یکی از عواملی که باعث گردیده تا علم مدیریت بسیار پیچیده و پویا گردد، سروکار داشتن این علم با مقوله انسان است. انسانها به دلیل تفاوتهای شناختی که دارند، در شرایط یکسان، ممکن است رفتارهای متفاوتی را از خود نشان دهند. به همین دلیل یکی از ارکان علم مدیریت، عوامل روانشناختی همچون: باورها، طرزتلقیها، ادراکات و … افراد میباشد. در این راستا یکی از مباحثی که در علوم انسانی به خصوص در علم مدیریت و روانشناسی مطرح گردیده موضوع هوش هیجانی(هوش عاطفی) میباشد.
در خصوص هوش هیجانی تعاریف و برداشتهای مختلفی وجود دارد که از جمله میتوان به این موارد اشاره نمود:
به اعتقاد برکویتز (2000) افراد با هوش هیجانی بالا سازگاری بیشتری دارند و بطور موفقیت آمیزی با موقعیتها دست و پنجه نرم میکنند و میتوانند به دیگران برای سازگاری بهتر کمک کنند. بنابراین میتوان گفت هوش هیجانی نقش مهمی در پیشرفت شغلی، محیط کار، رضایت شغلی و عملکرد فردی و سازمانی دارد.
در سال 1990 پیتر سالوی از دانشگاه یل و جان مایر از دانشگاه نیوهمپشایر به ارائه نظریه قابل فهمی از هوش هیجانی دست زدند. سالوی و مایر، هوش هیجانی را به عنوان توانایی نظارت و نظم دهی احساسات خود و دیگران و استفاده از احساسات برای راهنمای فکر و عمل توصیف کردند.(سالوی و مایر،1990)
تعریف گلمن (1380) از هوش هیجانی بدین صورت است که او دو شیوه متفاوتی از آگاهی و دانستن را بیان میکند: شیوه عقلانی و شیوه هیجانی. وی زندگی روانی انسان را ناشی از تعامل کارکردی هر دو عامل میداند. او معتقد است شخص به جای نادیده گرفتن هیجانات، بایستی به طور هوشمندانهای با آنها مواجه شود. با این توصیف هوش هیجانی عبارتست از: توانایی مهار عواطف و تعادل برقرار کردن بین احساسات و منطق، به طوری که ما را به حداکثر خوشبختی برساند.(گلمن, 1994)
بهترین حوزهء مناسب برای مقایسه هوش عاطفی(EQ) و هوش عقلی (IQ) محیط کار است زیرا فرد در محیط کار خود علاوه بر توانمندیهای علمی(که از هوش عقلی نتیجه می شود)، از قابلیت های عاطفی خود نیز استفاده میکند. از این رو در حوزه توسعه منابع انسانی، در سازمانها، مفهوم هوش عاطفی به کار گرفته شده است، تا به مهارتهای عاطفی، علاوه بر قابلیتهای تخصصی توجه شود.(بابایی،1384)
از نظر گلمن مؤلفههای هوش هیجانی عبارتند از: خودآگاهی، مدیریت هیجانات(خودکنترلی)، مدیریت عواطف(خودانگیزشی)، همدلی(آگاهی اجتماعی) و ارتباطات اجتماعی(مهارتهای اجتماعی). گلمن معتقد است که سه مؤلفه اول درون فردی هستند یعنی برای سایرین نامرئی بوده
و در درون فرد رخ میدهد و دو مؤلفه دیگر بین فردی بوده و به آنچه بین ما و مردم اتفاق میافتد مربوط میشود و در رفتار ما قابل مشاهده است.
نکته بسیار مهم در خصوص هوش هیجانی این است که این نوع هوش بر موفقیت شغلی تاثیر بسزایی دارد.(برکویتز, 2000) و به همین دلیل است که محقق این موضوع را برای تحقیق خود استفاده نموده است زیرا داشتن مدیریت زمان، انگیزه شغلی و بینش و ارتباط محیطی از محورهای شغلی مهمی است که با توانایی هوش هیجانی قابل ارتقاء است. هوش هیجانی با کمک به ادراک و کنترل هیجانات خود و دیگران، از میزان و شدت تعارضها در محیطهای کاری میکاهد و کمک میکند تا بتوانیم ارتباطی سالمتر با دیگران برقرار کنیم.
