افزایش پیچیدگی های شناختی – تحلیلی از بازار، استیصال مدیران را در پاسخگویی به این تحولات با استمداد از سبک های سنتی به همراه خواهد داشت. روشن است که تصمیم گیری کارآمد نیاز به کسب معرفت و شناخت بازار دارد که این امر در سایه ی فرهنگ بازارگرایی سازمان محقق می گردد. (کفاش پور، 1388).
کاتلر (2003) به بازارگرایی به عنوان مرحله نهایی توسعه یک سازمان بازرگانی نگاه کرده است و معتقد است که گرایش بازار در امتداد توسعه ی گرایش های مختلف بازرگانی به وجود آمده است. بازارگرایی بر پایه تفکر بازاریابی ایجاد شده است و تفکر بازاریابی زیربنای فلسفی آن را تشکیل می دهد.
به طور کلی بازارگرایی عبارت است از: فرهنگ سازمانی که به صورت بسیار کارآ و اثربخش به خلق رفتارهایی می پردازد که به منظور خلق ارزش های افزونتر برای مشتریان در نتیجه ارتقای عملکرد تجاری شرکت لازم و ضروری است ( نارور و اسلاتر ، 1990).
اکثر محققان بازاریابی معتقدند که معیارهای ذهنی عملکرد مانند رضایت مشتری، وفاداری مشتری و … عاملی مهم و موثر در معیارهای عینی عملکرد مانند حاشیه سود و … است. بسیاری از فعالیت های بازاریابی مستقیما بر عملکرد مشتری مانند رضایت و وفاداری مشتری تاثیر می گذارد. بر این اساس عملکرد کسب و کار از سه جزء تشکیل شده است که عبارتند از عملکرد بازار، عملکرد مشتری و عملکرد مالی. در عملکرد مشتری بر وفاداری و رضایت مشتری و در عملکرد بازار بر مقدار فروش، رشد فروش و سهم بازار و در عملکرد مالی بر سود و حاشیه سود تاکید می شود. پژوهشگران بازاریابی از معیارهای فوق به طور مکرر استفاده کرده اند. همچنین پژوهشهای متعدد هم نشان دهنده روایی و پایایی آن است.
با پیچیده تر شدن وضعیت کسب و کار شرکت های ورزشی و نوآوری های جدید در فرایندها، محصولات، خدمات و وجود رقابت شدید در بین شرکت ها، این سؤالها در ذهن بازاریابان و مدیران شرکتها مطرح می شود که مشتریان آنها چه نیازهایی دارند؟ خواسته های آنان چیست؟ رقبای آنها کدامند؟ چگونه می توان سازمان را در مقابل بازار هوشیار نمود؟ چگونه می توان نیازها و خواسته های مشتریان را به گونه ای بهتر از رقبا برآورده نمود ؟ بهترین طریق برآوردن نیازهای مشتریان چیست؟ چگونه می توان بهترین بازده و عملکرد مطلوب را از قابلیت های بازاریابی و هوشمندی نسبت به بازار و ایجاد فرهنگ بازارگرایی بدست آورد؟
در عصر حاضر صنعت ورزش از ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارای اهمیت بسیار بالایی است. شرکت های ورزشی امروزه نقش بسیار پر اهمیتی در توسعه صنعت ورزش دارند. وجود پروژههای درآمدزایی در ورزش مانند بخشهای تولید لباس و کالای ورزشی، واردات و صادرات کالاهای ورزشی از جمله امروزه واردات دستگاههای پیشرفته بدنسازی و علیالخصوص واردات مکملهای غذایی ورزشی از طریق فدراسیون و شرکتهای خصوصی، تبلیغات فعالیتهای عمرانی، برگزاری سمینارها و جشنواره های ورزشی و… از جمله بخشهای پردرآمدی است که میتواند میلیاردها تومان سود را برای گردانندگان امروز ورزش کشور به ارمغان بیاورد.
با توجه به گستردگی روز افزون شرکتهای ورزشی و افزایش تعداد رقبا ارائه عملکرد مناسبتر می تواند موجب پیش افتادن شرکتهای ورزشی از رقبای داخلی و حتی خارجی شود. باید به این امر توجه داشته باشیم که بازارگرایی طی تحقیقات انجام گرفته در سایر صنایع می تواند به شکل مستقیم و غیر مستقیم بر عملکرد آنها تاثیر بگذارد. همچنین در عرصه تولید و خدمات باید بیاد داشت که نوآوری یک عامل اساسی در ایجاد رقابت در سطح جهانی است که منجر به رشد سازمانی می شود. این عامل موفقیت آینده را در بر دارد و همانند موتوری است که به شرکت ها اجازه می دهد در اقتصاد جهانی از کارآیی مستمری برخوردار شوند. لین و همکاران (2004) بیان کردند که شرکت ها بایستی بتوانند جریانی از محصولات و فرایندهای جدید را ایجاد کرده، تا از تکنولوژی بیشتری استفاده کنند و در عین حال در جهت ماندگاری و دوام خود گامی به پیش نهند. به همین منظور هدف از این مطالعه تعیین سهم پیش بینی عملکرد کسب و کار شرکتها و موسسات ورزشی از طریق مولفه های بازارگرایی و نوآوری می باشد. در واقع این تحقیق به دنبال پاسخ به پرسشهایی نظیر این پرسش می باشد؛ آیا مولفه های بازارگرایی و فرهنگ نوآوری می توانند عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی را پیش بینی کنند؟
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق
نتایج تحقیقات مختلف نشان می دهد که تغییرات پر شتاب و مستمر محیطی، رقابت فشرده بین شرکت ها، تنوع و نوآوریهای روز افزون در محصولات و خدمات، تنوع نیازهای مصرف کنندگان، رشد تجارت الکترونیک، عدم تفاوت زیاد بین سلایق و ترجیحات فرهنگی، قانون زدایی در صنعت، خلق بازارهای واحد، جهانی شدن تمام جنبه های4P، افزایش انتظارات مشتریان از قیمت و کیفیت، بیشتر شدن خواسته های مشتری، دانش بیشتر مشتری از طریق IT، توسعه شبکه ها و گروه های خرید، فروش چند کاناله، اشباع بسیاری از بخش های بازار، توجه بیشتر بر نگهداری مشتری تا جذب آن، رقابت بر تصاحب سهم بازار، وجود تفکر سیستمی بجای تفکر تک محصولی بواسطه تغییرات تکنولوژی در پردازش، تولید بر اساس مشخصات و خواسته های مشتری، ارتباط بیشتر با مشتری و توجه بیشتر نسبت به تعهد او، افق زمانی فشرده تر، تغییرات سریع تر، وجود سیستم های تولید انعطاف پذیر، سرعت و پیشرفت در تحویل کالا، تأکید بر زمان به عنوان عنصر اساسی و حیاتی در مزیت رقابتی، نزدیک شدن سازمان به مشتریان، تجدید ساختار شیوه های بازاریابی، طراحی مجدد فرآیند های کاری با تأکید بر مشتری، تأکید شرکت های پیشرو بر توسعه بازار، الزام تغییرات استراتژیک در ساختار سازمانی، بازار نگر شدن سازمان ها، مشارکت بیشتر مشتری، وجود تغییرات کارکردی و عملیاتی از طریق تخصصی شدن و ارزیابی مستمرعملکرد و بازار، واکنش سریع نسبت به تغییرات بازار، پرورش مداوم خلاقیت با جمع آوری خواسته های بازار، رقابت مداوم و تأکید توأم کارایی و اثربخشی و …. از مهمترین چالشهای جدید سازمانها و فعالیتهای بازاریابی شرکت هاست. چالشهای ذکر شده از یک طرف و تأکید شرکت های پیشرو بر مشتری گرایی، تولید محصول برتر نسبت به رقبا و ماورای ذهن مصرف کننده از طرف دیگر، شرکت ها را بر آن می دارد که به صورت دقیقی به مدیریت مشتری بپردازند و در این راه از رویکردهای جدید یاری بجویند( آگوستو و همکاران ، 2009).
