تحقیق:
سرمایه گذاری در آموزش کارکنان روندی افزایشی داشته و سازمانها به طور روز افزون بر گسترش فعالیتهای آموزشی و فراهم سازی فرصتهای یادگیری برای کلیه کارکنان در سطوح متفاوت سازمانی تأکید ورزیدهاند، و هم زمان با افزایش توجه به آموزش، انتظارات و توقعات نیز از آن ارتقاء یافته است. اگر در گذشته برگزاری دورههای آموزشی و شرکت دادن کارکنان در آنها اقناع کننده به نظر میرسید، امروزه از آموزش انتظار میرود که بتواند تغییرات رفتاری مطلوب را در کارکنان ایجاد کند و از این رهگذر تحقق اهداف سازمانی تسهیل یابد (قهرمانی، 1382).
ارزشیابی آموزشی یکی از چالشزاترین و بحث انگیزترین حوزههای معرفت بشری است زیرا همان طور که از نام آن آشکار است، درگیر چگونگیهای ارزشی و داوریهای مبتنی بر ارزشها است و هم از این رو در کمتر زمینه این حوزه در بین صاحبنظران اتفاق نظر وجود دارد. نگاهی گذرا بر مفاهیم مقدماتی ارزشیابی آموزشی نشان میدهد که به تعداد متخصصان این رشته، تعریف و برداشت متفاوت از ارزشیابی آموزشی ارائه شده است. این پیچیدگی هنگامی فزونی می یابد که ارزشیابی را در قلمرویی چون اثربخشی آموزش مورد توجه قرار دهیم. ظرایف و پیچیدگیهای ارزشیابی تا بدان حد است که پرداختن به آن به یک دشواری جدی تبدیل شده است و تعداد آثار اندکی که در این زمینه منتشر شده است، خود گواه بر این ادعاست. از سوی دیگر وضعیتها و ظرافتهای ارزشیابی اثربخشی آموزش در سازمانها دارای پیام جدی و رهگشا است که نمیتوان و نباید بدون داشتن یک مبنای علمی و نظری، و روشن سازی جهت گیریهای زیر بنایی، وارد عرصه ارزشیابی اثربخشی از دورههای آموزش شد و تنها با تهیه و تنظیم فرمها و بررسیهای فاقد جهت گیری منطقی، دورههای آموزشی را مورد نقد و بررسی قرار داد. (فتحی، 1384) تعیین دقیق اثرات و نتایج یک دوره آموزشی بر شرکت کنندگان و تعیین دقیق نحوه عملکرد آنها در بازگشت به محل کار خود در سازمان، فرایندی است پیچیده و مشکل و گاه مبتنی بر قضاوتهای ذهنی کسانی است که هر چند در تهیه و اجرای ظاهراً موفقیت آمیز یک دوره آموزشی کوشش بسیار بعمل میآورند، اما کم تر به آثار و نتایج عملی دوره آموزشی توجه دارند (کنستانتین و دیگران، 2005).
یک برنامه آموزشی، تنها زمانی میتواند ارزشمندی خود را توجیه کند که شواهد قابل اطمینان و معتبری در مورد تأثیر آموزش بر بهبود عملکرد شرکت کنندگان عرضه کند. این امر به جنبه مهمی از آموزش و ارزشیابی آموزش اشاره دارد که معمولاً از آن با عنوان «اثربخشی آموزش» یا «ارزیابی اثربخشی آموزش» یاد میشود (قهرمانی، 1382).
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
درجهان امروز نیروهای انسانی در بخشهای مختلف صنعتی/ تجاری/ خدماتی و دولتی اشتغال دارند و برای نیازهای جامعه تلاش مینمایند.
بدیهی است که نیروهای انسانی- که مهمترین عنصر در رشد و توسعه هرجامعهای هستند- برای انجام وظایف محوله خویش به دانش و مهارتهای گوناگونی نیاز دارند. به همین دلیل نیاز به آموزش این منابع بعنوان یکی از اساسیترین مباحث، مطرح شده و جایگاه ویژه ای مییابد.
امروزه آموزش و بهسازی نیروهای سازمانی یکی از از ارکان مدیریت است و بدون آن، سازمان برای رسیدن به اهداف و مقاصد خود ناتوان خواهد بود. اهمیت و ضرورت آموزش در سازمانها از یک طرف و لزوم کارایی و اثر بخشی در انجام این وظایف آموزشی از طرف دیگر ضرورت توجه به آموزش و نحوه اجرای آنرا مشخص مینماید.
طی دهههای گذشته سرمایه گذاری در آموزش کارکنان روندی افزایشی داشته و سازمانها به طور روز افزونی بر گسترش فعالیتهای آموزشی و فراهم سازی فرصتهای یادگیری برای کلیه کارکنان در سطوح متفاوت تأکید ورزیدهاند (قهرمانی، 1382). سازمانها آموزش و توسعه منابع انسانی را از حیاتیترین وظایف خود و راه بهسازی سازمان تلقی میکنند (ساکی، 1377).
سالانه سازمانها مبالغ هنگفتی را برای آموزش مهارتهای خاص صرف میکنند بدون این که اثربخشی آنها به طور مطلوب اندازه گیری شود یا سیستم بازخورد مناسبی وجود داشته باشد. متأسفانه در بسیاری از موارد سیستم اثر بخشی اصلاً وجود ندارد یا بسیار پراکنده و بی نظم است (بارکر، 1999).
ابیلی یاد آور می شود که هرگونه بیتوجهی و سهل انگاری در ارزشیابی دورههای آموزشی موجب خواهد شد که آن دورهها بصورت اقدامی تفننی برای کارکنان و یا تلاش برای استفاده از مزایای آن درآید (ابیلی، 1386). از طریق تعیین میزان اثربخشی عملیات آموزشی میتوان قضاوت کرد که عملکرد برنامه آموزشی تا چه اندازه مطلوبیت دارد و تا چه اندازه باید بهبود یابد. اما به طور کلی دلایل تعیین اثر بخشی برنامههای آموزشی عبارتند از:
تعیین بازده آموزش: عمدهترین هدف آموزش و بهسازی نیروی انسانی توسعه سرمایه انسانی در سازمانهاست. ره آورد فعالیتهای آموزشی افزایش و ایجاد دانش و مهارتهای سرمایهای یا واسطهای است. بدین معنا که دانش یا مهارتهای اکتسابی در فرایند آموزش به خودی خود قابل مصرف نیستند، بلکه آنها ویژگی ها یا عوامل لازم برای افزایش کارایی و اثربخشی عملیات هستند.
