نروتروفینها از طریق تنظیم شکلگیری عصبی و نروژنز (تولید نرون) نقش مهمی را در بدن ایفا میکنند [5]. BDNF فاکتور نروتروفیک مشتق شده از مغز، پروتئین محافظ مغز و یکی از فاکتورهای خانواده نروتروفین میباشد که به طور وسیعی در مغز پستانداران در قسمتهای هیپوکمپ، آمیگدال، هیپوتالاموس، مغز میانی و کورتکس مغز ترشح میشود [6]. BDNF و سایر عوامل تغذیهای عصبی در پیشگیری از مرگ سلول عصبی و فرآیندهای تحلیل عصبی نقش ایفا میکنند. این عامل موجب رشد نرون های نابالغ و افزایش حیات نرونهای بالغ میشود و در تشکیل حافظه، شکلگیری سیناپسی، کارایی سیناپسی و ارتباط عصبی نقش دارد. BDNF در پلاسما، سرم و پلاکتها وجود دارد. پلاکتها می توانند آن را ذخیره کرده و سپس به درون پلاسما رها کنند. از این رو همبستگی مثبتی بین مقدار BDNF پلاکت ها و سرم وجود دارد [7]. سلولهای اندوتلیال عروق و سلولهای تک هسته ای گردش خون آن را تولید میکنند. BDNF می تواند از سد خون-مغز BBB (Brain blood barrier) عبور کرده و در هر دو جهت (از مغز به خون و از خون به مغز) حرکت نماید. بنابراین سطوح خونی آن میتواند بازتاب سطوح مغزی و بر عکس باشد [8]. تاکنون برای این پروتئین نقشهای گوناگونی بیان کرده اند. از جمله این نقشها می توان به مشارکت آن در متابولیسم، استرس، فعالیت دستگاه اندوکرین، التهاب، استرس اکسایشی و آسیب عضلانی اشاره کرد. یکی از نقشهای احتمالی که برای BDNF میتواند مورد بحث قرار گیرد ارتباط آن با خستگی میباشد. نشان داده شده است که نروتروفینها و از جمله BDNF انتقال عصبی عضلانی را بهبود میبخشند، بنابراین میتوانند خستگی از این نوع را به تاخیر بیندازند. شواهد جدید نشان میدهند که نروتروفینها در تغییر انتقال سیناپسی ناشی از فعالیت مشارکت میکنند. سنتز و رهایی نوروتروفین به وسیله فعالیت نرونی تنظیم میشود و نوروتروفینها به طور مستقیم کارایی سیناپس را بهبود میبخشند. به طور اختصاصی BDNF و NT4 توسط نرونهای حرکتی و تارهای عضلانی تولید میشوند و می توانند بر انتقال عصبی عضلانی تأثیر بگذارند. فعال شدن گیرندههای پیشسیناپسی BDNF یا NT4 میتواند رهایی استیل کولین را در خلال یک فعالیت تکراری افزایش دهد و تأثیر نارسایی انتقال عصبی عضلانی در خستگی عضلانی را کاهش دهد [9]. در رابطه با آثار تمرینات ورزشی روی BDNF خون آزمودنیهای انسانی در زمان استراحت شواهد متناقضی وجود دارد، به طوری که برخی از مطالعات گزارش کردهاند که تمرینات استقامتی سطوح پایه BDNF پلاسما را افزایش داد، در حالی که سایرین گزارش کردند که هیچیک از تمرینات مقاومتی و استقامتی سطح پایه BDNF گردش خون را تغییر ندادند [10]. در رابطه با آثار تمرینات مقاومتی نیز مطالعات صورت گرفته نتایج گوناگونی را گزارش کردهاند. ده هفته تمرین مقاومتی تأثیر معنی داری بر سطوح BDNF سرم آزمودنیهای کم تحرک در مقایسه با گروه کنترل نداشت. همچنین یک جلسه تمرین نیز غلظت BDNF را تحت تأثیر قرار نداد [5]. در مقابل مطالعه دیگر نشان داد تمرینات مقاومتی موجب افزایش معنی دار اما موقتی BDNF خون شد و تمرینات مقاومتی پیشرونده این پاسخ را تقویت کرد []. ورزش پلیومتریک که یکی از انواع تمرینات مقاومتی به شمار می رود به طور گستردهای در افزایش قدرت و حداکثر قدرت در مدت زمان کوتاه (توان) استفاده میشود. یکی از مشخصه های تمرینات پلیومتریک وجود انقباضات برونگرا در آن میباشد که با آسیب عضلانی و التهاب ناشی از آن همراه میباشد. شرایطی وجود دارد که در آن شاخصهای زیستی خستگی عضلانی همراه با شاخصهای زیستی آسیب عضلانی (شاخصهای زیستی التهابی) مشاهده می شوند. به ویژه انقباضات بسیار شدید برونگرا می توانند موجب آسیب عضلانی شده و تشخیص شاخصهای زیستی خستگی یا آسیب عضلانی را به طور جداگانه مشکل می سازد [12]. عضله اسکلتی در حال انقباض میوکاینها را برای ایجاد یک محیط ضدالتهابی سیستمیک علیه واکنش التهابی رها میکند. میوکاینهای تولید شده به وسیله عضله شامل IL6 ، IL8، IL15، و BDNF میباشند. IL-6 نقش متابولیکی و ضد التهابی دارد، در فعالیتهای ورزشی بیش از سایتوکاینهای دیگر افزایش مییابد [13]. در رابطه با IL-6 تحقیقات مختلفی انجام شده است. در ورزشکاران استقامتی مقدار آن در پاسخ به 4 هفته تمرین شدید افزایش پیدا کرد. همچنین در مطالعه روی آزمودنی های کم تحرک و تمرین کرده سطوح این میوکاین به دنبال انقباضات ایزومتریک و خستگی مکانیکی افزایش پیدا کرد. هنگامی که IL-6 نوترکیب تزریق شد اجرای دوندگان استقامت مختل شد و احساس خستگی در دوندگان تمرین کرده افزایش یافت. این نتایج از نقش احتمالی IL6 در خستگی حکایت میکند [2].
برای کاهش خستگی ناشی از ورزش و فعالیت بدنی از روشهای مختلفی استفاده شده است، یکی از این روشها استفاده از مکملهای غذایی مجاز میباشد. کوآنزیم Q10 (CoQ10) که به اسامی دیگر مثل یوبیکوئینون، کوآنزیم Q و یوبی دکارنون نیز نامیده میشود، یک ماده محلول در چربی و ویتامین مانند و آبگریز است در واقع در غشای فسفولیپیدی قرار دارد و بیشتر در سلولهای یوکاریوت (عمدتاً در میتوکندری سلول) تولید میشود و برای عملکرد سلول ضروری است. CoQ10 از اجزاء زنجیره انتقال الکترون بوده و در تنفس هوازی سلولی و تولید انرژی به صورت ATP نقش دارد و همچنین فعالیت میتوکندری مربوط به سنتز ATP را افزایش میدهد [4]. خستگی یکی از نشانه رایج در بیماری است اما در افراد سالم نیز مشاهده میشود، اخیراً استفاده از مکملهای مقابله کننده برای کاهش خستگی افزایش یافته است. خستگی را میتوان به عنوان اختلال در شروع یا استمرار فعالیت اختیاری تعریف کرد. خستگی به دو نوع خستگی ذهنی و بدنی تقسیم میشود. از این رو محققین آثار CoQ10 را به عنوان یک ماده ضد خستگی در خلال فشار بدنی در افراد سالم مورد بررسی قرار دادهاند. با توجه به اینکه نتایج متناقض از این تحقیقات گزارش شده است احتمال میرود که مقدار مصرفی CoQ10 کافی نبوده باشد. بنابراین یکی از اهداف مطالعه حاضر بررسی آثار ضد خستگی مکمل خوراکی CoQ10 می باشد.
با بررسی پژوهشهای انجام شده مشخص میشود مطالعات انجام شده روی BDNF آثار تمرینات مقاومتی و استقامتی را مورد بررسی قرار دادهاند و تاکنون مطالعه ای در زمینه نقش تمرین پلیومتریک برBDNF به عنوان نوروتروفیک عصبی و سایتوکاین IL-6 به عنوان یک شاخص خستگی و بررسی رابطه بین آنها تاکنون مطالعه ای یافت نشده است. از آنجایی که تا به حال هیچ تحقیقی تأثیر همزمان ورزش پلیومتریک و مصرف مکمل Q10 را بر سطوح سرمی BDNF و IL6 و عملکرد ورزشی (هوازی و بیهوازی) دختران فعال بررسی نکرده است ما در این تحقیق برآنیم تأثیر همزمان این دو را بررسی کنیم. در نتیجه، این سوالات مطرح میشود: آیا تمرینات پلیومتریک سطوح BDNF و IL6 سرم و عملکرد بیهوازی را تغییر میدهد؟ آیا مصرف مکمل Q10 سطوح BDNF و IL6 سرم و عملکرد بیهوازی و را تغییر میدهد؟ آیا ترکیب تمرینات پلیومتریک و مکمل یاری Q10 سطوح BDNF و IL6 گردش خون و عملکرد بیهوازی را تحت تأثیر قرار میدهد؟
ا-3. اهمیت و ضرورت پژوهش
موفقیت در بسیاری از ورزشها تا حد زیادی به توان انفجاری پای ورزشکاران و قدرت عضلانی آنان بستگی دارد؛ یعنی ورزشکار باید قادر باشد تا آنجا که میتواند سریع و با نیروی زیادی از قدرت خود استفاده کند [14]. با توجه به نقش توان بی هوازی در اکثر فعالیتهای ورزشی، ارزیابی عملکرد ورزشی توجه ویژهای به خود معطوف داشته است. مطالعات اخیر شروع به بررسی این مورد کردهاند که چگونه تمرین میتواند عملکرد شناختی را در انسانها تحت تاثیر قرار دهد. توانایی تمرین برای گسترش عملکرد طی فرایند یادگیری و حافظه و همچنین تحریک نوروژنز هیپوکامپ در حیوانات، تلاشهایی را در جهت درک مکانیسم های مولکولی آن ها برانگیخته است، زیرا چنین دانشی می تواند در فرمول بندی استراتژیهای موثر برای جلوگیری از زوال شناختی، بویژه طی پیری مفید باشند [15]. هر چند در ارتباط با تأثیر تمرینات مختلف ورزشی بر غلظتهای BDNF اطلاعات ضد و نقیضی وجود دارد اما به نظر میرسد که ورزش همراه با مصرف مکملهای غذایی مجاز با تأثیر بر سیستم عصبی، در بهبود عملکرد مغزی و عملکرد ورزشی دارد به طوری که مقاومت علیه عوامل التهابی که منجر به افسردگی و پیری زودرس می شود را افزایش می دهد. شواهد جدید نشان می دهند که نروتروفینها در تغییر انتقال سیناپسی ناشی از فعالیت مشارکت می کنند. سنتز و رهایی نوروتروفین به وسیله فعالیت نرونی تنظیم میشود و نوروتروفینها به طور مستقیم کارایی سیناپس را بهبود میبخشند. میوکاینهای تولید شده به وسیله عضله شامل IL-6، IL-8، IL-15، و BDNF میباشند. در رابطه با IL-6 تحقیقات مختلفی انجام شده است. به طور اختصاصی BDNF توسط نرونهای حرکتی و تارهای عضلانی تولید میشوند و میتوانند بر انتقال عصبی عضلانی تأثیر بگذارند. فعال شدن گیرندههای پیش سیناپسی BDNF یا NT4 میتواند رهایی استیل کولین را در خلال یک فعالیت تکراری افزایش دهد و تأثیر نارسایی انتقال عصبی عضلانی در خستگی عضلانی را کاهش دهد [16]. برای کاهش خستگی ناشی از ورزش و فعالیت بدنی از روشهای مختلفی استفاده شده است، یکی از این روشها استفاده از مکملهای غذایی مجاز میباشد. کوآنزیم Q10 (CoQ10) که به اسامی دیگر مثل یوبیکوئینون، کوآنزیم Q و یوبی دکارنون نیز نامیده میشود، برای عملکرد سلول ضروری است. از این رو محققین آثار CoQ10 را به عنوان یک ماده ضد خستگی در خلال فشار بدنی در افراد سالم مورد بررسی قرار دادهاند. با توجه به اینکه نتایج متناقض از این تحقیقات گزارش شده است احتمال میرود که مقدار مصرفی CoQ10 کافی نبوده باشد. بنابراین یکی از اهداف مطالعه حاضر بررسی آثار ضد خستگی مکمل خوراکی CoQ10 میباشد. در این میان مطالعهای که به بررسی همزمان اثرات تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q10 بر غلظت سرمی BDNF و IL-6 پرداخته باشد، یافت نشده است. تمرینات پلیومتریک در حال حاضر به طور گسترده ای توسط مربیان و ورزشکاران رشته های گوناگون ورزشی پذیرفته شده و مورد استفاده قرار میگیرد. لذا پژوهش حاضر به بررسی همزمان اثرات تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q10 بر غلظت سرمی BDNF ، IL-6 و عملکرد ورزشی دختران فعال میپردازد.