یکی از این رویکرد های جدید مفهوم بازاریابی است. برای اینکه بتوانیم مفهوم بازاریابی را در سازمان حاکم سازیم، لازم است از مفاهیم عملیاتی آن یعنی بازارگرایی استفاده کنیم. بازارگرایی مستلزم تمرکز بر مشتری از طریق رهبری و مدیریت سازمان، ایجاد تغییرات فرهنگی از بالا به پایین، تجدید ساختار سازمانی از طریق تشکیل تیم های متمرکز بر مشتری و چند وظیفه ای، برقراری ارتباط دو طرفه با مشتری است. تحقیقات متعدد نشان دهنده وجود رابطه مثبت بازارگرایی با عملکرد است بخصوص اگر از متغیرهای میانجی چون نوآوری، رضایت مشتری، کارآفرینی، یادگیری سازمانی، فرهنگ سازمانی و … استفاده شود. تحقیق حاضر به تعیین سهم مولفه های بازارگرایی بر عملکرد کسب و کار با توجه به قابلیت های بازاریابی می باشد که جامعیت رویکرد بازارگرایی در مدیریت مشتری و نوظهور بودن آن بر اهمیت موضوع افزوده است . البته باید یادآور شد که عمده تحقیقات بازارگرایی در کشورهای اروپایی و آمریکایی صورت گرفته و تحقیقات بازارگرایی در کشورهای دیگر بسیار اندک است. عمده ترین دلایل توجه به موضوع تحقیق عبارت است از:
– رابطه مثبت بازارگرایی با عملکرد کسب و کار و نقش مهم متغیرهای میانجی در این رابطه
– نوظهور بودن اندیشه بازارگرایی بخصوص در بحث شرکت ها و موسسات ورزشی
– بین المللی شدن تجارت شرکت های ورزشی
– کمبود رشد بازار در شرکت ها و موسسات ورزشی
همچنین کمبود تحقیقات در این زمینه، از جمله ضروریات و اهمیت انجام چنین تحقیقاتی می باشد تا موجبات شناسایی عوامل موثر بر عمکلرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی فراهم آید و بیش از پیش شاهد شکوفایی این شرکت ها و موسسات باشیم.
به هر حال، کمک به رونق کسب و کار شرکت های ورزشی در کشور ما، از ضروریات می باشد چرا که در حال حاضر، قشر جوان بخصوص که جوانان فارغ التحصیل تربیت بدنی نیازمند یک محیط کار متناسب با تحصیل خود می باشند. شرکت ها و موسسات ورزشی یکی از بهترین مکان ها برای نشان دادن تخصص های فارغ التحصیلان تربیت بدنی و علوم ورزشی می باشد. پر رونق شدن کسب و کار این شرکت ها و موسسات برای بکارگیری این جوانان بسیار حائز اهمیت می باشد. بنابراین ضروری است که عوامل موثر بر عملکرد کسب و کار شرکت ها موسسات ورزشی که یکی از آنها می تواند بازارگرایی و مولفه های آن و نوآوری باشد، مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد.
1-4 اهداف تحقیق
1-4-1 هدف کلی
هدف اصلی از این تحقیق پیش بینی عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی استان فارس از طریق مولفه های بازارگرایی و نوآوری می باشد.
1-4-2 اهداف اختصاصی
1.تعیین ویژگیهای جمعیت شناختی مدیران شرکتها و موسسات ورزشی
2.تعیین سهم پیش بینی عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس از طریق مولفه های بازارگرایی.
3.تعیین ارتباط بین مشتری گرایی و عملکرد کسب و کار شرکتها و موسسات ورزشی استان فارس.
4.تعیین ارتباط بین رقابت گرایی و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
5.تعیین ارتباط بین هماهنگی بین بخشی و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
6.تعیین ارتباط بین عملکرد مشتری و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
7.تعیین ارتباط بین عملکرد بازار و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
8.تعیین ارتباط بین عملکرد مالی و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
9.تعیین ارتباط بین ایجاد هوشمندی و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
10.تعیین ارتباط بین توزیع هوشمندی و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
11.تعیین ارتباط بین پاسخگویی و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
12.تعیین ارتباط بین نوآوری و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
1-5 فرضیه های تحقیق
1.بین بازارگرایی و عملکرد کسب و کار شرکت های ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
2.بین مشتری گرایی و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
3.بین رقابت گرایی و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
4.بین هماهنگی بین بخشی و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
5.بین عملکرد مشتری و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
6.بین عملکرد بازار و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
7.بین عملکرد مالی و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
8.بین ایجاد هوشمندی و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
9.بین توزیع هوشمندی و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
10.بین پاسخگویی و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
11.بین نوآوری و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
1-6محدودیت های تحقیق
1-6-1محدودیت های غیر قابل کنترل
1- در پرسشنامه اغلب افراد سعی میکنند تا تصویری که از خود در ذهن دارند و یا تصویر مطلوب از خویش را با ویژگیهای پرسش و سئوال انطباق دهند. این کوشش حتی بصورت ناخودآگاه هم انجام می شود و پژوهشگران را با خطاهای کیفی روبرو می سازد، بیآنکه بتوانند صحت و سقم اطلاعات داده شده را تایید یا تکذیب کنند.
2- در پاسخگویی به پرسشنامه عواملی همچون، تمایلات، تعصبات، سن، سطح تحصیلات، درآمد، زمان، عدم توجه به تحقیقات علمی، ناراحتیهای خانوادگی و احتمال برداشتهای متفاوت آزمودنیها از سئوالات موثر خواهد بود.
3- ممکن است عواملی بیش از آنچه در این تحقیق بدان پرداخته خواهد شد در رفتار آتی مشتریان تاثیر گذار باشند که خارج از کنترل محقق باشد.
سازگاریهای عضلانی ناشی از انواع تمرینات مقاومتی، یکی از چالشهای بحث برانگیز در بین محققین و متخصصان علوم ورزشی به شمار میرود. بر اساس نتایج برخی از مطالعات گذشته، شرکت در تمرینات مقاومتی باعث افزایش قدرت و اندازه عضلات درگیر میشود [27،26]. تغییر در قدرت و اندازه عضله پس از تمرینات مقاومتی به دلیل سازگاری عصبی و هورمونی ناشی از تمرین اتفاق میافتد [31]. لذا ارزیابی تغییرات عضلانی متعاقب تمرین بویژه تمرینات مقاومتی، نیازمند مطالعه تغییرات عصبی و هورمونی ناشی از این تمرینات است. در این بین، تأثیر دستگاه غدد درون ریز برسازگاریهای ناشی از تمرین از اهمیت بیشتری برخوردار است. زیرا براساس شواهد پژوهشی موجود، تغییر در میزان ترشح برخی از هورمونها متعاقب تمرینات مقاومتی، عامل اصلی در سنتز پروتئین پس از تمرینات مقاومتی و ایجاد سازگاریهای مثبت در ساختار عضلات اسکلتی است [18].