ارتقاء کیفیت آموزش: اخیراً بحث کیفیت آموزش به موضوع مهمی تبدیل شده است. کیفیت در رابطه با آرمانها و شرایط مطلوب هر سازمان و واحدهای تابعه آن مطرح است. بر این اساس یک برنامه آموزشی با کیفیت، برنامهای است که به روشنی مأموریت و اهداف خود را مطابق نیازها و انتظارات مشتری بیان کرده و در تحقق آن اثربخش و کارآمد باشد.
توسعه اعتماد جمعی: پیگیری و مورد چالش قرار دادن اثرات برنامه آموزشی به سه طریق می تواند در خصوص فعالیتهای آموزشی نگرش مثبت ایجاد کند. اولاً بخشی از رسالت عمده برنامههای آموزشی توسعه حرفهای و پرورش قابلیتهای فکری و عملی جدید در اعضای سازمان است. ثانیاً، مطالعات هاثورن نشان داده است که وقتی فعالیتها و نتایج تلاشهای افراد مورد نظر واقع شده و به نقطه نظراتشان ترتیب اثر داده میشود، دلگرمی، اعتماد و رضایت آنان بهبود مییابد و میتواند موجب انگیزش درونی در خصوص وظایف محوله گردد. ثالثاً، برنامههای آموزشی همانند دیگر برنامههای سازمانی دارای فرایند منظم و علمی هستند. غفلت و کم توجهی به هر یک از بخشها یا مراحل، زمینه نا کامی و عقیم گذاری برنامهها را فراهم خواهد ساخت.
با این همه باید اعتراف کرد که بحث ارزشیابی و تلاش و واکاوی نتایج و تبعات حاصل از اجرای برنامههای آموزشی در تمام سازمانها مجال ظهور نمی یابد و طرح این پرسش که به راستی به چه میزان منابع صرف شده برای دورهها دارای ثمرات و نتایج اثربخش بوده است. تابع میزان بلوغ علمی واحدهای آموزشی در سازمانهای پویا میباشد (فتحی، 1384).
با توجه به موارد فوق و در نظر گرفتن اهمیت دورههای آموزشی، شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران به منظور برآوردن نیازهای آموزشی نیروی انسانی خود اقدام به برگزاری دورههای آموزشی مینماید که این تحقیق به منظور تعیین اثربخشی دورههای آموزشی مذکور اجرا گردیده است .
1-4- اهداف تحقیق:
الف- هدف کلی
این پژوهش دارای دو هدف کلی میباشد.
ب- اهداف جزئی
-Barker
اهمیت اخلاق و تربیت و تهذیب دل های آدمیان بر کسی پوشیده نیست. «یکی از عوامل مهم بهره مندی از سعادت دنیوی و اخروی اخلاق نیک و زدودن زشتی ها و آراستگی به خوبی هاست . پس از اعتقاد به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله اخلاق مهمترین مسئله از دیدگاه اسلام است. سستی در تزکیه اخلاق چه بسا موجب از دست رفتن اعتقادات آدمیان شود».(مصباح یزدی،1380: 28) مباحث مربوط به اخلاق وفلسفه اخلاق از جمله مسائلی است که در طی قرون واعصار اندیشمندان مختلف به آن پرداخته اند و هرکدام بر اساس دیدگاه خود برای آن هدف یا اهدافی تعیین نموده اند.علم اخلاق علمی است که عمری به قدمت بشریت دارد و همزمان با پیدایش آن مسئله تربیت وپرورش آن نیز مطرح بوده است. تا جائیکه «در هم تنیدگی فرایند تربیت و اخلاق موجب شد که مرز مشخصی در گذشته میان این دو تصویر نشود و فرایند تربیت با اخلاق همسان پنداشته شوند و اخلاقی بودن به مثابه تربیت یافتگی انگاشته شود .» (بهشتی، 1381) تربیت اخلاقی در جهان معاصر بسیار مهم دانسته شده تا جائی که پاره ای از دانشوران تعلیم و تربیت در مغرب زمین قرن بیستم را قرن تربیت اخلاقی نامیده اند. (همان ) امروزه بحران معنوی و اخلاقی حاکم بر جوامع بشری به خصوص در کشورهای پیشرفته و صنعتی غرب از یک طرف و مشخص نبودن مرزهای تعلیم و تربیت و تربیت اخلاقی و نظامهای تربیت در جوامع اسلامی از طرف دیگر، بحث و بررسی پیرامون اهداف، معیارها و شیوه های تربیت اخلاقی را بیش از پیش ضروری می سازد. از طرفی این امر بدیهی است که «تعلیم و تربیت امری پیچیده؛ پردامنه و وقتگیر است. برای اقدام به این کار خطیر اولین گام تعیین اهدافی است که قصد داریم به آنها برسیم و رسیدن به این اهداف مستلزم استفاده از روشهاست. آگاهی از روشها و اهداف تعلیم و تربیت بویژه تربیت اخلاقی مستلزم شناخت آراء مربیان و فیلسوفان بزرگ است.» (خارستانی و همکاران،1391)
