انباشت سرمایه به عنوان یکی از پیش نیازهای اساسی در فرایند رشد اقتصادی میباشد که میتواند از منابع داخلی یا خارجی تامین گردد. منابع مالی خارجی به عنوان مکملی برای پسانداز داخلی میباشد. از مهمترین راههای ورود منابع مالی خارجی، سرمایهگذاری مستقیم خارجی(FDI) میباشد.
فواید سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) شامل جذب سرمایه، تکنولوژی روز، دانش جدید، بالا بردن توانایی مدیریت، افزایش اشتغال، بهبود تراز پرداختها و افزایش قدرت رقابت است. براساس مطالعات، سرمایه گذاری خارجی تابع عوامل زیادی از قبیل نرخ بازگشت سرمایه، باز بودن اقتصاد، زیرساختها، رشد اقتصادی، سرمایهگذاری داخلی، منابع طبیعی، سرمایه انسانی، تورم، نرخ ارز، بدهی خارجی، وضع مالی دولت و اندازه بازار میباشد.
یکی از موارد بسیار موثر بر سرمایهگذاری مستقیم خارجی(FDI) وضعیت مقررات در کشورهای میزبان میباشد. مقررات به طور نسبی میتواند به صورت مانعی برای ورود سرمایهگذاران به عرصه تولید میباشد. مانعی که هم میتواند بر سر راه سرمایهگذاران داخلی و هم سرمایهگذاران خارجی (به صورت شدیدتر) باشد. مثلا اگر مالکیت خارجیان بر دارائیهای داخل کشور ممنوع باشد، انگیزه سرمایهگذارن را، برای سرمایهگذاری، کاهش میدهد.
هزینههای مقررات به دو صورت پولی و زمانی میباشد. هزینههای پولی، هزینههایی است که در انجام فرایند سرمایهگذاری و یا در طول بهرهبرداری از سرمایهگذاری، به عواملی غیر از عوامل تولید باید پرداخت گردد مانند هزینههایی که برای ثبت شرکت باید پرداخت گردد و یا هزینههایی که براساس قانون باید به عوامل تولید بیشتر از هزینه مستقیم تولید باید پرداخت گردد مانند هزینههایی که براساس قانون کار به صورت حق مسکن و … باید پرداخت گردد. هزینههای زمانی هم، هزینههایی است که به سرمایهگذاران، به دلیل از دست دادن زمان تحمیل میشود. آنچه که در دنیای امروز بسیار مهم میباشد مسئله زمان است. قوانین پر پیچ و خم که اکثرا زمانبر هم میباشند سرمایهگذاران را از فرصتهای سرمایهگذاری دور مینماید.
بعضی از اثرات منفی بالا بودن مقررات در فضای کسب وکار را میتوان این گونه برشمرد:
امروزه موسسات بین المللی زیادی، شاخصهایی را در زمینه آزادی و سهولت مقررات فضای کسب و کار ارائه میدهند که در ادامه به برخی از این موسسات اشاره خواهد شد.
بعضی از قوانینی که بر فضای کسب و کار و ورود به آن تاثیر میگذارد میتوان به قانون کار، قوانین بازنشستگی و از کارافتادگی، قانون تامین اجتماعی، قانون مالیات، قوانین مربوط به مالکیت، قانون ورشکستگی و قانون تجارت اشاره نمود. این فراوانی قوانین به صورت موانعی بر سر راه ورود بخش خصوصی به فضای تولید کشور میباشد که میتوان با حذف یا اصلاح برخی از این قوانین، راه را برای سرمایهگذاری، سرمایهگذاران داخلی و خارجی هموار کرد. اصلاح قوانین موجود باید سه ویژگی مهم را دربرگیرد. اول اینکه تعداد مراحل قانونی انجام یک فعالیت تا حد امکان کاهش یابد. در مرحله بعد باید هزینههای ناشی از قانون تا حد ممکن کاهش یابد و مهم تر از همه مدت زمان اجرای یک فرایند قانونی کاهش یابد.
1.2 پیشینه تحقیق
در گذشته تصور بر این بود که بنگاهها اقتصادی برای فعالیت تنها نیاز به ثبات اقتصادی سیاسی دارند اما در دهه 1990 میلادی اهمیت فضای کسب و کار در ادبیات اقتصادی مطرح شد و از سال 2004 که بانک جهانی اقدام به انتشار وضعیت فضای کسب و کار کشورها نمود، این تلاش در دولتمردان بیشتر کشورها بوجود آمد که فضای کسب و کار کشورها را برای سرمایهگذاریها مساعد سازند.
پژوهشهای صورت گرفته در این موضوع را میتوان به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول پژوهشهایی که به بررسی تاثیر مقررات بر اقتصاد میپردازد. دسته دیگر، پژوهشهایی است که به بررسی تاثیر سرمایهگذاری مستقیم خارجی(FDI) بر رشد اقتصادی میپردازد و در نهایت پژوهشهایی که به تاثیر همزمان سرمایه گذاری مستقیم خارجی و متغیر دیگری بر رشد اقتصاد را بررسی میکند.
از پژوهشهای دسته اول به مقالهای که توسط نورمن لویزا(2005) به همراه ماریا اویداو لوئیس سرون انجام شده است، میتوان اشاره کرد. این پژوهش تحت عنوان”بررسی تاثیر مقررات بر رشد اقتصادی و بخش غیررسمی” نهایتا به این نتیجه رسیده که مقررات زیاد به خصوص در بازار کار و تولید منجر به کاهش رشد اقتصادی و تحریک بخش غیررسمی میشود.
در ایران نیز پژوهشهایی در مورد تاثیر مقررات بر رشد اقتصادی صورت گرفته است اما متغیری که به عنوان پروکسی نقش قانون میباشد متفاوت است. در بعضی مقالات از شاخص فساد و در بعضی دیگر از شاخص آزادی اقتصادی استفاده گردیده است. در ادامه به چند مورد اشاره میشود.
در تحقیق شهرزاد برومندجزی (1387) با عنوان”فساد، سرمایهگذاری بخش خصوصی و رشد اقتصادی(مطالعه موردی ایران)” اثر فساد را بر رشد اقتصادی ایران از طریق اثرات آن بر سطح و ترکیب مخارج دولت و سرمایهگذاری بخش خصوصی تحلیل میکند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که فساد اثرات منفی بر رشد اقتصادی کشور داشته است.
مرتضی سامتی و همکاران(1385) در مقاله خود با عنوان”تاثیر آزادی اقتصادی بر درآمد سرانه و رشد اقتصادی (با رهیافت Panel Data)”به بررسی اثر آزادی اقتصادی بر درآمد سرانه پرداخته و با استفاده از دو مدل که از ترکیب مدلهای کارلسون و لاند استروم و مدل دادههای تلفیقی پویای وینهلد به دست آمدهاند به بررسی اثر آزادی اقتصادی بر رشد اقتصادی طی سالهای 2003 – 1980در 87 کشور پرداخته است. نتایج حاکی از اثر مثبت آزادی اقتصادی بر سطح درآمد سرانه و رشد اقتصادی کل نمونه است. از بین اجزای آزادی اقتصادی استقلال قضایی و امنیت حقوق مالکیت، پول سالم و ضوابط و قوانین مربوط به بازارکار، اعتبار و کسب و کار بیشترین اثر را بر درآمد سرانه دارند.
در مقاله سید علی اکبر رزمی و همکاران(1388) باعنوان”تاثیر آزادی اقتصادی بر رشد اقتصادی با رویکرد مکتب نهادگرا: بررسی علی” نیز به تاثیر مثبت بین آزادی اقتصادی بر رشد اقتصادی تاکید شده است.
دسته دوم پژوهشها که به بررسی تاثیر سرمایهگذاری مستقیم خارجی(FDI) بر رشد اقتصادی میپردازد،
اسحاق تانسن (2003) در مقالهای با عنوان”آیا FDI ، رشد اقتصادی کشورهای کمتر توسعه یافته را شتاب میدهد؟” به این نتیجه رسید که FDI بر رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه اثر مثبت میگذارد ولی برای کشورهای کمتر توسعه یافته به نتیجه روشنی دست نیافت.
اسلاتر و فورد (2001)، در تحقیقی به بررسی اثرات FDI بر رشد اقتصادی کشورهای آسه ان طی سالهای1996-1970 میپردازند و در نهایت به این نتیجه میرسند که سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) نه تنها منجر به تحریک رشد اقتصادی این کشورها میگردد بلکه اثر آن از سرمایه انسانی و عوامل تکنولوژیک هم بیشتر میباشد.
سید صفدر حسینی(1385) با بررسی” تاثیر سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی ایران” نشان داد که سرمایهگذاری مستقیم خارجی اثر مثبتی بر رشد اقتصادی دارد و سرمایه انسانی اثر آنرا تقویت میکند. کریم اذربایجانی(1388) نیز نشان داد که سرمایهگذاری مستقیم خارجی تنها درکوتاه مدت بر رشد اثر میگذارد که این اثر هم منفی میباشد.
بهروز هادی زنوز و پروانه کمالی دهکردی (1388) در مقالهای با عنوان” اثر FDI بر رشد اقتصادی کشورهای میزبان منتخب” به این نتیجه رسیدند که سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی تاثیر مثبت میگذارد و همچنین درجه توسعهیافتگی کشورها بر جذب FDI اثر گذار میباشد.
در نهایت مطالعاتی که به بررسی تاثیر متغیر سرمایهگذاری مستقیم خارجی(FDI) به همراه متغیری دیگر بر رشد اقتصادی میپردازد.
ماتیاس بوس[10] و خوزه لوئیس گرویزارد در مطالعهای که در دو نوبت انجام دادند به این نتیجه رسیدند که مقررات بیش از اندازه در کشورهای با مقررات بالا، رشد اقتصادی ناشی از سرمایهگذاری مستقیم خارجی(FDI) را محدود میکند. این مطالعه نشان داد که نتایج براساس مدلهای اقتصاد سنجی مختلفی که استفاده میشود، متفاوت میباشد.
در پژوهشی که لایورا الفارو و همکاران (2000) تحت عنوان”سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) و رشد: نقش بازارهای مالی محلی ” انجام دادند نشان داد که سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) نقش مهمی در رشد اقتصادی دارد در حالی که توسعه بازارهای مالی محلی برای این اثرات مثبت نقش بسیار مهمی دارد.