شرکت نگین گلفام نقشجهان حدود بیش از 10 سال است که در حوزه توزیع محصولات بهداشتی و آرایشی در استان اصفهان فعالیت مینماید. با این حال با توجه به پتانسیلی که این شرکت از نظر موقعیت جغرافیایی، حوزه کاری، توان پرسنلی و غیره دارد، هنوز نتوانسته جایگاه واقعی خود را در استان پیدا نماید. شایان ذکر است مدیران شرکت در گذشته فعالیتهای زیادی را برای حل این مشکل انجام داده و راهکارهای مختلفی را به اجراء گذاشتهاند که البته تاکنون چندان موثر نبوده است.
در این راستا محقق با بررسی شرایط و وضعیت فعلی شرکت و با توجه به اینکه در آن شرکت چند سالی است که مشغول به کار بوده، این ضعف عملکرد کارکنان را در هوش هیجانی آنها یافته و تلاش مینماید تا با استفاده از الگوی گلمن برای یافتههای خود مبانی علمی را ارائه نماید. لذا مساله اصلی این تحقیق بررسی نقش هوش هیجانی بر روی عملکرد کارکنان شرکت نگین گلفام نقش جهان میباشد.
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش:
امروزه اغلب سازمانها در محیطی رقابتی و پویا در حال فعالیت هستند. محیطی که متغیرهای داخلی و خارجی آن دائما در حال تغییر بوده و امکان پیش بینی این تغییرات نیز بسیار سخت و مشکل است. از طرف دیگر سازمانها هزینه های فراوان و زمان زیادی را صرف تهیه، تدوین و اجرای استراتژیهایی مینمایند تا بتوانند به اهداف بلند مدت و چشم اندازهای سازمان خود دست یابند. بنابراین آگاهی از اینکه عملکرد سازمان تا چه حد در جهت رسیدن به اهداف آن بوده است و موقعیت سازمان در محیط پیچیده و پویای امروز کجاست، برای مدیران و سازمان ها اهمیت فراوان دارد.(کاپلان و نورتون, 1386)
نیروی انسانی کارآمد و توانا میتواند سازمان را کارا، سودآور و مفید به حال جامعه بسازد و در کل، کشور را شکوفا کند و از وابستگی برهاند. بنابراین باید به عامل بهسازی نیروی انسانی توجه بیشتری بشود. یکی از عواملی که در بهسازی نیروی انسانی تاثیر بسزایی دارد، بالا بردن هوش هیجانی کارکنان در محیط کار است.(گلمن, 1995)
هوش هیجانی یک مهارت اجتماعی است و شامل درک احساسات خود برای تصمیمگیری مناسب در زندگی و توانایی کنترل حالتهای اضطراب آور و کنترل واکنشهاست. با گسترش تحقیقات در سایر زمینههای علمی بر روی هوش هیجانی از جمله علوم تربیتی، روانشناسی و…. به نظر میرسد، میتوان جهت برقراری انواع شبکههای ارتباطی مختلف بین رشتهای، از کانال هوش هیجانی استفاده کرد. علی رغم پیشرفتهای نظری و افزایش دانش ما درباره مدیریت منابع انسانی و سازمان، یکی از مشکلات عمده سازمانهای کشور ما در زمینه نیروی انسانی، شناخت ناکافی و ناقص آنها از استعدادها و نقاط ضعف کارکنان است.
1-4 اهداف پژوهش:
اهداف این تحقیق را میتوان به صورت زیر دسته بندی نمود:
الف) هدف اصلی:
بررسی تاثیر هوش هیجانی کارکنان شرکت نگین گلفام نقش جهان بر عملکرد آنها.
ب) اهداف فرعی:
1) بررسی تاثیر خوآگاهی کارکنان شرکت نگین گلفام نقش جهان بر عملکرد آنها.
2) بررسی تاثیر مدیریت هیجانات کارکنان شرکت نگین گلفام نقش جهان بر عملکرد آنها.
3) بررسی تاثیر مدیریت عواطف کارکنان شرکت نگین گلفام نقش جهان بر عملکرد آنها.
4) بررسی تاثیر همدلی کارکنان شرکت نگین گلفام نقش جهان بر عملکرد آنها.
5) بررسی تاثیر ارتباطات اجنماعی کارکنان شرکت نگین گلفام نقش جهان بر عملکرد آنها.