از زمانى که انسان پا به عرصهى وجود گذاشت و خود را شناخت در این اندیشه بوده که سعادت و خوش بختى را چه وقت و در چه چیز خواهد یافت. در این ارتباط مکاتب و نظریات گوناگون براى پاسخ گویى به این ابهام و سؤال پا به عرصهى وجود گذاشتند و هر یک به گونهاى انسان را تفسیر کردند، و تصویرى از سعادت ارائه دادند. بیشتر فیلسوفانى که درباره اخلاق قلم زدهاند، در حد توان خویش راجع به نوع زندگى و براى دستیافتن به سعادت – زندگىاى شرافتمندانه و سعادتمندانه – اتفاق نظر دارند. و مبانى اخلاق نظرى بسیارى از محققان و فلاسفه علم اخلاق بر اساس سعادت بنا نهاده شده است.( لطیفى،1387)
یکى از مفاهیم مهم در اخلاق و فلسفه اخلاق، و به تبع آن در تربیت اخلاقی مفهوم سعادت است. «واژه سعادت از دیرباز نقشى اساسى در اخلاق و فلسفه اخلاق داشته است مکاتب مختلف یونان باستان هر یک بگونه هاى خاص این مفهوم را در نظام اخلاقى خود جاى داده و کارکردى ویژه براى آن در نظر گرفته اند.»(فتحعلی،1374)« موضوع سعادت و بحث پیرامون آن از مهمترین مباحث در اخلاق و فلسفه می باشد ولذا تمامی مکاتب الهی وبشری از یونان قدیم تا غرب جدید و از حکما واندیشمندان اسلامی تا بزرگان معاصر درباره آن مباحثی را عرضه نموده اند.» (رمضانی،1387: 383) ارسطو، اودایمونیا (سعادت) را اصل دوم اخلاق میداند و نظام اخلاقی خود را بر محور آن سامان میدهد. فهم عرف برای او مهم است و بحث سعادت را هم از فهم عرف شروع و با استفاده از تحلیل لغوی نشان میدهد که سعادت ، نوعی فعالیت است.(جوادی،1378) «در قرن هجدهم ونوزدهم تصویر نوینی از مفهوم سعادت توسط فلاسفه ودانشیان غرب بدست آمده است از
جمله در نظریات فیلسوف مشهور اخلاقی، ایمانوئل کانت که با ارائه تصویر جدیدی از مفهوم سعادت وفضیلت ضمن نقدی بر اندیشه های پیشین بر اندیشه اخلاقی بعد از خود نیز تاثیر شگرفی گذاشت.»(لطیفی،1387)
«در نظام اخلاقى اسلام نیز مفهوم سعادت مفهومی کلیدى ومحورى است که هرچند تشابهات بسیارى با دیگر مفاهیم این واژه در نظریه هاى اخلاقى گذشته دارد ولى تفاوتى بزرگ نیز دارد که سبب شده تا فلسفه اخلاق اسلامى از این حیث نیز ویژگى خاص و ممتاز داشته باشد.» (فتحعلی،1374) در فلسفه اسلامی مساله کمال و سعادت مطرح است «بوعلی سینا» در «اشارات » و برخی دیگر آن را مطرح کرده اند آنان معتقدند که سعادت از کمال و کمال را از سعادت نمی توان تفکیک نمود.(حقانی زنجانی،1388) در اصل « دیدگاه فیلسوفان مسلمان در خصوص سعادت متاثر از تعالیم دینی است و فلاسفه در زمینه سعادت اختلاف نظر خاصی ندارند و آراء برخی از فیلسوفان یونان با آراء فیلسوفان مسلمان در خصوص سعادت سازگار است.»(مطهری،1381) در میان اندیشمندان اسلامی معاصر می توان از علامه طباطبایی ره نام برد که از برجستگیهای اندیشه ایشان توجه به مباحث فلسفه اخلاق بوده است. اندیشه های اخلاقی علامه عمدتا در کتابهای “المیزان ” ، “نهایه الحکمه” و “اصول فلسفه وروش رئالیسم” بیان شده است که در میان اندیشمندان و پژوهشگران اسلامی حائز اهمیت بسیار است. علامه طباطبایی در کتاب المیزان خود بر اساس تفسیری که از آیات قرآن بدست می دهد به تعریفی دقیق از سعادت می پردازد که مورد توجه بسیاری از پژوهشگران حوزه اخلاق بوده است.
فتحعلی (1374) در مقاله خود به پیشینه مفهوم سعادت در میان فلاسفه یونان و غرب و فلاسفه اسلامی می پردازد . گودرزی،(1388) در پایان نامه اش از حیث عقلی به فرموده های دو فیلسوف عقل نگر شیخ الرئیس ابن سینا وعلامه طباطبایی و از حیث نقلی به آیات الهی و روایات معصومین علیهم السلام در مورد سعادت حقیقی ولایق شان انسان به بحث می پردازد. یعقوبی (1392) در مقاله ای سعادت را از دیدگاه ملا صدرا وعلامه طباطبایی مورد بررسی قرار میدهد. لطیفی (1387) در مقاله خود این مفهوم را از زاویه دید ارسطو و علامه نراقی پی گیر می شود . در رابطه با مقایسه های صورت گرفته بین کانت و علامه طباطبایی ، تارتار(1386) در پایان نامه اش به سه پرسش درباره نقش و دخالت دین در اخلاق از منظر علامه طباطبایی وکانت این دو پاسخ می دهد. اسدی واکبریان (1392) به این مسئله پاسخ میگویند که شیء فینفسه، پدیدار، و ارتباط میان این دو در فلسفۀ کانت و علامه طباطبایی چگونه تبیین میشوند و دیدگاه علامه طباطبایی چگونه میتواند چالشهای موجود در فلسفۀ کانت را پاسخ دهد؟ فولادی و غرویان (1390) در مقاله خود بیان می دارند که اختلاف کانت و علامه طباطبایی در مباحث خداشناسی ریشه در اختلاف آنان درباره عقل و منابع معرفتی است.