در تحقیقی که کینگ و وارادی (2002)، بر روی 10 کشور اروپایی و 15 کشور مشترک المنافع در دوره 1996-1993 انجام دادند، دریافتند که افزایش سرمایهگذاری مستقیم خارجی و پیشرفت در آزادسازی قیمت، رشد اقتصادی را افزایش میدهد.
ماریا کارکویک و روزلوین در مقالهی”آیا FDI رشد اقتصادی را شتاب میبخشد؟”رشد اقتصادی را تابعی برونزا از سرمایهگذاری مستقیم خارجی و یک بردار شرایط در نظر گرفته و آن را برای 72 کشور براورد نمود. بردار شرایط در این پژوهش شامل متغیرهای سرمایه انسانی، بازبودن اقتصاد و توسعه مالی داخلی میباشد. این مقاله هم به تاثیر مثبت سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی میرسد ولی اثر توسعه مالی در جذب FDI را ضعیف میداند ولی در عوض محیط کسب و کار را هم در ترغیب رشد اقتصادی و هم در جذب FDI بسیار موثر میشمارد.
برنزتین و دیگران (1995)، در پژوهشی با عنوان ” FDI چگونه بر رشد اثر میگذارد؟” با استفاده از مدل رشد درونزا، رشد را تابعی از FDI و سرمایه انسانی در نظر میگیرد و به این نتیجه میرسد که FDI نسبت به سرمایه داخلی سهم بیشتری در رشد اقتصادی دارد و این اثر وقتی بر بهرهوری مشخص میگردد که کشور از یک حداقل سرمایه انسانی برخوردار باشد. به عبارت دیگر هر چه سرمایه انسانی بیشتر باشد، بهرهوری FDI بالاتر و تقویت اثر FDI بر رشد کشور میزبان بیشتر خواهد بود
درمقالهای مارتا بنگوا و بلانکا سانچز روبلز (2002) تحت عنوان”سرمایهگذاری مستقیم خارجی، آزادی اقتصادی و رشد”به بررسی اثر متقابل بین آزادی اقتصادی، سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) و رشد اقتصادی برای یک نمونه از 18 کشور آمریکای لاتین برای سال 1999-1970 میپردازد. در این مقاله به این نتیجه دست مییابند که آزادی اقتصادی در کشور میزبان تاثیر مثبتی در جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی دارد و همچنین سرمایهگذاری خارجی تاثیر مثبت بر رشد اقتصادی دارد. با این حال سرمایه انسانی کافی، ثبات اقتصادی و بازار آزاد در بهرهمندی بیشتر از منافع سرمایهگذاری مستقیم خارجی در بلند مدت موثر میباشد.
در ایران هم پژوهشهایی در این زمینه صورت گرفته است. سید عبدالحمید جلایی و مینا صباغ پور فرد(1388) در تحقیقی با عنوان”بررسی اثر سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی از مسیر بازارهای مالی” نتیجه گرفتند که توسعه بازارهای مالی موجب افزایش و ثبات اثر سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ایران خواهد شد.
1.3 اهداف تحقیق
1.4 سوالات تحقیق
1.5 فرضیههای تحقیق
1.6 روش پژوهش
روشی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است به لحاظ هدف در دسته پژوهشهای کاربردی، و به لحاظ زمان، یک پژوهش پسرویدادی میباشد. پژوهش پسرویدادی، شکلی از پژوهش است، مترادف پژوهش علی – مقایسهای، که در آن احتمال روابط علی معلولی، از طریق مشاهده یک موقعیت، مورد پژوهش قرار میگیرد.
1.7 روش گرداوری و تحلیل دادهها
روش گرداوری دادهها در این پژوهش براساس روش اسنادی میباشد و از اطلاعات و آمار مربوط به رشد اقتصادی، سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) و شاخص سهولت فضای کسب و کار کشورها استفاده میگردد. جامعه مورد مطالعه نیز کل کشورها می باشد و نمونه نیز، به صورت غیر تصادفی انتخاب خواهد شد. نمونه مورد نظر تعدادی از کشورهاست که داده ها در آنها مشخص باشد.
برای تحلیل داده ها، از روش اقتصاد سنجی GMM استفاده میشود و با استفاده از نرم افزار eviews تخمینهای آن صورت گرفته است.
1.8 ساختار تحقیق
محتوای این تحقیق شامل پنج فصل به شرح زیر میباشد.
فصل اول شامل کلیات تحقیق بوده و به بیان اهداف و فرضیات تحقیق اختصاص دارد.
در فصل دوم ابتدا به بیان نظریات مربوط به رشد اقتصادی و سپس نظریات مربوط به سرمایهگذاری مستقیم خارجی بررسی میشود و در نهایت دیدگاههای مربوط به رابطه سرمایهگذاری مستقیم خارجی و رشد اقتصادی پرداخته خواهد شد.
در فصل سوم به تفصیل در مورد شاخص های فضای کسب و کار تشریح می شود.
فصل چهارم به بیان روش تخمین و برآورد اختصاص دارد.
فصل پنجم نیز جمعبندی و نتیجهگیری از مباحث را شامل شده است
امروزه بیشتر کشورهای جهان به بهبود بهرهوری انرژی به عنوان یکی از مهمترین منابع تامین رشد اقتصادی توجه ویژه ای دارند وسرمایهگذاری زیادی را در زمینه ارتقای بهرهوری انرژی انجام می دهند.بهبود بهرهوری انرژی به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی ملل مختلف شناخته شده و توفیق در تسریع روند بهبود بهرهوری انرژی یکی از شروط اصلی دست یابی به جایگاه مناسب در صحنه رقابت جهانی و افزایش رفاه زندگی مردم میباشد . شرایط محیطی -اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی متفاوت کشورها،ایجاب میکند که رویکردهای بهبود بهرهوری انرژی دارای ویژگیهای خاصی باشد.
مطالعات تجربی انجام شده در بسیاری از کشورهای پیشرفتهی صنعتی نشان داده است که رشد تولید آنها بیش از آنکه ناشی از افزایش کمی و فیزیکی عوامل کار و سرمایه باشد،ناشی از افزایش بهرهوری انرژی و بهبود سیستمهای مدیریتی بوده است.به همین جهت امروزه کشورهای مختلف با هر نظام اقتصادی،برای دستیابی به اهداف کوتاهمدت و بلند مدت؛بویژه رسیدن به رشد و توسعه پایدار،خود را بینیاز از افزایش بهرهوری انرژی ندانسته و همواره در پی دستیابی به شیوههای نوین در زمینهی ایجاد بهرهوری انرژی و ارتقای سطح آن هستند.
امروزه افزایش بهرهوری انرژی به عنوان روشی موثر جهت دستیابی به رشد اقتصادی با توجه به کمیابی منابع تولیدی مطرح است و در این راستا ضرورت مطالعه عوامل موثر بر آن در حوزه تجارت بهصورت اتخاذ سیاستهای تجاری نیز برجسته میگردد.با عنایت به تاکید برنامههای توسعه کشور بر ارتقای بهرهوری انرژی و استراتژی رشد مبتنی بر صادرات،افزایش صادرات صنعتی،یکی از سیاستهای مناسب در این زمینه میباشد.این مطالعه در تلاش است تا تاثیر صادرات بر بهرهوری انرژی در کارگاه های بزرگ صنعتی در ایران را با روش پانل دیتا بررسی کند.
در شرایطی که ارزش تولیدات صنعتی کشورهای مختلف جهان رو به رشد بوده و طیف وسیعی از کشورها سیاست های اثربخش توسعه صادرات را در راس برنامههای اقتصادی خود قرار دادهاند،توجه جدی و همه جانبه به سنت صادرات کارگاههای بزرگ صنعتی قابل تامل میباشد.برای این منظور تحقیق حاضر درصدد است تا تاثیر صادرات بر بهرهوری انرژی را در صنایع نهگانه کشور ایران بر حسب کد دورقمی ISIC بررسی کند.
در ادامه این فصل به ترتیب مسئله تحقیق،تعاریف و اصطلاحات ، کاربردهای پژوهش،جنبههای نوآوری پژوهش،فرضیه های پژوهش،اهداف پژوهش ، روش تحقیق ،معرفی کارگاهها و خلاصه ای از سایر فصول مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
1-2-تعریف مساله و بیان نکات اصلی:
بهرهوری نقش اساسی در کسب رقابت، تسریع در توسعه اقتصادی و ارتقای سطح کیفی زندگی دارد.بهبود بهرهوری عبارتست از استفاده مطلوب،موثر و بهینه از مجموعه امکانات،ظرفیت ها،پتانسیل ها،سرمایه ها،منابع و ظرفیتها.بهبود بهرهوری برای انرژیهای تجدیدناپذیر و تمامشدنی دارای اهمیت ویژهای است.بهرهوری نسبت ستانده به داده است و حداکثر کردن نسبت ستانده به داده کارایی است.بهرهوری انرژی عبارتست از بکارگیری اقتصادی از منابع انرژی در بهترین سطح ممکن با اتخاذ مطلوبترین استراتژی در جهت بکارگیری از انرژی برای مصارف مختلف.
اهمیت انرژی در طول تاریخ همیشه وابسته به چگونگی کاربردهای مختلف آن در بخشهای اقتصادی دارد و انرژی در صورتی بهعنوان عامل توسعه قلمداد میشود که نقش آن بهعنوان نهاده تولید بیشتر از نقش مصرفی آن باشد.چگونگی بکارگیری انرژی در اقتصاد،سبب هدایت اقتصاد کشور به مسیر پرتلاطم یا هموار توسعه می شود.بنابراین با توجه به جایگاه مهم انرژی در رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی،لزوم وجود الگوهای درست مصرف در بخشهای مختلف اقتصاد کاملا احساس میشود.در مبحث بهرهوری این اعتقاد وجود دارد که هر روز میتوان کارها را بهتر از روز قبل انجام داد ودر نتیجه امکان افزایش مستمر بهرهوری وجود دارد.از اهداف مهم بهرهوری میتوان به کاهش هزینه،افزایش تولید وخدمات،افزایش کیفیت و استفاده بهینه از زمان اشاره کرد.