پ) هدف کاربردی تحقیق:
. Daniel Goleman
. Berkowits
. Peter Salvey
. Yel University
. John Mayer
. University of New Hampshire
از نقطهنظر اقتصادی، درماندگی را میتوان به زیانده بودن شرکت تعبیر کرد که در واقع، در این حالت، شرکت دچار عدمموفقیت شده است. صرفنظر از اندازه و ماهیت فعالیت واحدهای تولیدی، استفادهکنندگان از صورتهای مالی، از جمله سرمایهگذاران و یا اعتباردهندگان، بر اساس اطلاعات مالی تصمیم به خرید و فروش سهام و پرداخت وام میگیرند. همانطور که گفته شد، در سطح کشور و از جمله در جمع شرکتهای تولیدی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، ممکن است شرکتهایی در آینده دچار ورشکستگی شوند، لیکن باتوجه به عدماطمینان نسبت به وضعیت این شرکتها در آینده، ممکن است منابع و فرصتهای بیشتری از بین میرود.
وضع مالی نامطلوب شرکتها باعث بروز زیان برای اقشار مختلف جامعه میشود، بطور مثال چنانچه حسابرسان از طریق گزارش حسابرسی علائم بحران را افشا نکنند، به وسیلۀ دعاوی حقوقی تحدید میشوند، همچنین موسسات مالی باید احتمال ناتوانی واحدهای تولیدی در بازپرداخت تسهیلات دریافتی را اندازهگیری نمایند. بنابراین، نه تنها سرمایهگذاران بلکه مؤسسات مالی، مدیران ارشد، حسابرسان و … نیز علاقهمندند که وضعیت مالی شرکت را بهطور علمی پیشبینی کنند. وقتی شرکتی ورشکسته شود، به نظر میرسد سازماندهی مجدد، خروج از درماندگی و یا انحلال و نقدکردن آن به منظور استفاده از سایر فرصتهای سرمایهگذاری راه حل معقول باشد. اما زمانی میتوان از سازماندهی مجدد شرکت صحبت کرد که فرصت کافی برای این کار باقی مانده باشد. بنابراین، نیاز به استفاده از الگوهایی است که بتوانند وضعیت مالی شرکتها را در آینده پیشبینی کنند. بنابراین طی سالیان اخیر، علاقه به پیشبینی بحرانهای مالی در شرکتها منتج به شکلگیری مدلهای متفاوتی در این حوزه شده، لیکن مسئله اصلی عدم اجماع در خصوص این مدلها است.
در فضای رقابتی امروز، افراد تلاش زیادی برای اطلاع از وضعیت شرکتها به منظور محافظت از منافع خود انجام میدهند، اما این مهم زمانی دستیافتنی خواهد بود که اشخاص به روشهای تجزیه و تحلیل قابل اعتماد دسترسی داشته باشند. تعیین علت یا علتهای یک بحران مالی کار سادهای نیست. مشکل مالی نتیجۀ عوامل متعددی بوده که به ورشکستگی منجر میشود. پیشبینی درماندگی مالی شرکتها مدتهاست که به عنوان یکی از موضوعات مهم در حوزۀ مالی مطرح بوده و مدلهای متعددی در این زمینه طراحی شدهاند و در بسیاری از این مدلها از متغیرهای سنتی مالی به عنوان متغیرهای پیشبینیکنندۀ درماندگی استفاده شده است.
اگر وضعیت مالی بنگاهها از طریق آزمون مدل روشن شود و ورشکستگی آنها قابل پیشبینی باشد، سهامداران و مدیران برای جلوگیری از ورشکستگی و یا تغییر در وضعیت ساختار شرکت چارهاندیشی خواهند کرد و چه بسا با اتخاذ تدابیری درست از ورشکستگی آن شرکتها
جلوگیری کنند؛ لیکن انواع مدلهای پیشبینی عملکرد نتایج متفاوتی را به تصمیمگیرنده نشان میدهند. بنابراین، باید مدلهای مختلفی که برای پیشبینی بحرانهای مالی قبل از وقوع آنها تدوین شده آزمایش شوند تا ابتدا مشخص شود که آیا این الگوها در شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور ایران توانایی پیشبینی بحران مالی را دارند یا نه، سپس در صورت توانایی پیشبینی، بر اساس بالاترین توانمندی مرتب شوند تا بتوانند در تصمیمات بهکارگرفته شوند. هرچند هیچیک از روشهای ارزیابی عملکرد در دنیا مدل کاملی را ارئه نمیکنند و همواره، در کنار یک مدل پیشبینی، به قضاوت حرفهای تصمیمگیرنده نیز نیاز هست.
بنابراین، با عنایت به پیامدها و هزینههایی که مسئلۀ درماندگی مالی میتواند برای شرکتها، اقتصاد کشور و سایر افراد و نهادها ایجاد کند، انجام تحقیقاتی که بتواند این مدلها را ارزیابی نموده و آنها را بر اساس توانمندی در ارزیابی مورد آزمون قراردهد ضرورت مییابد.