در چند دهه گذشته، انجام تحقیقات گسترده در زمینه نوع تازهای از تمرینات مقاومتی به نام تمرینات مقاومتی BFR [40-38]، باعث رشد و توسعه روششناسی این تحقیقات شده است. بیشتر تحقیقات انجام شده دراین خصوص بر تأثیر تمرینات مقاومتی BFR بر قدرت و اندازه عضله بدون در نظر گرفتن سازگاری هورمونی مرتبط با افزایش قدرت و تغییر ساختاری عضلات اسکلتی تمرکز کردهاند. از آنجائیکه بیشترین سازگاری در ساختار عضله اسکلتی پس از تمرینات مقاومتی، در زمان استراحت پس از تمرین و در دوره برگشت به حالت اولیه اتفاق میافتد [41]، به نظر میرسد تغییر در ساختار عضله پس از تمرینات مقاومتی BFR که جریان خون پس از محدود شدن مقطعی در طول تمرین، مجدداً برقرار میشود، بیشتر تحریک شود. علاوه بر این، مطالعات متعددی افزایش قابل توجه هورمون رشد را به تمرینات مقاومتی یک جلسهای BFR گزارش کرده اند[42،36،31]؛ این در حالیست که نتایج مطالعات در زمینهی پاسخ هورمونهای IGF-1، کورتیزول و تستوسترون به تمرینات مقاومتی یک جلسهای BFR متناقض است [120] . بر اساس مطالعات محقق، درزمینهی سازگاریهای
بلند مدت هورمونهای رشد، IGF-1، کورتیزول و تستوسترون به دنبال تمرینات مقاومتی BFR مطالعات محدودی وجود دارد. در حالیکه به نظر میرسد سطح این هورمونها با افزایش هایپرتروفی عضله که پس از حداقل 8 روز [31] . تمرینات مقاومتی کم شدت BFR اتفاق می افتد، به دلیل رشد سلولهای عضلانی تغییر یابد. از اینرو پژوهش حاضر با بررسی تأثیر تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون بر هورمونهای مرتبط با قدرت و اندازه عضله، در صدد پاسخ به این سوال است که آیا افزایش احتمالی در قدرت و اندازه عضله پس از سه هفته تمرین مقاومتی BFR به سازگاری هورمونی وابسته است؟
1-3-ضرورت و اهمیت تحقیق
افزایش آمادگی و تقویت قابلیتهای جسمانی ورزشکاران برای بالا بردن کیفیت اجرای مهارتهای ورزشی، همواره مورد توجه متخصصان و محققان علوم ورزشی بوده است. در سالهای اخیر، تلاش زیادی برای بهبود عملکرد ورزشکاران رشتههای مختلف ورزشی انجام شده است. در این راستا، میتوان به انجام تمرینات تخصصی بدنسازی و استفاده از وسایل و تجهیزات مدرن اشاره کرد. یکی از مؤثرترین و متداولترین روشها برای افزایش عملکرد ورزشکاران رقابتی، استفاده از شیوههای تمرینی مناسب است. از اینرو، بسیاری از ورزشکاران حرفهای و همچنین افرادی که به صورت تفریحی ورزش می کنند، همواره در برنامههای آمادگی جسمانی و بدنسازی خود در جستجوی شیوههای تمرینی مناسب هستند. در تحقیق حاضر، نوع تازهای از تمرینات ورزشی مورد بررسی قرار گرفته است که بر اساس شواهد پژوهشی، این امکان را برای ورزشکاران بویژه مردان ورزشکار فراهم میآورد تا بتوانند با بهرهگیری از تمرینات مقاومتی BFR، قدرت و اندازه عضلات خود را افزایش داده و از این طریق سطح عملکرد ورزشی را ارتقاء بخشند. نتایج تحقیقاتی از این دست، از یک سو کمک میکند تا ورزشکاران با اطمینان خاطر این تمرینات را در برنامههای بدنسازی خود که با هدف افزایش قدرت و اندازه عضله انجام میشود، بگنجانند.
1-4-اهداف تحقیق
1-4-1-هدف کلی
هدف کلی از انجام این تحقیق بررسی اثر تمرینات مقاومتی با جریان خون محدود شده بر سطح سرمی هورمونهای مرتبط با قدرت و اندازه تودهعضلانی است.
1-4-2-اهداف اختصاصی
1-5-فرضیات تحقیق
f Sports Medicine
افرادی که دارای ناتوانیهای جسمی هستند یا معلولیت ذهنی و روانی دارند به طور عمده به دلیل مشکل در برقراری ارتباط با دیگران، درک نکردن محرکهای محیطی، مشکلات روانی مانند کاهش اعتماد به نفس و افسردگی، دارای مسایل خاصی در حوزه سلامت روان و سلامت جسمی خود هستند. این که افرادی با آسیبهای خاص جسمانی یا ذهنی چه مشکلهایی دارند یا در چه سطحی با این مشکلها روبهرو هستند، بستگی به سنی دارد که دچار این آسیب شدهاند؛ همچنین شدت و نوع آسیب نیز میتواند تاثیر زیادی در این زمینه داشته باشد (قائدی، 1389). گیرنده های بینایی مسئول قسمت عمده ای از تحریکات حسی است که برای تکمیل رشد کودک در سال های شکل گیری ضروری است. محرومیت از بینایی در سال های اولیه زندگی می تواند اثرات گسترده روانی، آموزشی و اقتصادی نه تنها برای کودک مبتلا بلکه همچنین برای خانواده و اجتماع داشته باشد. کودکانی که نابینا می شوند، میزان مرگ و میر بالایی هم در آینده خواهند داشت (سازمان بهداشت جهانی، 1992)؛ همچنین از آن جا که حس بینایی در حفظ تعادل نقش به سزایی دارد، خطر و ترس از افتادن و آسیب های متعاقب آن در افرادی که مشکل بینایی دارند بسیار مشهود است.
کم تحرکی ثمره زندگی در شهرهای بزرگ با فواصل طولانی بین نقاط مختلف شهر و تغییر در نحوه زندگی و کار انسان امروزی است. بنابراین ما هر روز از روز قبل کم تحرک تر می شویم که این امر باعث بروز عوارض متعددی می گردد. کم تحرکی می تواند منجر به کاهش حداکثر اکسیژن مصرفی فرد شود و در نتیجه، قابلیت های حرکتی و توان مندی های فردی را تحت تاثیر قرار دهد. در این شرایط برون ده و حجم ضربه ای قلب نیز کاهش پیدا کرده و از طرفی ضربان قلب در هنگام استراحت و در پاسخ به حرکت و فعالیت افزایش می یابد. در عضلات از لحاظ نوع الیاف آن تغییرات زیادی ایجاد می شود و توانایی عضلات را در انجام کارهای معمول نیز کاهش می دهد. کم تحرکی، استخوان ها، غضروف ها، مفصل ها و بافت های نرم را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. استخوان ها تحلیل می روند، غضروف ها ضعیف و آسیب پذیر شده و بافت های نرم نیز دچار تغییرات ساختاری می شوند. احساس تعادل و هماهنگی در حرکات نیز دچار اختلال می شود و در کنار این مشکلات سایر دستگاه های بدن نیز به نوعی دچار تغییرات خاص شده که در نهایت منجر به عوارض شایع ناشی از کم تحرکی می شوند (طباطبایی، 1389).