در این پژوهش سعی بر این است که پس از بررسی نظریات کانت فیلسوف اخلاقی قرن هجدهم و علامه طباطبایی ره عالم و اندیشمند اسلامی معاصر در باب مفهوم وجایگاه سعادت در اخلاق به این سوال پاسخ داده شود که : نقاط اشتراک و افتراق بین اندیشه های این دو متفکر درمورد مفهوم و جایگاه سعادت در تربیت اخلاقی چیست؟
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش
اهمیت وضرورت نظری:
– تبیین وتوسعه مبانی نظری در حوزه تربیت اخلاقی
– شناسایی مفهوم سعادت در اخلاق وتربیت
اهمیت وضرورت عملی:
– مساعدت و یاری پژوهشگران حوزه اخلاق و تربیت جهت پژوهش و تحقیق بیشتر در زمینه مفهوم سعادت در اخلاق
1-4 اهداف پژوهش
هدف کلی: شناسایی وتطبیق مفهوم وجایگاه سعادت در تربیت اخلاقی از نظر کانت وعلامه طباطبایی
اهداف جزئی:
– بیان مفهوم سعادت از نظر کانت
– بیان مفهوم سعادت از نظر علامه طباطبایی
– تبیین جایگاه سعادت در تربیت اخلاقی از نظر کانت
– تبیین جایگاه سعادت در تربیت اخلاقی از نظر علامه طباطبایی
– مشخص کردن نقاط اشتراک وافتراق دیدگاه کانت وعلامه طباطبایی دربیان مفهوم و جایگاه سعادت در تربیت اخلاقی
1-5 سؤالات پژوهش
سوال کلی: مفهوم وجایگاه سعادت در تربیت اخلاقی از نظر کانت وعلامه طباطبایی چگونه است؟
سوالات جزئی:
به عقیده صاحبنظران، منابع انسانی مهمترین دارایی یک سازمان و مدیریت اثربخش آن کلید موفقیت سازمان است) آرمسترانگ،(34:1993
پیچیدگی فزاینده جامعه، پیشرفت علم، تکنولوژی، و به تبع آن نیازمندی ها و گسترش سازمان ها ایجاب می کند که از مدیران ماهر و کارآمد در اداره مؤثر سازمان ها استفاده شود، زیرا بازده عملکرد معقول مدیران است که موجب بقاء و رشد سازمان می شود). ایران نژاد پاریزی و ساسان گهر، (31:1371
مدیریت ورهبری از ارکان اساسی سازمان وجامعه است. مدیریت آموزشی در میان انواع مدیریت از جایگاه ویژه ای برخورداراست. گفته می شود که اگر مدیران آموزشی یک جامعه دارای دانش و مهارت های کافی باشند، بدون تردید نظام آموزشی نیز از اثربخشی، کارآیی، و اعتبار بالایی برخوردار خواهد بود. )میرکمالی، 1378:9)
با توجه به اینکه در عصر حاضر مدیریت به شدت زیادتری مورد تاکید است این حقیقت روز به روز نمایانتر می گردد که موفقیت سازمانها بستگی کامل به استفاده صحیح و کاربرد موثر نیروی انسانی بر پایه علوم رفتاری دارد. (علاقه بند ، 1365: 81)
اثربخشی و کارآیی مدیران نیز مستلزم داشتن مهارت های مدیریتی است و نقصان هر یک از مهارت ها احتمال موفقیت مدیر و نهایتاً احتمال موفقیت سازمان را به عنوان یک کل کاهش میدهد. بنابراین هر یک از مهارت ها جهت انجام وظایف مدیریت اهمیت دارند. ( اندرسون، 1:1998)
مطالعات بسیاری که تاکنون در زمینه ی سازمان و مدیریت انجام پذیرفته، این موضوع را روشن می سازد که مدیریت، وجه انسجام بخش سازمان هاست. مدیران کارآزموده توانایی آن را دارند که رفتار سازمانی خود و کارکنان را در زمینه ی گسترده ی هدفها و روابط رسمی، تجزیه و تحلیل کنند و با جامعیت،
ژرف اندیشی و انعطاف پذیری رفتار حرفه ای مناسب سازمانی را نشان دهند. اسکات، ترجمه ی
( بهرنگی6:1380)
و بر این اساس برای اثربخش بودن نظام و پرورش به عنوان نهاد ی اجتماعی و از پیچیده ترین سازمان های امروزی، وجود مدیران ماهر، مدیریت در این مفهوم عبارت است از تهیه ی تدارکات و اتخاذ شیو ه های لازم برای ایجاد محیطی که آموزش و یادگیری بتواند در آن اتفاق بیفتد.اچسون و گال، ترجمه
( بهرنگی،78:1380)
مدیریت آموزشی از بین سایر انواع مدیریت از جایگاه ویژه و حساسی برخوردار است. اگر آموزش و پرورش هر جامعه در رأس همه مسائل جامعه باشد، مدیریت آموزشی نیز با همان منطق جایگاه مهم در توسعه جامعه دارد. امروزه مدیریت و رهبری سازمان ها و نهادها تا حد زیادی به کارایی و اثربخشی مدیریت بستگی دارد. بنابراین اگر مدیران آموزشی جامعه از مهارت و دانش کافی برخوردار باشند، بدون تردید نظام آموزشی اثربخشی خواهیم داشت. مدیر و رهبر آموزشی،علاوه بر دانایی و توانایی در زمینه های فنی و انسانی کار خود، باید بتواند وظایف آموزش و پرورش، رهبری مدیریت آن را در یک زمینه کلی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی ملاحظه کند. به عبارت دیگر، دارای مهارت های فنی و انسانی و مهارت ادراکی باشد. (انصاری جابری2:1389)
وظیفه مدیریت این است که در تماس خود باکارکنان، الگوها و استاندارد های خدمت را ارائه دهد وکیفیت رفتار و توجه به مشتری را به وجود آورد. اگروظیفه ی کارمند خط مقدم این است که قهرمان خدمت 1باشد، پس نقش مدیر هم این است که ارایه ی خدمت رارهبری کند. یک واقعیت مهم دیگر هم وجود دارد و آنهم این است که کیفیت خدمتی که کارمند خط مقدمارایه می دهد، نه تنها به نحوه یادآوری افراد خط مقدم، بلکه به کیفیت خدمتی که آنان از ادارات داخلی دریافتی دارند وابسته است. (هاپسون 1381 ،17-59 )
1-2- بیان مساله
توفیق مدیران در ایفای وظایف محوله و تحقیق اهداف تعیین شده، مستلزم خصایص، آگاهیها و مهارتهایی است که باید در مدیران آموزشی وجود داشته باشد.
در مدیریت به روشی نیاز است که بتوان بوسیله آن کارکرد مدیر را مورد آزمایش قرار داد. «رابرت کنز» در محدوده ی رفتار اداری سه مهارت را مشاهده کرده است که عبارتند از:
توانایی و کارآیی در نوع مخصوصی از فعالیت که با روشهای معین، فراگردها، رویه ها و تکنیکهای مربوط به آن فعالیت همراه باشد، مهارت فنی نامیده می شود.
توانایی مدیر به عنوان عضوی از گروه در کار کردن موثر و ایجاد کوششهای دسته جمعی در درون گروهی که وی آن را رهبری یا اداره می کند، مهارت انسانی نامیده می شود.