1-4. اهداف پژوهش
1-4-1. هدف کلی: تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک با و بدون مصرف مکمل Q10 بر عملکرد ورزشی و BDNF و IL6 سرم دختران فعال.
1-4-2. اهداف ویژه
1-5. فرضیات پژوهش
1-6. پیش فرضهای تحقیق
– آزمودنیها از سلامت جسمانی برخوردار بودند.
– رعایت توصیههای تغذیه ای
– ابزاراندازهگیری وآزمون از روایی لازم بر خوردار بودند.
1-7. محدودیتهای پژوهش
1-7-1. محدودیتهای قابل کنترل
1-7-2. محدودیت غیر قابل کنترل
1-8. تعریف واژهها و اصطلاحات پژوهش
فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز (BDNF)
فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز (BDNF) پرتئین دایمر 119 اسید آمینهای به وزن KDa 5/13 است که از نظر ساختاری با فاکتور رشد عصبی شبیه است. پروتئین محافظ مغز و یکی از فاکتور های خانوادهی نروتروفین میباشد. در تمایز نورونی و بقاء، همچنین در شکل پذیری سیناپسی و انواع مشخص یادگیری و حافظه مهم است.
تمرین پلیومتریک
تمرین پلیومتریک از انواع تمرینات مقاومتی به شمار می رود بطور گستردهای در افزایش قدرت و حداکثر قدرت در مدت زمان کوتاه (توان) استفاده میشود. شامل دو مرحله درونگرا و برونگرا می باشد و برای بالا بردن توانایی پرش ورزشکاران استفاده میشود. در این تحقیق پروتکل تمرینات پلیومتریک شامل 10 حرکت بود که این تمرینات به مدت 4 هفته و 3 جلسه در هفته انجام شد.
مکمل Q10
کوآنزیم Q10 (CoQ10) که به اسامی دیگر مثل یوبیکوئینون، کوآنزیم Q و یوبی دکارنون نیز نامیده میشود، یک ماده محلول در چربی و ویتامین مانند و آبگریز است در واقع در غشای فسفولیپیدی قرار دارد و بیشتر در سلولهای یوکاریوت (عمدتاً در میتوکندری سلول) تولید میشود و برای عملکرد سلول ضروری است.CoQ10 از اجزاء زنجیره انتقال الکترون بوده و در تنفس هوازی سلولی و تولید انرژی به صورت ATP نقش دارد و همچنین فعالیت میتوکندری مربوط به سنتز ATP را افزایش میدهد [4].
اینترلوکین-6
اینترلوکین-6 (IL -6)، این سایتوکاین توسط منوسیتها، ماکروفاژها، سلولهای اندوتلیال، فیبروبلاستها و سایر سلولها در پاسخ به تحریکات التهابی ترشح میشود. اثرات التهابی آن مشابه TNF-α و IL-1 است. و باعث القای پاسخ فاز حاد و ایجاد تب میشود. سایتوکاینها، پپتیدها یا پروتئینهایی هستند که توسط سلولهای دستگاه ایمنی تولید و رها میشوند که نقش اصلی را در پاسخهای التهابی به محرکهای پاتولوژی مانند التهاب و آسیب بافتی ایفا میکنند. این سیتوکین تنظیم کنندۀ فرایندهای التهابی بسیاری از جمله تحریک میانجیهای پیش التهابی (IL -10, IL -1ra و کورتیزول) و پروتئینهای مرحلۀ حاد (CRP) و همچنین مهار بازخورد “آماده باش” سیتوکینهاست. همچنین IL-6 بیش از هر سیتوکین دیگری در اثر ورزش تولید میشود و بدون حضور التهاب توسط بافت چربی و عضله در حال انقباض ترشح میشود [17].
توان بی هوازی و عملکرد ورزشی
توان بیهوازی به دو صورت بدون اسید لاکتیک که توانایی تمام عضلات به تولید نیروی بیشتر و با سرعت زیاد در حرکات کوتاه انفجاری برای مدت زمان کوتاه، و توان بیهوازی با اسید لاکتیک توانایی تمام عضلات به تولید نیروی بیشتر و با سرعت زیاد در حرکات کوتاه انفجاری برای مدت نسبتاً طولانی تعریف میشود. این توان بی هوازی در بسیاری از رشته های ورزشی کاربرد داشته و امروزه بسیار مورد توجه مربیان و ورزشکاران قرار گرفته است. قدیمی ترین آزمون برای فعالیت عضلانی کوتاه مدت پرش عمودی است. همچنین آزمون تعریف شده وینگیت برای اندازه گیری اوج و میانگین توان بی هوازی و شاخص خستگی نیز برای ارزیابی عملکرد بیهوازی ورزشی کاربرد دارد.
در فصل اول که کلیات نام دارد شروع می شود، همچنین در این فصل مفاهیم کلیدی و اهداف و فرضیه های تحقیق هم گفته می شود. در فصل دوم مبانی نظری به همراه بررسی منابع و تحقیقات پیشین در مورد موضوع صورت می گیرد. فصل سوم این مطالعه، متدولوژی پژوهش به همراه مراحل اجرا را با ذکر جزئیات بازگو خواهد کرد. در فصل چهارم، نتایج تحقیق آورده می شود و در فصل پنجم نتیجه گیری و بحث می آید و پیشنهاداتی ارائه می شود.
1-1- بیان مسأله
ورزش معلولین به خاطر کیفیت مسابقات بینالمللی و نتایج بدست آمده توسط این ورزشکاران، پیشرفت برجستهای در ایران و اکثر کشورهای جهان داشته است که این پیشرفت، توجه محققان به ابعاد ورزش معلولین را امری ضروری ساخته است. عوامل مختلفی در بهبود عملکرد ورزشی نقش دارند که وضعیت تغذیهای نیز از جمله این عوامل میباشد. تغذیه مناسب میتواند مولفه کلیدی در سلامتی، توده بدنی، ترکیب بدن، مقدار انرژی در دسترس در طول تمرین، ریکاوری بعد از فشار بدنی و نتایج ورزشی به ویژه برای ورزشکاران معلول باشد چرا که معلولین بیش از ورزشکاران غیرمعلول در معرض استرس، خستگی، و عملکرد ضعیف قرار دارند (جکسون و فردریکسون، 1979؛ گاتمن، 1976). با این حال درباره مشکلات و نیازهای تغذیهای ورزشکارانی که دارای معلولیتهای جسمانی میباشند اطلاعات اندکی دردسترس میباشد (راستمنش و همکاران، 2007؛ گومس، ریبریو و سوارس، 2005). بخش وسیعی از اطلاعات موجود در ارتباط با تأثیرات تغذیهای بر سلامتی افراد معلول و بر عملکرد ورزشی تمرکز داشته است که معدود بودن مطالعاتی که به ارزیابی مصرف غذایی افراد و ورزشکاران معلول پرداخته باشد نتیجهگیری از آن را محدود ساخته است (لوین، ناش، گرین، شی، آررونیکا، 1992؛ گومس و همکاران، 2005). براساس مطالعات، اضافه وزن و چاقی مشکل اصلی معلولین عادی (کردیبایلو، 1996) و ورزشکار (گومس و همکاران، 2005) است. بعنوان مثال کردیبایلو (1996) وضعیت تغذیهای 68 قطع عضو اندام تحتانی غیرورزشکار را ارزیابی کرد. نتایج مطالعه وی نشان داد، معلولینی که دچار درشت نی تغییر شکل یافته، استخوان رانی تغییر شکل یافته و معلولیت دو طرفه بودند نسبت به گروه کنترل به ترتیب 7/75، 6/114 و 7/132 درصد چربی زیرپوستی و 4/45، 8/61 و 6/65 درصد سطح چربی داخلی بیشتری داشتند. در این تحقیق بطور متوسط 50 درصد از معلولین مورد مطالعه دچار چاقی بودند. در بازیکنان فوتبال قطع عضو نیز چربی زیرپوستی بیش از حد گزارش شده است (گومس و همکاران، 2005). همچنین زیادی چربی زیرپوستی معلولین قطع عضو در مقایسه با ورزشکاران غیرقطع عضو، به ویژه در حدود ناحیه شکمی (7/22 به 7/10 میلیمتر) گزارش شده است (اوزکاکار و همکاران، 2003؛ گایدا و همکاران، 1996). این موضوع میتواند در ارتباط با تغییرات بوجود آمده در الگوهای حرکتی و کاهش سطح فعالیت روزانه (والترز و مالروی، 1999) ویا در ارتباط با کمبود دانش تغذیهای در معلولین (راستمنش و همکاران، 2007) باشد. به هر حال با توجه به محدود بودن مطالعات صورت گرفته به ویژه در رشته دو و میدانی تحقیق حاضر در نظر دارد تا وضعیت تغذیهای، ترکیب بدن و برخی از شاخص های آمادگی جسمانی و حرکتی تیم ملی دو و میدانی جانبازان و معلولین ایران را مورد مطالعه قرار دهد.
1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق
معلولیت به عنوان یک پدیده اجتماعی از ادوار گذشته تاکنون در جوامع وجود داشته است، بطوریکه از نظر شناخت موجودیت و روابط فیمابین اجتماعی نیز همیشه به عنوان یک مشکل اساسی مطرح بوده و بین تکامل اجتماعی و علمی بشر از یک سو و وضع اجتماعی افراد معلول از سوی دیگر روابط ثابتی وجود نداشته است. با پیدایش ضایعه و بروز نشانه های ضعف جسمانی، اتکای افراد معلول بر خویشتن متزلزل گردیده و احساس نیاز به دیگران و وابستگی به غیر ظاهر شده و به مرور قوت می یابد. یافته های جدید موید آن است که ورزش با بهبود شرایط روانی از جمله شرایط احساسی و خودشناسی ارتباط نزدیک دارد و تمرینات بدنی وسیله ای مناسب برای دستیابی به شرایط مناسب ذهنی و روانی است. امروزه برای جوامع انسانی به اثبات رسیده است که سازگاری بهتر با محیط نیاز به تعادل آمادگی جسمانی و ترکیب بدنی در فرد دارد و چنانچه افراد از نظر وضعیت جسمانی و ترکیب بدنی شرایط مساعدی نداشته باشند معمولا در فعالیت های خود نیز موفق نمی باشند، بخصوص اینکه به ورزش حرفه ای نیز مشغول باشند.
