الف : طرح موضوع
یکی از مهمترین ویژگی اقتصاد بینالملل در دوران پس از جنگ جهانی دوم، گسترش و توسعه فعالیتهای شرکتهای چند ملیتی میباشد. این روند رشد، تاکنون ادامه داشته و تأثیرات شگرفی برروی اقتصاد بینالملل گذاشته به طوری که درآمدبرخی از این شرکتها از درآمد یاتولیدناخالص کشورمان نیز بیشتر است لذا نه تنها کشورهای توسعه یافته جهان، بلکه کشورهای در حال توسعه وجهان سوم نیزعلیرغم اتهامات فراوانی که علیه این شرکتهاوجود دارد درصدد جذب سرمایهها وسرمایه گذاریهای این شرکتها هستند.
این شرکت هابه عنوان بازیگران عمده پهنه اقتصاد جهانی در کم کردن نقش دولتهاسهم عمدهای داشته وبه عنوان بخشی ازواقعیت کنونی جهان معاصرتثبیت شدهاند وبه لحاظ توسعه فراوانی که داشته اندوضعیت حقوق بشر،حقوق کارومحیط زیست رادستخوش تغییر کرده ودر رعایت قواعدبینالملل حقوق بشرکه در اسناد بینالمللی ومنطقهای وفهرستهای حقوق بشر متجلی شدهاند دارای مسئولیت حقوقی بینالمللی هستند. در این تحقیق سعی شده تأثیرو نقشی که این شرکتها درتوسعه و تحول حقوق بینالملل اقتصادی داشته ارزیابی و تبیین شود. بعبارت دیگر ارزیابی وتبیین نقش شرکتهای مذکور در توسعه وتحول حقوق بینالملل اقتصادی و شناخت چگونگی شکل گیری واثرگذاری آنها براقتصاد بینالملل هدف مشخص این تحقیق بوده است چراکه امروزه شرکتهای چند ملیتی از تأثیرگذاری فراوان برهمه شئون زندگی انسان برخوردار شدهاند وگسترش وتوسعه فعالیتهای این شرکتها، تأثیرات شگرفی بر روی اقتصاد بینالملل گذاشته وبه عنوان بخشی از واقعیت کنونی جهان معاصر تثبیت شده اند.
ب:سؤالات تحقیق
در این تحقیق سعی بر این بوده به سؤالات وابهاماتی که در خصوص موضوع تحقیق وجود داشته ازجمله اینکه این شرکتها چه نقشی در توسعه و تحول حقوق بینالملل اقتصادی میتوانند داشته باشند و مسئولیت اینها در حوزه حقوق بینالملل اقتصادی وتأثیر متقابل این دوحوزه در یکدیگر و همچنین رویکرد دکترین به نقش شرکتهای چند ملیتی در ترویج حقوق بینالملل اقتصادی وسازکارهای حقوقی بینالمللی مقابله با نقض حقوق بشر ازسوی شرکتهای چند ملیتی مورد بررسی قرار گرفته و پاسخ داده شود.
ج : فرضیههای تحقیق
شرکتهای چند ملیتی با تکیه بر توانمندیهای مالی،تکنولوژیک ومدیریتی، با وجود اتهامات فراوانی که علیه این شرکتها مطرح میباشد از شاخصهای مهم توسعه اقتصاد جهان، به خصوص در کشورهای در حال توسعه بوده وتبلور نوگرایی، رفاه، بهروزی وصلح جهانی هستندویکی ازمهمترین نقشهایی که شرکتهای چند ملیتی در حقوق بینالملل اقتصادی ایفا کرده و میکنند کم رنگ کردن نقش دولتها در اقتصاد کشورهای در حال توسعه به ویژه خصوصی سازی بنگاههای اقتصادی میباشد و با تکیه بر قدرت عظیم،شرکتهای چند ملیتی امروزه حاکمیت دولتها را به مبارزه طلبیده و اقتدار آنها را مورد تهدید قرار داده اند.
مسئولیت شرکتهای چند ملیتی در حوزه حقوق بینالملل اقتصادی ودر مرحله نوینی از گسترش افقی خود شامل همه افرادبشری شده ونیازمند برقراری ارتباط سازنده بین سازمان ملل ودیگر سازمانهای بینالمللی وحقوق بشری برای بهبود عملکردشان بوده ومسئولیت پذیری بیشتر آنها در قبال انسانهاست ومسئولیت این شرکتها از صرف مسئولیت اقتصادی واجتماعی بر مسئولیت زیست محیطی واخلاقی تسری یافته است. بعبارت دیگربا افزایش گستره عمل وعمق نفوذفعالیت این شرکتها،مسئولیت پذیری آنها در قبال نتایج وپیامدهایی که در حوزههای متنوع زندگی انسان به بار میآورند افزایش مییابد.
شرکتهای چند ملیتی یکی از عاملان و بازیگران مهم اقتصاد بینالملل و به بیان بهتر از تابعان منفعل حقوق بینالملل اقتصادی به شمار میروندکه تحول شگرفی در زمینه روابط اقتصادی بینالمللی بوجود آوردهاند وتأثیر مثبتی بر روی ورود سرمایه و دانش فنی به کشورهای مختلف میگذارند ومهمتر از همه، همسو با سیاست جهانی شدن، معضلات و تنگناهای دولت را بهبود میبخشندو بااین کار،توسعه و تحول حقوق بینالملل اقتصادی را منجر میشوند.
بسیاری از اقتصاددانان مشهور غربی شرکتهای چند ملیتی را به خاطر کارایی، تکنولوژی و ثمربخشی و مدیریتشان ستودهاند و آنها را مهمترین ابزار رفاه جهانی قلمداد کرده و این شرکتها را نیرویی برای توزیع ثروت و منابع درسطح جهان ورسیدن به صلح و توسعه جهانی ارزیابی نمودهاند ولی برخلاف این نظریهها، برخی از اقتصاددانان معتقدند این شرکتها وسیلهای برای به زیر کشیدن کشورهای درحال توسعه و عامل وابستگی تکنولوژیک وموجب اختلال در برنامههای توسعه هستند.
