وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی رابطه بین میزان گرایش شهروندان بالای 18 سال شهر گیلانغرب به دموکراسی با طبقه اجتماعی

71

 

آمار توصیفی 71

 

4-1 – توصیف روابط تک متغیره 71

 

4-2 توصیف روابط دو متغیره 92

 

4-3 آزمون فرضیه های تحقیق 105

 

فصل پنجم: نتیجه‌گیری و پیشنهادات

 

5-1 نتیجه‌گیری 113

 

5-2 جمع‌بندی نتایج توصیفی تحقیق 114

 

5-3 جمع‌بندی نتایج استنباطی تحقیق 114

 

5-4 یافته‌های نظری تحقیق 115

 

5-5 پیشنهادهای کاربردی تحقیق 117

 

5-6 پیشنهاد‌های پژوهشی تحقیق 117

 

5-7 محدویت‌های تحقیق 118

 

منابع 119

 

–  بیان مسله

 

   دموکراسی مسئله توازان اجتماعی(عالم، 298: 1388). و متضمن رضایت مردم و اجرای اراده عمومی است(راش، 90:1383). وجه مشخص دموکراسی این است که در آن همه تصمیمات بطور مستقیم و غیرمستقیم مبتنی به آرای مردم است(لاکومب،22:1382). گوهر دموکراسی همانا مشارکت اعضای اجتماع در حکومت است(کوهن، 391:1373). دموکراسی از انواع حکومت است و وجه مشخص آن اعلام رسمی تبعیت اقلیت از اکثریت و به رسمیت شناختن آزادی و حقوق مساوی افراد جامعه است. رژیم حکومتی که درآن قدرت ناشی از ملت است(آقا بخشی و افشاری راد،76:1377). از هنگام یونان باستان اجماع گسترده‌ای وجود داشته است، که دموکراسی نمایان‌گر حکومت به وسیله مردم و یا بطور دقیق‌تر، حکومت به وسیله اکثریت است(مکفرسون،9:1376). مکتب دموکراسی مبتنی بر فلسفه‌ای اخلاقی است که می‌خواهد زندگی اجتماعی افراد را تا آنجا که ممکن است به هماهنگی اراده‌های افراد مبتنی سازد و بدین طریق اراده‌های افراد را در جامعه بارور می‌نماید(لاکومب،25:1382). دموکراسی الگویی نوین است که سازمان ملل متحد، دولتها و ملتها در دهه پایانی قرن بیستم  و آغاز سده جدید برای پرهیز از جنگ و خونریزی و استقرار صلح و امنیت بین المللی مورد توجه قرار داده‌اند(احتشامی،17:1388). و همچنین بارینگتن مور پیدایش و رشد دموکراسی را کشاکشی طولانی و ناتمام برای دستیابی به سه هدف می‌داند: 1- محدود کردن قدرت خودکامه 2- نهادن قوانین و مقررات عقلایی و عادلانه به جای مقررات خودسرانه 3- سهیم شدن طبقات پایین جامعه در تصمیم‌گیری‌ها(مور، 1375: 9).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

دموکراسی واژه‌ای است یونانی که از قرن شانزدهم وارد زبان انگلیسی شد(هلد،14:1378). دموکراسی اصطلاحی است مشتق از واژه یونانی Demokratia که در آن پیشوند دموس به معنا و مفهوم  اداره داخلی کشوری در برابر پولیس اداره امور خارجی کشور به کار می­رود. دموس بعدها به معنای تهیدستان و روستائیان و سرانجام به معنای مردم استعمال شده است. کراسیا از ریشه کراتوس مشتق شده و به معنای اقتدار و اختیار و نیز حکومت و فرمانروایی می‌باشد(علی بابائی،1365: 113).

 

    تحقیقات تاریخی و باستان­شناسانه اخیر محققان نشان داده است که ریشه مفهومی و نهادی بعضی از ابداعات سیاسی که منجر به ایجاد نظام‌های مردم­سالار گردیده است. در تمدن‌های قدیمی‌تر از یونان باستان و در میان تمدن‌های شرقی وجود داشته است. این محققان سابقه اولین نظام‌های مردم سالار را به تاریخ کهن سومر، در نیمه هزاره چهارم قبل از میلاد باز می‌گردانند(کمالی اردکانی،1384 : 23).

 

   جاکوبسن در مقاله “دموکراسی اولیه در مزوپوتامیای باستان”، ریشه‌های اولیه و کهن دموکراسی را در مزوپوتامیا، یعنی میان رودان جستجو می‌کند. او استدلال می‌کند که دموکراسی‌ها در بین­النهرین(سومریها) تکوین و سپس به دیگر مناطق از جمله یونان گسترش یافته است(Jacobsen, 1943). او می‌گوید: «در دموکراسی بدوی سومر قدرت نهایی در دست مجمع عمومی شهر قرار داشت که از تمام مردان بالغ آزاد تشکیل می‌گشت. به طور متعارف امور روزمره جامعه را شورای معمرین شهر اداره می­کرد …. تمام کارهای بزرگ و تمام تصمیم‌های مهم از مجمع عمومی همه اتباع سرچشمه می‌گرفت». اسپیزر ( Speiser) می‌نویسد: «مقام  مجمع شهر، سرمومری بر پایه مشورت استوار بود و دلالت آن محدود کردن قدرت سیاسی حکمران بود». ساموئل کرامر می‌نویسد: «دموکراسی و مهمترین بنیاد آن یعنی «مجمع سیاسی» محصول تمدن غرب نیست و در انحصار آن نبوده، نخستین مجمع سیاسی تاریخ مدون بشر، در شهرهای مستقل سومر پدید آمده» (هانتینتگتون،26،1373). رابرت دال می­گوید: «دموکراسی نیز شبیه آتش، نقاشی و یا نوشتن، بیش از یکبار و در چند جا اختراع شده و علاوه بر یونان باستان در هر کجا که شرایط زمانی و مکانی مطلوب وجود داشته، دموکراسی از نو اختراع شده است» (کمالی اردکانی،24:1384). ریشه‌های دموکراسی مدرن ابتدا در انگلستان و در محتوای فرمان بزرگ در سال 1215 از سوی پادشاه وقت صادر شد جستجو نمود که در آن پادشاه اختیارات خود را به نفع زمینداران محدود می‌سازد و هسته پارلمان را بنا می­کند(Hoit.1992). مفهوم دموکراسی به معنی شکل حکومت، سابقه­اش به فیلسوفان یونانی می­رسد، اما معنی جدید آن مربوط می­شود به قیام‌های انقلابی جامعه غربی اواخر سده هیجدهم(هانتینگتون،8:1373). امروزه در سده بیست و یکم میلادی، دموکراسی رایج‌ترین نظام سیاسی است. دموکراسی مدرن در آغاز پدیده‌ی بود که در کشورهای غربی گسترش یافت و جانشین نظام‌های سیاسی تک­حزبی، توتالیتر و فاشیستی گردید(بشیریه،15:1380). تا آنجا که برنده نوبل جایزه اقتصاد در سال1988، آمارتیا سن ظهور دموکراسی را بزرگترین رویداد قرن می‌داند(سن،100:1383).

عکس مرتبط با اقتصاد

   حکومت‌های امروزی برای مشروعیت خویش در سطح جهان تلاش می‌کنند با بکارگیری دموکراسی و اصول آن، حکومت خود را حکومت مردم و بنا به خواست و اجماع و رضایت مردم بدانند و قدرت خود را عملا  ناشی از خواست مردم بدانند(فلاحی،17:1389). تا آنجا که در واقع، رهبران و صاحب نظران سیاسی پیوسته «پیروزی دموکراسی» را گوشزد می‌کنند و می‌گویند به «پایان تاریخ» رسیده‌ایم(دال،1995). با فروپاشی کمونیسم اروپایی و تجزیه ابرقدرت آن اتحاد­جماهیر­­شوروی، فوکویاما، در مقاله پایان تاریخ(ایدئولوژی) می‌گوید: دموکراسی توتالیتاریسم را شکست داده است، گیدنز می‌گوید بی‌گمان این جریان جهانی شدن و دگردیسی‌های ملازم آن در زندگی روزانه است که زمینه فشار به سوی استقرار دموکراسی را در جهان امروز فراهم می‌سازد. ضعف دولتهای قدرتمند که فوکومایا از آن سخن می‌گوید. از همان آغاز در جوامع کمونیستی وجود نداشت، بلکه محصول دگرگونی شرایط در محیط گسترده‌تر جامعه جهانی بود. گسترش باز­اندیشی اجتماعی و سنت‌زدایی است که فراگردهای استقرار دموکراسی را در جهان امروز بر می‌انگیزاند(گیدنز169:1382). و آنتونی آربلاستر در کتاب دموکراسی می‌گوید: دموکراسی یکی از پایدارترین ایده‌ها در سیاست است و در قرن بیستم به موضوعی بنیادی تبدیل شده است. احتمالاً دموکراسی همیشه موضوعی اصلی خواهد بود و از نیاز به خلق دموکراسی و نه دفاع از آن سخن می­گوید(آربلاستر، 19:1385). کارلز بوآ می‌گوید: بی شک، اکثر آدمیان ممکن است بخواهند تحت نهادهای آزاد زندگی کنند. بر طبق نظر سنجیهای اخیر، دو سوم مردم در هر پنج قاره ادعا دارند که دموکراسی را به هر رژیم دیگر ترجیح می‌دهند(سی ایچ داد،25:1386). و در نظر گروگل دموکراسی تنها شکل مشروع حکومت در دنیای امروز است(فاضلی، 1389: 86).  بنیاد دموکراسی ایمان به استعدادهای طبیعت آدمی است یعنی ایمان به هوشمندی آدمی و به قدرت تجربه یک کاسه شده و از تعاون بر آمده است. باور این نیست که این چیزها در حد کمال‌اند، بلکه عقیده بر این است که اگر فرصت تجلی داشته باشند رشد خواهند کرد و خواهند توانست به نحوی پیش‌رونده دانش و خرد لازم را برای راهبرد کنش جمعی فراهم آورند(جونز،1491:1380).

 

  در بحث‌های مربوط به معنای دموکراسی، سه برداشت عام جا باز کرده است.

 

1- به معنی شکل خا‌صی از حکو‌مت برحسب منابع قدرت برا‌ی حکو‌مت، درا‌ین معنا دموکر‌اسی حکو‌متی است که تما‌می نهاد‌های آن برخاسته از اراده مردم باشد.

 

2- بر حسب مقا‌صدی‌که حکومت‌ در پیش می‌گیرد. در این معنا، هدف دمو‌کراسی تأ‌مین منافع مردم ذ‌کر می‌شو‌د.

 

3- بر مبنای شیو‌ه و روال‌کا‌ری که در شکل حکو‌مت به کا‌ر گرفته می‌شود(هانتینگتون،8:1373).

 

     از لحاظ فلسفه اجتماعی دموکراسی دارای سه جنبه است: اجتماعی، اقتصادی و سیاسی

 

  منظور از جنبه اجتماعی دموکراسی آن است که تبعیضات براساس طبقه، کاست کیش و آیین، رنگ پوست و جنسیت نباید وجود داشته باشد.  در جنبه‌ی اقتصادی دموکراسی چنین معنی می‌دهد که باید توزیع متناسب ثروت در جامعه وجود داشته باشد و تفاوتهای خیلی زیاد بر اساس ثروت از بین برود، دموکراسی اقتصادی حق­کار و دستمزد­ عادلانه و حق نامحدود بهره‌مندی از زندگی را به رسمیت می‌شناسد.  جنبه‌ی سیاسی دموکراسی دلالت می‌کند بر وجود حقوق سیاسی یعنی حق دادن رای، حق اعتراض به انتخابات و حق رسیدن به مقامات عمومی. برای اعمال موثر این حقوق، فرد باید از آزادی بیان، آزادی مطبوعات و اجتماعات و همه دیگر آزادی‌های سیاسی و مدنی بهره مند باشد(عالم،299:1388). در یک نظام دموکراتیک چهار عنصر یا رکن اصلی وجود دارد: برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه، وجود دولت شفاف و پاسخگو، رعایت حقوق مدنی و سیاسی و وجود جامعه دموکراتیک یا مدنی(بیتهام 1389: 5-53).

