تبلیغ یا رساندن پیام و نشر اهداف انبیاء، امر مهمی است که میتوان آن را همزاد بشر دانست. از اینرو آنرا همزاد بشر دانستیم، که ظهور دین و نبوّت را همزمان با تولّد آدم ابوالبشر7 میدانیم. چرا که انسان موجودی است اجتماعی؛ بنابراین برای تعامل با دیگران و مفاهمه بهتر باید نیّات و اغراض شخصی یا دینی خود را به وسیله ابزار و امکانات موجود منتقل نماید و این همان تبلیغ است.
ابزار و امکانات تبلیغ، در گذر زمان و با تکامل و پیشرفت انسان در هر عصری به شکلی نو و تازه پدید آمد؛ و مبلّغان دین نیز، چه آنان که واقعاً درصدد هدایت انسان بودند و چه آنان که به نام دین و تظاهر به تبلیغ آن، در واقع ضلالت و گمراهی را تبلیغ میکردند، با استفاده از این ابزار برای گسترش و نشر اهداف خود از هیچ کوششی دریغ نکردند.
بدون شک اختراع و ابداع ابزار تبلیغی الکترونیکی را باید نقطه عطف مهمی در امر تبلیغات دانست؛ چرا که بسیاری از حدود و ثغور و محدودیّتها را از میان برداشت. خصوصاً در دهه اخیر و با گسترش اینترنت، شاید دیگر نتوان در این کره خاکی محدودهای را یافت که از بُرد تبلیغ به دور باشد. پدیدهای که باید آن را تلفیقی از رسانههای مختلف و مدرن، مثل تلفن، رادیو، تلوزیون، روزنامه، مجله و… دانست.
پیروان ادیان مختلف نیز به تبع سرعت و رشد تکنولوژی از ورود به این عرصه غفلت نکردند؛ آنها علاوه بر تبلیغات سنّتی، که مخاطبان خاص خود را دارد، کوشیدند که خود را به ابزار نوین تبلیغی مجهّز کنند، تا به آسانی و سهولت و با هزینه کمتری بر تعداد پیروان خود بیافزایند.
بر کسی پوشیده نیست که اسلام و مسیحیت به عنوان دو دین بزرگ الهی در تمام عالم دارای پیروان فراوانی هستند. در بعضی از ممالک نسبتشان، به اقلّیّت و اکثریّت و گاهی نیز مساوی است. گاهی در صلح و آرامش بودند و گاهی در مخاصمه و جدال؛ اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین الهی همواره مسحیت راستین را به رسمیّت میشناسد و مسیحیانی که در سرزمینهای اسلامی به عنوان اقلیّت مذهبی زندگی میکنند، از حقوق خاصّی به عنوان اهل ذمّه برخوردارند؛ همچنانکه محدودیّتهایی برای تبلیغ دین آنها در میان مسلمانان قائل است.
اما در این پژوهش سخن از مسیحیت راستین نیست، بلکه از افرادی است که به آموزههای مسیحی ملتزم نیستند، و مسیح7 را ابزار رسیدن به اهداف سیاسی و استعماری خود میدانند. همانطوریکه تاریخ استعمار در مشرقزمین و آفریقا گواه بر این مدّعاست، افرادی تحت نام زیبای «تبشیر» به تحمیل ایدهها و افکار سیاسی و انحرافیِ پیچیده در زرق و برق محبّت، عشق، نجات و شفاء میپردازند. هدف ما در این پایاننامه که با عنوان «بررسی شیوههای تبلیغ مسیحیت تبشیری در اینترنت» تدوین شده، شناخت این شیوهها و راههای تاثیر آنها بر جامعه اسلامی ایران و معرفی آسیبها و مشکلاتی است که این پدیده برای تحقق اهداف متعالی اسلام در این کشور بهوجود میآورد. تبلیغات گسترده «مسیحیتِتبشیری» در میان اقشار مختلف جامعه ما، که از طریق ماهواره، اینترنت، کلیسای خانگی، پخش و توزیع کتب رایگان و … انجام میشود، میتواند به سست شدن پایههای ایمانی و دینی مردم بینجامد. ما در این رساله به بررسی تبلیغات اینترنتی آنها، و راهکارهای مقابله با آن خواهیم پرداخت.
ضرورت و اهداف تحقیق:
هر مبلّغ متعهّدی باید علاوه بر تجهیز به دانش قرآنی و منابع روایی، نسبت به نقاط آسیبپذیر جامعه اسلامی و جوانان عزیز و منافذی که مجرای نفوذ و ورود دشمن است، نیز آگاه باشد. مبلّغان باید بدانند یکی از بزرگترین و خطرناکترین پدیدهای که مسلمانان با آن روبرو هستند، تبشیر مسیحیت است که متاسفانه در برخی از آنان نیز موثر افتاده، تاحدّی که فریاد دلسوزانه علمای آگاه و متعهّدمان خصوصاً رهبر فرزانه انقلاب و مراجع معظم تقلید نسبت به گسترش و رواج آن در جامعه ما بلند است. و شاید در اطراف ما نیز، از اقوام و آشنایان، و یا دوستان و همسایگان کسانی باشند که به طور پیدا یا پنهان گرفتار دام مسیحیت تبشیری شدهاند.
بنابراین پژوهشی که تحت عنوان فوقالذّکر در جامعه المصطفی9 العالمیه و با راهنمایی و مشاوره اساتید محترم صورت گرفته تلاش میکند ضمن بررسی سایتها و وبلاگها، شیوههای تبلیغی آنها را معرفی نماید. تا با شناساندن اهداف، انگیزهها و روشهای تبلیغ مسیحیت تبشیری به جمع بزرگ مبلّغان مسلمان و متصدیّان فرهنگ و مذهب کشور ما، ضمن تنبّه و آگاهیبخشی به آنها، اعلام نماید: ضرورت دارد که مبلّغان اسلامی ضمن مجهزشدن به وسایل نوین ارتباطی، با ابزارِ تبلیغی از جنس همان ابزاری که دشمن از آنها بهره میبرد، علاوه بر پاسخگویی به شبهات مسیحیت زمینه هدایت منحرفین و فریبخوردگان را نیز فراهم نمایند.
سؤالهای تحقیق:
سؤال اصلی:
روشهای تبلیغ «مسیحیت تبشیری» در شبکه جهانی اینترنت برای مخاطبان فارسی زبان و ایرانی چگونه است؟
سؤالهای فرعی:
1.اینترنت در میان انواع مختلف رسانههای تبلیغی در چه جایگاهی قرار دارد؟
3.نگاه ادیان الهی نسبت به تبلیغ چگونه است؟
5.تبشیر چیست؟
6.مسیحیت تبشیری به چه معناست؟
7.سابقه تبلیغ مسیحیت در سرزمین ایران چیست؟
فرضیه تحقیق:
با توجه به ظرفیتهای بالای اینترنت و امتیازاتی که این روش نسبت به سایر روشهای تبلیغ مسیحیت تبشیری در ایران از آن برخوردار است، مبشّران مسیحی در آینده توجه بیشتری به آن خواهند داشت و تبلیغات خود را در این شبکه گسترش خواهند داد. به این ترتیب، مسیحیت تبشیری میتواند یکی از چالشهای مهم مسلمانان ایران در آینده باشد و در این خصوص باید ضمن شناخت دقیق و عالمانه این پدیده و قابلیتهای آن، از هماکنون برای غلبه بر آن چالش پیشاندیشی و چارهجویی و برنامهریزی کرد.
سابقه تحقیق:
تا کنون کتابها و مقالات و پایاننامههای زیادی در زمینه تبلیغ و عناوین مرتبط با آن و همچنین مسیحیت در ایران و اهداف و انگیزهها و روشهای تبشیری و تبلیغی آنها نوشته شده، اما با جستجویی که در کتابخانهها و پایگاههای اینترنتی انجام دادیم، پژوهشی که به موضوع تبلیغ مسیحیت در اینترنت پرداخته باشد، نیافتیم. البته این مطلب دور از انتظار هم نیست چرا که اینترنت ابزاری است نوین، که حداکثر یک دهه از گسترش و عمومی شدن آن در ایران میگذرد.
