کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


 زندگی پس از خیانت و بازسازی
 جدایی یا بازسازی پس از خیانت
 کوتاه کردن ناخن سگ
 دستی کردن طوطی برزیلی
 استفاده از Vyond برای تولید ویدئو
 معرفی گربه رگدال
 درآمدزایی برای نوجوانان
 صمیمی شدن با عروس هلندی
 درآمد از فروش دوره‌های آموزشی
 فرار از رابطه عاشقانه
 علل سرفه خطرناک گربه
 هشدارهای نزدیک شدن به جدایی
 درآمدزایی از یوتیوب برای همه
 نشانه‌های وابستگی بیش‌ازحد در رابطه
 استفاده حرفه‌ای از لئوناردو برای تصاویر خیره‌کننده
 احساس دیده‌نشدن در روابط عاشقانه
 پیشگیری از سوءتفاهم در رابطه
 تسلط بر Copy.ai برای تولید محتوا
 تکنیک‌های بازاریابی رشد ضروری
 ساخت انیمیشن دوبعدی با Animaker
 عدم تعقیب متقابل در روابط
 افزایش درآمد از همکاری در فروش
 بازاریابی وابسته با درآمد تضمینی
 درک زبان بدن گربه‌ها
 ساخت ویدئوهای سخنگو با Synthesia
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو



 



تمامی روانشناسان و متخصصین علوم تربیتی بر این باورند که دوره نوجوانی حساس ترین ، بحرانی ترین و مهم ترین دوره رشد هر انسان می باشد، و نوجوان تحت فشارهای اجتماعی- روانی زیادی قرار می گیرد و با مسائل پیچیده ای دست و پنجه نرم می کند در این دوره فرد به بلوغ می رسد، در پی کشف هویت خود است بدنبال استقلال و جدایی از وابستگی های دوره کودکی است، به همین دلیل در این دوره نوجوانان دارای وضعیت روانی باثباتی نیستند و در این دوره هست که معمولاً بیشترین مشکلات رفتاری برای نوجوانان بوجود می آید. یکی از مسائل رایج در دوران نوجوانی  بویژه در مدارس مسأله قلدری است. بنابه تعریف دان الویوس، نظریه پرداز پیشگام در زمینه ی قلدری در مدرسه، قلدری شکلی از رفتار تهاجمی است که در بین دانش آموزان پدیده ای شایع است و اغلب با تکرار و عدم برابری قدرت مشخص می شود. قلدری می­تواند به اشکال مختلف از قبیل دعوای فیزیکی با دیگران، هل دادن، صدا کردن دیگران با کلمات تحقیرآمیز و یا به اشکال غیرمستقیم تر مانند طرد و شایعه پراکنی باشد (الویوس،1993؛ پیشکین،2002). این رفتار موجب ناراحتی و پریشانی در خانواده می شود و تاثیر عمیقی بر بهزیستی روانی فرد، خانواده و جامعه می گذارد زیرا در محیط خانواده که در واقع جامعه ای محدود است، کنش و واکنش های میان اعضاء تاثیر به سزایی درکاهش یا افزایش مشکلات دارد به عبارت دیگر واکنش­ها و ارتباط های متقابل و صمیمیت والدین اساس رشد شناختی_عاطفی کودک را تشکیل و خطر ابتلای کودک به اختلال های روانی را کاهش می دهد. لذا در چنین محیطی صحبت از تاثیر یکسویه (چه کودک و چه والدین) بر یکدیگر خطاست. نمی توان صرفاً از مشکلات کودک سخن راند حال آن که روشن است در یک سیستم تعاملی رشد می یابد (جانسون و مش، 2001؛ به نقل از رقیه بلالی،1390). به طورکلی می توان گفت حضور کودک مشکل دار در هر خانواده، ساختار آن خانواده را تحت تاثیر قرار می‌دهد و بهزیستی روانی خانواده به خصوص والدین را تحت الشعاع قرار می‌دهد. کودک بر اثر تعارض‌های شدید میان اعضای خانواده، کل خانواده را درگیر بحران می‌کند. در بررسی های انجمن روانشناسی آمریکا، از کل دانش آموزان 13 درصد قلدر، 11 درصد قربانی، و6 درصد قلدر- قربانی تلقی می­شوند. و برخی مطالعات میزان شیوع بالاتری از قلدری را گزارش کردند برای مثال، در یک مطالعه از 250 دانش آموز دبیرستانی و راهنمایی،75 درصد گزارش کردند که مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند (پیشکین،2002). از این رو با توجه به شیوع روزافزون قلدری در میان نوجوانان به عنوان پیش زمینه ای برای بروز خشونت های مدرسه ای شدیدتر و افت کیفیت زندگی بزرگسالی آن ها، لازم است تا صاحب نظران عرصه ی تعلیم و تربیت، به ویژه روانشناسان مدرسه درصدد یافتن راهکارهای مداخله ای و پیشگیرانه این پدیده در مدارس و ارائه پاسخ های موثر به این مشکل جدی و فراگیر باشند؛ زیرا علاوه بر این که قربانیان از این قلدری آسیب می­بینند قلدری برای خود قلدر نیز مضر و آسیب زا می باشد؛ چنانچه نوجوان قلدر دارای بهزیستی روانی پایین و دارای افکار خودکشی می باشد (کارامان کپنکچی، چینکر؛2006). این معضل نه تنها محیط مدارس را با ترس و نگرانی همراه می کند، بلکه بر توانایی یادگیری دانش آموزان هم تاثیر منفی می گذارد (گل کاپچی،2004). پژوهش در زمینه قلدری مملو از گزارش پیامدهای روانشناختی و رفتار منفی دانش آموزان درگیر در قلدری است. مخصوصاً، قلدرها دارای خودانگاره ضعیف تر (فایندلی،2006) هستند. و خشمگین تر و افسرده تر، از سایر دانش آموزان بوده و در مقایسه با آن هایی که درگیر قلدری نیستند، دارای مشکلات رشد و سلوک بیشتری هستند (لی ،2009). وجود چنین رفتارهایی بر پیکره ی جامعه آسیب زده و آن را به یک جامعه ناسالم و ناامن تبدیل می کند. و قلدرها علاوه بر داشتن پیشرفت تحصیلی پایین تر، به احتمال بیشتر حداقل یک مشکل بهداشت روانی نیز دارند، زیرا این کودکان در حالی که روش حل مسئله یکی از مهم ترین عوامل ایجاد تعادل بهزیستی روانی است استفاده نمی کنند (نانسل ، اورپک، پیلا ، سیمون-مورتن و اسچیت ،2001؛ پیشکین ،2002). وجود مشکلات رفتاری درکودکان علاوه بر ایجاد مشکلات روانی و تحصیلی و غیره برای خود کودک، عاملی برای ایجاد استرس و نگرانی در میان اعضای خانواده می باشد، و بر بهزیستی روانی والدین تاثیر می گذارد (ماش،1983). زیرا دلواپسی در مورد رفتار کودکان و نوجوانان و نحوه کنار آمدن با آن رایج ترین منشاء تنش یا فشار روانی برای والدین است. و گاهی والدین با روش های انضباطی غلط مانند توجه والدین به رفتارهای نادرست و برخورد غلط با آن، بی توجهی به رفتارهای مثبت و جامعه پسندانه نوجوان، نظارت های ضعیف، استفاده از مجازات ها و تنبیه های که یا خیلی خفیف هستند و اثری ندارد یا خیلی شدید است و موجب پرخاشگری، ترس و اضطراب می شوند. استفاده مکرر از تنبیه و قهر در روابط خانوادگی موجب شکل گیری و یا شدیدتر شدن رفتار های پرخاشگرانه در نوجوان می شود بنابراین لازم است، والدین با آگاهی از روش های تربیتی غلط در جهت برطرف کردن آن تلاش کنند و روش های تربیتی درست را جایگزین کنند. به همین خاطر روانشناسان با ارائه تکنیک های موثر سعی دارند مشکلات روانی این نوجوانان را تحت کنترل درآورند و می خواهند از این رهگذر به ارتقاء سلامت روانی والدین این نوجوانان نیز کمک نماید. این جاست که اهمیت آموزش مدیریت رفتاری به والدین، خودنمایی می کند که نوعی درمان با هدف تشویق والدین به درگیر شدن فعالانه در مداخله هایی است که کارکرد خانواده را تقویت می کند. آموزش والدین با تمرکز بر ایجاد مهارت های اثر بخش، نیاز والدین به اطلاعات مربوط را مدنظر قرار می دهد و به آن ها در مورد تصمیماتی که برای کودک خود می گیرند آگاهی می دهد. مزیت دیگر رویکرد روش های آموزش مدیریت رفتار بر سایر روش ها، آن است که برجنبه های مختلفی از عملکرد والدینی و خانوادگی تاثیر گذار است؛ و اسکینر اظهار می دارد که سلامت روانی و انسان سالم معادل با رفتار منطبق با قوانین و ضوابط جامعه است و چنین انسانی وقتی با مشکل روبرو شود از روش اصلاح رفتار برای بهبود و بهنجار کردن رفتار خود و اطرافیانش به طور متناوب استفاده می جوید تا وقتی که به هنجار مورد پذیرش اجتماع برسد، به علاوه انسان سالم بایستی آزاد بودن خودش را نوعی توهم پندارد و بداند که رفتار او تابعی از محیط می باشد و هر رفتار توسط حدودی از عوامل محیطی مشخص گردد. از دیدگاه اسکینر انسان بایستی از علم، نه برای پیش بینی بلکه برای تسلط بر محیط خودش استفاده کند. کانت فیلسوف بزرگ آلمانی، والدین تربیت شده را سرمشق و الگوی رفتاری فرزندان می داند. بدیهی است با تولد فرزند، نیازهای او به طور پیچیده ای با نیازهای والدین گره می خورد. مشکل یکی، مشکل دیگری نیز می باشد. هر چند که والدین مسئول واقعی مراقبت از فرزندان می باشند، اما این امر یعنی مراقبت از کودکان شغلی است که نیاز به مهارت کافی دارد، حتی پرتوان ترین و قابل ترین والدین هم نیاز به کمک و حمایت دارند (پیتر،1999، به نقل از بیرامی ،1388). و در برخی تحقیقات از این که آموزش والدین می تواند یکی از مداخلات موثر در کاهش قلدری و رفتار مخل باشد مورد حمایت قرارگرفت (فلای و گراملیچ، سگاوا، برنز و هالیدی،2004). با این حال تاکنون در جامعه ما درباره ی بهزیستی روانی کودکان قلدر و والدین آن ها در مدارس و دیگر حوزه های اجتماعی (خانواده، محیط کار و غیره) به طور کارآمد و فراگیر بررسی نشده است و بیشتر تحقیقات روی قربانیان متمرکز بوده در حالی که این بچه ی قربانی نیست که از عواقب قلدری رنج می برد ، خود قلدران نیز از این رفتار آسیب می بینند. با این حال در سایر کشورها این حوزه ها مشخص شده و موسساتی نیز ایجاد شده اند که به مردم خدمات  مقابله با قلدری یا متوقف کردن را ارائه می دهند. فلذا روشن است که بهزیستی روانی این دانش آموزان و والدین شان از وضعیتی مطلوبی برخوردار نباشد و لازم است که به شیوه های مختلفی آن را ارتقاء بخشید که  BMTاز جمله آن هاست. با توجه به مبانی نظری و پژوهشی ذکر شده پژوهش حاضر با هدف ارتقای بهزیستی روانی دانش آموزان قلدر و والدین آن ها از آموزش مدیریت رفتار استفاده کرده است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ضرورت و اهمیت تحقیق