با عنایت به اینکه این شرکتها وضعیت حقوق بشر را درجوامع انسانی دستخوش تغییر کرده اند،لازم است از سوی دولتهای میزبان وموطن شرکتهای چند ملیتی وسازمانهای بینالمللی شیوههایی برای اعمال مسئولیت به این شرکتها در قبال نقض حقوق بشر به کار گرفته شود که عبارتند از: الف ـ ارجاع دعاوی به دیوانهای بینالمللی حقوق بشری برعلیه این شرکتها ب ـ صدور اعلامیههایی از سوی سازمان بینالمللی کار مربوط به اصول شرکتهای چند ملیتی وسیاست اجتماعی ج ـ رهنمودهای سازمان همکاری وتوسعه اقتصادی برای شرکتهای چند ملیتی د ـ قواعد وضوابط رفتاری سازمان ملل متحددر مورد مسئولیتهای شرکتهای چند ملیتی ودیگر شرکتهای بینالمللی با توجه به حقوق بشر.
د : اهمیت وضرورت انجام تحقیق
دلیل انتخاب این موضوع از سوی نگارنده این بوده که جایگاه شرکتهای چند ملیتی در توسعه واشاعه حقوق بینالملل اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد چرا که این شرکتها به عنوان بخش مهمی از اقتصاد جهان، در توسعه رفاه و صلح جهانی و همچنین در توزیع ثروت و منابع در سطح جهان، از اهمیت فراوانی برخوردارند.این مهم با دانستن اینکه، شرکتهای چند ملیتی بیش از 30% تولید ناخالص را در اختیار دارند قوت بیشتری میگیرد. به لحاظ تأثیری که در شاخههای دیگر حقوق مثل حقوق بشر،حقوق محیط زیست داشته، لازم دیده شدبررسی مفصلی در این زمینه صورت گیرد.
ه : روش تحقیق
روش تحقیق، بررسی توصیفی وتحلیلی وابزار جمع آوری اطلاعات، کتابخانهای واسنادی بوده است در این تحقیق از منابع ومآخذ معتبری بهره برده شده است.
در سه فصلی که برای این پایان نامه اختصاص داده شده، سعی بر این بوده در فصل اول با تدقیق در مفهوم شرکتهای چند ملیتی و حقوق بینالملل اقتصادی، به بیان مفاهیم وکلیات اساسی پرداخته شود ودر فصل دوم تأثیرات متقابل این دو حوزه مورد بررسی قرار گرفته ودرفصل سوم نیز، جایگاه ومسئولیت شرکتهای چندملیتی در حقوق بینالملل اقتصادی موردتجزیه وتحلیل قرار داده شده است. در انتهای پایان نامه نیز نتیجه گیری آمده است واین بخش در واقع ادامه طبیعی مباحث فصل سوم میباشد.
فصل اول
تعریف وبررسی مفاهیم اساسی تحقیق
در فصل اول به بررسی مفاهیم حقوق بینالملل اقتصادی وشرکتهای چندملیتی که از واژگان کلیدی تحقیق حاضر هستند میپردازیم .همانگونه که میدانیدمسأله شرکتهای چندملیتی بحث جدیدی در حقوق بینالملل اقتصادی نیست بنابراین پس از تعریف مختصری از آن وبیان تاریخچه تأسیس ودلایل ظهور وگسترش شرکتهای چند ملیتی به بررسی وکنکاش سایر موارد ازجمله بررسی خصوصیت اصلی واساسی وشخصیت حقوقی،استانداردهای رفتاری واسناد مربوط به فعالیت، اهمیت اقتصادی واتهامات وارده به این شرکت ها،اصول حاکم، ارتباط این شرکتها با سازمان ملل متحد، سیستمهای کنترلی و تضمینهای لازم برای فعالیت اینها وهمچنین دیدگاههای نظری ورویکرد دکترین به نقش شرکتهای چندملیتی درترویج حقوق بینالملل اقتصادی خواهیم پرداخت .
از آنجا که یادگیری اساس رفتار انسان را تشکیل می دهد، فرد از طریق یادگیری است که با محیط خود آشنا می شود. زندگی در هر مرحله ای از رشد و برای ادامه ی آن مستلزم یادگیری است زیرا قسمت عمده رفتار انسان آموختنی است. زبان و بیان احتیاجات خود، بروز عواطف، کنترل احساسات، معاشرت با همنوعان و رشد قوه ی تفکر از طریق آموختن امکان پذیر است.
بنابراین توجه به یادگیری و لحاظ موضوع مربوط به آن در فعالیت های تربیتی شرط اساسی موفقیت مربیان است(شریعتمداری، 1390، ص314). اصطلاح اختلال یادگیری را اولین بار ساموئل کرک در سال 1963 در انجمنی از والدین که در شهر نیویورک تشکیل شده بود، پیشنهاد کرد(نریمانی و همکاران، 1391، به نقل از شهیم و هارون رشیدی، 1386). این اختلال به طور عمده در کودکان 7تا 10 ساله دیده می شود(کاپلان، سادوک و گرب، 2002 و ترجمه پورافکاری، 1382). با توجه به این که پردازش موسیقی در مغز در مناطقی متفاوت از مناطق درگیر در ادراک سایر اصوات از جمله گفتار، صورت میپذیرد امروزه از موسیقی درمانی در توانبخشی ذهنی و جسمی و نیز کمک به رشد دقت شنیداری و بهبود توجه و تمرکز و در نهایت رشد مهارتهای گفتاری استفاده میشود. این امر در مورد مبتلایان به اختلال یادگیری بیشتر صدق میکند(زاده محمدی، 1384).
1-3-اهمیت و ضرورت تحقیق:
یکی از روش های مفید برای یادگیری مطالب به ویژه برای دانش آموزان، جایگزینی مطالب و مفاهیم جدید به جای اشعار و ترانه های موسیقی است. زمانی که فرد مطالب و اندیشه ها و کلمات را با موسیقی تنظیم و هماهنگ می نماید، ضمن اینکه مناطق مختلفی از مغز فعال می گردند، مطالب در شاهراه های متفاوت حافظه ذخیره شده و به این ترتیب ، قدرت یادگیری مطالب تقویت می گردد(همان،ص 129).