روش تحقیق:
روش این تحقیق توصیفی و تحلیلی است. به این معنا که در مواردی که نیاز به ارائه اطلاعات بود، بخشی از کار به صورت تحقیقات کتابخانهای انجام شد و بخش دیگر به بررسی و کاوش در میان سایتها و وبلاگها اختصاص یافت. و در مواردی که باید از دادههای فراهم شده به نتایج و لوازم آن راهبری میشد، کار جنبه تحلیلی بیشتری پیدا کرده است.
رویکرد تحقیق:
رویکرد این پژوهش، تاریخی است.
قلمرو تحقیق:
ما در این تحقیق به بررسی سایتها و وبلاگهای فارسیزبانی خواهیم پرداخت که به دنبال فعّالیّتهای تبشیری در جامعه ایران هستند. هر چند قلمرو جغرافیایی فارسی زبانان فراتر از ایران است، امّا بررسی ما در خصوص جامعه ایران خواهد. از سوی دیگر قطعاً فعّالیت تبشیریها در اینترنت منحصر به زبان فارسی نیست؛ بلکه ما به سایتها و وبلاگهایی برخوردیم که به زبانهای دیگری مانند انگلیسی یا فرانسوی به تبشیر مسیحیت در میان ایرانیان میپردازند.
بنابراین قلمرو تحقیق ما در میان ایرانیان فارسی زبان مقیم ایران است.
از نظر زمانی نیز قلمرو تحقیق ما برابر است با تاریخ عمومیشدن اینترنت در ایران، یعنی تقریباً یک دهه اخیر.
ساختار تحقیق:
ما در گفتار اول از فصل اول این پایاننامه واژهها و اصطلاحات مربوط به تبلیغ را تعریف نموده و به مؤلّفههای تبلیغ پرداختیم. سپس با نگاهی به استراتژی تبلیغ، از اهمیت تبلیغات در عصر حاضر سخن گفتیم. مبحث بعدی ما در این گفتار بررسی خطمشی تبلیغ در اسلام و مسیحیت راستین است. هدف از بیان این مباحث، هرچند به صورت کوتاه و مختصر، اینست که با توجه بیشتری به دانش تبلیغات، از اهداف و شیوههای تبلیغ مسیحیت تبشیری آگاه شده و از انجام اقدامات لازم در برابر آن غفلت نکنیم.
در همین فصل و در گفتار دوم به معرّفی رسانه اینترنت، ویژگیها و امتیازات آن پرداختیم تا در فصلهای بعدی مشخص شود که چرا مسیحیان اینترنت را به عنوان ابزار تبلیغ و تبشیر برگزیدند. پرداختن به این بخش از جهت آشنایی با ذات این رسانه و تفاوتهای آن با رسانههای دیگر ضروری بود.
با توجه به عنوان پایان نامه لازم بود که در فصل دوم، به تبشیر مسیحی و ریشهها و مبانی فرهنگی و دینی آن بپردازیم. ابتدا تعریف و تاریخچه مختصری از تبشیر انبیاء ارائه شد. سپس با بررسی عملکرد تبشیری کلیسا، نشان دادیم که چنین اقداماتی هرگز با اهداف مقدس انبیاء الاهی خصوصاً حضرت عیسی7 سازگار نیست. در گفتار دوم از فصل دوم درباره سابقه و عملکرد مسیحیت تبشیری در ایران مطالبی را بیان کردیم. توضیحات این بخش به ما کمک میکند تا با پیشزمینهای تحقیقی و تاریخی از عملکرد گذشته آنان در ایران غفلت نکنیم وبدانیم که مسیحیان، همواره به فکر مسیحیکردن ایران بوده و هستند، و اگر دیروز این هدف را به شکل دیگری دنبال میکردند، امروز همان هدف با ابزار تازهای ادامه مییابد. در گفتار سوم با عنوان ضرورت بیداری مسلمانان در برابر اقدامات تبشیری به تشریح نظر قرآن درباره اهل ذمّه و حدود و ثغور آزادی آنها در جامعه اسلامی، و چگونگی عکسالعمل مسلمانان در برابر آنها پرداختیم.
در فصل سوم این پایاننامه با مطالعه سایتها و وبلاگها و دستهبندی روشهای تبلیغ میسحت تبشیری در رسانه اینترنت، نمونههایی از تبلیغ آنها مورد بررسی قرار گرفت.
درفصل چهارم و پایانی این پژوهش ابتدا فرصتهای اینترنت برای تبلیغ مسیحیت را برشمردیم و سپس ارزیابی کلی از تبلیغات و میزان موفقیّت آنها ارائه شد.
این پایاننامه با ارائه پیشنهاداتی برای کاهش آثار سوء و ضد دینی و ضد اسلامی تبلیغ مسیحیت تبشیری در ایران و بیان شیوههای مواجهه با مسیحیت تبشیری در اینترنت پایان مییابد.
در طول دهه های اخیر روش بسیاری از مردم دنیا بخصوص در کشورهای توسعه یافته تغییر کرده است و افزایش اخیر در بیماریهای مزمن در دنیا مربوط به محیطی است که سبب کم تحرکی،افزایش دریافت کالری و شیوه های نامناسب زندگی شده است. این تغییرات در شیوه ی زندگی دامنگیر کشورهای در حال توسعه از جمله ایران نیز میباشد. نوع روغن مصرفی، نمک، انواع ترشیها، نوع روش پخت و پز،مصرف چای، استفاده از غذاهای آماده و غیره از جمله عادات غذایی روزانه هستند که در صورت شیوهی مصرف نادرست زمینه ساز بسیاری از بیماریهای مزمن و غیرواگیردار میشود. با گسترش زندگی صنعتی مصرف غذاهای آماده، غذاهای پرچرب و سرخ کردنی افزایش چشمگیری یافته است و میزان اسیدهای چرب ترانس موجود در این محصولات غذایی موجب افزایش شیوع بیماریهای مزمن گردیده است (برزویی و همکاران،158:1389).
در کشورهای در حال توسعه به علت ورود به زندگی ماشینی و صنعتی و توسعه اقتصادی-اجتماعی بسیاری از بیماریهای مزمن – غیرعفونی به ویژه در میان لایههای اجتماعی متوسط و مرفه اندک اندک افزایش یافته است. شاید بنیادیترین گام در جهت کاهش اینگونه بیماریهای مزمن تلاش برای پدیدآوری الگوهای رفتاری مناسب یا دگرگونی سازی الگوهای رفتاری نامناسبی است که مستقیم و غیرمستقیم بر سلامتی و بیماری افراد تاثیر میگذارد(ریاحی،2003:165).
محققان6 دسته از عوامل خطرآفرین رفتاری را ریشهی بیماریهای مزمن و غیرعفونی (بیماریهای زندگی ماشینی) در بزرگسالان و عامل مرگ ومیر زودهنگام آنها میدانند1- دودکشیدن به ویژه سیگار کشیدن 2- آشامیدن بیش از اندازهی نوشابه های مضر 3- بهره نگرفتن یا بهرهگیری اندک از خدمات بهداشتی پیشگیرانه مانند کنترل فشارخون، بازدیدهای پزشکی منظم و دورهای-شناسایی به موقع سرطان- مهار بیماریهای قند 4- پیگیری شیوههای نامناسب زندگی مانند: عادتهای غذایی نامناسب و پویایی اندک بدن 5- عوامل خطرآفرین محیطی مانند: خطرهای محیطی-آلودگی هوا،صدا و آب 6- تنش و فشارهای روانی(Park,2000,27).
امروزه در کشورهای توسعه یافته و نیز در میان لایه های بالا و متوسط کشورهای در حال توسعه، الگوی تغذیه به سوی افزایش مصرف شکر، چربی حیوانی، و پروتئین ها، همراه با کاهش مصرف الیاف گیاهی(میوه وسبزی و دانه های گیاهی) پیش می رود. بیشتر افراد ،سبزی و میوه های تازه و دانههای گیاهی کمی مصرف میکنند و در همان حال مقدار فراوانی گوشت به شکل غذاهای آماده و کنسرو شده و شکر به شکل نوشابهها و شیرینیها در خوراک خود میگنجانند. این روند بر اثر به کارگیری فن آوری های نوین تغذیه شتاب بیشتری به خود گرفته است. فنآوری هایی که بر فرآیند تولید،پخش، فرآوری و مصرف مواد غذایی -که نمودهای بنیادین نقش اجتماعی غذاها است تاثیر میگذارد(ریاحی،102:1384).
