تحقیق
یکی از مفیدترین معیارهای ارزیابی عملکرد و همچنین پیش بینی ارزش سهام شرکتها معیار ارزش افزوده اقتصادی می باشد. مدیریت شرکت قصد دارد بر اساس ارزش افزوده اقتصادی ثروت سهامداران را حداکثر کند.
معیارهای متفاوتی برای اندازه گیری ارزش سهام و قضاوت در مورد عملکرد شرکت وجوددارد. عدم استفاده از معیارهای مناسب برای اندازه گیری عملکرد و ارزش سهام یک شرکت سبب می شود که ارزش شرکت به سمت ارزش واقعی سوق پیدا نکند و در نتیجه موجب متضرر شدن یک گروه از خریداران سهام و بهره گیری از سود فوق العاده توسط گروه دیگری از خریداران شود. (حجازی و حسینی، 1381)
ارزش افزوده اقتصادی مدیران ارشد شرکت را نسبت به معیارهایی که بیشتر تحت کنترل انهاست نظیر نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه و نه معیارهایی غیر قابل کنترل نظیر ارزش بازار سهام پاسخگو می نماید. ارزش افزوده اقتصادی متاثر از کلیه تصمیمات شرکت نظیر تصمیمات سرمایه گذاری، تقسیم سود، نرخ بازده سرمایه، تصمیمات مربوط به تامین مالی،نرخ هزینه سرمایه است. به عنوان معیاری داخلی، سنجش عملکرد موفقیت شرکت در افزودن ارزش سرمایه گذاری سهامداران را به بهترین نحو میسر می نماید. ارزش افزوده اقتصادی نشان می دهد که ارزش شرکت مستقیما به عملکرد مدیریت بستگی دارد. (رودپشتی و کیانی، 1387)
احتمال ورشکستگی برای شرکت هایی که در معرض مدیریت نادرست منابع تامین مالی قرار داردند، حتی با وجود سود آوری مثبت وجود دارد. در حال حاضر وضعیت نقدینگی شرکت ها در شرایط نامناسبی قراردارد و اکثر شرکت های ایرانی به علت موقعیت تورمی که در کشور حاکم است ترجیح می دهند تا وجه نقد رابه دارایی های دیگر تبدیل کنند و این موضوع باعث می شود که شرکت ها در سررسید بدهی ها درمانده شوند و به اعتبار و ارزش سازمان لطمه وارد شود. (رودپشتی و کیانی، 1387)
مدیریت سرمایه در گردش کارا ، شامل برنامه ریزی و کنترل دارایی ها و بدهی های جاری به گونه ای است که ریسک ناتوانی در برآورده کردن تعهدات از یک طرف و اجتناب از سرمایه گذاری بیش از حد در دارایی ها را از طرف دیگر بر طرف نماید و این مسئله با ایجاد توانایی در استفاده از فرصت های سود آوری برای شرکت ها بر افزایش ارزش شرکت موثر است. (یعقوب نژاد و همکاران، 1389)
عدم مدیریت صحیح سرمایه در گردش و همچنین عدم مدیریت صحیح در تامین مالی هزینه ها و پرداخت ها در برخی موارد موجب گردیده که در بسیاری از موارد منابع مالی کوتاه مدت (سرمایه در گردش ) در مواردی مصرف گردد که ضروری نبوده و هزینه های زیادی برای شرکت در پی داشته باشد و شرکت ها را در تسویه بدهی های کوتاه مدت با مشکل مواجه نمایدو در نهایت موجب کاهش ارزش شرکت گردد. (یعقوب نژاد و همکاران ،1389)
تحقیق:
در قرن بیستم اقتصاد مبتنی بر صنعت بود . در این قرن هر شرکتی و هر کشوری که دارایی های فیزیکی و سرمایه های مادی و مشهود بیشتری داشت ثروت بیشتری تولید می کرد. اما قرن 21 اقتصاد مبتنی بر دانش است. سرمایه فکری سرمایه ای فراتر از دارایی های فیزیکی و دارایی های مشهود ماست .اروزه سهم سرمایه فکری به دلیل تولید دانش و اطلاعات و درنتیجه تولید ثروت در اقتصاد مبتنی بر دانش می تواند نقش مهمی در خلق ارزش افزوده و تولید ناخالص داخلی داشته باشد .به همین دلیل در سطح بنگاههای اقتصادی نیز عملکرد مالی شرکت ها می تواند تحت تأثیر دارایی های فکری و سرمایه انسانی قرارگیرد.(چن ،2004)
فلسفه زیربنای ارزش افزوده اقتصادی از آنجایی است که سرمایه گذاران درقبال فراهم آوردن منابع مالی و متحمل شدن ریسک تجاری در انتظار دریافت پاداش هستند. سود عملیاتی شرکت باید به منظور خلق ارزش برای سهامداران از هزینه سرمایه، سبقت گیرد .در محاسبه سود حسابداری فقط هزینه تامین مالی از طریق بدهی منظور می شود و مدیران وجوه فراهم شده سهامداران را بدون هزینه فرض می کنند. اما در مفهوم ارزش افزوده اقتصادی، هزینه تامین مالی از طریق صاحبان سهام نیز منظور می شود، زیرا پول به خودی خود وارد شرکت نمی شود و هر وجهی هزینه ای دارد .در بین همه رویکردها برای اندازه گیری عملکرد، رویکرد مبتنی برسود باقیمانده و ارزش
افزوده اقتصادی، بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. به دلیل اهمیت نسبی سرمایه فکری در افزایش ارزش شرکتها به عنوان مهمترین بخش از سرمایه کل شرکت، در این تحقیق سعی شده با توجه به سطح اهمیت شاخص اندازه گیری عملکرد شرکتها در رویکرد مدیریت مبتنی بر ارزش اقتصادی به رابطه بین این شاخص و سرمایه فکری پرداخته شود.
در سوی دیگر در رویکردهای مبتنی بر دانش، سرمایه فکری موضوعی محوری برای نیل به مزیت رقابتی است. زیرا مزیت رقابتی، موضوعی مهم در تصمیم گیری تلقی می شود. در اقتصاد مبتنی بر دانش، از سرمایه فکری به منظور خلق و افزایش ارزش شرکتها بهره می جویند. موفقیت مدیران بنگاه های اقتصادی، به استفاده اثربخش منابع کمیاب بستگی دارد. امروزه جنبه نامشهود اقتصاد، بر پایه سرمایه فکری بنیان نهاده شده و ماده نخستین و اصلی آن، دانش و اطلاعات است. (کلین ،2010)
بنابراین با انجام این پژوهش انتظار می رود که سهم سرمایه فکری در تعیین ارزش افزوده اقتصادی در شرکتها مشخص گردد تا سرمایه گذاران در سرمایه گذاری های خود دچار اشتباه نشوند و تخصیص بهینه منابع در شرکتها با سرمایه فکری بالا به خوبی انجام گردد. سوالی که در این تحقیق به دنبال آن هستیم این است که سرمایه های فکری در شرکت رابطه ای با ارزش افزوده اقتصادی آن شرکت دارد ؟ و هرچه سرمایه های فکری یک سازمان بیش تر باشد آیا ارزش افزوده بیش تری را ایجاد خواهد نمود؟ توجه به سرمایه فکری و رابطه آن با ارزش افزوده اقتصادی می تواند ابعاد جدیدی به مانند ایجاد دانش و نگرش جدید در حوزه ارزش افزوده اقتصادی در سرمایه گذاران و همچنین توجه بیش از پیش مسئولان به اینگونه از سرمایه های پنهان شرکتها در خصوص تغییر از دیدگاه سنتی سرمایه داری و تمرکز بر ارزش های بالقوه شرکتها خواهد شد.