 

قلدری علاوه براین که برای قربانیان ، شاهدان و فضای آموزشی زیان بخش است برای خود شخص قلدر و زورگو نیز اثرات منفی دارد. زیرا معمولاً قلدری دوران کودکی به دوران بزرگسالی انتقال می یابد (آهنگر انزابی ، شریفی درآمدی وکمالی نیا ،1390). و با گذشت زمان شدت و وخامت این قلدری بیشتر شده و در بزرگسالی به سبب قانون شکنی و بزهکاری دستگیر و زندانی می شوند (الویوس،1389). و در تعدادی از مطالعات اخیر این پیش بینی تایید شده است (احمد و بریس ویت،2004). با این حال وجود پدیده ای به نام قلدری در محیط آموزشی می تواند اثرات جبران ناپذیری بر اهداف اساسی تعلیم و تربیت دانش آموزان داشته و درصورت عدم تأمین بهداشت روانی این نوجوانان و والدین آن ها مشکلات بزرگتری ایجاد خواهد شد. تامین بهداشت همه افراد جامعه از مهم ترین مسایل اساسی هر کشور است، این امر در سه جنبه جسمانی، روانی و اجتماعی مورد ملاحظه قرار می گیرد، در صورتی که بعد روانی بهداشت به اندازه کافی مورد توجه قرار نگیرد، فراوانی مشکلات روانی و رفتاری رو به فزونی خواهد گذاشت تا حدی که عوارض ناشی از بی توجهی به آن در ابعاد فردی و اجتماعی، خانوادگی و انسانی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اثرات سوء و غیر قابل جبران را در پی خواهد گذاشت. بدیهی است که بیماری روانی مخصوص یک قشر یا یک منطقه خاص نبوده و تمامی طبقات جامعه را در بر می گیرد و هیچ انسانی از فشار روانی و اجتماعی مصون نیست و به طور کلی باید گفت وجود یک بیماری روانی به کار و اقتصاد خانواده لطمه  وارد می کند، درآمد سرانه را کاهش می دهد و رفاه و نشاط فردی را از اعضای خانواده سلب می کند و با تخریب و ضایع کردن نیروی انسانی، در اقتصاد و اجتماع تاثیر عمیق و سوء بر جای می گذارد. به همین دلیل بهداشت روان در اغلب کشورها در رأس برنامه ملی و بهداشت همگانی قرار دارد (میلانی فر، 1386). بنابراین با توجه به شیوع قلدری در مدارس و عواقب شدیدش دست اندرکاران آموزش و پرورش، مدارس و والدین، گام های موثری باید بردارند و مانع بروز مشکلات روانی و افت تحصیلی فرد شوند. بر طبق نظریه ی سیستم ها، هرعضوی از خانواده به منزله ی واحدی از خانواده در جهت حفظ و برقراری تعادل با دیگران ارتباط برقرار می کند. خانواده کوچک ترین و اساسی‏ترین واحد اجتماعی است که هر یک از افراد جامعه در آن متولد می‏شود و تربیت و پرورش می‏یابد در این میان نقش پدر و مادر در تربیت فرزند بسیار مهم و تعیین کننده است و در تربیت فرزندان ، خانواده دارای اهمیت و جایگاه مشخصی است زیرا والدین اولین شکل دهندگان و معماران شخصیت فرزند خود هستند. بنابراین دیگر نمی توان کودک را به عنوان موجودی کاملاً منفعل که صرفاً متأثر از تجربیات دیگران است در نظر گرفت، چرا که ویژگی های خلقی کودک نیز در تعامل هایی که با اطرافیان (به ویژه والدین) دارد، بسیار تاثیر گذار است. خانواده درمانگران بر این معتقدند که نه تنها آن عضو خانواده که بر چسب بیمار به او زده شده و مشکلات خانواده به او نسبت داده می شود، در فرآیند درمان نیازمند درمان است بلکه اعضای دیگر خانواده نیز در امر درمان باید مورد توجه قرار گیرند (گلدنبرگ وگلدنبرگ،1386). زیرا والدین و کودکان در فرآیندی دو سویه با یکدیگر تعامل دارند در این مجموعه طرفین قادرند تأثیرات بس شگرفی بر یکدیگر بگذارند. و بیشتر رفتارهای کودک از رفتار والدین سرچشمه می گیرد (بیدوغان، 2006؛ جان هالی – وندی استاین،1390). چنانچه در پژوهش کابلینسکی، کاوالانکا و رندولف (به نقل از بلالی، 1390) در ارتباط با نقش والدین در مشکلات رفتاری کودکان آمریکایی، نشان داد نقش والدین، سبک زندگی، تعارض های خانوادگی و افسردگی مادر در پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان موثر است. مادرانی که از تجارب بهتری در پرورش کودک خود بهره مند بودند، افسردگی کمتر و سعی در رفع تعارض های خانوادگی داشتند در کودکانشان مشکلات رفتاری کمتری مشاهده شد. بنابراین باید در درمان نیز به خانواده توجه شود. از این رو امروزه متخصصان بالینی و پژوهشگران، کیفیت این تعامل را در روابط والدین