اگر چه نقش ژنتیک به عنوان عامل خطر در ابتلا به سرطان موثر میباشد امّا مطالعات مختلف نشان می دهند که فاکتور محیطی اصلی در ارتباط با سرطان تغذیه است. مطالعات انجام شده ثابت کرده است که تغذیه در بروز 30 تا 40 درصد انواع سرطانها موثر می باشد. بسیاری از رفتارهای تغذیه ای مانند: نوع غذا،روش آماده کردن غذا،میزان تعادل در کالری دریافتی و تنوع غذایی میتوانند به عنوان عامل خطر در ابتلا به سرطان تاثیر گذار باشند.شواهد نشان میدهند که مصرف غذاهای پرچرب،کم فیبر و مصرف نکردن روزانه میوه و سبزی منبع غنی از ویتامینها هستند که با افزایش بروز سرطان های مختلف در ارتباط میباشند(میربازغ و همکاران،109:1391).
بشر امروزی بر خلاف گذشته با خوردن انواع مواد لازم و غیر لازم و حتی گاهی اوقات مضرو زیان آور موجب ناکارآمدی بدن خود شده است.در حالی که در گذشته عامل بسیاری از بیماریها و مرگ و میرها و عفونت بوده است ، در اواخر قرن 19 با تغییراتی که در سبک زندگی سلامت محور با تاکید بر تغذیه به طور خاص اتفاق افتاد، این نوع بیماریها کاهش یافته و جای خود را به بیماریهای مزمن داده است. بر اساس آمار منتشر شده انستیتیو تحقیقات 20 درصد افراد در ایران دچار سوء تغذیهاند و علی رغم داشتن درآمد کافی به سبب عدم آگاهی تغذیهای ناصحیح از تغذیه خوب برخوردار نمیباشند.بدن آدمی یک مجموعه پیچیده و متنوعی از کارکردهاست و توانایی این را دارد که بدون کمک خارجی خود را از ارزیابی کند اما شرط بازسازی آن است که نیازهای آن به درستی مرتفع گردد و این فرآیند پیچیده تحت عنوان تغذیه نام دارد. گرچه طبقهی اجتماعی، درآمد و میزان دستیابی افراد به کالاها وخدمات اهمیت فراوانی در تعیین کیفیت زندگی آنها دارد اما سرانجام وضع سلامتی شان عامل بنیادی برای بالندگی وپیشرفت انسانهاست و فقدان آن عامل مهم و موثری در سستی و فروپاشی ملّی شمرده میشود(قاسمی،1388 :183)
جداول مربوط به میزان هدر دادن منابع در ایران به خوبی یکی از علل عدم توسعه واقعی و کیفی کشور را نشان میدهد. عاملی که اتفاقا بر عهده دولتمردان یا سیاست های آنان نیست، بلکه زاییده نگرش مردم در زندگی فردی و اجتماعی خود است. رویکرد مردم به استفاده از منابع که بتدریج در خلال سالیان شکل گرفته، به آسانی هم از بین نخواهد رفت اما بررسی و یادآوری آن، همواره تلنگری است بر این که حرکتی برای اصلاح آن از سوی مردم انجام گیرد.
تصویر زیر مصرف سالانه چند ماده غذایی برای هر نفر و رتبه هر ماده را در هرم غذایی را نشان میدهد. در واقع نگاهی است اجمالی به فرهنگ و رویه مصرفی مردم ایران.
بررسیهای مختلف نشان میدهند که در بخشهایی از جمعیت کشور ما سوءتغذیه وجود دارد .کمی وزن کودکان زیر5 سال،کمبود پروتئین،کم خونی ، فقرآهن واختلالات ناشی از کمبود ید و …بسیاری از افراد کشور را دچار مشکل کرده است. بر اساس آمارهای منتشر شده توسط انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور حدود 20 درصد از جمعیت ایران دچار سوءتغذیه هستند و 20 درصد دیگر علی رغم داشتن درآمد کافی به سبب عدم آگاهی و سواد تغذیهای از تغذیهی مطلوب برخوردار نمیباشند(جهانگیری و رجبی،76:1380). بررسی رشید خانی و همکارانش بر روی زنان شمال شهر تهران نشان داد که ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی چون: تحصیلات دانشگاهی، شاغل بودن، میزان درآمد زن در ماه، میزان درآمد کل خانواده و ویژگیهای جمعیتی نظیر:سن، تأهل، داشتن فرزند، تعداد فرزندان و ابعاد خانواده و قومیت بر روی الگوهای غذایی زنان موثراست(رشید خانی و همکاران،1387). هچنین بررسی علیزاده اقدم بر روی شهروندان تبریزی نشان داد که بین سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی و سرمایه اقتصادی، جنس و تأهل و سبک غذایی رابطه وجود دارد(علیزاده اقدم،1390).
پدیدهی سوءتغذیه تمام افراد جامعه را به شکلی همگون متأثر نمیسازد. پیش بینیها و مطالعات در این زمینه نشان میدهندکه اقشار فقیر،زنان و سالمندان بیشتر از گروههای دیگر در معرض سوءتغذیه خود وخانواده هایشان قرار دارند.
عاملی که تاکنون در امر سوءتغذیه بدان توجه چندانی مبذول نگردیده است عدم آگاهی از شیوهی مناسب غذایی و وجود باورهایی در زمینه ی شیوه تغذیه است که موجب نابسامانی در امر تغذیه مناسب وکافی میگردد. بنابراین شناخت عوامل نشأت گرفته از فرهنگ مانند: آداب و رسوم، ارزشها و عادات نادرست غذایی امکان شناسایی و رفع کاستیهایی را که در فرهنگ عمومی تغذیه وجود دارد به ما میدهد(همان:77).
بنابراین تحقیق حاضر الگوهای غذایی زنان شاغل و خانه دار شهر کرمان را مورد بررسی قرار میدهد. هدف پژوهش حاضر بررسی الگوهای غذایی شهر کرمان است اما از آنجا که اکثر زنانالگوهای غذایی خانواده را اجرا میکنند، لذا این پژوهش زنان شهر کرمان را هدف قرار داده تا بتوانند الگوهای موردنظر خانواده هایشان را انعکاس دهند. همچنین از آنجا که شاغل و خانه دار بودن زنان ممکن است بر الگوهای غذایی خانواده هایشان موثر واقع شود سعی شده نمونه موردنظر از بین این دو گروه انتخاب گردد. همچنین تلاش شده با توجه به چارچوب نظری تعارضات شغل و تفاوتهای نقش زنان شاغل و تاثیر آن بر الگوهای غذایی خانواده هایشان مورتوجه قرار گیرد.
1-3-موضوع تحقیق:
بررسی جامعه شناختی الگوهای غذایی خانوادههای شهر کرمان و عوامل موثر بر آن.
1-4- اهداف تحقیق
اهداف پژوهش حاضر را می توان به دو قسمت اهداف کلی و جزئی تقسیم کرد.
هدف کلی:
شناسایی الگوهای خانواده های شهر کرمان و عوامل موثر بر آن.
اهداف جزئی:
1-تعیین رابطه سرمایهی فرهنگی زنانو الگوهای غذایی خانواده.
2-تعیین رابطه سرمایهی اقتصادی و الگوهای غذایی خانواده.
3-تعیین رابطه تعارض کار-خانواده زنانشاغل و الگوهای غذایی خانواده.
4-تعیین رابطه تعارض زمانی زنان شاغل و الگوهای غذایی خانواده.
5-تعیین رابطه تعارض فشاریزنان شاغلو الگوهای غذایی خانواده.
6-تعیین رابطه بین تعارض فشاری زنان شاغلو الگوهای غذایی خانواده.
7-تعیین رابطه ی بین حمایت اجتماعی زنان شاغل و الگوهای غذایی خانواده.