 

    ژرژ سورن سن در کتاب «دموکراسی و دموکراتیزه‌کردن»، پیش‌شرطهای زیر را برای تحقق دموکراسی لازم دانسته است: 1- نوگرایی و ثروت: در این زمینه، تحلیلهای تجربی فراوانی وجود دارند که موید این نظریه هستند 2- فرهنگ‌ سیاسی: در پاره‌ای از فرهنگها، سلسله‌مراتب اقتدار و عدم تساهل از اهمیت بیشتری برخوردارند. روشن است این فرهنگها به میزان کمتری مشوق مردم‌سالاری خواهند بود. 3- ساختارهای اجتماعی جامعه و نقش گروه‌ها و طبقات مشخص: برینگتون مور در جستجوی ریشه‌های تاریخی مردم‌سالاری، نتیجه می‌گیرد که لازمه رشد دموکراسی پارلمانی، وجود طبقه مستقل و فعال شهری(بورژوا) است. البته برخی نظریه‌پردازان معتقدند همیشه و همه‌جا دستیابی به مردم‌سالاری مستلزم مبارزه همگانی علیه گروه پیشگام بورژوازی بوده است 4- عوامل خارجی: نظریه‌پردازان نوگرایی از نفوذ عامل خارجی به‌عنوان عامل مثبت در راستای رشد مردم‌سالاری یاد می‌کنند، اما نظریه‌پردازان وابستگی، برعکس بر این باورند که نابرابری و مشکلات اقتصادی و اجتماعی جهان سوم، در واقع برخاسته از وابستگی آنها به نظام اقتصاد جهانی هستند و این امر امکان رشد مردم‌سالاری را بسیار مشکل می‌کند(سورن سن،35:1381).

 

   متغیرهایی که به دموکراسی مدد می­رسانند عبارتند از: 1- سطح بالای همگانی ثروت اقتصادی 2- توزیع به نسبت مساوی درآمد و ثروت 3- اقتصاد بازار 4- وجود طبقه متوسط نیرومند 5- سطح بالای سواد و آموزش 6- وجود روحیه اعتراض و حق طلبی (پروتستانتیسم) 7- پیشرفت و تکامل بحث و مناظره سیاسی قبل از مشارکت سیاسی 8- علاقه و تسلیم بودن رهبران سیاسی به دموکراسی 9- وجود سنتهای احترام به قانون و حقوق فردی(هانتینگتون، 1373: 5-44).

 

طبقه اجتماعی

 

   از مفاهیم اساسی در جامعه شناسی، واژه طبقه است که قدمت آن طول تاریخ تفکر اجتماعی بشر بوده است. اما در نخستین تقسیم‌بندی افلاطون شهروندان را به سه طبقه زمامداران، طبقه نگهبانان و طبقه کارگران تقسیم‌بندی کرد. همچنین ارسطو می‌گفت در هر کشور مردم سه گروه‌اند: اول توانگرانند، دوم فقیران و سوم آنان که در میان این دو گروه‌اند(تامین،2:1379). این واژه در سده های هجدهم و نوزدهم میلادی باب شد، ابتدا توسط آدام اسمیت در کتاب «ثروت ملل» و سپس به وسیله سن سیمون و ریکاردو و در انقلاب 1789 فرانسه به مفهومی نو عرضه شد. و مارکس برای اولین بار واژه طبقه را در کتاب «سهمی در نقد فلسفه حق هگل» به کار برد(رایت میلز،1385: 94).

 

    در ادبیات جامعه شناسی سیاسی به طور کلی منظور از طبقات اجتماعی گروه بندی­هایی است که بر اساس رابطه­ای که با وسایل تولید و مالکیت و یا کنترل منابع اقتصادی دارند، تعریف می­شوند(بشیریه،1387: 59).

 

   در این تحقیق بدنبال آن هستیم که هر یک از طبقات اجتماعی در شهر گیلانغرب چه گرایشی به دموکراسی دارند. عموما رهیافت‌های گذار طبقات اجتماعی به دموکراسی به دو دسته تقسیم می‌شوند، عده‌ای از اندیشمندان طبقه متوسط را خواهان و عامل دموکراسی می‌دانند و عده‌ای دیگر دموکراسی را حاصل مبارزات طبقه کارگر می‌داند. با توجه به یافته‌های نظری موجود می‌توان گفت: طبقه بالا بدلیل محافظه‌کاری و همچنین تمایل به حفظ وضع موجود و اقتصاد بازار آزاد که در آن آزادی سرمایه وجود دارد گرایش مثبتی به دموکراسی دارد بطوری که این گرایش طبقه بالا، به دموکراسی بیشتر از گرایش‌ طبقات دیگر می‌باشد. طبقه متوسط سنتی بدلیل اقتصاد بازار آزاد و ناتوانی در رقابت با آن گرایشی مثبتی به دموکراسی ندارد. طبقه متوسط جدید بدلیل کسب پایگاه اکتسابی و همچنین روشنفکری و دگراندیشی گرایشی مثبت به دموکراسی دارد. طبقات کارگر بدلیل تشکلها و سندیکهای کارگری و همچنین برخورداری از حق اعتصاب و کسب قدرت چانه‌زنی از خواهانان دموکراسی می‌باشند. طبقات پایین نیز بدلیل برخوداری از کمکهای مالی دولتی  و تمایل به حفظ وضع موجود دیدگاهی مشابه با دیدگاه طبقات بالا دارند و گرایش این طبقه نیز به دموکراسی مثبت می‌باشد. دموکراسی سبب تعدیل وضع طبقات مختلف می‌شود که طبقات بالا به حقوق سیاسی طبقات پایین، به ویژه سهیم کردن آنها در توزیع قدرت، توجه بیشتری مبذول دارند. آنچه که بصورت کلی می‌توان استنباط کرد این است که شیوه‌های زندگی بازرگانی و بورژوازی و روشنفکری و کارگری هماوایی بیشتری با دموکراسی دارد.

 

دموکراسی برای طبقات مختلف جامعه معانی گوناگونی دارد، برای طبقه مرفه جامعه، دموکراسی به معنای آزادی سرمایه و در نتیجه منافع ناشی از نابرابری است، ولی برای طبقات فرودست به معنای مساوات، آن هم در بین گروه هاست(لفت ویچ، 1378: 185). توسعه و رشد دموکراسی به مناسبت توسعه تاسیسات عمومی، امکان روز افزون حصول به مقامات بالاتر سلسله مراتب اجتماعی برای عناصر جدید، خواه از طریق انتخابات و خواه از طریق صعود در سلسله مراتب حزبی و اتحادیه‌ها و سازمان‌های گروهی دیگر فراهم می‌آورد، خلاصه کلام امکانات تازه‌ای برای ارتقاء افراد وجود دارد. تحت فشار عقاید و نظرات مختلف نیز ممکن است نقل و انتقالات اجتماعی و حتی هم سطحی اجتماعی بوجود آید(لاروک،38:1385). 

 

 1-2- سوالات تحقیق

 

سوال کلی

 

میزان گرایش طبقات اجتماعی به دموکراسی در بین شهروندان بالای 18 سال شهر گیلانغرب چقدر است؟

 

سوالات جزئی

 

1- آیا میزان گرایش به دموکراسی در بین شهروندان بالای 18 سال شهر گیلانغرب بر حسب اشتغال متفاوت است؟

 

2- آیا میزان گرایش به دموکراسی در بین شهروندان بالای 18 سال شهر گیلانغرب بر حسب تحصیلات متفاوت است؟

 

3- آیا میزان گرایش به دموکراسی در بین شهروندان بالای 18 سال شهر گیلانغرب بر حسب درآمد متفاوت است؟

پایان نامه های دانشگاهی

 

 

4- آیا میزان گرایش به دموکراسی در بین شهروندان بالای 18 سال شهر گیلانغرب بر حسب مالکیت متفاوت است؟

 

5- آیا میزان گرایش به دموکراسی در بین شهروندان بالای 18 سال شهر گیلانغرب بر حسب محل سکونت متفاوت است؟

 

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

 

   در آغاز قرن بیست و یکم، دموکراسی چنان به یک ارزش سیاسی برتر و جهانگیر تبدیل شده است که گویی بدون آن جهان قادر به ادامه حیات خود نیست. برای بسیاری از مردم، تصور جهان بدون دموکراسی به معنای بازگشت استبداد و انواع خشونت‌های هراس‌انگیز است که کل تاریخ بشریت را در تسخیر خود داشته‌اند. اما گسترش اندیشه و پراکسیس دموکراتیک فقط به دلیل وجود چنین رقبا و یا ترس مردم از آنها نیست. پوپر دموکراسی را برای گسترش آزادی، برابری و حرکت گام به گام جهت زدودن درد و رنج بشری شایسته‌ترین نظام حکومتی می‌داند.

 

   آنچه سبب می‌شود که راجع به دموکراسی به تحقیق پرداخت این است که امروزه دموکراسی دیگر مسله حکومت‌ها نیست، بلکه دموکراسی مسله مردم و ملتهاست که در پی کسب حقوق برابر سیاسی و مدنی، مشارکت در امور و تعیین سرنوشت خود و محدود کردن قدرت حاکمان و جلوگیری از فضای اختناق و استبداد و برخورداری از مواهب آزادی بیان و عقیده و اندیشه است. دموکراسی فی نفسه دارای ارزشهای است که انسانها در طول تاریخ به دنبال تحقق آنها بوده‌اند. اصل خودمختاری، مشارکت، آزادی، برابری … از ارزشهای هستند که امکان تحقق آنها در روابط و مناسبات دموکراتیک امکانپذیر است. دموکراسی تنها شیوه زیستی  است که با اصل ” انسان بودن ” آدمیان جور در می‌آید و می‌تواند به تحقق ارزشها و کرامت‌های وجودی انسان‌ها کمک کند. همچنین دموکراسی موقعیتهای را ایجاد می‌کند که جدالها و نزاعها به خشونت نینجامد و در واقع حل مسالمت‌آمیز اختلافات را تشویق می‌کند. و ما نیز در این تحقیق برآنیم که دموکراسی را از نگاه طبقات مختلف اجتماع بررسی کنیم.

 

اما در یک تقسیم‌بندی کلی اهمیت و ضرورت تحقیق در  مورد دموکراسی را بیان می‌کنیم:

 

1- نقش بازدارنده دموکراسی از بروز انقلابات و بحرانهای سیاسی و همچنین تثبیت و مشروعیت بخشیدن به نظام موجود:

 