تاثیرات مثبت ورزش در پیش گیری و کنترل بیماری ها در بررسی های گوناگون گزارش شده است. با توجه به تاثیر ورزش در سلامت جسم و روان و اهمیت جنبه درمانی آن در برخی بیماری ها در کنار سایر روش های درمانی، توجه به طب ورزشی و جنبه های علمی و پزشکی ورزش افزایش یافته است (مکینون، 2001) و تمرین بدنی به عنوان درمان و مکمل در عرصه پزشکی جدید، مورد قبول محافل علمی قرار گرفته است (بور و ناجی، 1998). دانشمندان بسیاری ثابت کرده اند که تعادل در اثر انجام تمرینات اصولی گسترش می یابد. »اسپنچاد» به این نتیجه رسید که در سنین بین یازده تا شانزده سالگی در دختران و بین سیزده تا شانزده سالگی در پسران می توان این قابلیت را افزایش داد (هادوی، 1387). دانشمندان بسیاری کوشش کرده اند تا نقش مؤثر هر رشته ورزشی را در ایجاد تعادل بیشتر، تعیین کنند. «گرین لی» به این نتیجه رسید که بین ورزش بولینگ و تعادل پویا، ضریب همبستگی بالایی وجود دارد. در تحقیقات دیگر ثابت شد که ارتباطات مثبت و مختلفی بین تعادل و فعالیت هایی مانند بسکتبال، رقص و شنا وجود دارد (همان منبع).
با توجه به عملکرد مرکز بدن در حفظ راستایی قامت و وضعیت تعادل بدن در خلال فعالیت ها و نیز نظر به اهمیت حفظ و افزایش تعادل نابینایان و کم بینایان به منظور جلوگیری از آسیب و افزایش آمادگی جسمانی، در پژوهش حاضر محقق بر آن است که به بررسی این سوال بپردازد که «آیا یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستا و پویای دختران نابینا و کم بینا تاثیر دارد؟»
1-2-1 هدف کلی
– تاثیر یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستای دختران نابینا و کم بینا
– تاثیر یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل پویای دختران نابینا و کم بینا
– مقایسه میزان تاثیرگذاری یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستای دختران نابینا و کم بینا
– مقایسه میزان تاثیرگذاری یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل پویای دختران نابینا و کم بینا
با افزایش دانش و پیشرفت درمان که نتیجه تحقیقات پایه و بالینی در دهه گذشته بود امروزه، امکان پیشرفت یا درمان مؤثر بسیاری از وضعیت هایی که در کودکی بالقوه نابینا کننده اند، به وجود آمده است. همه علوم سعی دارند به گونه ای در حل مشکلات زیستی بشری نقشی بر عهده بگیرند و بشر را در دستیابی به آمال و اهدافش یاری دهند؛ تحقق این امر بدون کنکاش پیرامون مشکلات زندگی انسان غیرممکن به نظر می رسد. انسان ها بر این باورند که ضعف و ناتوانی در انجام پاره ای از فعالیت ها نباید مانع پیشرفت در سایر جنبه های ذهنی و عملی شود، بنابراین توجه و رسیدگی به مشکلات معلولین گامی در جهت رسیدن به پیشرفت محسوب می شود (ابراهیمی، 1389). یکی از پیش نیازهای مهم حرکت طبیعی، توانایی سازگاری الگوی حرکت با شرایط گوناگون محیطی است. درباره استراتژی ها و تغییرات تطابقی در راه رفتن تحقیقات زیادی صورت گرفته است
(Kurz & Stergiou, 2004) (Rougier & Farenc, 2000), و(Shumway-Cook & .Woollacott, 2001) در حالی که عقیده بر این است که اطلاعات حسی محیطی نقش مهمی در مدوله کردن الگوهای حرکتی دارند، ((Shumway-Cook & Woollacott, 2001، هنوز نقش و عملکرد متقابل گیرنده های حسی نظیر سیستم بینایی، سیستم وستیبولار و حس عمقی مفاصل به طور کامل شناخته نشده است(Dietz & Schubert , 1994) . ساختار بسیاری از تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده شامل حذف نسبی یا کامل یک دسته از اطلاعات حسی و بررسی نقش جبرانی حس های دیگر بوده است. در حالت سالم بودن دستگاه مغزی، انتظار بر این بوده است که اگر یک سری از اطلاعات به مراکز پردازش نرسند یا به طور کامل و درست به مرکز گزارش نشوند، مغز تلاش می کند تا با جایگزینی اطلاعات دیگر، حرکت موردنظر را تا حد ممکن نزدیک به حالت طبیعی و عملکردی انجام دهد.
در حال حاضر در جهان بیش از 180 میلیون نفر مبتلا به اختلالات بینایی هستند که میان آن ها 45 میلیون نابینای مطلق و 135 میلیون نیمه بینا حضور دارند و بیش از نود درصد آن ها در کشورهای درحال توسعه زندگی می کنند. هم اینک در هر پنج ثانیه یک نفر به تعداد نابینایان افزوده می گردد و در هر دقیقه یک کودک نابینا می شود. کارشناسان پیش بینی می کنند تعداد افراد نابینا در سال 2020 به 76 میلیون نفر و افراد مبتلا به نقص بینایی به بیش از 200 میلیون نفر برسد. بر اساس این گزارش در جوامع توسعه یافته، گستره نابینایی، 60 نفر در هر یک میلیون نفر است که این رقم در جوامع درحال توسعه به بیش از ده برابر یعنی 600 نفر در هر یک میلیون نفر می رسد (سایت شخصی دکتر محمد کمالی)؛ لذا با مشارکت دو سازمان غیردولتی که در زمینه نابینایی فعالیت دارند، WHO از 29 مه تا 1 ژوئن 1990، یک گردهمایی جهانی در لندن به میزبانی مرکز بین المللی بهداشت چشم، در مورد پیش گیری از نابینایی در کودکی برگزار نمود (سازمان بهداشت جهانی، 1992). به طور سنتی، برنامه های پیش گیری از نابینایی بیشتر روی نابینایی در بالغین متمرکز شده است. این مساله بیشتر نتیجه شیوع نابینایی در سنین بالای بعد از بلوغ، و به خاطر وجود بیماری های مربوط به سن مثل: آب مروارید پیری است. ولی علت دیگر آن کمبود تکنولوژی پیش گیری و کنترل مؤثر انواع مختلف نابینایی کودکان است. نابینایی تغذیه ای، عموماً خارج از برنامه های پیش گیری از نابینایی مورد توجه قرار گرفته است.
از جمله حواس مهم در برنامه ریزی حرکتی، حس بینایی است. اطلاعات این حس است که باعث می شود سرعت لحظه ای مشخص گردد (Lackner & Dizio, 1988). از آن جایی که بینایی برای قرار گرفتن پا روی زمین به صورت پیشرو عمل می کند، اطلاعات فراهم آمده از بینایی با اطلاعاتی که از حس های دیگر (که عمدتاً به صورت واکنشی کار می کنند) فراهم می آید، تفاوت دارد. فقدان و ضعف یکی از 3 سیستم اصلی مربوط به حفظ تعادل در نابینایان و کم بینایان، علاوه بر ایجاد مشکلات و خطرات جسمانی، عوارض روحی، روانی و اجتماعی نیز در پی دارد؛ چرا که در بسیاری از مواقع ترس از آسیب دیدن و یا خطر افتادن، مانع از اقدام و انجام بسیاری از فعالیت های جسمانی و اجتماعی شده که همین امر تاثیرات منفی زیادی از جمله انزوا و افسردگی بر آنان می گذارد؛ لذا افزایش میزان تعادل در نابینایان و کم بینایان قابل تعمق و بررسی می باشد. گزارشات قبلی نشان داده اند که حرکات بدن در صفحه ساجیتال حین راه رفتن در دو حالت باز و بسته بودن چشم تفاوت معنی داری با همدیگر ندارند(Siler et al, 1997) ؛ همچنین Dickstein و همکاران (2004) نتیجه گرفتند که حس لمس می تواند به طور کامل جایگزین حس بینایی برای برقراری تعادل و نگه داشتن مرکز ثقل بدن در محدوده طبیعی گردد؛ با این همه هنوز به طور کامل مشخص نگردیده است که اولاً به هنگام تغییر در موقعیت تعادل بدن مثل راه رفتن در شیب نیز با جایگزینی حس لمس، حرکات مفصل در صفحه ساجیتال به طور طبیعی انجام می گیرد یا خیر؛ و ثانیاً در شرایطی همچون محدودیت حرکتی که استراتژی های تطابقی جدیدی به وجود آمده است، حذف بینایی چه اثری دارد. تعادل، یکی از اجزای غالب فعالیت های روزمره می باشد به طوری که «گامتبا» و «گری» (2002) تعادل را مهم ترین فاکتور در توانایی اجرای ورزشی بیان کرده اند (Gambetta, 1996).