8-تعیین رابطهی بین اثرپذیری ازتبلیغات تلویزیونی و الگوهای غذایی خانواده.
9-تعیین رابطه بین نوع شغل زنان شاغلو الگوهای غذایی خانواده.
10-تعیین رابطه بین طبقهی اجتماعی خانوادهو الگوهای غذایی خانواده
11-تعیین رابطه سن زنان و الگوهای غذایی خانواده.
12-تعیین رابطه بین سطح تحصیلات زنان و الگوهای غذایی خانواده.
13-تعیین رابطه بین میزان درآمد خانواده زنان خانهدار و الگوهای غذایی خانواده.
14-تعیین رابطه بین درآمد زنان شاغل و الگوهای غذایی خانواده.
15-تعیین رابطه بین درآمد همسر زنان شاغل و الگوهای غذایی خانواده.
16-تعیین رابطه بین ابعاد خانواده و الگوهای غذایی خانواده.
1-5-اهمیت وضرورت تحقیق
عادات غذایی نامطلوب در شیوهی زندگی مردم کشورهای در حال توسعه و همچنین جامعه ما علاوه بر این که تهدیدی برای سلامتی کودکان و نوجوانان محسوب می شود سایر افراد را نیز در معرض خطر ابتلا به بیماریهای غیرواگیردار قرار داده است. مشکل تغذیه از یک طرف ناشی از تقلید ناآگاهانه از فرهنگ غذایی غرب و از طرف دیگر حاکی از پیشرفت صنعت تهیه ی غذاهای فرآوری شده است. در دنیای امروز که کار و تحصیل بیش از پیش مورد توجه اقشار مختلف جامعه به ویژه زنان و جوانان قرار گرفته است فرصت آشپزی سنتی را محدود کرده و مصرف غذاهای آماده را بیش از پیش در جامعه افزایش داده است(صادقی،18:1391).
امروزه متخصصان، به طور فزایندهای لزوم تحقیق روی الگوهای غذایی را بیان میکنند تا با شناسایی عوامل خطر قابل تغییر بیشمار بیماریها راه را برای ابداع شیوههای مبتکرانه جهت پیشگیری از بیماریها هموار نمایند.(علی زاده و همکاران،63:1388).
تجزیه و تحلیل الگوهای غذایی به ما کمک میکند تا برای مردم توصیههای غذایی داشته باشیم تا آنها برای مردم آسانتر باشد. ارزیابی الگوهای غذایی که بیانگر مصرف واقعی افراد است می تواند راه را برای شناسایی تغییرات در دریافتهای غذایی در طی زمان هموار ساخته و انتقال یافته های تحقیقات را به عموم جامعه در قالب توصیههای غذایی تسهیل نماید(همان:64).
توجه به الگوهای غذایی که پیچیدگیهای دریافت های غذایی را دربرمیگیرد تصویر مناسبی از رژیم غذایی و عادات تغذیهای افراد جامعه را به ما میدهد و به ما کمک میکند تا افرا در معرض خطر در با بیماری های مزمن وابسته به تغذیه را شناسایی کرده وسپس برای آنها توصیههای تغذیه ای داشته باشیم، چرا که مردم در انتخاب غذاهایشان کمتر به محتوای موادغذایی توجه میکنند. در واقع با توجه به آنکه درنظر گرفتن ترکیب غذاهای مختلف که مردم غالبا با یکدیگر مصرف میکنند برای توصیهها و راهنمای رژیمی ضروری است. توجه به الگوهای غذایی به ما کمک می کند تا پیامدها و مفهوم راهنماهای رژیمی را به راحتی در قالب الگوهای غذایی برای جامعه بیان کنیم(حسینی اصفهانی و همکاران،24:1387).
1-6-پرسشهای اساسی تحقیق:
سوال اصلی در تحقیق حاضر:
چه عواملی بر الگوهای غذایی خانواده های شهر کرمان تاثیر می گذارند؟
آیا بین متغیرهایی مانند سرمایه فرهنگی، سرمایه اقتصادی، تعارض کار-خانواده و میزان درآمد زنان و الگوهای غذایی خانواده هایشان رابطه وجود دارد؟
همچنین آیا بین متغیرهایی مانند طبقه اجتماعی، تبلیغات تلویزیونی، ابعاد خانواده، سن و تحصیلات زنان ، میزان درآمد و الگوهای غذایی خانواده هایشان همبستگی مشاهده می شود؟
1-7 -تعریف اصطلاحات و مفاهیم اساسی تحقیق
الگوهای غذایی: الگوی غذایی به این معنی که چه غذایی،چگونه و چه وقت خورده شود(قنادی اصل و ایران پرور،257:1388).
زنان شاغل:زنی که در خارج از محیط خانه در یکی از ارگانها و نهادهای دولتی و غیر دولتی مشغول به کار است و در قبال میزان کار خود ماهیانه حقوق دریافت میکند.
زنان خانه دار:خانه داری در لغت به معنای تدبیر زمان، مواظبت زن در کارهای خانه است. از نظر لغوی زنی که امور خانه را با نظم و اقتصاد اداره میکند خانه دار نامیده میشود.
شهر کرمان: کرمان یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان کرمان در جنوب شرق ایران است. در مدارک تاریخی و جغرافیایی از کرمان با نام های دیگری چون: کارمانیا، گواشیر، ژرمانیا و کریمان نام برده شده است. دارای آب و هوای خشک وکویری با مساحت 546 کیلوتر مربع می باشد وجمعیتی بالغ بر 515114 نفر دارا می باشد.
با توجه به اینکه به نظر می رسد در مورد مهاجرت مردم افغانستان به ایران، تا حدی تحقیقات انجام گرفته است، ولی مطالعات عمیق نظری و تجربی از جهت کمی و کیفی به صورت کافی انجام نشده است، بلکه بیشتری تحقیقات در این زمینه، بررسی های میدانی، اسنادی و گزارش های تحقیقی هستند که اکثراً به پیامدهای مهاجرین، سازگاری و انقطباق آنها با جامعه مقصد، مسئله ی بازگشت مهاجرین به کشور خود و… پرداخته اند. اما در مورد علل مهاجرت آنها به ایران با توجه به شرایط مبدأ و مقصد، به خصوص مهاجرت های دوره ای (زنجیره ای) نیروی کار، که با هدف تأمین معیشت زندگی خانواده های خود در افغانستان، که علاوه بر مهاجرت های گروهی، از گذشته ها تا به امروز ادامه داشته است، این یکی از نخستین تحقیقاتی است که در ایران، این مسئله را مورد بررسی قرار داده است. به هر اندازه که تا کنون این تحقیقات را بررسی نمودم، ویژگی این تحقیق بیشتر متمرکز بر نگرش خود مهاجرین نسبت به علل مهاجرتشان به ایران، با توجه به شرایط مبدأ و مقصد است. یعنی عواملی دافعه که در کشور مبدأ(افغانستان) باعث مهاجرت ساکنین آن گردیده و عواملی که باعث جذب مهاجرین به کشور مقصد( ایران) گردیده، مورد توجه این تحقیق قرار دارند. در مورد مهاجرت، نظریه پردازان دیدگاه ها و نظریات متفاوتی ارائه نموده اند، اما در این تحقیق به این نکات، اهمیت داده شده است. مهاجرت مردم افغانستان به کشورهای دور و نزدیک، به ویژه ایران، از آن نظر که زائیده عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، بخصوص مسئله فقر و بیکاری بوده، قابل توجه است. چنانکه برخی از صاحب نظران بر این باورند که «مهاجرت ها بیشتر بخاطر فرار از فقر و ناامنی صورت می گیرند»(اسکلدون، 2008: 12). در خصوص سرچشمه و علل اصلی این نوع مهاجرت، که محوریت این تحقیق را نیز تشکیل داده است، می توان به ساختار قدرت و شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکم بر کشور افغانستان اشاره نمود، که در طول تاریخ خود، شاهد جنگها و درگیری های عدیده ی داخلی و خارجی، ناامنی های اجتماعی و… بوده است، که در نتیجه آن، ستون فقرات اقتصاد کشور در هم شکسته شده و شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی، وضعیت