   سیر تحول فرهنگ و تمدن بشر همواره ایجاب می‌نمود که برای حفظ نظم و استقرار آرامش در جامعه پیوسته قوانین و مقرراتی تدوین گردد. اما قوانین و مقرراتی که در ادوار مختلف تمدن انسانی تدوین گردیده است، همواره حافظ منافع کلیه آحاد و طبقات جامعه نبوده بلکه منافع اقلیت محدودی را تامین می‌کرد و اکثریت مردم در جوامع مختلف در حالیکه خود از حقوق انسانی محروم بوده‌اند، برای حفظ منافع اقلیت‌ها کوشیده‌اند، نهضت‌ها و قیامهای گوناگون ملتها و جوامع مختلف در ازمنه تاریخ، نتیجه و بازتاب همین نابرابریها و اختناق افکار و عدم مساوات و تبعیضات گوناگون است که می‌توان بهترین نمونه آن را در انقلابات قرن هیجدهم اروپا دید(امیر اقدسی،8:2536). تمامی انقلابات تاریخ بشری برای تحقق دموکراسی صورت گرفته است(شجاعی زند،57:1380) دموکراسی‌های سیاسی در مقابله از بروز انقلابات سیاسی و تغییرات قهری حاکمیت، نقش بازدارنده ایفا می‌نماید(امیر‌کواسمی،39:1389). تغییرات در حکومت مدرن بدون بکارگیری شیوه‌های قهرآمیز نیز صورت‌پذیر است و با توسل به دموکراسی نیاز به انقلاب درباره تغییر حکام وجود ندارد(Aptheker,1967:12). بروز انقلاب‌ها از عدم نهادینه شدن دموکراسی منبعث می‌شوند که با تکامل آن گمان ‌می‌رود این نوع چالش‌های سیاسی نیز پایان یابند(امیر‌کواسمی،49:1389).  حکومت‌ها برای دور کردن بحرانهای سیاسی یا باید با تقویت دموکراسی حکومت را بیمه کند و یا با اتخاذ نگاه امنیتی همچنان به جامعه همچنان نگران رخدادهای غیر منتظره سیاسی_ اجتماعی باشد(جلایی پور،73:1385). همچنین بحرانهای بزرگ سیاسی جهان معاصر ناشی از آن‌اند که هدفهای دموکراتیک کاملا تامین نشده‌اند. درمان این درد آن نیست که مسامحه روا داریم و میان آرمان دموکراسی و گرایشهای دیگر مصالحه‌ای صورت دهیم، بلکه بر عکس باید تا آنجا که می‌توانیم اصول دموکراسی را گسترش دهیم(لاکومب،13:1382). نیروهای که در عرصه سیاسی مطالبات اقشار ناراضی را نمایندگی می‌کنند پس از هر شکست انتخاباتی به راه‌های مدنی برای اصلاح امور جامعه فکر می‌کنند یا نه. اگر این نیروها برای تغییر ابعاد نامطلوب جامعه همچنان پایبند به دموکراسی باشند خطری جدی نظام سیاسی را تهدید نمی‌کند. در غیر این صورت رخدادهای غیر قابل پیش بینی نظام سیاسی را تهدید می‌کند  و نمایش دموکراسی کنترل شده کفایت نمی‌کند. حتی اگر رفتار غیر قابل پیش بینی جمعیت ناراضی برای حکومت تهدید کننده نباشد، با ادامه چنین وضعیتی حکومت همچنان شاهد روندهای نامطلوبی چون افزایش مهاجرت نیروهای متخصص و یا صاحب سرمایه به کشورهای صنعتی، رشد اعتیاد و رشد فزاینده انواع آسیب‌های اجتماعی خواهد بود(جلایی پور،72:1385).

 

2- جهانی شدن و فشارهای بین المللی:

 

   امروزه همه نظامهای سیاسی دنیا برای کسب مشروعیت و تداوم حیات خود از بر چسب دموکراسی سود می‌جویند و با ایجاد نهادهای سیاسی دموکراتیک مدعی چنین حقانیتی هستند. چرا که فشارهای داخلی و بین المللی تا حدود زیادی حکومتها را ملزم به پذیرش قوانین دموکراتیک می‌کند. و حکومتها برای خدشه‌دار نشدن ماهیت و هویت خویش از لفظ دموکراتیک بودن سود می‌جویند، تا آنجا که حتی در محافل بین المللی انتقادات و نارضایت‌های خود را از دشمنان و منتقدین‌‌‌شان به شکلی کاملا دموکراتیک بیان می‎کنند. امروزه دموکراسی به صورت یکی از دغدغه‌ها و اهداف مهم در سطح ملی و بین المللی در آمده است. دموکراسی به دلیل اعمال فشارهای سازمانهای بین المللی مانند سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا، بانک جهانی و صندوق بین الملل پول، جنبه تحمیلی به خود گرفته است.

 

   در شرایطی که استقرار حکومت‌های دموکراتیک با منافع و مصالح جامعه جهانی گره خورده است. حکومت‌های که به دنبال تقویت ساز و کارهای دموکراتیک و اخلاق مدنی و قانونی و انجام دادن اصلاحات از درون نیستند، بیش از پیش در معرض فشار بین المللی برای انجام دادن تغییرات سیاسی قرار می‌گیرند(جلایی پور،70:1385). و جامعه جهانی امکانات بیشتری برای فشار آوردن بر حکومت‌های غیر دموکراتیک دارد، مانند تقویت رسانه‌های ماهواره‌ای که در خارج از کشور تولید می‌شود، ایجاد محدویت در روابط و سفرهای دیپلماتیک، ایجاد محدویت‌های صنعتی، تجاری و مالی(همان،73). که این اعمال فشار از خارج و همسویی نیروهای داخلی با آن می‌تواند رژیمهای استبدادی را ملزم به آزاد سازی کند، کنترل آنها را بر  جامعه مدنی و نهادهای سیاسی سست کند(Pevehouse,2005:16). از سوی دیگر جهانی شدن از سویی به تقویت شبکه‌های تولید و رشد اقتصادی می‌انجامد و با بالا بردن سطح زندگی به ایجاد جامعه‌ای پیچیده و متراکم کمک می‌کند. از طرفی با ادغام در بازارهای جهانی معمولا کشورها مجبور به گزینش راه‌هایی می‌شوند که خشم قدرت‌های بزرگ و خواهان دموکراسی را در بر نداشته باشد(فاضلی، 1389: 87).  جهانی شدن نیز با خلق و توسعه کانال‌های ارتباطی در سطح دنیا، به ویژه اینترنت و ماهواره، با عیان کردن مسائل مشترک جهانی و گسترش ارزش‌هایی همانند حقوق بشر، حقوق شهروندی و دموکراسی، زمینه‌ای جهانی برای گسترش گرایش مثبت افراد نسبت به دموکراسی فراهم کرده است(عبداللهی،10:1385). 

بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با شهروندی دموکراتیک

شهروندی زاییده زیستن در دنیای معاصر است شهروندی با تأکیداتی تازه در تلاش است با ایجاد تفاهم در زندگی اجتماعی، راه پیشرفت و ارتقای جامعه را هموار سازد.(فتحی و چوکده،1385: 95) یکی از ویژگی های کلی شهروندی، تحصیل قواعد یک سلوک دموکراتیک حقیقی است، چه از لحاظ رفتار و چه از نظر ارزش های اخلاقی، شهروند نه تنها باید به حقوق خود بلکه باید به وظایف خود نیز اگاه باشد. ازجمله وظایف او، تکلیف مبارزه برای آن است که حقوق او محترم شمرده شوند و نیز وظایف مربوط به ضرورت رفتار هم فعال و هم مسئول در امور سیاسی است.(ارمه،1376: 171) از آنجایی که نظام جمهوری اسلامی ایران یک نظام مردمسالاری است،یعنی برپایه رأی و خواست و رضایت مردم استوار است و مردم یکی از منابع اصلی مشروعیت نظام هستند،همچنان که تأکیدات امام ورهبری،قانون اساسی،انتخابات متعدد (مجلس خبرگان،ریاست جمهوری،مجلس شورای اسلامی،شورای شهرو..) شواهدی بر این امر می باشد بنابراین وظیفه و تکلیف مردم است که از نظام حمایت کرده و به مشروعیت آن با مشارکت فعال سیاسی خویش صحه گذارند.درعین حال با توجه به تحولات اخیر در جامعه سیاسی ایران(وقایع دوم خرداد،انتخابات سال80) و از طرف دیگر،گسترش ارتباطات (اینترنت و ماهواره) و افزایش اطلاعات و آگاهی سیاسی در بین اقشار مردم و به ویژه دانشجویان، نشان دهنده این امر است که علاوه بر بعد تکلیف شهروندی که همراه با مشارکت سیاسی و اعلان مشروعیت نظام می باشد، بعد حقوقی شهروندی بویژه حقوق سیاسی نیز حائز اهمیت است.چراکه این دو بعد مکمل یکدیگر بوده و با نادیده گرفتن یکی از ایعاد، دیگری رو به فرسایش و کاهش می گذارد و در نتیجه چالش های سیاسی پدید آمده گسترده شده و تعارض جای وفاق را می گیرد. درحالی که می توان با شناخت هر دو بعد شهروندی دموکراتیک، برپایه ارزش های مذهبی و مردمسالاری دینی،دست به تدوین پروژه ها و طرح هایی زد که بتوان با جهت دادن تمایلات و گرایش های دموکراتیک از آن در جهت تقویت انسجام اجتماعی و وحدت ملی در شرایط خاص جامعه اسلامی ایران سود برد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

از طرف دیگر،جامعه ایران به عنوان یکی از جوامع در حال توسعه می باشد و یکی از عوامل عمده توسعه و رفاه اجتماعی،وجود سرمایه اجتماعی است.

 

درواقع سرمایه اجتماعی ثروت و دارایی نامرئی است که حکایت از آمادگی روحی- روانی آحاد یک جامعه برای درگیر شدن در عمل جمعی دارد. یعنی سرمایه اجتماعی می تواند به مثابه حلقه مفقوده ای، حوزه های اجتماعی – سیاسی را در راستای توسعه کمی و کیفی جامعه، به یکدیگر متصل کند. درچنین شرایطی است که تحقق جامعه مدنی و تحکیم دموکراتیک آسان تر می شود.(غفوری و جعفری،1387: 211)درعین حال مطابق با برخی دیدگاه هایی که از توکویل الهام می گیرند (نئوتوکویلی ها) به ویژه پاتنام، آلموند و وربا، پاکستون، و حتی پیش از آن جامعه شناسانی نظیر پارسونز (در طرح نظریه اجتماع جامعه ای)یکی از مؤلفه ها و منابع اصلی گسترش و تثبیت دموکراسی و شهروندی دموکراتیک (توازن حقوق و وظایف)، سرمایه اجتماعی است به ویژه مشارکت مدنی و اعتماد که در کنار سایر عواملی که برای تشکیل وحدت ملی،هویت ملی،انسجام اجتماعی و حس تعلق اجتماعی دارند بر رشد تمایلات دموکراتیک و شکل گیری شهروندی دموکراتیک تأثیرگذار است .

 

در این راستا، دانشجویان به عنوان قشر فرهیخته جامعه با توجه به نقشی که در آینده کشور از نظر اداره امور و فعالیت ها دارند و به عنوان یکی از ارکان اصلی توسعه سیاسی در جامعه محسوب می شوند و شناخت نگرش ها و رفتارهای سیاسی آنان به عنوان شهروندان دموکراتیک در جامعه حائز اهمیت است.بنابراین در این پژوهش، درصدد هستیم به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با شهروندی دموکراتیک در میان دانشجویان دانشگاه تهران بپردازیم.

 

3-1 اهمیت و ضرورت مسأله

 

در جایی که بحث آگاهی از حقوق و وظایف شهروندی و مشارکت همه جانبه شهروندان در مسائل مربوط به جامعه به ویژه مسائل سیاسی مطرح می گردد، مقوله شهروندی دموکراتیک نمود بیشتری می یابد چرا که شهروندی دموکراتیک یک گام جلوتر از شهروند عادی است و با آگاهی از حقوق و وظایف خویش در جامعه درصدد مشارکت فعال می باشد. بدین ترتیب وجود شهروندی دموکراتیک از شاخص های اصلی توسعه سیاسی جوامع است. بر اساس بررسی IRCA  (2005)در 16 کشور جهان، شهروندی، اجتماع و دموکراسی، یکی از هدف های کلی واساسی آن کشورها بوده است.در بررسی نلسون (2001) نیز که برنامه های شهروندی مورد ارزیابی کیفی قرار گرفتند و سوال اصلی بررسی دیدگاه والدین، معلمان و دانش آموزان در مورد ویژگی های یک شهروند خوب بوده است، مؤلفه های دموکراتیک از دیدگاه هر سه گروه مهمترین بوده است. درواقع شهروند آینده تمایل شدیدی به گنجاندن مؤلفه های دموکراتیک را در خود دارد.گرچه مطالعات انجام شده در کشور و در سطح  بین المللی نشان می دهند که در ویژگی های شهروندی کشورهای مختلف از جمله ایران تفاوت هایی وجود دارد، توجه به پرورش ویژگی های شهروند لیبرال در سایر ممالک در مقابل اهمیت و ضرورت شهروند خوب برای جامعه مذهبی ایران که هودسن(2004) از آن تحت عنوان شهروند مذهبی یاد می کند، یکی از مصداق های آن است. اما بررسی تحقیقات انجام شده در جامعه مذهبی ایران نشان می دهد که مؤلفه های دموکراتیک حتی در جامعه مذهبی ایران به تدریج اهمیت پیدا کرده است. (به نقل از قائدی، 1385: 203-204)

پایان نامه های دانشگاهی

 

 

بدین ترتیب، از یک سو، با توجه به اهمیت شهروندی دموکراتیک در برقراری و دوام  دموکراسی، از آن جا که جامعه ما نیز همانند سایر جوامع همواره خواستار دموکراسی واقعی در شیوه حکومتی و رویه زندگی بوده است، به نظر می رسد بحث پیرامون شهروندی دموکراتیک و شناخت آن دارای اهمیت زیادی باشد. و از سوی دیگر نیز، کمبود مطالعات انجام شده در این زمینه بر ضرورت بررسی این مسئله می افزاید چرا که در مباحث گسترده شهروندی، جای خالی بحث از شهروندی دموکراتیک  محسوس است. بدین منظور  تحقیق حاضر سعی دارد تا به تشریح شهروندی دموکراتیک به عنوان کلید استقرار و تثبیت دموکراسی بپردازدکه در این راستا بررسی چگونگی تاثیر سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از عوامل مؤثر در گسترش شهروندی دموکراتیک نیز حائز اهمیت است.