متخصصین علوم ورزشی با شناخت دقیق از کارایی حرکت، جهت ایجاد تغییرات مثبت در ساختار جسمانی و روحی افراد، اجرای تمرینات هوازی را توصیه می کنند. انجام تمرینات هوازی به صورت صحیح و برنامه ریزی شده می تواند به کسب نتایج متعددی از جمله: بهبود احساس سلامتی و نشاط، کاهش فشار عصبی، کاهش یا حفظ وزن مناسب، بهبود در تحمل انجام فعالیت های روزمره زندگی، تغییرات هورمونی و بسیاری اثرات مفید دیگر در بدن گردد. به طور کلی با یک برنامه تمرینی و ورزشی مناسب هوازی می توان کیفیت زندگی خود را ارتقاء داد. اجرای تمرینات هوازی نیاز به زمان و فضای مناسب دارد. در سال های اخیر با پیشرفت فن آوری، شاهد ارائه ابزارهای پیشرفته و زیبایی جهت اجرای تمرینات هوازی به بازار هستیم. از جمله این تجهیزات که در سال های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است، دستگاه تردمیل می باشد. کاربران این دستگاه نیاز به فضای زیاد جهت انجام تمرینات خود نداشته و یا در زمان های مناسب می توانند در منزل خود به فعالیت های ورزشی بپردازند (طباطبایی، 1389).
هنگام استفاده از تردمیل، فرد در حالی که نگاهی به روبرو دارد با گرفتن دسته ها ی تردمیل و یا با رها کردن آن ها به تمرین روی تردمیل ادامه می دهد. در بسیاری از موارد فرد ورزشکاری که به طور آزادانه روی تردمیل گام برمی دارد با چرخاندن سر به اطراف و یا توجه کردن به جوانب، کنترل خود را از دست داده به طوری که در برخی مواقع منجر به سقوط وی می شود.
تاکنون مطالعات اندکی به بررسی تاثیر تردمیل بر تعادل پرداخته اند و با توجه به موارد مذکور، از آن جا که هیچ مطالعه شناخته شده ای در رابطه با بررسی تعادل نابینایان و یا کم بینایان در تمرین با تردمیل یافت نشد، همچنین با توجه به تحقیقات زیادی که در مورد اثر محدودیت حرکتی بر فرآیند راه رفتن انسان انجام شده است اما در رابطه با این موضوع هنوز اثر شیب، سرعت و مداخلات حسی همراه، بر استراتژی های به وجود آمده ناشی از آن ها به طور کامل مشخص نگردیده است، لذا محقق بر آن شد تا به بررسی تاثیر یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستا و پویای دختران نابینا و کم بینا بپردازد. با امید به این که نتایج این تحقیق بتواند نابینایان را به سوی زندگی بهتر، راحت تر و کم خطرتر سوق دهد.
1-4-1 فرض کلی
1-4-2 فرضیه های اختصاصی
– یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستای دختران نابینا و کم بینا اثرگذار است.
– یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل پویای دختران نابینا و کم بینا اثرگذار است.
– بین میزان تاثیرگذاری یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستای دختران نابینا و کم بینا تفاوت وجود دارد.
– بین میزان تاثیرگذاری یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل پویای دختران نابینا و کم بینا تفاوت وجود دارد.
1-4-3 پیش فرض
1-5-1 تعادل ایستا
تعریف مفهومی: توانایی حفظ COG در محدوده BOS را گویند (Routi et al, 1997).
تعریف عملیاتی: در این تحقیق تعادل ایستا با استفاده از مدت زمان ثبت شده ایستادن دانش آموزان دختر نابینا و کم بینا در تست لک لک محاسبه می شود.
1-5-2 تعادل پویا
تعریف مفهومی: حفظ حالت بدن حین حرکت همراه با انتقال وزن بدن را تعادل پویا گویند که تابع ادراک حرکتی و درک دیداری، کنش مرکز موازنه در گوش داخلی، واکنش سریع، هماهنگی خوب عصبی-عضلانی، چالاکی، انعطاف پذیری و همچنین قدرت کافی برای حمایت از بدن در وضعیت های معین می باشد ( بلوم فیلد، 2003).
تعریف عملیاتی: در این تحقیق تعادل پویای آزمودنی ها با استفاده از مدت زمان ثبت شده از دانش آموزان دختر نابینا و کم بینا حین انجام تست T.G.U.G.T و امتیاز حاصل از آزمون Figure 8 محاسبه می شود.
1-5-3 نابینایی
تعریف مفهومی: نابینایی عبارت است از عدم بینایی به حدی که مانع اشتغال فرد با اتکای خود شود یا فرد را برای زندگی، وابسته به دیگران یا وسایل کمکی نماید. نابینایی می تواند دراثر برخی از بیماری ها در انسان پدیدار شود که خود درجات گوناگونی دارد (عظیمی، 1384).
تعریف عملیاتی: در این تحقیق عبارت است از عدم توانایی فرد در تشخیص اشیاء.
1-5-4 کم بینایی
تعریف مفهومی: کم بینایی یا نیمه بینایی بیشتر به صورت کاهش وضوح دید یا حدّت بینایی به میان می آید و همچنان می تواند به صورت کاهش میدان بینایی و حساسیت در برابر نور نیز ظاهر شود. فردی که حدّت بینایی وی کمتر از (6.18; 03.0) 20.70 متر و بیشتر و یا مساوی با 20.400 باشد، کم بینا می باشد (روزنامه ایران، 1386).
تعریف عملیاتی: در این تحقیق تعریف عبارت است از کاهش وضوح دید یا حدّت بینایی.
1-5-5 بینایی
تعریف مفهومی: اعضای بینایی چشم ها هستند. در فرد بینا شعاع های نوری که به هر چشم وارد می شود، به وسیله قرنیه و عدسی متمرکز شده، روی شبکیه می افتد و یک تصویر وارونه روی آن تشکیل می دهد که این تصویر به تکان های الکتریکی تبدیل می شود که از طریق عصب بینایی به مغز می روند و در آن جا رمزگشایی شده، باعث بینایی می شود (روزنامه ایران، 1385).
تعریف عملیاتی: در این تحقیق منظور از بینا فردی است که هر دو چشمش سالم می باشد و از نظر دقّت بینایی، طبق تشخیص پزشک، بینا محسوب می شود.
1-5-6 معلول
تعریف مفهومی: بنا به ماده یک قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، معلول به فردی اطلاق می گردد که به تشخیص کمیسیون پزشکی سازمان بهزیستی بر اثر ضایعه جسمی، ذهنی، روانی یا توام، اختلال مستمر و قابل توجهی در سلامت و کارایی عمومی وی ایجاد گردد، به طوری که موجب کاهش استقلال فرد در زمینه های اجتماعی و اقتصادی شود (قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، 1386).