با توجه به اینکه سلامت یا بیماری هر یک از ابعاد جسمی یا روانی انسان در دیگری موثر است، درک کامل مفهوم سلامت در انسان مستلزم شناخت معنای سلامت روانی و جسمانی است. آگاهی فرد معلول نسبت به ترکیب بدن خود و همچنین آمادگی جسمانی که دارد در شکل گیری خودآگاهی وی موثر است که این خودآگاهی می تواند در انتخاب و یا ادامه فعالیت هایش موثر باشد. بنابراین نتیجه این مطالعه می تواند دیدگاه های جدیدی را برای وضعیت تغذیه ای معلولین و ترکیب بدنی آنها ایجاد کرده و اطلاعات مفیدی در مورد آمادگی جسمانی آنها می دهد.
1-3- اهداف تحقیق
هدف کلی این تحقیق بررسی وضعیت تغذیهای، ترکیب بدنی و متغیرهای آمادگی جسمانی و حرکتی تیم ملی دو و میدانی جانبازان و معلولین بانوان ایران
1-4-اهداف اختصاصی
1- ارزیابی وضعیت تغذیه ای تیم ملی جانبازان و معلولین بانوان ایران.
2- اندازه گیری متغیرهای آمادگی جسمانی و حرکتی
شامل: توان هوازی و بی هوازی، انعطاف پذیری – تعادل – دراز نشست . آزمون استقامت درقدرت، آزمون قدرت پنجه.
3- اندازه گیری ترکیب بدنی شامل : درصد چربی
1-5-فرضیه های تحقیق
1-وضعیت تغذیه ای تیم ملی جانبازان و معلولین بانوان ایران باهم متفاوت است.
2-متغیرهای آمادگی جسمانی و حرکتی تیم ملی جانبازان و معلولین بانوان ایران باهم متفاوت است.
3-ترکیب بدنی تیم ملی جانبازان و معلولین بانوان ایران باهم متفاوت است.
1-6- قلمرو تحقیق
مکان انجام این تحقیق در ایران و شهر تهران می باشد.
دوره زمانی انجام این تحقیق از فروردین 1390 تا شهریور 1390 می باشد.
این مطالعه به بررسی وضعیت تغذیهای، ترکیب بدنی و برخی از شاخص های آمادگی جسمانی و حرکتی تیم ملی دو و میدانی جانبازان و معلولین بانوان ایران می پردازد.
1-7-محدودیتهای تحقیق
1-عدم اطمینان از دقت کامل شرکت کنندگان در پاسخ به ارزیابی وضعیت تغذیه ای و آمادگی جسمانی.
2-عدم امکان کنترل شرایط روانی شرکت کنندگان در زمان ارزیابی.
1-8- تعاریف مفهومی و عملیاتی مفاهیم کلیدی
تعاریف مفهومی:
ترکیب بدنی: عبارت است از تشریح بدن بر حسب عضله، استخوان، چربی و دیگر عناصر در رابطه با آمادگی تندرستی، ترکیب بدنی عبارت است از درصدی از وزن بدن که ترکیبی از چربی در مقایسه با بافت بدون چربی یا بافت نرم است. درصد بالای چربی بدن عامل مهمی در فقدان آمادگی تندرستی است و به عنوان یکی از فاکتور های بیماری زا مطرح می باشد برای بهبود ترکیب بدنی میتوان با اصلاح شیوه زندگی ، مقدار چربی بدن را کاهش داد.
وضعیت تغذیه ای: عبارت است از عادت های تغذیه ای فرد در یک مدت معین که شامل گروه های مختلف غذایی می باشد.
آمادگی جسمانی و حرکتی:
آمادگی جسمانی عبارت است از توانایی انجام کارهای روزانه با قدرت وچابکی بدون احساس خستگی مفرط و داشتن انرژی ذخیره ی کافی برای پرداختن به کارهای تفریحی در اوقات فراغت و رویارویی با اتفاقات غیر منتظره. آمادگی جسمانی یعنی داشتن قلب، عروق خونی، ریه و عضلات سالمی که فرد بتواند به بهترین نحو، کارها و وظایف محوله اش را انجام داده و با شور و نشاط در فعالیتهای ورزشی و تفریحات سالم شرکت کند. باید توجه داشت این تعریف شامل عامه مردم میشود. اما زمانی که صحبت از بخش ورزشی و ورزشکار در میان باشد،عواملی چون تغذیه مناسب و کافی، نوع کار، میزان استراحت، نداشتن اضطراب و فشارهای عصبی بسیار با اهمیت بوده و نمیتوان نقش آنها را در برنامه یک ورزشکار نادیده انگاشت.
تعاریف عملیاتی:
ترکیب بدنی: در این مطالعه نمره ای است که نمونه آماری از تست های مربوطه دریافت می کنند.
وضعیت تغذیه ای: در این مطالعه نمره ای است که نمونه آماری از پرسشنامه مربوطه دریافت میکنند.
آمادگی جسمانی و حرکتی: در این مطالعه نمره ای است که نمونه آماری از تست های مربوطه دریافت می کنند.
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
به طور اخص، معلولیت به دلیل اختلالی که در کارکرد و ساختار جسمانی یا ذهنی انسان ایجاد میکند، تهدیدی برای سلامت او تلقی میشود. با توجه به تعریفی که جامعه از مفاهیم «سلامتی» و «بیماری» ارائه میدهد، معلولیت به دلیل ناهنجاری در کارکرد جسمانی فرد، محدودیتهایی را برای فرد ایجاد میکند و ادامه فعالیت فردی و اجتماعی را به گونهای که افراد سالم انجام میدهند، با مشکل مواجه میسازد. از این طریق، به معیارهایی که جامعه با آنها مفهوم «سلامتی» -سلامت زیستن- را معنا و ارزیابی میکند، لطمه میزند، در چنین شرایطی به فرد معلول به گونه غیر متعارف نگریسته میشود، زیرا سلامتی و سالم زیستن، یک حالت معمولی و بهنجار و بیماری و معلولیت یک حالت نابهنجار تلقی میگردد.
به طور کل غذایی که ما مصرف میکنیم تأثیری حیاتی بر سلامت ما بر جای میگذارد و میتواند تأثیر مستقیمی برتوانایی ما در لذت بردن از زندگی بگذارد. انتخاب غذایی مناسب میتواند سلامت ما را ارتقاء ببخشد و حفظ کند از برخی بیماریهای مزمن پیشگیری کرده، سایر بیماریها را درمان کند و به بهبود صدمه دیدگیها کمک کند. مشکلات مربوط به تغذیه به خصوص برای آنهایی که تجربه بیماریهای روانی، سوء مصرف مواد، ناتوانیهای رشدی و مسائل از این دست دارند، مهم است. برای مثال در اشخاص با ناتوانیهای خاص ممکن است جذب برخی مواد مغذی دچار مشکل شود.
در این فصل مبانی نظری مربوط به تحقیق گفته می شود و مطالعات گذشته مرتبط با موضوع مورد بررسی قرار می گیرد.
2-1- وضعیت تغذیه ای معلولین
افرادی که دارای ناتوانی های فیزیکی(معلولیت) هستند، در نتیجه یک نقص ، به طور کاملیا تا حدی توانایی مراقبت از خود را برای انجام کارهای ضروری ، انجام یک زندگی طبیعی و یا زندگی اجتماعی، از دست می دهند. ناتوانی های بدنی وفیزیکی ، مشکلاتی در تغذیه این افراد نیز ایجاد می کند. اینگونه افراد ممکن است به هیچ عنوان توانایی خرید غذا را نداشته باشند یا حتی نتوانند غذا را در دهان خود نگه دارند ؛ همچنین برای تهیه غذای مناسب و خرید آن نیز ممکن است ، به دلیل داشتن مشکلات حرکتی، با سختی های بسیاری مواجه باشند. علاوه بر مشکلات فوق، دپرسیون( افسردگی) نیز باعث کاهش اشتها می گردد. این افراد ، ممکن است حتی توانایی عمل بلع یا جویدن غذا را نداشته باشند. در مراکز نگهداری معلولین نیز، معمولاً غذا جذاب نبوده و ظاهر دلپذیری ندارد و یا ممکن است سرد و یا کلاً باب میل افراد نباشد. امکان دارد برای غذا خوردن کمکی نداشنه باشند و یا فرد مددکار ، غذا را سریع یا آهسته داده و در نتیجه معلول نتواند زمان کافی برای خوردن کامل غذا داشته باشد (کریمی، 1388).
2-2- اصول مراقبت تغذیهای در معلولان فیزیکی
به طور کلی معلولیتها دو نوع هستند: 1) معلولیت فیزیکی 2) معلولیت ذهنی.
فردی دارای معلولیت فیزیکی است که توانایی مراقبت یا انجام کارهای ضروری زندگی خود را به علت نقص عضو نداشته باشد و زندگی اجتماعی او دچار نقصان شده باشد. معلولیتهای فیزیکی از طیف وسیع و متنوعی برخوردار است که شامل موارد زیر است: (قاسمی و همکاران، 1388).
1)فلج نیمه بدن 2) فلج قسمت انتهایی بدن 3) فلج کل بدن 4) بیماری ام.اس 5) التهاب مفاصل یا آرتریت روماتویید 6) بیماری پارکینسون 7) نابینایان
ناتوانیهای فیزیکی مشکلاتی را در امر تغذیه افراد به وجود میآورد، از جمله اینکه: 1) ممکن است این افراد به دلیل ناراحتیهای روحی برای غذاخوردن تلاش کافی انجام ندهند. یا به دلیل مشکلات حرکتی برای تهیه مواد غذایی و مهیاکردن آن دچار مشکلات بسیاری شوند. 2) ممکن است این افراد در مراکز خاصی نگهداری شوند و نارضایتی از غذای ارایه شده و ارتباط نامطلوب با مددکار اجتماعی و محیط سرو غذا به افسردگی و متعاقب آن بیاشتهایی آنان منجر شود که در نهایت به کاهش دریافت مواد غذایی و سرانجام سوءتغذیه منجر شود.
مشکلات تغذیهای معلولان فیزیکی:
1)سوءتغذیه: درجه و شدت سوءتغذیه باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد و مکملهای پرانرژی و مولتیویتامین و مینرال برای درمان اینگونه افراد درنظر گرفته شود.
2)از دست دادن آب بدن: یک مشکل عمده معلولان از دست دادن آب بدن است که در اثر مایعات کافی دریافت نکردن یا بیمیلی به نوشیدن یا نداشتن حس مطمئن در این اشخاص روی میدهد. علاوه بر آن، ممکن است این اشخاص به تنهایی قادر به نوشیدن نباشند که باید به طور عمده به آنها آب داد. زیرا دریافت مایعات به میزان کافی از عفونتهای ادراری و سنگهای کلیوی جلوگیری میکند.