 

4-1 اهداف پژوهش

 

اهداف اصلی :

 

    • شناخت رابطه سرمایه اجتماعی با  شهروندی دموکراتیک در بین دانشجویان دانشگاه تهران.

 

    • شناخت رابطه اعتماد اجتماعی  با  شهروندی دموکراتیک در بین دانشجویان دانشگاه تهران.

 

  • شناخت رابطه مشارکت مدنی با  شهروندی دموکراتیک در بین دانشجویان دانشگاه تهران.

اهداف فرعی :

 

    • شناخت رابطه اعتماد با بعد نگرشی شهروندی دموکراتیک .

 

    • شناخت رابطه مشارکت مدنی با بعد رفتاری شهروندی دموکراتیک.

 

    • شناخت رابطه اعتماد اجتماعی بامشارکت مدنی.

 

    • شناخت رابطه جنسیت دانشجویان با شهروندی دموکراتیک.

 

    • شناخت رابطه سن دانشجویان با شهروندی دموکراتیک .

 

    • شناخت رابطه مقطع تحصیلی دانشجویان با شهروندی دموکراتیک.

 

    • شناخت رابطه نوع دانشکده  دانشجویان با شهروندی دموکراتیک .

 

    • شناخت رابطه سال ورود به دانشگاه دانشجویان با شهروندی دموکراتیک .

 

    • شناخت رابطه احساس تعلق طبقاتی دانشجویان با شهروندی دموکراتیک .

 

    • شناخت رابطه تهرانی  یا شهرستانی بودن دانشجویان با شهروندی دموکراتیک .

 

    • شناخت رابطه قومیت دانشجویان با شهروندی دموکراتیک .

 

    • شناخت رابطه وضعیت سکونت دانشجویان با شهروندی دموکراتیک .

 

  • شناخت رابطه وضع تأهل دانشجویان با شهروندی دموکراتیک.

5-1 سوألات پژوهش

 

سوألات اصلی :

 

    • آیا بین سرمایه اجتماعی با  شهروندی دموکراتیک در بین دانشجویان دانشگاه تهران رابطه وجود دارد؟

 

    • آیا بین اعتماد اجتماعی  با  شهروندی دموکراتیک در بین دانشجویان دانشگاه تهران رابطه وجود دارد؟

 

  • آیا بین مشارکت مدنی با  شهروندی دموکراتیک در بین دانشجویان دانشگاه تهران رابطه وجود دارد؟

سوألات  فرعی :

 

    • آیا بین اعتماد اجتماعی با بعد نگرشی شهروندی دموکراتیک در بین دانشجویان رابطه وجود دارد؟

 

    • آیا بین مشارکت مدنی با بعد رفتاری شهروندی دموکراتیک در بین دانشجویان رابطه وجود دارد؟

 

  • آیا بین اعتماد اجتماعی با مشارکت مدنی رابطه وجود دارد؟

 

 

    • آیا بین جنسیت دانشجویان با شهروندی دموکراتیک رابطه وجود دارد؟

 

    • آیا بین  سن دانشجویان با شهروندی دموکراتیک  رابطه وجود دارد؟

 

    • آیا بین مقطع تحصیلی دانشجویان با شهروندی دموکراتیک رابطه وجود دارد؟

 

    • آیا بین رشته تحصیلی دانشجویان با شهروندی دموکراتیک رابطه وجود دارد؟

 

    • آیا بین سال ورود به دانشگاه دانشجویان با شهروندی دموکراتیک رابطه وجود دارد؟

 

    • آیا بین احساس تعلق طبقاتی دانشجویان با شهروندی دموکراتیک رابطه وجود دارد؟

 

    • آیا بین تهرانی  یا شهرستانیبودن دانشجویان با شهروندی دموکراتیک رابطه وجود دارد؟

 

    • آیا بین قومیت دانشجویان با شهروندی دموکراتیک رابطه وجود دارد؟

 

    • آیا بین وضعیت سکونت دانشجویان با شهروندی دموکراتیک رابطه وجود دارد؟

 

  • آیا بین وضع تأهل دانشجویان با شهروندی دموکراتیک رابطه وجود دارد؟

بررسی رابطه گرایشهای معنوی با کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه شاهد

، آسیب های اجتماعی موجود در جامعه نظیر اعتیاد، خودکشی و…. ، تحقیقات انجام شده بر روی کیفیت زندگی مردم در کشورهای مختلف توسط موسسات بین المللی و رتبه نامطلوب کشورمان در میان کشورهای دیگر ضرورت هرچه بیشتر تحقیقات پیرامون این موضوع در کشور را توجیه می نماید. همچنین لزوم پرداختن به این موضوع در جامعه شناسی به منظور آزمون نظریه های اجتماعی‌ که به صورت تلویحی به تبیین کیفیت زندگی پرداخته‌اند ضروری می باشد، بالابردن میزان کیفیت زندگی در میان مردم نه تنها از تکالیف اساسی دولت‌های رفاهی و عاملی برای ثبات سیاسی دولتهای در حال توسعه می‌باشد، بلکه افزایش بهره وری اقتصادی را نیز در پی خواهد داشت.

Efficiency بهره وری

کیفیت زندگی انسان امروزی ابعاد گسترده ای پیدا کرده و در آینده نه چندان دور پیچیده تر و گسترده تر نیز خواهد شد، همچنان که روند گذشته تا حال مؤید این مطلب است. این پیچیدگی و گستردگی خود نتیجه افزایش آگاهی بشر به عوامل پیدا و پنهان است که زندگی وی را دستخوش تغییر کرده است. ابعاد کیفیت زندگی بشر امروز را شاید بتوان به طور کلی به شرح زیر بیان کرد: سرعت(استفاده هر چه بهتر از زمان،  تنوع و انعطاف،  پاسخ به نیازهای عملکردی، گذران اوقات زندگی، کار، فراغت، کسب آگاهی و . . . )، امنیت، ایمنی وسلامت(صدیقی،1386: 34).

 

کیفیت زندگی مفهومی چند وجهی، نسبی، متأثر از زمان و مکان و ارزشهای فردی و اجتماعی است. عوامل مؤثر بر آن به دوره زمانی و مکان جغرافیایی و شرایط فرهنگی تغییر می کنند. شکی نیست که واقعیت ها و شرایط عینی جامعه و وضعیت مادی زندگی فرد نیز در آن نقش تعیین کننده دارند(خوارزمی، 1386: 36).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

بنابر این با توجه به مطالب مطرح شده و با در نظر گرفتن اهمیت مفهوم کیفیت زندگی در زندگی انسان آنهم از باب پرداخت جامع به شرایط عینی و ذهنی به صورت توأمان، ضرورت پژوهش در رابطه با این متغیر مشخص می شود. برخی از وجوه این ضرورت و اهمیت را می توان به صورت مختصر به این شرح بیان داشت:

دانلود مقالات

 

 

    • شناخت دقیق کیفیت زندگی و عوامل موثر بر آن به ارتقاء سطح زندگی مردم یاری می رساند

 

    • افزایش سطح کیفیت زندگی از اهداف و وظایف دولتها و مسئولین محسوب می شود و لازم است با مطالعات علمی دقیق در این رابطه زمینه برنامه ریزی دقیق در این خصوص فراهم گردد.

 

    • ارتقاء کیفیت زندگی خصوصاً وجود ابعادی چون رضایت و احساس خوشبختی، مانع از بروز بسیاری از ناراحتی های روحی و روانی همچون استرس ، یأس و… گردیده، باعث حفظ سلامت روحی و در نتیجه افزایش طول عمر می‌گردد.

 

    • با توجه به وجود آسیبهای اجتماعی و ارقام نسبتاً بالای آن در جامعه همچون خودکشی، افسردگی و اعتیاد، لزوم پرداختن موضوع کیفیت زندگی که عدم وجود آن در جامعه زمینه ساز آسیب‌های ذکر شده می گردد ضرورت دارد.

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

 

  • نقش انکار ناپذیر دین در زندگی انسان و تأثیری که بر وجوه مختلف زندگی انسان دارد لزوم بررسی نقش نگرشهای دینی را بر کیفیت زندگی مشخص می نماید.

بنابر این جهت شناخت دقیق عوامل موثر بر کیفیت زندگی بررسی نقش دین و نگرشهای معنوی در این متغیر ضروری به نظر می رسد و می‌بایست پژوهشهای دقیقی در این رابطه و به تفکیک اقشار مختلف جامعه صورت گیرد، از این رو در این پژوهش به بررسی رابطه نگرشهای معنوی و کیفیت زندگی در دانشجویان پرداخته شده است.

 

در خصوص لزوم بررسی نقش و تأثیر معنویت بر کیفیت زندگی نیز می توان به اهمیت معنویت و مقوله های مرتبط به آن در جامعه ایران خصوصاً در نسل جوان اشاره نمود. افول دینداری و معنویت در میان جوانان ایرانی مدتهاست موضوعی جدلی برای ابراز دیدگاههای متفاوت و متعارض در سطح جامعه شده است. برخی مطالب و گفتگوهای موجود در مطبوعات و تریبون‏های مذهبی نشان‏دهنده نگرانی‏های محافل دینی و بعضی مسئولان سیاسی کشور در مورد وضعیت دینداری و معنویت مردم و به ویژه جوانانی است که تمامی سالهای زندگی‏شان را در ظلّ حکومت دینی سپری نموده‏اند (طالبیان،1382: 35).

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و قرار گرفتن نخبگان مذهبی در رأس هرم قدرت سیاسی، تلاش برای حاکمیت بخشیدن به اسلام در تمامی ابعاد جامعه به عنوان آرمانی محوری و اساسی آغاز گردید. مطابق ایدئولوژی انقلاب، به صورتی که نزد بسیاری از حاکمان و دست‏اندرکاران مذهبی انقلاب یافت می‏شد، مأموریت اصلی حکومت اسلامی تربیت انسان الهی بود و دین‏داری ، دین‏مداری و توسعه معنویت در تمام سطوح زندگی اصل مقومی بود که می‏بایست به وضوح در محصولات جامعه‏ی اسلامی جلوه کند. بر اساس همین هویت‏جویی اسلامی به عنوان آرمان محوری بود که بعد از تثبیت انقلاب، تربیت دینی یا جامعه‏پذیری مذهبی از اهداف عمده‏ی نظام اجتماعی تعریف شد و با کنترل و هدایت مؤسسات رسمی جامعه‏پذیری کشور (یعنی مدارس، دانشگاه‏ها و رسانه‏های جمعی، اعم از رادیو، تلویزیون و بسیاری از مطبوعات) توسط نخبگان مذهبی، جهت‏گیری عملی نظام فرهنگی کشور در راستای تقویت و گسترش ارزش‏ها و باورهای اسلامی در میان مردم و به خصوص نسل جدید شکل گرفت. با این حال، در سال‏های اخیر، برخی متدینین، مدیران سیاسی و علمای مذهبی تردیدها و نگرانی‏هایی را در مورد تحقق این اهداف ابراز کرده‏اند و توفیق دستگاه‏های رسمی جامعه‏پذیری مذهبی در انتقال و اشاعه‏ی باورها و ارزش‏های دینی به آحاد افراد جامعه، به خصوص نسل جوان، مورد سؤال قرار گرفته است. مطالب و گفت‏وگوهای موجود در مطبوعات و تریبون‏های مذهبی نشان‏دهنده‏ی نگرانی‏های محافل دینی و مسئولان سیاسی کشور در مورد افول معنویت در بین مردم و به ویژه جوانان است(طالبیان،1382: 35).