راههای متنوعی برای بهبود بهرهوری انرژی در صنعت وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به افزایش دستمزد واقعی نیرویکار،پیشرفت تکنولوژی و صادرات انرژی اشاره کرد.افزایش دستمزد واقعی نیروی کار سبب تلاش و ایجاد انگیزه بیشتر در نیروی کار میشود.استفاده از تجهیزات و دستگاههای پیشرفته و افزایش مهندسان به کل شاغلان تولیدی پیشرفت تکنولوژی را افزایش می دهد. صادرات انرژی با فرض اینکه تقاضا ثابت است باعث میشود که قیمت انرژی در داخل کشور افزایش یابد زیرا بخش کمتری از انرژی در داخل کشور عرضه میشود و با اینکار بهرهوری انرژی افزایش مییابد.
توسعه صادرات کارگاهها سبب تغییر تخصیص منابع از بخشها وصنایع با بهره وری پایین به صنایع با بهرهوری بالا میشود و منابع را به فعالیتهایی که بیش ترین عملکرد را دارند،هدایت می کند.از این طریق،بهره وری انرژی و رشد اقتصادی افزایش مییابد.با گسترش صادرات کارگاه ها،تشکیلات تجاری و نیز اقتصاد،به کشفهای جدید در مدیریت اقتصادی و بهبود تکنولوژی و شیوه های بهتر تولید تشویق میشوند،بنابراین فرصتهایی که پیش از آن نادیده گرفته میشدند،به منابع اصلی برای بهرهوری انرژی و رشد اقتصادی تبدیل میشوند.گسترش صادرات کارگاهها امکان استفاده از امکانات جهانی برای رشد تولیدات داخلی را مهیا کرده و از این طریق،از محدویتهای بازار داخلی رهایی یافته و با توسعه مقیاس تولید به منظور صادرات بیشتر به بازارهای خارجی،زمینهی رسیدن به رشد و بهره وری را فراهم میآورد.در سالهای اخیر متنوعسازی صادرات در کشورهای در حال توسعه که عمدتا بر صادرات تکمحصولی متکی بودهاند در اولویت سیاستگذاری قرار گرفته است.
لذا این تحقیق به دنبال پاسخ این سوال است که آیا صادرات کارگاههای بزرگ صنعتی در ایران باعث افزایش بهره وری انرژی در این کارگاهها میشود یا خیر .
1-3-تعاریف و اصطلاحات:
1-3-1-بهره وری و کارایی:
بهرهوری، ترجمه لغت Productivity است که به معنای قدرت تولید، بارور و مولد بودن است (بهشتی، 1384) یک درک کلی از علم اقتصاد استفاده بهینه از منابع کمیاب است و بهرهوری نیز بر همین مفهوم تاکید دارد. مفاهیم اولیه بهرهوری ساده است، اما مشکلی که بر سر راه بحثهای بهرهوری میباشد، فقدان یک شیوه کار مشخص و معین برای بهبود بهرهوری است و از ملزومات بهبود بهرهوری شناسایی اصلیترین عوامل تاثیرگذار بر آن میباشد.در ادبیات اقتصادی برای بهرهوری توسط اقتصاددانان، موسسات و سازمانهای بینالمللی مفاهیم متعددی ارائه شده است، به طوری که واژه بهرهوری برای اولین بار در سال 1776 توسط کنه به کار رفته است. (خاکی، 1376)بیش از یک قرن بعد از وی لیتر (1833) بهرهوری را به مفهوم استعداد تولید کردن یا میل به تولید تعریف کرد. (ابطحی و کاظمی، 1375) در اوایل دهه 1900 بهرهوری را «رابطه بین ستانده و عوامل به کار گرفته شده در تولید» تعریف کردند (شاکری، 1385)، در سال 1950 سازمان همکاری اقتصادی اروپا تعریف دقیقتری از بهرهوری ارائه کرده و آن را نسبت ستانده بهکسری از عوامل تولید معرفی کرد، سازمان بینالمللی کار بهرهوری را رابطه بازده تولید با یکی از عوامل مشخصکننده تولید از بین سرمایه، کار و مدیریت میداند (وزارت صنایع سنگین، 1375) و سازمان بهرهوری اروپا آن را «درجه استفاده موثر از هر یک از عوامل تولید» معرفی میکند و معتقد است که بهرهوری قبل از هر چیز یک دیدگاه وشیوه نگاه به مسائل است.
دیویس، بهرهوری را تغییر در محصول به دست آمده ناشی از منابع صرف شده تعریف کرده است و فابری کنت آن را «نسبت ستانده به نهاده» میداند.باولز و گوردن و وسیکات مفهوم جدید و تحول یافتهای از بهرهوری ارائه دادهاند. از دید آنها تولید صرفا یک فرآیند مکانیکی ترکیب ماشینآلات، نیروی کار و تکنولوژی نیست. عامل کلیدی درک فرآیند تولید و بهرهوری، درک این مطلب است که مردم چگونه با ماشین و تکنولوژی تعامل میکنند. عواملی مثل حمیت ملی و میهنپرستی، کار و تلاش زیاد، ابداع و نوآوری کسب و کار، روشهای مدیریت نظام انگیزشی عناصر تشکیلدهنده بهرهوری به مفهوم جدید آن هستند.تعریف مشترکی که میتوان از میان این تعاریف برای بهرهوری استخراج کرد، عبارت است از «استفاده بهینه از منابع تولیدی (نیروی کار، سرمایه، تجهیزات و تسهیلات، انرژی، مواد) و مدیریت علمی، کاهش هزینههای تولید، از بین بردن ضایعات، گسترش بازارها و غیره، جهت بهبود سطح کیفیت زندگی و توسعه اقتصادی» که به طور کلی از نسبت تولید کالا و خدمات یا مجموعهای از کالاها و خدمات به یک یا چند عامل موثر در تولید آن کالا و خدمات به دست میآید.آنچه که از کارآیی در اقتصاد مد نظر داریم، موقعیتی است که در آن منابع به صورت بهینه اختصاص یافته باشد و موقعیتی را در اقتصاد میتوان بهینه نامید یا حکم کرد که کارآیی دارد که سطح هیچکدام از فعالیتهای اقتصادی را نتوان افزایش داد مگر با کاهش سطح فعالیتهای دیگر. (عبادی،1370)این امر مستلزم آن است که کارگران، ماشینآلات و زمین بیکار نماند و به شکل مناسبی تخصیص داده شوند و به عبارت دیگر شرط لازم برای کارآیی اقتصادی تولید این است که عوامل تولید به طور کامل مورد استفاده قرارگیرند.
1-3-2- بهرهوری و کارآیی در اندیشههای اقتصادی:
بهرهوری در مکاتب کلاسیکها، نئوکلاسیکها، تاریخی، نهادگرا و اقتصاددانان طرف عرضه جایگاه با اهمیتی داشته و هر کدام از این مکاتب به گونهای در نظریات خود از این مفهوم استفاده کردهاند و بنابراین با بررسی این مکاتب میتوانیم نظریاتشان را در ارتباط با بهرهوری و عوامل تاثیرگذار بر آن به دست آوریم.در مکتب کلاسیکها و در دیدگاه آدام اسمیت با پیدایش تجارت و گسترش بازار تولید، تقسیم کار بهعنوان اصلیترین متغیر رشد اقتصادی با سرعت بیشتری وقوع مییابد و از طریق صرفهجویی در زمان، بهبود تکنولوژی و افزایش مهارت به ارتقای بهرهوری و سپس رشد اقتصادی میانجامد.بنابراین در اندیشه اسمیت، تجارت، بهبود تکنولوژی و آموزش نیروی انسانی که نتیجه تقسیم کار است، سه عامل تاثیرگذار بر بهرهوری هستند.در دیدگاه ریکاردو، اقتصاددان بدبین کلاسیکها، افزایش جمعیت و محدودیت زمین و عوامل تولید به کاهش بهرهوری زمین و رکود اقتصادی میانجامد که با گسترش تجارت و بهبود شیوههای تکنولوژی بهرهوری افزایش یافته و از رکود خارج میشویم.بنابراین در اندیشه ریکاردو تجارت و بهبود تکنولوژی دو عامل تاثیرگذار بر بهرهوری هستند.در دیدگاه مارکس علت اساسی حرکت جامعه از سرمایهداری به سوسیالیسم تغییرات تکنولوژیکی میباشد که با افزایش بهرهوری سرمایه به جانشین شدن سرمایه به جای نیروی کار توسط سرمایهدار و پیدایش لشگر بیکاران میانجامد و در نهایت سرمایهداری توسط آنها واژگون میشود.بنابراین در اندیشه مارکس میتوان تحولات تکنولوژیکی را موثر بر بهرهوری دانست.در دیدگاه روستو در ابتدا تحولات فکری و فرهنگی حاکم بر جامعه، جامعه را از جمود فکری خارج میکند و پس از آن با خلق و ایجاد شدن تکنولوژی، بهرهوری در بخشهای پیشگام بهبود مییابد و اجتماع حرکت از جامعه سنتی به مرحله آغاز تحول و سپس مرحله خیز اقتصادی را تجربه خواهد کرد.بنابراین در اندیشه روستو تحولات فکری و فرهنگی مقدمات لازم را برای ارتقای بهرهوری از مجرای بهبود تکنولوژی فراهم میکند.