پایان نامه های دانشگاهی

 وکودکان مورد توجه ویژه قرار داده اند و این نکته را پذیرفته اند که برخی از ویژگی های والدین و متغیرهای چارچوب خانوادگی بر چگونگی پاسخگویی والدین به نیازهای فرزندانشان تاثیرگذار است. لذا ارائه روش هایی که بتوان براساس آن چگونگی روابط والدین_کودک را، مشخص کرد، به ویژه در شرایطی که این رابطه دچار تنیدگی و مشکل است، می تواند به عنوان بخشی از برنامه های پیشگیری در نظر گرفته شود (زرگری نژاد و یکه یزدان دوست ،1386). اما آنچه در اینجا مطرح می گردد این است که چگونه می‏توان این نهاد مقدس را به معنای حقیقی خود، آنطور که شایسته است برای فرزندان و سایر اعضای خانواده آماده و مجهز نمود ؟ در جواب باید اذعان داشت که بهترین راه و ابزار در این امر، آموزش به افراد خانواده ، بخصوص والدین محترم است و بسیار حائز اهمیت است که والدین کودکان قلدر با روش صحیح مدیریت رفتار آشنا شوند. چرا که در برخی موارد، والدین با مدیریت صحیح رفتار آشنا نیستند و موجب بروز مشکلات رفتاری در کودکان می شوند یا آن ها را تشدید می کنند. آموزش مدیریت والدین متداول ترین و موفق ترین رویکرد درمانی در ارتباط با رفتار مخل کودکان هستند و اکثر والدین از این برنامه ها رضایت دارند. وانگهی، آموزش مدیریت والدین با معیارهای نظام خدمات سلامت روانی که همانا مقرون به صرفه بودن، موثر بودن کوتاه بودن و داشتن اعتبار تجربی هستند همخوانی دارد و فواید درمانی آن تأیید شده است (تیور و بیگلان،1998؛ به نقل از شرودر، 1385). اساس اثربخشی آموزش والدین، نقش عملکرد و محیط خانواده در بروز اختلالات روانشناختی درکودک است، از این رو درمان اختلالات کودکان، بدون توجه به افراد تاثیرگذار بر آنان، ممکن نیست. روش های فرزندپروری ناکارآمد و خشن، رفتار غیر حمایت کننده، نظارت ضعیف و الگوی رفتار ضد اجتماعی در والدین ، مهم ترین پیش بینی کننده های اختلالات سلوک درکودکان است(کورد و همکاران،2004؛ به نقل از اسماعیلی نسب،1389). بنابراین آموزش مدیریت رفتار به والدین موجب می‏گردد که والدین بتوانند محیط مناسب‏تری برای رشد و شکوفایی استعدادهای بالقوه فرزندان خود فراهم کنند و این امر نیز پیشرفت و بالندگی افراد خانواده و جامعه را در پی خواهد داشت. نتایج این پژوهش می تواند برای والدین، مربیان و غیره که مسئول تعلیم و تربیت کودکان هستند الهام بخش باشد یا به احساسات و نیازهای کودکان توجه نموده و در زمینه ی کمک به بهزیستی روانی دانش آموزان قلدر و همچنین خود شکوفایی والدین و ارتقاء بهزیستی روانی آن ها گام بردارد. علاوه بر این نتایجی این نوع تحقیقات می تواند راه گشایی باشد برای پژوهشگران و دانشجویان روانشناسی تربیتی که در این زمینه به تحقیق خواهند پرداخت

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

 

 

 

 

متغیرهای پژوهش

 

متغیر مستقل: آموزش مدیریت رفتاری (BMT)

 

متغیر وابسته: بهزیستی روان شناختی والدین وکودکان قلدر

 

متغیر تعدیل کننده: جنسیت

 

. bulling

 

1 . Ryff

 

  1. 2. Kazdin

. Olweus

 

  1. Piskin

. Karaman-Kepenekci  &  Cinkir

 

. Gul kapci

 

. Findley

 

. Lee

 

.Nansel & Overpeck &  Pilla &  Simons-Morton & Scheidt

 

. Mash

 

. Skinner

 

. Flay & Graumlich & Segawa & Burns & Holliday

 

 

 

Ahmed  . & Braithwaite

 

. Beydogan

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-11-21] [ 01:39:00 ق.ظ ]




اختلال­های خلقی اغلب مزمن و عود کننده می­باشند، شیوع آنها در طول زندگی برای اختلال افسردگی اساسی حدود 15% وبرای اختلال­های دوقطبیI حدود 1% است. بدلیل شیوع گسترده اختلال­های خُلقی و مشمول شدن تعداد بسیاری از مبتلایان به اختلال­های روانی، تلاش­های گوناگونی برای درمان آن در هر دوره تاریخی با توجه به بار علمی و تجربی انسان صورت گرفته است (سادوک و سادوک، 2002).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

در قرن بیستم بررسی و پژوهش در زمینه اختلال­های خُلقی شروع شده، نظریه­ها و فرضیه­های فراوانی در مورد پیدایش، شکل­گیری و انواع آن ابراز گردیده و در پی آن روش­های درمانی گوناگونی مطرح شده است از جمله: انواع روان­درمانی­ها خصوصا رفتاردرمانی  شناختی، چندین طبقه از داروهای ضدافسردگی و الکتروشوک است (کلسی، نمروف و نیوپورت، 2006).

 

الکتروشوک، درمانی زیستی است که با ایجاد تشنجی خفیف و با عبور جریان ضعیف الکتریکی در ناحیه­ای از سر انجام می­شود. الکتروشوک از سال 1938 برای مبتلایان به اختلال­های خلقی که نسبت به درمان مقاوم بودند، همچنین برای افرادی که میل به خودکشی یا دیگرکشی و علائم بارز بی­تابی یا بهت داشتند، به صورت درمانی انتخابی درآمد (فیدا و همکاران، 2009) و امروزه گزارش می­شود حدود 10% بیماران بستری با تشخیص افسردگی اساسی الکتروشوک دریافت می­کنند ( متیو و همکاران، 2008).

 

دانلود مقالات

 

 

پژوهش­های بسیاری در رابطه با اثربخشی الکتروشوک انجام شده است، مثل فراتحلیلی که توسط انجمن مطالعاتی الکتروشوک انگلستان (2003) انجام شد. در این فراتحلیل گزارش شد الکتروشوک واقعی موثرتر از الکتروشوک ساختگی است و همچنین گزارش اثربخشی چشمگیر الکتروشوک نسبت به دارو درمانی ارائه شد.

