در عصر حاضر، سازمان ها در محیطی قرار گرفته اند که با شتاب غیر قابل تصوری در حال تغییر و تحول هستند. در این شرایط عدم اطمینان، چنانچه توانمندی های روان شناختی همه ی اعضای سازمان ها تقویت نگردد، قدرت تحمل، رقابت و انطباق با تغییرات کاهش یافته، سازمان به سوی عدم بهره وری و فرسودگی پیش خواهد رفت (نادری و همکاران، 1388، ص 40). این موضوع در خصوص آموزش و پرورش و نیروهای شاغل در آن، بخصوص معلمان، از اهمیت بسزایی برخوردار است. شرت و همکاران(1994، ص 13) توانمندسازی معلمان را فرایندی می دانند که به وسیله آن مشارکت کنندگان محیط آموزشی، شایستگی های خود را بهبود می بخشند و رشد حرفه ای خود را ارتقا می دهند و مسائل خود را حل می کنند.
معلمان نقطه آغاز و عنصر اصلی هر گونه تحول در نظام آموزش و پرورش محسوب می شوند؛ پس برای این که بتوانند وظایف حرفه ای، تخصصی و تربیتی خود را بهتر انجام دهند، و یا به عبارتی از توانمندی برخوردار گردند، لازم است پیوسته امکان بهره مندی آنها از آموزش های جدید و مهارت های تازه فراهم گردد. این مهم از طریق طراحی و اجرای نظام ضمن خدمت معلمان، به نحوی که زمینه ی ارتقای علمی و تخصصی و به روز نمودن اطلاعات و کسب مهارت های جدید را امکان پذیر نماید، میسر می شود (سمیعی زفرقندی، 1390، ص 151).
اهمیت آموزش مهارت های حرفه ای معلمان در دوره های ضمن خدمت به گونه ای است که یون و همکاران (2007) می گویند: بازبینی بیش از 1300 مطالعه ی شناسایی تأثیرات بالقوه ی گسترش مهارتهای حرفه ای معلمان بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نشان داد که معلمانی که آموزش های مربوط به ارتقاء مهارت های حرفه ای را دریافت کرده بودند توانستند باعث ارتقاء پیشرفت تحصیلی دانش آموزان خود شوند (یون و همکاران، 2007). این موضوع نشان دهنده ی اهمیت آموزش مهارت های حرفه ای معلمان است.حنیفی و همکاران (2014) در بررسی تأثیر دوره های کوتاه ضمن خدمت بر توانمندسازی معلمان دبیرستان شهر تهران، نتیجه گرفتند که آموزش کوتاه مدت بر توانمدسازی معلمان تأثیر مثبت دارد. همچنین بر ابعاد توانمندسازی معلمان شامل غنی سازی شغلی، تشکیل تیم های کاری و مشارکت در تعیین اهداف مؤثر است. جوادپور سماک و همکاران (2013) در مطالعه ی بررسی تأثیر آموزش ضمن خدمت بر توانمندسازی پرسنل شعب بانک سپه در شهر گیلان، نشان دادند که بین آموزش های ضمن خدمت و توانمندسازی کارکنان بانک سپه شهر گیلان رابطه معنادار آماری وجود دارد. اورنگی و همکاران (1390) در مطالعه ی تأثیر آموزش های ضمن خدمت بر عملکرد معلمان شهر شیراز که به شکل علی مقایسه ای صورت گرفته است، نتیجه گرفتتند که دوره های آموزش ضمن خدمت روشها و فنون تدریس، مدیریت کلاس و سنجش و اندازه گیری، تأثیری بر عملکرد حرفه ای معلمان در تدریس کلاسی، کلاسداری، ارزشیابی کلاسی و وضعیت تحصیلی دانش آموزان ندارد. دماوندی و الزامی (1392) در مطالعه ی بررسی رابطه آموزش های ضمن خدمت، سابقه خدمت و تحصیلات با توانمندی شغلی معلمان زن که به شکل توصیفی همبستگی صورت گرفت، نشان دادند که از میان سه عامل آموزش های ضمن خدمت، سابقه و تحصیلات، تنها آموزش ضمن خدمت به طور معناداری با توانمندی شغلی ارتباط دارد. همچنین بین آموزش ضمن خدمت و هر یک از مؤلفه های توانمندی شغلی، رابطه ی معنادار وجود دارد. کروبی و متانی (1388) در بررسی تأثیر آموزش های ضمن خدمت بر توانمندسازی کارکنان دانشگاه آزاد مازندران، نتیجه گرفتند که آموزش های ضمن خدمت در بهبود عملکرد، تقویت مهارت های شغلی، رضایت شغلی و آمادگی لازم برای انجام وظایف در کارکنان مؤثر بوده است. نادری و همکاران (1386) در بررسی توانمندسازی کارکنان شرکت نفت از طریق آموزش های ضمن خدمت نشان دادند که از دیدگاه مربیان افزایش توانمندی کارکنان از طریق آموزش های ضمن خدمت تنها در مؤلفه های مسئولیت پذیری، راهبرد گزینی، سازگاری، رقابت و یادگیری صورت پذیرفته و در سایر مؤلفه ها این افزایش کمتر از حد متوسط بوده است.