تعریف عملیاتی: دراین تحقیق عبارت است از افراد نابینا و کم بینا.
تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی بوده و طرح آن به صورت پیش آزمون و پس آزمون می باشد.
جامعه و حجم نمونه
جامعه آماری تحقیق را دختران دانش آموز جوان نابینا و کم بینای 19-13 سال کشور ایران تشکیل می دهند. نمونه آماری پژوهش را 36 نفر نابینا و کم بینا که به طور تصادفی در 2 گروه کنترل و آزمایشی تقسیم گشتند، شامل می شوند و نحوه انتخاب نمونه ها نیز، نمونه در دسترس بود.
محدودیت ها و مشکلات تقیق
توجه موضوعی است که همواره مورد علاقه محققان رفتار حرکتی و روانشناسان بوده است. تحقیقات اولیه و ظهور نظریه های مربوط به توجه از قرن 19 آغاز شد (کیتل، 1886؛ ولش، 1898) و امروزه نیز تمرکز زیادی به این موضوع معطوف می شود. مطالعات متعدد نشان داده است، یکی از عوامل مؤثر در یادگیری مهارتهای حرکتی “کانون توجه ” فرد است که در اثر دستورالعمل ها یا بازخوردها القاء می شود. به بیان دقیقتر، دستورالعمل هایی که القاءکننده “کانون توجه بیرونی ” هستند، و توجه فرد را به اثر حرکات بر محیط معطوف می سازند، سطح فراگیری را افزایش می دهند.
تا کنون “فرضیه عمل محدود شده ” توانسته است مزایای توجه بیرونی را به اثبات برساند، بر طبق این فرضیه، افرادی که به حرکاتشان مستقیمأ توجه دارند “توجه درونی ” در هنگام انجام یک مهارت حرکتی، حرکاتشان را در یک حالت نسبتأ خودآگاه کنترل می کنند که همین مسئله سیستم حرکتی آنان را محدود و فرایندهای کنترل خودکارشان را مختل می کند، برعکس ثابت شده است که تمرکز روی توجه بیرونی، استفاده از فرایندهای کنترل خودکار را بهبود می بخشد. به عبارت دیگر هر چه توجه فرد به خارج از بدن و اثر حرکت، بیشتر معطوف گردد، اجرای بهتری مورد انتظار است (وولف و جیان سو، 1998؛ وولف و شیآ، 2007؛ رادفر، 1386؛ شهریاری، 1386؛ لطفی، 1387). بطور کلی از این نتایج استنباط می شود که توجه بیرونی موجب کاهش نیازهای توجه ای می شود ولی توجه درونی فرایندهای پردازش اطلاعات بیشتری را درگیر می نماید (وولف و مک نوین، 2002؛ مقدم، 1385). محققین پیشنهاد کردند که اصول یادگیری حرکتی می تواند به درمانگر در ساختار توانبخشی در ترتیب و تسهیل یادگیری حرکتی بیماران کمک کند (وولف و شیآ، 2007؛ جاروس و راتزون، 2005). اختلاف در کانون توجه میان کودکان و بزرگسالان شامل پردازش اطلاعات و سیستم حساس (بصری و جنبشی) در تفاوت بین دو گروه سنی است. بزرگسالان تمایل به توجه خود به خود بوسیله اطلاعات دیداری دارند در حالی که کودکان بیشتر در پردازش اطلاعات بی تجربه هستند و اغلب اشارات بی ربط را برای موضوع بصری جمع آوری می کنند. بنابراین راهنمایی توجه کودکان به راهنمایی بصری (کانون بیرونی) عملکردشان را کاهش می دهد (میشل و همکاران، 2008). در ضمن یکپارچگی بین حسی تقریبأ برای بیشتر اجراهای ماهرانه مهارتها ضروری است. بالاترین سطح یکپارچگی بین حسی شامل انتقال مفاهیم در میان اندامهای حسی مختلف است که بزرگسالان بالاترین سطوح یکپارچگی را دارا هستند و کودکان در سطح پائین تری از سطوح یکپارچگی قرار دارند. یکپارچگی بین حسی در زمینه دو حس بینایی و حس حرکتی با افزایش سن کودکان پیشرفت می کند (شبانی، محمد 1382).
در تحقیقات نشان داده شده است که پردازش خودکار (غیرهوشیارانه) در افراد مسن تر به خوبی انجام می شود، در صورتی که پردازش کنترل شده (هوشیارانه) در آنها افول پیدا کرده است (اشمیت، ترجمه نمازی زاده، 1384).
در تحقیقات متعددی که بر روی کانون توجه و افراد بزرگسال انجام شده، نتایج بدست آمده بیان کننده این است که افراد بزرگسال استفاده بیشتری را از کانون توجه بیرونی در انجام مهارتهایشان می برند (وولف و مک نوین،2002؛ وولف و شیآ، 2007؛ وولف، 1999؛ وولف و جیان سو، 2007؛ طهماسبی، 1383؛ رادفر، 1386). البته در بزرگسالان مبتدی و ماهر مشاهده شده است که بزرگسالان ماهر از کانون توجه بیرونی و افراد مبتدی از کانون توجه درونی بیشتر سود می برند. در تحقیقات، مقایسه بین بزرگسالان و کودکان این گونه مشاهده شده است که بزرگسالان از کانون توجه بیرونی و کودکان از کانون توجه درونی بهره می برند (میشل و همکاران، 2008). در حالی که در تحقیقی که بر روی کودکان 8 ساله انجام داد نشان از برتری گروه کانون توجه بیرونی در مقایسه با گروه کانون توجه درونی در یادگیری حفظ تعادل پویا داشت (بادامی، رخساره 1383).
با توجه به مرور ادبیات پیشینه در خصوص کانون توجه مشاهده گردید که اکثر تحقیقات بر روی بزرگسالان انجام شده است و متأسفانه در زمینه کانون توجه کودکان تحقیقات اندکی انجام گردیده و نتایج ضد و نقیضی بدست آمده است و به طور مسلم مشخص نشده است که کودکان از چه کانون توجهی بیشتر استفاده می کنند (میشل و همکاران، 2008). همچنین در اکثر تحقیقات نمونه ها بزرگسالان (35-20) ساله بوده اند، و تحقیقی بر روی افراد سالمند انجام نگرفته است، از اینرو با توجه به اهمیت یادگیری حرکتی، حرکت درمانی و فیزیوتراپی در همه سنین و همچنین طبق نظریات گالاهو، که افراد در طول عمر از ( کودکی تا سالمندی ) از لحاظ رشدی و حرکتی دستخوش تغییرات بسیاری می گردند. این سؤال مطرح می شود که آیا در طول عمر در کانون توجه افراد نیز تغییری صورت می گیرد، و آیا کانون توجه در سنین مختلف به سمت خاصی رشد می کند و شباهتی میان کودکان و سالمندان وجود دارد؟ لذا به دلیل اهمیت بسیاری که کانون توجه در یادگیری مهارت ها دارد، مسئله ای که در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد بررسی روند تغییرات کانون توجه بر روی سنین (کودکی، نوجوانی، بزرگسالی، میانسالی و سالمندی) می باشد.