کودکان مبتلا به اختلال یادگیری کودکانی هستند که دارای الگوهای غیر معقول در درک این جهان می باشند. الگوهای عصب شناختی آنان به نظر می رسد تا اندازه ای از کودکان هم سنشان که این اختلال ها را ندارند، متفاوت می باشند. افراد مبتلا به اختلال یادگیری در نوعی ناکامی تحصیلی و اجتماعی مشترک هستند. آنان آنچه را که دیگران در همان سطح هوشی به انجام می رسانند قادر نیستند انجام دهند(کالاگر و همکاران، 1387). در بروز اختلالات یادگیری عوامل مختلف آموزشی، محیطی، روانشناختی و حتی ژنتیکی دخیل اند و شام
ل نقایص نورولوژیک (عصب شناختی)، تحصیلی، اجتماعی، عاطفی و سازشی می شوند(نریمانی و همکاران، 1391، به نقل از رومن، 1998).
در حوزه روانشناسی، موسیقی را همچون زبان های رایج دنیا نوعی زبان دانسته اند که مناطق خاص خود را در مغز دارد و همچون زبان، درک آن نیازمند آموزش است(کیهانی و شریعت پناهی،1387). یک تجربه لذت بخش می تواند بیماران را در برابر شرایط ناامید کننده یا ناخوشایند زندگی تامین و حمایت کند. باتوجه به اینکه بسیاری از دیدگاه ها به تاثیر موسیقی به مثابه یکی از روشهای درمان در بهبود عملکرد کودکان دارای اختلال ویژه معتقدند و با نظر به اهمیت موسیقی درمانی، پژوهش حاضر با هدف بررسی این شیوه بر کاهش اختلال یادگیری کودکان انجام می شود.
1-4- اهداف پژوهش:
1-4-1- هدف کلی:
نقش آموزش مبتنی بر موسیقی بر کاهش اختلال یادگیری دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی شهرستان گیلانغرب در سال 93-92
1-4-2- اهداف فرعی:
1-نقش آموزش مبتنی بر موسیقی بر کاهش اختلال خواندن دانش آموزان ابتدایی شهرستان گیلانغرب.
2- نقش آموزش مبتنی بر موسیقی بر کاهش اختلال نوشتن دانش آموزان ابتدایی شهرستان گیلانغرب.
3- نقش آموزش مبتنی بر موسیقی برکاهش اختلال ریاضی دانش آموزان ابتدایی شهرستان گیلانغرب.
4-نقش آموزش مبتنی بر موسیقی بر کاهش اضطراب اجتماعی دانش آموزان ابتدایی شهرستان گیلانغرب.
5-نقش آموزش مبتنی بر موسیقی بر افزایش شناخت اجتماعی دانش آموزان ابتدایی شهرستان گیلانغرب.
1-5- فرضیه های تحقیق:
1-آموزش مبتنی بر موسیقی در کاهش اختلالات یادگیری دانش آموزان تاثیر دارد.
2-آموزش مبتنی بر موسیقی در کاهش اختلال خواندن دانش آموزان تاثیر دارد.
3- آموزش مبتنی بر موسیقی در کاهش اختلال نوشتن دانش آموزان تاثیر دارد.
4- آموزش مبتنی بر موسیقی در کاهش اختلال ریاضی دانش آموزان تاثیر دارد.
5- آموزش مبتنی بر موسیقی در کاهش اضطراب اجتماعی دانش آموزان تاثیر دارد.
6- آموزش مبتنی بر موسیقی در افزایش شناخت اجتماعی دانش آموزان تاثیر دارد.
از مسئولیتهای مهم و اساسی در واحدهای صنعتی ، برنامه ریزی و کنترل موجودیها است
فعالیتها گرد آوری شده با عنوان کنترل موجودیها همواره مورد توجه خاص مدیریت ، بخش کنترل مواد و سفارشات و مهندسی صنایع است . سایر واحدهای صنعت نیز با توجه به اهداف و وظایفی که به عهده دارند هر یک به نوعی خاص ، سیستمهای برنامه ریزی و کنترل موجودیهای خود را با نظامها و استراتژی های مناسب هماهنگ کرده .
در این میان وظیفه مسئولین و دست اندارکارن بخش کنترل تولید و موجودیها و مهندسی صنایع و مدیریت مواد و سفارشات آن است که با در نظر گرفتن اهداف و استراتژیهای کل سازمان و ضمن توجه به مجموعه عوامل و شرایط حاکم بر سازمان روشها و سیاستهایی را اتخاذ نموده و به اجرا در آورنده که دراقتصاد کل سازمان اثر مثبت داشته باشد .
درشرایط امروزی صنعت با استفاده از سیستمهای پیشرفته تر تولید سیستمهای انعطاف پذیر ( FMS ) و تولید به هنگام( JIT ) سعی می شود که سطح موجودی ها را در کارخانه پائین نگهدارند . با این حال هنوز سرمایه درگیر به صورت موجودی در بسیاری از شرکتها و کارخانه های تولید بسیار زیاد می باشد .
علیرغم هزینه های مرتبط با نگهداری موجودیها ، داشتن موجودی در کارخانه امری غیر قابل اجتناب می باشد . مساله مهم این است که هزینه های روبرو شدن با کمبود کالا و مواد اولیه و قطعات یدکی ، مشکلات توقف تولید ، از دست رفتن فرصت فروش کالا وکسر
شهرت سازمان را در برخواهد داشت . در مواردی ممکن است که ضرر و زیان های مورد بالا از هزینه نگهداری موجود بیشتر شود .
هدف اصلی برنامه ریزی تولید موجودی این است که با تجزیه و تحلیل شرایط و هزینه ها ، مناسبترین سیاستهای را برای سفارش و نگهداری موجودی در کارخانه بگیرند .
فعالیتهای برنامه ریزی تولید و کنترل موجودی ، همانگونه که از نامش معلوم است به دو بخش برنامه ریزی تولید و بخش کنترل موجودی
قابل تجزیه است در بخش برنامه ریزی تولید ، برنامه ریزی سیاستها و شیوه های مناسب و اقتصادی برای تولید بهتر مشخص می گردد و دربخش کنترل موجودی نقش اجرا کننده و به کار گیرنده و نظارت روی موجودیها می باشد .
امور برنامه ریزی و کنترل موجودیها باید با همکاری و تبادل نظر نزدیک با حسابداری صنعتی ، بخش فروش و بازار یابی ، امور تولید بخش خرید و تدارکات و انبارها و به بررسی شرایط و تدوین سیاستها و نظام تولید و موجودی خود می پردازند.