پیش بینی رضایت شغلی زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد
بررسی مطالعات صورت گرفته در داخل و خارج کشور در زمینه ی اثربخشی دوره های ضمن خدمت بر توانمدسازی کارکنان، حاوی نکات قابل توجهی که در تبیین مسأله ی اصلی این پژوهش بسیار کمک کننده است. اولین نکته تضاد و غیرهمسویی میان نتایج پژوهش های صورت گرفته در زمینه ی تأثیر دوره های ضمن خدمت بر توانمندسازی کارکنان ادارات و سازمان های مختلف است. نکته ی دوم عدم وجود پیشینه ی تجربی در زمینه ی تأثیر دوره های آموزشی ضمن خدمت بر توانمندسازی روان شناختی معلمان است و دیگر اینکه در میان مطالعات موجود و در دسترس هیچ مطالعه ای تأثیر دوره های آموزشی ضمن خدمت الکترونیکی را مورد مطالعه قرار نداده است. این در حالی است که امروزه و در پی رشد زیرساخت فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، امکان بهره گیری از بسترهای الکترونیکی برای آموزش ضمن خدمت معلمان نیز مهیا گردیده است. و تغییرات پویا در فناوری و امکان بهره گیری از آن در آموزش می تواند تأثیرات عمیقی بر آموزش و پرورش معلمان داشته باشد (وولداب، 2014، ص 159). از این رو در بسیاری از موارد سیستم آموزش ضمن خدمت معلمان به سمت
الکترونیکی شدن پیش می رود. الکترونیکی شدن ضمن خدمت ها در اصل و ماهیت خود با آموزش های ضمن خدمت سنتی تفاوت هایی در شیوه و روش اجرا دارد. بنابراین لازم است که اثرات این شیوه ی آموزش در قیاس با شیوه های سنتی بر جوانب مختلف روان شناختی، عملکردی و عاطفی معلمان سنجیده شود. بر این اساس سؤال و مسأله ی اساسی این مطالعه این است که آموزش ضمن خدمت الکترونیکی چه تأثیری بر توانمندسازی روان شناختی معلمان دارد؟
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
امروزه ما در یک جامعه ی مبتنی بر دانش زندگی می کنیم. جایی که دانش و مهارت نقش مهمی را در آن بازی می کنند (فاوساوات و همکاران، 2011، ص ص 811). در عصر حاضر که سازمان ها بر دانش و مهارت کارکنان خود تکیه می کنند، سازمان های آموزشی نظیر آموزش و پرورش، نقش مهم و حیاتی را در توسعه ی منابع انسانی از طریق فراهم سازی آموزش، بازی می کنند (هانسن، 2007، ص 312).چرا که نیروی انسانی کارآمد، شاخص عمده برتری یک سازمان نسبت به سازمان های دیگر است. به طوری که وجود نیروهای انسانی توانمند و متعهد به سازمان در هر سازمان ضمن کاهش غیبت، تأخیر و جابجایی، باعث افزایش چشمگیر عملکرد سازمان، نشاط روحی کارکنان، تجلی بهتر اهداف متعالی سازمان و نیز دستیابی به اهداف فردی خواهد شد (ابیلی و ناستی زایی، 1388، ص 27). از این رو سازمان ها همواره در تلاش بوده اند تا به شیوه های مختلف، سطح توانمندی نیروهای انسانی خود را ارتقاء ببخشند. توانمندسازی کارکنان یک فرآیند است و از طریق آن یک فرهنگ توانمندسازی توسعه می یابد که در آن آرمان ها، اهداف، مرزهای تصمیم گیری و نتایج تأثیرات و تلاش های آنان در کل سازمان به اشتراک گذاشته می شود (نادری و همکاران، 1386، ص 66).
توانمندسازی حرفه ای معلمان بعد از استخدام، از طریق آموزش های ضمن خدمت صورت می گیرد. این موضوع، بخشی از نظام آموزش معلمان به حساب می آید که در ادامه آموزش های قبل از خدمت آنها مطرح می شود و نباید آن را به عنوان دوره های موسمی و بدون ارتباط قلمداد کرد. آموزش ضمن خدمت معلمان می تواند منجر به بهبود دانش، نگرش و مهارت شده و به آنان کمک نماید تا توانایی های خویش را بهتر بشناسند و در راه تصدی مشاغل بالاتر آماده شوند (دماوندی و الزامی، 1392، ص 230). آموزش معلمان از جمله ی موارد مهم در هر کشوری است چرا که بدون کیفیت آموزش معلمان، امکان ارتقای کیفیت آموزش در مدارس امکان پذیر نیست (شارما، 2003، ص 50).
