وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی رابطه صمیمیت زناشویی و بخشودگی با تعهد زناشویی در کارکنان زن متأهل شاغل در آموزش و پرورش شهر شاهرود

و تبیین موضوع

 

زمانی که یک ازدواج در حال شکل­گیری است، زن و شوهر با هم عهد می­کنند تا در هر تلخی و شیرینی یکدیگر را همراهی کنند. هر فردی همسری صادق، باوفا و متعهد می­خواهد تا در مسیر پرپیچ و خم زندگی جا نماند و اگر مشکلی پیش آمد با صبر و تدبیر، مشورت و توکل آن را حل کند. زوج­ها آرزو دارند که اولین و آخرین عشق برای طرف مقابلشان باشند و به یکدیگر متعهد بمانند. بدون تعهد هر رابطه ای سطحی و ناپایدار است (دی آنجلیس، 1995؛ ترجمه ابراهیمی، 1383).

 

عواملی که در روان­شناسی، روابط نزدیک را تعریف می­کند، عبارت است از: درگیری احساسی، تقسیم کردن افکار و احساسات و وابستگی بین فردی یا تعهد. درگیری احساسی مشتمل بر احساسات عاشقانه، گرمی و وفاداری به همسر می­باشد. تقسیم کردن احساسات به سهیم شدن زوجین در تجربه های یکدیگر اشاره دارد و وابستگی و ایجاد تعهد میان دو فرد است که سعادت آن دو را به یکدیگر گره می­زند (تبعه امامی، 1382).

 

تعهد در لغت به معنای عهد و پیمان بستن است. همچنین به معنای تصمیمی عقلانی است که مستلزم مقید بودن فرد به اعمال خاصی است و یا “حالتی دال بر وابستگی عاطفی یا عقلانی به ایده آلی مطلوب” آمده است (عباسی مولید، احمدی، فاتحی زاده و بهرامی، 1390). اما تعهد در روابط زناشویی مفهوم ویژه ای دارد و تاکنون تعاریف ویژه ای برای آن ارائه شده است. تعهد در روابط زناشویی به معنای تک همسری است و این چنین نیز تعریف شده است: شرایطی حاکی از داشتن روابط عاشقانه و زناشویی تنها با یک نفر در هر زمان. برای آنکه زوجین بتوانند ارتباط عاشقانه، درازمدت و پایداری داشته باشند باید هر دوی آنها در زمینه پایبند ماندن به تک همسری توافق نمایند (گود، ترجمه داورپناه، 1384). قدیمی ترین تعریف متعلق به دین و اسپانیر (1974) است که تعهد زناشویی را به عنوان “تمایل پایدار زوجین برای حفظ و تداوم ازدواج” تعریف کرده اند. به تعبیر لایر (1986) نیز، تعهد در ازدواج قول و قراری است متقابل مبنی بر وقف کردن خود در رابطه­ای که نوعی دلبستگی عاطفی در آن وجود دارد (امانی و بهزاد،1390). تعهد یک متغیر شناختی است که اثر نهایی آن اتصال فرد به رابطه است (تانگ و کوران، 2012).

 

بر اساس پژوهش لامبرت و دولاهیت (2008) تعهد زناشویی قوی­ترین و پایدارترین عامل پیش­بینی کننده کیفیت و ثبات رابطه زناشویی است. کلمنس و سوین سن (2010) نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسیده اند که تعهد در همسران به طور مثبت با ثبات و کیفیت رابطه زناشویی و همچنین به طور مثبت با بیان عشق، سازگاری و کاهش تعارضات زناشویی ارتباط دارد (شهبا، یادگار، لرستانی، ملکی، سام دلیری و الهویردی یانی، 1392). در پژوهش ولچ و جانسون (2003) 83  درصد از افراد شرکت کننده در پژوهش، علت اصلی طلاق خود را نبود تعهد در روابط زناشویی خود اعلام کردند (عباسی مولید، 1390). همچنین نتایج پژوهش محمدی و همکاران (1393) نشان داد که دینداری و ابعاد آن رابطه معناداری با تعهد زناشویی دارند و پیش­بین مهمی برای تعهد زناشویی می­باشد.

 

توجه به عامل تعهد زناشویی به عنوان یکی از عوامل مهم در زندگی زناشویی جهت تحقیق و پژوهش از اواخر قرن بیستم آغاز شد. محققان زیادی تلاش کردند تا به این سؤال که چرا بسیاری از زوجین علی رغم فقدان رضایتمندی زناشویی هم چنان به همسر و ازدواج خود پایبند هستند، پاسخ دهند (هارمون، 2007).

 

از جمله مظاهر زندگی اجتماعی انسان ها، وجود تعامل میان انسان ها و برقرار بودن عشق به همنوع و صمیمیت و همدلی به یکدیگر است (نصر اصفهانی، اعتمادی و شفیع آبادی، 1392). رابطه زناشویی نیز یک رابطه پایدار و صمیمی و منبع حمایت و لذت افراد است. رضایت از رابطه زناشویی موجب احساس شاد بودن و ایجاد صمیمیت در بین زوجین می­شود (گریف، 2001). صمیمیت در ازدواج با ارزش است زیرا تعهد زوجین به ثبات رابطه را محکم می­کند. به نظر هات فیلد (1998) صمیمیت فرآیندی است که در آن افراد تلاش می­کنند به یکدیگر نزدیک شوند و شباهت ها و تفاوت هایشان در احساسات، افکار و رفتارها را کشف کنند (حسینی، 1390).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

صمیمیت یک مقوله بسیار مهم در ثبات و استحکام زوج ها به شمار می­رود. صمیمیت یکی از نیاز های زندگی زن و شوهری است و در عین حال از ویژگی های بارز یک ازدواج شاد و موفق نیز می­باشد (اسدپور، نظری، ثنایی و تبریزی، 1389). هم چنین صمیمیت مداوم یکی از پیش نیازهای مهم خلق ازدواج ماندگار نیز می­باشد. زمانی که صمیمیت رو به اضمحلال می­رود، پایه های ازدواج لرزان می­شود (حسینی، 1390). طبق دیدگاه پی یرز هنگامی که تجربه عاطفی عشق و صمیمیت در روابط زوج ها کم اهمیت و کم ارزش می­شود، متعاقباً فضای ازدواج بی ثبات و غیر قابل اعتماد می­شود (هاروی، 2005؛ به نقل از چیت ساززاده، 1391).

 

صمیمی نبودن همسران و یا احساس کمبود صمیمیت یکی از شاخص­های آشفتگی در روابط زناشویی محسوب می­شود. بنابراین صمیمیت یکی از پیش­بینی کننده های مهم موفقیت در درمان های زناشویی محسوب می­شود (کرو و ریدلی،2000؛ به نقل از  حسینیان، یزدی و طباطبایی، 1390). شارپ و گانونگ، (2000) نیز بیان می­دارند که برخورداری از صمیمیت در بین زوج ها از جمله عوامل مهم در ایجاد ازدواج های پایدار است و از سویی دیگر اجتناب از برقراری روابط صمیمانه، از جمله عواملی است که موجب شکست در زندگی زناشویی می­شود. زوجینی که نتوانند نیاز به صمیمیت را در رابطه جاری بین خود ارضا کنند در مقایسه با زوجینی که این نیاز را در روابط خود ارضا می­کنند، با احتمال بیشتر در معرض ترک روابط خود هستند. اگر نیاز به صمیمیت در زوج ها ارضا نشود، احتمال بیشتری برای پایان دادن به روابط جاری وجود دارد.

 

طبق تحقیقات همچنین ازدواج شاد و موفق، ازدواجی است که در آن بخشودگی، شکیبایی، تحمل و درک متقابل نیز مرتب تمرین می­شود (نوری تیرتاشی و کاظمی، 1391). در فرهنگ و بستر بخشودگی به صورت رهایی از احساس انزجار نسبت به عمل ارتکابی غلط، اغماض از طلب خسارت یا جبران عمل از سوی فرد خطاکار و چشم پوشی از تقصیر وی توصیف شده است (زکی یی، خدادادی، علیخانی، رستمی و کرمی،  1389). در تعریف و مفهوم سازی بخشش، اختلاف نظر وجود دارد و تعریف های متعددی از آن بیان شده است. فرآیند کاهش خشم، کاهش نارضایتی یا تنفر از دیگران، آزادی از قضاوت ها و ادراک های گذشته از جمله تعریف های ارائه شده می­باشند. بیشتر پژوهشگران بخشش را نوعی رفتار انطباقی می­دانند که فقدان آن به فشار روانی و آسیب و وجود آن به سلامت مربوط می­شود. مفهوم بخشودگی به عنوان فرآیند چشم پوشی ارادی از حق عصبانیت و انزجار از یک عمل ارتکابی پر گزند تعریف شده است که شخص سالم رفتاری گرم و محبت آمیز را با شخص خاطی در پیش می­گیرد (مایر و همکاران، 2000). بخشودگی یکی از واکنش هایی است که امکان تداوم رابطه را علی رغم اشتباهات، خیانت ها یا ناکامی در برآورده ساختن انتظارات ممکن می­سازد. بخشودگی اجازه نمی­دهد که عواطف منفی بازدارنده صمیمیت، بر فرد غلبه نماید و این واکنش (بخشودگی) معرف ظرفیت شناختی پیچیده تر شخص است. بخشودگی اجازه می­دهد که روابط استمرار یابند و با وجود تهدید­ها صمیمیت تقویت گردد؛ از این رو بخشودگی ابزار مهمی در حفظ و تداوم روابط جدی و بلند مدت است (احتشام زاده و طبیبی، 1390). بخشودگی به ما کمک می­کند روابطی را که برای ما ارزشمند هستند و از آنها لذت می بریم حفظ کنیم (نوری تیرتاشی و کاظمی، 1391).

 

امروزه نقش و جایگاه مفاهیمی مانند صمیمیت و تعهد در روابط زناشویی به دلیل افزایش روزافزون آمارهای تعارضات و طلاق و خیانت در مطالعات خانواده و ازدواج بسیار با اهمیت است. وفاداری زوجین به یکدیگر از ویژگی های مهم ازدواج های پایدار و رضایت بخش است (احمدی، 1391). صمیمیت در ازدواج نیز با ارزش است زیرا تعهد زوجین به ثبات رابطه را محکم می­کند و به طور مثبت با رضایت زناشویی همراه است (حسینی، 1390). تجربیات بالینی نشان داده است که روابط صمیمیانه یکی از نیازهای اساسی انسان است و عدم ارضای آن موجب افزایش تعارضات و کاهش صمیمیت در روابط زناشویی و بروز مشکلات عاطفی و روانی می­گردد (باگاروزی، 2001) و در واقع ریشه بسیاری از مشکلات زناشویی فقدان صمیمیت و مشکلات ارتباطی بین زوجین است (حسینیان و همکاران، 1390). زوج هایی که دارای توانایی درک و پذیرش افکار و احساسات خود می­باشند، موفقیت و سازگاری بیشتری در زندگی زناشویی خود دارند (هاوز و همکاران، 1997). توانایی بخشش همسر می تواند به عامل پابرجایی رابطه و افزایش رضایت زناشویی منجر شود. افرادی که قادر به بخشش همسر خود هستند اعتقاد بر تقدس رابطه زناشویی خود دارند و این توانایی بخشش همسر به استحکام بیشتر رابطه زناشویی و افزایش رضایت زناشویی می­انجامد (باکوس، 2009؛ به نقل از عسگری، روشنی، ابافت و ضمیری، 1391). بنابراین مهمترین سوال پیش روی محقق این است که آیا تعهد زناشویی براساس متغیرهای صمیمیت و بخشودگی قابل پیش­بینی می باشد یا خیر.