زندگی افراد جامعه را با مشکلات مواجه ساخته که این مسئله باعث مهاجرت تعداد زیادی از افراد جامعه گردیده است. اولین مهاجرت و جابجایی دسته جمعی افغانستانی ها به ایران به دهه 1850 و دو دهه اخیر قرن 19میلادی باز می گردد. اما مهاجرت بی سابقه مردم افغانستان، ابتدا در دوران حمله ارتش سرخ شوری (1978 – 1985)؛ مرحله دوم، پس از شعله ورشدن نزاع های داخلی از 1989 تا 1995 و مرحله سوم، در زمان “حکومت طالبان” از 1995 تا 2001 رخ داده است. گذشته از آن، مردم افغانستان بخصوص شیعیان و نیروی کار آن کشور، در دوره های مختلف تاریخی به خاطر زیارت اتبات عالیه و کارگری، به ایران مهاجرت می کردند. دولت و مردم ایران علی رغم تمام مشکلات موجود طی سه دهه اخیر با پذیرایی از مهاجرین افغانستان، توانستند نمونه موفق یک کشور مهاجر پذیر را نشان دهند؛ در حالیکه ایران نیز خود از جمله کشورهای مهاجر فرست به حساب می آید، ولی بازهم مرزهای خود را به روی مهاجرین افغانستان باز گذاشتند، که در «طی این مدت، بیش از سه میلیون افغانی به ایران مهاجرت کردند»(باریکانی،1386: 182؛ صادقی، 1386: 7). اشتراکات زبانی و نزدیکی فرهنگی و مذهبی در کنار “سیاست درهای باز” باعث شد تا بسیاری از مهاجرین افغانی، ایران را برای اقامت انتخاب کنند(زاهدی ، 2007: 225). بر این اساس، سازمان ملل، ایران را بعد از پاکستان، دومین کشور پذیرای مهاجرین و پناهندگان افغانی دانسته است(کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل ، 2007). طرح آمایش 1384 که برای مهاجرین افغانی در ایران انجام گرفته بود، بر این مدعا نیز صحت می گذارد، طبق بررسی این طرح آمایش، از مجموع 1021323 نفر مهاجر افغانی سرشماری شده، از نظر قومی، 39 درصد هزاره، 2/21 درصد تاجیک، 5/8 درصد پشتون و بقیه از قومیت های دیگر بودند. از لحاظ مذهبی نیز 4/58 درصد را شیعه و 4/41 درصد را سنی و 2/0 درصد را سایر ادیان تشکیل داده بودند(محمودیان،1386: 49). نظر به تحقیقات دیگری که با همکاری دانشگاه تهران و مرکز ارزیابی تحقیقات افغانستان، در سه شهر تهران، مشهد و زاهدان در سال 1384 انجام شده بود، 47 درصد افغانی های مقیم ایران را هزاره، 30 درصد را تاجیک، 13 درصد را پشتون و 10 درصد باقی را ازبک ها، ترکمن ها، بلوچ ها و… تشکیل داده بودند(عباسی و دیگران، 2005). در مورد اینکه کدام اقشار و طبقات مردم افغانستان بیشتر به ایران مهاجرت کرده اند، باید اذعان نمود که در ابتدای مهاجرت های گروهی، از همه اقشار و طبقات ساکن در مناطق مختلف شهری و روستایی آن کشور، بویژه مناطق مرکزی، شامل این مهاجرین بودند، ولی پس از چند مدتی، بسیاری از مهاجرینی که از نظر ثروت یا تخصص، موقعیت مناسبی داشتند، از اینجا دوباره به کشورهای که از لحاظ پیشرفت و توسعه یافتگی در جایگاه بالایی قرار داشتند رفتند، چون ایران را از لحاظ پیشرفت و توسعه یافتگی، برای سرمایه گذاری آنقدر مناسب نمی دیدند. بصورت عموم، بیشتر اقشار و طبقات متوسط و کم توان (غالباً فارسی زبانها، بخصوص شیعیان)، به دلیل نداشتن استطاعت مالی، تخصص کافی و عدم آشنایی به غیر از زبان فارسی، که توان رفتن به کشورهای مترقی تر را نداشتند و برای یافتن کار راحت و در دسترس، ایران را مقصد مهاجرت خود قرار داده و در همینجا باقی ماندند.
مسئله ی دیگری که باید به آن اشاره شود اینست که اگرچه مهاجرین افغانستان در ایران به عنوان طبقه کارگر شناخته شده اند، ولی در حقیقت اینطور نیست؛ بلکه در میان این مهاجرین، تعداد قابل توجهی از سرمایه داران، نخبگان و چهره های فرهنگی نیز حضور داشتند و هنوزهم دارند. وجود مراکز متعدد آموزشی، فرهنگی، ادبی، سیاسی و برگزاری گردهمایی ها و جشنواره ها در شهرهای مختلف ایران توسط مهاجرین، نشان دهنده ی حضور قابل توجه این افراد به ایران است. به طور مثال: «از سال 1357 به این سو، بیش از 200 عنوان نشریه و بیش از هزار عنوان کتاب، توسط مهاجرین افغانستان در ایران انتشار یافته است»(جعفری خانقا، 1382: 117). امروزه مهاجرین افغانی، چه به صورت قانونی و چه غیر قانونی، در جمهوری اسلامی ایران حضور گسترده داشته و با وجودی اینکه بیش از یک دهه از دوران حکومت جدید در افغانستان می گذرد، ولی هنوزهم مهاجرین ساکن در ایران علاقه ی برگشتن به کشور خود را ندارند. مهمتر از همه اینکه مهاجرت های فردی جوانان و نیروی کار آن کشور به ایران به صورت دوره ای و اکثراً غیر قانونی، هنوزهم ادامه دارد و همچنان کسانی که با گذرنامه بخاطر زیارت و سیاحت وارد ایران می شوند نیز اکثراً دوباره بر نمی گردند. در این پژوهش، به بررسی علل مهاجرت مردم افغانستان به ایران پرداخته و در پی پاسخ به این سوال هستیم که: کدام عوامل بیشتر بر مهاجرت مردم افغانستان بخصوص مهاجرت های دوره ای به ایران نقش دارند؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
آنچه که در فرایند مهاجرت مردم افغانستان قابل تأمل بوده و بیشتر بر اهمیت بحث مهاجرت می افزاید، چرایی، علل و انگیزه های مهاجرت آنها است، که بستگی به عوامل طبیعی، شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوامع مبدأ و مقصد دارد. اگرچه تحقیقاتی گذشته در این زمینه، روند مهاجرت آنها به ایران را در سه دوره مهاجرتهای گروهی ناشی از جنگ، محدود ساخته اند؛ در حالیکه وجود عوامل مهم دیگر، از قبیل بروز مخاطرات محیطی (خشکسالی، سیل و…)، احساس ناامنی (حوادث انتحاری، انفجار ماین، ترور و تهدید توسط گروه های تروریستی و…) رفع نیازمندیهای زیستی ـ بیولوژیکی، دسترسی به امکانات و تسهیلات معیشتی، رفاهی، دستیابی به شغل بهتر و درآمد بیشتر، رفع فقر و بیکاری از لحاظ اقتصادی، برآوردن احتیاجات فرهنگی ـ اجتماعی، تحصیل و… نیز از مهم ترین انگیزه های مهاجرت مردم افغانستان محسوب می شوند، که این محرک های حرکتی می توانند، ریشه در هردو جامعه مبدأ و مقصد داشته باشند.
روند مهاجرت مردم افغانستان به ایران، با توجه به ترکیب قومی و منطقه ای مهاجرین در حرکت از جامعه مبدأ (مناطق مختلف شهری ـ روستایی، گوناگونی قومی، سطح تحصیلات و…) و انتخاب محل سکونت در جامعه مقصد، نشان می دهد که تنها یک عامل خاص بر مهاجرت آنها دخالت نداشته، بلکه عوامل مختلف در این روند نقش داشته اند. مهاجرت افغانستانی ها به ایران، از جمله مهاجرت های است که علل آن خیلی پیچیده و مختلف بوده و بر این اساس، تحقیق در مورد آن، نیازمند مطالعات دقیق و داشتن معلومات کافی از هردو جامعه مبدأ و مقصد مهاجرت می باشد.