1-4-2- فرضیهها
هدف این پژوهش مقایسۀ کارایی الگوهای پیشبینی بحران مالی (الگوریتم ژنتیک خطی، مدل شبکۀ عصبی مصنوعی و مدل اسپرینگیت) با استفاده از نسبتهای مالی در شرکتهای پذیرفتهشده در بازار بورس اوراق بهادار تهران است. بنابراین، فرضیهها در دو گروه و به شرح زیر طراحی شدهاند:
فرضیۀ اول: مدل «اسپرینگیت» قابلیت پیشبینی بحران در شرکتهای پذیرفتهشده در بازار بورس تهران را دارد.
فرضیۀ دوم: مدل «شبکۀ عصبی مصنوعی» قابلیت پیشبینی بحران در شرکتهای پذیرفتهشده در بازار بورس تهران را دارد.
فرضیۀ سوم: مدل «الگوریتم ژنتیک خطی» قابلیت پیشبینی بحران در شرکتهای پذیرفتهشده در بازار بورس تهران را دارد.
فرضیۀ اول: بین مدل «اسپرینگیت» و مدل «شبکۀ عصبی مصنوعی» در پیشبینی احتمال وقوع بحران مالی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران تفاوت معنیداری وجود دارد.
فرضیۀ دوم: بین مدل «اسپرینگیت» و «الگوریتم ژنتیک خطی» در پیشبینی احتمال وقوع بحران مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران تفاوت معنیداری وجود دارد.
فرضیۀ سوم: بین مدل «شبکۀ عصبی مصنوعی» و «الگوریتم ژنتیک خطی» در پیشبینی احتمال وقوع بحران مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران تفاوت معنیداری وجود دارد.
. Springate method.
. Artificial neural network.
. Linear genetic algorithm.
مشتری معمولاً به جایی میرود که به بهترین وجه به خواسته ها و نیازهای او توجه شود. بنابر این مدیریت ها بایستی با بهره گیری از روشهای مختلف جمع آوری اطلاعات و بکارگیری سیستم های اطلاع رسانی نسبت به تعیین و دریافت تمایلات، نیازهاوخواسته های مشتریان اقدام نماید. اهمیت کیفیت خدمات در اقتصاد جهانی به سرعت در حال افزایش است(Olgun et al,2013). کیفیت خدمات و رضایت مشتری و وفاداری مشتریان از مهمترین عوامل موفقیت در کسب و کار است(Olgun et al,2013). ارائه خدمات مناسب جز بر پایه شناخت نیازها، علاقمندی ها، امکانات و انتظارات مشتریان امکان پذیر نیست. امروزه فقط جلب رضایتمندی مشتریان کافی نیست و شرکتها نباید تنها به این موضوع بسنده کنند، بلکه آنها باید مطمئن شوند که مشتریان رضایتمندشان، وفادار هم هستند (. (Kotler & Armstrong, یکی از عواملی که باعث افزایش رضایت و اعتماد و در نهایت افزایش وفاداری مشتریان اینترنتی می گردد کیفیت خدمات الکترونیکی می باشد .مطالعات زیادی به رابطه بین رضایت مشتری و اعتماد بر روی وفاداری مشتریان پرداخته است(Kaur&Soch,2013). تعیین رضایت مشتریان از خدمات ارائه شده توسط شرکتهای خدماتی از ملاکهای اساسی مشتری مداری است. براساس نتایج تحقیقات پژوهشگران درسازمانهای خدماتی،کیفیت خدمات ازجمله مهمترین عوامل موثردرافزایش سطح رضایتمندی مشتریان می باشد(زمردیان،1379،ص8). ازلحاظ نظری، درسازمانهای خدماتی،کیفیت خدمات از جمله مهمترین عوامل مؤثر در افزایش سطح وفاداری مشتریان می باشد (زمردیان،1379،ص 8) ،ازاینرو: «خدمت به مشتریان شامل کلیه اموری است که شرکت به منظور جلب رضایت مشتری و کمک به آنها برای دریافت بیشترین ارزش از محصولات یا خدماتی که خریداری کرده اند،انجام می دهد.» (روستا،1376،ص233). در هر سازمان خدماتی، مانند سازمان بیمه، مشتریان نقش اساسی را ایفاء می نمایند و اساساً بدون آنان، مفهوم بیمه تحقق عینی نخواهد یافت. ازاینرو بزرگترین سرمایه شرکت های خدماتی ، مشتریان می باشند. سازمانی که هدف اصلی آن جلب رضایت مشتری باشد، تمامی هم و غم خود را صرف توسعه کمی و کیفی وظایف خود در رابطه با مشتریان می نماید و در خدمت مشتری بودن از دیدگاه آن به معنای ارایه خدمات جذاب و با