سئوال اصلی پژوهش این است که چه رابطه ای بین سرمایه فکری و ارزش افزوده اقتصادی وجود دارد؟
1-4- ضرورت انجام تحقیق:
دلایل اهمیت و ضرورت به شرح ذیل می باشد :
1-در پژوهش های داخلی بر روی سرمایه فکری پژوهش هایی انجام شده است اما معیارهای مورد استفاده در اندازه گیری سرمایه فکری در این پژوهش برای اولین بار است که در داخل کشور انجام می شود.
2-با انجام این پژوهش تاثیر سرمایه فکری بر میزان ارزش افزوده اقتصادی تعیین می شود که با نتایج این پژوهش می توان نقش سرمایه فکری را در قدرت شرکتها برای ایجاد ارزش سهامداران دانست و این در حالی است که در تعیین ارزش سهامداران به این مقوله توجه نشده است.
3-زمانی که سرمایه گذاران بر اساس سود اعلامی شرکت ها، بدون دانستن نقش سرمایه فکری در تعیین ارزش شرکتها ، اقدام به سرمایه گذاری می نمایند ممکن است دچار ضرر شوند زیرا داشتن سود به تنهایی برای ایجاد ارزش کافی نیست. بنابراین انتظار می رود با انجام این پژوهش سرمایه گذاران بتوانند با توجه به روابط بیان شده در این پژوهش سرمایه گذاریهای بهینه انجام دهند.
4-انتظار می رود با انجام این پژوهش و تعیین نقش سرمایه فکری در تعیین ارزش افزوده اقتصادی ، معیارهای سرمایه فکری در گزارشگری مالی نیز مورد توجه تدوین کنندگان استاندارهای حسابدرای قرار گیرد.
دلایل فوق محقق را بر آن داشت که به پژوهش در این مورد به جهت رفع خلاء موجود در پژوهش های داخلی بپردازد.
تحقیقات مختلفی با موضوع سرمایه فکری در ایران انجام شده است. اما تاکنون پژوهشی در مورد سرمایه فکری و رابطه آن با ارزش افزوده شرکتها در ایران انجام نشده است. بنابراین ، این موضوع از لحاظ مکانی و موضوعی در ایران جدید است چرا که امثال این پژوهش در خارج از کشور انجام شده اما در ایران مانند آن وجود ندارد پس از بابت مکانی جدید است و از آنجاییکه این موضوع قبلاً در ایران پژوهش نشده نیز از جهت موضوعی جدید می باشد.
Sullivan
Young Chu
Smith
Bontis
Marr
Chen
تحقیق:
در قرن بیستم اقتصاد مبتنی بر صنعت بود . در این قرن هر شرکتی و هر کشوری که دارایی های فیزیکی و سرمایه های مادی و مشهود بیشتری داشت ثروت بیشتری تولید می کرد. اما قرن 21 اقتصاد مبتنی بر دانش است. سرمایه فکری سرمایه ای فراتر از دارایی های فیزیکی و دارایی های مشهود ماست .اروزه سهم سرمایه فکری به دلیل تولید دانش و اطلاعات و درنتیجه تولید ثروت در اقتصاد مبتنی بر دانش می تواند نقش مهمی در خلق ارزش افزوده و تولید ناخالص داخلی داشته باشد .به همین دلیل در سطح بنگاههای اقتصادی نیز عملکرد مالی شرکت ها می تواند تحت تأثیر دارایی های فکری و سرمایه انسانی قرارگیرد.(چن ،2004)
فلسفه زیربنای ارزش افزوده بازار از آنجایی است که سرمایه گذاران درقبال فراهم آوردن منابع مالی و متحمل شدن ریسک تجاری در انتظار دریافت پاداش هستند. سود عملیاتی شرکت باید به منظور خلق ارزش برای سهامداران از هزینه سرمایه، سبقت گیرد .در محاسبه سود حسابداری فقط هزینه تامین مالی از طریق بدهی منظور می شود و مدیران وجوه فراهم شده سهامداران را بدون هزینه فرض می کنند. اما در مفهوم ارزش افزوده اقتصادی، هزینه تامین مالی از طریق صاحبان سهام نیز منظور می شود، زیرا پول به خودی خود وارد شرکت نمی شود و هر وجهی هزینه ای دارد .در بین همه رویکردها برای اندازه گیری عملکرد، رویکرد مبتنی برسود باقیمانده و ارزش افزوده اقتصادی، بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. به دلیل اهمیت نسبی سرمایه فکری در افزایش ارزش شرکتها به عنوان مهمترین بخش از سرمایه کل شرکت، در این تحقیق سعی شده با توجه به سطح اهمیت شاخص اندازه گیری عملکرد شرکتها در رویکرد مدیریت مبتنی بر ارزش اقتصادی به رابطه بین این شاخص و سرمایه فکری پرداخته شود.