 

1-3 ضرورت و اهمیت انجام پژوهش:

 

تاکنون در عمده بحث هایی که برای تعریف ازدواج سالم وجود داشته، باور بر این است که در واحدهای زناشویی قوی عناصر زیر موجود است: صمیمیت، تعهد، ارتباط عاطفی و مهارت های حل تعارض و معنویت (شروود، 2008؛ به نقل از شاکرمی، 1393) فهمیده شده است که تعهد زناشویی بین همسران یک پیش­بینی کننده مهم برای ازدواج های رضایت­بخش و پایدار است، تعهد مادام العمر نسبت به ازدواج، وفاداری نسبت به همسر خویش، ارزش­های اخلاقی قوی، احترام نسبت به همسر خویش به عنوان بهترین دوست و تعهد نسبت به وفاداری جنسی از ویژگی­های ازدواج­های رضایت بخش با عمری بیش از 20 سال هستند (لیندزی، 2007؛ به نقل از عسگری، پاشا و آذرکیش، 1390). تشکیل زندگی مشترک و بنیان خانواده ای گرم و صمیمی که رکن آن زن و شوهر می­باشد باید بر پایه ی تعهد بنا گردد (سفرچی تیل، 1391). به گفته نیکلز (2010؛ به نقل از حسینی، 1390) تعهد در ایجاد ثبات و موفقیت در یک ازدواج نقش اساسی دارد. بر این اساس هرگونه رابطه ای بدون تعهد، سطحی و بدون سمت و سو خواهد بود و هرگونه آشنایی معطوف به ازدواج پس از مدتی اگر به تعهد پایدار و طولانی منجر نشود، در واقع یک آشنایی ناکام کننده خواهد بود (ناصر، 1390). بر اساس داده های سازمان ثبت اسناد، آمار طلاق از 20/10 درصد در سال 1383 به 39/16 درصد در سال 1390 رسیده است؛ به این معنی که آمار طلاق در کشور ما افزایش 19/6 درصدی در طی

پروژه دانشگاهی

 7 سال داشته است (تبعه امامی، 1391). از این رو طلاق کماکان یکی از موضوعات بسیار مهم در جامعه ایران می­باشد و محققان زیادی در این حوزه به تحقیق پرداخته اند (کلانتری، روشن­فکر و جواهری، 1390). از سویی دیگر طبق نتایج تحقیقات، تعهد زناشویی دومین عامل حفظ کننده ازدواج و فقدان آن مهم ترین عامل مؤثر در بروز طلاق به شمار می آید (رینولد و منسفیلد، 1999 ؛ کوهان و کلینبائوم، 2002).

 

تا زمانی که زوجین تعهد ازدواج را جدی نگیرند نمی توانند به ساختار زندگی زناشویی سالم برسند (رضایی، 1389). در واقع یکی ازعوامل بسیار مهم که ازدواج را از سایر روابط متمایز می­سازد، نوع تعهد مربوط به آن است. بدون تعهد زوجین نخواهند توانست عمق عشق و صمیمیتی را که در سایه وفاداری و تعهد به همسر و ازدواج به وجود خواهد آمد، تجربه کنند (تانگ و کوران، 2012 ).

 

همچنین مطالعات و تجارب بالینی (شاپیو و ریمن، 2001؛ به نقل از حامدی و زارعی، 1389) نشان داده است که ریشه بسیاری از مشکلات زناشویی فقدان صمیمیت و مشکلات ارتباطی بین زوج ها است. بنابراین صمیمیت یک نیاز اساسی و واقعی انسان است و تنها یک تمایل و آرزو نیست. بنابراین عدم ارضای آن می تواند موجب افزایش تعارضات، کاهش رضایت زناشویی و بروز مشکلات عاطفی و روانی شود. صمیمیت به طور کلی به عنوان بخشی ضروری از یک رابطه در نظر گرفته می­شود (باگاروزی، 2001).

 

در روابط بین زوج ها، بخشودگی یکی از واکنش­هایی است که امکان تداوم رابطه را علی رغم اشتباهات، خیانت­ها یا ناکامی در برآورده ساختن انتظارات ممکن می­سازد. بخشودگی اجازه نمی­دهد که عواطف منفی بازدارنده صمیمیت، بر فرد غلبه نمایند. بخشودگی اجازه می­دهد که روابط استمرار یابند و با وجود تهدیدها، صمیمیت تقویت گردد. از این رو بخشودگی نیز ابزار مهمی در حفظ و تداوم رابط جدی و بلند مدت است (احتشام زاده و طبیبی، 1390).

 

امروزه جایگاه تعهد نیز در روابط زناشویی به دلیل افزایش روز افزون آمار خیانت ها و طلاق، در مطالعات خانواده و ازدواج بسیار با اهمیت تشخیص داده شده است. هم چنین تعهد به این دلیل مهم است که با ارتباط بهتر، شادتر بودن و برخورد بهتر (رفتار سازنده تر)  با مشکلات در ارتباط است؛ به همین دلیل بررسی عواملی که تعهد را افزایش می­دهد مهم است . در دین و فرهنگ ما نیز تعهد زناشویی یک ارزش بسیار عالی می­باشد و حساسیت­های زیادی نسبت به آن وجود دارد و به عنوان یکی از عوامل اساسی در ثبات و کیفیت زندگی زناشویی شناخته می­شود اما از آنجایی که تحقیقات اندکی به بررسی رابطه تعهد زناشویی با سایر متغیرها پرداخته اند هنوز سؤالاتی در مورد نقش متغیرهای مختلف در پیش­بینی تعهد زناشویی وجود دارد (کریمیان، کریمی و بهمنی، 1390). بر این اساس با توجه به اهمیت این سازه در زندگی زناشویی و در راستای حفظ سلامت و بهداشت روانی زوجین و در نتیجه جامعه، ضرورت اقداماتی برای بهبود روابط زناشویی و خانوادگی و به ویژه افزایش میزان تعهد زناشویی زوجین مطرح می­گردد. لذا ضرورت دارد به بررسی عوامل پیش­بین این متغیر مهم پرداخت تا از این طریق بتوان با ارائه ی راهکارهایی به افزایش آن در زندگی زوجین پرداخت.

 

1-4 اهداف پژوهش:

 

بررسی رابطه صمیمیت زناشویی با تعهد زناشویی.

 

بررسی رابطه بخشودگی با تعهد زناشویی.

 

بررسی رابطه صمیمیت زناشویی و بخشودگی با تعهد زناشویی.

 

1-5 فرضیه های پژوهش:

 

    1. بین صمیمیت زناشویی با تعهد زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.

 

    1. بین بخشودگی با تعهد زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.

 

  1. بین صمیمیت زناشویی و بخشودگی با تعهد زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.

 

1-6 تعریف متغیرها و اصطلاحات پژوهش:

 

1-6-1 تعاریف نظری

 

1-6-1-1 تعهد زناشویی: تعهد در روابط زناشویی مفهوم ویژه ای دارد و به معنای تک همسری است که چنین تعریف می­شود: “شرایط حاکی از داشتن روابط عاشقانه و زناشویی تنها با یک نفر در هر زمان”. برای آن که زوجین بتوانند ارتباط عاشقانه درازمدت و موفقی داشته باشند، هر دوی آن ها باید در زمینه پایبند ماندن به تک همسری توافق کنند (گود، ترجمه داورپناه، 1384).

 

1-6-1-2 صمیمیت زناشویی: صمیمیت در روابط زناشویی، به صورت الگوی رفتاری بسیار مهمی مفهوم سازی شده است که جنبه های عاطفی، هیجانی و اجتماعی نیرومندی دارد و بر پایه پذیرش، رضایت خاطر و عشق شکل می­گیرد. صمیمیت معمولا شامل احساساتی است که نزدیکی، تعلق و تماس را ایجاد می­کند. صمیمیت یک نزدیکی، تشابه و روابط شخصی عاشقانه یا هیجانی با شخص دیگر است که مستلزم شناخت و درک عمیق از فرد دیگر و همینطور بیان افکار و احساساتی است که نشانه تشابه با یکدیگر است (اعتمادی، 1389).

 

1-6-1-3 بخشودگی: در فرهنگ و بستر بخشودگی به صورت رهایی از احساس انزجار نسبت به عمل ارتکابی غلط، اغماض از طلب خسارت یا جبران عمل از سوی فرد خطاکار و چشم پوشی از تقصیر وی توصیف شده است (زکی یی و همکاران، 1389). بخشودگی عمل بی قید و شرطی است که بدون چشمداشت صورت می­گیرد و بخودی خود ارزشمند است. عملی است که به خاطر نفس رابطه و خود شخص صورت می­گیرد و سلامت هر دو طرفین در رابطه را تضمین می­کند (بهاری و سیف، 1379).

 

1-6-2 تعاریف عملیاتی

 

1-6-2-1 تعهد زناشویی: تعهد زناشویی در این پژوهش عبارت از نمره ای است که افراد از پرسشنامه 44 سؤالی تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) به دست می­آورند.

 

1-6-2-2 صمیمیت زناشویی: صمیمیت زناشویی در این پژوهش عبارت از نمره ای است که افراد از پرسشنامه صمیمیت زناشویی اولیاء (1385) به دست می­آورند.

 

1-6-2-3 بخشودگی: بخشودگی در این پژوهش عبارت از نمرای است که افراد از پرسشنامه بخشودگی زناشویی پولارد و اندرسون (1988) به دست می­آورند.

بررسی وضعیت کتاب­خوانی بین مدد­جویان ندامت­گاه­های شهر خرم­آباد

تأثیر خواندن در زندگی مردم به طور گسترده‏ای شیوع دارد. یک خواننده می­‏تواند مهارت‏­های جدید را فرا بگیرد، با حقایق علمی نوین آشنا شود. او می‏­تواند نسبت به جهان دانایی­‏های بیشتری را کسب کند. بنابراین خواندن این توانایی را دارد تا خواننده را از حالت منفعل به حالت فعال دگرگون کند(تانوسکدی 2011،83). نتایج پژوهش‏­های متعددی نشان داده‏اند که مشکلات مربوط به مهارت­‏های یادگیری و عدم آشنایی دانشجویان با روش­های مؤثر و کارآمد خواندن و در ابعادی گسترده­‏تر مطالعه، در شکست تحصیلی آنها دخیل بوده است. نتایج این بررسی­‏ها بیانگر این است که تأثیر خواندن در بهبود فرآیند­های شناختی-ادراکی-واکنشی و در نهایت سرنوشت شغلی دانشجویان امری قطعی و مسلم است (کوشان و حیدری 1385 ،189-185). البته در این بین برخی دانشجویان زمان زیادی را صرف خواندن می­کنند ولی خیلی کم در مورد بهبود مهارت­‏های خواندن فکر می­‏کنند و با همان شیوه­ای که در دبیرستان می­‏خوانند در دانشگاه نیز می­‏خوانند. آنها به این نکته توجه ندارند که خواندن یک فعالیت پیچیده و یکی از اجزای اساسی زندگی علمی یک دانشجوی باسواد اطلاعاتی است.

 

کتابخانه­‏ها نیز در شکل‌دهی نگرش‏­های خواندن و عادت مطالعه نقش دارند. کتابخانه­‏ها مکان­‏هایی هستند که در آنها عادت به خواندن کسب می‏شود. کتابخانه­‏ها موفقیت دانشجویان در دانشگاه را افزایش می‏­دهند و به آنها کمک می­‏کنند تا دانش ضروری در مقابله با چالش­های متغیر علمی را به دست بیاورند(اردمار و دمیرل2009، 2240-2233). بررسی تاریخی فرهنگ انسان در همه زمان‏­ها گویای این حقیقت است که بین کتابخانه و اجتماع پیوندی استوار وجود دارد بنابراین کتابداران باید بتوانند مواد خواندنی را در
شکل­‏های مختلف آن در زندگی اجتماعی انسان جدید به­عنوان یک وسیله ارتباطی، اطلاع‌رسانی و تعلیماتی مطرح کنند تا از این رهگذر در شکل‌­دهی عادات و نگرش‏­های خواندن اثرگذار باشند.
( صمدی 1380).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

اما فعالیت پیچیده خواندن همان طور که پیشتر ذکر شد دارای مؤلفه‑‏هایی است که از آنها تأثیر می‏­پذیرد و شناخت این مؤلفه­‏ها در بهبود یا تضعیف خواندن اثر می­‏گذارند. براساس همین مؤلفه‌­ها دسته‌­بندی­‏های مختلفی از اهداف خواندن توسط بسیاری از پژوهشگران انجام گرفته است. یکی از این تقسیم‌بندی­‏ها از آن‏وبیکو است. وی اهداف خواندن را در 4 بخش طبقه­‌بندی کرده است. او اولین هدف خواندن را برای لذت، سرگرمی و آرامش می‏داند. دومین هدف از خواندن در جهت افزایش اطلاعات عمومی انجام می‏گیرد. وبیکو سومین هدف برای خواندن را کسب دانش ذکر می‏کند. او خواندن برای کسب دانش را همان مطالعه کردن می‏داند. در نهایت این پژوهشگر چهارمین هدف از خواندن را ترکیبی از سه هدف بالا عنوان می‏­کند( اوگانرومبی و جیبویگا، 1995).