کیفیت برتر و در عین حال قابل دسترسی بودن آن برای عامه مردم است . بنابراین اگر یک سازمان به دنبال کسب سهم بیشتری از بازار، پیشی گرفتن از رقبا، ایجاد علاقه، تعهد و وفاداری در مشتریان و درنهایت کسب منافع بیشتری برای خود است بایستی بتواند با بهره گیری از فنون بازاریابی و پژوهشهای بازار، نیازها، خواسته ها و انتظارات مشتریان را شناخته، با ارائه کالا و خدمات با کیفیتی بالاتر از سطح انتظار مشتری، در وی رضایتمندی بوجود آورد و ضمن بررسی میزان رضایت مشتری ، عواملی را که ممکن است بر افزایش این رضایتمندی تاثیر بگذارد را شناسائی کرده و با استفاده از راهکارهای مطلوب درپی بهبود مستمر آن باشد. لذا با توجه به مسائل گفته شده این سوال پیش می آید که و عوامل موثر بر وفاداری مشتریان چیست و آیا کیفیت خدمات بر روی رضایت مشتری و وفاداری مشتریان تاثیر می گذارد؟
1-3) اهمیت و ضرورت تحقیق
امروزه با توجه به چالشهای حاکم بر فضای کسب و کار، سازمانها تنها در صدد جذب مشتریان جدید نبوده، بلکه استراتژی حفظ مشتریان فعلی و ارتقای وفاداری آنان به سازمان را در پیش گرفته اند لذا دیگر رضایت مندی مشتریان کافی نبوده و بازاریابان باید.( Osman et al,2009). در این راستا سازمانهای پیشرو در عرصه مشتری محوری، برنامه هایی را برای افزایش و ارتقای وفاداری مشتریان در پیش گرفته اند. وفاداری از باور به کیفیت خدمات، تصمیم روانشناختی (نیا ت رفتاری ) و نگرش مثبت و مطلوب ناشی میشود و به عنوان تکرار رفت ار خرید و ثبات در رفتار خرید است.(Castro et al,2004) افزایش وفاداری مشتری می تواند موجب کاهش هزینه های بازاریابی و افزایش تقاضای بیشتر مشتریان گردد .(Faghihi,2008) در سازمانها معمولاً بنا به دلایلی از جمله تعداد کمتر مشتریان، تداوم بیشتر استفاده از خدمات توسط آنها، اهمیت بالای حفظ و تقویت روابط بلندمدت سازمان با مشتریان، روابط نزدیکتر و عمیقتر با مشتریان و حرفه ای بودن مشتریان موجب شده است توجه به عوامل مؤثر بر وفاداری مشتریان از اهمیت بسزایی برخوردار باشد Jayawardhen et al,2007)). مشتری، رمز موفقیت هر سازمان و هر گونه فعالیت تجاری اقتصادی می باشد. اعتبار یک سازمان موفق ، بر پایه روابط بلند مدت آن سازمان با مشتریان بنا گردیده است. کلیدی ترین عامل کسب رضایت و وفاداری مشتریان، ارائه خدمات مناسب است. سازمانی که یکی از اهداف عملی خود را ارائه خدمات مناسب بر پایه انتظارات و نیازهای مشتری طرح ریزی نموده باشد، می تواند با تکیه بر سایر اصول تجارت، سازمان موفقی باشد. ارائه خدمات مناسب جز بر پایه شناخت نیازها، علاقمندی ها، امکانات و انتظارات مشتریان امکان پذیر نیست. بررسی رابطه بین کیفیت خدمات و رضایت مشتری و وفاداری مشتری همیشه یکی از بحث های جذاب در حوزه کسب و کار می باشد(Olgun et al,2013). یکی از عواملی که باعث افزایش رضایت و اعتماد و در نهایت افزایش وفاداری مشتریان می گردد کیفیت خدمات می باشد . لذا این تحقیق از از این لحاظ دارای اهمیت است که می توان با شناسایی ابعاد کیفیت خدمات باعث اقزایش وفاداری مشتریان گردد.از طرف دیگر نتایج این تحقیق می تواند مورد استفاده شرکت های بیمه و همچنین شرکتها و موسساتی که با خدمات سروکار دارند و کیفیت خدمات یکی از موضوعات مهم برای جذب مشتری و تداوم مشتری برای سازمانهایشان است , قرار گیرد.