3)بیاشتهایی: بیاشتهایی میتواند در اثر افسردگی و جذابنبودن غذا و یا به علت وجود زخم بستر که ناشی از نداشتن تحرک کافی است و ناتوانی ورزشی ایجاد شود. علاوه بر آن، یبوست که مشکل شایعی در میان معلولان فیزیکی است نیز میتواند به بیاشتهایی منجر شود.
4)کمبود ویتامینها: در این بیماران استفاده همیشگی از غذاهای نرم و پرهیز از مصرف میوهها و سبزیهای تازه به کمبود ویتامینها، به ویژه ویتامین C منجر میشود.
5)چاقی: در میان معلولان کنترل وزن بخش مهمی از مراقبتهای تغذیهای را به خود اختصاص میدهد. زیرا ممکن است این افراد از یک سو به دلیل پرخوری و از سوی دیگر، به دلیل نداشتن تحرک کافی دچار چاقی شوند. از این رو رژیم غذایی باید با دقت تنظیم شود تا مواد مغذی مورد نیاز این افراد بدون دریافت کالری اضافی هر روز مورد مصرف آنان قرار گیرد.
6)یبوست: اغلب اشخاص مبتلا به معلولیت فیزیکی به دلیل کاهش قدرت تحرک و کاهش توانایی عضلات دچار کاهش حرکات دودی رودهای و متعاقب آن اختلال در دفع و یبوست میشوند.
7)مصرف مقادیر بالایی از داروهای ملین: این افراد اغلب به دلیل ابتلا به یبوست از مقادیر زیادی داروهای ملین استفاده میکنند که به اختلال در جذب مواد غذایی و در طولانیمدت به کمبود تغذیهای منجر میشود. از طرف دیگر، به علت وابستگی به این داروها، حرکات طبیعی دودی روده کاهش پیدا کرده و یبوست دایمی پیدا میکنند و تنها با مصرف این داروها میتوانند دفع مناسبی داشته باشند (صمیمی راد، 1389).
برای پیشگیری از یبوست رعایت نکات زیر ضروری است:
1) دریافت فراوان مایعات به میزان دو تا سه لیتر در روز
2)منظمکردن زمان دفع مدفوع: که در این حالت میتوان برای تحریک عمل دفع از آب ولرم و ماساژ شکم استفاده کرد.
3) استفاده از مقادیر کافی فیبر غذایی در برنامه رژیم روزانه
4)استفاده از میوههایی مانند م یوههای دارای هسته چوبی مانند هلو، گیلاس و زردآلو و مصرف آب آلو در صبح ناشتا در درمان یبوست موثرند.
در کنار تمامی مشکلات ذکر شده میتوان با بهبود وضعیت تغذیهای و کیفیت غذا این مشکلات و آسیبهای ثانویه را به حداقل رساند. به طور مثال، در مراکز نگهداری خاص این افراد به کیفیت و ظاهر غذا توجه ویژهای شود. علاوه بر آن، محل صرف غذا باید دلپذیر باشد تا سبب افزایش اشتها شود و غذاها به صورت گرم و با تزیینات ارایه شود تا میل به خوردن را افزایش دهد و در کنار آن طراحیهای ویژهای روی وسایل غذاخوری معلولان صورت گیرد. برای مثال، از لیوانهای نیدار استفاده شود تا بیمار به تحرک وادار شود و حس استقلال و اعتماد به نفس پیدا کرده و بتواند تا حدی بدون کمک دیگران غذایش را مصرف کند.
2-3- ترکیب بدنی و اهمیت آن
ترکیب بدنی عامل مهمی در تندرستی و آمادگی جسمانی است. چاقی و لاغری مفرط امید به طول عمر را کاهش می دهد. چاقی منشا بیماری هایی از جمله سکته قلبی، دیابت نوع دوم، فشارخون، برخی سرطان ها، بیماری های مفصلی و ریوی است. عوامل ترکیب بدنی شامل مایعات بدن، مواد معدنی، پروتئین و چربی است که به توده چربی و توده بدون چربی تقسیم می شوند (امامی و همکاران، 1389).
2-4- آمادگی جسمانی و حرکتی
آمادگی جسمانی عبارت است از برخورداری از قلب، عروق خونی، ریه و عضلات سالمی که فرد بتواند به بهترین نحو، کارها و وظایف محوله اش را انجام داده و با شور و نشاط در فعالیتهای ورزشی و تفریحات سالم شرکت کند (امامی و همکاران، 1389). باید توجه داشت این تعریف شامل عامه مردم می شود. اما زمانی که صحبت از بخش ورزشی و ورزشکار در میان باشد،عواملی چون تغذیه مناسب و کافی، نوع کار، میزان استراحت، نداشتن اضطراب و فشارهای عصبی بسیار با اهمیت بوده و نمی توان نقش آنها را در برنامه یک ورزشکار نادیده انگاشت.
عوامل مهم آمادگی جسمانی عبارت انداز: استقامت قلب و ریه ، قدرت عضلانی ، استقامت عضلانی انعطاف پذیری ، سرعت ، چابکی ، هماهنگی عصب و عضله ، توان ( قدرت انفجاری) ، تعادل ، ترکیب بدنی ( در صد چربی ) و مسائل روانی
استقامت
استقامت را می توان توانایی مقاومت در مقابل خستگی دانست ، استقامت دو مولفه ی مهم دارد : استقامت عمومی و یا آمادگی دستگاه گردش خون و تنفس و استقامت موضعی عضلات.
استقامت عمومی
به قابلیت ادامه ی انقباض و یا دوام فعالیت همه جانبه ی بدن استقامت عمومی می گویند. پروفسور «جاکولف» دانشمند روسی استقامت عمومی را چنین تعریف می کند:
استقامت عمومی بدن عبارت است از قابلیت عمومی بدن برای انجام فعالیت نسبتا طولانی در حالی که فعالیت از نظر متابولیسم به طور متعادل انجام شود، به این معنی که اکسیژن جذب شده مورد نیاز به همان اندازه که بدن برای انجام فعالیت مصرف می نماید، موجود باشد (قاسمی و همکاران، 1388).
این حالت را که تحت عنوان آن میزان اکسژن دریافت شده و اکسیژن مصرفی به صورت متعادل باشد، حالت « استدی استیت » می نامند. اعتقاد بر این است که از نظر فیزیولوژیکی استقامت عمومی بدن نقش مهمی در سطح آمادگی جسمانی دارد زیرا استقامت گردش خون و تنفس ارتباط مستقیمی با آمادگی جسمانی دارد و هر رشته ی ورزشی به مقدار متناسبی از این فاکتور نیازمند است.
استقامت موضعی عضلات
به قابلیت تکرار انقباض یا ادامه فعالیت یک یا گروهی از عضلات استقامت موضعی عضلانی اطلاق می شود. این نوع استقامت به مقدار زیادی به قدرت شخص بستگی دارد، در حالی که استقامت عمومی بدن به بهبود کار دستگاه گردش خون و تنفس مربوط می شود خستگی ناشی از این گونه فعالیت ها اغلب منحصر به همان موضع فعال می باشد.
حال به بیان فاکتورهای آمادگی جسمانی که شامل 4 فاکتور بوده، می پردازیم و هر چه این فاکتورها در ورزشکاران بالاتر باشد، در بازدهی مهارت های ورزشی آنها تاثیر بسزایی دارد. مهم ترین این فاکتورها، استقامت قلبی و ریوی و یا به عبارت دیگرهمان نام آشنای “توان هوازی” است. یعنی جذب اکسیژن به مقدار کافی جهت فعالیت های طولانی، داشتن قلب قوی جهت رساندن خون کافی در هنگام فعالیت های سنگین و طولانی مدت مثل دوهای بلند (ماراتن) قایقرانی در مسافت های زیاد.
اما دومین فاکتور، انعطاف پذیری است، این فاکتور اجازه می دهد تا عضلات در وسیع ترین دامنه حرکتیشان حول مفصل به حرکت درآیند، این فاکتور تقریباً در تمامی ورزش ها مورد نیاز بوده و قابلیت تحرک پذیری را بالا می برد. مانند حرکات ورزش ژیمناسیک و باله.
فاکتورهای سوم و چهارم به ترتیب عبارتند از قدرت عضلانی که به معنای به کار بستن نیرو وانرژی حاصله از عضلات در حین اجرای فعالیت ها است(حدود45/0از وزن بدن هر فرد را عضلات تشکیل می دهند). در ورزش های قدرتی مانند وزنه برداری و پاورلیفت بیشتر مورد استفاده بوده و تقویت می شود. استقامت عضلانی که به معنی به کارگیری یک عضله یا گروهی از عضلات برای انجام یک سری انقباضات مداوم در مدتی نسبتاً طولانی با کمترین احساس خستگی است و عمل کششی بارفیکس بهترین مثال برای این مورد است.
عناصر تشکیل دهنده آمادگی جسمانی:
1.توانایی قلبی و تنفسی
2.قدرت عضلانی
3.استقامت عضلانی
4.قابلیت انعطاف
5.ترکیب بدنی
توانایی قلبی – تنفسی (استقامت هوازی)
مهمترین عنصر تشکیل دهنده آمادگی جسمانی ،توانایی قلبی و تنفسی است.دستگاه قلبی ،تنفسی از دو سیستم1.قلبی عروقی.2.تنفس .تشکیل شده است.
قلب:
قلب عبارت است از تلمبه ای عضلانی که خون را از طریق دستگاه گردش خون به جریان وا میدارد، جهت جریان خون توسط دریچه های یک طرفه واقع در قلب کنترل میگردد.همه تارهای آن با یکدیگر مرتبط می باشند.لذا قلب به صورت یک تار واحد منقبض می شود.قلب دارای انقباض ذاتی موزونی است که از گره سینوسی دهلیزی در دهلیز راست آغاز شده و سپس به طرف گره دهلیزی بطنی جریان یافته و از آنجا در سراسر عضله قلب منتشر میگردد.برای اینکه انتقال گازهای خون بتواند نیازهای مورد لزوم بدن را هنگام تمرین کاملاٌ برآورده سازد دو تغییر اساسی در جریان خون ضروری است:1.افزایش در برون ده قلب.2.توزیع مکرر جریان خون از اندامهای غیرفعال به عضلات مخطط فعال.
تنفس:
وارد و خارج کردن هوا از ریه ها را تنفس گویند که هدف از آن تامین اکسیژن برای بافت ها و خارج کردن CO2 است.برای انجام این کار تنفس را می توان به چهار بخش عمده تقسیم کرد:
1.تهویه ریوی که به معنای ورود و خروج هوا بین محیط و حبابچه هاست.
2.دیفوزیون O2 و CO2 بین حبابچه ها و خون.
3.انتقال O2 و CO2 در خون و مایعات بدن به سوی سلولها و بالعکس.
4.تنظیم تنفس و سایر جنبه های تنفس
ریه ها را می توان به دو روش بزرگ و کوچک کرد:
1.به وسیله حرکت رو به پایین و رو به بالای دیافراگم برای دراز کردن یا کوتاه کردن حفره سینه.
2.به وسیله بالا بردن و پایین آوردن دنده ها برای زیاد یا کم کردن قطر قدامی –خلفی حفره سینه.