سیستم برنامه ریزی مواد یک سستم اطلاعاتی برای هماهنگی برنامه های تفضیلی در سیستمهای تولید چند مرحله ای می باشد در این سیستم قطعات و مواد با توجه به محصول نهایی برنامه ریزی می شوند یا به عبارتی وابسته به محصول نهایی می باشند . در سیستم برنامه ریزی مواد ابتدا محصول نهایی را در نظر می گیریم ، سپس آن را به اجراء تشکیل دهنده اش تجزیه می کنیم و آنگاه با توجه به زمان احتیاج به هر یک از مواد و قطعات برنامه ریزی های لازم را انجام می دهیم . این سیستم به ما کمک می کند تا بتوانیم فعالیتهای مربوط به تدارک قطعات و مواد را مشخص و زمان انجام آنها را در طول برنامه تعیین کنیم . در این سیستم اجزاء تشکیل دهنده محصول شناسائی شده میزان هر یک از اجزاء تعیین و طول زمان لازم برای تهیه آنها موعد مقرر مشخص می شود یک سیستم (MRP) اساساً برای پاسخ به این سئوال طراحی می گردد که برای رسیدن به مقاد یر پیش بینی نشده در برنامه سالانه تولید ( MPS ) چه کالایی ، به چه مقدار و در چه زمانی باید خریداری یا ساخته شوند ؟
فصل اول:
1-1تاریخچه برنامه ریزی احتیاجات
MRP دراوایل دهه 1960 به عنوان یک رویکرد کامپیوتری به برنامه ریزی تدارک و تولید مواد در آمریکا شکل گرفته و کتاب راهنمای کامل آن در سال 1975 توسط ارلیکی منتشر گردید.
بدون شک تنکیک MRP پیش از جنگ جهانی دوم نیز به صورت دستی و به شکلی تلفیقی در بخش های مختلف اروپا بکار گرفته می شد. با این حال، آنچه که ارلیکی دریافت، این بود که کامپیوتر امکان بکارگیری کلیه جزئیات تکنیک MRP را فراهم ساخته و این امر تکنیک مزبور را در مدیریت موجودیهای در جریان تولید بسیار اثر بخش می سازد.
طرح اولیه فوق برای بکارگیری کامپیوتری MRP، بر مبنای یک پردازشگر لیست مواد (BOMP) ایجاد گردیده بود. این پردازشگر، برنامه تولیدی اقلام والد را به برنامه تولید یا خرید اقلام جزء تبدیل می نمود. این امر با بسط دادن یا باصطلاح انفجار نیازمندی های محصول بالاترین سطح در طول لیست مواد (BOM)، به منظور تعیین تقاضای قطعات انجام می گرفت. سپس تقاضای ناخالص پیش بینی شده، با موجودی های در دست و سفارشات در طول افق زمانی برنامه ریزی و در هر سطح از BOM مقایسه می گردید. این سیستمها روی کامپیوترهای بزرگ(مین فریم( پیاده شده و در بخش های متمرکز بر برنامه ریزی مواد در شرکت های بزرگ اجرا می گردیدند.
با گذر زمان، نصب این سیستم ها در شرکت های مختلف گسترش یافت و به منظور افزایش دامنه عملکرد این سیستم های نرم افزاری، توابع عملیاتی متعددی به آنها اضافه گردید. از جمله توسعه های صورت گرفته بر روی سیستم اولیه میتوان به سر برنامه تولید(MPS)، کنترل فعالیت تولید (PAC)، برنامه ریزی سرانگشتی ظرفیت (RCCP)، برنامه ریزی احتیاجات (نیازمندی های) ظرفیت (CRP)، و خرید اشاره نمود.
ترکیب مدول های برنامه ریزی یعنی (CRP,MRP,MPS) و مدول های اجرایی (یعنی PAC و خرید) و نیز ایجاد شرایطی که سیکل برنامه ریزی بتواند از سیکل اجرایی بازخوردهای لازم را دریافت نماید، منجر به نوع کامل تری از MRP گردید که به آن MRP حلقه بسته گویند. با اضافه کردن مدول های مالی خاصی به MRP حلقه بسته و همچنین توسعه سربرنامه تولید به منظور پذیرش وظایف کامل تری به عنوان یک برنامه اصلی یا مرجع و بالاخره امکان پشتیبانی برنامه ریزی بازرگانی از لحاظ جنبه های مالی آن، سیستم کاملی حاصل میشود که در واقع رویکردی یکپارچه را برای مدیرتی منابع تولیدی ارائه می دهد. این MRP توسعه یافته، برنامه ریزی منابع تولیدی یا MRP-II نامیده می شود. از سال 1980همچنان که پیاده سازی MRP روی کامپیوترهای کوچکتر و ریزکامپیوترها امکان پذیر می گردید، نصب سیستم های MRPنیز به روند صعودی خود ادامه می داد.
فراگیر شدن MRP ناشی از تلاش و به عبارتی جهادی است که جامعه کنترل تولید و موجودی آمریکا(APICS) در اوایل دهه 1970 به راه انداخت. نقطه تمرکز حرکت فوق در واقع ایجاد این باور بود که MRP یک راه حل مطمئن است، زیرا یک سیستم یکپارچه ارتباطات و پشتیبانی تصمیم گیری است که کلیه فعالیتهای تولیدی- تجاری را پشتیبانی می کند. همچنین بر این نکته تأکید می شد که لازمه موفقیت برنامه های اجرایی MRP، در اصل تعهد مدیریت و آمزوش کلیه نیروهای تولیدی می باشد. به این ترتیب نقش تکنیک های بهینه سازی مبتنی بر تحقیق در عملیات و علم مدیریت به تدریج کمرنگ گردید. آن چه مرتباً تصریح می شد این بود که مسائل واقعی موجود در صنایع، مسائل مرتبط با نظم، آموزش، درک و ارتباطات می باشند(نه مسائل عددی و بهینه سازی). این پیام که توسط APICS مطرح و تبلیغ می شد، از طریق گروه کثیری از مشاوران(که اغلب همچون حواریون آن بودند) در هر گوشه بازگو شده و از طرف صنایع کامپیوتر نیز که مشتاق گسترش کاربرد آن بودند چون پژواکی تکرار می گردید.