مهارت ادراکی، یعنی توانایی دیدن سازمان به عنوان یک مجموعه واحد، به عبارت دیگر دانستن اینکه وظایف گوناگون سازمان چگونه به یکدیگر وابسته اند و اینکه تغییر یک قسمت از سازمان چگونه بر بخشها و واحدهای دیگر اثر می گذارد، ( محیا 137319-16:)
مهارت عبارت است از توانایی به کار بردن مؤثر دانش وتجربه ی شخصی. ضابطه ی اصلی مهارت داشتن، اقدام وعمل مؤثر در شرایط متغیر است. کاتز، مهارت های مورد نیاز مدیران را به سه مهارت فنی، انسانی و ادراکی تقسیم نموده است. )فرجی ارمکی،(13:1385
منظور از مهارت فنی قدرت وتوانایی است که مدیران آموزشی دارا بوده وبر این اساس با بهره وری ا
دانش ها، فنون وروش ها به ایفای وظایف می پردازند. به عبارت دیگر، آنان از کفایت علمی وفنی وتخصصی برخوردارند ودر بهره گیری از فنون وابزار، ورزیدگی دارند. اموری نظیر امور کارگزینی، امور مالی و…مهارت فنی می طلبد، مهارت فنی، توانایی به کاربردن دانش، روش ها، فنون وابزار که لازمه انجام وظایف خاص است واز طریق تجربه، تحصیل وکارورزی کسب می شود )صافی،(109:1386
مهارت انسانی نیز یعنی، دارا بودن توانایی وقدرت کارکردن با مردم و انجام کار به وسیله ی آنان است. در این نوع از مهارت،مدیران قادرند، انگیزه های کارکنان را دریابند و از محرکها ونیازهای مؤثر آنان در رهبری مؤثر بهره بگیرند. این نوع از مهارت در توفیق مدیران آموزشی به قدری مؤثر است که بعضی مدیریت آموزشی را مهارت در برقراری روابط انسانی تعریف کرده اند. اموری چون مدیریت مدارس وایفای نقش مشاوره، مهارت انسانی هستند. بنابراین سازمان ها به ویژه سازمان های اجتماعی مانند مدارس برای رسیدن به این منظور نیازمند بهره مندی از تمام توان بالقوه فکری و معنوی اعضاء خود هستند. مشارکت فکرهای متنوع اعضاء در همه ی سطوح، در تصمیم گیری ها باعث اتخاذ تصمیمات جامع و پایدار و ضامن اجرای این تصمیمات است.دخالت افراد در سرنوشت سازمان،به یادگیری سازمانی و توانمندی کارکنان منجر می شود و سازمان قابلیت همگام شدن با محیط را پیدا می کند و این مسیری است که برای بهره وری و بهره ورماندن باید طی شود. )ریسی و براندت،330: 2002 )
منظور ازمهارت ادراکی نیز قدرت و توانایی مدیران آموزشی در جهت شناخت و درک مسائل و مشکلات مؤسسه آموزشی است. مدیران واجد این مهارت قادرند، به دریافت اطلاعات وتحلیل مسائل سازمان پرداخته و با توجه به اهداف سازمان، به تهیه ی طرح ها وارائه راه حل ها بپردازند. ایفای نقش مدیریت در سطوح بالای سازمان نظیر مدیران کل، مهارت ادراکی را می طلبد).صافی،(110:1386
رضایت شغلی حدی از احساسات و نگرش های مثبت است که فرد نسبت به شغل خود دارد. وقتی شخصی می گوید رضایت شغلی بالایی دارد به این مفهوم است که او واقعا شغل خود را دوست دارد احساسات خوبی درباره کارش دارد و برای شغلش ارزش زیادی قائل است. رضایت شغلی عبارت است از رضایتی به مفهوم لذت روحی ناشی از ارضای نیازها و تمایلات و امیدها که فرد از کار خود به دست می آورد. رضایت شغلی مجموعه ای از احساسات سازگار و ناسازگار است که کارکنان با آن احساس ها به کار خود می نگرند.
در رفتار سازمانی رضایت شغلی مهمترین نگرش بوده و بیشترین مطالعه برروی ان انجام گرفته است و رضایت شغلی معرف نگرش های یک کارمند نسبت به پنج بعد ویژه از شغل است: پرداخت- ماهیت کار-فرصت های ارتقاء –نظارت وهمکاران
رضایت شغلی یکی از عوامل بسیار مهم در موفقیت شغلی است که باعث افزایش کارایی ونیز احساس رضایت فردی می گردد. اغلب گفته می شود که کارمند خوشحال یک کارمند کارا است و یک کارمند خوشحال بایستی با شغلش ارضا شود. اهمیت رضایت شغلی ازآن جاناشی می شود که بیشتر افراد تقریبا نیمی از ساعات خود را در محیط کاری می گذرانند. از نظر سازمانی، سطح بالای رضایت شغلی منعکس کننده جو سازمانی بسیار مطلوب است که منجر به جذب و بقاء کارکنان می شود. (مقیمی، 1383: 73)
مدیریت براساس تحقیقاتی که بعمل آورده معتقد است که رابطه مستقیم و نزدیکی بین «بازدهی» و رضایت وجود دارد به همان اندازه که رضایت شغلی کارکنان و روحیه کاری آنها بالا می رود بازدهی و میزان تولید آنان نیز افزایش می یابد (اقتداری ، 1374: 269)
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
دانشگاه به عنوان یک نهاد اجتماعی -فرهنگی یکی از ارزشمندترین منابعی است که جامعه برای پیشرفت و توسعه در اختیار دارد، این نهاد به جهت نقش تعیین کنندهای که در تولید دانش پژوهش و انتقال دانش آموزش دارد به عنوان یکی از شاخص های تعیین میزان توسعه کشورها مد نظر قرار گرفته است.