<img class="alignnone size-full wp-image-590947 aligncenter” src="https://ziso.ir/wp-
content/uploads/2021/02/Accounting-262.jpg” alt="حسابداری” width="400″ height=”
225″ />
در سوی دیگر در رویکردهای مبتنی بر دانش، سرمایه فکری موضوعی محوری برای نیل به مزیت رقابتی است. زیرا مزیت رقابتی، موضوعی مهم در تصمیم گیری تلقی می شود. در اقتصاد مبتنی بر دانش، از سرمایه فکری به منظور خلق و افزایش ارزش شرکتها بهره می جویند. موفقیت مدیران بنگاه های اقتصادی، به استفاده اثربخش منابع کمیاب بستگی دارد. امروزه جنبه نامشهود اقتصاد، بر پایه سرمایه فکری بنیان نهاده شده و ماده نخستین و اصلی آن، دانش و اطلاعات است. (کلین ،2010)
بنابراین با انجام این پژوهش انتظار می رود که سهم سرمایه فکری در تعیین ارزش افزوده بازار در شرکتها مشخص گردد تا سرمایه گذاران در سرمایه گذاری های خود دچار اشتباه نشوند و تخصیص بهینه منابع در شرکتها با سرمایه فکری بالا به خوبی انجام گردد. سوالی که در این تحقیق به دنبال آن هستیم این است که سرمایه های فکری در شرکت رابطه ای با ارزش افزوده بازار آن شرکت دارد ؟ و هرچه سرمایه های فکری یک سازمان بیش تر باشد آیا ارزش افزوده بیش تری را ایجاد خواهد نمود؟ توجه به سرمایه فکری و رابطه آن با ارزش افزوده بازار می تواند ابعاد جدیدی به مانند ایجاد دانش و نگرش جدید در حوزه ارزش افزوده بازار در سرمایه گذاران و همچنین توجه بیش از پیش مسئولان به اینگونه از سرمایه های پنهان شرکتها در خصوص تغییر از دیدگاه سنتی سرمایه داری و تمرکز بر ارزش های بالقوه شرکتها خواهد شد.
سئوال اصلی پژوهش این است که چه رابطه ای بین سرمایه فکری و ارزش افزوده بازار وجود دارد؟
1-4- ضرورت انجام تحقیق:
دلایل اهمیت و ضرورت به شرح ذیل می باشد :
1-در پژوهش های داخلی بر روی سرمایه فکری پژوهش هایی انجام شده است اما معیارهای مورد استفاده در اندازه گیری سرمایه فکری در این پژوهش برای اولین بار است که در داخل کشور انجام می شود.
2-با انجام این پژوهش تاثیر سرمایه فکری بر میزان ارزش افزوده بازار تعیین می شود که با نتایج این پژوهش می توان نقش سرمایه فکری را در قدرت شرکتها برای ایجاد ارزش سهامداران دانست و این در حالی است که در تعیین ارزش سهامداران به این مقوله توجه نشده است.