یکی از ویژگی های این تحقیق که بر اهمیت آن بیشتر می افزاید، این است که علاوه بر عوامل سیاسی مؤثر بر مهاجرت های گروهی افغانستانی ها، سایر عواملی را که به آنها اشاره گردید، نیز مورد بررسی قرار داده است. به خصوص مهاجرت های دوره ای (زنجیره ای) نیروی کار افغانستان به ایران، که در طی یک دهه اخیر، به صورت فردی و خانوادگی، در میان خانواده های فقیر و متوسط کشور بیشتر رواج یافته است، از جمله مسائل مهم و جدید هستند که مورد توجه این تحقیق قرار گرفته اند.
نکته ی مهمی که اشاره به آن ضروری به نظر می رسد، اینست که امروزه در افغانستان، علاوه بر مهاجرت نیروی کار، روند مهاجرت نخبگان، تحصیل کرده ها و حتی مقامات ارشد دولتی نیز رو به افزایش است. همچنین در این اواخر، در اثر حوادث طبیعی و ناامنی ها، مهاجرت داخلی مردم افغانستان نیز افزایش یافته است؛ که این مهاجرت داخلی، بر میزان مهاجرت به خارج از کشور، بخصوص به کشورهای همسایه( ایران و پاکستان) نیز تأثیرگذار بوده است.
یکی از مسایلی قابل توجه که در مورد مهاجرت مردم افغانستان به ایران وجود دارد این است که دولت ایران ، با بیش از بیست سال پذیرایی از مهاجرین افغانستان که بعد از پاکستان، دومین کشور مهاجرپذیر در منطقه به شمار رفته است؛ در قسمت مدیریت مهاجرین، در طی این دوره و همچنین در پروسه ی بازگشت آنها به افغانستان، با وجودی امضای قرارداد سه جانبه با کمیساریای عالی ملل متحد در امور پناهندگان و دولت افغانستان، و همچنین با وجودی استفاده از سیاست های سخت گیرانه(ایجاد محدودیت های شغلی، آموزشی و…)، به منظور بازگشت مهاجرین به کشور خودشان، به آن صورت موفق نبوده است. بنابراین، در مورد برنامه ریزی جهت کنترل و مدیریت روند مهاجرت مردم افغانستان به ایران، به خصوص مهاجرت های غیر قانونی و پروسه بازگشت مهاجرین به کشور خود، هردو دولت ایران و افغانستان، در قدم نخست، با استفاده از تحقیقات انجام شده در این مورد، باید علل اصلی این مهاجرت را با توجه به عوامل و ویژگی های
مختلف مبدأ و مقصد، ریشه یابی نموده و سپس از این طریق به راه حل های مناسب جهت کنترل و مدیریت آن اقدام نمایند. در غیر این صورت، مدیریت و یا کنترل روند مهاجرت افغانستانی ها به ایران و دست یافتن به یک نتیجه مطلوب، دشوار به نظر می رسد.
علی رغم مشکلات موجود، بازهم مسئله ی شناخت “علل مهاجرت مردم افغانستان به ایران” از نظر جامعه شناختی، یک ضرورت علمی محسوب می گردد، تا که از این طریق بتوانیم به چگونگی ابعاد گوناگون مهاجرت دسترسی یابیم. بنابراین، امید می رود که این تحقیق، به عنوان یک راهنما و منبع تحقیقی برای پژوهشگران این حوزه در آینده مورد استفاده قرار گرفته و با ارائه پیشنهادات و راه حل های مناسب، جهت کنترل و مدیریت مهاجرت و نیز فراهم ساختن زمینه بازگشت مهاجرین افغانستان به کشور خود، بتواند مشکلات مهاجرین را به درستی و واقع بینانه تبیین نماید. بصورت کلی چند مورد از ضرورت های نظری و عملی این تحقیق را قرار زیر خلاصه می نماییم:
1-3-1- ضرورت نظری:
1-3-2- ضرورت عملی:
1-4- اهداف تحقیق:
هدف هر تحقیق، پاسخ به پرسش آغازین است. بدین منظور، محقق فرضیه هایی را تدوین می کند و به مشاهداتی که فرضیه ها ایجاب می کنند مبادرت می ورزد. سپس باید ببیند از اطلاعات گردآوری شده، نتایجی که فرضیه ها انتظار داشتند به دست آمده است یا نه (کیوی،1391،223). در این پژوهش، برای یافتن پاسخ درست در جواب سوال آغازین، اهداف زیر را دنبال خواهیم نمود.
1-4-1- هدف اصلی: بررسی علل مهاجرت افغانستانی ها به ایران.
1-4-2- اهداف فرعی:
– Miguet
– Castles S. and Miller M.
-Sassen
– skeldon
zahedi
UNHCR
Abbasi
– در مورد سرچشمه مهاجرت مردم افغانستان از مناطق مختلف کشور به ایران، نگاه کنید به صفحه 233، نقشه.
– Quivy. Raymond
نکته اساسی که از بعد نظری و تجربیات کشورها می توان دریافت , نقش برجسته FDI در فعالیتهای EPZ ها ست; به عبارتی , تمام اهداف مورد انتظار از مناطق ,شامل ایجاد درآمد ارزی وبهبود صادرات _ که منجر به نام گذاری مناطق آزاد به عنوان مناطق پردازش صادرات شده _ در گروی جذب FDI است و بدون جذب آن یا جذب کم آن , این اهداف به نحو شایسته تحقق نمی پذیرند. نرخ تورم بالا و جذب کم سرمایه گذاری داخلی به مناطق آزاد , نشانگر زنگ خطری برای کشور است که این موضوع از یک سو باعث کاهش سرمایه گذاری خارجی به مناطق و از سوی دیگرجذب کم سرمایه گذاری داخلی نیز به دلیل اثر مکملی آن بر جذب مستقیم خارجی , جذب مستقیم سرمایه گذاری خارجی به مناطق را کاهش می دهد.
1_3_ضرورت تحقیق
ضرورت تحقیق از آن جهت است که با تو جه به رکود اقتصادی که کشور با آن مواجه است جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی می تواند مرهمی قوی برای بهبود وضعیت بیمار اقتصادی کشور باشد و موجبات رشد و شکوفایی اقتصادی را فراهم سازد.
1_4_اهمیت تحقیق
اهمیت تحقیق از آن جهت است که جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی باعث تقویت بخش تولید و بخش صادرات شده وبه دنبال آن موجب کاهش بیکاری و بالا بردن در آمد ارزی کشور ورونق اقتصادی می شود.
1_5_ اهداف تحقیق
1_5_1_ شرایط و محیطی که با عث ایجاد انگیزه در سرمایه گذار کشور مبدا برای FDI در کشور مقصد می شود .
1_5_2_ شناسایی محدودیتهای ایران در جذب FDI .
1_5_3_ علل عدم موفقیت ایران در جذب FDI .
1_5_4_ تعیین کننده های مکان FDI در کشور میزبان .
1_6_سوالات پژوهش
1_6_1_ عوامل موثر بر جذب سرمایه گذاری خارجی چیست؟
1_6_2_ چرا شرکتها تمایل دا رند به جای صدورکالاها و خدمات و فروش داراییهای خلق شده خود که به صورت داراییهای تکنولوژیکی و مهارتهای مدیریت و باز اریابی است ، در خارج سرمایه گذاری کنند؟
1_6_3_ عوارض ناشی از FDI در چه بخشهایی از کشور میتواند نمایان شود ؟
1_6_4_نقش EPZ ها در جذب FDI چیست؟
1_6_5_FDI به چه اشکالی در کشور میزبان شکل میگیرد؟
1_7_فرضیه های تحقیق
1_7_1_ ارتباط بین تورم و جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی در مناطق آزاد تجاری کشور منفی است.
1_7_2_ ارتباط بین سرمایه گذاری داخلی و جذب سرمایه گذاری خارجی در مناطق آزاد تجاری کشور مثبت است.