همانطور که میدانیم جوانان در مقطع پیش دانشگاهی تلاش زیادی برای ورود به دانشگاه میکنند و شاید بتوان گفت که یکی از آمال و آرزوهای جوانان امروزی ورود به دانشگاه میباشد با ورود جوانانی که با امید و آرزو به دانشگاه راه یافتهاند اگر تلاش کنیم که رضایتمندی این دانشجویان تازه وارد را بطور نسبی فراهم کنیم میتوان انتظار داشت که این دانشجویان بعد از فراغت از تحصیل تعهد داشته بیشتری نسبت به شغل، زندگی، دیگران درآینده داشته باشند زیرا زمانیکه افراد تعهد داشته باشند دیگر رشوه خواری، ریاکاری، دروغگویی برای رسیدن به اهداف خوب یا بد، فقر فرهنگی، بی سوادی جوانان تحصیل کرده، … وجود نخواهد داشت. بر اساس نظریه تسریع رضایت از یک بخش از زندگی بروی رضایت از بخشهای دیگر زندگی مؤثر است از )کمپ،1369: 278)
امروزه، عصر مدیریت و رهبری است و موفقیت نهادها و سازمانها تا حد زیادی به کارآیی و اثربخشی مدیریت بستگی دارد. ( میرکمالی 1378: 15)
ساخت نظام آموزشی هر کشوری دربرگیرندهی مجموعهای از نیازهای سازمانهای رسمی آن کشور بوده و عملکرد نظام آموزش و پرورش که مدیران آموزشی اداره آن را بر عهده دارند، نه تنها از نظر پیشرفت اقتصادی و اجتماعی مهم است، بلکه از نظر تأثیری که بر تحرک شغلی و انتظارات دارد، از اهمیت تعیینکنندهای برخوردار است. همچنین آموزش و پرورش، بهترین وسیله، برای ایجاد تغییر ارزشها و رفتارها بهشمار رفته و باعث میشود که افراد، به تناسب استعداد و رغبتی که دارند برای انجام خدمتهای اجتماعی و اقتصادی و کسب مشاغل و در نتیجه آسایش فردی مهیا شوند. از اینرو، از آغاز قرن اخیر، هیچ کشوری بدون توسعه در مؤسسات آموزشی و مدیران آموزشی تحصیل کرده و مجرب، مراحل توسعه و پیشرفت را طی نکرده است. ( قرائیمقدم، 1375: 13)
مدیریت به منزله اکسیری است که در بهبود اجزا، تدارک عوامل،حصول اهداف مطلوب در کلیه شئون سازمانی ناظر، راهنما، سازنده، ارزیاب، آموزش ده و تجهیز کننده است و اعمال آن با توجه به ابعاد ذکر شده از هدر رفتن نیرو جلوگیری می کند. ضرورت مدیریت در سازمان ها موجباتی فراهم می کند که مدیر با اتخاذ روش های خاص و منطبق بر محیط سازمانی،ضمن اجرای مقررات سازمان،رهبری گروهی را نیز عهده دار شود تا با تلفیق دانش های اجرایی و برنامه ریزی ها، انسجام در سازمان ها شکل واقعی پیدا کند)عسکریان،1376: 9)
در سالهای اخیر آنچه ما در جامعه و کشورمان شاهد آن هستیم افزایش روز افزون دانشگاهها و موسسات آموزش عالی بوده ایم که بصورتهای گوناگون دولتی، غیر دولتی ، آموزش از راه دور ، آموزش مجازی و … در مقاطع مختلف کاردانی، کارشناسی تا دکتری و در رشته های مختلف شروع به فعالیت کرده و یا فعالیت خود را بسط داده اند . مراکز آموزش عالی در راستای سیاست های کلان کشوری تاسیس می شوند و برای توسعه کمی و کیفی آنها بر اساس همین سیاستها، که با در نظر گرفتن مصالح همه جانبه اتخاذ شده اند، برنامه ریزی می شود، و بعد از تائید، راه اندازی یا ادامه فعالیت این مراکز آموزشی برای ارتقای آنها اقدام گردد. طی سالهای گذشته، ارتقای سطح کیفی مراکز آموزش عالی مورد توجه قرار گرفته است. (فتاحی و همکاران،1384،ص 64)
اما آنچه در این میان باید به آن توجه داشت مسائل مهمی نظیر میزان نیازمندی جامعه به رشته های آموزشی و آموزشهای ارائه شده ، اولویت بندی آنها ، برنامه ریزی در زمینه جذب دانشجو ، کیفیت خدمات آموزشی ارائه شده ، کیفیت ارائه این خدمات و میزان رضایت دانشجویان از این خدمات و تطابق آن با انتظارات دانشجویان می باشد .
بررسی تاریخ آموزشعالی در ایران نشان میدهد که چالش کیفیت برای نظام آموزشعالی، چالش جدیدی نیست. امّا در مقاطع زمانی مختلف در قالبهای تقریباً متفاوت مورد توجه قرار گرفته است. در ابتدا این مفهوم در قالب ارزشیابی آموزشعالی از طریق اطمینان از تحقق اهداف و کارکردهای دانشگاهها و مؤسسات آموزشعالی موردتوجه بوده بطوریکه در ماده 1 قانون اصلاح تأسیس وزارت علوم و آموزشعالی مصوب مرداد ماه 1353 تحت عنوان وظایف وزارت علوم و آموزشعالی، نظارت بر امور دانشگاهها و مؤسسات آموزشعالی و مؤسسات پژوهشی و ارزشیابی آنها به عنوان یکی از وظایف این وزارت تعیین شده است. (نورشاهی،1384،ص1)
پر واضح است که هر کدام از این مباحث پژوهش ها و تحقیقات علمی و میدانی خاص خود را می طلبد اما آنچه ما در این تحقیق تمرکز خود را بر آن نهاده ایم کیفیت خدمات آموزشی ارائه شده توسط دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار می باشد و فاصله بین آنچه دانشجویان از دانشگاه در زمینه ارائه خدمات انتظار دارند و ادراک آنها از خدمات دریافتی آنها .
در زمینه سنجش کیفیت خدمات روشها و الگوههای مختلفی وجود دارد که یکی از مدلها برای ارزیابی کیفیت خدمات مدل سروکوال می باشد که ویژگی های آن را بیان خواهیم کرد.
1-2-اهمیت و ضروت تحقیق :
هر یک از ما به عنوان مصرف کننده همه روزه از خدمات بهرهمند میشویم از روشن کردن چراغ، سوار شدن اتوبوس یا تاکسی و … تا خدمات بانکی،بیمهای و یا خدمات آموزشی موسسات مختلف.متأسفانه مشتریان غالباً از ارزش و کیفیت خدماتی که دریافت میکنند راضی نیستند در حالیکه مشتریان راضی منبع سود شرکتها هستند و شرکتهایی که نمی توانند مشتریان را راضی نگه دارند در دراز مدت در بازار باقی نخواهند ماند(روستاوهمکاران،1375، ص225)
عرضه محصول با کیفیت برتر و ارائه خدمات به مشتریان در سطح عالی به طور مستمر موجب ایجاد مزیتهای رقابتی برای شرکت می شود، از جمله ایجاد موانع رقابتی، وفاداری مشتریان، تولید و عرضه محصولات متمایز، کاهش هزینه های بازاریابی وتعیین قیمتهای بالاتر(روستاوهمکاران،1375، ص225)
1-2-1-ایجاد موانع رقابتی. کیفیت محصول و ارائه خدمات به مشتریان ممکن است هنگام ورود رقبا به بازار موانع بزرگی ایجاد کند.