از این رو، دوره های آموزشی ضمن خدمت معلمان در سازمان های تصمیم گیری آموزش و پرورش همواره مطرح بوده و در دهه ی اخیر با امکان بهره گیری از آموزش های الکترونیکی، بخشی از این آموزش به شکل الکترونیکی ارائه می شود. با توجه به اینکه ارائه ی آموزش های ضمن خدمت به شکل الکترونیکی پدیده ی نوینی است که هنوز بسیاری از زوایای آن ناشناخته مانده است، اهمیت دارد که پژوهشگران در این حوزه فعالیت نموده و به بررسی تأثیر این دوره ها بر ویژگی های روان شناختی، مهارتی، علمی و عاطفی معلمان بپردازند. نتایج مطالعاتی شبیه مطالعات حاضر می تواند به روشن شدن جوانب مهمی از تأثیرگذاری اجرای دوره های آموزش ضمن خدمت به شکل الکترونیکی بنماید.
نتایج حاصل از این مطالعه در خصوص اثربخشی آموزش های ضمن خدمت الکترونیکی، می تواند به برنامه ریزان ارتقاء علمی معلمان در وزارت آموزش و پرورش و همچنین سازمان های آموزش و پرورش در استان ها، به منظور تصمیم گیری صحیح در زمینه ی ارائه یا عدم ارائه ی آموزش های ضمن خدمت الکترونیکی، کمک مؤثری نماید. از این رو آنچه در تبیین اهمیت و ضرروت این پژوهش می توان بیان داشت، کاربرد نتایج این پژوهش در تصمیم گیری به منظور برنامه ریزی آموزش های ضمن خدمت معلمان به شکل سنتی یا الکترونیکی است. از این رو می توان گفت که این مطالعه می تواند تأثیرات مثبتی بر روند و چگونگی اجرای دوره های ضمن خدمت معلمان، به منظور بهینه سازی اثرات مثبت این دوره ها داشته باشد.
1-4 اهداف پژوهش:
1-4-1 هدف کلی:
بررسی نقش آموزش ضمن خدمت الکترونیکی بر توانمندسازی روان شناختی معلمانمقطع ابتدایی شهرستان سرپل ذهاب.
1-4-2 اهداف ویژه:
به منظور تعیین اهداف مورد بررسی در این مطالعه بر اساس توان ابزار به کار گرفته شده در سنجش و اندازه گیری میزان توانمدسازی روان شناختی افراد مورد مطالعه می توان اهداف زیر را بر اساس مدل ارائه شده از توانمندسازی روان شناختی در نظر گرفت. این مدل بر اساس تقسیم بندی اسپریتزر (1995) از توانمندسازی روان شناختی کارکنان ارائه گردیده است.
Phausavat
Hansson
Sharma
Unger
OECD
Quinn & Spreitzer
Aksel
Short
Yoon
Woldab
انسان در زندگی خود مقاطع و مراحل حساسی را پشت سر میگذارد. یکی از این مراحل حساس و سرنوشتساز مساله ازدواج و تشکیل زندگی مشترک است و مهمتر از این مرحله تلاش هر یک از زوجین برای حفظ این زندگی مشترک و حتیالامکان رسیدن به درجات عالی رضایتبخش زناشویی است تا در سایه این رضایت بتوانند به اهداف مورد نظرشان از ازدواج دست یابند. رابطه زناشویی در زندگی مانند هر رابطه دیگری دارای جنبههای مثبت و منفی میباشد، مهمترین عامل شاخص و تعیین کننده در ازدواج، کیفیت و نوع رابطه بین زن و شوهر است (گاتمن، 2002). یکی از عواملی که بر به وجود آمدن رضایت زناشویی موثر است، شفقت- خود است. اصطلاح شفقت-خود از واژه شفقت گرفته میشود زیرا شفقت شامل حساسیت داشتن نسبت به رنج دیگران، آگاهی از غمهایشان، میل به تسلی رنجهایشان و
داشتن یک دیدگاه بدون قضاوت از اشتباهات افراد میشود (دینیز و همکاران، 2008). این مفهوم که بر اساس فلسفهی بودایی است اصطلاحاتی از جمله: با رنجهای خود صادق بودن و تحت تأثیر آنها قرار گرفتن، تجربه احساسهایی از قبیل اهمیت دادن و مهربان بودن نسبت به خود، داشتن نگرشی بدون قضاوت و همراه با درک در قبال نقصها و شکستهای خود و ملاحظه این امر که تجارب هر شخص قسمتی از تجارب مشترک انسانی است را شامل میشود (نف، 2003). نف سه مؤلفه اصلی شفقت-خود را پیشنهاد میکند، که با هم همپوشی دارند: (1) مهربانی نسبت به خود در برابر خود-داوری، (2) احساسات مشترک انسانی در برابر انزوا و (3) ذهن آگاهی در برابر همانند سازی افراطی است (نف، 2011).