 

 اثبات یا رد این قضیه در جای خود به وفور بحث شده است و کماکان تحقیقات در این زمینه ادامه دارد لیکن آنچه به پژوهش حاضر مربوط می شود این است که به راستی چرا دینداری و به طور عامتر معنویت اینقدر مورد تأکید و اهمیت قرار گرفته است. معنویت چه نقش و جایگاهی در زندگی انسان امروزی و خصوصاً نسل جوان دارد. آیا معنویت و گرایشات معنوی می تواند نقشی در ارتقا سطح کیفی زندگی داشته باشد.

 

خصوصاً با در نظر گرفتن اهمیت این بحث در مورد جوانان لزوم پرداختن به نقش معنویت در سطوح مختلف زندگی جوانان آشکار می گردد. از همین رهگذر در این تحقیق به بررسی رابطه معنویت با کیفیت زندگی در دانشجویان به عنوان بخشی از جامعه جوان کشور پرداخته می شود.

 

انتخاب جامعه دانشگاهی به این دلیل بود که اولاً دانشجویان به عنوان بخشی از جامعه و به ویژه به عنوان افراد فرهیخته و تحصیل کرده جامعه محسوب شده و بحث گرایش به اعتقادات و باورهای معنوی و نه لزوماً شاخصه های دینی در این جمعیت نمود بیشتری دارد. ضمن این که برخی از مطالعات مشابه خارج از کشور نیز به بررسی رابطه این دو متغیر در نمونه‌های دانشگاهی پرداخته‌اند. همچنین، سعی بر آن بوده است که بر اساس نتایج این تحقیق، برآیندی کلی از کیفیت زندگی دانشجویان و همچنین، تخمینی کلی از میزان گرایش‌های معنوی دانشجویان در ابعاد مختلف به دست آید.

 

– Quality of life

 

– Nordonfelt

 

– Mercer Human Resource Consulting

بررسی رابطه هویت دینی و مدیریت بدن در بین جوانان 24-15 شهرستان کاشان

:

 

با توجه به گسترش جهانی شدن و رواج مدرنیته ،ما در عصری قرار گرفته ایم که می توان از آن به عنوان جامعه بدنی (ترنر ، 1996) و یا عصر بدن (هنکوک و همکاران ، 2000) سخن گفت . جامعه مدرن به تدریج از فضای اولیه خود خارج و وارد دنیای مدرنیته متأخر شده و کم کم از حالت تولید خارج و به محیطی مصرفی تبدیل شده است(ابراهیمی،بهنوئی گدنه،1389). از جمله حوزه هایی که افراد در دوران جدید به آن اهمیت زیادی می دهند حوزه مدیریت بدن و ظاهر است که افراد برای تمایز بخشی و جلب توجه آن را مهم تلقی می کنند.

 

نگاهی به سلسه مراتب ارزشهای اجتماعی جوامع مختلف در دوره های گوناگون نشان می دهد ، زیبایی یکی از ارزشهای مهم اجتماعی با مصادیق و جلوه های بسیار متنوع است و معمولاً بر آن تأکید بسیار زیادی می شود به گونه ای که محرومیت از آن باعث محرومیت از بسیاری از مزایای اجتماعی می شود . یکی از رایج ترین شیوه های زیبا شدن ، دخل و تصرف آدمی در بدن خویش است که اصطلاحاً از آن بعنوان مدیریت بدن یا مدیریت ظاهر یاد می شود .امروزه در جامعه و فرهنگ خودمان دخترها و پسرهایی را مشاهده می کنیم که بدن خودشان را مدیریت کرده اند پسرهای با موهای مدل دار و اتو کشیده، ابروهای تیغ زده ، پوشیدن شلوارهای جین و بلوزهای مارک دار ، باشگاه های زیبایی اندام و … همچنین دخترهایی با آرایش زیاد، بینی های جراحی شده ، چشم های لنز گذاشته شده ، رژیم های درمانی- غذایی و… گواه این مدعاست. در این دیدگاه بدن به مثابه محصول طبیعی آفرینش لزوماً در زیباترین شکل ممکن نیست بلکه می تواند بسیار بهتر از آن چیزی باشد که هست، بنابراین فرد می کوشد تا آن جایی که برایش میسر است شکل طبیعی بدن خود را به شکل پذیرفته شده اجتماعی آن نزدیک کند.(حیدری چروده و کرمانی،1390) این موارد باعث توجه جامعه شناسان به مقوله بدن شده است و باعث شده بدن انسان در سال های اخیر به موضوعی داغ در جامعه شناسی تبدیل گردد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

از سوی دیگر بافت فرهنگی جامعه ما یک بافت دینی و ارزشی است که ارزشهای دینی و اسلامی در آن اولویت های ویژه ای داراست. دین از اولین و مهمترین نهادهایی بوده است که به بدن عنایات خاصی داشته و آن را در کانون توجهات خود قرار داده است. اسلام دین آراستگی است احادیث و آیات و روایات فراوانی در مورد زیبایی و زیبا بودن در دین اسلام داریم از آن جمله می توان به جمله معروف خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد (الکافی،ص438) اشاره کرد.همچنین خداوند در قرآن می فرمایند: «هرگاه به مسجد می روی، خود را بیارای و زینت کن». (اعراف: 31) » این ها نشان از این دارد که همه ابعاد مربوط به زندگی در جامعه ما رنگ و بوی دینی دارد.انسان یک موجود چند بعدی است .انسان موجودی مادی – معنوی است همان رابطه ای که در این تحقیق به دنبال آن هستم یعنی بدن به عنوان یک مقوله مادی و دین به عنوان یک مقوله فرا مادی و معنوی .اسلام دینی است که جامع و کامل در همه شاخه های زندگانی بشری نظریه و سبک دارد .از جمله در مورد مدیریت بدن ،که می توان از آن جمله به سبک پوشش اسلامی ،سبک چهره آرایی اسلامی و … اشاره داشت. سبک زندگی اسلام منظومه‌ای گسترده است که در تمام زوایای زندگی انسان الگو معرفی می‌کند. سبک زندگی اسلامی و به صورت دقیق تر سبک پوشش اسلامی ،سبک چهره آرایی اسلامی،سبک مراقبت های آرایشی –بهداشتی اسلامی و…مطابق دستورات دین اسلام است به طور مثال پوششی که در دین اسلام و در کتاب آسمانی ما قرآن آمده است ، نوعی از پوشش است برای حفظ کرامت انسانی ،حفظ و مصون ماندن از هوا و هوس و … و  به طور کلی یک پوشش برای سعادت زندگی فردی و اجتماعی است ، پوششی که در عین داشتن خصوصیات مورد نیاز یک پوشش ،

پروژه دانشگاهی

 پوششی تعالی بخش و کامل باشد.هدف اسلام از بیان نوع پوشش زنان و مردان ، ارائه یک پوشش مناسب برای سعادت دنیوی و اخروی است. حال مسأله ای که در پژوهش حاضر مورد بررسی است پارادوکسی است که بین زیبایی جوانان کنونی در عصر حاضر و زیبایی مورد نظر دین اسلام و هویت جوانان وجود دارد.در این پژوهش می خواهیم به مطالعه این مسأله بپردازیم که تا چه اندازه میان هویت دینی جوانان و مدیریت بدنشان رابطه وجود دارد ؟بعبارت دیگر تا چه حد هویت دینی افراد در مدیریت بدنشان تاثیر گذار است؟

 

3-1 اهمیت و ضرورت تحقیق

 

در حال حاضر و در جامعه های امروزین کارکردهای ساده و اولیه بدن کمرنگ شده و در عوض کارکردهای پیچیده تری مانند خلق هویت ، ایجاد تمایز و سبک های زندگی متنوع اهمیت یافته است. پیشرفت در علوم تغذیه، پزشکی ، ژنتیک ، ورزش و همچنین مصرف گرایی شدید در کنارمهم بودن زیبایی و افزایش اهمیت بدن و جوان بودن ، بدن و مدیریت آن ، به موضوعی مهمی در مطالعات اجتماعی و فرهنگی جامعه معاصر تبدیل کرده است. کم توجهی به نظریه پردازی در مورد بدن باعث شده سهم این مفهوم در تحقیقات جامعه شناسی ناچیز باشد. با وجود اهمیت مطالعه جامعه شناسی بدن ، این حوزه تا تبدیل شدن به یک قلمر علمی جا افتاده ، راه طولانی در پیش دارد. بدین منظور ضروری است متفکرین این عرصه به مطالعه و بررسی و تحقیق در این حوزه بپردازند.

 

مسئله بدن و معیارهای جذابیت و زیبایی به گونه ای به صورت جهانی در آمده است بدین معنی که  با گسترش فناوری های ارتباطی- اطلاعاتی چون شبکه های ماهواره ای متنوع و اینترنت شاهد ارتباط هرروزه و بی واسطه فرهنگ های گوناگون هستیم و همین جهانی شدن باعث شده که عناصر فرهنگی،ارزش ها و هنجارهای یکسان با سرعت در جوامع مختلف نفوذ و گسترش پیدا کند. برهمین اساس مسئله جذابیت جهانی در این دوران استانداردها و معیارهای جدیدی پیدا کرده است. جامعه ما نیز در فرایند پیچیده جهانی شدن نمی تواند از تأثیرات این فرایند به دور باشد و به همین جهت ما الگوهای متنوعی را در زمینه پوشش ، مد ، خودآرایی ، سبک های جدید زندگی و … در میان جوانان کشورمان مشاهده می کنیم که شاید خیلی متأثر از الگوها و سبک های غربی باشد. می توان مشاهده کرد که یک جوان در کشور خودمان به گونه ای لباس پوشیده است یا به گونه ای خود را آرایش کرده است که یک جوان در آن طرف دنیا نیز بدین گونه بدن خود را مدیریت کرده است . بدین ترتیب ارزش های افراد و تعاریفی که از زیبایی و جذابیت دارند تحت تاثیر همین فرهنگ جهانی است. همین ارزش ها و تعاریف جدید ،گاه ممکن است با نظام ارزشی مسلط در جامعه همخوانی نداشته باشد. یکی از مباحثی که ممکن است با نظام ارزشی یک جامعه دینی چون جامعه ایرانی هماهنگی نداشته باشد، توجه بیش از حد به بدن و گرایش جدید به آن است که یکی از موارد دیگر لزوم و ضرورت انجام این پژوهش است. از نمونه هایی که نشان از اهمیت دادن جامعه ما به مدیریت بدن است می توان به نمونه هایی اشاره داشت، ایران از نظر نسبت تعداد عمل جراحی زیبایی به جمعیت ، در رتبه های اول قرار دارد ( موسوی زاده و همکاران ، 1387) ایران هفتمین کشور مصرف کننده مواد آرایشی و بهداشتی در جهان است(صمدی ،1388) و افزایش وزن و چاقی در میان زنان که زمینه ساز بیماری های قلبی و عروقی و سایر بیماریها می شود ، لزوم توجه به بدن را بیش تر می کند(صادقی و همکاران ، 1387).