 

گروهی که«خواندن آزاد» نامیده می‏شود و در آن لذت بردن و سرگرم شدن هدف اصلی تلقی می‏شود و هرچه از آن حاصل می‏شود برنامه ریزی نشده است و گروه دیگر «خواندن مقید» است که در آن خواننده خود را از ابتدا پایبند اصول خاصی قرار می‏دهد و درپایان نیز نتیجه کار خود را می‏سنجد مثل آموختن کاری یا یافتن پاسخ برای سئوال­‏هایی و یا در معرض ارزشیابی قرار دادن خود.(. قزل ایاغ به نقل از توران میرهادی 1386 ،22)

 

در برخی از متون از این دو نوع کلی خواندن تحت عنوان واحد نگرش­‏ها نسبت به خواندن بحث شده است. البته نگرش­‏ها نسبت به خواندن و علاقه‌­مندی‏ها نسبت به خواندن خود دو بازوی مفهوم بزرگتری به نام انگیزش نسبت به خواندن می‏باشند. اگرچه این اصطلاحات در متون مختلف به­جای همدیگر به کار رفته‏اند اما دارای تفاوت‏­های ساختاری هستند. نگرش­‏ها نسبت به خواندن را همان­طور که پیشتر ذکر شد می‌توان احساسات و باور­های یک شخص درباره عمل خواندن تعبیر کرد اما علاقه‌مندی­‏ها نسبت به خواندن به ترجیحات خواندنی افراد از قبیل گونه­‏ها، موضوعات و زمینه­‏هایی مربوط می‏شود که یک فرد عمل خواندن خویش را در قالب آنها شکل می‏دهد و در نهایت انگیزش نسبت به خواندن بیشتر به حالات درونی افراد مربوط می‏شود که آنها را نسبت به خواندن ترغیب می‏نماید بنابراین اگر بپذیریم لازمه زیستن در سده 21 میلادی خواندن و نوشتن بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ بشریت است و مصادیق آن در همه امور زندگانی از جمله داشتن شغل مناسب، رعایت حقوق شهروندی و مدیریت زندگی شخصی قابل مشاهده است و دربرابر هجوم اطلاعاتی که به سمت انسان می‏آید خواندن و نوشتن ابزارهایی برای مقابله هستند پس باید در این دو زمینه پژوهش‏­هایی را انجام داد( کلارک و رامبلد 2006). جامعه، متشکل از افرادی هستند که در کنار یگدیگر زندگی می کنند و بر روی باورها و ارزش های یکدیگر تاثیر می گذارند و اگر یک جامعه از سلامت روحی و روانی برخوردار باشد امنیت اجتماعی برقرار بوده و موجب بالندگی و توسعه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی می شود. ناهنجاری های موجود در جامعه یکی از تصاویر نادرست فرهنگی است. وجود ندامت گاه ها حکایت از وجود ناهنجاری است و انجام انواع  بزه کاری، پژوهشگر را به این سوال معطوف کرد که خواندن و مطالعه چه تاثیری در کاهش بزه کاری خواهد داشت. بنابراین، پژوهشگر، در صدد پاسخ به این پرسش که وضعیت نگرش خواندن و عادت مطالعه بین مددجویان ندامت­گاه شهر خرم آباد چکونه است؟ ونیز، میزان نگرش خواندن و عادت مطالعه و نیز رابطه معنا­داری با جنسیت، میزان تحصیلات، سن، مدت حبس و نوع بزه آنها مورد بررسی قرار گرفته است .1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش

عکس مرتبط با اقتصاد

پایان نامه های دانشگاهی

 

 

خواندن به طور فزاینده‏ای موضوع بسیاری از پژوهش­های عملی و نظری بوده است. این پژوهش‏­ها حاصل فعالیت پژوهشگران رشته‏­های متفاوتی از قبیل علوم اطلاعات و دانش­‏شناسی، تعلیم و تربیت، علوم اجتماعی و نظام­‏های اطلاعاتی است. اما علی­‏رغم پژوهش‏­های بسیاری که در این حوزه انجام گرفته مخصوصاً در ایران نتایج و یافته­‏های اکثر آنها در حد نظری باقی مانده و عمدتاً منجر به بهبود امر خواندن نشده است. از همین رو پژوهشگران سعی دارند تا از طریق انجام یک بررسی نظام‏­مند به یافته­های دقیقی درباره نگرش خواندن و عادت مطالعه مدد­جویان ندامت­گاه­های شهر خرم­آباد دست پیدا کنند و آنها را به­صورت کاربردی به سازمان مسئول یعنی امور فرهنگی و کتابخانه ندامت­گاه ارائه دهند تا از این طریق هم در اجرای برنامه‏­های ترویج کتاب­خوانی و هم در برنامه‏­های مجموعه‏­سازی کتابخانه‏­های ندامت­گاه­ها بازنگری­‏های لازم صورت بگیرد.

 

 1-4 اهداف پژوهش

 

الف. اهداف اصلی

 

هدف اصلی این پژوهش نگرش‏ خواندن و عادت مطالعه مدد­جویان ندامت­گاه­های شهر خرم­آباد است.

 

ب. اهداف فرعی

 

1- شناسایی نگرش‏­های مدد­جویان ندامت­گاه های شهر خرم­آباد به خواندن

 

2- شناسایی عادت مدد­جویان ندامت­گاه­های شهر خرم­آباد به مطالعه

 

1-5 فرضیه‌­های پژوهش

 

    1. بین نگرش مدد­جویان ندامت­گاه­های شهر خرم­آباد به خواندن بر حسب جنسیت تفاوت معنا­داری وجود دارد.

 

    1. بین نگرش مدد­جویان ندامت­گاه­های شهر خرم­آباد به خواندن بر حسب نوع بزهکاری تفاوت معنا­داری وجود دارد.

 

    1. بین عادت مدد­جویان ندامت­گاه­های شهر خرم­آباد به مطالعه بر حسب جنسیت تفاوت معنا­داری وجود دارد.

 

    1. بین عادت مدد­جویان ندامت­گاه­های شهر خرم­آباد به مطالعه بر حسب نوع بزهکاری تفاوت معنا­داری وجود دارد.

 

  1. بین نگرش خواندن و عادت مطالعه مدد­جویان ندامت­گاه­های شهر خرم آباد تفاوت معنا­داری وجود دارد.

    • پرسش­‌های پژوهش

 

    • مدد­جویان ندامت­گاه­های شهر خرم­آباد چه «نگرش­‏هایی» به خواندن دارند؟

 

  • مدد­جویان ندامت­گاه­های شهر خرم­آباد چه عادت­هایی به مطالعه دارند؟

 

 1-7 تعریف مفاهیم پژوهش

 

الف. تعاریف مفهومی

 

خواندن: یک فرآیند پیچیده شناختی متشکل از رمزگشایی نمادها به منظور ساخت معنا یا بیرون کشیدن آن از متن است. خواندن یک فرآیند تعاملی پیچیده بین متن و خواننده است که توسط دانش قبلی خواننده، تجربیات، نگرش­ها و جامعه زبانی که بر اساس محیط و فرهنگ ساخته می‏شود شکل می­‏گیرد. این فرآیند نیازمند تمرین مداوم، تقویت و پالایش است (خواندن 2013،136-130).

 

نگرش نسبت به خواندن : برای این مفهوم نظری تعاریف مختلفی ارائه شده است که وجه اشتراک همه آنها مورد توجه قرار دادن سه بخش شناختی، عاطفی و واکنشی در انسان است. به عبارت دیگر نگرش‏­ها نسبت به خواندن به­طور مستقیم از باور­ها و ارزش­‏گذاری‌­های شخصی، احساسات و عواطف فرد و –

 

کنش­پذیری و نیات رفتاری وی اثر می‏پذیرد و باعث می‏شود با نگرش­‏های مختلفی نسبت به خواندن اقدام کند (یاماشیتا 2004،19-1).

 

عادت مطالعه: استیگر (2009) معتقد است که عادت مطالعه را مانند خیلی دیگر از عادت­‌ها می­‌توان کسب کرد. عادت به کتاب­خوانی از نظر بیشتر افراد تحصیل کرده یک عادت پسندیده محسوب می­‌شود که در فرد و جامعه اثر مطلوب دارد. عادت به مطالعه همانند بسیاری از عادت‌­های دیگر در دوران کودکی شکل می­‌گیرد و عادتی اکتسابی است. البته این بدان معنا نیست که در بزرگسالی نتوان آن را ایجاد یا اصلاح کرد، بلکه با کمی تلاش، تحمل و شناختن روش­‌ها و عادت‌­های صحیح مطالعه می­‌توان عادت­‌های نادرست مطالعه را تغییر داد و با توجه به این امر، باید در تغییر عادت­‌های غیرمعمول دانشجویان تلاش نمود( اباذری و ریگی 1391، 861)

 

ب. تعاریف عملیاتی

 

خواندن: در این پژوهش منظور از خواندن، خوانش متون در هر شکل، با هر اندازه و به هر قصدی است که می‏تواند در هر مکانی انجام بگیرد. شایان ذکر است که در پژوهش حاضر منظور از خواندن مطالعه نیست به دلیل اینکه اساساً مطالعه اعم بر خواندن است و فعالیت‏هایی از قبیل شنیدن، دیدن و حتی لمس کردن نیز مطالعه محسوب می‏شوند. این در حالی است که در بخشی گسترده‏ از پژوهش‏های انجام شده به جای واژه خواندن از واژه مطالعه استفاده شده البته به این معنی هم نیست که پژوهش­‌های مربوط به مطالعه اصلا به خواندن نپرداخته باشند.

 

نگرش خواندن: در این پژوهش منظور از نگرش خواندن، لذت و سرگرمی، نگرانی؛ سختی؛ دشواری، ترغیب و تشویق از سوی دیگران، چگونگی رویارویی با فعالیت خواندن با استفاده از ابزار پرسشنامه ASRA اسمیت 1992 و نیزمنظور از عادت مطالعه، تمرکز، یادآوری، سازماندهی زمان، مطالعه یک فصل، گوش کردن و یاد­داشت برداری، برگزاری امتحان­ها، انگیزه با استفاده از ابزار پرسشنامه PSSHI است .

 

1-8 متغیر­های پژوهش

 

متغیرمستقل: مدد­جویان ندامت­گاه­های شهر خرم­آباد

 

متغیر وابسته: نگرش‌خواندن، عادت مطالعه

پیش بینی انگیزش تحصیلی بر پایه تاب آوری ، سبک های والدگری و نگرش دانش آموز نسبت به مدرسه در دانش آموزان

پژوهش

 

مفهوم انگیزش همواره مورد توجه جوامع بشری بویژه پژوهشگران و محققان آموزش و پرورش بوده است. انگیزش فرایندهایی است که به رفتار انرژی داده، آنرا هدایت کرده، نگه می‌دارد (بیابانگرد، 1386). انگیزش ظرفیت ذاتی و طبیعی برای فراگیری مثبت است و نیاز به پرورش یافتن دارد تا بنیان نهادن (مک کومز و پاپ، 2005، ترجمه ابراهیمی قوام آبادی، 1384). انگیزش معمولاً به نیروهایی اطلاق می‌شود که انتخاب، ثبات، شدت و تداوم رفتار را تعیین می‌کند و در تعریف به فرایند برانگیختن و نگهداری رفتارهایی دلالت دارد که به سوی هدفی متوجه است (Schunk 2000, به نقل از کدیور، 1382). در کاربردهای آموزشی انگیزش، به تعبیرهای مختلفی از جمله انگیزش تحصیلی برمی خوریم.