در مکتب نهادی و در دیدگاه گالبرایت پیشرفت تکنولوژی، ضرورت یافتن برنامهریزی و پیدایش نهاد فنی به ارتقای بهرهوری در نظام صنعتی جدید در مقایسه با نظام بازار میانجامد و تفاوت در بهرهوری اصلیترین وجه تمایز این دو نظام است.بنابراین در اندیشه گالبرایت پیشرفت تکنولوژی، برنامهریزی و نهاد فنی به ارتقای بهرهوری میانجامند.در دیدگاه اقتصاددانان مکتب طرف عرضه از یک سو کاهش نرخ مالیاتها با ایجاد انگیزه در افراد مقدمات لازم برای ارتقای بهرهوری از طریق افزایش اشتغال و سرمایهگذاری را فراهم میکند و از سوی دیگر کارآفرینان خلاق و مبدع با ارتقای تکنولوژی بهرهوری را بهبود میبخشند.بنابراین در اندیشه این اقتصاددانان نظام انگیزشی مقدمات لازم برای ارتقای بهرهوری را از مجرای افزایش اشتغال و سرمایهگذاری فراهم میکند و تکنولوژی نیز بر بهرهوری تاثیرگذار است.در تئوری دور تسلسل توسعه نیافتگی درآمد کم در کشور به کاهش پسانداز و کاهش سرمایهگذاری ناشی از آن منجر میشود و به علت مکمل بودن سرمایه و نیروی کار با کاهش سرمایهگذاری، بهرهوری نیروی کار کاهش مییابد و سهم نیروی کار در تولید کم میشود و این مجددا به کاهش درآمد منجر میشود و دور تسلسل ادامه مییابد. بنابراین در این تئوری سرمایهگذاری اثر مستقیم بر بهرهوری نیروی کار دارد.بر اساس نظریات مطرح شده، برای بهبود بهرهوری ابتدا نیازمند ملزومات و مقدماتی مانند تحولات فکری و فرهنگی و انگیزشی هستیم که با فراهم شدن آنها، بهبود برخی مولفههای اقتصادی مانند سرمایهگذاری، تکنولوژی، آموزش و تجارت به ارتقای بهرهوری و رشد اقتصادی میانجامد.
1-3-3-تجارت خارجی:
برخی اقتصاددانان بر اساس فرضیههای تجارت- رشد درونزا معتقدند که گسترش تجارت خارجی و آزادسازی تجاری نه تنها سطح بهرهوری، بلکه نرخ رشد بلندمدت بهرهوری را نیز در کشورهای در حال توسعه افزایش میدهد.در طی دهههای اخیر استراتژی توسعه صادرات طرفداران زیادی پیدا کرده و یکی از علل آن کمبودهای استراتژی جایگزینی واردات و توسل به سیاستهای صنعتی و نگرشهایی که دولت را کارگزار توسعه معرفی میکردند در تحقق انتظارات طرفدارانشان بوده است.
اقتصاددانان طرفدار استراتژی توسعه صادرات معتقدند که آزادسازی تجاری نه تنها منجر به افزایش سطح تولید، بلکه باعث رشد اقتصادی بالاتر میشود. در حقیقت تجارت با افزایش تنوع و کیفیت نهادههای واسطهای، انتقال و گسترش دانش، افزایش اندازه بازارها، رشد اقتصادی را تحریک میکند.
الگوهای مختلفی که در این زمینه توسط تئوریسینهای رشد درونزا ارائه شده، پیشبینی میکند که آزادسازی تجاری از طریق افزایش رشد بهرهوری، آثار مثبتی بر رشد اقتصادی دارد. در حقیقت افزایش صادرات به ارزآوری بالاتر منجر میشود و صنایع قادر خواهند بود تا فنآوری و تکنولوژی خود را ارتقا دهند و به تبع این امر سطح بهرهوری خود را بالا ببرند.(بالاسا،1979)افزایش واردات نیز از طریق باز شدن اقتصاد به روی تجارت خارجی منجر به رقابت بیشتر میشود و آثار مثبتی بر سطح بهرهوری کشورها و کیفیت و تنوع محصولات آنها میگذارد؛ به دلیل اینکه با گسترش رقابت، بنگاههای داخلی ترغیب میشوند با کارآیی بیشتری از منابع موجود استفاده کنند و بهرهوری خود را بهبود میبخشند.با آزادسازی تجاری هزینههای متوسط در اکثر صنایع بهویژه در صنایع تولید کالاهای قابل مبادله کاهش یافته است، در مورد کالاهای قابل ورود کاهش هزینهها عمدتا ناشی از بهبود بهرهوری نسبی و در مورد کالاهای قابل صدور بهدلیل نهادههای وارداتی ارزانتر بوده است.
1-4-کاربردهای پژوهش:
با توجه به اهمیت انرژی در کشور ما و همچنین با توجه به پایان پذیری انرژیهای تجدید ناپذیر میتواند الگویی برای بهتر استفاده کردن انرژی در کشور و قدرت رقابتپذیری و نفوذ در بازارهای جهانی باشد.این پژوهش میتواند قابل استفاده برای 1) وزارت نیرو،2)وزارت صنعت،معدن و تجارت باشد.
1-5- جنبههای نوآوری پژوهش:
در رابطه با بهره وری انرژی مطالعات مختلفی در داخل و خارج کشور انجام شده است. در اکثر این مطالعات تاثیر دستمزد واقعی نیروی کار،قیمت های انرژی،پیشرفت تکنولوژی و…بر بهرهوری انرژی اندازهگیری شده است ولی این پژوهش تاثیر صادرات کارگاههای بزرگ صنعتی در ایران را بر بهرهوری انرژی در این کارگاهها اندازهگیری میکند.بهعبارت دیگر مطالعات گذشته فقط به تاثیر عوامل داخلی موثر بر بهرهوری انرژی توجه کرده ولی در این مطالعه با بررسی صادرات بهرهوری انرژی در فضای گستردهتری مطالعه میشود.
1-6-فرضیه پژوهش:
صادرات تاثیر مثبت و معناداری بر بهره وری انرژی در کارگاههای بزرگ صنعتی با کد دورقمی ISIC در ایران دارد.
1-7-اهداف پژوهش:
هدف اصلی پژوهش بررسی تاثیر صادرات بر بهرهوری انرژی در کارگاههای بزرگ صنعتی است. هدف فرعی هم اندازهگیری بهرهوری انرژی در کارگاههای صنعتی است.
1-8-روش تحقیق:
روش تحقیق، تحلیلی و توصیفی است. این تحقیق به تاثیر صادرات بر بهرهوری انرژی در کارگاه های بزرگ صنعتی با استفاده از مدل اقتصاد سنجی،بهوسیله بهرهگیری توﺃم از دادههای مقطعی و سری زمانی که به روش پانلدیتا معروف است میپردازد. تخمینهای آماری با استفاده از نرم افزار ایویوز صورت میگیرد. استفاده از روش پانلدیتا نسبت به دادههای سریزمانی و مقطعی دارای مزایا زیادی میباشد که از مهمترین آنها افزایش حجم نمونه و بالابردن درجه آزادی میباشد. برای تهیه اطلاعات از منابع آماری مرکز آمار ایران بر حسب کد دو رقمی ISIC استفاده خواهد شد. از قسمت آمارهای مالی بینالمللی مربوط به سایت صندوق بینالمللی پول آمار نرخ ارز گرفته شده است. نمونه مورد
بررسی کارگاههای بزرگ صنعتی در ایران طی دوره زمانی 1388-1380 میباشد.
متغیر وابسته مورد استفاده در مدل، بهرهوری انرژی میباشد.ضمن اینکه مهمترین متغیرهای مستقل مورد استفاده در مدل نیز،صادرات کارگاهها، نسبت سرمایه به نیرویکار ساده، نیروی کار ماهر، نرخ موثر واقعی ارز، آزادسازی تجاری و واردات کالاهای سرمایهای میباشد. نسبت ارزش افزوده به انرژی مصرفشده شاخصی برای بهرهوری انرژی می باشد. نسبت مجموع صادرات و واردات بر ارزش افزوده زیربخشهای صنعتی(درجه باز بودن)بهعنوان شاخصی برای آزادسازی تجاری در نظر گرفته شده است. منظور از نیروی کار کلیه افرادی هستند که در کارگاه کار میکنند، اعم از اینکه تماموقت یا پارهوقت باشند که همان شاغلان کارگاهها می باشند.
1-9-کارگاهها:
اسامی کارگاههای صنعتی نهگانه بر حسب کد دورقمی ISIC به شرح زیر میباشد:
1)صنایع مواد غذایی،آشامیدنی و دخانیات
الف)ساخت محصولات غذایی و انوع آشامیدنی
ب)ساخت محصولات از توتون و تنباکو
2)صنایع نساجی،پوشاک و چرم
الف)ساخت منسوجات
ب)ساخت پوشاک،عملآوری و رنگ کردن پوست خز
پ)دباغی و پرداخت چرم وسایر محصولات چرمی
3)صنایع چوب و محصولات چوبی
الف)صنایع چوب و محصولات چوبی
4)صنایع کاغذ،مقوا،چاپ و انتشار
الف)ساخت کاغذ و محصولات کاغذی
ب)انتشار،چاپ،وتکثیر رسانههای ضبط شده
5)صنایع شیمیایی،نفت،زغالسنگ،لاستیک و پلاستیک
الف)ساخت کک،فرآوردههای حاصل از تصفیه و سوختهای هستهای
ب)ساخت مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی
پ)ساخت محصولات از لاستیک و پلاستیک
6)صنایع کانی غیرفلزی بهجز نفت و زغالسنگ
الف)ساخت سایر محصولات کانی غیر فلزی
7)صنایع تولید فلزات اساسی
الف)ساخت فلزات اساسی
8)صنایع ماشنآلات و تجهیزات و ابزار و محصولات فلزات
الف)ساخت محصولات فلزی فابریکی بهجزماشینآلات و تجهیزات
ب)ساخت ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندی نشده در جای دیگر
پ)ساخت ماشینآلات دفتری،حسابداری و محاسباتی
ت)ساخت ماشینآلات و دستگاههای برقی طبقهبندی نشده در جای دیگر
ث)ساخت رادیو و تلویزیون،دستگاهها و وسایل ارتباطی
ج)ساخت ابزار پزشکی،ابزار اپتپکی،ابزار دقیق و انواع ساعت
چ)ساخت وسایل نقلیه موتوری،تریلر و نیمتریلر
ح)ساخت سایر تجهیزات حمل و نقل
9)صنایع متفرقه(سایر)
الف)ساخت مبلمان و مصنوعات طبقهبندی نشده در جای دیگر
ب)بازیافت صنایع فلزی و غیرفلزی
1 .Panel Data
2.Eviews
3.International Financial Statistics(IFS)
بهرهوری مفهومی است جامع و کلی که افزایش آن به عنوان یک ضرورت، جهت ارتقاء سطح زندگی، رفاه بیشتر، آرامش و آسایش انسانها، که هدفی اساسی برای همه کشورهای جهان محسوب میشود، همواره مدنظر دستاندرکاران سیاست، اقتصاد و برنامهریزان بوده است. بهرهوری به عنوان یکی از شاخصهای مهم کارآمدی بخشها و فعالیتهای مختلف اقتصادی محسوب میشود و معیاری مناسب برای ارزیابی عملکرد بنگاهها، سازمانها و تعیین میزان موفقیت در رسیدن به اهداف میباشد. بهرهوری به دلیل ماهیت اندیشه و دانش محوری که دارد در سایر ابعاد شکوفایی اقتصادی نظیر نوآوری، کیفیت، مدیریت و حتی اقتصاد کلان آثار مثبت و غیر قابل انکاری را به دنبال خواهد داشت (ابطحی وکاظمی،1378).