 

قشر عظیمی از  ساختار جمعیتی کشور ما را جوانان تشکیل می دهند. جوانی دوره ای است که با خیل عظیمی از آسیب ها و بحران ها همراه است یکی از مهمترین بخش های آسیب پذیر در این دوره، هویت و مسئله بحران هویت است .در این دوره جوانان برای هویت یابی خود به مسیرهای متفاوتی کشیده و یا کشانده می شوند .یکی از اساسی ترین زیر شاخه های هویت ،هویت دینی است . هویت دینی به دلیل ماهیت و محتوایی که دارد تقریباً مهمترین بُعد هویت است که نقش بسیار تعیین کننده ای در هویت یابی افراد یک جامعه بازی میکند. می توان ادعا داشت تقویت این بُعد از هویت موجب دوام و قوام سایر ابعاد آن شود و از سوی دیگر، چالش در این حوزه میتواند زمینه ساز بحران در سایر ابعاد هویت شود. دین  به عنوان منبع اولیه معنابخشی و هویت بخشی به بسیاری از مردم دنیا چون مسیحیان، مسلمانان، بوداییان و هندوها مطرح است.(کلانتری و همکاران ،128:1388)البته در دین تحولاتی شکل گرفته است .نگاه جوانان به مقوله های دینی از نگاه سنتی آن فاصله گرفته است و سبب می شود شکافی بین اعتقادات و عقاید نسل گذشته با نسل حاضر در برخی از مسائل در اتباط با هویت دینی پیش آید

 

در دوران مدرن بسیاری از افراد برای هویت یابی و پاسخ به سوال من کیستم ؟ به سراغ مدیریت بدن می روند و دخل وتصرف هایی در بدن خود می کنند چرا که با این فعل به دنبال ساختن هویتی برای خود هستند .دین از جمله حوزه هایی است که افراد از طریق آن هویت خود را شکل می دهند و همچنین از سوی دیگر آموزه ها و تعالیم دینی ،دستورات ، هنجارها و روش های خاصی را برای مدیریت ظاهر ارائه می کند . لذا ضروری است تا بدین سوال پاسخ داده شود که چه رابطه ای میان هویت دینی جوانان و مدیریت بدنشان برقرار است ؟ لذا با پاسخ به این سوال می خواهیم بررسی شود که آیا جوانانی که به مدیریت بدنشان گرایش دارند هویتشان بر اساس معیار های هویت دینی شکل گرفته است یا خیر ؟  به عبارت بهترآیا ابعاد متفاوت هویت دینی می تواند رابطه ای با مدیریت بدن داشته باشد ؟و روشن شود که آیا هویت دینی جوانان جامعه ماتاثیر زیادی بر روی مدیریت بدنشان دارد ؟

 

4-1 اهداف پژوهش :

 

هدف اصلی :

 

  • شناخت میزان رابطه میان هویت دینی و مدیریت بدن

اهداف فرعی

 

– شناخت رابطه میان بعد دینداری هویت دینی و مدیریت بدن

 

– شناخت رابطه میان بعد تاریخی- تعلقی هویت دینی و مدیریت بدن

 

– شناخت رابطه میان بعد فرهنگی- تعهدی هویت دینی و مدیریت بدن

 

– شناخت رابطه میان بعد اجتماعی هویت دینی و مدیریت بدن

 

-شناخت رابطه میان متغیرهای زمینه ای و هویت دینی 

 

– شناخت رابطه میان متغیرهای زمینه ای و مدیریت بدن

 

– شناخت رابطه میان مصرف رسانه ای و مدیریت بدن

 

– شناخت رابطه میان مصرف رسانه ای و هویت دینی

بررسی رابطه ی اوقات فراغت خانواده و ویژگی های ساختاری- کارکردی خانواده با رضایت از زندگی خانوادگی

سنجش رضایت از زندگی از مباحث مهم اجتماعی است که نسبتاً دیر به حوزه­ی علوم اجتماعی راه یافته است. رضایت از زندگی پدیده­ای است که پیامدهای خاص خود را دارد و با مقولات مهم دیگری مانند بیگانگی، کاهش اعتماد اجتماعی و بی­هنجاری در ارتباط است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

بر هم خوردن توازن بین اهداف فردی و خانوادگی و نیازهای افراد  با شرایط عینی که معمولاً در اثر موانع خاص ایجاد می­شود معمولاً به شکل نارضایتی بیان می­شود(محسنی ، 1382 : 10). در کنار مطالعاتی که رضایت از زندگی مردم را به طور عام یا بر حسب موقعیت­های خاص سنی ، جنسیتی ، شغلی ، تحصیلی ، طبقاتی و … ارزیابی می­کنند . فقدان یا کاهش شدید رضایت از زندگی خانوادگی به احتمال بسیار به معنی آن است که خانواده در آینده آبستن نارسایی­ها ­­­، انحرافات و آسیب­های اجتماعی قابل توجه و نگران کننده­ای خواهد بود به طوری که ممکن است با هر اتفاق و حادثه­ی کوچکی این توانایی منفی از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل شده و امکان بروز پیدا کند . بر این اساس می­توان پایین بودن شاخص رضایت از زندگی خانوادگی را به منزله­ی زنگ خطر و نشانگری گویا از ظرفیت آسیب­شناختی خانواده تلقی کرد.

 

هر چند که آمار و اطلاعات دقیقی درباره­ی میزان رضایت از زندگی خانوادگی در ایران وجود ندارد اما با نگاهی به آمار مشکلات خانوادگی ، طلاق ، تجاوز به محارم ، فرار از خانه ، مسائل روحی و روانی جوانان تا حدی می­توان پیامدها و یا لااقل همبسته­های رضایت از زندگی خانوادگی را در سطح خانواده لمس کرد. ( عبدالهی ، 1383 : 33 ) .

 

از آنجا که خانواده اصلی­ترین نهاد اجتماعی است می­تواند مهم­ترین نقش را در ایجاد رضایت از زندگی ایفا کند و از آنجا که آسیب­های  خانوادگی باعث کاهش رضایت از زندگی  و همچنین باعث نارضایتی در سایر حوزههای زندگی می­شود و پیامدهایی را به همراه دارد که می­تواند زمینه ساز بسیاری از رخدادهای اجتماعی گردد می­توان آن را به عنوان یک مسأله مورد بررسی قرار داد. .(آبایان،1383: 109) خانواده ابتدایی و مهمترین نهاد جامعه بشری است که پایه­های اساسی زندگی اجتماعی در آن نهاده می­شود و نقش بسیار مؤثری در فرایندهای اجتماعی و بهداشت روانی فرد و جامعه ایفا می­کند. نقش خانواده در فرهنگ ایرانی و اسلامی آن چنان برجسته بوده که تربیت انسانهای بزرگ توسط پدران و مادرانی انجام گرفته است که در این کانون نورانی به انجام وظیفه پرداخته­اند.

 

خانواده به عنوان یک گروه و واحد اجتماعی در بر گیرنده بیشترین ، عمیق­ترین و اساسی­ترین مناسبات انسانی است . خانواده علاوه بر آنکه منبع اولیه­ی ارضای نیازهای اساسی فرد می­باشد ، موقعیت­های متعددی براییادگیری ، شکل­گیری نگرش­ها و تشکیل باورهای اساسییک فرد را فراهم می­آوردکه برای زندگی اجتماعی و بهره­­وری از میراث فرهنگی و انتقال آن به نسل­های بعد حائز اهمیت است.

 

یکی از عواملی که بی تردید مهم­ترین عامل مؤثر بر رضایت از زندگی خانوادگی می­باشد ویژگی­های ساختاری و کارکردی خانواده می­باشد. کارکردهای خانواده عبارت است از :فعالیت­ها و رفتارهایی که توسط اعضا جهت حفظ خانواده و برآوردن نیازهای خانواده و اعضا انجام می­شود.

 

 خانواده نظام واحدی است که نقشهای اجتماعی متعددی را بر عهده دارد و ارتباط متقابل اعضای آن بر مبنای بنیادها و نیازهای فرهنگی جامعه شکل می­گیرد.

 

نظام خانواده دارای کارکردهای حیاتی بسیاری است از جمله اینکه :

 

    • خانواده تجربه­هاییادگیری اولیه را فراهم می­سازد.

 

    • خانواده فضای گرم و پر محبت را فراهم می­سازد که نیازهای اساسی اجتماعی و عاطفی انسان شدن را برآورده می­سازد.

 

  • خانواده تنها منبع قانونی تولید مثل برای بقای جامعه است.

 ساختار و کارکردهای خانواده به نوعی می­توانند بر رضایت از زندگی افراد تأثیر بسزایی داشته باشند .

 

 ترکیب ساخت و همچنین کار کردهای خانواده در طول حیات دچار تغییراتی شده است . به طوری که به دنبال خود مسائل و مشکلات زندگی را در تعامل و کنش متقابل شکل می­دهد. در نتیجه شیوه­ی زندگی زن و شوهری و خط مشی زندگی والدین و فرزندان دچار دگرگونی می­شود . این امر ممکن است به کشمکش­های خانوادگی و در نهایت نارضایتی از زندگی خانوادگی منتهی شود و این خود یکی از دردناک­ترین مسائل جوامع بشری می­باشد.در بسیاری از جوامع ماهیت خانواده ، تا حدی به لحاظ فرایند مدرن شدن و فشارهای مداوم توسعه تغییر کرده است. با مشاهده­ی وضعیت خانواده­ی ایرانی باید گفت که این نهاد در حال طی نمودن دوران گذار بوده و در دهه­های گذشته به دلیل نبود تغییرات اجتماعی و یاسطحی و غیرساختی بودن آن ازثبات خاصی برخورداربوده است. اما در دوران معاصر خانواده ایرانی درمعرض تغییرات ساختاری قرار گرفته وهمین امر روابط موجود درمیان اعضاء را دچار دگرگونی نموده است. (شجاعی، 1383: 39) خانواده اولین و قدیمی­ترین نهاد اجتماعی است که بشر کنش های متقابل اجتماعی را درآن تجربه می کند، بستری منظم ،منسجم و هدفمنداست که هماهنگی و همسویی اعضای اصلی آن یعنی زن وشوهر و سپس فرزندان مؤلفه های شاخص در میزان پیشرفت موفقیتش محسوب می شود.

 

یکی از عواملی که می تواند تهدید کننده­ی دوام و بقای خانواده باشد، تحولات سریعی است که انسان­ها درجهان امروزبا آن مواجه­اند. خانواده امروز در اثر تحصیلات، شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی بیرون متحمل آسیب ویا دگرگونی ناخواسته می­شود که این امر موجب نگرانی اندیشمندان و مصلحان اجتماعی را فراهم آورده است. که خانواده­های ایرانی هم از این امر مستثنی نیستند.  ( امیر خانی، 1383: 141) نقش و کارکرد خانواده درنیم قرن گذشته به طورعام و در دویاسه دهه­ی گذشته به طور خاص دستخوش تغییرات فراوانی شده است. این تغییرات بیشتر به دلیل تغییر در مناسبات شغلی ، صنعتی­شدن، مهاجرت­های وسیع، پیشرفت­های اطلاعاتی و نرم افزاری ، ماهواره­ها، مناسبات اجتماعی، اقتصادی، تورم و … صورت پذیرفته وتغییر در جنبه­هایعملکردی، ساختاری و ارزشی درنهاد خانواده را موجب شده است.درنتیجه این تغییرات کارکرد سنتی خانواده تحت تأثیر قرار گرفته و تا حدودی موجبات سستی و بی تفاوتی اعضای آن در پایبندی به نظام ارزشی و قانون مندی­های متعارف و سنتی خانواده فراهم گردیده است ،که این تغیرات منشأ بروز مسائلی همچون کاهش میزان وقت گذاری اعضاء ، تغییر در نحوه ی مناسبات وتعامل بین اعضاء و تغییر در نظام ارزش های والدینو فرزندان گردیده است. مسائل ناشی از عدم آگاهی و دانش والدین و کاهش وقت گذاری و تعامل اعضای خانواده با همدیگر و تفاوت درنگرش­های ارزشی والدین و فرزندان آسیب­هاییرا متوجه سلامت اقتدار و کارکرد خانواده نموده است.(احمد ی و  لرستانی، 1383: 72)

عکس مرتبط با اقتصاد

یکی از مؤلفه­های ویژگی ساختاری-کارکردی خانوادگی انسجام و یا سازگاری خانوادگی است که نشان دهنده­ی روابط عاطفی بین والدین و فرزندان است.(سامانی،1384 : 1) منظور از انسجام خانواده، احساس همبستگی، پیوند و تعهدعاطفی است که اعضاییک خانواده نسبت به همدیگر دارا هستند. السون انسجام را به عنوان مرزهای احساسی تعریف می­کند که اعضای خانواده را به سمت سایر اعضای خانواده جذب می­کنند انسجام بر روی اینکه چگونه اعضای نظام خانواده بین جدایی­ها در مقابل باهم بودن تعادل ایجاد می­کنند تمرکز دارد.( Olson  :2000 ، 145)

 

بررسی های انجام شده در زمینه­ی جو خانواده گویای آن هستند که سازگاری خانواده و میزان گرمییا محبت والدین که تشابه معنای زیادی با انسجام خانواده دارد همواره دارای پیامدهای مثتبی برای تمام اعضای خانواده است (جمشیدی و همکاران،1387 : 203)از آنجایی که انسجام و سازگاری خانواده بر طبق نظریه­ی سیستمی السون نتایج مثبتی بر روی رضایت از زندگی خانوادگی دارد . فقدان آن در خانواده می­تواند مسأله ساز باشد.