هنگام استراحت اکسیژن مورد نیاز چندان قابل توجه نیست.در تمرینات پیشینه مقدار مذکور افزایش نسبتاٌزیادی داشته ولی با این حال نمی توان به عنوان عامل محدود کننده ای در عملکرد ورزشی مورد توجه قرار گیرد.با انقباض عضلات دم و کم شدن فشارهای درون ریوی و درون جنبی هوا به داخل ریه ها هجوم می آورد.هنگام بازدم این فشار معکوس شده و هوا به شدت از ریه ها به خارج باز می گردد.هنگام تمرین انتشار O2 و CO2 از عرض غشاء حبابچه ای مویرگی و بافتی مویرگی افزایش پیدا می کند.
در یک وضعیت ایده آل باید حداقل سه جلسه تمرین آمادگی قلبی-تنفسی (برنامه پنج روز در هفته بهتر است)در برنامه گنجانیده شود.تمرینات قلبی-تنفسی باید آنقدر شدت داشته باشند که ضربان قلب را بین 60 تا 90 درصد ضربان قلب بالا ببرد،کسانی که آمادگی جسمانی کمتری دارند باید ضربان قلب هنگام تمرین را از سطح پایین تری شروع کنند.
زمان لازم نیز مانند شدت تمرین به نوع تمرین انجام شده بستگی دارد.برای تقویت استقامت قلبی –تنفسی لازم است حداقل 20 تا 30 دقیقه تمرین مداوم صورت گیرد (برجلو، 1389).
تمرین آمادگی قلبی-تنفسی برای فردی که دارای آمادگی جسمانی نسبی است باید 70 تا 75 درصد HRR باشد تا به درجه مطلوب دست یابد و کسی که آمادگی بیشتری دارد با HRR بیشتری تمرین کند.
تنها نوع تمرینات هوازی که حجم زیادی از هوا را برای تنفس لازم دارند برای تقویت قلبی تنفسی مفید هستند و فعالیت های هوازی ارزشمند باید گروه عضلات بزرگ را بکار گرفته و به صورت آهنگین انجام شوند.
عواملی که به توان هوازی تاثیر گذارند:
1.مونواکسید کربن حاصل از سیگار و هوای آلوده
2.ارتفاع بالا. 3.بیماری 4.چاقی
5.زندگی بی تحرک و کمبود فعالیت که ناشی از بالا رفتن سن است عامل عمده کاهش آمادگی جسمانی است.
6.هر عاملی که میزان فرو بردن ،انتقال یا استفاده از O2 را کاهش دهد،قدرت هوازی شخص را کاهش می دهد.
تمرینات توان هوازی:
دو | شنا | بالا رفتن از طناب | پله نوردی |
اسکی صحرایی | پاروزنی | دوچرخه سواری | راکتبال،فوتبال |
خیابان نوردی | پیاده روی | تمرین با موزیک |
انواع برنامه دو در آمادگی جسمانی:
1.دو استقامت گروهی:از این دو برای ایجاد هماهنگی و تقویت آمادگی جسمانی استفاده می کنند،هر گروه با سرعتی خواهد دوید که اثر آموزش لازم را برای گروه و تک تک افراد داخل در آن را فراهم آورد.
2.دو استقامت FARTLEK :شدت(سرعت)دویدن را در حین انجام تمرین تغییر می دهیم ،فرایند تند و کند کردن سرعت دو و استراحت همان فواید دو متناوب را داردو زمان دو و زمان استراحت ،هیچکدام اندازه گیری نمی شود.
3.دو متناوب به نوعی آموزشی پیشرفته است که به شخص امکان می دهد تا در زمان کوتاهی سطح آمادگی جسمانی خود را به طور چشم گیری افزایش دهد و بر سرعت دو خود بیفزاید.
4.دو جایگزین نفر آخر به اول :این تمرین شامل دو سرعت 40 تا 50 یاردی تقریباٌ با تمام قدرت می باشد و بیشتر مناسب دو دسته ای و گروهی است.
5.دو صحرایی:در طول فاصله معینی در مسیری خاص از روی زمین (فراز تپه یا وسط جنگل و یا هر منطقه نامنظم دیگر انجام می شود.
جایگزینهای تمرینات هوازی در آمادگی جسمانی:
1.شنا:جایگزین بسیار خوبی برای دو به حساب می آید و محاسن آن به شرح زیر است:
الف)به کارگیری تمام عضلات اصلی
ب)وضعیت قرار گرفتن بدن به نحوی است که بازگشت خون به مغز را تقویت می کند.
ج)کاهش وزن
2.دوچرخه سواری 3.اسکی صحرایی 4.تمرین باموسیقی
آمادگی عضلانی
آمادگی عضلانی دو مولفه دارد:
1.استقامت عضلانی-2.قدرت عضلانی
قدرت عضلانی و استقامت وابسته به عضلات و سیستم عصبی می باشد.لذا به بررسی ساختار و عملکرد تارهای عضلانی و چگونگی ارتباط آنها خواهیم پرداخت:
تقریباٌ 40 درصد بدن را عضلات اسکلتی و تقریباٌ 10 درصد دیگر را عضلات صاف و عضله قلبی تشکیل می دهد.اما در حال حاضر به طور عمده عضله اسکلتی مورد بحث قرار خواهد گرفت.عضله اسکلتی از فیبرهای متعددی با قطر 10 تا 80 میکرو متر ساخته شده اند هر تار (فیبر) عضلانی محتوی صدها تا هزاران میوفیبریل است و هر میوفیبریل حاوی1500 فیلامان میوزین و3000 فیلامان آکتین است و انقباض ،حاصل سرخوردن فیلامان های میوزین با فیلامانهای آکتین تولید می شود به انجام می رسد که در حال استراحت این نیروها مهار می شوند.(این نیروی مکانیکی از طریق آزاد سازی انرژی ATP موجبات سر خوردن را فراهم می آورد.
انقباض عضلانی:
جمع انقباضات (Summation) به معنی جمع شدن انقباضات انفرادی عضله جهت افزایش دادن شدت انقباض کل عضله و از دو راه مختلف ایجاد میگردد:
می تواند منجر به کزاز شود.
انواع انقباض:
1.انقباض هم اندازه(isometric)
2.انقباض هم توان( isotonic)
3.انقباض هم حرکت(isokinetic)
4.انقباض منفی(ecsentrice)
1.انقباض هم اندازه(isometric)
عضله بدون حرکت کردن عمل می کند و تغییری در طول آن بوجود نمی آید از آنجایی که زاویه مفصل تغییر نمی کند به آن عمل ایزومتریک گویند،مانند حالتی که جسمی را بلند کنید که سنگین تر از نیروی تولید شده توسط عضله باشد.
2.انقباض هم توان( isotonic)
تنش عضله علی رغم کوتاه شدن در هنگام غلبه بر مقاومت معینی ثابت و بدون تغییر باقی می ماند.
3.انقباض هم حرکت(isokinetic)
تنش گسترش یافته در طی انقباض به نحو بیشینه ای در همه زوایا و در دامنه کامل حرکت مفصل انجام می شود.
4.انقباض منفی(ecsentrice)
عضلات می توانند حتی درحال طویل شدن هم نیرو تولید کنند.این عمل را برون گرا می گویند.از آنجایی که حرکت درمفصل وجود دارد .این عمل نیز یک عمل پویا است.مثالی از این عمل می تواند عمل عضله دو سر بازویی به هنگام پایین آوردن یک شیء سنگین توسط ساعد باشد.در این حالت فیلامان های اکتین بسیار دورتر از مرکز سارکور کشیده می شوند و بنا بر ضرورت در آن کشش ایجاد می شود.
اصول تقویت عضلات:
1.بار اضافه | 4.نظم | 7.تنوع |
2.پیشرفت | 5.تجدید قوا | |
3.تخصصی بودن | 6.تعادل |
بار اضافه:
وقتی می خواهیم قدرت ماهیچه ها را افزایش دهیم باید باری را که در طول تمرین برآن تحمیل می کنیم بیشتر از مقداری باشد که آن ماهیچه طبق روال عادی متحمل می شود و در اثر این بار اضافی ماهیچه ها با بزرگتر و قوی تر شدن و افزایش استقامت می توانند خود را با این بار اضافه وفق دهند.
بار اضافی را می توان با هر یک از روشهای زیر بدست آورد:
1.افزایش تعداد تکرارها در هر دوره.
2.افزایش دفعات دوره.
3.کاهش وقت استراحت در میان دوره های تمرین.
4.افزایش سرعت حرکت در حالت هم مرکزی (شکل صحیح بهتر از انجام سریع حرکت است)
5.ترکیب هر کدام از موارد بالا.
پیشرفت:
معمولاٌ افزایش چشم گیر قدرت و استقامت عضلانی پس از 3 تا 4 هفته تمرین صحیح برای فرد محقق میگردد.اگر میزان بار اضافی با افزایش قدرت و استقامت عضلانی جدید هم خوانی نداشته باشد پیشرفت حاصل نخواهد شد.وقتی فرد بدون رسیدن به مرحله ناتوانی عضلانی بیشتر از محدوده تکرار یک مجموعه تمرین انجام دهد وقت افزایش مقاومت فرا رسیده است.(5% افزایش).
بعد از تولد کودکان با اجزا و اشیا محیط خود تماس می یابند و تاثیر متقابل می گیرند. محیط، موفقیت ها و تجارب مختلف تاثیر خاص خود را بر کودک بر جا میگذارند. لذا محـیط و شرایط زندگی کودک و امکانات و تسهیلات آموزشی، نقش قابل توجهی را میتواند در شکل گیری و تکامل کودک داشته باشد (سوری، سهراب، 1379). فعالیت، یکی از نیاز های انسان و اساس رشد و تکامل است و بازی نوعی از فعالیتهای آدمی است که گفتهاند کودک سالم خوب میخورد، خوب می خوابد و خوب بازی میکند.
کودکان ضمن بازی به فعالیت های بدنی، عقلی، و اجتماعی می پردازند. همچنین بازی یک رفتار فطری عمومی است که در همه موجودات زنده دیده میشود و یکی از مهمترین عوامل و وسایل رشد و تکامل و یادگیری است. به عبارت دیگر کودک بازی میکند تا رشد و پرورش یابد. بیشترین یادگیری کودک درباره خود و جهانش بوسیله بازی انجام می گیرد. کودک ضمن انجام دادن این بازی ها مهارت های حرکتی خود را رشد و گسترش میدهد (شعاری نژاد، علیاکبر، 1378).
مهارتهای حرکتی که کودکان طی دوران کودکی تا جوانی بدست می آورند شامل عناصر خاصی است و عواملی مانند شیوه ی اجرای فرد یا ویژگی های شخصی را شامل نمیشود. این مهارت ها به کودکان در حرکات دستکاری در محیط، سازماندهی مهارت های پیچیده و الگوهای حرکتی درگیر در ورزش کمک میکند( هارو 1989، ترجمه علیرضا کیامنش 1368). کودکان در جریان بازی در پی جستجوی اهداف و کسب اطلاعات هستند و برای فعالیتهای اجتماعی مهارت کامل را به دست میآورند. بنابراین هر چه محیط غنیتر باشد و هر چه شناخت در مورد بازی کودکان بیش تر باشد بازی کودکان معنای کامل تری مییابد و اهمیت آن بارزتر میشود (گرگانی، ماندانا و آزمون، جواد، 1389) .