در واقع، بهرهوری چگونگی و میزان استفاده از عوامل تولید را در تولید محصول نشان میدهد که در صورت استفاده بهینه از عوامل تولید، بهرهوری آنها افزایش خواهد یافت. بهرهوری کل عوامل تولید، به افزایش تولید ناشی از افزایش در کارایی- افزایش سطح مهارتها، تحصیلات نیروی کار، تکنولوژی و غیره- دلالت دارد. بهرهوری کل عوامل تولید به عنوان منبع پویا و دائمی رشد اقتصادی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد؛ که بر اساس نظریات موجود، سرمایه انسانی به عنوان یکی از مهمترین عوامل اثرگذار شناخته میشود (امینی و حجازی،1386).
سرمایه انسانی مفهومی گسترده و پیچیده است که شامل انواع مختلفی از سرمایهگذاری بر روی مردم میشود. مفهوم سرمایه انسانی در ادبیات اقتصادی شامل آموزش (تحصیلات)، سلامت، مهارت، تجربه، مهاجرت و دیگر سرمایهگذاریهایی میباشد که رشد آن باعث افزایش بهرهوری نیروی کار و در نتیجه افزایش رشد اقتصادی میشود.
آموزش، به عنوان یکی از مفاهیم سرمایه انسانی، تواناییهای متعددی را به نیرویکار انتقال میدهد و موجب افزایش قدرت تولید و بازدهی کار میشود. آموزش از یک سو قابلیتهای نیروی انسانی را ارتقاء میبخشد و در شکوفا ساختن استعدادها نقش مؤثری دارد و از سوی دیگر نیروی کار را برای استفاده بهتر از تکنولوژی برتر تولید آماده و مهیا میسازد. این دو نقش آموزش هر دو در رشد و توسعه اقتصادی سهم مهمی دارد. دسترسی عادلانه و برابر به آموزش، تحرک اجتماعی و اقتصادی فقرا را ممکن میسازد و سهمبری آنان را از تولید افزایش میدهد. فواید آموزش از سطح فردی فراتر میرود. شرکتها، صنایع و به طورکلّی اقتصاد از بهبود کیفیت سرمایه انسانی که از طریق آموزش به دست میآید بهرهمند میشوند. آگاهی از میزان نابرابری آموزش و ریشههای آن در کشور مهم است؛ زیرا توزیع نابرابر فرصتهای آموزشی، زیانهای رفاهی قابل ملاحظهای برای جامعه دارد. آموزش ناکافی یا نامطلوب، انسان را از شکوفا شدن استعدادها و قابلیتها محروم میسازد، درحالی که بهبود در توزیع فرصتهای آموزش، بهرهوری و خلاقیت را افزایش میدهد، دسترسی نابرابر به فرصتهای تحصیلی میتواند به نابرابریهای بیشتر منتهی شود (ایرن، 2007).
تاکنون، تمرکز اصلی بحث روی اندازهگیری سطح متوسط آموزش بوده است و توجه زیادی به ابعاد توزیعی آن نشده است. بررسی چگونگی توزیع آموزش درک ما از پویاییهای جمعیت و مکانیزمها و کانالهای ارتباطی میان آموزش و متغیرهای اقتصادی، نه فقط رشد اقتصادی بلکه کاهش نابرابری، کاهش فقر، دموکراسی و بیثباتی سیاسی را بهبود میبخشد. از این رو مسئله اصلی پیش روی تحقیق حاضر این است که نابرابری آموزشی به عنوان یکی از عوامل موثر بر سرمایه انسانی چه ارتباطی با بهرهوری کل عوامل تولید دارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت مطالعه
برای معرفی سرمایه انسانی به عنوان یک عامل مهم بهرهوری در هر دو سطح فردی و اجتماعی دلایل خوبی وجود دارد. همچنین دلایل کافی وجود دارد تا نقش سرمایه انسانی در اقتصاد جهانی شده امروزی، بسیار تعیین کننده و حیاتی قلمداد شود. کارگرانی که دارای قابلیت حل مسئله و توانمندیهای ارتباطی هستند در مقایسه با کسانی که این تواناییها را ندارند، در انجام وظایف و کارهایی که نیاز به مهارت دارد بهتر عمل مینمایند و علاوه بر این، سریعتر یاد میگیرند و خود را با تغییر شرایط بهتر وفق داده و سازگار میکنند. از این رو، میتوان انتظار داشت که کارگران ماهر نسبت به کارگران غیرماهر دارای بهرهوری بیشتری در هر فرآیند تولید هستند و باید قادر باشند تا تکنولوژیهای پیچیدهتری را به کار بگیرند. اگر مهارت با قابلیت یادگیری بیشتر همراه باشد، دانش جدید به وجود آورده و قابلیت تطبیق با شرایط را فراهم میکند. به علاوه، یک نیروی کار با آموزش بیشتر، قادر خواهد بود تا هم از طریق بهبود تدریجی در فرآیندهای تولیدی موجود و هم از طریق به کارگیری تکنولوژیهای پیشرفتهتر به نرخ رشد و بهرهوری بالاتری دست یابد و در عرصهی رقابت رو به رشد جهانی به طور انعطافپذیرتری واکنش نشان دهد. این ملاحظات نشان میدهد که چون فرایند تولید به طور فزایندهای دانش محور شده است به همین خاطر اهمیت سرمایه انسانی به عنوان یک عامل تولید با گذر زمان افزایش یافته است (فونته، 2006).
اگر تنها گروهها و اقشار خاصی از افراد به آموزش دسترسی داشته باشند، کسانی که از بهبود بهرهوری و ارتقاء مهارتهای خود محروم هستند تخصص و صلاحیت لازم برای تصدّی مشاغل پردرآمد را به دست نخواهند آورد و به احتمال زیاد از لحاظ اقتصادی در وضعیت نامساعدی قرار خواهند گرفت. از این رو بررسی رابطه تجربی نابرابری آموزشی و بهرهوری کل عوامل تولید مهم به نظر میرسد. در صورتی که نتایج تحقیق نشان دهنده رابطه مثبت بین ارتقاء سطح آموزشی و بهرهوریکل عوامل تولید باشد، سیاستگذاران میتوانند با اتخاذ سیاستهای درست افزایش بهرهوری و در نتیجه افزایش رشد اقتصادی را موجب شوند (عمادزاده، 1388).
اگر چه بهبود بهرهوری بر اساس اصل عقلانیت اقتصادی همواره باید مورد توجه قرار گیرد، لیکن امروزه با کمرنگ شدن مرزهای اقتصادی، رقابت در صحنه جهانی، ابعاد تازهای یافته و تلاش برای بهبود بهرهوری، پایه اصلی این رقابت را تشکیل میدهد. این مسأله به ویژه در اقتصاد ایران که از پایین بودن سطح بهرهوری به صورت مزمن رنج میبرد حائز اهمیت فراوان است. از سوی دیگر اصلاح در توزیع فرصتهای آموزشی و برنامهریزی برای حرکت به سوی برابری این فرصتها علاوه بر تقویت اقتصاد کلان کشور، در اصلاح توزیع درآمد و بهبود معیشت و رفاه نیروی کار جامعه از طریق ارتقاء بهرهوری آن مؤثر و حائز اهمیت میباشد.
1-4- اهداف تحقیق
اهداف اصلی تحقیق عبارتند از:
اهداف فرعی تحقیق عبارتند از:
1-5- فرضیهها
فرضیه اصلی
فرضیههای فرعی
1-6- روش تحقیق
مطالعه حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ روش تجزیه و تحلیل از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی میباشد. آمار و اطلاعات لازم با استفاده از روش کتابخانهای جمعآوری شده است. در این مطالعه ضریب جینی آموزش به عنوان شاخصی برای بیان نابرابری آموزشی، برای افراد 15 سال به بالا، با استفاده از مطالعه توماس و همکاران(2001)، محاسبه شده است. در ادامه، با بهرهگیری از داده های سری
زمانی ایران طی دوره 1390-1349 و رهیافت اقتصاد سنجی ARDL، میزان نابرابری آموزشی و رابطه تجربی آن با بهرهوری کل عوامل تولید مورد آزمون قرار گرفته است. در این بررسی از نرمافزارهای Eviews 6 و Microfit 4.0 و Matlab 6.5 استفاده شده است.
دلیل انتخاب رهیافت ARDL این است که متغیرهای مؤثر بر بهرهوری کل عوامل تولید معمولاً با تأخیر عمل میکنند؛ بنابراین باید مدلی برای برآورد استفاده شود که پویاییهای کوتاهمدت را به بلندمدت مرتبط سازد. همچنین سریهای زمانی مورد بررسی ایستا ( انباشته از صفر) نبوده و مرتبه انباشتگی آنها نیز مختلف میباشد، لذا استفاده از روشهای حداقل مربعات معمولی ، خود رگرسیون برداری و همانباشتگی کاربرد نخواهد داشت؛ بنابراین استفاده از رهیافت ARDL به لحاظ عدم در نظر گرفتن مرتبه انباشتگی متغیرها و قابلیت تحلیل نتایج آن در کوتاهمدت و بلندمدت، میتواند بهترین الگو جهت تخمین ضرایب مدلهای کوتاهمدت و بلندمدت باشد (بیژنی، 1386).
1-7- تعریف مفاهیم
متغیرهای اصلی در مطالعه حاضر بهرهوری کل عوامل تولید و ضریب جینی آموزشی است که در ادامه تعریف مفهومی این متغیرها بیان شده است. شایان ذکر است که تعریف عملیاتی این متغیرها در کنار سایر متغیرهای مورد استفاده، در فصل چهارم این مطالعه ذکر شده است.