– CUSTOMER ORIENTED
نگرش های متعددی در رابطه با فعالیت های شغلی وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به خشنودی شغلی، متعدد سازی و دلبستگی شغلی اشاره کرد. تحقیقات بسیاری به عوامل اثر گذار بر تعهد سازمانی کارکنان پرداخته است. از جمله متغیر های موثر بر نگرش های شغلی می توان از خصوصیات شخصی همچون سن، جنسیت ، وضعیت تاهل ، تحصیلات ، سابقه استخدام ، سطح مهارت و ویژگی های شغلی مانند تنوع مهارت، هویت وظیفه ، استقلال وظیفه و … خصوصیات سازمانی مانند اندازه سازمانی و بسیاری از متغیر های دیگر نام برد. تعاریف زیادی از تعهد وجود دارد که تعهد را می توان نوعی الزام دانست که آزادی عمل را محدود می سازد. دلایل زیادی وجود دارد از اینکه چرا یک سازمان بایستی تعهدات سازمانی فرا اجتماعی، و عملکرد شغلی رابطه مثبت و با تمایل به ترک شغل، رابطه منفی دارد. سازمان ها در پی عملکرد بالا و استراتژی های منابع انسانی برای افزایش تعهد کارکنان هستند .
انواع تعهدات سازمانی عبارتند از :
تعهد نگرشی :
از همانند سازی و دلبستگی نسبتا بالای یک فرد با یک سازمان خاص بدست می آید.
که به سه عامل می تواند مربوط باشد :
تعهد رفتاری : به عنوان پدیده ای ساختاری که نتیجه معامله زد و سازمان و دگرگونی در مزایای جانبی و سرمایه گذاری هایی که برای فرد در طول زمان به وجود می آید، تعریف شده است.
تعهد هنجاری :این تعهد فرایندی است که به موجب آن کنش های سازمانی همچون گزینش ها و روشهای اجتماعی شدن و ویژگی های درونی فرد همچون وفاداری تعمیم یافته ، ارزشهای مورد توافق سازمان مشخص و نگرش های وظیفه باعث ایجاد تعهد سازمانی می شود(واینر و واردی 1980).
در ذیل هوش هیجانی و ابعاد آن را شرح می دهیم:
تعریف هوش هیجانی نیز همانند هوش شناختی شناور است. این اصطلاح از زمان انتشار کتاب معروف گلمن (1999) به گونهای گسترده به صورت بخشی از زبان روزمره درآمد و بحثهای بسیاری را برانگیخت. گلمن طی مصاحبهای با جان انیل (1996) هوش هیجانی را چنین تعریف میکند: «هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است. این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمهای مناسب در زندگی است. توانایی اداره مطلوب خلق و خوی و وضع روانی و کنترل تکانشهاست. عاملی است که به هنگام
شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه و امید میکند. همحسی یعنی آگاهی از احساسات افراد پیرامون شماست. مهارت اجتماعی یعنی خوب تا کردن با مردم و کنترل هیجانهای خویش در رابطه با دیگران و توانایی تشویق و هدایت آنان است». گلمن در همین مصاحبه ضمن مهم شمردن هوش شناختی و هیجانی میگوید: هوش بهر (IQ) در بهترین حالت خود فقط عامل 20 درصد از موفقیتهای زندگی است. 80 درصد موفقیتها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارتهایی است که هوش هیجانی را تشکیل میدهند.
هوش غیرشناختی یا هیجانی، ابعاد شخصی، عاطفی، اجتماعی و حیاتی هوش را که اغلب بیشتر از جنبههای شناختی آن در عملکردهای روزانه موثرند؛ مخاطب قرار میدهد. هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران (خودشناسی و دیگرشناسی)، ارتباط با مردم و سازگاری فرد با محیط پیرامون خویش پیوند دارد. به عبارت دیگر، «هوش غیرشناختی پیشبینی موفقیتهای فرد را میسر میکند و سنجش و اندازهگیری آن به منزله اندازهگیری و سنجش تواناییهای شخص برای سازگاری با شرایط زندگی و ادامه حیات در جهان است».
مسئله اصلی این است که آیا کارکنان با هوش هیجانی بالا ،دارای تعهد سازمانی بیشتری می باشند؟ رفع ابهام در رابطه بین هوش هیجانی و تعهد سازمانی کارکنان در شهرداریمنطقه 5 تهران، انگیزه انجام پژوهش حاضر است.