 

  • هدف­های پژوهش

1-4-1- هدف کلی

 

  • تعیین اثر الکتروشوک بر توجه شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی

2-4-1– هدف­های اختصاصی

 

هدف­های اختصاصی این پژوهش عبارتند از:

 

    1. تعیین اثر کوتاه­مدت الکتروشوک بر توجه انتخابی شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی

 

    1. تعیین اثر کوتاه­مدت الکتروشوک بر توجه تقسیم­شده شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی

 

    1. تعیین اثر بلندمدت الکتروشوک بر توجه انتخابی شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی

 

  1. تعیین اثر بلندمدت الکتروشوک بر توجه تقسیم­شده شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی

51  سؤال­های پژوهش

 

 سؤال­های این پژوهش عبارتند از:

 

    1. آیا الکتروشوک بر توجه انتخابی شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی در کوتاه­مدت تأثیر دارد؟

 

    1. آیا الکتروشوک بر توجه تقسیم­شده شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی در کوتاه­مدت تأثیر دارد؟

 

    1. آیا الکتروشوک بر توجه انتخابی شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی در بلندمدت تأثیر دارد؟

 

  1. آیا الکتروشوک بر توجه تقسیم­شده شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی در بلندمدت تأثیر دارد؟

 

 

  • متغیرهای پژوهش

متغیر وابسته: توجه شنیداری انتخابی، توجه شنیداری تقسیم­شده

 

متغیر مستقل: الکتروشوک

 

متغیر مقوله­ای: گروه افراد مبتلا به اختلال­های خلقی دارای دو سطح دریافت کننده الکتروشوک و دریافت نکننده الکتروشوک

 

1-6-1- تعریف­های مفهومی متغیرها

 

توجه شنیداری انتخابی: توجه شنیداری انتخابی سطحی از توجه است که به ظرفیت حفظ تکالیف شناختی و رفتاری، در هنگام مواجه شدن با محرکات مزاحم یا رقیب اشاره دارد (تسورت، اسپونگ و استو، 2007)

 

توجه شنیداری تقسیم­شده: توجه شنیداری تقسیم­شده بالاترین سطح توجه است و اشاره به توانایی پاسخ دادن به شکل خودانگیخته به چندین تکلیف در یک زمان دارد (همان منبع).

 

الکتروشوک: الکتروشوک، درمانی زیستی است که با ایجاد تشنجی خفیف و با عبور جریان ضعیف الکتریکی در ناحیه ای از سر انجام می شود (فینک، 2001).

 

    1. 1. sadock

 

    1. 2. kelsey

 

    1. nemeroff

 

  1. newport

. Fink

 

. Baldwin

 

. Oxlad

 

. cognitive behavior therapy

 

. Faedda

 

. Mattews

 

. Uk ect review group

 

. simulated

 

. tsourtos

 

. spong

 

. stough

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:39:00 ق.ظ ]




وابستگی به مواد یا اعتیاد به مواد مخدر در همه­ی مشاغل، سطوح تحصیلی و طبقه­ی اقتصادی، اجتماعی دیده می­شود و به افراد و اقشار خاصی اختصاص ندارد. با توجه به شیوع بالای وابستگی به مواد و دشواری­های درمان آن، تلاش برای شناسایی عوامل خطر ابتلا به این مشکل در جمعیت­های مختلف بسیار ضروری است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

در جهان پیشرفت زیادی در درک چرایی شیوع مصرف مواد مخدر و یافتن مناسب­ترین راه پیشگیری و درمان­های آن ایجاد شده است.

 

دلایل مختلفی برای گرایش به انواع مواد مخدر وجود دارد. برخی افراد برای پذیرفته شدن در جامعه به سمت مواد می­روند و برخی دیگر سعی می­کنند خود را رشد یافته­تر و بزرگتر جلوه دهند و برخی برای تسکین خود به مواد پناه می­برند (ابوالقاسمی و همکاران، 1388).

 

پژوهش­های بالینی متغیرهای گوناگونی را به عنوان پیش­بینی کننده­ی وابستگی به مواد مخدر شناسایی کرده است، که به 4 دسته تقسیم می­شوند: (Newcomp and Richardson, 2004)

 

    1. محیط فرهنگی اجتماعی

 

    1. عوامل بین شخصی

 

    1. عوامل روانی-رفتاری

 

  1. عوامل زیستی- ژنتیکی

مصرف مواد به متغیرهای روان شناختی دیگری از جمله احساس ناامنی و سبک­های دفاعی ناکارآمد نیز بستگی دارد.

 

زینالی و همکاران (1386)، در مطالعه­ای که با هدف بررسی زمینه­های پیش اعتیادی معتادان و مقایسه­ی آن با افراد غیرسالم انجام دادند، به این نتایج دست یافتند که وجود زمینه و استعداد ویژه برای قبول و مصرف مواد مخدر ضروری است و اینکه زمینه­های پیش اعتیادی معتادان نظیر خصوصیات شخصیتی، روابط خانوادگی، شیوه­ی زندگی و عقاید آنها به­طور معناداری متفاوت از افراد سالم است.

 

با مطالعه­ی پژوهش­های گذشته به نظر می­رسد که متغیرهایی از جمله هیجان­خواهی، پرخاشگری، ابراز وجود و افسردگی ممکن است رابطه­ی نزدیکی با گرایش به مواد داشته باشد (زرگر و همکاران، 1387).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

یکی از مواردی که به عنوان پیش­بینی کننده­ی وابستگی به مواد مخدر در نظر گرفته می­شود ابراز وجود می­باشد. در اصل یکی از مهارت­های زندگی، مهارت ابراز وجود کردن می­باشد که به معنای ابراز عقاید، احساسات و افکار، به صورت شایسته و به گونه­ایست که به هیچ کس، بی­احترامی روا نداریم و حق کسی را نیز ضایع نکنیم. ابراز وجود باعث افزایش عزت نفس، بیان منطقی افکار و احساسات، کاهش اضطراب، بهبود مهارت­های اجتماعی- ارتباطی و ملاحظه حقوق دیگران و در عین حال گرفتن حق خود شده و در نهایت منجر به افزایش میزان رضایت از زندگی و شادکامی می­شود (مرادپور و همکاران، 1392).

 

بنابراین ابراز وجود یک مهارت آموخته شده است نه یک صفت که یک فرد یا دارای آن است، یا از آن بهره­مند نیست. لذا یک برنامه صحیح آموزشی ابراز وجود قادر است دید افراد را نسبت به خودشان تغییر دهد، اعتماد به خود را در آنها تقویت کند و روابط بین فردی را بهبود بخشد (Lin et al., 2004).

 

ضرورت مسئله

 

آثار و نتایج زیانبار و مخرب فردی، اجتماعی و فرهنگی سوءمصرف، وابستگی و اعتیاد به مواد سبب شده است  تا بیماران سوء مصرف مواد و کادر درمانی جامعه برای پیشگیری، ترک و جلوگیری از مصرف مواد اقدام کنند. بر این اساس، متخصصان بهداشتی و مؤسسات آموزشی و درمانی نظریه­ها، مدل­ها، راهکارها و فنون مختلفی را در پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد و پیشگیری از عود، ابداع، آزمایش و تجربه کرده­اند.

 

گزارش شده است که اکثر افرادی که برای سوء مصرف مواد مراجعه کرده­اند پس از ترخیص از درمان دچار عود مصرف مواد شده­اند (Patapis and Lynch, 2006).

 

با وجود این، هنوز شیوه درمان قطعی برای آن یافت نشده است. حتی پس از آن که فرد وابسته، مصرف مواد مخدر را برای مدتی طولانی قطع کند، نیز نمی­توان امیدوار بود که مصرف مواد را از سر نگیرد. از این جهت عود مصرف مواد یکی از معضلات اصلی درمان افراد دچار

پروژه دانشگاهی

 سوءمصرف مواد است. به منظور مقابله با مصرف مواد مطالعات مختلفی انجام شده است و جمع­بندی­های به دست آمده از این مطالعات نشان می­دهد که اثربخشی درمان­های نگهدارنده­ی دارویی، بدون مداخله­های روانی اجتماعی با عود مصرف مواد زیادی همراه است.