1-7-1- بهرهوری کل عوامل تولید
در ادبیات اقتصادی برای بهرهوری مفاهیم متعددی توسط اقتصاددانان، مؤسسات و سازمانهای بینالمللی ارایه شده است. در اوایل دههی 1900 بهرهوری را رابطه بین ستانده و عوامل به کار گرفته شده در تولید تعریف کردند. در سال 1950 سازمان همکاری اقتصادی اروپا (OECD)، تعریف دقیقتری از بهرهوری ارایه نمود و آن را نسبت ستانده به یکی از عوامل تولید معرفی کرد. عوامل تولید ممکن است سرمایه، کار، موادخام، انرژی و مواد دیگر باشد. سازمان بهرهوری اروپا (EPA) آن را درجه استفاده مؤثر از هر یک از عوامل تولید معرفی میکند و معتقد است که بهرهوری قبل از هر چیز یک دیدگاه فکری است.
در یک نگاه کلی، بهرهوری استفاده بهینه از منابع تولیدی، نیرویکار، سرمایه، تجهیزات و تسهیلات، انرژی، مواد و مدیریت به طور علمی، کاهش هزینههای تولید، از بین بردن ضایعات، گسترش بازارها و غیره جهت بهبود سطح کیفیت زندگی و توسعه اقتصادی است که به طور کلی از نسبت تولید کالاها و خدمات و یا مجموعهای از کالاها و خدمات به یک یا چند عامل مؤثر در تولید آن کالاها و خدمات به دست میآید (عسگری و همکاران، 1388،ص 7-5).
بهرهوری را میتوان ترکیبی از کارایی و اثربخشی دانست. کارایی به مفهوم صحیح انجام دادن کار است و با استفاده مفید از منابع ارتباط دارد، یعنی این که از حداقل نهادهها حداکثر محصول برداشت شود. اثربخشی به مفهوم کار صحیح میباشد. یعنی ممکن است با مصرف کمتر نهادهها محصول بیشتری تولید کرد ولی این محصول کیفیت مطلوب مورد نظر مصرفکننده را نداشته باشد. در این حالت کارایی واقع شده، اما چون محصول فاقد کیفیت لازم است، از این رو اثربخش نبوده و نمیتواند رضایت مصرفکننده را جلب نماید. به این ترتیب تحقق کارایی و اثربخشی هر کدام به تنهایی موجب افزایش بهرهوری نخواهند شد.
با افزایش بهرهوری در فرایند تولید میتوان با استفاده سطح معینی از نهادهها به تولید بیشتری دست یافت. از نهادههای مهم تولید، عامل نیروی کار و عامل سرمایه هستند، به همین جهت دو مفهوم بهرهوری نیروی کار و بهرهوری سرمایه در حقیقت استفاده بهینه از عوامل نیرویکار و سرمایه را نشان میدهد. همچنین بهرهوری کل عوامل تولید (TFP) استفاده بهینه از ترکیب عوامل مذکور را نشان میدهد. رشد بهرهوریکلعوامل، علاوه بر رشد کمی نهادههای تولید، یکی از منابع مهم تامینکننده رشد اقتصادی در سطح کلان میباشد و در واقع به نوعی مدیریت استفاده از منابع تولید را نشان میدهد (مقدم تبریزی، ولیزاده، 1385).
بهرهوری کل عوامل تولید، تغییرات تولید را در ارتباط با تغییرات مجموعهای از عوامل تولید یا نهادهها بررسی میکند. در واقع این رویکرد، تغییرات آن دسته از عواملی را که بیشترین نقش را در فرایند تولید دارند در نظر میگیرد و میتواند چگونگی استفاده مفید و مولد از عوامل تولید را به درستی تشریح کند (عسگری و همکاران، 1383، ص 7-5).
1-7-2- ضریب جینی آموزش
ضریب جینی، توزیع نسبی آموزش میان یک جامعه را اندازه میگیرد. معیار ضریب جینی آموزش تابعی از سالهای تحصیل و سطوح مختلف تحصیلات، درصد جمعیت مربوط به هر یک از سطوح پیشرفت تحصیلی و متوسط پیشرفت آموزشی جامعه است. مقدار ضریب جینی آموزش بین صفر و یک میباشد. مقدار صفر نشان میدهد که همه افراد جامعه دارای میزان تحصیلات یکسانی هستند که این به معنای برابری کامل در توزیع آموزش است. مقدار یک نشان میدهد که آموزش تماماً به یک نفر اختصاص یافته است و سایر افراد جامعه از آموزش محروم هستند که این بیانگر نابرابری کامل در توزیع آموزش است. صفر و یک دو مقدار حدّی هستند و تنها به لحاظ تئوری امکان پذیر میباشند و در دنیای واقعی رخ نمیدهند.
1-8- محدودیتهای تحقیق
یکی از مهمترین محدودیتهای این تحقیق در کشور، عدم دسترسی به دادههای سالانه متغیرهای میانگین سالهای تحصیل و نسبت جمعیت با سطح خاصی از تحصیلات میباشد و این آمار در سایت بارو و لی به صورت پنج ساله گزارش شده است به همین دلیل بعد از محاسبه شاخص جینی آموزش، برای به دست آوردن دادههای سالانه، از درونیابی استفاده شده است. همچنین به علت نبود آمار، دوره ابتدایی و راهنمایی با هم آورده شده است.
1-9- سازماندهی تحقیق
این مطالعه در قالب شش فصل به شرح زیر تنظیم شده است:
ابتدا در فصل اول کلیات تحقیق ارائه شده است. فصل دوم مروری بر ادبیات تحقیق (مبانی نظری و پیشینه تحقیق) دارد. فصل سوم به بررسی توصیفی متغیرها اختصاص دارد. در فصل چهارم مدل مورد استفاده و جامعه آماری تحقیق معرفی شده است. در فصل پنجم یافتههای تحقیق ارائه و تحلیل شده است و در فصل پایانی نیز نتایج و پیشنهادها ارائه شده است.
Productivity
Total Factor Productivity
آب مایه حیات است ونقشی تعیین کننده در بقا وحیات انسانها ،حیوانات وگیاهان دارد به گونه ایی که هر جا آب وجود داشته باشد امکان آبادانی ورونق اقتصادی فراهم می گرددوتقریبا هیچ فعالیت اقتصادی اعم از کشاورزی ،صنعتی وخدماتی بدون آب صورت نمی گیرد
از سویی دیگر آب علاوه بر اینکه عموما یک کالایی غیر قابل جانشین برای ادامه حیات بشر است ،بعنوان یک نهاده اساسی کمیاب برای تولید
نیز به شمار می رود .آب هم در صنعت وهم در بخش کشاورزی نقش مهمی را ایفا می کند اما مسئله ای که وجود دارد این است که ایران از نظر جغرافیایی در منطقه خشک ونیمه خشک قرار گرفته وبه همین علت از نظر منابع آبی دچار محدودیت های زیادی است . بخش صنعت هم یکی از مصرف کنندگان اصلی منابع آبی کشور است وتعیین صحیح آب مورد نیاز صنایع از مهمترین اولویتهایی است که بایستی مورد توجهقرارگیرد تا علاوه بر صرفه جویی در مصرف آب ،نیاز آبی صنایع (مقادیر آب مورد تقاضا برای فعالیتهای مختلف)نیز تامین گردد.
در این تحقیق سعی بر این است که به برآورد تابع تقاضای آب بخش صنعت شهرستان زاهدان به روش حداقل سازی هزینه با استفاده از تابع هزینه ترانسلوگ ومعادلات سهم هزینه پرداخته وسپس مقایسه ایی بین نتایج حاصل از تخمین مدل با استفاده از فرم های تابع کاب داکلاسوترانسلوگ پرداخته واز بین آنها بهترین فرمی را که بیانگر تصریح مدل بوده وسازگاری بیشتری با واقعیت داشته باشد را انتخاب خواهیم کرد.علاوه بر آن پس از تخمین مدل،برای بررسی تکنولوژی زیر ساختی تولید کشش های جانشینی و قیمتی محاسبه شده وهمچنین آزمونهای هموتتیک بودن ، بازده ثابت نسبت به مقیاس ، وکاب – داگلاس بودن تابع تولید صورت می گیرد .
هدف این فصل ارائه توضیحاتی مختصر در باره چارچوب تئوریکی مفاهیم ضروری وروشهای مورد استفاده جهت تخمین تابع تقاضای آب بوده وهمچنین معرفی بعضی مطالعات انجام شده در این زمینه می باشد .
این فصل در ادامه از بخشهای زیر تشکیل شده است :
در ابتدا به معرفی انواع کاربردهای آب وارزشهای آن پرداخته سپس روشهای تعیین قیمت آب ،تشریح مبانی نظری تقاضای آب در بخش صنعت ودر نهایت به بررسی سابقه وپیشینه مطالعات صورت گرفته در این خصوص خواهیم پرداخت وسپس با اعلام فهرست منابع وماخذ مطالب را به پایان می رسانیم .
2-2)انواع کاربرد آب وارزشهای مرتبط به آن
آب می تواند به عنوان یک دارایی طبیعی در نظر گرفته شود ،ارزش آب با توجه به توانایی آن در خلق جریانهایی از کالاها وخدمات مشخص می شود .ارزشهای بدست آمده از آب معمولا به دو نوع تقسیممی شوند :
1-ارزشهای کاربردی :
این ارزشها به عنوان ارزشهای بیرونی وخارجی وارزشهای کاربردی مستقیم شناخته می شوند
2-ارزشهای غیر کاربردی :
این نوع ارزشها گاهی اوقات به عنوان ارزشهای درونی ،ارزشهای کاربردی منفعل ،یا ارزشهای موجود شناخته
می شوند
ارزش کاربردی آب مستقیما از استفاده آن در بخشهایی مثل کشاورزی ،صنعت وغیره ویا از خدمات آن ناشی
می شود .
نکته مهمی که در ارزش کاربردی آب باید به آن توجه کرد این است کهبعد از استفاده آب در یک بخش مشخص ،آن مقدار آب مورد نیاز برای استفاده های سایربخش ها دیگر در دسترس نیست .بهره برداری از آب در این نوع کاربردها برهر دوی مقدار وکیفیت آب تاثیر می گذارد .بنابراین تنها جنبه مقدار آب نیست که تعیین کننده مصرف آن باشد بلکه کیفیت نیز نقشی تعیین کننده در کاربرد آب در سایر بخشها دارد .