از جمله مهمترین عللی که منجر به استفاده گسترده از MRP به عنوان یک تکنیک مدیریت تولید گردید، استفاده آن از قابلیت های کامپیوتر برای ذخیره سازی و دستیابی به حجم بالایی از اطلاعات بود که این امر خود برای اداره هر شرکت ضروری می نمود. به علاوه سیستم MRP به ایجاد هماهنگی میان فعالیتهای مختلف همانند مهندسی، تولید و مواد در واحد تولیدی کمک میکرد. به این ترتیب جذابیت MRP II نه تنها به خاطر نقش آن به عنوان یک پشتیبان تصمیم گیری مدیریت بود، بلکه از آن مهمتر نقش یکپارچه کننده آن در سازمان تولیدی بود که آن را حایز اهمیت می نمود.
امروزه تفکراتی در زمینه چگونگی یکپارچه سازی سیستم هایی از نوع MRP با محیط تولید یکپارچه کامپیوتر(CIM) و کفایت چنین سیستم هایی در مقیاسه با فلسفه های تولیدی جایگزین مانند تولید بموقع(JIT) و تکنیک های انحصاری مانند تکنولوژی تولید بهینه(OPT) چنین سیستم هایی، و نیز شکست های مکرر در دستیابی به مزایای وعده داده شده آنها، سئوالات متعددی در زمینه اثر بخشی MRP مطرح می گردند.
در طبقه بندی انواع جرائم، خصوصاً در سنخ شناسی صور انحرافات و بزهکاریهای اجتماعی، اغلب صاحب نظران و محققان وندالیسم را به مثابه جنایتی خرد و از انواع بزهکاریهای نوجوانان به شمار آوردهاند (مییرو کلینارد 1986؛ ژانورن 1963 به نقل از شعاری نژاد، 1373: 30).
در شرایطی که همبستگی متقابل فرد و جامعه از میان برود و فرد نتواند به کمک مکانیزم ها و ابزار هایی که جامعه در اختیارش قرار می دهد به اهدافش دست یابد در نتیجه از راهای دیگری که خلاف است سعی میکند به آن اهداف برسد در نتیجه می گوییم که فردنابهنجار شد و وقتی این حالت به صورت عام در جامعه شیوع پیدا می کند می گوییم جامعه دچار آنومی یا نا بسامانی شد و به عبارتی با از بین رفتن ارزشها و هنجار یا ضعیف شدن هنجار ها و ارزشها اعضای جامعه دیگر ارزشها و اهداف مشترکی را قبول ندارند (شعاری نژاد، 1373: 31).
به نظر مرتون: «بی هنجاری هنگامی به وقوع می پیوندد که فرد قادر نباشد با وسائلی که جامعه مشخص کرده به اهداف خود دست یابد و عکس العمل طبیعی این وضعیت روی آوردن به این انحراف است» (احمدی، 1380: 12).
نابهنجاری ها در قالبهای مختلفی در جامعه ظهور پیدا می کنند مانند سرقت ،اعتیاد،فرار از خانه،فحشا… که ناشی از طلاق، اختلافات والدین،ستیز خانوادگی و … . یکی از این نابهنجاریها گرایش جوانان به تخریب می باشد که تخریب در نوع خود می تواند شامل تخریب اموال عمومی، فضای سبز، جاده ها، دیوارها و … باشد. که چنین فردی را در اصطلاح جامعه شناسان وندال میگویند و کسی که گرایش به این گونه تخریبها دارد را وندالیسم نامیده میشود. تخریب اموال عمومی از سوی جوانان و نو جوانان دارای عواض و پیامدهای مادی و معنوی میباشد. اما در نگاه دقیق تر به این قضیه میتوان ابعاد عوارض انسانی را بسیار فراتر دید لذا با توجه به اینکه اکنون به دفعات شاهد تخریب اموال عمومی مانند کیوسکهای تلفن، اتوبوسها، کندن جادهها، خراب کردن دیوارها، شکستن شیشههای مغازهها و به هم ریختن ورزشگاهها از سوی جوانان و نوجوا نان بودهایم لذا در این پژ وهش، بیشتر به د نبال علل و عوامل رخ دا دن چنین رفتارهای نا بهنجارانه از سوی جوانان بودیم. تلاش ما در این تحقیق بر این بود که با دیدگاهی علمی به بررسی پدیده وندالیسم در بین دانش آموزان بپردازیم که در قسمت نتایج و جمعبندی به آن اشار ه میشو د (ضابطی، 1385: 35).
برخی تحقیقات اشاره به حضور وندانها در گروه های بزهکار نموده و معتقدند که فشار گروهی و اهداف گروهی در بروز رفتار مجرمانه
دخیل و مؤثراند. بعبارت دیگر وندان ها غالباً بطور جمعی به تخریب اموال عمومی دست می زنند. از این رو مقاصد گروهی و نه فردی در پس چنین رفتاری نهفته و پنهان است (ضابطی، 1385: 35).
در مباحث آسیب شناسی عامل یادگیری رفتار بزهکارانه از سوی بسیاری از صاحب نظران انحرافات اجتماعی و آسیب شناسان گوشزد شده است. برخی تحقیقات نشان داده اند که وندالیسم همچون بسیاری از رفتارهای مجرمانه و بزهکارانه در خرده فرهنگهای بزهکار بوجودآمده، منتقل شده و آموخته میشود. (ضابطی، 1385: 36)
وید (1984) معتقد است که وندالیسم با عنایت به مفهوم، تعریف، انگیزشها و انگارهها بر انواع اکتسابی، شیوهای بدخواهانه، بازی و تفنن و کینه جویانه یا انتفاعی شمول دارد. مع الوصف اغلب تحقیقات مبین ترکیبی از صور فوق بودهاند. این خود نه تنها نیاز به پارادایمها و رویکردهای جدیدی را در مطالعه وندالیسم مطرح ساخته است بلکه بر استفاده از یک رویکرد التقاطی و ترکیبی تأکید مینماید (ضابطی، 1385: 37).