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق:
لوتانز اظهار می دارد که در متون تحقیقی اخیر، نگرش کلی تعهد سازمانی، عوامل مهمی برای درک و فهم رفتار سازمانی و پیش بینی کننده خوبی برای تمایل به باقی ماندن در شغل آورده شده است. تعهد و پایبندی مانند رضایت، دو طرز تلقی نزدیک به هم هستند که به رفتارهای مهمی مثل جابه جایی و غیبت اثر می گذارند. همچنین تعهد می تواند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشد، کارکنانی که دارای تعهد و پایبندی هستند نظم بیشتری در کار خود دارند، مدت بیشتری در سازمان می مانند و بیشتر کار می کنند. از طرفی دیگر سازمانها با صرف هزینه و وقت بسیاری به جذب و آموزش کارکنان خود می پردازند، اما اگر در جهت بالا بردن تعهد کارکنان و شناسایی عوامل موثر بر تعهد سازمانی و در نتیجه حفظ کارکنان تلاش ننمایند، باعث میگردد آن افراد بهویژه افراد خبره به راحتی سازمان مزبور را ترک کرده و جذب سازمانهای دیگر شوند ویا اینکه در مجموعه سازمان سلامت اداری را به مخاطره بیاندازند، در نتیجه زحمات، تلاشها و هزینههای مربوط به استخدام، تربیت و تجهیز نیروی انسانی و سرمایهگذاری روی افراد به هدر میرود. با توجه به جایگاه ارزنده تعهد سازمانی و نقش آن در اثر بخشى سازمانها، شناسایى عوامل موثر بر آن با اهمیت است. در جامعه آماری مورد نظر، شهرداری منطقه 5 تهران تحقیقی در رابطه با موضوع حاضر انجام نشده است، بنابراین انجام تحقیق در مورد رابطه بین مولفه های هوش هیجانی کارکنان با تعهد سازمانی آنها ضروری به نظر می رسد. از سوی دیگر، در صورت تائید رابطه ذکر شده، برنامه ریزی منابع انسانی سازمان در جذب کارکنان می تواند مولفه هوش هیجانی را بعنوان یکی از متغییرهای با اهمیت در نظر بگیرد.
1-4 اهداف تحقیق :
1-4-1 هدف اصلی:
بررسی رابطه بین مؤلفه های هوش هیجانی و تعهد سازمانی کارکنان
1-4-2 اهداف فرعی :
1-5 مدل مفهومی تحقیق:
مدل تحقیق برگرفته از شاخص های تعهد سازمانی واینر و واردی(1980 ) شامل تعهد نگرشی، رفتاری و هنجاری و شاخص های هوش هیجانی دانیل گلمن(1999) شامل خودآگاهی، خود کنترلی، خود انگیزشی، هوشیاری اجتماعی و مهارت اجتماعی می باشد.
در عصر حاضر سازمانها و شرکتهای مختلف پیوستن به روند دانش را آغاز کرده اند و مفاهیم جدیدی چون کار دانشی، سازمان دانشی جایگزین کار یدی و سازمان سنتی شده است.
با به کارگیری این واژگان خبر از ایجاد نوع جدیدی از سازمانها را میدهد که در آنها به جای قدرت بازو، قدرت ذهن حاکمیت دارد. بر این اساس در آینده سازمانهایی انتظار توسعه و پیشرفت خواهند داشت که سهم بیشتری از دانش را به خود اختصاص دهند. در عصر حاضر اهمیت و جایگاه و نقش سطح کارکنان بعنوان اداره کنندگان اصلی سازمانها بر کسی پوشیده نیست و به کارگیری نظامهای موثر انتخاب، جذب، نگهداری، ارزیابی و توسعه آنان نیز طبیعتاً از جایگاه مهم و ویژهای برخوردار میباشد. بدون تردید شناسایی نقاط قوت کارکنان و بهرهبرداری از آنها و نیز شناسایی نقاط ضعف ایشان و تلاش در جهت رفع و اصلاح آنها میتواند نقش انکارناپذیری را در جهت رشد و تعالی سازمان ایفا کند.
موسسات و سازمانها و همچنین دانشگاهها با هر مأموریت، رسالت، اهداف و چشماندازی که دارند نهایتاً در یک محیط پرتلاطم و دائماً در حال تغییر فعالیت میکنند و ملزم به پاسخگویی به مشتریان، ارباب رجوع و ذینفعان هستند، بنابراین بررسی نتایج عملکرد یک فرآیند مهم و راهبردی تلقی میشود، کیفیت و اثربخشی عملکرد کارکنان عامل تعیینکننده و حیاتی تحقق برنامههای توسعه و رفاه جامعه است.