 

یکی دیگر از عوامل مؤثر بر رضایت از زندگی خانوادگی اوقات فراغت و گذران آن با اعضای خانواده است. فراغت زمان آزادی است که بعد از انجام کار باقی می­ماند؛یعنی کاری که برای امرار معاش صورت می­گیرد  و ایجاد درآمدی برای اشخاص می­کند. برخی زمان فراغت را محدودتر از این می­دانند،یعنی معتقدند که زمانی که بعد از کار و بعد از برآوردن و ارضاء احتیاجات بدنی ، مثل خواب و غذا شست­وشو ومانند آن باقی می­ماند زمان فراغت است.(بهنام، 1381 : 118)

 

هرانسانی با توجه به شرایط خود به اندازه­ای که بتواند نیازهای اولیه خود را تأمین کند کار و تلاش می­کند. البته هیچ انسانی وجود ندارد که در تمام فصول سال به طور شبانه­روزی کار کند ویا به طور کلی کار نکند با توجه به این واقعیت است که پدیده ی اوقات فراغت مطرح می شود.

 

برخی ازافراد از این اوقات فراغت برای رشد وشکوفایی شخصیت خود، جمعی ازآن برای تفریح و سرگرمی و عده ای دیگر این زمان رابه استراحت می گذرانند .

 

اندیشمندان اجتماعی، زمان را به عنوان بعدی از حیات اجتماعی، زمینه ساز و بستر مهمی برای تمامی الگوها و مناسبات اجتماعی دانسته اند، به گونه ای که هم اکنون زمان، به بخش جدایی ناپذیر هر واقعیت اجتماعی انسانی تبدیل شده است. اوقات فراغت به عنوان یک پدیده اجتماعی – فرهنگی موضوع مشترک تمامی اقشار جامعه است. در این میان افراد استثنایی بیش از سایر اقشار جامعه در کانون توجه هستند. به لحاظ اجتماعی، برای فعالیت های فراغتی این گروه فرصت ها و زمان کمتری صرف می شود؛ فضاهای اجتماعی و فیزیکی که در آن بتوانند به فعالیت های فراغتی بپردازند با محدودیت روبروست و در واقع گزینه های فراغتی آنان محدود است. اوقات فراغت عبارت است از انتخاب آگاهانه توام با انگیزه لازم و آزادی کامل، به منظور گذر از یک فعالیت اجباری به فعالیتی دلخواه و مورد رضایت، با هدف استفاده بهینه از زمان و فرصت جهت رشد فکر، جسم، تعالی روح و روان شخص (کشاورزی،1385: 170)

 

خانواده مهم­ترین نقش را در اوقات فراغت ایفا می­کند و جامعه به عنوان فرایندی که افراد از طریق آن، دانش، عقاید، ارزش­ها و انگیزه­هایی درمورد اوقات فراغت را به دست می­آوردند توصیف می­شوند.

 

اندیشمندانی که ویژگی های سالم کارکردهای خانواده را بررسی کرده اند معتقدند چنین خانواده هایی عموماً خودشان را شاد توصیف می کردند و مهم ترین ویژگی چنین خانواده هایی انجام دادن کارهایشان با هم بوده است. محققانی که رابطه ی میان اوقات فراغت خانواده ورضایت از زندگی را مورد بررسی قرار داده اند، دریافتند که مزایای این قبیل رضایت از زندگی مربوط به کل سیستم خانواده است و نتیجه گرفتند که اوقات فراغت خانواده قوی­ترین پیش بینی کننده ی رضایت از زندگی خانواده است. (Nese،2009 : 159)بسیاری از خانواده ها اوقات فراغت خانواده رابه عنوان بخش مهمی از زندگی خود به شمار می­آورند که موجب همبستگی، تقویت انعطاف پذیری، ارتباطات و کارکردهای خانواده شده است.(raymond : 2007 ، 3)

 

خانواده همیشه در طول حیات خویش کانون کار و استراحت بوده است،اما در دنیای جدید کارکردخانواده تغییر یافته ، اگرچه ابعاد خانواده از حیث کارکردهای فرهنگی و اجتماعی وسیع و متنوع گشته است ولی بسیاری از جنبه­های مثبت حاکم بر ساخت سنتی­اش را از دست داده است. لذا یکی از عواملی که می­تواند در این زمینه مؤثر واقع شود اوقات فراغت و روابط اعضای خانواده با هم است. اوقات فراغت اگر در گذشته بیشتر صرف گفت وگوی اعضا با یکدیگر ،ابراز محبت و رسیدگی به مسائل و مشکلات اعضای خانواده می­­شد در خانواده­های امروزی این اوقات را صرف فعالیت­های انزواگرایانه­ای همچون مشاهده­ی تلوزیون یا ماهواره می­شود.از این رو صاحب نظران فرایند فوق را بحران عاطفیقلمداد کرده­اند. زیرا روابط متقابل رو به کاستی بوده و فرصت درد دل بین اعضای خانواده و به ویژه فرزندان با والدین کمتر وجود دارد.از این بدتر گسست تجمع صوری در خانواده است بدین صورت که هر یک از اعضای خانواده یا حداکثر دو نفری در یک اتاق به تماشای برنامه­های تلوزیون مشغول می­شوند.این روند با نوعی فراگرد بخشی شدنهمراه است و آسیب­های بسیاری بر جای می گذارد. اگر در تمامی قرن­ها،خانواده انحصار آموزش و انتقال ارزش­های حیاتی را در اختیار خود داشت اکنون دیگر چنین نیست . فرزندان امروز از سرچشمه­های دیگر از جمله وسایل ارتباط جمعی بسیار چیزها یاد می­گیرند.آنان کمتر تحت تأثیر والدین و به طور کلی بزرگترهای خود قرار می­گیرند.زمانی نیز بین ارزش­های خانه وآن ارزش­ها که از طریق وسایل ارتباط جمعی ارائه می­شود تعارض رخ می­دهد، به نظر می­رسد که قدرت غالب از آن وسایل همه گیر و در دسترس ارتباط جمعی است . بنابراین می توان گفت که خانواده جدید بسیاری از کارکرهای خود را از دست داده است.(باقی نصرآبادی،1387 :191).

 

امروزه در همه ی جوامع اکثر افراد اعم از زن یا مرد، کودک یا بزرگسال بعد از فراغت ازکار روزانه و فعالیتهای دائمی و اجباری خود به یک کار یا فعالیت تفریح گونه می پردازند. اوقات فراغت در جوامع مختلف متفاوت است و به تبع آن درافراد نیز متفاوت خواهد بود که این قابل تعمق است. انتخاب نوع فعالیت هم با فرهنگ جامعه و هم با امکانات اقتصادی وفرهنگ فرد یا به تعبیر بوردیو سرمایه فرهنگی فرد ارتباط دارد. (منادی،1385 : 133)

 

اما آنچه اهمیت دارد اوقات فراغت خانواده است. همانطور که گفته شد افراد پس از فراغت و تحصیل لحظاتی را با هم در خانواده سپری می کنند. این کانون درشکل­دهیروابط اعضای خود نقش مهمی داشته و منبع اصلی بهداشت جسمی و روانی آن ها می باشد. با همه ی این بحث ها بنابراین اوقات فراغت را نه تنها باید در میان افراد بررسی کرده بلکه با توجه به یافته­های محققانی همچون زابرسکی و مک کورمیک (2003) باید به دلیل رابطه ی معنادارآن با ویژگی های ساختاری و کارکردی خانواده ها روی بررسی رفتار اوقات فراغت درخانواده هم متمرکز شد.

 

با توجه به این بحث­ها رضایت از زندگی خانوادگییکی از مباحث مهم اجتماعی است که می­تواند تحت تأثیر عوامل زیادی قرار گیرد.

 

فقدان یا کاهش رضایت از زندگی خانوادگی به احتمال زیادی اثرات سویی برای آینده خانواده به همراه دارد که شامل انحرافات و آسییب­های اجتماعی می­شود و بر این اساس می­توان پایین بودن شاخص رضایت از زندگی  خانوادگی را به منزله­ی زنگ خطر و نشانگری گویا از ظرفیت آسیب­شناختی خانواده تلقی کرد.

 

در این میان خانواده مهم­ترین نقش را در ایجاد رضایت از زندگی خانوادگی ایفا می­کند و یکی از ابعاد اساسی خانواده  ویژگی­های ساختاری– کارکردی  خانواده ( انسجام و سازگاری اعضای خانواده  ، روابط اعضای خانواده با هم ) و همچنین اوقات­فراغت خانواده با هم است که می­تواند بر روی رضایت از زندگی خانوادگی اثرگذار باشد. با توجه به تحقیقاتی که توسط زابرسکی و مک­کورمیک(2004)و سایر محققان صورت گرفته است  ، آنها معتقدند که اوقات­فراغت خانواده ، انسجام و سازگاری اعضای خانواده و همچنین روابط اعضای خانواده  با هم می­تواند قوی­ترین پیش­بینی کننده­ی رضایت از زندگی خانوادگی باشد.

 

13 )  تحدید کردن ابعاد موضوع

 

موضوع تحقیق بررسی رابطه­ی بین نحوه­ی گذران اوقات فراغت و ویژگی های ساختاری– کارکردی خانواده با رضایت از زندگی خانوادگی در میان والدین و فرزندان بالای 18 سال ایشان می­باشد.

 

14 ) اهداف تحقیق

 

در هر تحقیق 2هدف وجود دارد: هدف کلی و اهداف جزئی.

 

  • هدف کلی:تعیین رابطه­ی نحوه­ی گذران اوقات­فراغت خانواده ، ویژگی­های ساختاری- کارکردی و رضایت از زندگی خانوادگی در بین افراد مورد مطالعه

الف- تعیین رابطه­ی بین ویژگی های ساختاری – کارکردی خانواده با رضایت از زندگی خانوادگی

 

ب – تعیین رابطه­ی بین نحوه­ی گذران اوقات فراغت خانواده بارضایت از زندگی خانوادگی

 

ج – تعیین رابطه­ی بین نحوه­ی گذران اوقات فراغت خانواده با ویژگی­های ساختاری- کارکردی خانواده

 

    • اهداف جزئی:

 

    • تعیین رابطه­ی بین شکل روابط اعضای خانواده و رضایت از زندگی خانوادگی

 

    • تعیین رابطه­ی بین میزان انسجام و سازگاری اعضای خانواده با رضایت از زندگی خانوادگی

 

    • تعیین رابطه­ی بین نحوه­ی گذران فعالیت­های اوقات فراغت هسته ای خانواده و رضایت از زندگی خانوادگی

 

    • تعیین رابطه­ی بین نحوه­ی گذران فعالیت­های اوقات فراغت  هسته­ای خانواده و شکل روابط اعضای خانواده.

 

    • تعیین رابطه­ی بین نحوه­ی گذران  فعالیت­های اوقات فراغت هسته­ای خانواده و میزان انسجام و سازگاری اعضای خانواده

 

    • تعیین رابطه­ی بین نحوه­ی گذران فعالیت­های اوقات فراغت تعادلی خانواده و رضایت از زندگی خانوادگی

 

    • تعیین رابطه­ی بین نحوه­ی گذران فعالیت­های اوقات فراغت  تعادلی خانواده و شکل روابط اعضای خانواده.

