛ ادراک همدلی مربیان و استفاده از تحسین (لایی و اسویگینز، 2003)؛ و فراتمرینی (گولد و آویتلی، 2009) رابطه دارد.
پژوهش حاضر تلاشی در جهت بررسی بیشتر متغیرهایی که به خستگی و فرسودگی ورزشی منجر میشوند، و نیز تولید یافتههای جدید در زمینه آسیبشناسی روانی ورزش است. یکی از متغیرهای مهم روانشناختی که ممکن است بر خستگی و فرسودگی ورزشی تأثیر داشته باشد، کمالگرایی است. کمالگرایی عبارت است از: ویژگیای شخصیتی که با تلاش برای بی عیب بودن و وضع معیارهای بینهایت عالی برای عملکرد که بوسیله گرایش به سوی ارزیابیهای کاملاً انتقادی از رفتار فرد همراه است، مشخص میشود. کمالگرایی دو بعد دارد. اولین بعد آن به عنوان کمالگرایی سازگارانه، سالم، بهنجار و مثبت، توصیف شده است. دومین بعد آن به عنوان کمالگرایی ناسازگارانه، ناسالم، روانرنجورانه و منفی توصیف شده است. کمالگرایی مثبت وقتی وجود دارد که فرد از تلاش برای عالیبودن خشنود است و محدودیتهای فردی خود را درک و قبول میکند؛ و کمالگرایی منفی وقتی وجود دارد که فرد انتظارات غیر واقعبینانهای دارد و هرگز از عملکرد خود راضی نمیشود (فلت و هویت، 2002).
کمالگرایی در حوزه روانشناسی ورزش اهمیت ویژهای دارد و بسیاری از روانشناسان کمالگرایی مثبت را شاخصه ورزشکاران برجسته دانستهاند (بشارت، 1383الف). چنانچه در یافتههای پژوهشی مشاهده میشود (هاج و همکاران، 2008)، همانطور که ذکر شد، کمالگرایی با آسیبهای ورزشی از جمله خستگی و فرسودگی ورزشی رابطه دارد. یکی از مسائل این پژوهش، بررسی رابطه کمالگرایی مثبت و منفی با خستگی و فرسودگی ورزشی در نمونهای از ورزشکاران حرفهای است. متغیر دیگری که رابطه آن با خستگی و فرسودگی ورزشی بررسی خواهدشد، بیشتمرینی است. بیشتمرینی عبارت است از: تراکم فشار تمرینی و/یا غیرتمرینی که منجر به افت طولانی مدت ظرفیت عملکردی همراه با یا بدون علامتها و نشانههای روانشناختی و فیزیولوژیکی ناسازگاری که در آن بازگشت ظرفیت عملکرد ممکن است هفتهها یا ماهها به طول انجامد (کریدر، فری و اتول، 1998). سندرم بیشتمرینی در بین ورزشکاران متعدد، مانند بازیکنان بسکتبال، بوکسورها، اسکیتبازان سرعتی و شناگران مشاهده شدهاست. نشانههای مهم آن بیعلاقگی عمومی، خواب مختل شده، بیاشتهایی، تحریکپذیری و افزایش آسیبپذیری نسبت به جراحت ها هستند (برنالدودیکوایروس و جیلابرادور ، 2008؛ به نقل از بشارت و حسینی، 1388).
بیشتمرینی ارتباط واضحی با خستگی و فرسودگی ورزشی دارد. خستگی پیرامونییا خستگی مرکزی، ممکن است در نتیجه بیشتمرینی به وجود آیند (لمن، فوستر و کهاول، 1993).