 

یکی از رویکردهای مداخلات روانی، کاربرد ذهن آگاهی در جلوگیری از عود مصرف مواد است

 

Witkiewitو همکاران (2005)، با ترکیب تحقیقات بیش از دو دهه بر پیشگیری از بازگشت به عنوان درمان وابستگی به مواد با فنون موجود بر پایه ذهن­آگاهی، مداخله جدید شناختی رفتاری را برای، اختلال­های مصرف مواد با نام پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی پیشنهاد کردند .

 

بنابراین، پیشگیری از عود بر پایه ذهن آگاهی، درمان رفتاری جدیدی است که فنون پیشگیری از بازگشت شناختی رفتاری سنتی (پیشگیری از بازگشت) را با مراقبه ذهن آگاهی برای درمان اختلالات مصرف مواد ترکیب می­کند. از این تلفیق به عنوان موج سوم رفتار درمانی یاد می­کنند. از نظر کابات-زین هدف ذهن­آگاهی حالتی تغییر یافته از هوشیاری نیست، بلکه حالتی از خود مشاهده­گری بدون ارزیابی و توجه به واقعیت حال حاضر است (Greeson, 2009).

 

بنابراین با توجه به اثربخشی و جدید بودن این شیوه درمان و از آنجایی که بخشی از مراجعه کنندگان به مراکز خدمات مشاوره­ای را معتادان تشکیل می­دهند و اغلب از انواع مشکلات روانی و جسمی، از قبیل افسردگی و اضطراب شکایت می­کنند، براین اساس، ما توجه خود را به تبیین­های روان شناختی معطوف کرده، درصدد ارتقای سلامت معتادان خود درمانجو برآمدیم. با توجه به اطلاعات فوق، این مسأله برای پژوهشگر مطرح شد که آیا روش درمان شناختی ذهن­آگاهی بر روی نشخوار فکری و ابراز وجود در افراد معتاد تحت درمان با متادون مؤثر است؟

 

1-4- اهداف پژوهش

 

    1. بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر روی نشخوار فکری در افراد معتاد تحت درمان با متادون

 

  1. بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر روی ابراز وجود در افراد معتاد تحت درمان با متادون

1-5- فرضیه های پژوهش

 

    1. آموزش ذهن آگاهی بر روی نشخوار فکری در افراد معتاد تحت درمان با متادون مؤثر است.

 

  1. آموزش ذهن آگاهی بر روی ابراز وجود در افراد معتاد تحت درمان با متادون مؤثر است.

 

1-6- تعریف اصطلاحات، مفاهیم کلیدی و متغیرها

 

1-6-1– ابراز وجود

 

تعریف مفهومی

 

منظور از ابراز وجود، توانایی ابراز خویشتن به صورت صریح و مناسب، ارج نهادن به احساس و فکر خود و شناخت نقاط قوت و ضعف خویشتن می­باشد، پس ابراز وجود به معنی احترام گذاشتن به خود و دیگران است. یعنی این که عقاید، افکار، باورها و احساسات ما و دیگر افراد از نظر اهمیت برابرند (هرمزی­نژاد و همکاران، 1379).

 

تعریف عملیاتی

 

در این پژوهش ابراز وجود، نمره­ای است که از پرسشنامه ابراز وجود به دست می­آید.

 

 

 

1-6-2- نشخوارفکری

 

تعریف مفهومی

 

نشخوار فکری به عنوان افکاری مقاوم و عود کننده تعریف می­شود که گرد یک موضوع معمول دور می­زند. این افکار به طریق غیر ارادی، وارد آگاهی می­شوند و توجه را از موضوعات مورد نظر و اهداف فعلی منحرف می­سازند (Joormann, 2006).

 

تعریف عملیاتی

 

در این پژوهش نشخوار فکری، نمره­ای است که از پرسشنامه نشخوار فکری به دست می­آید.

 

 

 

1-6-3 ذهن آگاهی

 

تعریف مفهومی

 

براساس نظر Kabat-zinn (1990)، ذهن آگاهی کیفیتی از هشیاری و به معنای توجه به لحظه کنونی، توجهی  هدفمند و بدون قضاوت می­باشد. بدون داوری است. در حضور ذهن فرد می­آموزد که در هر لحظه از حالت ذهنی خود آگاهی داشته و توجه خود را به شیوه­های مختلف ذهنی خود متمرکز نماید. ذهن آگاهی با بسیاری از مؤلفه­های سلامت روان و بهزیستی روانی، توانایی سازش و عملکرد هیجانی، و کاهش احساس درد خصوصاً در موارد بیماری­های جسمانی همراه است.

 

تعریف عملیاتی

 

در این پژوهش آموزش ذهن آگاهی، آموزشی است که طی هشت جلسه بر روی بیماران دیابتی اجرا شده است (بر اساس بسته آموزشی که در پیوست آمده است).

 

 

 

 

 

. comorbidity

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:38:00 ق.ظ ]




افسردگی رایج ترین اختلال روانی است و به تازگی روبه افزایش است. اختلال افسردگی به دلیل گسترش و شیوع فراوانی که در میان مراجعان روان پزشکی در روان شناسی دارد، سرماخوردگی روان پزشکی نامیده می شود(سلیگمن، 1385. (خلق افسرده و فقدان علاقه و لذت، از علا یم کلیدی افسردگی بشمار می روند. فرد افسرده ممکن است اظهار کند که احساس غم، یاس، پوچی و بی ارزشی می کند. برای بیمار خلق افسرده غالبا کیفیتی ویژه دارد که با غمگینی معمولی متفاوت است. برخی از بیماران آن را یک درد روحی توان فرسا توصیف می کنند. بیماران افسرده  گاهی از ناتوانی برای گریه کردن شکایت می کنند، علامتی که با بهبودی بیماری از بین می رود. تقریبا همه ی  بیماران افسرده از کاهش انرژی که منجر به بروز تکمیل تکالیف، اختلال در کار تحصیلی و حرفه ای و کاهش انگیزه برای انجام طرح های تازه می شود، شکایت می کنند (سادوک،1386).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

اهمیت و ضرورت انجام تحقیق 

 

علم روان شناسی در دهه های اخیر شاهد ظهور الگوها و شیوه های درمانی رو به رشدی بوده است که در درمان فردی و خانواده تحول ایجاد کرده و آن را به مسیرهای جدیدی سوق داده است. تعدادی از این شیوه های درمانی، بازتاب پدید ه هایی هستند که دیدگاه پسامدرن نامیده می شود. متفکران این دیدگاه معتقدند که دانش و شناخت امری نسبی و وابسته به بافت آن است و نظام اعتقادی ما صرفاً منعکس کننده سازه های ذهنی – اجتماعی هستند که ما درباره دنیای خود خلق می کنیم.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

اهمیت استفاده از روایت در جنبش های روان درمانی از آنجا مشخص می شود که فرمول بندی های روایی گوناگونی در انواع درمان های روان پویای,سیستمی,شناختی وسازه گرا مورد استفاده قرار گرفته اند.

 

ولی همچنان که گفتیم اگر روایت را ضمن آنکه یک ابزار بالینی است راهی برای فهم تجربه انسان بنامیم. آن را در قالب روایت درمانی مطرح نموده ایم white,2000)،).

 

از آنجا که خانواده نخستین سازمان اجتماعی است که فرد در آن زندگی می کند، پس کانونی است که می تواند فشارهای روانی وارد شده بر اعضای خود را کاهش دهد واز آن جا که مادران نقشی مؤثر در تربیت فرزندان دارند، روایت درمانی می تواند به عنوان روشی سریع و عمیق در درمان افسردگی و سلامت روان زنان جامعه اثری مثبت داشته باشد؛ پس دست یابی به جامعه ای سالم، آشکارا در گرو سلامت خانواده است.