با رشد تکنولوژی بازیها هم شکل و رنگ دیگری یافته اند. بازی قایمباشک، دزد و پلیس، هفت سنگ که نیاز به تحرک فراوان داشته دیگر قدیمی شده اند. دستگاهای جدید پلی استیشن، ایکس باکس، در کنار رایانه های شخصی اوقات فراغت بچه ها را با باز های گوناگون پر می کنند (احمدوند، محمد علی، 1372). کودکان و نوجوانان، هم وقت خود را با این بازیها پر می کنند و هم از آنها تاثیر می پذیرند و یاد میگیرند. این تاثیرات بسته به هدف طراحان، نوع بازی و زمان اختصاص داده شده به آن می تواند مثبت یا منفی باشد. با این حال به دلیل نگرانی هایی که از عوارض بازیهای رایانه ای وجود دارد بیشتر پژوهش ها بر آثار منفی آنها تمرکز کرده اند. تاثیرات این نوع بازیها در سه گروه آثار جسمانی، رفتاری و روانی – اجتماعی قابل بررسی است (شریعت، وحید، 1388). از آنجا که کسب مهارت های حرکتی، بیشتر در کودکی اتفاق می افتد این احتمال می رود که در طول رشد این مهارت ها، متغیر هایی کودک را تحت تاثیر قرار دهند. بدون شک بازی های رایانه ای با پر کردن بخش اعظم اوقات فراقت کودکان یک از مهمترین آنهاست (شریعت، وحید، 1388).
بازی رایانه ای، یک فعالیت شناختی است که می تواند موجب پیشرفت فرآیندهای شناختی و ادراکی- حرکتی شود (گرینفیلد، 1984). بیشتر بازی های رایانه ای، مستلزم پردازش سریع اطلاعات و ارائه پاسخهای منطقی و فوق العاده سریع هستند (گاگنون، 1985). در همه این بازی ها محرک های زیادی با کودک سر و کار دارد، که میتوان سرعت پردازش اطلاعات را از روی زمان واکنش به محرک ها اندازهگیری کرد (اشمیت، 1997). برای مثال، درو و واترز نشان دادند که هفته ای یک ساعت بازی رایانه ای طی دو ماه، نه تنها زمان واکنش ساده افراد مسن را کاهش میدهد بلکه موجب پیشرفت امتیاز هوش کلامی و عمومی آنها میشود (1986). همچنین گرین و باولایر، ثابت کردند بازیکنان بازی های رایانه ای، اطلاعات بینایی را سریعتر از غیر بازیکنان پردازش میکنند (2006).
در کنار این بازی ها که جزئی جداییناپذیر از زندگی امروز کودکان شده فعالیتهای بدنی توجه ویژهای را می طلبد. آموزش مهارتهای حرکتی به ورزشکاران، همواره اصلی ترین مسئولیت مربیان ورزش و معلمان تربیت بدنی بوده است همچنین تحقیقات بسیاری در یادگیری حرکتی به دنبال کشف روشهای بهتر برای کمک به مهارت ها انجام شده است. آیا میتوان گفت یکی از روش های بهبود مهارتهای حرکتی استفاده از بازی های رایانه ای است ؟ تاثیرات منفی این بازی ها بارها مورد مطالعه قرار گرفته از جمله پرخاشگری و کم صبری یا جمع گریزی و مشکلات روانشناختی دیگر ولی در طرف مقابل تحقیقاتی هم تاثیرات مثبت را گزارش کردند. با این توصیف احتمالا تحقیقی بر روی تاثیر این بازی ها بر مهارت های حرکتی انجام نشده است. در این پژوهش تاثیرات بازیهای رایانه ای بر زمان واکنش و مهارت های حرکتی کودکان و نوجوانان مورد بررسی قرار می گیرد و در پی پاسخ به این سوال است که آیا تجربه انجام بازی های رایانه ای بر تبحر حرکتی کودکان تاثیر دارد یا میزان سرعت عملکرد کودکان در فعالیت ورزشی با انجام این بازی ها تغیر می کند؟ به عنوان مثال، بازیهای رایانه ای بر مهارت های حرکتی کنترل شی و یا جابه جایی تاثیر می گذارد؟ و یا تاثیرات منفی آن بر مهارتهای حرکتی و عملکرد کودکان چگونه است ؟ آیا می توان گفت بازی های رایانه ای برتغییر سرعت حرکت، هماهنگی درحرکات ورزشی مانند، پرتاب کردن یا شوت زدن تاثیر گذاراست ؟
ضرورت و اهمیت مسأله
رشد سریع بازی های رایانه ای به شکل های گوناگون باعث اشغال بخش عمده ای از اوقات فراغت گروههای سنی مختلف به ویژه کودکان و نوجوانان شده است. این امر می تواند اثرات مستقیم و غیر مستقیمی بر ابعاد مختلف کیفیت زندگی از جمله وضعیت روانی، جسمانی و روابط اجتماعی آنها داشته باشد (کثیری، نیره،1390). تاثیر بازی های رایانه ای بر روی مغز انسان برای سالها است که مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است اما تحقیقات جدید نشان می دهد همچنان پازل پیچیده ای برای حل کردن در این رابطه باقی مانده است. دربین والدین کمترکسی فکر میکند که بازیهای رایانهای ممکن است مفید باشد. هرگاه اسم این بازیهای به میان می آید بیشتر، بازیهای خشن تداعی می گردد. بازیهایی که باعث، تاثیرات منفی روی جسم و روان کودک از جمله پرخاشگری و اعتیاد می شود و یا به دلیل اینکه این بازیها نیاز به تحرک بدنی ندارند کودکان را دچار فقر حرکتی و افزایش وزن میکنند. از این رو بیشتر تحقیقات برروی تاثیر بازیهای رایانه ای بر پرخاشگری، انگیختگی و تنبلی کودکان و نوجوانان صورت گرفته و بیشتر جنبههای روانشناسی را در بر گرفته است، با توجه به محدود بودن تحقیقات و همچنین، جلوههای بصری متفاوت به همراه استفاده بی رویه از این بازیها، تحقیق برروی این موضوع ضروری به نظر میرسد و این پرسش مطرح می شود، که آیا این بازی ها می توانند به پیشرفت یک مهارت کمک کنند. یا باعث تضعیف یک مهارت میگردند. با توجه به مطالعات انجام شده در مورد زمان واکنش و تاثیر آن بر روی جنبههای مختلف از جمله اهمیت سرعت پردازش در ورزش، رانندگی و دیگر کارهای روزانه و همه گیر شدن این بازیها و تاثیر احتمالی آن بر متغیر بسیار مهم زمان واکنش تحقیق بر روی این متغیر ها از اهمیت ویژهای برخوردار است. با توجه به نگرانی والدین و بدبینی آنها نسبت به بازی های رایانه ای که انتظار تاثیر مثبت از این بازیها را ندارند و عدم شناخت این بازی ها، تحقیقات کاربردی و هدفمند جهت آشنایی والدین با تاثیرات مختلف بازی ها بسیار مهم است که در این تحقیق به بخشی از این تاثیرات می پردازیم.
اهداف تحقیق
الف : هدف کلی
تاثیر بازیهای رایانه ای بر تبحرحرکتی و زمان واکنش کودکان 9 تا 11سال
ب: اهداف ویژه
1- بررسی اثر بازی های رایانهای بر خرده مقیاس های تبحرحرکتی کودکان 9 تا 11 سال
2- بررسی اثر بازیهای رایانهای بر زمان واکنش کودکان 9 تا 11 سال
3- بررسی اثر بازیهای رایانه ای بر خرده مقیاس کنترلشیکودکان 9 تا11 سال
4- بررسی اثر بازیهای رایانه ای بر تبحرحرکتی کودکان 9 تا 11 سال
فرضیه های تحقیق
1- تجربه انجام بازیهای رایانه ای بر زمان واکنش کودکان 9 تا 11 سال تاثیر دارد.
2- تجربه انجام بازیهای رایانه ای برخرده مقیاس جابهجاییکودکان 9 تا11 سال تاثیر دارد.
3- تجربه انجام بازیهای رایانه ای بر خرده مقیاس کنترلشیکودکان 9 تا11 سال تاثیر دارد.
4- تجربه انجام بازیهای رایانه ای بر تبحرحرکتی کودکان 9 تا 11 سال تاثیر دارد.
محدودیت ها
– وجود متغیرهای مزاحم که کنترل آن در طی انجام تحقیق ناممکن بود. بدین صورت که بازیهای رایانه ای متنوع هستند و نوجوانان برحسب علاقه این نوع بازیها را انتخاب می نمایند.
– وجود دستگاههای متنوع بازی که خود یکی از عوامل مهم در بروز میزان اثر بخشی است.
تعریف نظری و عملیاتی مفاهیم و متغیرهای مورد مطالعه
بازی :
تعریف نظری : بازی جنبه های وسیعی را در برمی گیرد و از این رو تعاریف زیادی از بازی ارائه گردیده است. هریک از این تعاریف برجسته نمودن جنبه ای از بازی، دیدگاه خاصی را عرضه می کنند.
در فرهنگ بزرگ وبستر بازی به صورتهای زیر تعریف شده است :
الف – حرکت، جنبش و فعالیت به مثابه حرکت عضلات
ب – آزادی یا محدوده ای برای حرکت یا جنبش
ج – فعالیت یا تمرین برای سرگرمی، تفریح یا ورزش
مشخصه این تعریف محدود نمودن بازی به جنبش های حرکتی و عضلانی است ( احمدوند، محمد علی، 1372).
تعریف عملیاتی : منظور از بازی در این تحقیق انواع بازیهای رایانه ای است از قبیل ( فوتبال، جنرال، کانتر استریک، مدال افتخار و …) که در دسترس همه کودکان چه در منزل و چه در گیم نت ها وجود دارد.
رایانه :
تعریف نظری : دستگاهی الکترونیکی است که با دریافت برنامه کار، قادر است عملیات ریاضی و منطقی زیادی را با سرعت و دقت بسیار بالا انجام دهد (مبینی،کامران، 1370).
تعریف عملیاتی : منظور از رایانه در اینجا نوعی دستگاه است که بازیهای رایانه ای توسط آن انجام میشود.
مهارت های حرکتی
تعریف نظری : مهارت های حرکتی شامل چند کلید واژه است، مهارت : که بر تکلیفی دلالت میکند که دارای هدف خاصی است و نیاز به تمرین دارد و این تمرین با حرکت ارادی بدن و اندام انجام می گردد حرکات : ویژگی های رفتاری یک اندام خاص یا ترکیبی از اندام ها را نشان می دهد. در این مفهوم حرکات اجزای تشکیل دهنده ی مهارت هاست به عنوان مثال انواع مختلفی از ویژگی های رفتاری اندام وجود دارد که فرد را با موفقت قادر به راه رفتن می سازد. اعمال : پاسخ های هدفداری است که از حرکات بدن و یا اندام تشکیل شده و به نوعی هم خانواده حرکات است و به عنوان طبقهای معادل با حرکات اشاره کرده اند. همه اینها مهارت های حرکتی را شامل می شوند (مگیل 2003، ترجمه واعظ موسوی،کاظم و شجاعی ،ستاره، 1391). تعریف عملیاتی : منظور نمره ای است که کودکان از آزمون اولریخ کسب می کند.
زمان واکنش
تعریف نظری : پردازش اطلاعات شامل سه مرحله شناسایی محرک، گزینش پاسخ و برنامه ریزی پاسخ است که در دستگاه عصبیاتفاق میافتد. درمراحلگوناگون پردازش اطلاعات عملیاتى روى این دادهها انجام مىشود. این فرآیندها نهایتاً به حرکات ماهرانهاى منجر مىشوند که آنها را به عنوان برونداد دستگاه حرکتى مىشناسیم که مهمترین عامل اجرای ماهرانه است.. این تصمیم گیری در شرایط ویژه بایستی به سرعت و با ضریب اطمینان بسیار انجام شود. زمان واکنش نشان دهنده بسیار مهم سرعت تصمیمگیری و کارآییآن استکه به فاصله زمانی بین ارائه غیرمنتظره محرک تاشروع پاسخ گفته میشود (اشمیت، 1991).