. marital satisfaction
. Self–compassion
. Deniz, Kesici, & Sumer
.Watson
.Nuln.Huksma
. Blat, Kuynln, Churan, McDonal, & Zuroff
.consensuses
.McCrae, & Costa
. Gottman
. Neff
. self.judgment
. feelings of common humanity
. isolation
. mindfulness
. over.identification
ازدواج را میتوان یکی از مهمترین تصمیمگیریها در زندگی هر فرد دانست و رضایت از ازدواج یکی از اصلیترین عوامل تعیین کنده کیفیت زندگی و سلامت روانی هر فرد میباشد و یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده رضایتمندی از رابطه زناشویی، عشق و کیفیت آن است (حفاظی طرقبه، 1385). مدی(1989)شخصیت را مجموعهای باثبات از تمایلات و ویژگیها میداند که مشترکات و تفاوتهای فردی و روانشناختی(افکار، احساسات و اعمال )افراد را تعیین میکند و ممکن است بهآسانی، بهعنوان نتیجه فشارهای زیستشناختی و الگوی پیچیده و بسیار عمیقی از ویژگی اجتماعی زمان قابلدرک نباشد.
ویژگیهای شخصیتی در تمام زمینههای زندگی و روابط اجتماعی انسان جلوهگر میشود و بهصورت مستقیم بهعنوان عاملی تأثیرگذار بر فرآیندهای ارتباطی زوجها اثر میگذارد و سازگاری آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. درواقع رابطه زناشویی پیوند دو شخصیت است و هریک از همسران با پیشینه تحولی، سبک شخصیتی، ترکیب عوامل زیستشناختی و تجربی گوناگونی به زندگی مشترک قدم میگذارند(محمدزاده، جمهری و برجعلی، 1387).
پیوند میان ویژگیهای شخصیتی زوجها با میزان سازگاری آنها در روابط زناشوییشان، به باور اسمیت و پترسون(2008) در درجه اول به این دلیل است که جنبهها یا ابعادی از ویژگیهای شخصیتی افراد میتواند بهسان یک عامل تنشزا در لحظهلحظه زندگی در روابط زناشویی آنها وارد عمل شود. از طرف دیگر هریک از ویژگیهای افراد، الگوهای خاص رفتاری و عملکردی را به آنها تحمیل میکند. شخصیت یک نفر انواع معین و متفاوتی از واکنشها را از طرف مقابل فرامیخواند که در کل بر سازگاری آنها مؤثر است.
وقتی به ازدواج با جزئیات بیشتری نگاه میکنیم کاملاً مشخص است که کلمه ساده عشق نمیتواند بهتنهایی انواع احساساتی را که دو شخص به هم دارند توصیف کند. ازدواج از روی عشق یعنی مجموعهای از احساسات عمیق و مثبت ما به یک فرد دیگر ازجمله دلبستگی، علاقه، صمیمیت، آمیختگی، هوس و تفاهم. (ناکس، 1985. به نقل از تبریزی، 1383(
همچنین این تحقیق میتواند مورداستفاده برای مشاوران ازدواج, خانواده و روانشناسان تربیتی میباشد.
اهداف برجسته تحقیق
هدف اصلی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین نقش واسطهای تیپهای شخصیتی در ارتباط با مؤلفههای عشق و سرخوردگی زناشویی زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر شیراز میباشد.
اهداف فرعی:
تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها:
تعریف مفهومی واژهها:
شخصیت بهعنوان خصوصیات و صفات برجسته یا به مجموع حالاتی که یک فرد در حضور دیگران نشان میدهد یا به تعبیری دیگر به مجموع ویژگیهای منحصربهفردی اطلاق میشود. که در مناسبات اجتماعی از وی بروز میکند. (، به نقل از حق جو، 1378).
ویژگیهای شخصیتی عامل بسیار مهمی درروند زندگی و عملکرد افراد در خانواده و سازگاری زوجین میباشند. توصیف شخصیت را میتواند بهوسیله پنج عامل قوی توضیح داد.
این پنج عامل اغلب با عنوان رواننژندی1 (N)، برونگرای2(E)، گشودگی3 (O)، توافق پذیری (A)4، وظیفه مداری ©5، معرفی میشوند. (تاپس و کریستال، 1992، 1961)6
. برونگرایی2: برونگرایی گرایش به داشتن فعالیتهای جسمی، کلامی و جمعگرایی توصیف میشود. افراد برونگرا با ویژگیهایی مانند
گرمی، قاطعیت، پرفعالیتی و هیجان خواهی شناخته میشوند.