 

با توجه به پژوهش های انجام شده در داخل و خارج از کشوربررسی های مختلفی چون اثربخشی روایت درمانی گروهی بر نگرانی از بدریختی بدن، اثر بخشی روایت درمانی بر میزان تمایل به بخشودگی در زنان، اثر بخشی گروه درمانی تلفیقی به شیوه تصمیم گیری دوباره و روایت درمانی بر کنترل عواطف، مقایسه روایت های زندگی افراد افسرده و مضطرب با افراد عادی، مقایسه تأثیر روایت درمانی و رژیم درمانی بر شاخص تصویر بدن زنان، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به طور کلی و در اکثر تحقیقات نشان می دهد که روایت درمانی نسبت به سایر روشهای درمانی تأثیر مثبت بیشتری داشته است. اما پژوهشهایی که دقیقاً منطبق با موضوع تحقیق حاضر، به بررسی تأثیر روایت درمانی بر زنان و به ویژه زنان خانه دار بپردازد، یافت نشد و همانطور که اشاره شد، با توجه به اهمیت نقش زنان خانه دار در ساختن خانواده و به دنبال آن جامعه ای سالم، به نظر می رسد که انجام تحقیق با موضوع بررسی تأثیر روایت درمانی بر افسردگی زنان خانه دار دارای اهمیت می باشد و علاوه بر پر کردن خلأ های علمی موجود و بستر سازی برای تحقیقات آینده نتایج این تحقیق می تواند ضرورتهای کارکردی به منظور برنامه ریزی، سیاستگذاری و آموزش و مشاوره در این زمینه را یاری رساند.

 

 

 

 

 

1-4 اهداف پژوهش

 

 

 

1-4-1 هدف کلی

 

بررسی تأثیر روایت درمانی بر افسردگی زنان خانه دار افسرده.

 

 

 

1-4-2 اهداف ویژه

 

تعیین اثر روایت درمانی بر میزان افسردگی زنان خانه دار بر حسب سن آنان.

 

تعیین اثر روایت درمانی بر میزان افسردگی زنان خانه دار بر حسب تحصیلات آنان.

 

1-5 فرضیه‏ های تحقیق

 

1-5-1 فرضیه کلی

 

دانلود مقالات

 

 

  1. اجرای روایت در مانی بر میزان افسردگی زنان خانه دار تأثیر دارد؟

1-5-2 فرضیه های ویژه

 

    1. اجرای روایت در مانی بر میزان افسردگی زنان خانه دار بر حسب سن آنان تأثیر دارد؟

 

  1. اجرای روایت در مانی بر میزان افسردگی زنان خانه دار بر حسب تحصیلات آنان تأثیر دارد؟

 

 

1-6 متغیرها(اصطلاحات یاواژه های پژوهش)

 

نامگذاری متغیرها

 

متغیر مستقل:روایت درمانی

 

متغیر وابسته:افسردگی

 

متغیر کنترل:شهرابرکوه-سال1393

 

 

 

1-7 تعریف متغیرها

 

 

 

1-7-1تعاریف نظری متغیرها

 

تعریف نظری روایت درمانی: روایت درمانی فرآیند کمک به افراد برای غلبه بر مشکلات از طریق درگیر شدن در گفتگوهای درمانی میباشند. این گفتگو ها شامل بیرونی سازی مشکل استخراج پیامد های یگانه پررنگ کردن نقشه ی جدید و اتصال آن به گذشته وآینده ,با استفاده از تکنیک های درمانی خاص می باشد در این رویکرد درمان براساس نقل روایت ها و داستان های زندگی یک شخص از زبان خود شکل می گیرد،که درواقع این فرآیند درمان روایتی شامل گفتن روایت ها ,گوش دادن دقیق پرسش کردن,دوباره گفتن و دوباره شنیدن وباز سازی داستان ها با همکاری مراجع ومشاوره می باشد روایت های شخصی جدید,معانی جدید و برداشت های تازه ای از واقعیت می شوند white,2000)).

 

تعریف نظری افسردگی:واژه «افسردگی» به تجربه ی حالت ناشادی گفته می شود که تحمل آن دشوا است این حالت افسردگی توأم با اضطراب ویژگی اصلی تعریف بالینی افسردگی نیز هست (منشی طوسی،1371).

 

 

 

1-7-2تعاریف عملیاتی متغیر ها

 

تعریف عملیاتی روایت درمانی: مجموعه کاملا متمرکزی از فنون مداخلاتی که برای اولین بار توسط White & Epston  (1990) با طرفداری از نظریه ی گفتگو براساس داستان ها مطرح گردیده است.هدف از این مداخلات آن است که به خانواده کمک شود تا یک مشکل توان فرسا و دشوار را برونی کنند.

 

این رویکرد به اعضای خانواده کمک می کند که جر وبحثشان را در این باره کاهش دهند که مشکل مال کیست وراجع به حل مشکل وارد گفتگو شوند.

 

دراین پژوهش اطلاعات مورد نیاز از طریق بیمارانی که به مراکز درمانی و مشاوره وبهزیستی مراجعه کرده اند را از طریق دوره متنی بر روایت درمانی بدست آمده است.

 

تعریف عملیاتی افسردگی: ابزار سنجش افسردگی در این تحقیق پرسشنامه ی افسردگی بک نسخه ی2 (BDI-II) است.

 

پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم (BDI-II) شکل بازنگری شده پرسشنامه افسردگی بک است که جهت سنجش شدت افسردگی تدوین شده است2000) Brown ,Steer, (Beck,. فرم تجدید نظرشده پرسشنامه افسردگی بک در مقایسه با فرم اولیه بیشتر با  DSM-IV همخوان است. علاوه بر آن ویرایش دوم این پرسشنامه، تمامی عناصر افسردگی را بر اساس نظریه شناختی افسردگی نیز پوشش می دهد.

 

این پرسشنامه همانند ویرایش نخست از 21 ماده تشکیل شده است و با این تفاوت که 4 ماده از ویرایش قبلی را نداشته و به جای آنها ماده های دیگری در پرسشنامه افزوده شده اند. همچنین در این پرسشنامه  دو ماده (ماده های 16 و 18) به گونه ای ویرایش شده اند که به شدت افسردگی بیشتر حساس باشند.

 

این پرسشنامه در جمعیت 13 سال به بالا قابل استفاده است.

 

1-Narrative therapy

 

2- Winslade& Monk

 

 

 

 

 

1-Sadok

 

2-Sadok

 

 

 

1-post-moderm

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:38:00 ق.ظ ]




عمده آزمایه‌های سنجش رضایت پس از ازدواج در سراسر دنیا نشان می‌دهند پس از عبور زندگی مشترک از مرز هیجانات اولیه و ورود به عرصه متلاطم زندگی روزمره، نوعی افت رضایت‌مندی از کیفیت عاطفی، اجتماعی یا جسمانی زناشویی مشاهده می‌شود (بولینگ و هیل، 2005). چنین افتی بخصوص با حضور فرزندان و مشکلاتشان و افزایش تعهدات و چالش‌های زندگی جدی‌تر نیز می‌گردد (استتس، 2004؛ به نقل از غلامعلیان و احمدی، 1387). از سوی دیگر، بهداشت روانی نسل‌های جامعه در گرو تامین بهداشت روانی خانواده به عنوان یک کانون مملو از محبت و آرامش برای تحول در رشد استعدادهاست که هرگونه آسیبی به آن، نسل آینده را از آثار سوء خود مصون نخواهد گذاشت و سازمان‌های اجتماعی زیادی را درگیر خود خواهد ساخت. خانواده یک نظام اجتماعی زیربنایی است که نابسامانی سازمان یا گسیختگی آن را می‌توان به‌عنوان شکستن واحد خانوادگی یا گسیختگی خانواده و متعاقباً پایه‌های زندگی اجتماعی مطرح کرد و بنابراین بررسی عوامل تاثیرگذار بر آن از اهمیت بسزایی برخوردار است (آخرتی، ‌1386).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