 

    • تعیین رابطه­ی بین نحوه­ی گذران  فعالیت­های اوقات فراغت تعادلی خانواده و میزان انسجام و سازگاری اعضای خانواده

 

    • بررسی تفاوت رضایت از زندگی خانوادگی بین والدین و فرزندان

 

    • بررسی تفاوت نحوه­ی گذران اوقات فراغت بین والدین و فرزندان

 

    • تعیین رابطه ی نحوه ی گذران اوقات فراغت خانواده برحسب جنس.

 

    • تعیین نحوه ی گذران اوقات فراغت خانواده بر حسب درآمد آن ها.

 

    • تعیین نحوه ی گذران اوقات فراغت خانواده برحسب فعالیت­ اقتصادی خانواده

 

    • تعیین نحوه گذران اوقات فراغت خانواده بر حسب بعد خانوار.

 

  • تعیین نحوه­ی گذران اوقات­فراغت خانواده بر حسب تحصیلات آنها

           15 ) اهمیت و ضرورت تحقیق:

 

در کشور ما طی سالهای اخیر مطالعات پیمایشی چندی پیرامون موضوع رضایت از زندگی صورت گرفته است که در برخی از آنها رضایت از زندگی افراد نیز مورد توجه بوده است، اما آشکارا سهم مطالعات مستقل برای بررسی رضایت افراداز زندگی خانوادگی اندک بوده است.

 

میزان رضایت هر فرد  از زندگی مقوله­ای است که از دو عامل نیازهای انسان و چگونگی پاسخگویی به آنها و ویژگی­های اخلاقییا نظام ارزشیابی وی تبعیت می­کند . به این معنا که هر چه نیازهای انسان بیشتر مرتفع شود و در عین حال امیال ، آرزوها و خواسته­های او در فرایند جامعه پذیری معقول­تر و محدودتر شوند، انسان رضایت بیشتری از زندگی خواهد داشت.

 

رضایت از زندگی خانوادگی متغیری رایج در مطالعات آماری و شاخص تعیین کننده­ی میزان کیفیت زندگی می­باشد. رضایت از زندگی خانوادگی وضعیتی است که در آن والدین و فرزندان در بیشتر مواقع احساس خوشبختی و رضایت از زندگی دارند. رضایت از زندگی از طریق علائق متقابل ، مراقبت از یکدیگر ، پذیرش ، درک یکدیگر و ارضای نیازها ایجاد می­شود. ( خسروی و همکاران ، 1390 : 41 )

 

جست و جو در تحقیقات پژوهشگران در زمینه­ی رضایت از زندگی خانوادگی نشان می­دهد که توجه محققان غالباً به روابط درون ساختارهای خانوادگی است و کمتر به بررسی هم زمان کارکردهای خانواده ، اوقات فراغت خانواده و رضایت­مندی از زندگی خانوادگی پرداخته اند.( همان : 45)

 

جی کارتلج و همکاران(1996) بهره­گیری سازنده از اوقات بیکاری را در حفظ تندرستی و داشتن زندگی طبیعی به ویژه امروز که اوقات فراغت پیوسته برای همه­ی افراد افزایش یافته است، داراینقش حیاتیمی­داند. (کارتلج به نقلاز وحیدی، 1387: 15)

 

با پرکردن اوقات فراغت لحظه­های از دست­رفتنی را دارای ارزش کرده، می­توان از ثمرات آن برای بهبود وضعیت زندگی، سلامت روح و جسم بهره مند شویم. پر کردن اوقات فراغت با هدف فوق نیاز به برنامه ریزی دارد.

 

اوقات فراغت ومسائل مربوط به آن یکی از مهم­ترین مباحث اجتماعی جوامع امروزی است و به دلیل اینکه پیامدهای فرهنگی، اخلاقی روانی، اجتماعی و سیاسی مهمی را دربردارد مورد توجه خاص جامعه شناسان و علمای تعلیم و تربیت است و دراین میان اوقات فراغت خانواده از اهمیت خاص ودرخور توجهی برخوردار است که کمتر مورد توجه قرارگرفته است.

 

ازطرفی کارکردهای خانواده، انسجام،انعطاف پذیری، ارتباطات و رضایت اززندگی با توجه به چالش­های جوامع کنونی وبا توجه به شکاف نسلی که بین جوانان و خانواده­های آنان وجود دارد مهم است ویکی از مهم­ترین عواملی که به نوعی بر پدیده­های مذکور تأثیر گذار بوده است گذران اوقات فراغت اعضای خانواده با هم  و همچنین ویژگی­های ساختاری– کارکردی خانواده ( انسجام و سازگاری ) است. لذا با توجه به مطالب ارائه گردیده می­توان نتیجه گرفت که شاید برنامه­ریزی جهت چگونگیپرکردن اوقات فراغت خانواده یک ضرورت اساسی باشد واحتمالاً دررشد شخصیتی، اجتماعی، مذهبی و جسمی فرد مؤثر واقع می شود.

 

پس با توجه به اهمیت اوقات فراغت خانواده و تأثیرآن بر ویژگی های ساختی- کارکردی خانواده واحتمالاً نتایج مثبت آن بر روی رضایت از زندگی ضرورت این امر مهم باعث شده تا به این تحقیق پرداخته شود .

 

1 -6) تعریف مهم­ترین مفاهیم تحقیق

 

دانلود مقالات

 

 

الف . تعریف اوقات فراغت

 

واژه­ی اوقات فراغتاز دو کلمه­ی اوقات و فراغت ترکیب شده است . اوقات در لغت جمع کلمه­ی وقت یعنی هنگام­ها،روزگارها و ساعات تعریف شده است. در زبان فارسی فراغت در لغت به معنای آسودگی و آسایش است و معمولاً در مقابل اشتغالات ودرگیری­های روزمره که نوعاً موجب خستگی می شود به کار می رود.

 

یا سرگرمی­ها، تفریحات وفعالیت­هایی که به هنگام آسودگی ازکار عادی باشوق ورغبت به آن پرداخته می­شود.(دهخدا ، 1373 :90 )

 

فراغت زمان آزادی است که بعد از انجام کار باقی می­ماند؛یعنی کاری که برای امرار معاش صورت می­گیرد  و ایجاد درآمدی برای اشخاص می­کند. برخی زمان فراغت را محدودتر از این می­دانند،یعنی معتقدند که زمانی که بعد از کار و بعد از برآوردن و ارضاء احتیاجات بدنی ، مثل خواب و غذا شست­وشو و مانند آن باقی می­ماند زمان فراغت است.(بهنام، 1381 : 118)

 

ب . تعریف خانواده

 

ساده­ترین ، کوچک­ترین و قدیمی­ترین شکل جامعه­ی انسانی خانواده است. خانواده کوچک­ترین واحد بنیادی جامعه­ی نوین است. خانواده در لغت از دو جزء خان به معنای منزل و سرا و واده به معنای اهل منزل تشکیل شده است. از لحاظ تاریخی خانواده به نوعی اتحاد خانگی اطلاق می­شد که افراد آزاد و برده را با هم شامل بود . در برخی از فرهنگ­ها این مفهوم شامل اموال خانه نیز بود.(اعزازی،10:1386).یکی از شکل­های تجمع انسان خانواده است . خانواده مجموعه­ی پیچیده­ای است از انواع روابط ، روندها و پدیده­های مختلف . به عبارت دیگر خانواده نظامی است از حیات اجتماع که در آن مناسبات جسمانی، روانی،اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی با هم گره خورده و مجموعه­ییکپارچه­ای را تشکیل می­دهند.

 

خانواده در مفهوم کلی خود پدیده­ای جهانی است . خانواده در همه­ی گستره­ی زمانی و مکانی وجود داشته است، چرا که به نیازهایی پاسخ می­دهدکه برای تمامی نوع بشر مشترک است .(محسنی،401:1370). به عبارت دیگر خانواده را گروهی مرکب از شخص و خویشاوندان نسبی و همسر او ، گروهی که از یکدیگر ارث می­برند و بعضی خویشان سببی را در محدوده­ی آن دانسته اند.(تقوی دهاقانی،1387 :131 )

 

اما برای خانواده در معنای خاص آن از سوی صاحب نظران علوم اجتماعی تعاریف زیادی ارائه شده که اینجا به به برخی از مهم­ترین آنها اشاره می­شود : خانواده واحدی اجتماعی است که بر اساس ازدواج پدید می­آید(ساروخانی، 1370 : 136).خانواده به معنای واقعی اجتماعی از حضور مادران،پدران و فرزندان در یک مکان و فضای اجتماعی و فرهنگی مشترک تشکیل می­شود این تعریف از خانواده معطوف به نوع خانواده­ی هسته­ای است.(آزادارمکی،11:1389)

 

در تعریفی دیگر خانواده از گروهی از اشخاص تشکیل می­شود که روابطشان با یکدیگر بر پایه­ی خویشاوندی و همخونی استوار است.(باقی نصرآبادی، 1387 : 7).شرفی به نقل از مرداک می­نویسد:خانواده یک گروه اجتماعی است که اعضای آن به وسیله­ی دودمان ،ازدواج یا فرزند خواندگی با یکدیگر پیوند برقرار می­کنند و نیز کسانی که در زندگی با هم از تشریک مساعی در تأمین درآمد ، اقتصاد و نگهداری از فرزندان برخوردار هستند.(شرفی، 1383 : 77)

 

ج . تعریف رضایت

 

تقریبا در تمام فرهنگهای لغت فارسی رضایت به معنای خشنودی ، خرسندی ، خوشحالی و احساس شادی آمده است . این واژه در فرهنگ­های مختلف به معنای اقناع، ارضا، خرسندی ، مایه خشنودی ، کامیابی و همچنین مسرت و رضا آمده است.(آریان­پور، 4511:1377)

 

معین در فرهنگ فارسی رضا را خشنودی ، خوشدلی ، رضامندی،خوشحالی و خشنودی می­داند. دایره المعارف روانشناسی رضایت را خشنودی برآمده از یک وضعیت راحت می­داند که معمولا با ارضا برخی تعاملات خاص پیوند خورده است. رضایت حالتی هیجانی است که با رسیدن به یک هدف پدید می­آید. به طور کلی خوشحالی فرد است از آنچه که به او داده می­شود و رضایت یک فرد در برطرف شدن نیازهای شخصیتی وی می­باشد. رضایت می­تواند نوعی به دست آوردن تجربه و ارزیابی آن نیز باشد . فرد ممکن است تجربه لذت­بخش داشته باشد که منجر به نارضایتییا رضایت گردد . بنابراین رضایت یا عدم رضایت یک احساس نمی­تواند باشد یلکه ارزیابی از یک احساس است .(دایره المعارف روانشناسی ،1381 : 108)

 

از تعاریف رضایت برداشت می­شود که سطح و درجه رضایت­مندی افراد متفاوت و متناسب با ادراکات و ارزش­های افرادشکل متفاوتی به خود می­گیرد و رضایت علاوه بر تأمین انتظارات فرد تأمین نیاز فرد نیز هست.(همان : 125).

 

د. رضایت از زندگی

 

رضایت از زندگی بیانگر نگرش مثبت فرد نسبت به جهانی است که در آن زندگی می­کند و در واقع همان احساس خشنودی است که در پی دستیابی به آن زمانی نه چندان کوتاه را سپری می­نماید. فلسفه­ای است که شخص آگاهانه برای زندگی خود انتخاب کرده و ناخودآگاه آن را در ذهن دارد( خوارزمی ، 1386 : 8 )

 

ه . رضایت از زندگی خانوادگی

 

متغییر رضایت از زندگی خانوادگی به عنوان بخشی از مفهوم کلی­تر رضایت از زندگی است. بر اساس نظر السون رضایت از زندگی خانوادگی عبارت است میزانی که اعضای خانواده احساس شادی کرده و از همدیگر خرسند هستند. وی براساس ده گویه این مفهوم را مورد سنجش قرار داده است. رضایت از زندگی خانوادگی همچنین به عنوان ، میزان ارزیابی مثبت فرد از زندگی خانوادگی­اش در متن کلی خانواده تعریف می­شود(باقری، 1385 : 46).

 

Function

 

Emotional crisis

 

Partial

 

-Leisure

 

5-   Life satisfaction

 
مداحی های محرم