افراد وظیفه مدار با ویژگیهایی مانند نظم و ترتیب، دقت، وظیفهشناسی، تلاش برای موفقیت و خویشتنداری شناخته میشوند. ( خرمائی، 1385).
مؤلفههای عشق:
عشق لذتی مثبت است، احساس عمیق، علاقهای لطیف و یا جاذبهای شدید است که اشاره به پذیرش بیقیدوشرط و دوست داشتن یک فرد اطلاق شده است. استرنبرگ مدل مثلثی عشق را معرفی کرده و عشق را شامل سه مؤلفه دانست: صمیمیت، میل (هوس) و تعهد (استرنبرگ، 1998، به نقل از رضازاده، 1381).
الف) صمیمیت: شامل احساس نزدیکی، عاطفه، ارتباط و پیوستگی عمیق و خود افشاگری و وابستگی بین فردی در روابط عاشقانه است (نلسون، 2005، به نقل از قمرانی و طباطبایی، 1385).
ب) میل (هوس): از تمایلاتی که به حالت عاشقانه، کشش فیزیکی و وصال جنسی پیدههای وابسته برمیگردد ناشی میشود، نیازهای دیگری که در شوریدگی است، شامل عزتنفس، پیوند جویی و حتی خودشکوفایی است(پک 1978، به نقل از قمرانی و طباطبایی، 1385).
ج) تعهد: به تصمیمگیری زوجین در مورد اقامت کردن با یکدیگر و در کنار همدیگر بودن اشاره دارد که شکل کوتاهمدت به رابطه با یک شریک معین و در شکل بلندمدت عاملی برای حفظ و تداوم روابط عاشقانه زوجین میباشد. (استرنبرگ، 1988، به نقل از رضازاده، 1381).
سرخوردگی زناشویی:
سرخوردگی زناشویی یک حالت فرسودگی جسمی، عاطفی و روانی است که کسانی را که توقع دارند عشق رویایی و ازدواج به زندگیشان معنا ببخشد را متأثر میسازد. سرخوردگی هنگامی بروز میکند که آنها متوجه میشوند، علیرغم تمام تلاشهایشان رابطهشان به زندگی معنا نداده و نخواهد داد. (ون پلت 2004).
سرخوردگی دارای سه مؤلفه از پا افتادن جسمی، از پا افتادن عاطفی و از پا افتادن روانی میباشد.
جنبههای مختلف سرخوردگی زناشویی:
سرخوردگی جسمانی: نوعی فرسودگی جسمانی که بهصورت خستگی مزمن ظاهر میشود.
سرخوردگی عاطفی: نوعی از پا افتادن عاطفی که در آن فرد احساس میکند ازنظر عاطفی نابودشده است.
سرخوردگی روانی: از پا افتادگی روانی ناشی از سرخوردگی معمولاً بهصورت کاهش خودباوری و منفی نگری نسبت به روابط بهخصوص رابطه با همسر رخ میدهد.
Personality
Satir
-Maddi
-Smith & Peterson
-Konx
1– Neuroticism
2– Extrarersion
3– Opennss
4– agreeableness
5– Coscientiouseness
6-Tups ,E .C.& christal
– Nelson
– Peck
– vanplet
اولین و اساسی ترین گام درتدوین و اجرای برنامه آموزشی ،اجرای صحیح و مبتنی برواقعیت فرایند نیازسنجـی است .نیازسنجی درحقیقت، سنگ زیرین ساختمان آموزش است و هر قدر این سنگ زیرین، بنیانی تر و مستحکم تر باشد بنای روی آن محکم تر و آسیب ناپذیر خواهد بود.نیازسنجی عبارت است از شناسایی نیازها (فاصله میان آنچه هست و آنچه باید باشد) و درجه بندی آنها به ترتیب اولویت و انتخاب نیازهایی که باید کاهش یافته و حذف شود (مشایخ و بازرگان، 1383، ص 163).