ارزش غیر کاربردی ،ارزشهایی هستند که بر ماهیت منابع تعریف می شوند ،که بر مبنای ویژگی های فرهنگی ،بیولوژیکی وفیزیکی آن منبع طبیعی است .ارزش های غیر کاربردی منفعت هایی هستند که از وجود منابع طبیعی ناشی می شوند .حتی اشخاص ممکن است آن را بطور غیر مستقیم تجربه نکرده باشند .بنابراین این ارزشها در ارتباط با هیچ کاربرد ویژه ای نیستند(رضایی ،86)
Iterative seemingly unrelated regression
Wald test
REYNOD(2003)
طبق اطلاعات اخذ شده از اسناد تهیه شده طرح توسعه اشتغال وسرمایه گذاری استان نرخ رشد بخش صنعت استان 7.99درصد ونرخ رشد آب معادل 6درصد می باشد . (مبنای سال پایه سال 1386می باشد )
باوجود مطالعات گسترده در زمینه مدیریت شهری و عملکرد شهرداریها در داخل و خارج از کشور، بررسی کارایی و بهرهوری خدمات شهری بهندرت موردتوجه قرارگرفته است و نیز باوجود اهمیت موضوع، مطالعات در این زمینه چندان موردتوجه نبوده است. شاید گستردگی و پیچیدگی روزافزون فعالیت و خدمات شهری و درنتیجه آن نبود و یا عدم دسترسی به آمار و اطلاعات از دلایل این عدم توجه بوده است. اما در ارتباط با سرمایه اجتماعی و اثرگذاری آن بر بخشهای مختلف اقتصادی با حجم وسیعی از پژوهشها مواجه هستیم که بسیاری از این پژوهشها بهصورت موازی انجامگرفته است. در این پژوهش سعی شده است اهم تحقیقات پیرامون سرمایه اجتماعی برگزیده و بیان شود.
بنابراین در این فصل بابیان مفاهیم، تعاریف، تاریخچه و نحوه شکلگیری سرمایه اجتماعی، ادبیات نظری آن را بیشتر موردمطالعه قرار میدهیم سپس با مرور مؤلفههای درنظر گرفتهشده در اهم مطالعات انجامشده مؤلفههای موردنظر این پژوهش انتخاب و تعریف میشوند. در ادامه عوامل ارتقاء سرمایه اجتماعی موردبررسی قرار می گیرند و در پایان این فصل نیز با توجه به حجم بالای تحقیقات – که بسیاری از آنها نیز بهصورت موازی انجامگرفته است- پیرامون سرمایه اجتماعی، سعی شده است اهم پیشینهها در قالب دو زیرمجموعه مطالعات بینالمللی و داخلی (پایاننامهها و مقالات) موردبررسی قرار بگیرند.
2-2- تعریف سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی مجموع هنجارهای موجود در سیستمهای اجتماعی است که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه گردیده و موجب پایین آمدن سطح هزینههای تبادلات و ارتباطات میگردد.
گرین سرمایه اجتماعی را بهصورت زیر تعریف مینماید: طیف کاملی از نهادها، اعمال، ابزارها و رفتارهای یاد گرفتهشده که گروهها و افراد را قادر میسازد تا فضاهای فیزیکی را بهرهور و فضاهای فرهنگی و اجتماعی را مساعد نمایند (Greene, 2001).
بانک جهانی سرمایه اجتماعی را پدیدهای میداند که حاصل تأثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر روی کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است و تجارب این سازمان نشان داده است که این پدیده تأثیر قابلتوجهی بر اقتصاد و توسعه کشورهای مختلف دارد. سرمایه اجتماعی بهصورت فیزیکی وجود ندارد بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی بوده و از طرف دیگر افزایش آن میتواند موجب پایین آمدن جدی سطح هزینههای اداره جامعه و نیز هزینههای عملیاتی سازمان گردد )الوانی و شیروانی، 1385:12).
پاتنام سرمایۀ اجتماعی را اعتماد، هنجارها و شبکههایی که همکاری و تعاون را برای نیل به منافع متقابل آسان میسازد، تعریف میکند.
تعریف بوردیو(1992) از سرمایه اجتماعی عبارت است از مجموع منابع، فیزیکی یا غیر فیزیکی در دسترس فرد یا گروهی که دارای شبکه نسبتاً بادوامی از ارتباطات نهادینهشده با آشناییهای دوجانبه و محترم هستند (فیلد، 1385:23).
سرمایه اجتماعی یک واژهای بینرشتهای بین علم اقتصاد و علوم اجتماعی است. سرمایه اجتماعی از دو واژه سرمایه که یک مفهوم اقتصادی است و واژه اجتماعی که یک مفهوم جامعهشناسی است تشکیلشده و بر شاخصهای اجتماعی استوار است، و کلمن بیان میکند واژه سرمایه دلالت میکند که سرمایه اجتماعی همانند سرمایه انسانی یا سرمایه اقتصادی ماهیتی زاینده و مولد دارد، یعنی ما را قادر میسازد ارزش ایجاد کنیم، کارها را انجام دهیم، به اهدافمان دستیابیم، مأموریتهایمان را در زندگی به اتمام رسانیم و به سهم خویش به دنیایی که در آن زندگی میکنیم کمک کنیم (سعادت، 1384:44).
کلمن 1994 بیان داشته که سرمایه اجتماعی با کاربرد آن تعریف میشود. سرمایه اجتماعی یک موجودیت تنها نیست، بلکه مجموعه مختلفی از موجودیتها است که دو مشخصه مشترک دارند: در همه آنها، جنبهای از ساختار اجتماعی وجود دارد، و همه آنها تسریعکننده اعمال خاص افرادی هستند که در داخل ساختار فعالاند (فیلد، 1385:40).
همانند بیشتر مفاهیم علوم انسانی و اجتماعی تعاریف متعددی از سرمایه اجتماعی موجود است اما درمجموع میتوان گفت تعاریف فوق بر اساس رویکردهای مختلف ذیل بیانشده است بر اساس منشأ و خصوصیات سرمایه اجتماعی، شاخصهای های آن، کاربردها و نتایج حاصل از سرمایه اجتماعی تعریف گردیدهاند. (سلیمی پور، 1390)
2-3- پیدایش مفهوم، اصطلاح و ضرورت پرداخت به سرمایه اجتماعی
تاریخ ظهور و پیدایش سرمایه اجتماعی در جامعه در مفهوم و اصطلاح با یکدیگر متفاوت هستند. چراکه مفهوم آن دارای قدمت بیشتری نسبت به شکلگیری اصطلاح آن است. با توجه به آنکه ماهیت موضوع سرمایه اجتماعی پدیدهای ریشهدار و بهطور کامل قدیمی است که در اندیشهها، گرایشها، رفتارها، سنتها، نهادها، مجموعه ارتباطات، شبکههای انسانی و اجتماعی ظهور و حضورداشته است می- توان شکلگیری مفهوم آن را با تاریخ حضور انبیاء و ائمه یکی دانست. در حالیکه اندیشمندان این حوزه قدمت اصطلاح سرمایه اجتماعی را مربوط به دهه 1920 میلادی میدانند.
در اندیشهها و اصول ادیان الهی همواره میتوان قواعد و احکامی که در درون خود، سرمایه اجتماعی را میپروراند، مشاهده کرد. درواقع کارکرد اولیه ادیان الهی – پیش از آنکه بهتدریج و در طول تاریخ به انشعابهای ایدئولوژیک بینجامد- عمدتاً کارکردی در جهت بسط سرمایه اجتماعی بوده است. به سخن دیگر، کارکرد تولید سرمایه اجتماعی، یکی از کارکردهای ذاتی ادیان آسمانی است. دیگر کارکردهایی که معمولاً بهعنوان محصول ادیان در طول تاریخ مشاهدهشده است، کارکردهایی عارضی بودهاند (مثل کارکردهای ایدئولوژیک) (رنانی 1390:250).
نظامهای اجتماعی به وجود آمده در دوره ظهور و حضور انبیا الهی خصوصاً انبیا اولوالعزم، جلوه واقعی تأکید و بهکارگیری مؤلفههای سرمایه اجتماعی میباشد. حتی در دیدگاه برخی اندیشمندان در سالهای آخر قرن بیستم جامعهشناسان برای توصیف نقش مذهب در توسعه اصلاح و عبارت «سرمایه اجتماعی» را استفاده کردند. اگرچه این اصطلاح بهصورت تلویحی در دیدگاه متفکرین وجود داشته است (اعتصامی 1390:71).
علاوه بر انبیا و ائمه متفکران دیگری نیز از مفهوم سرمایه اجتماعی (بهجای بهکارگیری اصطلاح) در بیان دیدگاهشان استفاده نمودهاند، که از آن جمله میتوان به قرن پنجم پیش از میلاد اشاره کرد که سقراط شرط لازم برای نیل به سعادت اجتماعی را عمل کردن مطابق اخلاق یا همان عمل اخلاقی میدانست (رنانی،1390:250).
اما اصطلاح سرمایه اجتماعی قبل از سال 1916 میلادی، در مقالهای توسط هانی فان از دانشگاه ویرجینیای غربی مطرح شد. بااینحال نخستین بار در اثر کلاسیک جین جاکوب با نام مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی(1961) بهکاررفته است. او در آنجا توضیح داده بود که شبکههای اجتماعی فشرده در محدودههای حومه قدیمی و مختلط شهری، صورتی از سرمایه اجتماعی را تشکیل می¬دهند و در ارتباط با حفظ نظافت، عدم وجود جرم و جنایت خیابانی و دیگر تصمیمات در مورد بهبود کیفیت زندگی، در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند نیروی حفاظتی پلیس و نیروی انتظامی، مسئولیت بیشتری را از خود نشان میدهند (توسلی، 1384:3).