تعریف عملیاتی : منظور نمره ای است که کودکان از آزمون دستگاه زمان سنج واکنش وینا کسب میکند.
در سال های اخیر، تحقیقات در تربیت بدنی و علوم ورزشی، یک سری اطلاعات پایه و کاربردی را فراهم نموده است، ولی متأسفانه این دریافت ها هنوز هم جوابگوی نیازهای این رشته نیست و همچنان در جنبه های مختلف این رشته به تحقیقات بسیار نیاز است(موریس، 1999).
به منظور تعدیل و افزایش سطح اجرای مهارت های ورزشی، عنصر تمرین ضروری است و به طور سنتی تصور می شود که تمرین تنها مرتبط به اجرای بدنی مهارت است اما اکنون به خوبی تأیید شده که عوامل روانشناختی نظیر خودگفتاری موجب بهبود اجرا و یادگیری مهارت می شود و یکی از نافذترین راهبرد های شناختی است که توسط ورزشکاران (مخصوصاً ورزشکاران حرفه ای) استفاده می شود(ِاکلاند و جکسون، 1993).
خودگفتاری یعنی آنچه که ورزشکاران با خود می گویند تا به طور دقیق در مورد اجرایشان فکر کنند و بر این اساس، حرکاتشان را هدایت کنند؛ به عبارت دیگر آنچه که افراد با صدای بلند و یا با صدای کوتاه با خود تکرار و زمزمه می کنند که می تواند بصورت آشکار یا پنهان در قالب یک کلمه، تفکر، لبخند، اخم کردن و … آشکار شود، و بر این اساس فرد احساسات و ادراکات خویش را گزارش کند و باعث تقویت و آموزش در کار خویش شود (تئودوراکیس، ینبرگ و کازاکس، 2000).
خودگفتاری انگیزشی در جهت افزایش انرژی و تلاش بیشتر و با ایجاد انگیزش مثبت در اجرا باعث تسهیل کار می شود و برای کنترل انگیختگی و اضطراب بکار می رود و بیشتر برای تکالیفی که نیازمند قدرت و استقامت بیشتر و حرکات درشت هستند مؤثر است، خودگفتاری آموزشی به وسیله تمرکز بر حرکت، تکنیک درست و اجرای راهبرد مناسب، باعث بهبود در سطح اجرا می شود و بیشتر برای تکالیفی که نیازمند مهارت بیشتر، زمانبندی و دقت زیاد است مؤثر است(هاردی، 2006).
شخصیت افراد می تواند در بکار بردن خودگفتاری تأثیر داشته باشد از جمله ویژگی های شخصیتی که تفاوت بین خلق و خو را نشان می دهد، درونگرایی – برونگرایی است. نظر غالب روان شناسان شخصیت بر این است که بعد درونگرایی- برونگرایی، گرایش ارثی دارد. بدین معنی که ژن ها عمدتاً مسئول تفاوت های موجود در گرایش های برونگرا و درونگرا هستند(اسفند آباد، 1392).
آیزنک معتقد است که تفاوت های ژنتیکی در درونگرایی و برونگرایی ناشی از تفاوت های فیزیولوژیکی در منطقه ای از مغزشان ( ناحیه تنظیم کننده فعالیت) است. عدم حساسیت به سطح کم تحریک و واکنش پذیری به سطح زیاد تحریک، ویژگی برونگرایی است. برونگرایان برای برانگیختن ناحیه تنظیم کننده فعالیت خود به محرکهای بیرونی نیرومندی نیاز دارند. حساسیت و واکنش پذیری به سطح کم تحریک و عدم تحمل سطح زیاد تحریک، ویژگی درونگرایی است. درونگراها برای برانگیختن ناحیه تنظیم کننده فعالیت خود به محرک بیرونی با شدت کمتری نیازمندند. بر اساس این استدلال آیزنک پیشنهاد نمود که درونگراها همیشه از نظر مغزی بیشتر از برونگراها برانگیخته اند(ریو، 2005).
آیزنک از طریق سطح بهینه انگیختگی، خلق و خو را به درونگرایی – برونگرایی ربط می دهد. درونگراها در سطح نسبتاً کم به سطح بهینه تحریک می رسند و از تحریک شدید دوری می کنند. برونگراها در سطح نسبتاً زیاد به سطح بهینه انگیختگی می رسند، و بنابراین، به اشکال نیرومندتر تحریک نزدیک می شوند و از آن لذت می برند.
از نتایج برآمده مبنی بر استفاده از خودگفتاری انگیزشی، دلالت بر این مطلب دارد که استفاده از خودگفتاری انگیزشی باعث بهبود در سطح اجرا و اکتساب مهارت می شود، اما با توجه به ویژگی های شخصیتی افراد و ماهیت تکلیف اعم از مهارت باز و بسته، ساده و پیچیده، درشت و ظریف و تکالیفی که نیازمند قدرت و استقامت بیشتر هستند، ممکن است تأثیرات متفاوتی داشته باش (پرکوس و تئودوراکیس، 2002).
تحقیقات نشان داده اند که خودگفتاری تاثیر مثبتی بر عملکرد دارد(تئودوراکیس و وینبرگ، 2001). نتایج برخی از تحقیقات انجام شده در این زمینه منجر به این فرضیه شده که، تکالیفی که نیاز به تمرکز بر جنبه های تکنیکی اجرا دارند از طریق خودگفتاری انگیزشی بهبود می یابند(هاردی، 2006). که حمایت در این زمینه اندک است در نتیجه نیاز به تحقیقات بیشتری دارد. تعدادی از تحقیقات نشان داده اند که خودگفتاری تأثیر مثبتی بر اجرا ندارد (اشمیت و جانستون، 2000).
تحقیقات تجربی بسیار اندکی در زمینه تأثیر خودگفتاری بر مؤلفه های مختلف انجام گرفته است که نیاز به تحقیق بیشتری دارد و یکی از این مؤلفه ها شخصیت افراد است(تئودوراکیس، ینبرگ و کازاکس، 2000).
با توجه به نقش مهم خودگفتاری بر بهبود اجرا در مهارت های ورزشی لازم است گفته شود، که با بررسی های انجام شده به نظر می رسد که تحقیقات داخلی کمی در این زمینه صورت گرفته است و تا به امروز اکثر تحقیقات خارجی انجام شده در این رابطه، تأثیر انواع خودگفتاری بر بهبود اجرا بوده که البته تناقض در نتایج برخی از تحقیقات انجام شده مشاهده می شود. برای نمونه پالمر(1992) در تحقیقی روی 12 آزمودنی دختر مبتدی با میانگین سنی 13 سال که از آنها خواسته شد موقع اجراء یک سری کلمات را انتخاب کنند که موجب افزایش تمرکز آنها شود، نتایج نشان داد که این راهبرد در پیشرفت اجرای مهارت های موزون اسکی بازان تاثیری ندارد (هاردی، هال، گیبس و گرنسلد، 2005). همچنین میرز و همکاران(1979) هیچ تفاوتی در اکتساب مهارت های ژیمناستیک بین گروه هایی که از خودگفتاری های مختلف (مثبت و تحسین آمیز مثل من می توانم و منفی مثل من نمی توانم) استفاده کردند، مشاهده نکردند و پس از بررسی متوجه شدند خود گفتاری بین اجرای بهترین و بدترین ورزشکار تفاوتی ندارد(مالت و هان راهان، 1997).
علی رغم نقش مهم خودگفتاری، تحقیقات انجام شده در این باره بسیار اندک است و در نتایج بعضی از آنها نیز تناقض وجود دارد. تا به امروز اکثر تحقیقات انجام شده نیز در مورد تاثیرات انواع خودگفتاری بر بهبود اجرا بوده و کمتر در زمینه اجرای مهارت با توجه به تیپ شخصیت افراد تحقیقی صورت گرفته است در نتیجه، ضرورت تحقیق در این زمینه بسیار احساس شد. مسئله ای که در این تحقیق با تاکید بر اجرای مهارت در مورد خودگفتاری مورد بررسی قرار گرفت، پاسخ به این سوال بود که آیا خودگفتاری بیشتر بر افراد برونگرا موثر است یا درونگرا؟
1-3-اهمیت و ضرورت پژوهش
خودگفتاری، یکی از معروف ترین راهبردهایی است که به شکل گسترده ای از تکنیک های شناختی استفاده می کند، که از جنبه علمی و نظری قابل توجیه است. از جنبه عملی در گروه های ورزشی خودگفتاری به ورزشکاران کمک می کند تا بر تکالیف بیشتر توجه کنند؛ خودگفتاری بر فرا خوانی اطلاعات، بر اطلاعات جدید کدگذاری شده مربوط به تکلیفی که در دسترس است، تأثیر می گذارد که این نقطه نظر با انجام تحقیقات زیادی مورد تأیید علمی قرار گرفته است(هاردی، 2006).
از لحاظ نظری، نظریه های مختلف موجود در یادگیری حرکتی از تأثیر خودگفتاری بر بهبود اجرای مهارت حرکتی، حمایت کرده اند؛ هدف همگی آنها این است تا با انجام مطالعات بیشتر بهترین راهبرد های علمی را برای ورزشکاران، غیرورزشکاران یا بیماران تحت تمرینات توان بخشی و یا مشاغل فراهم کنند(هاردی، 2006).
اینکه چگونه خودگفتاری می تواند در بهبود سطح اجرا مؤثر باشد به ماهیت تکلیف بستگی دارد و بیشتر مربوط می شود به اینکه نوع خودگفتاری با مشخصات تکلیف سازگار باشد(تئودورکیس و وینبرگ، 2000).
راهبرد خودگفتاری از طریق افزایش انگیزه، ایجاد اعتماد و آماده کردن ورزشکاران برای اجرای تکلیف مفید می باشد(تئودوراکیس و همکاران، 2001).
نیاز مبرمی که در انجام این تحقیق احساس می شود این است که، تحقیقات توصیفی مطمئنی برای حمایت از خودگفتاری وجود ندارد و با توجه به نقش مهم خودگفتاری در اجرای ورزش که در ادبیات آورده شده است، میزان تحقیق منظم در این زمینه کم است، و برخی از نتایج تحقیقات متناقض است؛ به خاطر کمبود حمایت از خودگفتاری مثبت بعنوان یک تکنیک مؤثر در بهبود سطح اجرا و تحقیقات اندکی که در رابطه با مؤلفه شخصیت وجود دارد، نیاز به تحقیقات بیشتر ی دارد(تئودوراکیس و همکاران، 2001).
مسلئه دیگری که نیاز به پرداختن به آن وجود دارد تأثیر انواع خودگفتاری بر تیپ شخصیتی (درونگرا – برونگرا) افراد است که تحقیقات اندکی در این زمینه انجام شده است. بیش از 20 سال است که خودگفتاری به شکل آموزش تکنیکی مؤثر در گروه های بالینی و آموزشی استفاده می شود؛ برای مثال خودگفتاری به عنوان ابزاری مؤثر برای کنترل رفتارهای پرخاشگرانه و نامتناسب، غلبه بر ترس، حل مسائل ریاضی، بهبود مهارت نوشتن استفاده می شود(پرکوس، تئودورکیس و کرونی، 2002).