تعاریف مختلفی از نیازسنجی ارائه شده است که نقش این مهم را در فرایند بهسازی و بالابردن مهارتها وبهروه وری بیشتر برای حصول به اهداف سازمانی نشان می دهد: با این تعریف در سازمانی مانند سازمان صدا و سیما، نیاز سنجی آموزشی مهمترین و بنیادی ترین اصل در حصول به اهداف تعیین شده رسانه ایست با توجه به اینکه هر نظام آموزشی در صورتی در انجام رسالت خود موفق خواهد شد که عوامل آموزشی آن برخوردار از صلاحیت های علمی و آشنا به روشهای آموزشی و مجهز به مهارت های آموزشی و شغلی و حرفه ای باشند. نظام آموزش رسانههایی مانند رادیو و تلویزیون در زمینه کاری خود مسئولیتی خطیر دارد، زیرا که از یک سو فنآوری رسانه پیوسته در حال تغییر و تحول است و از سوی دیگر ماهیت کار سازمان علیالخصوص برنامه سازی و مشاغل مربوط به آن با استفاده از فنآوری های جدید باید همگام با تحولات دیگر با موضوعات و مسائل جدید مواجه شده و مأموریتهای رسانه را در مسیر تحول و پیشرفت به انجام برساند. بنابراین آموزش باید همواره همگام با تحولات پاسخگوی نیازهایی که مدام در حال تغییر و تحول است باشد. (پاپیان، 1384، ص15)
آموزش حرفه که به طور عمده باید توسط حرفهایها صورت بگیرد از یکسو خود نیازمند بهروز کردن مهارتهای آموزشی خود میباشد و از سوی دیگر همواره نیروهای حرفهای سازمان را برای عرضه آموزش مورد لزوم سازمان به نیازمندان آماده سازد. با توجه به اینکه صدا و سیمای مرکز مازندران از اولویتهای تولیدی به سزایی در سازمان صدا و سیما جهت انعکاس وقایع و تاثیر روی افکار عمومی برخورداراست نیازسنجی آموزشی ضروری به نظر میرسد در حالیکه تاکنون با توجه به واکاویهای انجام شده، این مهم در صدا و سیمای مرکز محقق نشده و با توجه به تغییر ذائقه مخاطبان مازنی، نیازسنجی آموزشی هم ضروری به نظر میرسد بنابراین در این پژوهش به شناسایی نیازهای آموزشی برنامهسازان تولید سیما، صدا و خبر میپردازیم تا راهگشایی برای کیفیت
برنامهسازی برنامه سازان وبرنامه ریزان سازمان قرار گیرد .
با توجه به مطالب فوق این تحقیق با هدف بررسی نیازسنجی آموزشی برنامهسازان صداوسیمای مرکز مازندران انجام میگیرد.
اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
با توجه به اینکه دورههای مختلف آموزشی در صدا و سیمای مرکز مازندران انجام میشود اما در نظر سنجیهای انجام شده این سازمان در تاریخ بهمن ماه سال 91 میزان مخاطبان آن کاهش نسبی را نشان میدهد. پرداختن به آموزش نیروهای انسانی برای نتایج بهتر در امر اهداف و برنامه این رسانه ضروری به نظر میرسد.
مخاطب و افزایش بیننده برای رسانهها امری حیاتی به شمار میروند. با توجه به نقشی که صدا و سیمای مازندران در انعکاس فرهنگ بومی و محلی برعهده دارد، مخاطبشناسی و از سویی شناخت نیازها و گنجاندن آن در آموزشهایی که برای کارکنان، اعم از تهیه کنندگان و تولیدکنندگان صدا وسیما و خبر ضرورت پیدا میکند.
طراحی برنامهها برای آموزش و بهسازی عملکرد کارکنان سازمان صداوسیما مرکز مازندران میتواند منجر به گامهای موثری برای بالا رفتن میزان تولیدات کیفی و افزایش مخاطبان مازندرانی شود.
ضرورت دارد پیش از هرگونه برنامهریزی، به طور عمقی، نوعی نیازسنجی انجام شود و آموزش کارکنان صدا و سیما مرکز مازندران از قبل نیازسنجی شده باشد و پس از بررسی آن به ایجاد
دورههای کارآمدتر و عمیقتری که بتواند واقعاً اثربخشی باشد اقدام کرد.
میزان کاهش مخاطبان شبکه استانی این هشدار را به ما میدهد که کارکنان صدا و سیمای مازندران در شناخت نیازهای آموزشی خود موفق نبوده و باید در این خصوص واکاویهای لازم صورت پذیرد.
نظام آموزش از دور در ساده ترین تعریف عبارتست از : هر گونه فرایند اموزش رسمی که بین معلم و شاگرد در فاصله زمانی و مکانی اتفاق می افتد ( داوودی 1999 ص 44 – 45 ) .
اموزش از راه دور را می توان نوعی پاسخ انعطاف پذیر به نیازهای اموزشی جدید و امکانی افزوده در کنار آموزش حضوری در کشورهای مختلف جهان در عصر حاضر دانست که در عین حال خود نگرش ها و پرسش های زیادی را در عرصه تعلیم و تربیت برانگیخته است در زمینه مباحث فلسفی نیز نگرش های جدیدی را بوجود آورده است ( حسینی 1384 ) .
آموزش از راه دور هرگونه یادگیری است که طی آن معلم و فراگیر از یکدیگر دور بوده و با استفاده از امکانات پست الکترونیکی ، ویدئویی ، تلویزیون کابلی ، رسانه ها و یا هرتکنولوژی مرتبط با اینترنت مثل تابلوی پیغام ، اتاق گفتگو و کنفرانس های کامپیوتری یا ویدئویی تعامل برقرار می کنند (جلالی ، 1381 ) .