 

انگیزش تحصیلی انگیزه روانشناختی فراگیری است که با اثرگذاری برانواع مختلف فعالیت‌های تحصیلی به تمایل فرد برای رسیدن به هدف‌های تحصیل اشاره دارد. این سازه با حصول آگاهی از چگونگی تأثیر فرایندهای شناختی انگیزشی شخص روی فعالیت‌هایی که برای پیشرفت تحصیلی وی اهمیت دارند برآورده می‌شود، انگیزش تحصیلی باهدف‌های ویژه، نگرش‌ها و باورهای خاص روش‌های نائل شدن به آن‌ها و تلاش و کوشش فرد در ارتباط است (شهنی ییلاق و همکاران 1384). انگیزش تحصیلی به اعتقاد فراگیران در مورد توانایی خود در کسب موفقیت تحصیلی گفته می‌شود (Legault et al, 2006). انگیزش تحصیلی تحت تأثیر عوامل مختلفی، از جمله عوامل فردی، اجتماعی، خانوادگی و آموزشگاهی قرار دارد. از جمله عوامل فردی که می‌توان به آن اشاره نمود تاب آوری است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

«تاب آوری» یکی از مسائل مطرح در روا نشناسی مثبت است. تاب آوری ظرفیت روبروشدن، غلبه کردن و حتی قوی تر شدن به وسیله تجربه مشکلات یا آسیب‌ها است. درفرایند تاب آوری دو شر ط مهم وجود دارد: 1. افراد با تهدیدهای مهم یا سختی‌های شدید روبرو می‌شوند، 2. با وجود سختی‌ها و مشکلات مهم به سازگاری مثبت دست یافته و پیشرفت می‌کنند (. (Luthar et al, 2000

 

 Garmezy & Masten  (1991) تاب‌آوری را یک فرایند، توانایی یا پیامد سازگاری موفقیت‌آمیز با شرایط تهدیدکننده تعریف نموده‌اند. به‌بیان‌دیگر تاب‌آوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است (Waller, 2001). تاب‌آوری صرفاً مقاومت منفعل در برابر آسیب‌ها یا شرایط تهدید کننده نیست، بلکه فرد تاب آور مشارکت کننده فعال و سازنده محیط پیرامونی خود است. در حوزه آموزش و یادگیری، تاب‌آوری زمانی رخ می‌دهد که دانش آموزان با شرایط تهدیدکننده، شکست و ناکامی در انجام تکالیف تحصیلی روبرو شوند (میکائیلی و همکاران، 1391). یکی از پژوهش‌های مهم در این زمینه را Masten et al (1990) انجام داده است که به سه خصوصیت بارز در افراد تاب آور اشاره داشت؛ این ویژگی‌ها عبارت‌اند از: توانایی رشد و پیشرفت علی‌رغم شرایط ناگوار و پرخطر، بروز پیامدهای مثبت پس از تجربه کردن این تجارب مخاطره‌آمیز، داشتن عملکرد مناسب در شرایط تنیدگی و فشار روانی و همچنین توانایی بازگشت به حالت تعادل اولیه، پس از تجربه کردن یک ضربه روحی ناگوار. به اعتقاد این پژوهشگران، افراد تاب آور می‌توانند با عامل‌های تهدیدکننده سلامت روانی که مانع از روند رشد مناسب می‌شوند، پیروزمندانه کنار بیایند سازگاری نشان دهند (,2006 Campbel et al ). تاب‌آوری از راههای متفاوتی کسب می‌شود. بعضی از عوامل محافظتی بیرونی که ممکن است تاب‌آوری را افزایش دهند، شامل بودن در مدارس خوب و داشتن ارتباط مناسب با بزرگ‌ترها به‌عنوان حامی، در مطالعاتLuthar et al  (2000) مورد تأیید قرارگرفته‌اند.

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

 

ازجمله عوامل خانوادگی که می‌تواند بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان اثرگذار باشد سبک‌های والد گری است. سبک‌های والد گری از موضوعات موردعلاقه برای روانشناسان تربیتی است. نتایج اغلب تحقیقات حکایت از تأثیر معنادار سبک‌های والد گری بر عملکرد فرزندان دارد. به اعتقاد Darling & Steinberg (1993) سبک‌های والدگری منظومه‌ای از نگرش‌ها در مورد کودک، نحوه برقراری ارتباط با کودک، روش نگهداری کودک و جو عاطفی حاکم بر فضای رفتاری والدین است. مطالعات صورت گرفته در خصوص سبک والدگری متمرکز بر سه محور اساسی است: محور اول شامل تحقیقاتی است که به روابط عاطفی فرزند و والدین پرداخته‌اند، محور دوم مطالعاتی هستند که به مبحث رفتار والدین اشاره دارند و نهایتاً محور سوم بر نظام نگرشی والدین مبتنی است. محور روابط عاطفی فرزند و والدین و نگرش والدین بیشتر مورد اعتنای نظریه‌پردازان در دیدگاه روان تحلیل گری است و محور رفتار والدین و والدگری بیشتر موضوع کار محققان در دیدگاه یادگیری و رفتاری است (Klin & White, 1996). سبک فرزند پروری مجموعه‌ای از نگرش‌های والدین نسبت به کودک است که منجر به ایجاد جو هیجانی می‌شود که در آن جو رفتارهای والدین بروز می‌نمایند، درواقع فرزند پروری فعالیتی پیچیده و دربرگیرنده رفتارهای خاصی است که کودک را تحت تأثیر قرار می‌دهد (Darling & Steinberg 1993). Baumrind (1991؛ به نقل از Darling (1999,. مشخصات سه سبک فرزند پروری را از یکدیگر متمایز کرد: سبک فرزند پروری مقتدر، سلطه‌جو (مستبد) و سهل‌انگار. مشخصه سبک مقتدر، گرمی، ثبات در فرزند پروری و کمی اعلان در قدرت است. ارتباطات گسترده و پرورش فردیت و جستجوگری از ویژگی‌های این سبک است. والدین سلطه‌جو بر همنوایی، اطاعت و احترام به نظر مراجع قدرت در خانواده تأکیددارند. والدین سهل گیر ترکیبی از کنترل و نظم پایین را نشان می‌دهند و قوانین کمی در خانه حکم‌فرما می‌کنند.

 

باورها و تصورات دانش آموزان نسبت به اهمیت و جایگاه یادگیری، شناخت و آگاهی از توانمندی و مهارت خود در انجام تکالیف و فعالیت‌های مربوط به تحصیل و مدرسه و احساسات و واکنش‌های عاطفی نسبت به این‌گونه فعالیت‌های می‌توانند به علاقه‌مندی دانش‌آموز به یادگیری و تحصیل کمک کند. ازجمله صفات فردی که می‌تواند بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان اثرگذار باشد نگرش‌ها می‌باشند. نگرش پدیده روان‌شناختی پیچیده‌ای است که عناصر ارزشی و عاطفی در آن پررنگ است (کاوسیان، 1386). نگرش بنا بر نظرFridman  (1970؛ به نقل از کریمی، 1387 (نظامی بادوام است که شامل یک عنصر شناختی، یک عنصر احساسی و یک تمایل به عمل است و وقتی‌که شکل می‌گیرد، اصل ثبات شناختی آن اهمیت فزاینده‌ای پیدا می‌کند و به‌کندی در معرض تغییر قرار می‌گیرد. ازجمله نگرش‌ها در فرایند تحصیلی، نگرش به مدرسه است.

 

نگرش به مدرسه در فرایند تحصیل به‌تدریج شکل می‌گیرد و بر عملکرد تحصیلی به‌طورکلی تأثیرگذار است. این نگرش می‌تواند مثبت یا منفی باشد. مثلاً ممکن است دانش‌آموز مدرسه را مکان جالب و مناسبی بیابد که برایش خوشایند است و یا این‌که مدرسه مکان ملال‌آور و خسته‌کننده است که از آن نفرت دارد. این نوع نگرش کل فرایندهای مدرسه ازجمله کلاس درس، معلمان، بچه‌های مدرسه و کلیه فعالیت‌ها و علاقه‌مندی به یادگیری را تحت نفوذ خود دارد (ثنایی و همکاران، 1375). pentelichuk (1989) معتقد است نگرش دانش آموزان در مورد مدرسه می‌تواند در جهت‌گیری‌های آن‌ها در فعالیت‌های یادگیری تأثیر عمده‌ای داشته باشد. نگرش نسبت به مدرسه شامل علاقه و عاطفه دانش‌آموز نسبت به مدرسه است. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که میزان انطباق فراگیران با تکالیف آموزشگاهی ارتباط زیادی با نحوه نگرش آن‌ها به مدرسه دارد. همچنین هر چه دانش آموزان نگرش مثبت‌تری به مدرسه داشته باشند از ادراک تحصیلی بالاتری نیز برخوردار خواهند بود.

 

درزمینه انگیزش تحصیلی پژوهش‌هایی هم در داخل و هم در خارج از کشور صورت گرفته است که در رابطه با ارتباط عوامل مختلف فردی، اجتماعی، آموزشگاهی و خانوادگی باانگیزه تحصیلی است. Martin & Marsh (2006) با بررسی دانش آموزان دبیرستانی نشان دادند که میزان تاب‌آوری در کاهش یا افزایش انگیزه تحصیلی دانش آموزان نقش مهمی دارد. تحقیقات متعددی به بررسی رابطه سبک‌های فرزند پروری و انگیزش تحصیلی دانش آموزان پرداخته‌اند. Grolnick & Ryan (1989) در پژوهشی به این نتیجه دست یافتند که بعد حمایت از خودمختاری والدین با خودتنظیمی مرتبط است. برخلاف درگیری پدر، درگیری مادر رابطه معناداری با انگیزش درونی دارد. Fonten (1994) با توجه به شیوه فرزند پروری کودکان، می‌خواست بداند کدام شیوه با انگیزش پیشرفت تحصیلی ارتباط دارد. یافته‌های پژوهش وی نشان دادند شیوه فرزند پروری مقتدرانه و انتظار والدین از موفقیت فرزندان رابطه معناداری با انگیزش پیشرفت تحصیلی دارد. نتایج دیگر پژوهش انجام‌شده توسط Attaway & Buri (2004) نشان می‌دهد که سبک‌های حمایت از خودمختاری و درگیری و گرمی والدین رابطه مثبتی با اشکال انگیزش درونی و رابطه منفی با انگیزش بیرونی و بی‌انگیزگی دارد و بین سبک فرزند پروری مادر و پدر تفاوت وجود دارد. McCoach & Sigle (2003) خاطرنشان می‌سازند که فراگیران دارای پیشرفت تحصیلی ضعیف، نگرش‌های منفی نسبت به مدرسه دارند. Majoribanks (2002) نیز نشان می‌دهد که چگونگی نگرش دانش آموزان به مدرسه با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای ارتباط معناداری است. دانش‌آموزانی که دارای پیشرفت تحصیلی بالا هستند در مدرسه به یادگیری علاقه‌مند هستند و نسبت به مدرسه نگرش مثبتی دارند.

 

بنابراین با توجه به نتایج پژوهش‌های انجام‌شده، ازآنجاکه انگیزه تحصیلی مستقیماً با میزان یادگیری و پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان رابطه مثبتی دارد لازم است برای ایجاد یک نظام آموزشی موفق و پویا به این امر مهم توجه بیشتری شود. متأسفانه یکی از مشکلات شایع نظام آموزشی در بسیاری از کشورها پایین بودن سطح انگیزه تحصیلی در بین یادگیرندگان است که سالانه زیان‌های علمی، فرهنگی و اقتصادی زیادی را متوجه دولت‌ها و خانواده‌ها می‌کند و نظام آموزشی کشورها را با افت تحصیلی مواجه می‌سازد (ابوالقاسمی و پولادی ری‌شهری، 1382)؛ بنابراین جهت کم کردن خسارت ناشی از کاهش انگیزه تحصیلی باید تحقیقات گسترده‌ای در زمینه انگیزه تحصیلی صورت بگیرد و با توجه به این‌که مطالعات به‌عمل‌آمده درزمینه انگیزش تحصیلی در ایران اغلب به بررسی رابطه این متغیر با پیشرفت تحصیلی پرداخته‌اند (قاسمی پیر بلوطی، 1374؛ منظری توکلی، 1375؛ قاجارگر، 1373؛ باقری، 1371) و برخی نیز به بررسی عوامل ایجاد انگیزه در دانش آموزان توجه کرده‌اند (اطهری راد، 1371)؛ اما بررسی علل و عوامل پیش‌بینی کننده آن در این پژوهش مدنظر قرارگرفته که تاکنون کمتر بدان توجه شده است بنابراین در پژوهش حاضر نگارنده در نظر دارد تا به این سؤال که آیا تاب‌آوری، سبک‌های والدگری و نگرش دانش‌آموز نسبت به مدرسه، انگیزش تحصیلی را پیش‌بینی می‌کند؟ پاسخ دهد.