ضرورت و اهمیت
توجه موضوعی است که همواره مورد علاقه محققان رفتار حرکتی و روانشناسان بوده است. تحقیقات اولیه و ظهور نظریه های مربوط به توجه از قرن 19 آغاز شد (کیتل، 1886؛ ولش، 1898) و امروزه نیز تمرکز زیادی به این موضوع معطوف می شود. از طرفی، علوم ورزشی به دنبال گسترش وسیع خود در زمینه های مختلف توانسته است، راهکارهای تازه ای برای پیشرفت عملکرد ورزشی ورزشکاران مطرح نماید، که موجب دستیابی آسانتر و سریعتر به موفقیتها می گردند. بنابراین هر مطالعه ای که در پی کشف روابط و عوامل زیر بنایی تشکیل دهنده عملکرد ورزشی باشد در آینده کمکی به پیشرفتهای بارز مهارتی می باشد و زیر بنای تحقیقات کاربردی را تشکیل می دهند. تحقیقات حیطه یادگیری و کنترل حرکتی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. کاربردهای بالقوه اصول حاکم بر رفتار حرکتی انسان تقریبأ در تمام جنبه های زندگی او وجود دارند بطوریکه علم و دانش به دست آمده را می توان در وضعیتها و رشته های مختلف مانند ورزش، تربیت بدنی، پزشکی، فیزیوتراپی، توانبخشی، درمانگری و… را به کار برد (اشمیت و لی، 1999).
دستورالعمل ها، بخش مرکزی در یادگیری مهارتهای حرکتی می باشد. هنگام یادگیری یک مهارت حرکتی، یادگیرنده معمولأ دستورالعمل هایی را دریافت می کنند که در رابطه با تکنیکهای صحیح می باشد (وولف 1999). از طرف دیگر، اجرای مطلوب مهارتهای ورزشی زمانی میسر می گردد که ورزشکار در حوزه انرژی مطلوب قرار داشته باشد و توجه او کاملأ بطرف فرایند اجرای مهارت معطوف گردد. زمانیکه قصد یادگیری یک مهارت حرکتی جدید را داریم، شرکت کنندگان بالغ سود بیشتری از کانون توجه بیرونی می برند. اما به نظر می رسد یادگیرنده ها در گروه های سنی مختلف از استراتژیهای متفاوتی در یادگیری استفاده می کنند (میشل و همکاران، 2008). بطوری که در
نتایج تحقیقاتی که آزمودنی های آنها، بزرگسالان بودند به ما نشان دادند، کانون توجه بیرونی برتر بوده است اما نتایج در بین بچه ها ناواضح و تنها در مرحله انتقال یک مزیت استفاده از کانون توجه درونی پیدا شده بود (میشل و همکاران، 2008) و تحقیقات بیشتری نیاز است، تأثیر کانون توجه در سنین مختلف و در مهارتهای متفاوت بررسی گردد. از طرفی اکثر تحقیقاتی که تا کنون در داخل کشور انجام گرفته به صورت آزمایشگاهی بوده است بادامی (1383)، شفیع نیا و همکاران (1385)، مقدم (1385)، بهار لوئی (1385). بنابراین استفاده از تحقیقات میدانی به منظور تعمیم نتایج به شرایط واقعی ضروری به نظر رسید. همچنین در تحقیقات گذشته گروه ها به صورت مستقل انتخاب می شدند که تحت چنین شرایطی تفاوت های فردی نتایج تحقیق را تحت تأثیر قرار می داد. بنابراین در این تحقیق جهت حذف اثر تفاوت های فردی از یک گروه با اندازه های تکراری استفاده شد، و در نهایت تناقض بین یافته های تحقیقات گذشته در مورد برتری نوع دستورالعمل های کانون توجه نیز لزوم بررسی بیشتر در این زمینه را موجب خواهد شد.
بنابراین نتایج این تحقیق نشان خواهد داد کانون توجهی را که برتر است برای آموزش مهارتهای حرکتی جدید، و در کلینیک های توانبخشی می توان برای افراد در سنین متفاوت به کاربرد و همچنین از لحاظ اقتصادی به زمان کمتری در آموزش مهارتها نیاز خواهیم داشت و افراد در مدت زمان کمتر به نتیجه بهتری خواهند رسید. بنابراین نیاز به این تحقیق در رده های سنی مختلف (کودکی، نوجوانی، بزرگسالی، میانسالی و سالمندی) و کانون توجه مشاهده شد، و اینکه چه کانونی تأثیر بیشتری در یادگیری مهارتهایشان و بحثهای درمانی دارند. بنابراین از یک سو اهمیت کانون توجه و سن و از سوی دیگر کمبود مطالعات انجام شده در این مورد، محقق را برآن داشت تا به بررسی اثرات کانون توجه درونی و بیرونی و سن بر اکتساب حرکتی، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت بپردازد.
اهداف تحقیق:
الف) هدف کلی:
هدف کلی این پژوهش، بررسی تأثیر کانون توجه و سن بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت می باشد.
ب) اهداف اختصاصی:
1-تعیین اثر کانون توجه درونی و بیرونی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت در کودکان (10-8) ساله.
2-تعیین اثر کانون توجه درونی و بیرونی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت در نوجوانان (18-16) ساله.
3-تعیین اثر کانون توجه درونی و بیرونی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت در بزرگسالان (27-25) ساله.
4-تعیین اثر کانون توجه درونی و بیرونی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت در میانسالان (42-40 ) ساله.
5-تعیین اثر کانون توجه درونی و بیرونی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت در سالمندان (62-60) ساله.
فرضیه های تحقیق:
10- نوع دستورالعمل کانون توجه (بیرونی و درونی) بر اکتساب مهارت پرتاب دارت در میانسالان (42-40) ساله تأثیر دارد.
هنگام تنفس اکسیژن به شکل آب احیاء میگردد. برای تولید آب چهار الکترون نیاز میباشد. اگر به جای چهار الکترون، یک، دو یا سه الکترون به اکسیژن مولکولی اضافه شود رادیکالهای آزاد تولید میشوند. رادیکالهای آزاد مولکولهایی هستند که یک الکترون جفت نشده دارند و فوقالعاده فعال میباشند (9).
رادیکالهای آزاد به اجزای مختلف سلولی حمله میکنند و به آنها آسیب میرسانند. گونههای اکسیژن فعال[3] (ROS) مانند سوپراکسید و پراکسید هیدروژن در جریان فعالیت بدنی و به دلیل افزایش در مصرف اکسیژن توسط سلولهای عضلانی، تولید میشوند (9).
اعتقاد برآن است تولید کنترل نشده این گونههای اکسیژن فعال در درون سلول باعث میشود مولکولهای زیستی همانند اسیدهای نوکلئیک((DNA، پروتئین ها و چربی ها اکسیده شده و در نتیجهی آن، اطلاعات ژنتیکی و ماهیت طبیعی پروتئینها تغییرکند؛ آنزیمها غیر فعال شوند و غشاهای زیستی دچار اختلال گردند. نتیجه این فعل و انفعالات، تولید استرس اکسایشی در بدن است که از طریق اختلال درموازنه اکسیدکنندهها و ضد اکسیدکنندهها، بر اکسایش درون سلول تأثیر گذاشته و موجب بروز بیماریها، مسمومیت و پیری میشوند (8).
اگرچه فعالیت بدنی برای تندرستی انسان مفید است، ولی استفاده از اکسیژن توسط سلولها موجب تولید رادیکالهای آزاد فعال می شود. در هنگام ورزش مصرف اکسیژن ممکن است ١٠ تا٢٠ برابر افزایش یابد. این مسئله میتواند تولید رادیکالهای آزاد را افزایش دهد (7).
از طرفی گونههای اکسیژن فعال ذاتاً مضر نیستند اما، تولید بیش از حد آنها میتواند از طریق انبوهی از محرکهای تنشزا از جمله تمرین فیزیکی حاصل شود که میتواند سبب استرس اکسایشی شود (24). در واقع آسیبهای اکسایشی سلولی هنگامی گسترش مییابد که تعادل بین سیستمهای تولیدکننده گونههای اکسیژن فعال و سیستم جمعکننده آنها از بین رود (47).