1_7_3_ افزایش نرخ بهره خارجی باعث کاهش سرمایه گذاری مستقیم خارجی در کشور می گردد.
1_8_ روش تحقیق
1_8_1_ نوع روش تحقیق
برای تخمین مدل، از مطالعه وینا دی آنچارز در مورد تحلیل جذب FDI به EPZ ها استفاده شده است . با توجه به مطالعه مذکور،تخمین مدل برای این رساله به شکل عبارت زیر نمایان می شود.
t=1380 -1391
= i کیش، قشم، چابهار، انزلی، ارس
ضمن در نظر گرفتن صرفه جویی در لحاظ کردن تعداد متغیرها، تنها متغیرهای در دسترس از مناطق آزاد ایران را در این رساله لحاظ کرده ، و بیش از این نیز نیاز نبوده است. متغیر های مستقل در این مطالعه عبارتند از ، نرخ بهره واقعی سوئیس، نرخ تورم ایران بر اساس شاخص تعدیل کننده GDP، سرمایه گذاری داخلی در هر یک از مناطق که با CPI ایران تورم زدایی شده است و متغیر که سرمایه گذاری خارجی جذب شده به این مناطق می باشد که با CPI آمریکا تورم زدایی شده است و به عنوان متغیر وابسته وارد مدل می شود. برای تجزیه وتحلیل مدل از داده های پانل دیتا استفاده شده است.
1_8_2_ ا بزار گرد آوری
جامعه آماری تحقیق شامل اطلاعات مربوط به سرمایه گذاری داخلی و سرمایه گذاری خارجی جذب شده در پنج منطقه آزاد تجاری در کشور می باشد. بمنظور تجزیه و تحلیل اطلاعات در این پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی استفاده خواهد شد.
1_8_3_منابع جمع آوری اطلاعات
کتابخانه ای ، سازمان هماهنگی مناطق آزاد،
1_9_تعریف واژه ها و اصطلاحات
1_9_1_سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI)
فرایندی است که به وسیله آن , یک کشور (کشور مبدا), مالکیت داراییها را در یک کشور دیگر (کشور میزبان) با هدف کنترل تولید , توزیع و دیگر فعالیتها بدست می آورد .به عبارتی دیگر (FDI) زمانی است که یک سرمایه گذار مقیم در یک کشور , سرمایه گذاری در کشور دیگر انجام دهد که بر روی آن کنترل و مدیریت داشته باشد.
1_9_2_ مناطق آزاد (EPZ)
یک مکان جغرافیایی برون بوم به نسبت کوچک در داخل کشور است که هدف از ایجاد آن , جذب صنایع صادرات گرا با ارائه شرایط مطلوب برای تجارت و سرمایه گذاری است.منظور از برون بوم ناحیه ای از کشور در حال توسعه است که از نظر شرایط ، نظیر قوانین و مقررات صادرات و واردات ، پولی و مالی ، زیر بناها و… ، از مابقی اقتصاد کشور متمایز است.
1_9_3_شرکتهای فراملیتی
شرکتهای فراملیتی یا TNC شرکتهایی هستند که فرایند تولید کالا یا خدماتشان در بیش از یک کشور اتفاق می افتد وحتی در آمد این شرکتها ممکن است ازGDP بعضی از کشور ها بیشتر باشد.
1.Foreign Dirdct Investment
2 Export Processing Zones (EPZ)
3.Enclave
امروزه ورزش از ضروریترین نیازها و اساسیترین نهادهای جوامع بشری است به طوری که کمتر کشوری را می توان یافت که فاقد سازمان ورزشی باشد. گسترش روزافزون ورزش به گونه ای است که میلیون ها نفر انسان در سراسر جهان از ورزشکاران، مربیان، داوران و مدیران باشگاه ها گرفته تا عکاسان، خبرنگاران، دست اندرکاران مطبوعات ورزشی و دیگر رسانه های گروهی همه در فعالیتهای ورزشی مشغول بهکارند(وثوقی،126:1388).بنابراین بخش عمده ای از زندگی اجتماعی افراد جامعه ها را فعالیت های ورزشی تشکیل می دهد.با نگاهی به روزنامه ها و برنامه های تلویزیونی و رادیویی میتوان این ادعا را که بخش عظیمی از زمان و اطلاعات افراد به این فعالیت اختصاص دارد را مورد تأیید قرار داد.
ورزش به عنوان نهادی اجتماعی نظیر دیگر نهادها تشکیلات خاص خود را دارد و بر حیات اجتماعی افراد تاثیر می گذارد. این نهاد عامل گسترش شبکه ی تعاملات اجتماعی جدید میان افراد جامعه است. وجود دسته های مختلف ورزشی در جامعه و رقابت میان آن ها به پیوند و اتحاد افراد در قالب هواداران ورزش ها و تیم ها می انجامد (عنبری،18:1381).
در میان ورزش های گوناگون فوتبال ویژگی های خاصی دارد که آن را به جذاب ترین و پرطرفدار ترین ورزش دنیا تبدیل کرده است. درکشور ما فوتبال از محبوبیت بسیار بالایی برخودار می باشد و پویایی خاصی را در مملکت ما باعث می شود. با توجه به کمبودهایی که در زمینه ی شادی و تفریحات سرگرم کننده در کشورمان وجود دارد، پدیده ای مانند فوتبال که گروه کثیری از جوانان را به خود مشغول کند و اسباب شادی مردم (اتفاقی مانند رفتن به جام جهانی در سال 1998 و شادی ناشی از آن در جامعه که طبیعتاً دیگر زمینه ای زندگی اجتماعی افراد را تحت تأثیر قرار داد) را فراهم کند موهبت بزرگی است.
اما در ورای این ویژگی های مثبت باید به یک پدیده ناخوشایند در این نهاد اجتماعی اشاره کرد و آن هم خشونت در مسابقات بین تماشاگران و تبدیل شدن آن به عنوان یک آسیب اجتماعی است. امروزه تماشاگران در فوتبال جایگاهی ویژه یافته اند که اهمیت آن، لزوم توجه به ابعاد مختلف حضور آنان را در ورزش فوتبال بیش از پیش نشان می دهد. یکی از این ابعاد، رفتار تماشاگران فوتبال در ورزشگاه ها در زمان برگزاری بازی های مهم و حساس و نیز بعد از این بازی هاست ،که همواره بیشترین توجه را در این زمینه به خود اختصاص داده است. زیرا این رفتارها به دلیل پیروی از هنجارهای خاص رفتارهای جمعی گاهی منجر به آسیب هایی شده اند. در واقع فضای حاکم بر ورزشگاه ها در مسابقات حساس فوتبال بازیکنان و تماشاگران را در وضعیتی قرار می دهد که ممکن است به دلیل نقض قواعد و هنجارهای رایج به رویارویی های پرخاشگرانه و خشونت آمیز منتهی شود.خشونت و پرخاشگری در رفتارهای اجتماعی به شکل های گوناگون متجلی می شود. بسیاری از افراد برای حل مشکلشان به راه های خشونت آمیز متوسل می شوند.زمانیکه فشارهای زندگی افزایش مییابد خشونت به عنوان یک روش و شیوه عمل ظاهر می شود. بنابراین از آنجا که خشونت و پرخاشگری در چهارچوب روابط متقابل اجتماعی نیاز به تعریف دارند می توان آنها را به عنوان پدیده اجتماعی تلقی نمود.این پدیدهها از نظر زمانی و مکانی و همچنین با توجه به متغیرهای اجتماعی مانند(سن،جنس،نژاد،قومیت،طبقه اجتماعی و خرده فرهنگ های گوناگون ) در هر جامعه شکل های متفاوتی به خود می گیرد.خشونت در فعالیت های ورزشی به سه شکل قابل ملاحظه است:خشونت تماشاگران بر علیه همدیگر و دارایی های عمومی2-خشونت تماشاگران بر علیه ورزشکاران و3-خشونت خود ورزشکاران در عرصه رقابت ها.