عکس مرتبط با اقتصاد

 

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش

 

دانش آموزان بزرگ‌ترین سرمایه‌های انسانی هر جامعه‌ای به‌حساب می‌آیند، زیرا می‌توانند با در هم آمیختن نیروی جوانی، علم و مهارت آموخته‌شده، چرخ‌های پیشرفت و توسعه را به حرکت درآورند. در تمام کشورها سالیانه سهم بالایی از درآمد ملی صرف آموزش‌وپرورش می‌شود، اما بخش زیادی از هزینه‌ها هدر می‌رود. در این زمینه یکی از مواردی که همواره موردتوجه معلمان و اولیای دانش آموزان بوده است، انگیزش تحصیلی یادگیرندگان است. انگیزش، مهم‌ترین شرط یادگیری است. علاقه به یادگیری محصول عواملی است که به شخصیت و توانایی دانش‌آموز، ویژگی‌های تکلیف، مشوق‌ها و سایر عوامل محیطی مربوط است (Blumont, 1993، نقل از عابدی و مظفری، 1388). انگیزش به‌صورت آمادگی روانی یک پیش‌نیاز یادگیری به‌حساب می‌آید و تأثیر آن بر یادگیری کاملاً آشکار است. اگر دانش آموزان نسبت به درس بی‌علاقه باشند (دارای انگیزش سطح پایینی باشند)، به توضیحات معلم توجه نخواهند کرد و بالاخره پیشرفت چندانی نصیب آن‌ها نخواهد شد؛ اما اگر نسبت به درس علاقه‌مند باشند (دارای انگیزش بالایی باشند)، هم به توضیحات معلم به‌دقت گوش خواهند داد هم به دنبال کسب اطلاعات بیشتری در زمینه مطلب درسی خواهند رفت و هم پیشرفت زیادی نصیب آن‌ها خواهد شد (سیف، 1388). به تجربه ثابت‌شده است که یکی از شایع‌ترین و بارزترین مشکلات تحصیلی دانش آموزان پایین بودن انگیزش تحصیلی است. هرچند ممکن است دانش آموزان به‌طور یکسان، برای انجام یک تکلیف برانگیخته باشند اما منبع انگیزشی می‌تواند متفاوت باشد. دانش آموزان که از درون برانگیخته‌شده و فعالیتی را قبول می‌کند برای خود آن فعالیت و یا برای لذت ناشی از آن، یادگیری ناشی از آن و یا احساس کمال‌گرایی حاصل از آن. دانش‌آموزی که از بیرون برانگیخته‌شده برای این کار می‌کند که پاداشی کسب کند یا از تنبیهات خارج از خود فعالیت دوری گزیند مانند نمرات، برچسب‌ها و تأیید معلم (,Lepper 1988؛ به نقل از اسپالدینگ، ترجمه یعقوبی و خوش‌خلق، 1377). به‌کارگیری نادرست روش‌های مختلف ایجاد انگیزش از سوی والدین و معلمان برای ایجاد انگیزش و روحیه مطالعه در دانش آموزان نه‌تنها مؤثر واقع نمی‌شود بلکه تأثیرات منفی در انگیزش تحصیلی آنان می‌گذارد. وعده پاداش جایزه، تهدید و حتی تنبیه ازجمله روش‌هایی است که والدین و معلمان معمولاً به آن‌ها متوسل می‌شوند ولی هیچ‌یک از آن‌ها قادر نبوده است که افراد را به مطالعه و انجام تکالیف دلگرم سازد (Pintrich & Schunk, 1996). بررسی‌ها نشان می‌دهد که انگیزش یکی از عوامل اصلی بروز رفتار است و در تمام رفتارها ازجمله یادگیری، عملکرد، ادراک، دقت، یادآوری، فراموشی، تفکر، خلاقیت و هیجان اثر دارد (موری، 1964، ترجمه براهنی، 1363). یافته‌های پژوهشی و بررسی‌های تجربی نشان داده است که 85 درصد از مواردی که دانش آموزان را به شکست تحصیلی و ناهنجاری‌های رفتاری می‌کشاند، قبل از آنکه جنبه شناختی و هوشی داشته باشد، مربوط به عوامل عاطفی و انگیزشی است؛ یعنی شدت اضطراب امتحان و فراوانی مشکلات عاطفی موجب کاهش پیشرفت و انگیزه تحصیلی می‌شود و دانش آموزان بخش عمده‌ای از انرژی روانی خود را صرف چگونگی پاسخ‌دهی به این نیازها و مواجه با این مشکلات می‌کنند (سلطانی، 1381).

 

علی‌رغم پیشینه و سابقه طولانی تحقیقات در زمینه انگیزش تحصیلی در غرب، در کشور ما در این زمینه و راههای افزایش آن به‌صورت کاربردی مطالعات محدودی صورت گرفته است بنابراین جا دارد که محققان با پرداختن به این موضوعات، دانش و راهبردهای عملی را برای نهادهای آموزشی و پژوهشی فراهم ساخته و اطلاعات مفیدی را در اختیار کسانی که به نحوی با موضوع مرتبط می‌باشند قرار دهند تا با ارائه راهکارهای عملی و افزایش انگیزه تحصیلی زمینه پیشرفت کشور فراهم گردد؛ و همچنین با توجه به این‌که پژوهشگر خود در محیط آموزشی به‌عنوان مشاور مشغول است و اکثر مراجعینی که به دلیل افت تحصیلی به وی مراجعه نموده‌اند، با بررسی‌های صورت گرفته یکی از مهم‌ترین دلایل افت تحصیلی و عدم پیشرفت تحصیلی آنان را کاهش انگیزش تحصیلی می‌داند، لذا بر آن شد که در این زمینه پژوهشی را انجام دهد. آگاهی از منابع انگیزش، اینکه عوامل تأثیرگذار بر انگیزش کدم‌اند شاید نیاز به زمان و پژوهش‌های مختلفی دارد. در مجموع می توان اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر را به شرح زیر عنوان نمود:

 

    • کاهش انگیزش تحصیلی دانش آموزان

 

    • جلوگیری از هدر رفتن منابع مالی

 

    • به کارگیری نادرست روش های مختلف ایجاد انگیزه در دانش آموزان

 

    • آگاهی از منابع و عوامل تأثیرگذار بر انگیزش

 

    • پر کردن خلأ اطلاعاتی موجود

 

  • پایین بودن انگیزش تحصیلی یکی از دلایل اصلی افت تحصیلی در دانش آموزان

 

بنابراین با توجه به اهمیت موضوع، مطالعه حاضر جهت تعیین انگیزش تحصیلی بر پایه تاب‌آوری، سبک‌های والد گری و نگرش دانش‌آموز نسبت به مدرسه است.

 

1-4- اهداف پژوهش

 

1-4-1- هدف کلی

 

تعیین انگیزش تحصیلی بر پایه تاب‌آوری، سبک‌های والد گری و نگرش دانش‌آموز نسبت به مدرسه.

 

1-4-2- اهداف جزئی

 

    • پیش‌بینی انگیزش تحصیلی بر پایه تاب‌آوری

 

    • پیش‌بینی انگیزش تحصیلی بر پایه سبک والدگری مقتدر

 

    • پیش‌بینی انگیزش تحصیلی بر پایه سبک والدگری سلطه‌جو

 

    • پیش‌بینی انگیزش تحصیلی بر پایه سبک والدگری سهل‌انگار
    • پروژه دانشگاهی

    •  

 

    • پیش‌بینی انگیزش تحصیلی بر پایه نگرش نسبت به معلم و کلاس

 

    • پیش‌بینی انگیزش تحصیلی بر پایه انگیزش / خود نظم دهی

 

    • پیش‌بینی انگیزش تحصیلی بر پایه نگرش نسبت به مدرسه

 

    • پیش‌بینی انگیزش تحصیلی بر پایه ادراک خود تحصیلی

 

  • پیش‌بینی انگیزش تحصیلی بر پایه ارزش‌گذاری هدف‌ها

 

 

1-5- فرضیه‌های پژوهش

 

1-5-1- فرضیه اصلی

 

تاب‌آوری، سبک‌های والدگری و نگرش دانش‌آموز نسبت به مدرسه انگیزش تحصیلی را پیش‌بینی می‌کند.

 

 

1-5-2- فرضیه‌های فرعی

 

    • تاب‌آوری انگیزش تحصیلی را پیش‌بینی می‌کند.

 

    • سبک والدگری مقتدر انگیزش تحصیلی را پیش‌بینی می‌کند.

 

    • سبک والدگری سلطه‌جو انگیزش تحصیلی را پیش‌بینی می‌کند.

 

    • سبک والدگری سهل‌انگار انگیزش تحصیلی را پیش‌بینی می‌کند.

 

    • نگرش نسبت به معلم و کلاس انگیزش تحصیلی را پیش‌بینی می‌کند.

 

    • انگیزش / خود نظم دهی انگیزش تحصیلی را پیش‌بینی می‌کند.

 

    • نگرش نسبت به مدرسه انگیزش تحصیلی را پیش‌بینی می‌کند.

 

    • ادراک خود تحصیلی انگیزش تحصیلی را پیش‌بینی می‌کند.

 

  • ارزش‌گذاری هدف‌ها انگیزش تحصیلی را پیش‌بینی می‌کند.

 

 

1-6- معرفی متغیرهای پژوهش و تعریف مفهومی و عملیاتی آن‌ها

 

متغیر ملاک: انگیزش تحصیلی.

 

متغیرهای پیش‌بین: تاب‌آوری، سبک‌های والدگری، نگرش دانش‌آموز نسبت به مدرسه.

 

متغیرهای کنترل: جنسیت، پایه تحصیلی، شهر محل سکونت.

 

 

1-6-1- تعریف مفهومی انگیزش تحصیلی

 

Deci & Ryan (2000) انگیزش تحصیلی را تمایل یادگیرنده به مشغول و درگیر شدن در فعالیت‌های یادگیری و تلاش مستمر در انجام دادن و به پایان رساندن آن فعالیت می‌دانند و عاملی مؤثر در یادگیری و پیشرفت تحصیلی فراگیران است.

 

1-6-2- تعریف عملیاتی انگیزش تحصیلی

 

منظور از انگیزش تحصیلی در این تحقیق نمره‌ای است که فرد از پرسشنامه انگیزش تحصیلی والرند (ASM) به دست می‌آورد که در این پژوهش نمرات بالای 137 معرف وضعیت مطلوب انگیزش تحصیلی خواهد بود.

 

 

1-6-3- تعریف مفهومی تاب‌آوری

 

Garmezy & Masten (1991) تاب‌آوری را فرایند سازگاری موفقیت‌آمیز علی‌رغم شرایط چالش‌برانگیز و تهدیدکننده تعریف کرده‌اند.

 

 

1-6-4- تعریف عملیاتی تاب‌آوری

 

منظور از تاب‌آوری در این تحقیق میزان نمره‌ای است که فرد از پرسشنامه کو نور و دیویدسون CD-RIS به دست می‌آورد که نمرات بالای 50 معرف وضعیت مطلوب تاب آوری خواهد بود.

 

 

1-6-5- تعریف مفهومی سبک‌های والدگری

 

سبک‌های والدگری یا شیوه‌های فرزند پروری منظومه‌ای از نگرش‌ها در مورد کودک، نحوه برقراری ارتباط با کودک، روش نگهداری کودک و جو عاطفی حاکم بر فضای رفتاری والدین است (Darling & Steinberg, 1993).

 

 

1-6-6- تعریف عملیاتی سبک‌های والدگری

 

منظور از سبک‌های والدگری در این تحقیق نمره‌ای است که فرد از پرسشنامه سبک‌های فرزند پروری بامریند به دست می‌آورد.

 

 

1-6-7- تعریف مفهومی نگرش دانش‌آموز نسبت به مدرسه

 

نگرش نسبت به مدرسه شامل علاقه و عاطفه دانش‌آموز نسبت به مدرسه است. تحقیقات نشان داده‌اند که دانش آموزان دارای پیشرفت تحصیلی ضعیف، نگرش‌های منفی نسبت به مدرسه نشان می‌دهند (2003 Mc coach & Siegle).