1-2-2-وفاداری مشتریان. شرکتهایی که به ایجاد وفاداری مشتریان توجه دارند، اهمیت حفظ یک مشتری را در ماورای هر خرید در نظر می گیرند. آنها مشتریان را داراییهای ارزشمندی می دانند و از تمام کارمندان خود می خواهند که برای راضی نگاه داشتن و در نتیجه وفادار شدن یا وفادار ماندن مشتریان هر کاری را انجام دهند،
1-2-3- محصولات متمایز. امروزه بسیاری از محصولات و خدمات به طور فزاینده ای شبیه به یکدیگر شده اند. اگر محصولی را عرضه می کنید که کاملا شبیه محصولات رقباست، ارائه خدمات به مشتریان از راههای موثر برای متقاعد کردن مشتریان برای انتخاب محصول شما است، چون به محصول شما ارزش مضاعف می بخشد .
1-2-4- کاهش هزینه های بازاریابی. ارائه خدمات به مشتریان ممکن است هزینه های بازاریابی و فروش را به طور چشمگیری به سه دلیل کاهش دهد. اول اینکه هزینه به دست آوردن یک مشتری جدید می تواند پنج برابر هزینه حفظ یک مشتری کنونی باشد چون برای حفظ مشتری کنونی فعالیتهای فروش کمتری انجام می پذیرد.
دوم اینکه مشتریان راضی می توانند به علت توصیه به فامیل، دوستان همسایه ها بهترین منبع آگهی باشند ، زیرا تاثیر تبلیغ مشتریان بسیار بیشتر از تبلیغاتی است که شرکتها بابت آنها پول می دهند.
Costomer loyality
پس از زندگی، تعلیم و تربیت بهترین نعمت دادهشده به انسان است. تعلیم و تربیت بهترین سرمایه یک جامعه به شمار میآید، به ویژه جامعهای که برای استعداد و توانمندیهای علمی صرفنظر از نژاد ارزش و اهمیت قائل است؛بنابراین گزاف نیست اگر بهبود کیفیت نظامهای تعلیم و تربیت را معادل ارتقاء کیفیت زندگی و تمدن انسانی در همه ابعاد قلمداد کنیم(به نفل از ، مهر محمدی، 1379، ص 281).
با همه ی این تفاسیر ،هر چند که دین نقش سازنده ای در زندگی انسان دارد ، اما اگر اغراق نباشد ،یکی از مهمترین چالشهای قرن بیست و یکم انحطاط اخلاقی افراد و جوامع است . شاهد این ماجرا سمپوزیونی است که در سال 1990 در مورد ویژگی های قابل پیش بینی قرن 21 و نحوه ی تحولات آموزش وپرورش برگزار گردید.در تمام مقالات ، موضوع انحطات اخلاقی ، به عنوان یک مساله مطرح شده است .
در مقالات متعدد مسائل مربوط به استفاده از مواد مخدر، جنایتهایی که در اشکال و ابعاد مختلف صورت میگیرد. خودکشی و … جلوههایی از این حقیقتاند که بشر در پرتگاه انحراف اخلاقی قرار گرفته است(مهر محمدی، 1371، ص 79).
گودلد تفاوت نظروعدم توافق بین برنامه درسی قصد شده ،و برنامه ی درسی کسب شده را ناشی از جدایی وسیله ها و اهداف در تعلیم وتربیت می داند.(به نقل از خویی نژاد ،1378،ص.36).
فرآیند برنامه درسی سه مرحله را شامل میشود که عبارت است از طراحی، اجرا و ارزشیابی
دستاندکاران برنامه درسی بر این باورند که بین آنچه که برنامهریزان درسی به عنوان برنامه قصد شده طراحی و تولید میکنند با آنچه که در عمل توسط معلمان و دانشآموزان اعمال میشود و فرگیران در اجرا برنامه کسب میکنند و جزء آموختههای آنان قرار میگیرد فاصله قابلتوجهی وجود دارد. (مهر محمدی، 1374، ص 74).
با توجه به مشکلات اخلاقی که جوامع امروزی با آن روبرو است و روزبهروز بر تعداد جرم و جنایتهایی که به علت توجه نکردن به مسائل اخلاقی، جوامع با آن روبرو است. مسئولان و برنامهریزان تعلیم و تربیت باید آموزش مبانی دینی به خصوص از طریق برنامه درسی در مدارس بپردازند تا بدان وسیله مشکلات بهوجود آمده را کمتر کنند توجه به این مهم در جامعه ما که داعیه اخلاقی و دینی بودن را داریم غیر قابل چشمپوشی به نظر میرسد.
مدرسه یادادن مبانی دینی را برعهده دارد.اما در این راستا توجه به ایجاد تعادل بین برنامه درسی قصد شده ، اجرا شده و کسب شده درس دین و زندگی سال سوم دبیرستان ضروری به نظر می سد.
پس از این تفاسیر ،این پرسش را می توان مطرح ساخت که تا چه میزان بین برنامه درسی قصد شده ،اجرا شده و کسب شده درس دین وزندگی در چهار عنصر هدف،محتوا،روش یادهی- یادگیری وارزشیابی از آموخته های دانش آموزان در مدارس متوسطه دخترانه ناحیه یک شیراز هماهنگی وهمخوانی وجود دارد؟
از دیر باز دغدغه ی فکری انسان موضوع تعلیم وتربیت و روشهای دستیابی به آن بوده است .همواره ابعاد زندگانی توجه او را به سوی خود معطوف داشته ودارد.
اهمیت موضوع به آن اندازه است که خداوند پیامبر اکرم (ص) را به عنوان معلم معرفی کرده است.
«هو الذی بعث فی الامیین رسولان منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه
اوست خدای که میان عرب امی پیغمبری بزرگوار را از همان مردم برانگیخت. تا بر آنان آیات وحی خدا تلاوت کند و آنها را پاک سازد و شریعت کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد. با آنکه بیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهی بودند(سوره جمعه، آیه 2).