یکی از عوامل شخصیتی که در بهوجودآمدن بیشتمرینی مؤثر است، کمالگرایی است (لمن و همکاران، 1997). بررسی این رابطه در این پژوهش از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا این فرصت را فراهم میسازد تا علاوه بر رابطه این دو متغیر با هم، به طور همزمان رابطه آنها را با خستگی و فرسودگی ورزشی مطالعه کنیم. بررسی این چهار متغیر به طور همزمان، میتواند نقشهای مستقل و تعاملی کمالگرایی و بیشتمرینی بر خستگی و فرسودگی ورزشی را که در پژوهش حاضر جنبه اکتشافی دارد، مشخص کند. با توجه به همه مطالب مذکور، مسأله مورد پژوهش این است که آیا بین کمالگرایی با خستگی و فرسودگی ورزشی، در ورزشکاران حرفهای رابطه وجود دارد؟ نقش تعدیلکننده بیشتمرینی در رابطه کمالگرایی با خستگی و فرسودگی ورزشی چگونه است؟
1-2- اهمیت و ضرورت پژوهش
1-2-1- اهمیت و ضرورت نظری پژوهش
ورزش در جامعه امروز ما از لحاظ حرفهای، تجاری، سیاسی، و فرهنگی در سطوح ملی و بینالمللی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. به
تناسب، آسیبهای ورزشی هم از اهمیت پژوهشی زیادی برخورداند. در اهمیت بررسی علمی خستگی همین بس که در یک سوم از موارد، هیچ علتی برای آن شناسایی نشدهاست و لذا نیازمند تحقیقات وسیعی در این زمینه هستیم (روزنتال و همکاران، 2008). در مورد فرسودگی نیز برخی از پژوهشها که انجام شدهاست، در کشورهای مختلف به نتایج متفاوتی نائل آمدهاند و این ضرورت پژوهش در این زمینه را آشکار میکند (کوستلیوس، 2001). با وجود اهمیت بیشتمرینی، متغیرهایی که فرایندهای زیربنایی که آن را توضیح میدهند، بهخوبی شناخته نشدهاند و هنوز سازهای به خوبی شناختهشده نیست، و در نتیجه نیاز به بررسی بیشتری دارد. در مورد کمالگرایی نیز با مروری بر ادبیات تحقیق ملاحظه میشود که پژوهشهای بسیار کمی در مورد کمالگرایی در حوزه روانشناسی ورزشی انجام شدهاست. محدودیتهای یافتههای موجود نیز، ضرورت انجام پژوهشهای مربوط به کمالگرایی در ورزش را بیشتر نمایان میسازد (بشارت، 1383الف). در ضمن موضوع این پژوهش، مسئلهای کاملاً جدید است که تاکنون عین این موضوع مورد مطالعه قرار نگرفتهاست و تنها برخی پژوهشگران خارجی تحقیقاتی مرتبط با متغیرهای این تحقیق انجام دادهاند، و در داخل کشور این متغیرها از مبانی علمی و نظری و پژوهشهای بسیار اندکی برخوردار هستند. بنابراین انجام تحقیق حاضر به شناخت بیشتر متغیرهای مذکور کمک میکند.
1-2-2- اهمیت و ضرورت کاربردی پژوهش
آثار منفی روانی و فیزیولوژیکی تمرینهای بسیار شدید، موضوع مهمی است که از دیرباز مورد توجه بودهاست. انجام پژوهشهایی که بتوانند به آسیبشناسی خستگی ورزشی و فرسودگی ورزشی کمک کنند، به ما در آموزش، پیشگیری و برنامه های مداخلهای جهت جلوگیری از این آسیبها یاری میرسانند. همچنین با توجه به هزینه گزافی که صرف یک ورزشکار حرفهای میشود، تحقیقاتی که در زمینهآسیبشناسی ورزشی، ارزیابی آن و شیوههای جلوگیری از آن انجام گیرد، دارای اهمیت هستند (روزنتال و همکاران، 2008). از دیگر آسیبهای جدی که تأثیر منفی زیادی روی عملکرد ورزشی میگذارند، خستگی و فرسودگی ورزشی هستند. با توجه به سطح بالای تخریبگری خستگی و همچنین بهبود هزینهبر آن، شناختن متغیرهای مرتبط با آن جهت شناخت بیشتر و مداخلهها و برنامههای پیشگیرانه ضرورت قطعی دارد. ضمن اینکه تخمین زده شده است که 3 درصد ورزشکاران فرسودگی را تجربه میکنند (گولد و آویتلی، 2009). از طرفی کمالگرایی به عنوان یکی از سازههای مهم شخصیتی که ارزش و اهمیت نظری و عملی آن در سایر حوزهها نیز مشخص شدهاست، میتواند در حوزه روانشناسی ورزشی بررسی شود و ارزش مضاعفی به پژوهش حاضر بخشد، زیرا به صورت مستقیم عملکرد و موفقیت ورزشی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد.