 

 

1-6-8- تعریف عملیاتی نگرش دانش‌آموز نسبت به مدرسه

 

منظور از نگرش دانش‌آموز نسبت به مدرسه در این تحقیق نمره‌ای است که فرد از پرسشنامه نگرش نسبت به مدرسه SAAS-R به دست می‌آورد

 

The School Attitude Assessment Survey–Revised

رابطه باورهای ارتباطی و سبک های دلبستگی با صمیمیت زناشویی

خانواده از ارکان عمده و نهاد اصلی هر جامعه ای به شمار می رود و کانون اصلی ظهور عواطف انسانی و روابط صمیمانه میان افراد است. خانواده نهادی است اجتماعی و مانند آیینه ای عناصر اصلی جامعه را در خود دارد و انعکاسی از نابسامانی ها، کج کاری ها و کارکردهای معقول و مناسب اجتماع است. ازدواج و روابط زوجی دارای ویژگی هایی است از جمله دارای گذشته، حال و آینده می باشد که تمرکز افراطی بر هیچ یک از این مقاطع زمانی صحیح نیست. به نظر اغلب مشاوران زناشویی، هر چه عمر زندگی زناشویی بیشتر می شود، میزان ارضای متقابل کاهش می یابد. در حالی که بر حسب طول عمر زناشویی میزان رضایت طرفین باید افزایش یابد و شادابی و سرزندگی در زندگی مشترک زوج ها رشد کند. همانطور که زوجین بعد از ازدواج باید از نظر جسمی و روانی وضعیت بهتر و مناسب تری داشته باشند، در رابطه زناشویی نیز با گذشت زمان و تا وقتی که از نظر فیزیولوژی و جسمی مشکلی وجود نداشته باشد، رابطه جنسی باید بهتر، زیباتر و عاشقانه تر صورت گیرد، به طوری که دلبستگی مرد و زن به همدیگر و نسبت به کانون گرم خانواده بیشتر شود. صمیمیت اغلب به عنوان یک فرایند پویا توصیف می شود. به نظر استرنبرگ (1987؛ به نقل از اعتمادی، 1387) صمیمیت احساساتی است که نزدیکی، تعلق و تماس را ایجاد می کند و یک نزدیکی، تشابه و روابط شخصی عاشقانه یا هیجانی با شخص دیگر، که مستلزم شناخت و درک عمیق از فرد دیگر می باشد. همچنین به بیان افکار و احساساتی است که نشانه تشابه با یکدیگر اشاره دارد. صمیمیت یک فرایند تعاملی است، محور این فرایند آگاهی، فهم، پذیرش، همدلی با هیجانات فرد دیگر، قدرشناسی یا پذیرش دیدگاه منحصر به فرد، فرد دیگر از دنیاست. صمیمیت نیازی اساسی و مهم برای آدمی است، و تنها یک تمایل یا رغبت نیست (باگاروزی،2001). استرنبرگ (1986) در مدل سه وجهی خود از عشق، صمیمیت را احساس نزدیکی با دیگری می داند و معتقد است که مشارکت و همدلی با نیازهای طرف مقابل در زندگی خانوادگی، صمیمیت را به دنبال دارد.  مفهوم پردازی رایج از صمیمیت با سطح نزدیکی به همسر، به اشتراک گذاری ارزش ها و ایده ها، فعالیت های مشترک، روابط جنسی، شناخت از یکدیگر و رفتارهای عاطفی نظیر نوازش کردن است. فردی که میزان صمیمیت بالاتری در روابط تجربه می کند، قادر است خود را به شیوه مطلوبتری در روابط عرضه کند و نیازهای خود را به شکل موثرتری به شریک و همسر خود ابراز نماید (پاتریک، سلز، گیودرانو، تولراد، 2007).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

یکی از متغیرهایی که بر صمیمیت زناشویی بین زوجین تاثیر دارد دلبستگی است. دلبستگی یکی از متغیرهایی است که بر اساس پیشینه نظری و پژوهشی در اکثر رفتارهای افراد از دوران کودکی تا بزرگسالی تاثیر دارد. از منظر دیدگاه دلبستگی، هریک از زوجین با انتظارات و تجاربی از گذشته خود، وارد رابطه کنونی می شوند که نقش مهمی در چگونگی پاسخ دهی آن ها به همسر خود دارد (هازان و شیور، 1987؛ ضیاء الحق و همکاران، 1391). بنابراین مشکلات زوجین فقط ناشی از مهارت های ارتباطی آنها نیست، بلکه ناشی از حل و فصل ناقص تجارب اولیه دلبستگی آنهاست (کلالو، 2006؛ ضیاء الحق و همکاران، 1391). از این رو هدف عمده این رویکرد این است که به زوجین کمک کند تا نیازها و تمایلات اصلی و نگرانی های دلبستگی یکدیگر را شناسایی کرده و ابراز کنند. بنابراین از ناامنی های دلبستگی زوجین کاسته می شود و دلبستگی ایمن بین آنها پرورش می یابد (جانسون، 2003؛ ضیاء الحق و همکاران، 1391). بالبی(1961؛ میلیکین،2000) ادعا کرد که پیوندهای دلبستگی فقط یک پدیده انسانی  نیست، بلکه پدیده­ای در بین­ پستانداران نیز می­باشد. پیوندهای دلبستگی پدیده­های اجتماعی و فیزیولوژیکی را پیوند می دهد وکنش متقابل آنها را مورد تاکید قرار می دهد، که در مرکز روابط پیرامونی رشد، روابط نزدیک و پیوندهای عاطفی بین کودک و والدین قرار دارد. کمپل و تیلور (1980)دلبستگی را به عنوان یک «ریسمان عاطفی» طولانی مدت توصیف کردند. رایج ترین تعریف از مفهوم نظریه دلبستگی ظرفیت فرد برای نگرانی و اعتماد، به خصوص در پریشانی است. رفتارهای دلبستگی صرفاً به صورت واکنش به جدایی توصیف نشده است، بلکه واکنش طبیعی به هرگونه ناراحتی یا عدم قطعیت است (آینزورث، بلهر، واترزر و وال،1978؛ بالبی، 1969: میلیکین،2000).

 

از دیگر متغیرهایی که می تواند در صمیمیت زناشویی تاثیر مهمی داشته باشد، باورهای ارتباطی است. منظور از باورهای ارتباطی، عقیده یا ذهنیتی است که زن و شوهر  نسبت به ارتباط زناشویی خود دارند و آن را به عنوان واقعیت پذیرفته اند و منظور از باورهای ارتباطی ناکارآمد، آن دسته از باورها و تفکرات غیر منطقی می باشد که مختص رابطه زناشویی است و در اثر استفاده افراطی ایجاد مشکل نموده است که شامل 5 مورد به شرح زیر است: الف) باور به اینکه مخالفت تخریب کننده است ،ب) باور به عدم تغییر پذیری همسر، پ) باور توقع ذهن خوانی،  ت) کمال گرایی جنسی، ث) باور به تفاوتهای جنسیتی: (زن و مرد متفاوتند (آیدلسون و اپستاین،1982؛ به نقل از شهرستانی و همکاران،1391).

 

 با توجه به اهمیت صمیمیت زناشویی در سلامت افراد خانواده و در نهایت تعادل خانواده و جامعه، بشر از دیرباز با این سؤال رو به رو بوده است که چرا زوجین دچار ناسازگاری می‌شوند. در پاسخ به این سؤال و سؤالات مشابه دیگر، رویکردهای مختلفی مطرح شده‌اند. به باور گاتمن دشواری و اشکال در پردازش اطلاعات موجود و یادآوری آن در زمان دیگر، یکی از دلایل قضاوت نادرست است و در روابط نابسامان، پاسخ های هیجانی زوج ها به همسر خود معطوف به افکار آن ها درباره رفتار همسران و نیز معنایی است که به آن رفتار نسبت می دهند و نه خود رفتار. در میان  زوجین ناموفق، اغلب مشاهده می شود هر دو طرف باورهای ارتباطی نا کارآمدی  پیدا می کنند (شریفی،1390).

 

با توجه به اهمیت و نقش کلیدی باورهای ارتباطی و سبک های دلبستگی با رضایت و صمیمیت در زندگی زناشویی در پژوهش حاضر سوال این است که آیا بین باورهای ارتباطی و سبک های دلبستگی با صمیمیت زناشویی مردان متاهل شاغل در آموزش و پرورش رابطه وجود دارد یا خیر؟

 

 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

 

رابطه زناشویی یکی از قوی ترین رابطه های انسانی است که چگونگی آن پیامدهای گوناگونی برای همسران و دیگر اعضای خانواده دارد. زندگی مشترک دو انسان با یکدیگر آن هم  از دو جنس متفاوت امری بسیار ظریف و گاه دشوار است، چرا که زنان و مردان هر کدام به سبک خاص خود صحبت می کنند، در نتیجه بسیاری از اوقات در برقراری ارتباط صحیح با یکدیگر دچار مشکل می شوند. شناخت و کاربرد ارتباط مناسب توسط زوجین می تواند کانون خانوادگی را بسیار دلپذیر سازد  و سلامت روانی را در افراد خانواده افزایش دهد و برعکس ارتباطات ناسالم باعث بسیاری از مشکلات زناشویی به صورت پنهان و آشکار در بستر خانواده می شود و موجودیت خانواده را مورد حمله قرار می دهد .

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

 

ازدواج رابطه ای منحصر به فرد است. در رابطه زوجی، هر یک از دو عضو زوج می توانند عمیق ترین احساس صمیمیت را تجربه کنند. این رابطه در عین حال که می تواند صمیمانه ترین و راحت ترین رابطه ممکن باشد، می تواند شدیدترین صدمات ممکن را به اعضا وارد کند. در صورتی که ازدواج ناموفق باشد می تواند به توقف رشد شخصی و سرگردانی منجر گردد. شکست در این رابطه می تواند به صدمات  و جراحت های روحی منجر گردد که التیام آنها به وقت زیادی نیاز دارد (نظری، 1386).

 

زن و مرد به دلایل متعدد از جمله شناخت ناکافی از یکدیگر، انتظارات و توقعات غیرواقعی از ازدواج و همسر، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی، لاجرم می‌بایست مسائل و مشکلات بسیاری را در ایجاد و حفظ و بقای زندگی زناشویی و روابط نزدیک و صمیمانه با یکدیگر تجربه کنند. این حقیقت تلخ که در طبقه‌بندیهای تشخیصی روانپزشکی مسائل و مشکلات زناشویی و خانوادگی یکی از بالاترین علل رجوع به کلینیکها و مراکز خدمات مشاوره‌ای است، گواه این مدعاست. تجارب نشان می‌دهد که تعداد زیادی از انتظارات نادرست و غیرواقع‌بینانه و ادراک زن یا مرد نسبت به ازدواج، توقعات آرمانی و رمانتیک از عوامل اصلی نارضایتی و ناسازگاری در زندگی زناشویی است (نوابی‌نژاد، 1380).

عکس مرتبط با اقتصاد

 

رفتار یک همسر در خلاء روی نمی دهد بلکه در رابطه با افراد و موضوعات و رویدادهای دیگر اتفاق می افتد و همچنین وقتی تغییرات در درون فرد رخ می دهد این تغییرات می تواند بر کل سیستم اثر بگذارد و این اثرات را می توان در رفتارها و پیامدهای رابطه ای اندازه گیری کرد. در واقع نوع ادراک و در نتیجه آن قضاوت بر رفتار همسر است که می تواند تکلیف سوگیری ارتباطی را روشن سازد (خوش کنش،1386).

 

الیس اظهار می دارد که هیچ رویدادی به خودی خود واجد قابلیت ایجاد آشفتگی روانی در انسان نیست زیرا تمام محرکات  و رویدادها در ذهن مورد معنی بخشی قرار می گیرند. بنابراین همه مشکلات و ناسازگاریهای هیجانی ناشی از نحوه تعبیر و تفسیر و پردازش اطلاعات حاصله از محرکات و رویدادهاست که پشتوانه آن، تفکرات غیر منطقی و باورهای غیرواقعی در مورد خود، جهان و دیگران می باشد.(شارف، 2006؛ ترجمه فیروزبخت، 1388).

 

بنابر تحقیقات انجام شده یکی از مشکلات زوج ها مشکلات ارتباطی و باورها و نوع سبک دلبستگی در زندگی می باشد که صمیمیت و رضایت زناشویی را تحت تاثیر قرار می دهد و با توجه به اهمیت و نقش باورهای ارتباطی در صمیمیت زناشویی، این پژوهش به بررسی رابطه نقش باورهای ارتباطی و سبک‌های دلبستگی در زندگی زناشویی می پردازد.

 

 اهداف پژوهش:

 

هدف کلی:

 

بررسی رابطه بین باورهای ارتباطی و سبک های دلبستگی با صمیمیت زناشویی معلمان مرد متاهل آموزش و پرورش شهر کرمانشاه در سال تحصیلی94 – 1393 است.

 

 اهداف ویژه:

 

    1. تعیین رابطه بین باورهای ارتباطی و صمیمیت زناشویی مردان متاهل شاغل در آموزش و پرورش.

 

  1. تعیین رابطه بین سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی معلمان مرد.

 

 فرضیه‏ های تحقیق:

 

فرضیه اصلی:

 

بین باورهای ارتباطی و سبک های دلبستگی با صمیمیت زناشویی مردان رابطه وجود دارد.