در این حیطه علاوه بر فناوری مقوله هائی چون توانائی اساتید ، توانائی دانشجویان ، امکانات کتابخانه ای ، پشتیبانی شبکه ای ، امکانات نرم افزاری ، آموزش های مقدماتی و غیره هم مطرح است که نقش موثری دردر بهبود کیفیت آموزش و حل مشکلات عدم حضور در کلاس های درس سنتی و ارتقاء سطح روابط علمی و تحصیلی دارند ( همان) .
این نظام با ویژگی خاص فرا زمانی و فرامکانی خود به عنوان یک سبک آموزشی هدایت شده ، فراگیر محور و مبتنی بر رویکردهای جدید تعریف و در مقایسه با نظام حضوری این قابلیت را دارد که با تعداد استاد کمتر و فضای آموزشی محدودتر ، دانشجویان بیشتری را در درس های گوناگون و در مقاطع و دوره های مختلف تحت پوشش فعالیت آموزشی قرار دهد ( فراهانی ، 1380)
نظام آموزش از دور بعنوان رویکردی نو برای تکمیل امر آموزش و نه به عنوان جایگزین نظام رایج آموزشی متکی به مبانی فلسفی می باشد . این مبانی همچون پایه ها و ستون هائی عمل کرده اند که نظام آموزش از دور بر آنها استوار گردیده است . آموزش از دور در هر یک از نسل های سه گانه خود یعنی نسل اول آموزش مکاتبه ای و برنامه ای مبتنی بر متون نوشتاری و چاپی ، نسل دوم نسل متون چاپی به همراه برنامه های دیداری و شنیداری ، نسل سوم یعنی نسل تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات اینترنتی پیرو مبانی فلسفی خاص بوده که جهت حرکت و شیوه های عمل را مشخص کرده است می توان در رویکردهائی همچون اثبات گرائی ، تفسیر گرائی ، رویکرد انتقادی به ترتیب در هر سه نسل نظام آموزش از دور مشاهده کرد( حسینی 1384 ).
برای کشف و استخراج مبانی فلسفی آموزش از دور آگاهی از فلسفه حاکم بر تعلیم و تربیت هرکشورضرورت دارد.تعیین اهداف کلی و جزئی یادگیری، به عنوان پایهی طراحی، تدوین، ارائه و ارزیابی یک رویداد آموزشی و درسی به شمار میآید. این اهداف تعریفشده به عنوان یک قرارداد ضمنی میان معلم و فراگیر به کار میروند. بیان این اهداف، به عنوان یک مرحلهی مهم در کسب تجربهی یادگیری به شمار میآید. اگرچه اهداف یادگیری برنامهریزیشده و مدون در آموزش از راه دور از طریق ارائهی محتوا ضرورتی نداشته باشد که تغییر یابد، ولی به منظور تحقق نتایج مورد نیاز، استفاده از راهبردهای جدید طراحی آموزشی لازم و ضروری به نظر میرسد.مایر ( 2005)
بدیهی است که قبل از تصمیم گیری در باره مدل و رویکرد ارائه ی آموزش و حتی قبل از تعیین هدفهای اساسی آموزشی باید به مسا ئل فلسفی ,و پداگوژیکی اندیشید . بسیاری عقیده دارند که شرط اجرای موفقیت آمیز برنامه های آموزش از راه دور این است که بر پایه نتایج تحقیقات تربیتی آموزش از راه دور اهداف زیر را دنبال می کند :
-ایجاد فرصت برای فراگیرانی که فرصت تحصیل را از دست داده اند.-ایجاد فرصت های آموزشی برای کارکنان – افزایش سطح آموزشی یک جامعه از طریق کمک در جهت دسترسی به منابع اطلاعاتی جهان – بهبود کیفیت آموزشی (آموزش مرتبط با نیاز های کشور و آموزش مستمر برای شاغلین). – تقویت نیروی انسانی کارآمد از لحاظ علمی وفنی- افزایش استقلال فراگیران و انعطاف آموزشی – حذف محدودیت های زمانی و مکانی (زمانی، مقدسی،1376ص151).
برخی گزارشها حاکی از عملکرد ضعیف فناوریهای جدید در زمینه مسا ئل تربیتی است(کوپر،.(2004.