گلن لوری اقتصاددان نیز همچون ایوان لایت جامعهشناس اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه 1970 میلادی برای توصیف مشکل توسعه اقتصادی درونشهری به کاربرد. در دهه 1980 میلادی این اصطلاح توسط جیمز کلمن جامعهشناس در معنای وسیعتری مورداستفاده قرار گرفت و رابرت پاتنام دانشمند علوم سیاسی، نفر دومی بود که بحثی قوی و پرشور را در مورد سرمایه اجتماعی و جامعه مدنی در ایتالیا و ایالت متحده برانگیخت (فوکویاما، 1385:10).
این مفهوم بهتدریج در دهه 1990 به اینسو در رسالهها و مقالات دانشگاهی – بهویژه در رشته جامعهشناسی، اقتصاد، سیاست و آموزش- باکارهای افرادی چون جیمز کلمن، پیر بوردیو، رابرت پانتام و فرانسیس فوکویاما افزایشیافته است. همچنین استفاده از مفهوم سرمایه اجتماعی با توجه به روند جهانیشدن و تضعیف نقش دولتهای ملی، بهعنوان راهحلی عملی در سطح اجتماعات محلی برای مشکلات توسعه، موردتوجه سیاستگذاران و مسئولان سیاست اجتماعی قرارگرفته است.
با توجه به تاریخچه و حجم وسیع پرداخت به سرمایه اجتماعی بهخصوص در دو دهه اخیر این سؤال پیش میآید که ضرورت پرداخت به این مفهوم چیست؟ این مفهوم در پاسخ به چه نیازی ایجادشده است؟
اﻛﻮﭘﺎﺗﻲ واژهای اﺳﺖ ﻛﻪ اﻟﻴﺎزون، روانﺷﻨﺎس ﺳﻮﺋﺪی، در ﺳﺎل 2006م ﻣﻄﺮح ﻛﺮد. از دﻳﺪﮔﺎه روانﺷﻨﺎﺳﻲ، اﻛﻮﭘﺎﺗﻲ ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ زﻳﺮﻛﻲ اﻗﺘﺼﺎدی ﻛﻪ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ زﻳﺎد از ﻣﺮزﻫﺎی ﻣﺘﻌﺎرف ﺗﺠﺎوز ﻛﺮده اﺳﺖ، اﻃﻼق میشود. ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت سادهتر، اﻛﻮﭘﺎﺗﻲ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ اﻗﺪام اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﺪون ﻣﻼﺣﻈﻪ ارزشهای اﺧﻼﻗﻲ اﺳﺖ. در اﻳﻦ روش اﻗﺪام اﻗﺘﺼﺎدی (زیادهخواهی) ﻣﺤﻮر اﺳﺖ و ﻫﻴﭻ ﺣﺪ و ﻣﺮزی نمیشناسد. ﺑﺎ اﻳﻦ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺑﺴﻴﺎری از بحرانهای ﻣﺎﻟﻲ را میتوان ﺑﻪ ﻛﻤﻚ ﻣﻔﻬﻮم اﻛﻮﭘﺎﺗﻲ ﭼﻪ بهعنوان ﻳﺎﻓﺘﻦ اﻳﻦ ﻣﻔﻬﻮم در ﻣﺪﻳﺮان رﻳﺴﻚ و سفتهبازان و ﭼﻪ بهصورت
ﻋﻤﻠﻜﺮد بنگاههای ﻣﺎﻟﻲ ﺗﻮﺟﻴﻪ ﻛﺮد.
با این تفاصیل اکوپاتی تنها به معنای زرنگی یا تمایل اقتصادی نیست، بلکه با سرعت زیادی از این محدوده فراتر رفته است. در این مفهوم زیادهطلبی و واژه بیشتر یک جایگاه مرکزی و حیاتی پیداکرده است. اکوپاتی هم میتواند در موضوعات فردی باشد و هم بهصورت روح جمعی در ساختارهای اجرایی، اقتصادی و اجتماعی وجود داشته باشد. بدین ترتیب شرایطی را به وجود میآورد که افرادی خشک، پرکار و علاقهمند شدید به کسب منفعت تربیت شوند. چنان چه دقت شود میتوان برخی دیگر از مؤلفههای نامطلوب اکوپاتی را ذیلاً برشمرد:
تمایل بسیار زیاد به لذت و بهرهمندی، درجه بالای انگیزه (جهت کسب منافع و مادیات)، شیفتگی فراوان، همچنین دیگر عوامل ریسک در استفاده بیشتر از امور مادی نیز ازجمله این مؤلفهها شناخته میشوند (اعتصامی، 1391:143).
این روند یعنی حرکت در انجام فعالیتهای اقتصادی مبتنی بر اکوپاتی، منتقدان زیادی دارد. ازجمله این افراد آمارتیاسن میباشد. وی روشهای تجاری و اقتصادی بازار را بدون رعایت ارزشهای اخلاقی موردانتقاد قرارداد. وی استدلال نمود چنین روشی در انجام فرایندهای اقتصادی غیرقابلدفاع و آسیبزننده است. این آسیب از دیدگاه آمارتیاسن ازیکطرف در سطح کلان بر اقتصاد داخلی ضربه میزند از طرف دیگر فلسفه اخلاقی را نیز مورد سؤال قرار میدهد (همان، 142)
این نقد اکوپاتی پدیدهای نوظهور نیست بلکه در طول تاریخ ادیان، مثالهای فراوانی را میتوان برای آن برشمرد. در این رابطه قرآن کریم در آیه 340 سوره توبه گروهی از مردم را به تصویر میکشد که در جنبه مالی گرفتار انحراف میشوند. اینان گمان میکنند تنها هدف زندگیشان این است که با هر وسیلهای و از هرجایی از هر راهی – بدون توجه به مؤلفههای ارزشی- مال بی اندوزند. وقتی به مقداری از مال و ثروت دست یافتند به شیوههای گوناگون به زیاد کردن آن میپردازند. بدین ترتیب تمام فکر آنان مال و ثروت میشود. تمام عقل آنان را مال و ثروت فرامیگیرد و میکوشند بدون اینکه در راستای خدمت به مسائل حیاتی زندگی یا حل مشکلات گوناگون باشد، مال جمع کنند. هدف از آنان فقط ارضای عقده طمعورزی و شهوت مالاندوزی است.
ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ اﻛﻮﭘﺎﺗﻲ ﻳﻜﻲ از اصلیترین مؤلفههای سرمایهاجتماعی اﺳﺖ. چنانچه در جامعهای سرمایهاجتماعی شکل بگیرد پدیده اکوپاتی کمرنگ شده و بحرانهای ناشی ازآنچه در سطح خرد (فرد و سازمان) و چه درسطح کلان (جامعه) رخ نمیدهد. همانطور که اکوپاتی جامعه را به دستیابی به اهداف مادی بدون درنظر گرفتن اصول ارزشی تقویت میکند، در جهت مخالف سرمایه اجتماعی جامعه را به بهرهگیری از اصول و ارزشهای اخلاقی در تمامی بخشها و فعالیتهای روزمره دعوت میکند.
علاوه بر خاصیت مقابله با اکوپاتی و جلوگیری از بروز بحران، سرمایه اجتماعی خاصیت تسهیلکنندگی و روانسازی دارد. ازاینرو بسیاری اندیشمندان آن را روغن اجتماعی میخوانند.
در غیاب سرمایهاجتماعی، سایر سرمایهها اثربخشی خود را از دست میدهند. بدون سرمایهاجتماعی پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی ناهموار و دشوار میشوند. سرمایهاجتماعی، نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا میکند، این نوع سرمایه انسجام بخش میان انسانها، سازمانها و نیروهای انسانی یا سازمانها میباشد. بدون این سرمایه استفاده از دیگر سرمایهها بهطور بهینه انجام نخواهد شد. در جامعهای که فاقد سرمایهاجتماعی کافی است سایر سرمایهها ابتر میمانند و تلف میشوند. لذا سرمایهاجتماعی، بستر مناسب برای بهرهوری سرمایه انسانی و فیزیکی و راهنما برای نیل به موفقیت قلمداد میشود (الوانی و شیروانی، 1385:1).
2-4- تبیین مفهوم سرمایه اجتماعی
یکی از سرمایههای مهم هر جامعه شهری که از مؤلفههای اساسی و مؤثر در توسعه و ثبات، پویایی و سرزندگی شهر محسوب میشود، سرمایه اجتماعی است. سرمایهای که زیربنای توسعه فرهنگی، اقتصادی، سیاسی یک شهر، کلانشهر و حتی یک کشور است. اهمیت این سرمایه به میزانی است که از آن بهعنوان ثروت نامرئی یک جامعه یاد میکنند. هرگونه کاهش در آن، منجر به کاهش مشارکتهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهروندان میشود و همچنین رشد آسیبها و جرائم اجتماعی، بیاعتمادی، یاس و ناامیدی و احساس محرومیت نسبی و بسیاری از ناهنجاریها نتیجه تقلیل سرمایه اجتماعی در بین شهروندان است.
سرمایه اجتماعی را بر مبنای معیار میتوان به دودسته درونی و بیرونی تقسیم کرد. بر این اساس هنگامیکه سرمایه اجتماعی را با معیار تعریف مؤلفههای درونی در نظر بگیریم به ارزشهای درونی افراد میرسیم که خمیرمایه سرمایه اجتماعی را تشکیل میدهند و با در نظر گرفتن معیار تعریف بیرونی هنجارها و ارزشهای جامعه شکلدهنده سرمایه اجتماعی خواهند بود. بنابراین برای شناسایی مؤلفههای سازنده سرمایه اجتماعی نیاز است که به مؤلفههای بوجود آورنده هنجار و ارزشهای درونی بپردازیم.
social capital
social dilama
3 پرسشنامهای دارای اعتبار و روایی(Validity) است که برای اندازهگیری یک ویژگی کافی و مناسب باشد.
4 آیا پرسشنامه در شرایط یکسان نتایج یکسانی به دست میدهد(Reliability).
Productivity
Organization of Economic Cooperation Development
International Labor Organization
European Productivity Agency
هرگونه اقدام اقتصادی بدون ملاحظه ارزش های اخلاقی
والذین یکنزون الذهب والفضه ولاینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم
در این ارتباط جدولی در پیوست قرار گرفته است که علاوه بر تعریف سرمایه اجتماعی از دیدگاه صاحبنظران، مفاهیم صوری، معیار، واحد و هدف تعریف نیز در آن ذکر شده است.