ارزیابی و اندازهگیری عملکرد موجب هوشمندی سیستم و برانگیختن افراد در جهت رفتار مطلوب میشود و بخش اصلی تدوین و اجرای سیاست سازمانی است. (ارشدی خمسه،28،1387) . مطالعات اخیر در حوزه منابع انسانی بر 5 ویژگی شخصیت، استعداد، علاقه، هوش و
مهارت بعنوان موفقیت نیروی انسانی در پیشبرد اهداف سازمانی و ایجاد رضایت شغلی، یادگیری سازمانی و گرایش دانش کارکنان مؤثر است. (سید جوادین، 1387) عوامل متعددی با عملکرد سازمانها و دستگاههای اجرایی در ارتباط میباشد که در تحقیق حاضر رابطه هوش سازمانی مورد بررسی قرار میگیرد.
امروزه با اطمینان کامل میتوان ادعا کرد که استفاده از راهحل هوش سازمانی میتواند قدرت رقابتپذیری یک سازمان را افزایش دهد و از دیگر سازمانها متمایز کند. این راه حل این امکان را به سازمانها میدهد تا با به کارگیری اطلاعات موجود از مزایای رقابتی و پیشرو بودن بهرهبرداری نمایند. این راهحل امکان درک بهتر تقاضاها و نیازمندیهای مشتریان و مدیریت ارتباط با آنها را میسر میکند (ایران زاده،220،1389).
با توجه به اینکه کارکنان در سازمانهایی فعالیت میکنند که متأثر از محیط داخلی و خارجی خود میباشند و در مقابل پاسخگویی به مسائل و مشکلات خود نیازمند قدرت یادگیری هستند، بنابراین مسئله هوش سازمانی میتواند در این مهم کمک زیادی به کارکنان کرده و آنها را قادر سازد تا با توجه به حافظه سازمانی خود که پاسخگوی نیازها و مشکلات و عکسالعمل به موقع به تغییرات محیطی باشند. در عصر اطلاعات کسی که اطلاعات دارد دارای قدرت است، هر سازمان و شرکتی که از این قدرت برخوردار باشد در ارائه خدمات و صنعت و حرفه خود در مقایسه با رقبای خود متمایز و ممتاز میشود، بنابراین کارکنان برای پیشبرد اهداف سازمانی و دستیابی به آنها نیاز به هوش سازمانی دارند تا بتوانند با متکی به آن عملکرد خود را بهبود بخشند (ایران زاده،221،1389 ). با توجه به نقش پررنگ دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در توسعه کشور هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه هوش سازمانی کارکنان با عملکرد آنان در دانشگاه مراغه میباشد که برای این منظور هوش سازمانی براساس نظریه کارل آلبرخت در 7 بعد:
تعریف گردیده تا رابطه هوش سازمانی و ابعاد آن با عملکرد کارکنان مورد بررسی قرار گیرد.
1-3 – سؤال آغازین :
سوال آغازین تحقیق حاضر عبارت است از: آیا بین هوش سازمانی کارکنان و عملکرد آنها در دانشگاه مراغه رابطهای وجود دارد ؟
1-4 – اهمیت و ضرورت تحقیق :
کارکنان و نیروهای انسانی سازمانها که در عصر حاضر که بعنوان عصر اطلاعات و ارتباطات تلقی میشود بعنوان بزرگترین سرمایههای هر سازمان به شمار میروند ، بسیاری از اندیشمندان دانش مدیریت کارکنان سازمانها را بعنوان سرمایههای انسانی تلقی میکنند آنها را بعنوان یگانه منبع پایدار مزیت رقابتی سازمانها میدانند. در گذشته این اعتقاد وجود داشت که گذشته چراغ راه آینده میباشد ولی امروزه به دلیل شتاب فزاینده تغییرات و تحولات محیطی این اصل کارآیی خود را از دست داده است و نباید وقایع آینده سازمانها را به بخت و اقبال واگذار نمائیم بلکه بایستی با تدبیرو دوراندیشی برای تحولات آینده آماده شویم. رویکردهای دنیای پیشرفته روند پویایی محیط، توسعه قابلیتهای رهبری و مدیریتی سازمان و سعی در ایجاد سازمانهای یادگیرنده و دانش آفرین بوده است. در این رویکرد شناسایی کارکنان مستعد و باهوش برای تقبل مسئولیتهای مهم و سپس تجهیز و آماده سازی آنها با اجرای برنامههای متنوع، آگاهی از آخرین دستاوردهای علمی و فنون و مهارتهای موجود مورد تأکید قرار میگیرد.