ضرورت و اهمیت تحقیق
آمارهای ترخیص شده حکایت از وسعت، شدت، دامنه، تعدد و تنوع وندالیسم در بخشهای خدمات، محیط ریست، آموزش، بهداشت، تفریحات و نظایر آن و نیز سنگینی خسارات وارده و هزینههای تعویض و تعمیر وسایل و اشیای (تخریب شده دارد (کلارک، 1991؛ هوبر، 1991 به نقل از اسلامی، 1389: 12).
در تبیینهای جامعه شناختی همواره به رفتارهای همراه با خشونت اهمیت فراوانی داده شد است و از آنجائیکه وندالیسم نوعی از انحرافات اجتماعی محسوب می شود نمود آن در مدارس و مراکز آموزشی قابل توجه میباشد. خسارتهای ناشی از وندالیسم در اغلب کشورها حائز اهمیت است، بودجههای دولتی زیادی سالانه صرف ترمیم وسایل و اشیاء تخریب شده (میز و صندلیهای شکسته شده و … ) توسط وندالها میشود. به هر ترتیب هرچه تخریبکارها رفتارهای ویرانگرانه بیشتری در مدارس داشته باشند به همان اندازه مرکز آموزشی و مدرسه می بایست از هزینههای آموزشی دیگر کاسته و از سرانه آموزشی مبلغی را برای ترمیم میز و صندلیهای شکسته شده و … نماید. در این بررسی نیز سعی شده تا به برخی از نکات ضرورتهای مطالعه رفتارهای وندالیستی پرداخته شود که مهمترین آنها عبارتند از: کنترل رفتارهای تخریبگرانه در محیط آموزشی و جلوگیری از رسوخ و سرایت گسترده آن به بطن جامعه؛ کاهش تاثیرات این نوع رفتارها در بروز شکاف اخلاقی در میان دانش آموزان مدارس؛ کاهش هزینههای مدارس جهت ترمیم و بازسازی ابزارهای آسیب دیده مدرسه و تخصیص اینگونه بودجهها جهت کیفی سازی برنامههای آموزشی؛ توجه و تعدیل بحران اخلاقی ناشی از دست نوشته ها و خطوط مبتذلی که توسط وندالها بوجود میآید؛ کنترل آسیب های اجتماعی که،ممکن است به دیگر دانش آموزانی که رفتارهای وندالیستی ندارند انتقال یابد؛ و همچنین از اهمیتهای مهم دیگر،ایجاد حس مشارکت و مالکیت اموال عمومی در دانش آموزان جهت حفظ مناسب اموال مرکز آموزشی یا مدرسه است (اسلامی، 1389: 13).
لازم به ذکر است که در باب موضوع وندالیسم هنوز پژوهشهای گستردهای صورت نگرفته (محسنی تبریزی، 1382: 18) و اینکه در استان نیز طرحی به این عنوان از سوی هیچ ارگان و سازمانی پیشنهاد نگردیده در نتیجه آموزش و پرورش استان میتواند پیش قدم در اجرای این طرح گردد تا مأخذی برای طرحهای آتی دیگر ارگانها شود.
اهداف تحقیق:
با توجه به وسعت و گسترده بودن رفتارهای تخریبکارانه، اهداف پژوهش را به دو دسته کلی و جزئی قابل تقسیم است.
هدف کلی : علل مؤثر بر بروز رفتارهای وندالیسمی در بین دانش آموزان مدرسه راهنمایی شهید مولود بهزادی دیزج ارومیه در سال تحصیلی 91-90
اهداف جزئی:
1) تعیین رابطه مدیریت مشارکتی و گرایش دانش آموزان به رفتارهای تخریبگرانه
2) بررسی رابطه بین روابط انسانی کارکنان و گرایش دانش آموزان به رفتارهای تخریبگرانه
3) تعیین رابطه بین نوع نظارت(کنترل محیطی) و گرایش دانش آموزان به رفتارهای تخریبگرانه
4) تعیین رابطه بین امکانات محیط آموزشی و گرایش دانش آموزان به رفتارهای تخریبگرانه
5) تعیین رابطه بین تراکم محیطی و گرایش دانش آموزان به رفتارهای تخریبگرانه
سوالات تحقیق
1- آیا بین مدیریت مشارکتی و گرایش دانش آموزان به رفتارهای تخریبگرانه رابطه وجود دارد؟
2- آیا بین روابط انسانی کارکنان و گرایش دانش آموزان به رفتارهای تخریبگرانه رابطه وجود دارد؟
3- آیا بین نوع نظارت(کنترل محیطی) و گرایش دانش آموزان به رفتارهای تخریبگرانه رابطه وجود دارد؟
4- آیا بین امکانات محیط آموزشی و گرایش دانش آموزان به رفتارهای تخریبگرانه رابطه وجود دارد.
5- آیا بین تراکم محیطی و گرایش دانش آموزان به رفتارهای تخریبگرانه رابطه وجود دارد؟
فرضیههای تحقیق
1- بین مدیریت مشارکتی و گرایش دانش آموزان به رفتارهای تخریبگرانه رابطه وجود دارد.
2- بین روابط انسانی کارکنان و گرایش دانش آموزان به رفتارهای تخریبگرانه رابطه وجود دارد.
3- بین نوع نظارت(کنترل محیطی) و گرایش دانش آموزان به رفتارهای تخریبگرانه رابطه وجود دارد.
4- بین امکانات محیط آموزشی و گرایش دانش آموزان به رفتارهای تخریبگرانه رابطه وجود دارد.
5- بین تراکم محیطی و گرایش دانش آموزان به رفتارهای تخریبگرانه رابطه وجود دارد.