1-3- اهداف پژوهش
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش تعدیلکننده بیشتمرینی در رابطه کمالگرایی با خستگی و فرسودگی ورزشی، در ورزشکاران حرفهای است.
همچنین اهداف فرعی این پژوهش عبارتند از:
1-3-1- شناسایی رابطه کمالگرایی و خستگی ورزشی، در ورزشکاران حرفهای
1-3-2- شناسایی رابطه کمالگرایی و فرسودگی ورزشی، در ورزشکاران حرفهای
1-3-3- شناسایی رابطهبیشتمرینی ادراک شده و خستگی ورزشی، در ورزشکاران حرفهای
1-3-4- شناسایی رابطه بیشتمرینی ادراک شده و فرسودگی ورزشی، در ورزشکاران حرفهای
1-4- فرضیهها و سؤالهای پژوهش
فرضیه اول- بین کمالگرایی مثبت و خستگی ورزشی، در ورزشکاران حرفهای، رابطه منفی وجود دارد.
فرضیه دوم- بین کمالگرایی منفی و خستگی ورزشی، در ورزشکاران حرفهای، رابطه مثبت وجود دارد.
فرضیه سوم- بین کمالگرایی مثبت و فرسودگی ورزشی، در ورزشکاران حرفهای، رابطه منفی وجود دارد.
فرضیه چهارم- بین کمالگرایی منفی و فرسودگی ورزشی، در ورزشکاران حرفهای، رابطه مثبت وجود دارد.
فرضیه پنجم- بین بیشتمرینی ادراکشده و خستگی ورزشی، در ورزشکاران حرفهای، رابطه مثبت وجود دارد.
فرضیه ششم- بین بیشتمرینی ادارکشده و فرسودگی ورزشی، در ورزشکاران حرفهای، رابطه مثبت وجود دارد.
پرسش اول- آیا بیشتمرینی ادراکشده در رابطه بین کمالگرایی و خستگی ورزشی ورزشکاران حرفهای، نقش تعدیلکننده دارد؟
پرسش دوم- آیا بیشتمرینی ادراکشده در رابطه بین کمالگرایی و فرسودگی ورزشی ورزشکاران حرفهای، نقش تعدیل کننده دارد؟
در این پژوهش به این دلیل هم سؤال مطرح شده است و هم فرضیه که در مورد مطالبی که قبلاً هم پژوهش انجام شده بود، فرضیه مطرح شد، و در مورد مطالبی که قبلاً هیچ پژوهشی انجام نشده بود، به دلیل عدم آگاهی لازم در مورد بیش تمرینی، سؤال مطرح شده است.
1-5- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهش
1-5-1- کمالگرایی
تعریف نظری: کمال گرایی ویژگیای شخصیتی است که با تلاش برای بیعیببودن و وضع معیارهای بینهایت عالی برای عملکرد که با گرایش به سوی ارزیابیهای کاملاً انتقادی از رفتار فرد همراه است، مشخص میشود. کمالگرایی یک ویژگی شخصیتی چندبعدی است. دو بعد مهم کمالگرایی باید از هم متمایز شوند. اولین بعد آن به عنوان کمالگرایی سازشیافته، سالم، بهنجار و مثبت، توصیف شدهاست. دومین بعد آن به عنوان کمالگرایی سازشنایافته، ناسالم، روانرنجورانه و منفی توصیف
شدهاست. کمالگرایی مثبت/بهنجار وقتی وجود دارد که فرد از تلاش برای عالیبودن خشنود است و محدودیتهای فردی خود را درک و قبول میکند. کمالگرایی منفی/ روانرنجورانه وقتی وجود دارد که فرد انتظارات غیرواقعبینانهای دارد و هرگز از عملکرد خود راضی نمیشود (فلت و هویت، 2002).
تعریف عملیاتی: در این پژوهش، کمالگرایی ورزشکاران بر حسب نمره آنها در مقیاس کمالگرایی رقابتی (بشارت، 1388ج) اندازهگیری شدهاست.
فرم در حال بارگذاری ...