تربیت دینی جنبه خاصی از تربیت است که فرد را به وظایف دینی و آداب شرعی آشنا میسازد و او را به خودشناسی و خداشناسی میرساند. قضاوت اخلاقی نیز جزء تربیت دینی است. وقتی فرد در زمینه تربیت دینی قدم بر داشت و عامل به شرایع دینی شد و در خود تقی و فضیلت را رشد داد به مهار نفس میپردازد و در جهت تمیز سره از ناسره حرکت پژواکاند و به قضاوت اخلاقی میرسد
(احمدی،1368، ص 313)..
یکی از نیازهای اساسی که به طور فطری در وجود انسان نهاده شده نیاز به دین است انسان خداجو نه تنها دین را نجاتبخش خود در جهان آخرت میداند بلکه سعادت و بهروزی خود را در دنیا، تمسک به امور دینی و مذهبی میداند(مؤسسه در راه حق، 1378، ص 18)..
توسعه فرهنگ دینی جامعه و قوام آن به عنوان زیربنا مستلزم توجه به کیفیت آموزش دینی در نظام رسمی تعلیم و تربیت است(احمدی، 1380، ص 11)..
در کشور ما تربیت دینی افراد از طریق برنامه ی درسی ، تحت عنوان دین وزندگی در مدارس متوسطه آموزش داده می شود . طبیعتا سال سوم متوسطه از این قاعده مستثنی نبوده ودرس دین وزندگی نیز در این پایه تدریس می گردد.پژوهشها نشان می دهند که 59 درصد نوجوانان و جوانان از نحوه ی آموزشهای دینی ناراضی هستند.(گروه جامعه،1368،ص3).
همچنین تحقیقات انجام شده در مدارس نشانگر آن است که مسئله ی آموزش دینی از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده و گاه با تاثیرات معکوس نیز همراه گردیده است وباعث شده تا نا کار آمدی های مذکور تا حدودزیادی در بحران آفرینی ها و کاستی های مشاهده شده در رفتارهای دینی نسل نوجوان و جوان ما سهم موثری داشته باشد(باهنر،1378،ص281).
در چنین شرایطی با توجه به اینکه چشم انداز 20 ساله کشور مبتنی بر جامعه یدانایی محور است .که بار اصلی آن بردوش آموزش وپرورش نهاده شده تا نسل جدید را برای جامعه ای دینی تربیت کند،ضروری به نظر می رسد که برنامه درسی دین وزندگی پس از اجرا به جهت همخوانی آن با برنامه ی قصد شده مورد ارزیابی قرار گیرد.
با انجام این پژوهش میتوان میزان هم خوانی و هماهنگی برنامه درسی قصد شده و اجراشده دین و زندگی سال سوم دبیرستان را مشخص کرد و مشکلات احتمالی را آشکار نمود تا بدان وسیله یاریگر کارشناسان، برنامهریزان و دبیران درس دین و زندگی شد.
اهداف کلی پژوهش عبارت است از بررسی میزان همخوانی برنامه درسی ، قصد شده و اجرا شده و کسب شده درس دین و زندگی پایه
سوم متوسطه
هدف کلی:
آیا بین برنامه درسی قصد شده ،اجرا شده و کسب شده درس دین وزندگی سال سوم متوسطه همخوانی وجود دارد؟
اهداف اصلی:
آیا بین برنامه درسی قصد شده درس دین و زندگی سال سوم متوسطه با برنامه درسی اجرا شده، همخوانی وجود دارد.
آیا بین برنامه درسی قصد شده درس دین زندگی سال سوم متوسطه با برنامه درسی کسب شده همخوانی وجود دارد.
آیا بین برنامه درسی کسب شده درس دین وزندگی سال سوم متوسطه با برنامه درسی اجرا شده همخوانی وجود دارد.
اهداف ویژه :
فرضیه های تحقیق :
فرضیه کلی
فرضیه ویژه
2-بررسی میزان همخوانی فعالیتهای یاددهی – یادگیری برنامه درسی قصد شده با برنامه درسی اجرا شده درس دین و زندگی سال سوم متوسطه.
3-بررسی میزان همخوانی مولفه ارزشیابی برنامه درسی قصد شده با برنامه درسی اجرا شده درس دین و زندگی سال سوم متوسطه.
الف- برنامه درسی قصد شده 1
الف-1- تعریف نظری:
قصد کردن در لغت به معنی آهنگ چیزی کردن است(معین، ج 2، ص 1380).
از لحاظ اصطلاحی برنامه قصد شده به آن نوع برنامه درسی گفته میشود که توسط برنامهریزان و شورای برنامهریزی کتب درسی به عنوان اهدافی که میبایست به آنها برسیم مشخص شده است.
برنامههایی ویژه که طراحان آن را در نظر گرفتهاند و میتوان آنها را درهر گروهی از بهکارگیرندگان اجرا و ارزشیابی نمود(مهر محمدی، 1381، ص 48).
الف -2- تعریف عملیات
منظور ما از برنامه درسی قصد شده در این پژوهش، بررسی مطالب کتاب درسی دین و زندگی سال سوم دبیرستان دبیرستان است که در سال تحصیلی 93-92 در دوره دبیرستان تدریس می شود.
ب- برنامه درسی اجراشده 1
ب-1- تعریف نظری:
اجرا کردن در فرهنگ معین به معنی روان گردانیدن، به کار انداختن، به کار بستن و جریان انداختن است(معین، جلد 1، ص 148).
برنامه درسی اجراشده یااجرای برنامه درسی بر عملی مشتمل است که برای شخص تلاشگر در جهت ایجاد یک تغییر جدید هست تغییرات میتواند به شکل نوآوریهای بیرونی یا اقدامهای محلی و یا خودجوش باشد در هر حال در فرآیند تغییر افراد مجری دخالت دارد(مهر محمدی، 1381، ص 49).
ب-2- تعریف عملیات
منظور ما از برنامه درسی اجرا شده در این پژوهش، بررسی مطالب کتاب درسی دین و زندگی سال سوم دبیرستان دبیرستان است که در سال تحصیلی 93-92 در دوره دبیرستان تدریس می شود.
ج- کتاب دین وزندگی
کتابی است که در آموزش و پرورش جهت یاددادن مبانی دینی و اخلاقی در دوره دبیرستان توسط دبیران تدریس میشود این کتاب در سال 1385 بهوسیله دکتر محمدمهدی اعتصامی تألیف گردیده و ناشر آن نیز شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران هست.
کتاب حاضر با توجه به چهار عنصر هدف، محتوا، روشهای یاددهی- یادگیری و ارزشیابی مورد بررسی قرار میگیرد.