بر کسی پوشیده نیست که انسان فطرتاً خداجو آفریده شده است و میل و گرایش باطنی به خدا دارد. به عبارتی از آموزههای ذاتی مختص انسان که تعبیر به فطرت میشـود در سه بعد معرفتی و شناختی، گرایشی و توانشی به ترتیب در انسان حس خدایابی و میـل به خداگرایی و توانایی قرب الیاالله وجود دارد که در نهاد آدمی به ودیعه گذاشته شـده است (اکبری،1392 ).چنان که خداوند در قرآن کریم خطاب به پیـامبر اکـرم(ص) میفرمایند: »فَذَکﱢرْ إِنﱠما أَنتمذَکﱢرٌ پیامبر یادآوری کن که تو تنهـا تـذکار دهندهای« این آیه صریحاً بیان میکند که انسان فطرتاً خداجوست و هویت هر فردی با دین و اعتقاد به خدا آمیخته است. البته این امر بالقوه بوده و نیاز به شکوفایی و فعلیـت دارد. همانطور که بین خودشناسی و خداشناسی ملازمه وجود دارد، بین خودفراموشی و خدافراموشی هم ملازمه هست و این حاکی از شناخت فطـری و علـم حـضوری بـه خداست. تفکر دینداری، تفکری است که مبتنی بر یک مذهب باشد. فرد مذهبی مطـابق دستورات پیامبران و شرایع مذهبی به واجبات دینی عمل نمـوده و از محرمـات پرهیـز مینماید. در بعد تعاملی، فرد دارای باورهای مذهبی، خدا را پنـاه خـود دانـسته و بـا او اُنس میگیرد، شادیهایش را موهبت او دانسته و در مشکلات و سـختیهـا از او مـدد میجوید (عسگری و همکاران، 1391).
اهمیت مسأله هویت از آنجا کـه یکـی از عناصـر لازم بـرای انـسجام اجتمـاعی در جامعه است، بیشتر روشن میشود. در فرهنگ معین آمده است: هویت یعنـی: -1 ذات باری تعالی، -2 هستی، وجود؛ -3 آن چه موجب شناسایی شخص باشد و حقیقـت جزئیه یعنی هرگاه ماهیت با تشخص لحاظ شود هویت گویند و گاه بـه معنـی وجـود خارجی است و مراد تشخیص است و هویت گاه بالذات و گاه بالعرض اسـت. در فرهنگ عمید هویت به معنای حقیقت شیء یا شخص که مشتمل بـر صفات جوهری او باشد، اشاره شده است. به یک معنا هویـت عبـارت اسـت از آنچـه سبب تشخص و یا آنچه موجب شناسایی فرد می شـود. اصـطلاح هویت از دهه 1950 رایج شده است. هویت یک ساختار روانی ـ اجتمـاعی اسـت کـه بذر شکلگیری آن در سالهای پیش از نوجوانی پاشـیده مـیشـود. اریکـسون و دیگـر روانشناسان معتقدند، تمایل به هویتیابی از نوجوانی شروع میشود. از مشخـصه هـای اصلی هویت، انتخاب ارزشها، باورها و هدفهای زندگی اسـت، یافته ها نشان میدهد رشد هویت را در حوزه تجربه دینـی مـیتـوان روشن کرد (الیسات و پرات، 2014).
مذهب همواره مورد توجه روانشناسان بوده است. بهویژه در بیش از دو دهه اخیـر و با گسترش مباحث مربوط به روانشناسی، نقش سالم و رو بـه رشـد مـذهب، توجـه بسیاری از روانشناسان را برانگیخته است. مناسک دینـی از جملـه مؤلفههای کلیدی هویت ملی است که هـم توجیـه معنـوی و ذهنـی دارد و هـم جلـوه بیرونی. معنای درونی و نمایش بیرونی مناسک دینـی، هویـت یـک قـوم را از دیگـری متمایز میکند. کمتر مراسم و برنامه ای را میتوان یافت که از نظر قـدمت، حـضور دل، همگانی بودن و هماهنگی بیرونی به پای مناسک و عبـادات دینـی برسـد. در عبـادات، عابدان خود را در پیشگاه موجودی ماورایی حس میکنند و مستقیم و غیرمستقیم بـا آن ارتباط برقرار می کنند. باورهای مذهبی و اعتقـاد بـه وجـود خـدای یگانه در خودشناسی و شکلگیری یک دیدگاه واحد از خود نقش دارد. در همین زمینه تحقیقات نشان داده است که هویت افراد مذهبی تا حدی شکل گرفته است و اعـضای گروههای مذهبی به یک تعریف روشن از خود رسـیدهانـد. بـه عبارتی تحولات اجتماعی و مذهبی نقش مهمی در هویت اساسـی فـرد دارنـد؛ دیـن و هویت دینی دژ محکمی در زندگی مردم و هویت آنان در اروپای مرکزی و شرقی است(تومکا، 2012).
در سوی دیگر مسأله بحران هویت مطرح میشود که ناشی از عوامـل گونـاگونی از جمله ضعف باورهای مذهبی است. در حوزه جامعهشناسی ریشه بحـران هویـت را در جامعه و ساختارهای فرهنگی و در حـوزه روانشناسـی ریـشه آن را در امـور فـردی و روانی فرد جستجو می کنند. انتخاب واژه »بحران هویت« برای انتقال از نوجوانی به بزرگسالی اشاره به حساسیت این دوران دارد، زیرا در ایـن دوران اسـت که فرد یا موفق به تعریفی مناسب و قابل قبول از خود میشود که بـا شـرایط فـردی و محیط اجتماعی او هماهنگ است و یا این که دچار سردرگمی شده و از نظر فردی رنج خواهد برد و تعریف او از خودش با معیارهای اجتماعی در تضاد خواهد بود. انتخـاب واژه بحران همان وضعیت مرزی بـین سـردرگمی و کـسب هویـت، یکپـارچگی و یـا اغتشاش است. بحـران هویـت ممکـن اسـت در هـر مرحلـه ای از زندگی انسان رخ دهد؛ در شرایط اضطرابانگیز و دشوار که هویت شکل یافتـه یـارای کمک به سازگاری با شرایط جدید را ندارد، فرد دچار بحران هویت می شود. از میان روانشناسان، اریکسون به مفهوم هویت، بحـران هویـت و آشـفتگی هویـت تأکید می کند. بحران هویت مفهومی است که او برای توصیف عدم توانایی نوجـوان در قبول نقشی که جامعه از او انتظار دارد، به کار میبرَد. ایـن بحـران بـدان جهـت جـدی است که عدم
موفقیت در رویارویی با آن پیامدهای وخیمی دارد. شخصی که فاقد یـک هویت متشکل است، در خلال زندگی بزرگسالیاش با مشکلات متعددی مواجه خواهد شد. عدم موفقیت در شکل دادن به هویت فردی، خود بحرانی ایجاد میکند که بحـران هویت نام دارد (شرفی، 1388).