رضایت زناشوئی یکی از عوامل موثر در ثبات و پایائی خانواده‌ها و در عین حال بهداشت روانی همسران و فرزندان است. میزان رضایت از رابطه زناشویی موضوعی محوری و کلیدیست که هر زوج پس از سال‌های تثبیت ازدواج ناگزیر با آن مواجهه می‌شوند (سامانی، 1386). رضایت از زندگی زناشویی به احساس عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن و یا مرد است وقتی که همه جنبه‌های مشترک زندگی‌شان را در نظر بگیرند (الیس،2004). همچنین شواهد فراوانی گویای آن است که زوج‌ها در جامعه امروزی برای برقراری حفظ و ارتباط صمیمی و درک احساسات از جانب همسرانشان با مشکلات فراوانی درگیرند. در حقیقت این معضل سبب پریشانی در روابط زناشویی شده است (یوسفی و سهرابی،1390). یک تحول مهم در این جهت، این است که تا قبل از دهه هفتم قرن بیستم، تحقیقات انجام شده در خصوص خانواده، به طور عمده حول محور طلاق و اثرات روانی اجتماعی آن بر اعضای خانواده متمرکز بود، ولی از این دهه به بعد، توجه محققین به مسئله نارضایتی از زندگی زناشویی و راه‌های افزایش احساس رضایت و شادکامی از زندگی مشترک معطوف شد (سلیمانیان، 1387).

 

رضایت یک فرد از زندگی زناشوئی به منزله رضایت وی از خانواده محسوب می‌شود و رضایت از خانواده به مفهوم رضایت از زندگی بوده و در نتیجه تسهیل در امر رشد و تعالی و پیشرفت مادی و معنوی جامعه خواهد شد (غلامعلیان و احمدی، 1387). بنابراین با توجه به اهمیتی که روان‌شناسان، جامعه‌شناسان و حتی همه مذاهب به خانواده و ارتباط زناشویی موثر می‌دهند و اینکه تشکیل خانواده جایگاهی برای نارضایتی نیست، بررسی روش‌ها و مداخلاتی که بر رضایت‌مندی زناشویی زوجین تاثیر می‌گذارد، از اهمیت بالایی برخوردار است.

 

یکی از عواملی که می‌تواند بر رابطه زناشویی و متعاقباً رضایت زناشویی افراد تاثیر بگذارد سبک دلبستگی آن‌ها می‌باشد. دلبستگی از مفاهیم اساسی در نظریه بالبی(1989) است. وی معتقد است که دلبستگی نیازی نخستین محسوب  می‌شود و از هیچ نیاز دیگری مشتق نشده است (کریس، روبرت و میرجام، 2009). بالبی (1989) در قلمرو  دلبستگی بر دو نکته مهم تاکید می‌کند: اول اینکه کودک از نظر ژنتیکی برای واکنش‌های مرتبط با دلبستگی آمادگی دارد و دوم اینکه رفتار دلبستگی متحول می‌گردد. دلبستگی به طور کلی به پیوند میان افراد اطلاق می‌شود و افراد برای ارضای نیازهای عاطفی خود به یکدیگر تکیه می‌کنند (فینی، 1999)، اما در روانشناسی تحولی به پیوند عاطفی که بین نوزاد و مادر پدید می‌آید، دلبستگی اطلاق می‌شود (برک، 1387). بالبی (1989) معتقد است که دلبستگی از زمان نوزادی شروع شده و در طول زندگی ادامه می‌یابد و نقش مهم و اساسی در تحول کودک دارد؛ وی معتقد است که دلبستگی در طول زمان دارای ثبات است، روابط بعدی فرد را برای همسالان و دوستان پیش بینی می‌کند و اهمیت اساسی در سلامت روانی افراد دارد.

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

پری (2006؛ نقل از آمبر و کارول، 2009) در تعریف دلبستگی به مفهوم پیوند اشاره می‌کند و معتقد است که  در اصل، پیوند فرایند شکل دهی یک دلبستگی است. به عبارت دیگر پیوند مجموعه رفتارهائی است که منجر به ارتباط عاطفی قوی بین دو نفر (دلبستگی) می‌شود. وی همچنین می‌گوید دلبستگی امن و سالم زمانی اتفاق می‌افتد که مادر محبت خود را نسبت به فرزند نشان دهد و توانائی برقراری همدلی داشته باشد. این کودکان آزادانه از مادر خود فاصله می‌گیرند و دور می‌شوند، ولی پیوسته موقعیت مادر خود و محل استقرار او را زیر نظر دارند؛ وقتی دیگران او را بغل می‌کنند، پاسخ مثبتی نشان می‌دهد و وقتی او را زمین می‌گذارند شادمانه بازی خود را ادامه می‌دهند. دلبستگی ایمن جنبه مهمی از رشد اجتماعی- هیجانی است که کودک از مادرش به عنوان پایگاه امن برای کشف دنیا استفاده می‌کند (آمبر و کارول، 2009).

 

این‌گونه استنباط می‌شود که مدل‌های دلبستگی با طرحواره‌های شناختی قدیمی یا عقاید ما در مورد خودمان و دیگران ارتباط نزدیک دارند و بر تعاملات بین فردی اثر گذاشته و از آن‌ها تأثیر می‌پذیرند. با وجود اینکه مدل‌های دلبستگی به عنوان ویژگی‌های فردی درنظر گرفته می‌شوند؛ اینگونه فرض می‌شود که احتمالاً مردم در روابط خاص، سطوح متفاوتی از امنیت را تجربه می‌کنند (حمیدی، 1386). همچنین این احتمال وجود دارد که این مدل‌ها تحت تاثیر تجربیات حاصل از روابط ویژه دستخوش تغییر شوند. به عبارت دیگر تجربیات افراد در روابط خاص می‌تواند منجر به تغییر الگوی دلبستگی شود (فیروزی، 1380).

 

در زمینه‌ مداخلات درمانی به منظور بهبود رضایت زناشویی و سبک دلبستگی زوجینی که درگیر تعارضات زناشویی هستند، تلاش‌های متعددی در حیطه روان‌درمانی انجام شده و به ثبت رسیده است. در حال حاضر دیدگاه‌های نظری متعددی با رویکردهای متفاوت به دنبال تبیین و حل تعارض‌های زناشویی و بهبود رابطه عاطفی زوجین هستند. رویکردهایی از قبیل زوج درمانی مبتنی بر روان‌تحلیل‌گری، درمان نظام‌های گسترده خانواده بوئن، زوج درمانی تجربی، زوج درمانی رفتاری شناختی، زوج درمانی راهبردی، زوج‌درمانی یکپارچه‌نگر، زوج درمانی هیجان محور و … به ارائه مبانی و روش‌هایی جهت جلوگیری از بروز طلاق و تحکیم پیوند زناشویی پرداخته اند و هریک موفقیت‌های چشم‌گیری در این زمینه کسب کرده‌اند (روشنی، 1390).