در همین راستا مشخص شده است که ورزشهای شدید و طولانی ممکن است به آسیبهای عضلانی و بافتی، تسهیل در اکسایش اسیدهای چرب غشاء و شروع زنجیره ای از واکنش های مخرب و در نهایت مرگ سلول منجر شوند. (8) احتمالاً انواع مختلف تمرین بدنی شدید با
تولید سطوح متفاوتی از فشار استرس اکسایشی در بدن همراه هستند، اما نکته کلیدی آن است که هر چه شدت تمرین بالاتر باشد، میزان استرس نیز بیشتر خواهد بود (8).
اگرچه بیولوژی تغییرات اکسیداسیون پروتئین پیچیدهاست و به صورت کامل قابل تعریف نیست و ابهاماتی را در این زمینه باقی می گذارد، اما کربونیله شدن پروتئین و واکنش های شیمیایی که گروههای کربونیل را تولید میکنند، به خوبی مشخص شده است. کربونیله شدن پروتئین نوعی از اکسیداسیون پروتئین است که میتواند به انواع اکسیژن های فعال تبدیل شود (85).
پروتئین ها یک بخش مهم گونههای اکسیژن فعال را تشکیل می دهند و اکسیداسیون آنها میتواند منجر به از دست دادن کارکرد پروتئینی شود، طوری که آنها را تبدیل به شکل هایی از پروتئین کند که مستعد پائین آمدن کارکرد آنها شود. گونههای اکسیژن فعال طیفی از تغییرات را در اسیدهای آمینه ای چون لیزین، پرولین و هیستیدین و…. ایجاد می کنند (35).
در بین تغییرات اسید آمینه که توسط گونههای اکسیژن فعال انجام میگیرد، شکلگیری کربونیل ها به عنوان یکی از نتایج اکسیداسیون اسیدآمینه لیزین و پرولین و… میباشد.کربونیله شدن پروتئین به عنوان نتیجه ثانویه واکنشهای گروه اسیدآمینههای لیزین با قند پائین میباشد (89). از طرفی فشارهای اکسایشی گونهای از عدم تعادل را ایجاد میکنند که در چند بیماری اتفاق میافتد، در بین این بیماریها دستهای از بیماریها وجود دارند که با سطوح بالای پروتئین کربونیل همراه بوده است. مانند بیماری آلزایمر، آرتروئیدروماتئید و دیابت. شکلگیری کربونیل غالباً توسط واکنش به2، 4 دی نیتروفنیل هیدرازین [4]DNPH) ) و تبدیل آن به هیدروژن انجام میشود که به صورت گستردهای مورد استفاده سازههای مهم اکسیداسیون پروتئین در عضلات اسکلتی قرار میگیرد (38).
در واقع گروههای کربونیل روی زنجیره پروتئینهایی تولید می شوند که اکسیده شدهاند و غالباً به عنوان مارکرهای سیستماتیک فشار اکسایشی موررد استفاده قرار میگیرند (34).
میزان تولید گونههای اکسیژن فعال و زیاد شدن آنها بسته به فشارهای غیرهوازی میتواند متغییر باشد. نمونهای از رایجترین این فشارهای غیرهوازی تمرینات مقاومتی تمرینات دینامیک، اکسنتریک، ایزومتریک، دوی سرعت و پریدن میباشد.
افزایش pcبدنبال تمرینات مقاومتی میتواند به تهاجم سلولهای فاگوسیتوز در بافت ماهیچههای آسیب دیده مربوط باشد که چند ساعت پس از تمرین اتفاق میافتد و میتواند منجر به تولید مقدار زیادی از گونههای رادیکال اکسیژن شود (27).
با وجود استفاده گسترده از پروتئینهای کربونیل به عنوان شاخصی از تغییرات اکسیداسیونی پروتئین ها، اطلاعات کمی تاکنون درباره مشخصات دقیق این پروتئین ها دردسترس است، اما محققان با تکنیکهای جدیدی که اخیرا مورد استفاده قرار دادهاند، کربونیله شدن چند پروتئین را توصیف کردهاند که نمونههایی از آن در بیمارانی با آسیبهای مغزی و در بیماری آلزایمر توصیف شده است (16).
در رابطه با تمرینات دینامیک، محققان افزایشی را در بیومارکرهای استرس اکسایشی گزارش کردند (25،61)، اما در رابطه با تمرینات اکسنتریک، عدم تغییر نیز در بیومارکرهای استرس اکسایشی گزارش شده است (31،46،54) در مطالعاتی که در رابطه با تمرینات دوی سرعت صورت گرفته است افزایش در پراکسیداسیون چربی 25)) اکسیداسیون پروتئین (25) و آسیب به DNA (25) و همچنین عدم تغییر در اکسایش چربی(23،(25، پروتئین23) ) و آسیب به DNA 25) ) گزارش شده است.
یافتههای این چنینی سبب ایجاد علاقه برای تحقیق در زمینه استرس اکسایشی برای دانشمندان علوم ورزشی، مربیان ورزش و سایر متخصصان در زمینه تمرینات ورزشی شده است. اگرچه شاخصهایی که سبب افزایش آسیب به لیپیدها، پروتئین ها وDNA در اثر تمرینات ورزشی میشود به خوبی سندیت یافتهاند. تعدادی از محققان توانستهاند نشانههایی از استرس اکسایشی را که در نتیجه تحریک حاصل شده بیابند (83).
پس از بررسی مقالاتی که شرح آنها در صفحات پیش گذشت، و به تناقضات یا کمبود اطلاعاتی که در این زمینه اشاره شد؛ این پژوهش طراحی شد و سوال اصلی تحقیق حاضر این است که آیا یک جلسه تمرین بی هوازی میتواند موجب اکسیداسیون پروتئین در زنان فعال در دامنه سنی 15-25 سال شود؟
1-3 ضرورت و اهمیت تحقیق
شاید مهمترین ویژگی عصر حاضر سرعت و رشد روزافزون علم و فناوری باشد. این ویژگی در حیطه تربیت بدنی، موجب ساخت دستگاههای تمرینی مختلف و روشهای جدید برای اندازهگیری پاسخ فعالیتهای بدنی به استرس اکسایشی شده است .با توجه به اهمیت پروتئین کربونیل و پیشینه تحقیقاتی آن، به نظر میرسد که در ایران پژوهشهای کافی در این زمینه صورت نگرفته است. همچنین همانگونه که قبلاً گفته شد نمونههای بررسی شده در خارج از کشور بیشتر با آزمودنیهای مرد صورت گرفته است؛طبق شواهد موجود به نظر میرسد با توجه به استرس اکسایشی ناشی از ورزش هیچ تفاوتی در بین جنسیت وجود ندارد. علارغم این، چون این احتمال وجود دارد که استروژن خواص ضداکسایشی داشته باشد، در خیلی از مطالعات استرس اکسایشی منحصراً از مردان استفاده میشود. در ضمن بیشتر مقالات منتشر شده در ارتباط با تفاوتهای جنسی مطالعاتی استکه، بر روی حیوانات انجام شده است(24). نظر به اینکه در زمینه آزمودنیهای انسان به خصوص ورزشکاران اطلاعات بسیار محدود و اندکی وجود دارد و نیاز به تحقیقات بیشتر در این زمینه احساس میشود، لذا هدف پژوهش حاضر آن است که تغییرات پروتئین کربونیل پلاسمای خون زنان فعال در دامنه سنی ١۵- ٢۵ را به دنبال یک جلسه فعالیت ورزشی شدید مورد بررسی قراردهد.
. Oxidative stress