این حالت سبب میشود وی احساس کنـد منـزوی، تهی، مضطرب و مردد شده است چنان که در طی آشفتگی هویـت، فـرد ممکـن اسـت احساس کند به جای آنکه در حال پیشرفت باشد دچار پسروی اسـت. کلّ بحران هویت با نشانههای افسردگی، اضطراب و شک و تردید تعریف شـده اسـت. با این اوصاف فرد برای خروج از ایـن بحـران بایـستی در پی ارزشهای مثبت و پایدار در فرهنگ، مذهب یا ایدئولوژی خود باشـد تـا از درهـم ریختگی هویت رها شود و هویت اصیل خویش را بازیابد، در پژوهشی نشان داده شـد که فرآیند کسب هویت و داشتن ارزشها و اهداف با هم روابط متقابل دارند (دوریـز و همکاران، 2012).
با این تفاسیر در این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش هستیم که آیا بین باورهای مذهبی و بحران هویت و سبک های هویت در نوجوانان دختر شهرستان رشت رابطه وجود دارد؟
بر اساس تعریفی که گروه بین المللی جامعه شناسی درباره هویت ارائه کرده است، هویت را مجموعه ای از کارهایی می داند که فرد با رضایت خاطر برای استراحت، تفریح یا به منظور توسعه آگاهی ها، فراگیری غیر انتفاعی و مشارکت اجتماعی و داوطلبانه بعد از رهایی از مسائل شغلی، خانوادگی، اجتماعی به آن می پردازد. بر این اساس، اوقات هویت فرصت آزادی است که برای اجرای کاری خاص از آن بهره برداری نمی شود ولی در عین حال میتواند ضمن آنکه طیف وسیعی از فعالیت های مختلف را در می گیرد، انتخاب آن نیز برعهده فرد می باشد(هادوی، 1390).
نگرشها و گرایشها در اوقات هویت که موضوع اصلی این پژوهش را نیز شامل می شود از مسائلی است که تحت تأثیر عوامل مختلفی چون سن، شغل، میزان تحصیلات، علاقه مندی، درآمد، محل زندگی، تعداد اعضای خانواده، میزان دسترسی و. .. قرار می گیرد. با این حال، یکی از اساسی ترین عواملی که از آن به عنوان شالوده اصلی شکلدهی نگرش ها و گرایش های انسان یاد می شود (هویت)، در سوق دهی فرد در جهت ساخت و پرداخت نگرشها و گرایشها نسبت به اوقات هویت به عنوان ابزاری کمکی در راستای انتخاب و تجربه نقشهای گوناگون، از اهمیت خاصی برخوردار است. با توجه به تعاریف فوق آیا نمیتوان اوقات هویت را زمان بازگشت به خود، به دور از تعهدات فردی، شغلی و اجتماعی نامید. به عبارت دیگر میزان درک فرد از مفهوم «من»، تصویر توانمندیها فردی است که او را به سمت و سوی انتخاب و یا حتی عدم انتخاب فعالیت مورد نظر در زمان هویت سوق می دهد. انتخاب نقش و نحوه حضور در آن توسط افراد، از مهمترین رویکردهای عملی به منظور تلاش برای شکلگیری هویت و رهایی از بحران آن می باشد. از این روست که حضور فرد در برنامههای از پیش تعیین شده هویتی که معمولا بر اساس علاقه و انتخاب انجام می گیرد می تواند کارکردهای ذیل را با توجه به نتایج ارائه شده از سوی سیگلمن به دنبال داشته باشد:
در بررسی رابطه میان هویت و نگرش و گرایش اوقات هویت، هنگامی که با هویت های شکل گرفته روبرو هستیم، به این معنا که افراد دارای درکی مشخص نسبت به خود، چیستی خود و دیگران دارند، استفاده بهینه از هویتهایی که در آنها هدف اصلی رشد و شکوفایی است نیز پیشبینی می شود. این در حالی است که حالت عکس آن نیز امکان پذیر است. افرادی که در بحران هویتی به سر برده و یا بر اساس انواع هویتی مارسیا، دارای هویتی سردرگم هستند، درباره آنها دو رویکرد نسبت به نحوه پاسخگویی به فعالیت های هویتی پیشبینی میشود: اول اینکه برای پاسخگویی به سئوالات بسیاری که در ذهن آنها بدون پاسخ مانده است و رهایی از بحران، سعی در آزمایش نقشهای گوناگون داشته و بیآنکه پاسخ لازم را بیابند آن را رها می کنند. در حالت دوم، فعالیت های گوناگون برای فرد هیچ عکسالعمل درونی و پاسخ مثبت به همراه نداشته و رویکرد فرد، اجتناب و حتی بیتفاوتی است. بنابراین تشکیل هویت که همان فرایند رسیدن به شخصیت وحدت یافته بزرگسالی است نیاز به توجه هر چه بیشتر داشته و به طور غیر مستقیم بافت مفهومی فرهنگ یک جامعه را بر مبنای هویت اجتماعی افراد رقم میزند. آنچه مسلم است ورود معضلات فرهنگی و اجتماعی مانند پوچ گرایی، غرب زدگی، مدگرایی، پانکیسم، هیپی گری، گرایش به اعتیاد و بی بندوباری و. .. که در میان جمعیت جوان جامعه قابل مشاهده است، حاصل عدم برنامه ریزی دقیق فرهنگی بر پایه اصول و کارکردهای امروزی جامعه می باشد(عسگریو همکاران، 1391).
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- هدف اصلی
بررسی رابطه بین باورهای مذهبی و بحران هویت با سبک های هویت در نوجوانان دختر شهرستان رشت
تعیین رابطه بین باورهای مذهبی و بحران هویت نوجوانان دختر
تعیین رابطه بین باورهای مذهبی و سبک های هویت نوجوانان دختر رابطه وجود دارد.
آیا بین باورهای مذهبی و سبک های هویت نوجوانان دختر رابطه وجود دارد؟
آیا بین باورهای مذهبی و بحران هویت نوجوانان دختر رابطه وجود دارد؟
بین باورهای مذهبی و بحران هویت با سبک های هویت در نوجوانان دختر شهرستان رشت رابطه معنی دار وجود دارد.
بین باورهای مذهبی و سبک های هویت نوجوانان دختر رابطه وجود دارد.
بین باورهای مذهبی و بحران هویت نوجوانان دختر رابطه وجود دارد.