 

از مولفه‌های ضروری مداخلات مفید برای بهبود رضایت زناشویی و سبک دلبستگی در زوجینی که به مشکلات زناشویی برخورده‌اند، آموزش مهارت‌های ارتباطی، توجه به پویایی‌های درون فردی و بین فردی، مشخص نمودن نقش‌های متعارض و موازی در زوجین، توجه به فرایندهای رشدی، تعدیل انتظارات و ابراز احساسات ناخوشایند می‌باشد. با اندک تأملی در باب خصوصیات لازم برای درمان‌های اثر‌بخش بر بهبود رضایت زناشویی زوجین متعارض، به نظر می‌رسد که روش زوج‌درمانی گروهی یک پارچه‌نگر می‌تواند بر بهبود رضایت زناشویی و سبک دلبستگی این افراد موثر باشد. زوج درمانی یکپارچه نگر، رویکرد درمانی گسترده‌ای است که در حل مشکلات ارتباطی زوج‌ها به عوامل میان فردی و درون فردی به طور همزمان توجه می‌کند (خمسه، 1388). زوج درمانی یکپارچه‌نگر برمبنای تئوری نظام عمومی خانواده، تئوری رشد بزرگسال و سرانجام تئوری دلبستگی به وجوده آمده است. این رویکرد تا حدودی نیز تحت تاثیر تئوری رفتاردرمانی و تئوری روابط موضوعی قرار دارد. خانواده درمانی روابط موضوعی ترکیبی از نظریه روان پویایی رابط موضوعی و درمان سیستم‌های خانواده است. از جنبه نظری، این تجربه به تفسیرهایی منجر می‌شود که احتمالاً مؤثرتر عمل می‌کند زیرا اعضای خانواده ارتباط کامل‌تری با یکدیگر برقرار نموده و احساس درک شدن را تجربه می‌کنند. این رویکرد اولین رویکردی است که عملکرد فرد، فرآیند‌های ناخودآگاه و تعاملات زناشویی را با یکدیگر ترکیب کرده است (کریستنسن، جیکوب‌سون و بابکوک، 1995). در این رویکرد به منابع بین نسلی و مرکزیت روابط تأکید می‌شود. اعتقاد بر آن است که روابط میان زوجین، نه تنها از شخصیت منحصر به فرد آن‌ها تأثیر می‌گیرد، بلکه در سیستمی بزرگ‌تر، تحت تاثیر روابط خانوادگی قرار دارد که فرزندان، والدین و گروه‌های اجتماعی را نیز شامل می‌شود. همچنین این رویکرد بر روابط میان زوجین و تعاملات میان آن‌ها با والدین خود و نقش هریک از زوجین در این روابط تأکید می‌کند (جکوبسون و همکاران،2000). مزیت عمده رویکرد‌های یکپارچه‌نگر زوج درمانی فهم بیشتر رفتار انسان است که انعطاف پذیری درمان را زیادتر کرده است. تأکید هم بر عامل‌های درون روانی و هم بر عوامل برون روانی در ارتباطات زوج است؛ به طوری که هر کدام می‌تواند قلمرویی مجاز داشته باشد (دی‌میدجیان، مارتل و کریستنسن،2002؛ نقل از خمسه، 1388).

 

با در نظر گرفتن مطالب فوق پژوهش حاضر در پی بررسی اثر‌بخشی زوج‌درمانی گروهی با رویکرد یک‌پارچه‌نگر بر بهبود رضایت زناشویی و سبک دلبستگی زوجین متعارض می‌باشد.

 

 

 

اهمیت و ضرورت تحقیق

 

با توجه به رشد روز افزون پدیده طلاق در جامعه ایرانی و همچنین اثرات نامطلوب روانی، اجتماعی و اقتصادی این رخداد ناخوشایند، انجام پژوهش در حوزه حوزه رضایت‌مندی زناشویی تا اندازه زیادی می‌تواند در از پیش پا برداشتن ابهامات راهگشا بوده و گامی بسوی جدی‌تر گرفتن مسئله روبه رشد تعارضات زناشویی در جامعه ایرانی باشد. از سوی دیگر با شناخت و معرفی مداخلات موثر بر رضایتمندی زناشویی و سبک دلبستگی، می‌توان در سطوح مختلف مداخله کرد. میزان ازدواج‌های با خطر بالا را کاهش داد، بر رضایت و شادکامی ازدواج‌های موجود افزود و از بعضی ناسازگاری‌ها پیشگیری به عمل آورد و از این طریق، از بسیاری از نابسامانی‌های خانوادگی که منجر به

پروژه دانشگاهی

 هدر رفتن نیروهای عظیم انسانی می‌شود جلوگیری کرد (بهاری و همکاران،1390).

عکس مرتبط با اقتصاد

 

 

اهداف تحقیق

 

1- بررسی اثربخشی زوج‌درمانی گروهی یک‌پارچه‌نگر بر بهبود رضایت زناشویی زوجین متعارض.

 

2- بررسی اثربخشی زوج‌درمانی گروهی یک‌پارچه‌نگر بر بهبود سبک دلبستگی زوجین متعارض.

 

 

 

فرضیه‌های‌ تحقیق

 

فرضیه‌های اصلی

 

1ـ زوج درمانی گروهی بارویکرد یکپارچه نگرموجب بهبود رضایت زناشویی زوجین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می‌شود.

 

2ـ زوج درمانی گروهی با رویکرد یکپارجه نگر موجب بهبود  سبک دلبستگی زوجین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می‌شود.

 

فرضیه‌های فرعی

 

الف: زوج درمانی گروهی یکپارچه نگر موجب بهبود سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی زوجین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل میشود.

 

ب: زوج درمانی گروهی یکپارچه نگر موجب بهبود سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی زوجین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می‌شود.

 

 

 

تعاریف نظری متغیرها

 

رضایت زناشویی: رضایت زناشویی به معنای سازش بین انتظارات فرد از زندگی زناشویی و آنچه که به طور واقعی در زندگی‌اش تجربه می‌نماید می‌باشد. این رضایت‌مندی همواره با احساس خشنودی و لذت همراه است (گی زیبر، 2005؛ نقل از یاوری کرمانی، 1387). رضایت زناشویی یک متغیر نگرشی است و بنابراین از خصوصیات فردی زن و شوهر محسوب می‌شود. طبق تعریف فوق، رضایت زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذت‌بخشی است که زن و شوهر از جنبه‌های مختلف روابط زناشویی دارند (یاوری کرمانی، 1387).

 

سبک‌های دلبستگی: دلبستگی به طور کلی به پیوند میان افراد اطلاق می‌شود و افراد برای ارضای نیازهای عاطفی خود به یکدیگر تکیه می‌کنند. روانشناسی تحولی پیوند عاطفی را که بین نوزاد و مادر پدید می‌آید دلبستگی می‌نامد (برک، 1387). رفتار دلبستگی به تقرب و نزدیک شدن به نگاره دلبستگی اطلاق می‌شود و پیوند دلبستگی به جنبه عاطفی این رابطه اشاره دارد. این پیوند الزاماً دو سویه نیست، بلکه رابطه‌ای است که بین یک فرد با شخص دیگری برقرار می‌شود (آمبر و کارول، 2009). انواع سبک‌های دلبستگی عبارتند از: سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی ناایمن (دوسوگرا/ اضطرابی، اجتنابی).

 

زوج‌درمانی گروهی با رویکرد یک‌پارچه‌نگر: زوج درمانی یکپارچه‌نگر، رویکرد درمانی گسترده‌ای است که در حل مشکلات ارتباطی زوج‌ها به عوامل میان فردی و درون فردی به طور همزمان توجه می‌کند (خمسه، 1388). زوج درمانی یکپارچه‌نگر برمبنای تئوری نظام عمومی خانواده، تئوری رشد بزرگسال و  سرانجام تئوری دلبستگی به وجوده آمده است. این رویکرد تا حدودی نیز تحت تاثیر تئوری رفتار درمانی و تئوری روابط موضوعی قرار دارد (کریستنسن، جیکوبسن و بابکوک، 1995).

 

Bowling &  Hill

 

Stence

 

Bowlby

 

Chris, Robbert & Mirjam

 

Feeney

 

Berk

 

Parry

 

Amber & Carole

 

Christensen, Jacobson & Babcock

 

Dimidjian

 

Martel

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:38:00 ق.ظ ]