همچنین خودگفتاری به عنوان یک تکنیک مؤثر برای بهبود اجرا در طول توان بخشی می تواند مفید باشد (تئودورکیس و وینبرگ، 2000). لذا نتایج این تحقیق ضمن بررسی بیشتر نقش خودگفتاری به عنوان یک تکنیک شناختی برای پیشرفت در سطح اجرا و اکتساب مهارت ها، باعث آشنایی مربیان و مسئولین با روش های جدید خودگفتاری برای افزایش سطح یادگیری ورزشکاران در طول تمرینات می شود و به منظور افزایش کارایی در اکتساب مهارت ها توسط ورزشکاران (مبتدی، حرفه ای) در رشته های مختلف ورزشی، باعث ایجاد برنامه ریزی بهتر و دقیق تر توسط مربیان به کمک این راهبرد می شود.
با توجه به وجود موارد مهم و ضروری و مهمترین آن ، عدم انجام پژوهش در این زمینه در کشور ایران است که انجام این تحقیق را توجیه می کند این تحقیق اهدافی را دارا است که برای پاسخگویی به سوالات مطرح شده تعیین می شوند.
1-4-اهداف تحقیق
1-4-1 هدف کلی
بررسی تأثیر خودگفتاری انگیزشی بر اجرای مهارت پاس بسکتبال در افراد درونگرا و برونگرا است.
1-4-2-اهداف اختصاصی
1) بررسی تأثیر خودگفتاری انگیزشی براجرای مهارت سرعت پاس بسکتبال در افراد درونگرا می باشد.
2) بررسی تأثیر خودگفتاری انگیزشی بر اجرای مهارت سرعت پاس بسکتبال در افراد برونگرا می باشد.
3) بررسی تأثیر خودگفتاری انگیزشی بر اجرای مهارت دقت پاس بسکتبال در افراد درونگرا می باشد.
4) بررسی تأثیر خودگفتاری انگیزشی بر اجرای مهارت دقت پاس بسکتبال در افراد برونگرا می باشد.
5) مقایسه تأثیر خودگفتاری انگیزشی بر اجرای مهارت سرعت پاس بسکتبال در افراد درونگرا و برونگرا می باشد.
6) مقایسه تأثیر خودگفتاری انگیزشی بر اجرای مهارت دقت پاس بسکتبال در افراد درونگرا و برونگرا می باشد.
1-5-فرضیه های تحقیق
1) خودگفتاری انگیزشی بر اجرای سرعت پاس درافراد برونگرا تأثیر دارد.
2) خودگفتاری انگیزشی بر اجرای سرعت پاس درافراد درونگرا تأثیر دارد.
3) خودگفتاری انگیزشی بر اجرای دقت پاس در افراد برونگرا تأثیر دارد.
4) خودگفتاری انگیزشی بر اجرای دقت پاس در افراد درونگرا تأثیر دارد.
5) تأثیر خودگفتاری انگیزشی بر اجرای سرعت پاس در افراد درونگرا و برونگرا متفاوت است.
6) تأثیر خودگفتاری انگیزشی بر اجرای دقت پاس در افراد درونگرا و برونگرا متفاوت است.
1-6-پیش فرض های تحقیق
1-تمامی آزمودنی ها با صداقت به پرسشنامه شخصیت پاسخ داده اند.
2-آزمودنی ها در طول انجام تمرینات دستورات را رعایت کرده اند.
3-آزمودنی ها محتوای اطلاعات خودگفتاری ارائه شده به آن ها را درک کرده اند.
4-آزمودنی ها نهایت تلاش و کوشش خود را در انجام آزمون به کار گرفته اند.
1-7-قلمرو تحقیق
1-انتخاب پسران بین سنین 13-8 ساله.
2-انتخاب افرادی که همگی نیمه آماتور بودند.
3-انتخاب افرادی که عضو هیچ یک از تیم های ورزشی بسکتبال نمی باشند.
1-8-محدودیت های تحقیق
1-عدم اطمینان از گزارش دقیق آزمودنی ها در مورد استفاده از خودگفتاری.
2- میزان انگیزش آزمودنی ها به هنگام شرکت در آزمون ها.
3- تغذیه، خواب، انگیختگی، شرایط روانی و میزان علاقه آزمودنی ها به شرکت در آزمون ها.
1-9- تعاریف نظری
خودگفتاری: مکالمه ای است که اشخاص با صدای بلند یا به صورت زمزمه با خود تکرار می کنند و احساسات و ادراکات خود را گزارش می کنند تا باعث بهبود و تقویت درکار خویش شوند (هاردی، 2006).
خودگفتاری انگیزشی: نوعی خودگفتاری است که به وسیله تلاش و صرف انرژی بیشتر و با ایجاد انگیزشی مثبت در اجرا باعث تسهیل کار می شود و برای کنترل انگیختگی و اضطراب به کار می رود (هاردی، 2006).
برونگرا: فردی است اجتماعی، علاقمند به مهمانی، دارای دوستان فراوان و هیجان طلب که بدون تفکر و اندیشه و به صورت تکانشی عمل می کند (گروس، 2004).
درونگرا: فردی است آرام، درخود فرورفته، خودار وتأملی که به احساسات آنی اعتماد نمی کند و زندگی با نظم و قاعده را بر زندگی بر مبنای شانس و خطر ترجیح می دهد (گروس،2004).
1-10- تعاریف عملیاتی
خودگفتاری: در پژوهش حاضر منظور از خودگفتاری، گفتن عبارات مثبتی است که فرد باخود می گوید.
خودگفتاری انگیزشی: در پژوهش حاضر گفتن عباراتی که افراد را بر می انگیزاند مثل عبارت ( مثلاً: من می توانم)
برونگرا: در این تحقیق افرادی هستند که در پرسشنامه شخصیت آیزنک کودکان و نوجوانان نمره بالاتر از 17 گرفته اند.
درونگرا: در این تحقیق افرادی هستند که در پرسشنامه شخصیت آیزنک کودکان و نوجوانان نمره 17 و پایین تر از آن گرفته اند.
بیماری های قلبی- عروقی به عنوان یکی از اصلی ترین علت های مرگ و میر در دنیا شناخته شده اند. در کشور ما میزان مرگ و میر ناشی از بیماری های عروق کرونر همچنان بالاست. از این رو به جاست اقدامات گسترده اپیدمیولوژیک در زمینه شناخت به موقع گروه های در معرض خطر انجام گیرد (حسینی و همکاران، 1383). بر اساس اعلام انجمن قلب آمریکا، گسترش بیماری های قلبی- عروقی زمینهه ای التهابی دارد (وطنی و همکاران، 1389). بیماری های قلبی – عروقی، شامل بیماری قلبی و سکته مغزی، همه ساله عده زیادی از مردم آمریکا را به کام مرگ مییکشاند که میزان آن تقریبا برابر با مجموع علل دیگر مرگ و میر کودکان و حوادث است (ویلمور و کاستیل، 1384).
2-1-1- اندوتلیوم عروقی
دیواره عروق خونی از سه لایه مجزا که شامل: لایه داخلی (پوشش اینتیما)، لایه میانی (پوشش مدیا)، لایه خارجی (پوشش ادونتیا) تشکیل می شود. اندوتلیوم عروقی یک لایه از سلول هاست که تشکیل یک واسط بیولوژیکی بین عناصر موجود در جریان خون و سیستم های گوناگون بدن را می دهد. این سلول ها را به عنوان یک بافت پویا و فعال یافته اند که عملکردهای مهم زیادی را کنترل می کنند که از جمله آنها تنظیم تن عروقی از طریق تولید اسید نیتریک (NO)، تنظیم تراکم پلاکت ها، چسبندگی لکوسیت ها، تشکیل لخته، تجزیه فیبرین و همچنین، نقش مهمی در التهاب بازی می کند. با توجه به موقعیت استراتژیکی آن، اندوتلیوم هدف عمده صدمه از سوی نیروهای مکانیکی و فرآیند های مرتبط با بیماری قلبی – عروقی است. نقص عملکرد عادی اندوتلیوم فرآیندی است که اختلال اندوتلیومی (ED) نامیده می شود و یکی از اولین رخدادها در بیماری زایی آتروسکلروز می باشد. سطوح تری گلیسرید بالا و به طور خاص لیپیمای بعد وعده غذایی (PPL)، می تواند منجر به اختلال اندوتلیوم شود. لیپیمای بعد وعده غذایی با افزایش سطوح پلاسمای لیپوپروتئین غنی از تری گلیسرید تا 8 ساعت متعاقب مصرف غذای پر چرب مشخص می شود. رسوب ذرات غنی از تری گلیسرید نزدیک دیواره شریانی بعد مصرف غذا یک نقش مهم در آغاز و پیشرفت اختلال اندوتلیومی دارد. سطوح تری گلیسرید ناشتا اطلاعاتی در ارتباط با متابولیسم تری گلیسرید فراهم نمی کند. مقدار تری گلیسرید بعد وعده غذایی و سرعت تجزیه آن بعد وعده پرچرب می تواند خطر بیماری قلبی- عروقی را منعکس کند (مک اینینی، 2008).
2-2- پاتوژنز آتروسکلروز
آتروسکلروز علل عمده مرگ در کشورهای صنعتی می باشد. این بیماری یک بیماری التهاب عروقی است که توسط انباشت لیپیدها و عناصر فیبروزی در فضای زیر اندوتلیوم شریان های بزرگ مشخص می شود. اغلب آتروسکلروز بر عروق کرونری و محیطی اثر گذاشته و منجر به انفارکتوس میوکاردیال و حمله قلبی میجشود. به نظر می رسد صدمه به اندوتلیوم شریانی شروع رخداد در آتروسکلرز است (مک اینینی و همکاران، 2008). پاتوفیزیولوژی آتروسکلروز هدف بسیاری از مقالات می باشد. تحقیقات اخیر نشان دادهجاند، اختلال اندوتلیوم و التهاب عروقی نقش کلیدی در آتروسکلروز بازی می کنند. توسعه پلاک آتروسکلروزی با اختلال سلول های اصلی اندوتلیوم آغاز می شود. این اختلال شامل تولید بالای مولکول چسبنده سلولی (CAMs) است که انتشار لیپوپروتئین کم چگال (LDL) را به اینتیما تسهیل می کند. لکوسیت های در گردش به اندوتلیوم سالم نمی چسبند، اما در طی تشکیل زخم، اندوتلیوم، مولکول های چسبنده سلولی را شامل مولکول چسبنده سلولی عروقی1 (VCAM-1)و مولکول چسبنده درون سلولی1 (ICAM-1) تولید می کند که لکوسیت های در گردش را به طور انتخابی جذب می کنند. تحریک جذب کننده های شیمیایی در دیواره عروق آغاز می شود که باعث پیشرفت مهاجرت لکوسیت ها به اینتیما، جایی که عامل محرک کلونی ماکروفاژ، تغییر شکل مونوسیت ها را به ماکروفاژ تحریک می کند. ماکروفاژها گیرنده های بیگانه خواری در سطح خود دارند که به آنها اجازه احاطه کردن و تغییر شکل لیپوپروتئین اکسید شده را می دهد و فوم سلولی تشکیل می شود (ریبرو و همکاران، 2009). شکل 2-1 فرآیند آتروسکلروز را نشان می دهد.