 

فرضیه های فرعی:

 

    1. بین مولفه های باورهای ارتباطی و صمیمیت زناشویی مردان رابطه وجود دارد.

 

  1. بین مولفه های سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی مردان رابطه وجود دارد.

 

 تعاریف متغیرها:

 

 باورهای ارتباطی:

 

الف)تعریف نظری: باور ارتباطی عبارت است از عقیده یا ذهنیتی که زن و شوهر نسبت به ارتباط زناشویی خود دارند و آن را به عنوان واقعیت پذیرفته اند (آیدلسون و اپشتاین، 1981).

 

ب) تعریف عملیاتی: باور ارتباطی در این پژوهش عبارت بود از نمره ای که هر کدام از زوجین در پرسشنامه باور های ارتباطی کسب نمود.

 

 سبک های دلبستگی:

 

الف)تعریف نظری:

 

سبک دلبستگی : دلبستگی به عنوان پیوند قوی که نخست بین والد و کودک و بعداً به همسالان توسعه داده می شود تعریف شده است ( بالبی، 1969). سبک دلبستگی یک الگوی رفتاری خاص است که کیفیت تعامل بین فرد و موضوع دلبستگی را نشان می دهد (قربانی نیا، 1387).

 

ب) تعریف عملیاتی:

 

منظور از سبک های دلبستگی در این پژوهش میزان نمره ای بود که فرد در سوالات پرسشنامه مقیاس تجربه روابط نزدیک به دست آورد.

 

 صمیمیت زناشویی:

 

الف) تعریف نظری:

 

صمیمیت میزان احساس نزدیکی و حمایتی است که زن و شوهر درباره یکدیگر دارند یا به عبارت دیگر راه و روشهایی که زوجین به وسیله آنها نزدیکی خود را به همسرانشان نشان می دهند. صمیمیت به عنوان یک نزدیکی، تشابه، عاطفی بودن و رابطه شخصی با فرد دیگر است که مستلزم شناخت، درک عمیق و پذیرش فرد دیگر و بیان افکار و احساسات است. صمیمیت یک نیاز واقعی و اساسی انسان است که در یک چارچوی نیاز بقاء برای دلبستگی رشد می کند (باگاروزی، 2001).

 

ب) تعریف عملیاتی

 

صمیمیت زناشویی در این پژوهش به وسیله نمره فرد در آزمون واکر و تامپسون (1983)، اندازه گیری شد.

 

بخش اول: گستره نظری مربوط به ازدواج ـ خانواده

 

ازدواج

 

ازدواج در مقایسه با سایر روابط انسانی، بهترین فرصت برای تجربه خوشبختی، حمایت اجتماعی و صمیمیت است و افراد را به گونه­ای به هم پیوند می­دهد که در روابط دیگر میسر نیست (فاورز، 2003: به نقل از شریفی، 1390). پیمان ازدواج قادر است بسیاری از نیازهای فردی و اجتماعی زن و مرد را در قالب ارتباطات جسمانی و جنسی، روانی- اجتماعی و دیگر قراردادهای عرفی و اجتماعی برآورده سازد. ازدواج در مقایسه با دیگر ارتباطات انسانی دامنه­ای وسیع گسترده دارد و دارای ابعاد زیستی، اقتصادی، عاطفی و نیز روانی- اجتماعی است (نوابی نژاد، 1380)  ازدواج را می توان به عنوان یکی از مراحل رشد انسان‌ها در نظر گرفت. اگر ازدواج موفقیت آمیز باشد، کمک زیادی به رشد روانی -اجتماعی زوج می کند. موفقیت ازدواج وابسته به میزان آمادگی افراد برای ازدواج و درک واقع بینانۀ آنها از روابط زوجی است. ارتباط زوجی ویژگی های منحصر به فردی دارد که آگاهی و پذیرش این ویژگی ها از سوی زوج می تواند به موفقیت آمیز بودن ازدواج کمک کند (نظری، 1386).

 

زوج به عنوان یک سیستم منحصر به فرد

 

ازدواج رابطه ای منحصر به فرد است. در رابطه‌ی زوجی، هر یک از دو عضو زوج می توانند عمیق ترین احساس صمیمیت را تجربه کنند. این رابطه در عین حال که می تواند صمیمانه ترین و راحت ترین رابطه ممکن باشد، می تواند شدیدترین صدمات ممکن را به اعضا وارد کند. در صورتی که ازدواج ناموفق باشد می تواند به توقف رشد شخصی و سرگردانی منجر گردد .شکست در این رابطه می تواند به صدمه ها و جراحت های روحی منجر گردد که التیام آنها به وقت زیادی نیاز دارد (نظری،1386).

 

روابط زوجی از روابط دوستی و روابط فامیلی متمایز است، چرا که این رابطه ویژگی هایی دارد که روابط فامیلی و دوستی فاقد آنها هستند. بابنزر و وست (1992؛ به نقل از شریفی، 1390) شش ویژگی را به عنوان مشخصه های رابطه زوجی عنوان کرده اند:

 

    • رابطه‌ زوجی داوطلبانه است؛ یعنی هر دو عنصر زوج می دانند که مجبور نیستند با هم ازدواج کنند، این حقیقت که ازدواج یک
    • پایان نامه های دانشگاهی
    •  انتخاب است می تواند به زوج کمک کند که رابطه خود را سرزنده و شاداب نگه دارند. به همین ترتیب ماهیت اختیاری بودن ازدواج، خروج از آن را آسان می کند.

 

    • رابطه‌ زوجی مستلزم ایجاد تعادل بین پویایی و ثبات است؛ برای این که رابطه زوجی سالم بماند، باید تاحدی از ثبات و قابلیت پیش بینی و همچنین تا حدی تازگی و انعطاف پذیری را در خود داشته باشد. به عبارتی زوج در بعضی زمینه ها نیاز به ثبات دارد و در بعضی زمینه های دیگر نیاز دارد که تغییر ایجاد کند. تأکید افراطی بر عدم تغییر و یا تأکید شدید بر تغییر کامل، می تواند مشکل ساز باشد.

 

    • رابطه زوج گذشته، حال و آینده ای دارد. زوج ها مسائل گذشته و برنامه های آینده خود را به هم مرتبط می کنند. آن ها نمی توانند تنها با خاطره های مربوط به گذشته خود زندگی کنند. زوج ها باید بتوانند رابطه خود را در زمان حال تازه و شاداب نگه داشته و با در نظر داشتن زمان حال، اهداف آینده خود را شکل دهند. زوج هایی که توجه و تمرکز افراطی بر گذشته دارند، به گونه ای خاص در گذشته گیر می افتند. این زوج ها نمی توانند از زمان حال لذت ببرند و آینده روشنی را برنامه ریزی کنند. رابطه زوج سالم، تعادلی است بین گذشته، حال و آینده به گونه ای که زمان حال و آینده فدای گذشته نشود.

 

    • ازدواج کردن مستلزم ترکیب دو آینده و دو گذشته است که شامل ارزشها و جهان بینی های متفاوتی است. در ترکیب این عوامل وضعیت جدیدی ایجاد می گردد که انطباق با آن برای هر دو عضو زوج اهمیتی اساسی دارد. در این ترکیب شکل جدیدی از روابط به وجود می آید که آگاهی کامل از آن روابط می تواند در سازگاری زوج مؤثر واقع شود.

 

    • قرار گرفتن در رابطه زوجی مستلزم حمایت کردن و حمایت شدن است. این بدین معنی است که هر یک از دو عضو زوج باید بتواند نیازهای همسر را مانند نیازهای خود ادراک کنند. به بیانی دیگر رابطه زوجی ایجاب می کند که زن و مرد از خودمحوری خود بکاهند و بتوانند درک کنند که نیازهای شخص دیگری نیز مانند نیازهای خود آن ها اهمیت دارد. به عبارتی زوج ها باید بتونند از همسر خود حمایت عاطفی به عمل آورند. این حمایت عاطفی باید متقابل باشد.

 

  • رابطه زوج مستلزم این  است که هر عضو زوج فردیت و هویت منحصر به فرد خود را حفظ کرده و در عین حال توانایی این را داشته باشد که در لحظاتی این  فردیت را فدای رابطه کند. به عبارتی در رابطه ی زوجی باید بین فردیت و باهم بودن و بین استقلال و وابستگی تعادل وجود داشته باشد. حذف هر کدام از آن ها می تواند به رابطه لطمه وارد کند. یکی از عواملی که به پایداری رابطه زوج کمک می کند احترامی است که هر یک از دو عضو زوج برای هویت مستقل دیگری قائل است. ازدواج کردن یکی از مشکل ترین و پیچیده ترین وظایف دوره بزرگسالی است. این رویداد مهم در عین حال به عنوان ساده ترین و عاشقانه ترین مرحله ی چرخه زندگی توصیف شده است. به جای این که به ازدواج به عنوان راه حل مشکلات خانوادگی نگریسته شود، باید آن را وسیله انتقال به مرحله ای جدید از زندگی در نظر بگیریم که مستلزم شکل دادن اهداف، قواعد و ساختارهای  خانوادگی متفاوتی است (کارتر و مک گولدریک،1980؛ به نقل از نظری، 1386).

 

 دلایل ازدواج:

 

متخصصان خانواده سه دلیل عمده برای ازدواج برمی‌شمارند که عبارتند از:

 

الفعشق و علاقه: منظور از عشق و علاقه احساسات عمیق مثبتی است که زن و مرد پس از ازدواج نسبت به یکدیگر تجربه می‌کنند. از جمله این احساسات، توجه و مراقبت، صمیمیت، نزدیکی، انگیختگی ارتباط مطلوب و تمایلات جنسی را می‌توان ذکر کرد.

 

بمصاحبت: افراد همچنین به دلیل داشتن نیاز به مصاحبت ازدواج می‌کنند. مصاحبت محبتی است که ما نسبت به کسی که زندگی مان با او عمیقاً در هم تنیده است احساس می‌کنیم. در حقیقت شامل تبادل تجربه با فردی است که نسبت به او عشق می‌ورزیم و مورد عشق و علاقه او هستیم و یکدیگر را بخاطر آنچه که هستیم می‌پذیریم.

 

ج) تأمین انتظارات:  و بالاخره زن و مرد به دلیل تأمین انتظارات ازدواج می‌کنند. انتظارات از زندگی زناشویی و خانوادگی بین دو حد غیرواقع‌بینانه و رؤیایی تا واقع‌بینانه و عقلایی متغیر است. به بیان دیگر زن و مرد در ازدواج باید بدانند چه انتظاراتی از خود، از همسر خویش و در مجموع از ازدواج دارند. هر اندازه این انتظارات واقع‌بینانه‌تر باشد پایه‌های زندگی زناشویی مستحکم‌تر خواهد بود (نوابی‌نژاد،1380).

 

خانواده قدیمی‌ترین و کهن‌ترین نهاد اجتماعی است، و از بدو پیدایش بشر وجود داشته و با روابط زناشویی یا پیوند زن و شوهر آغاز می­شود و بسته به کیفیت این رابطه، پایداری یا ناپایداری آن تعیین می‌شود (موسوی، 1383؛ به نقل از شریفی، 1390). خانواده شامل دو یا بیش از دو تن می­باشد که به یکدیگر متعهد هستند و ارزش ها، مسئولیت­ها و تصمیم گیری­ها، منافع و صمیمیت مشترک را می­پذیرند (اولسون، 2001، به نقل از عباس پور، 1386؛ به نقل از شریفی، 1390). خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی -فرهنگی تلقی می شود که در کنار همه خصوصیات دیگرش، دارای مجموعه ای از قواعد است و هر یک از اعضایش نیز نقش خاصی دارند. اعضای این سیستم باهم رابطه ای عمیق و چند لایه دارند. همچنین اعضای خانواده تا حدودی زیادی پیشینه مشترک، ادراکات درونی شده مشترک، مفروضات و دیدگاه‌هایی درباره دنیا و برداشت مشترکی از اهداف زندگی دارند. در داخل این سیستم، حلقه های عاطفی قدرتمند، پایدار و متقابلی افراد را به هم گره زده است. اغلب اوقات اعضا از طریق تولد یا ازدواج در این سیستم وارد می شوند. نفوذ خانواده باعث می شود، حتی زمانی که اعضا بوسیله فاصله های فیزیکی و یا گاهی مرگ از هم جدا می شوند، حلقه های عاطفی و ارتباطی اعضاء باقی بماند. به عبارتی عضو یک خانواده هرگز نمی تواند به طور کامل و واقعی، عضویت در آن خانواده را از دست بدهد (نظری،1386).