از نظر جامعه شناختی خشونت در شکل اول آن که ناظر بر خشونت تماشاگران بر علیه همدیگر و دارایی های عمومی است اهمیت بیشتری دارد. (کاظمی و دوستان،1386 :102)
امروزه رفتار خشونت آمیز به عنصری از فرهنگ حاکم بر عرصه فعالیت های ورزشی بدل شده است که تجلی آن در میان تماشگران،طرفداران و گاه ورزشکاران رشته فوتبال می توان مشاهده کرد.با توجه به گستردگی و رواج فوتبال و عرصه گسترده تر آن نسبت به سایر فعالیت های ورزشی که حضور انبوه تماشاگران را در حین برگزاری مسابقات به همراه دارد این رشته در بین فعالیت های مختلف ورزشی بیشتر با رفتار خشونت آمیز طرفداران و تماشاگران مواجه بوده است به گونه ای که در حال حاضر در کشور های غربی صاحب فوتبال نوع خاص و تقریباٌ سازمان یافته ای از خشونت موسوم به اوباشگری شکل گرفته و در سایر کشور ها نیز گاه و بی گاه می توان تجلی خشونت های رفتاری در مسابقات فوتبال را شاهد بود. بنابراین فوتبال و ورزش حرفه ای که می تواند صحنه ای باشد برای تبدیل رقابت های سازمان یافته ی اجتماعی به مبارزات بدون خشونت ، خود گاه و بی گاه دست خوش خشونت و درگیری های پردامنه می شود. بنابراین با اینکه خشونت در بین تماشاگران فوتبال خاص جامعه ما نیست و یک پدیده جهانی است و در کشورهای صاحب نام فوتبال مثل انگلیس،اسپانیا،آرژانتین و… نیز مشاهده می شود، باید گفت ورزش فوتبال به دلیل محبوبیت بین افراد جامعه و بخصوص جوانان، خیل عظیم تماشاگران را به ورزشگاه روانه می کند و در این جماعت هر از چند گاهی حوادثی خشونت بار و ناخوشایند را بین تماشاگران ملاحضه می کنیم(فحاشی هایی که به داوران،بازیکنان و مربیان می شود،درگیری ها و زدوخورد های بین تماشاگران) از جمله آنهاست.آشوب و خشونت در محیط های ورزشی تنها در قالب رفتار خشونت آمیز تجلی نمی یابد بلکه ویرانی ها و خرابی های قابل ملاحضه
ای نیز در این گونه مواقع بوجود می آید که از جمله می توان به وارد شدن خسارت و آسیب به امکانات و تاسیسات ورزشگاه ها ،اتوبوس های حمل و نقل و دیگر اماکن و تأسیسات عمومی اشاره کرد. دیدن صحنه های خشونت آمیز در ورزشگاه ها و بیرون از آن در بین بازیکنان و تماشاگران فوتبال، چهره ی این پدیده را مخدوش و حس تنفر را بر می انگیزد.
امروزه دامنه رفتار اوباشگرانه در عرصه رقابت های فوتبال توسط هواداران و تماشاگران این رقابت ها به قدری گسترش یافته که برخی از صاحب نظران جامعه شناسی ورزش آن را در حد یک معضل جهانی تلقی می کنند.از اواخر دهه ی 1960 میلادی پژوهشگران و نظریه پردازان دلایل را مطرح و تعبیرهای متفاوتی را در مورد رفتار اوباشگرانه و خشونت آمیز تماشاگران مسابقات فوتبال ارائه می دهند که گستره ی آن ها از دگرگونی های کلان اجتماعی تا عامل های خود را در بر می گیرد .آثار تجربی که در خلال نیمه دوم قرن بیستم درباره رفتار پرخاشجویانه و خشن انجام شده اند در دو گروه جای می گیرند.نخست،برخی که منبع پرخاشگری را ملهم از سایق های درونی و غرایز در نظر می گیرند(مانند روان شناسان،رفتارشناسان و روان پزشکان)و دوم گروهی که پرخاشگری و خشونت را واکنش به رویداد های محیطی در نظر می گیرند که از طریق آموزش فرهنگی و فردی تعدیل می شود(مانند اکثر جامعه شناسان و انسان شناسان).بنابراین این تحقیق در پی بررسی عوامل موثر بر انواع خشونت در میان تماشاگران مسابقات فوتبال در کشورمان می باشد و در ابعاد اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی به این بررسی پرداخته به این دلیل که مطالعه پیرامون ورزش و دیگر مسائل اجتماعی و رفتاری مربوط به آن و ورزشکاران، بدون در نظر گرفتن فرهنگ جامعه و آداب و رسوم حاکم بر روابط افراد و خانواده ها کار دشواری است. اصول و فلسفه ی حاکم بر فرهنگ عمومی جامعه بر فعالیت های ورزشی تاثیر می گذارد. گستردگی فعالیت های ورزشی در جامعه به گونه ای است که در تحلیل آن باید به سایر نهادهای اجتماعی مثل اقتصاد، فرهنگ، آموزش و پرورش، سیاست و هنر و سایر پدیده های اجتماعی اثرگذار نیز توجه شود. بنابراین سوال اساسی این تحقیق این است که آیا بین عوامل گوناگون( اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی) و خشونت تماشاگران رابطه وجود دارد؟
در این تحقیق متغیرهای انتخاب شده به عنوان فرضیه های تحقیق با الهام گرفتن از دیدگاه کارکردگرایی ساختی و مدل علی-توصیفی کلارک برای تبیین خشونت و پرخاشگری تماشاگران مورد استفاده قرار گرفته است.متغیرهای مستقل انتخاب شده در فرضیه ها در دو گروه خرد و کلان قرار می گیرند.ازجمله فرضیات کلان می توان به وضعیت اجتماعی-اقتصادی تماشاگران و همچنین عوامل فرهنگی مرتبط با خشونت تماشاگران اشاره کرد.فرضیه های خرد این پژوهش با استناد به الگوی نظری و در چهارچوب فرضیه های کلان مطرح می شوند.در یک دسته بندی از متغیرهای انتخاب شده،چهارگروه را می توان مشخص کرد.دسته ای از این متغیرها به عوامل و شرایط وضعیتی مربوط می شوند که شامل امکانات رفاهی ورزشگاه(آبخوری،سرویس های بهداشتی،کیفیت صندلی های ورزشگاه و نشیمن ها،بلیط فروشی و…).در گروه دیگر از متغیرها به متغیر های جمعیتی توجه شده که شامل:سن،وضعیت تأهل افراد می باشد.در گروه سوم متغیرها به متغیرهای فرهنگی مربوط می شود که شامل(اعتقادات مذهبی،میزان سرمایه فرهنگی تماشاگران).بخش چهارم از متغیرها به متغیرهای اجتماعی مربوط می شود که شامل(شغل،حضور زنان در ورزشگاه،عملکرد( بازیکنان،داوران ونیم) میزان تعلق اجتماعی، و ناکامی های پیشین تماشاگران).
1- عوامل اجتماعی بر خشونت تماشاگران تأثیر دارد.
2- عوامل فرهنگی بر خشونت تماشاگران تأثیر دارد.
3- عوامل اقتصادی بر خشونت تماشاگران تأثیر دارد.
4- عوامل فردی بر خشونت تماشاگران تأثیر دارد.
1-3-2- فرضیات فرعی
1-2- وضعیت تأهل تماشاگران بر خشونت آنها تأثیر دارد.
1-3- پایگاه اجتماعی تماشاگران بر خشونت آنها تأثیر دارد.
1-4- میزان تعلق اجتماعی تماشاگران بر خشونت آنها تأثیر دارد.
1-5- میزان رضایتمندی از امکانات رفاهی ورزشگاه بر خشونت تماشاگران تأثیر دارد.
1-6- عملکرد(بازیکنان،داوری و تیم مورد علاقه)بر خشونت تماشاگران تأثیر دارد.
2-1- میزان اعتقادات مذهبی تماشاگران بر خشونت آنها تأثیر دارد.
2-2- سرمایه فرهنگی تماشاگران بر خشونت آنها تأثیر دارد.
3-1- میزان درآمد تماشاگران بر خشونت آنها تأثیر دارد.
4-1- ناکامیهای تماشاگران بر خشونت آنان تأثیر دارد.
Nixon and fery