ژانگ (2007) استدلال می کند که در نرم افزارهای آموزشی با پافشاری بیش از حد در فراتر رفتن از مرزهای آموزش سنتی و غلبه بر روابط قدرت مدارانه در تعلیم و تربیت، از محتوای آموزشی غفلت می شود. این گفته بدین معناست که دانشجویان با استفاده از این نرم افزارها بر روابط قدرتمدارانه میان خود و استاد غلبه می کنند، اما در این فرایند محتوای درسی و تأثیرات تربیتی آن رنگ می بازد و دانشجویان مطالب با ارزش و مفیدی یاد نمی گیرند..بنابراین، توجه به مسا ئل پداگوژیکی در تولید محتوا شرط لازم (و نه کافی)برای
طراحان محیط یادگیری و تولید کنندگان مواد آموزش از راه دور محسوب میشود.در طراحی برنامه های آموزش از راه دور اصول زیر را باید مد نظر قرار داد:
برقراری تعامل یکی از اهداف آموزشی است که باید دید در برنامه های آموزش از راه دور رعایت می شود یا خیر.هنگامی که یادگیرندگان با یکدیگر و با یک مربی تعامل برقرار کرده و ایدهها را به همدیگر منتقل میکنند، اطلاعات جدیدی بین خودشان رد و بدل میشود. چنین تعاملهایی پایهی یک اجتماع فراگیران را تشکیل میدهند. اگر دانشآموزان احساس کنند که آنها بخشی از جامعهی فراگیران هستند، بیشتر تمایل و انگیزه نشان خواهند داد تا راههای مناسبتری را برای حل مسائل خود و موفقیت خودشان پیدا کنند. این چالش وظیفهی مربیان آموزشی میباشد که راهبردها و فنونی را برای تشکیل چنین جوامع یادگیری و نگهداری از این جوامع در میان فراگیرانی که از نظر محدودیت زمانی و مکانی از یکدیگر جدا میشوند، تدوین کنند. .(شایان مهر،1385(.
از آنجا که آموزش از راه دور در جهان و بخصوص در ایران رونق خاصی یافته و موسسات خصوصی در جهت تاسیس آن برآمده اند . نقد و بررسی اهداف این آموزش می تواند کمک بسیاری در شناخت بهتر و استفاده بهتر از این نوع آموزش باشد . بنابر این سوال مرح می شود که آموزش از راه دور در ایران چه اهدافی را برای خود برگزیده و دارای چه نقاط ضعف و قوتی می باشد . از آنجا که تاکنون پژوهشی جامع در ارتباط با آموزش از راه دور صورت نگرفته مساله اساسی پژوهش حاضر نقد و بررسی فلسفی اهداف آموزش از راه دور می باشد .
3-1اهمیت و ضرورت تحقیق :
با ظهور و توسعه پدیده فناوری اطلاعات روند تحولات جهانی، با شتابی بیشتر با محوریت عنصر اطلاعات و دانایی در حال گسترش است . این پدیده گرچه از محیط های نظامی آغاز و به مراکز دانشگاهی منتقل شد، امادیری نپایید که عرصه های اقتصادی، تجاری وحتی سیاسی کشورها را نیز با توسعه تجارت الکترونیک و…متأثر ساخت. اینک بیش از یک دهه است که این پدیده عرصه های تحصیلی را نیز به چا لش فراخوانده است . تمایل یا تقاضای روز افزون برای تحصیلات دانشگاهی و توجه بیش از پیش به آموزش از یک طرف ، جذابیت ها و آموز ش های مبتنی بر وب از طرف دیگر، نیروی کشش فزاینده ای را برای توجه به آموزش الکترونیکی به وجود آورده است.تغییرات جهان طی دهههای اخیر( فرایند جهانی شدن) و بروز نیازهای جدید فنی و فکری در عرصههای مختلف جامعه، نگاه به تحصیلات و یادگیری را متحول و رسالت آموزش دانشگاهی را در عصر جدید تغییر داده است.امروزه دانشگاهها باید افرادی را تربیت کنند که توانایی تجزیه و تحلیل اطلاعات و مهارت حل مسأله، ارتباطی و فناورانه را داشته باشند، تا همراه با فناوری روز دنیا پیش بروند. هرچند ورود فناوریهای رایانهای به مراکز آموزشی و تأسیس مراکز آموزش از راه دور و دانشگاههای مجازی در کشور میتواند باعث پرورش چنین قابلیتهایی در دانشجویان باشد. اما به تنهایی موجب ایجاد یادگیری مؤثر نمیشود.تدوین اهداف آموزش از راه دور بدون در نظر گرفتن عوامل روانشناختی و پداگوژی و فلسفی نمی تواند ارتقای آموزشی و رشد فراگیران را در پی داشته باشد. لذا ضرورت داشت در پژوهشی به نقد و بررسی اهداف آموزش از راه دور با دیدی فلسفی پرداخت.
جنبه نظری مبین اهمیت و ضرورت انجام پژوهش حاضر عبارت است از :
برخی جنبه های کاربردی مبین اهمیت ضرورت انجام این پژوهش عبارتند از :
– در جهت شناسائی و طراحی بهتر محتوا و برنامه درسی به کار گرفته شود
-افزایش آگاهی و توانائی معلمان و فراگیران در دانشگاه های مجازی و مراکز آموزش از راه دور
-Ping,Lim.Cher
. Mayer,R
. Cooper,R
. Zhang
.[5] Souchak