 

خانواده در پاسخ به نیازهای فرهنگی جامعه، نقش حمایت و اجتماعی کردن اعضای خود را تقبل کرده است. خانواده به یک معنا دو نقش متفاوت ایفاء می‌کند: یکی داخلی، که حمایت روانی اجتماعی از اعضای خود می‌باشد و دیگری خارجی، یعنی برون‌سازی با فرهنگ و انتقال آن (مینوچین، 1974؛ به نقل از ثنایی، 1375؛ به نقل از شریفی، 1390).

رابطه بین وابستگی به دیگران و باورهای ارتباطی با تعارض زناشویی کارمندان متأهل بهزیستی شهر شیراز

     اختلافات بین فردی، و در راس آن اختلاف های ناشی از روابط زناشویی برای زوجین پدیده ای بغرنج و ناراحت کننده است و در عین حال اختلاف نظر و تعارض امری طبیعی و اجتناب ناپذیر در روابط بین فردی است.اما گاهی این اتفاقات به تعارض های شدید منجر می شود. امروزه خانواده ها درگیر انواع گوناگونی از تعارضات و اختلافات شدید هستند که این اختلافات باعث عدم کارکرد خوب و سالم خانواده به عنوان نخستین و قدیمی ترین نهاد اجتماعی می شود، نهادی که وظیفه اصلی آن ایجاد روحیه و شخصیت سالم است خود به عاملی برای اختلافات عاطفی، رفتاری و شخصیتی تبدیل می شود (بختیاری پور و عامری، 1390).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

     تعارض زناشویی، ناشی از واکنش نسبت به تفاوت های فردی بوده و زمانی که آنقدر شدت می یابد که احساس خشم، خصومت، کینه، نفرت، حسادت و سوء رفتار کلامی و فیزیکی در روابط آنان حاکم می شود و به حالت ویرانگر درمی آید، حالتی غیر عادی است (کالینو سویی گوک، 2009).در واقع کنش و واکنش دو فرد که قادر نباشند منظور خود را تفهیم کنند، تعارض نامیده می شود(وایلی، 2000). تعارض زناشویی وقتی بروز می یابد که اعمال یکی از طرفین با اعمال طرف مقابل تداخل کند، هم چنان که دو فرد به هم نزدیک تر می شوند، پتانسیل تعارض افزایش می یابد. در حقیقت، وقتی تعاملات بین زوجین بیشتر می شود و فعالیت ها و موضوع های متنوع تری را در بر می گیرد، فرصت مخالفت بیشترمی شود، در این حالت، رفتار یک شخص با توقعات شخص دیگر جور در نمی آید (گلادینگ، 2003، ترجمه، بهاری، 1386)

 

      از طرف دیگر عوامل شناختی نیز در درک مسائل زناشویی و تغییر رابطه اهمیت زیادی دارد. زوجین مجموعه ای ازانتظارات، باورها و تصورات خیالی مربوط به صمیمیت را که عمدتاً غیر واقع بینانه است ومنجر به کاهش صمیمیت و رضایت می شود، در پیوند زناشویی وارد می کند.

 

      در نظریه های شناختی، الگوهای اسنادی مورد توجه خاص قرار گرفته است. بر اساس این الگو، استنتاج های افراد از مشاهده رفتارهای همسرشان به طور جدی بر رضایت آنان تأثیر دارد. علاوه بر این، باورهای غیر منطقی، خطاهای شناختی و باروهای غیر واقع بینانه نیز در رابطه با زوجین بررسی شده است (گلدنبرگ و گلدنبرگ،2000).

 

     مسائلی مانند برداشت های منفی زوجین، داشتن معیارهای انعطاف ناپذیر، تعصب های شخصی و سوء تفاهم یا درک نکردن صحبت های یکدیگر آن طور که هست،در اغلب ازدواج ها موجب نارضایتی زوجین شده، بر جنبه های مثبت ازدواج غلبه می یابد. ریشه مشکلات و ناسازگاری های زناشویی در تفکرهای غیر منطقی یک یا هر دو شریک زندگی است که در صورت اصلاح این تفکرها اختلاف زناشویی نیز از بین می رود (الیس، 1990). وابستگی ناشی از ترس ما از تنها ماندن و پذیرفته و تأیید نشدن است چنین ترسی در نهایت منجر به آن می شود که ما نتوانیم واقعی باشیم و هم چنین نمی توانیم روابط سالمی با خود، دیگران و محیط اطرافمان برقرار کنیم.

 

     متخصصان بهداشت روانی معتقدند که توانایی تشخیص علائم  و نشانگان وابستگی برای اجتناب از هر گونه آسیب روان شناختی و فیزیکی و هیجانی بسیار حائز اهمیت است (بارگر، 2005).

 

     از طرف دیگر شواهد فراوانی گویای آن است که زوجین در جوامع امروزی جهت برقراری و حفظ روابط صمیمی و درک احساسات از جانب همسرانشان به مشکلات فراگیر و متعددی دچارند. بدیهی است که کمبودهای شدید موجود در کفایت های عاطفی وهیجانی و شخصیتی همسران هم چون توانایی کنترل رابطه و نیاز اثرات نامطلوبی بر زندگی مشترک آنان می گذارد و این مشکلات سبب پریشانی روابط زناشویی آنها شده و احساس رضایت و خشنودی در زندگی زناشویی را در آنان کاهش می دهد (بختیاری پور و عامری، 1389).

 

     از این رو،روش انجام این پژوهش جهت شناسایی عوامل دخیل شناختی و رفتاری در تعارض زناشویی ضروری به نظر می رسد اگر چه تاکنون در ایران پژوهش های بسیاری پیرامون عوامل اقتصادی، فرهنگی، روان شناختی و جامعه شناختی دخیل در مشکلات زناشویی انجام شده است اما تاکنون پژوهشی به طور مشخص نقش عوامل شناختی و شخصیتی مهمی چون باورهای ارتباطی و وابستگی به دیگران در زوجین را در تعارض زناشویی آنان بررسی نکرده است.

عکس مرتبط با اقتصاد

 

      پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال اساسی است که کدام یک از مؤلفه های وابستگی به دیگران و باورهای ارتباطی پیش بینی کننده قوی تری برای تعارض زناشویی است؟ از این جهت تلاش می شود تا در این پژوهش رابطه مولفه ای وابستگی به دیگران و باورهای ارتباطی با تعارض زناشویی بررسی گردد.

 

اهمیت و ضرورت

 

پایان نامه های دانشگاهی

 

 

     ازدواج پدیده ای است که می تواند باعث آرامش و سلامت روانی زن و مرد گردد، در عین حال می تواند به جایی برسد که به جای تامین انرژی روانی زوجین، انرژی زیادی از آنان گرفته باعث بروز انواع اختلالات روانی گردد. در این صورت تنها دو راه حل برای زوج  درمانده، باقی خواهد ماند اول اینکه گرچه زندگی زناشویی آنها، آکنده از آشفتگی هاست، آن را تحمل کنند و دومین راه حل، طلاق است ، راهی که در سال های اخیر، در صد زیادی از افراد، آن را بر می گزینند( فرحبخش،1383).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

 

     طلاق، منشاء بروز آسیب های اجتماعی فراوانی است. در سال های اخیر، شاهد افزایش نرخ طلاق  و کاهش طول ازدواج بوده ایم. از جمله دلایل اصلی بروز طلاق عبارتند از: فقدان تفاهم شخصیتی وناهمسانی فرهنگی و اجتماعی، مطلوب نبودن فرایند همسریابی ، نارضایتی جنسی، فقدان آموزش در خصوص مهارت های زندگی ، عدم سازگاری سبک های دلبستگی زوجین، باورها ونگرش های ناکارآمد و انتظارات غیر منطقی از ازدواج (صیاد پور، 1384).

 

افزایش روز افزون تعارض های زناشویی در دنیای معاصر و خطر بروز جدایی و اثر منفی آن بر سلامت روانی زوجین و فرزندان آنان موجب شده است تا مشاوران و خانواده درمانگران نظریه ها و طرح هایی را برای کمک به زوجین دچار تعارض ارائه دهند. (بیچ، 2006).

 

     باورها، شناخت و اسطوره هایی که در اذهان افراد از جمله زوج ها وجود دارد در نحوه ارتباطات آنها تأثیر می گذارد. شناخت این باورها و نفوذ آنها را در زوج ها، کارکرد خانواده، در سازگاری زناشویی و تداوم این ارتباط نمی توان نادیده گرفت. (بک،ترجمه،قراچه داغی،1380).

 

      در همین راستا انجمن بهداشت روانی ملی اظهار می دارد که وابستگی یک رفتار آموخته شده نیز می تواند باشد که می تواند از یک نسل به نسل دیگر منتقل شود و در واقع یک وضعیت هیجانی و رفتاری است که بر توانایی فرد برای داشتن یک رابطه زناشویی رضایت بخش و سالم اثر گذار است. یکی از علت های زیر بنای این وابستگی را به تفکرات غیر منطقی فرد وابسته می توان نسبت داد و تفکراتی از قبیل سردرگمی و حس بی کفایتی داشتن، اعتقاد به اینکه دیگران مسئول هیجان و انتخاب های وی هستند. وابستگی، به دیگران و ترس و تنهایی، بی ارادگی در انتخاب، تلاش مستمر برای تأثیر گرفتن دیگران حتی در هنگام به مخاطره افتادن. همان طور که الیس معتقد بود به احتمال قوی برخی زوجین تحت تاثیر باورهای غیر منطقی، دچار گرایشات خاص در رفتارها و اعمال خود می شوند که موجبات نارضایتی آنان را در زندگی زناشویی فراهم می آورد. و این تفکرات غیر منطقی را ریشه بسیاری از مشکلات و اختلالات روانی می داند و به دنبال مجموعه ای از این توقعات و تفکراتغیر واقع گرایانه و فراز و نشیب های زندگی است که تعارض زناشویی بروز می کند(بختیاری پور و عامری، 1389).

 

     با توجه به نقش و اهمیت ازدواج در شکل گیری خانواده و تداوم نقش آن در جامعه محقق قصد دارد تا هر چه بیشتر باورهای ارتباطی رایج و مؤثر بر تعارضات زناشویی را بررسی کند از آنجا که هدف از تشکیل خانواده، ناسازگاری، فروپاشی و طلاق نیست. اما متاسفانه افزایش روز افزون ناسازگاری و طلاق را شاهد هستیم . به نظر محقق استحکام بخشیدن به کانون خانواده، بررسی حوزه هایی که به اختلاف و ناسازگاری زناشویی منجر شده و نهایتاً طلاق و فروپاشی نظام خانواده که اثرات مخرب و سوء بر زوج ها خصوصاً فرزندان می گذارد و نیز تاکید هر چه بیشتر بر ایجاد رابطه، نحوه ونگرش به ارتباط و کیفیت ارتباط در تداوم زندگی زناشویی، تاکید بر باورهای ارتباطی و اسطوره هایی که در حل و رفع تعارضات و در نتیجه سازگاری و کارکرد خانواده مؤثرند برای برگزاری دوره های آموزشی برای زوج ها تأکید کند.

 

     لذا یافته های حاصل از این پژوهش می تواند در پیشگیری از طلاق، بالا بردن سطح آگاهی کارمندان از انواع باورهای ارتباطی می شود که میزان تعارضات زناشویی را کاهش دهد و سطح کیفی زندگیشان را افزایش دهد.

 

اهداف پژوهش

 

هدف اصلی

 

     تبیین رابطه وابستگی به دیگران و باورهای ارتباطی با تعارضات زناشویی

 

اهداف جزئی

 

     1- تبیین رابطه وابستگی به دیگران و ابعاد آن با تعارضات زناشویی و ابعاد آن

 

     2- تبیین رابطه باورهای ارتباطی و مؤلفه های آن با تعارضات زناشویی و ابعاد آن

 

     3- تبیین نقش پیش بینی کنندگی تعارضات زناشویی بر اساس وابستگی به دیگران و باورهای ارتباطی.

 

فرضیه های پژوهش

 

     1- بین وابستگی به دیگران و ابعاد آن با تعارضات زناشویی و ابعادآن رابطه معنادار وجود دارد.

 

    2- بین باورهای ارتباطی و مؤلفه های آن با تعارضات زناشویی و ابعاد آن رابطه معنادار وجود دارد.

 

سؤال پژوهش

 

 

 
مداحی های محرم