3-زمانی که سرمایه گذاران بر اساس سود اعلامی شرکت ها، بدون دانستن نقش سرمایه فکری در تعیین ارزش شرکتها ، اقدام به سرمایه گذاری می نمایند ممکن است دچار ضرر شوند زیرا داشتن سود به تنهایی برای ایجاد ارزش کافی نیست. بنابراین انتظار می رود با انجام این پژوهش سرمایه گذاران بتوانند با توجه به روابط بیان شده در این پژوهش سرمایه گذاریهای بهینه انجام دهند.
4-انتظار می رود با انجام این پژوهش و تعیین نقش سرمایه فکری در تعیین ارزش افزوده بازار ، معیارهای سرمایه فکری در گزارشگری مالی نیز مورد توجه تدوین کنندگان استاندارهای حسابدرای قرار گیرد.
دلایل فوق محقق را بر آن داشت که به پژوهش در این مورد به جهت رفع خلاء موجود در پژوهش های داخلی بپردازد.
تحقیقات مختلفی با موضوع سرمایه فکری در ایران انجام شده است. اما تاکنون پژوهشی در مورد سرمایه فکری و رابطه آن با ارزش افزوده شرکتها در ایران انجام نشده است. بنابراین ، این موضوع از لحاظ مکانی و موضوعی در ایران جدید است چرا که امثال این پژوهش در خارج از کشور انجام شده اما در ایران مانند آن وجود ندارد پس از بابت مکانی جدید است و از آنجاییکه این موضوع قبلاً در ایران پژوهش نشده نیز از جهت موضوعی جدید می باشد.
Sullivan
Young Chu
Smith
Bontis
Marr
Chen
اهمیتی که سود حسابداری برای استفاده کنندگان از اطلاعات مالی دارد ، باعث شده است که مدیریت واحد تجاری توجه خاصی به مبلغ و نحوه تهیه و ارائه آن قائل شود بنابراین همواره این نگرانی و مشکل وجود دارد که سود به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای عملکرد مالی شرکتها ، توسط مدیران که در تضاد منافع بالقوه با سهامداران عادی قرار دارند ، با اهداف خاصی ، مدیریت شده باشد .
اطلاعات حسابداری اطلاعات نسبتاً دقیقی به آنهایی که در بازار هستند ارائه میکنند. این اطلاعات به سرمایه گذاران کمک میکند تا اقدامات عملیاتی شرکت را درک نموده و بنابراین عدمتقارن اطلاعات بین سرمایه گذاران و مدیریت را کاهش دهند ( آرم استرانگ و بتاچاریا، 2010). محیط اطلاعاتی به احتمال زیاد اثرات جانبی زیادی بر اطلاعات حسابداری تحمیل میکند : درجه عدمتقارن اطلاعات شرکت میتواند بوسیله سیستم ارائه اطلاعات موثر که محیطی شفاف برای گزارشهای مالی شرکت و حسابداری کیفیت سود ایجاد میکند ، کاهش یابد. مدیران تحت نظارت شدیدتر ، گزارشهای حسابداری با کیفیت بیشتری ارائه میکنند که افزایش در کیفیت سود شرکت را میسر میسازد(هانتون 2006 و زیا و لو 2005). از یک سو ، سرمایه گذاران موسسهای ممکن است از برتری حرفهای خود به منظور نظارت بر مدیریت شرکتها و شرکت در امور اداره شرکتها استفاده کنند ، در نتیجه سودهای بر مبنای رفتار مدیریت سود را خنثی کنند (بروس و کینی 1990 و هنگ 2006). از سوی دیگر نگرانی درباره تاثیر منفی آنها ، به صورت رفتار کوته بینانه میتواند میزان مدیریت سود را تشدید کرده و کیفیت سود را کاهش دهد(دنگ و تنگ 2010)
گزارشگری مالی یکی از مهمترین فرآوردههای سیستم حسابداری است که از اهداف عمده آن فراهم آوردن اطلاعات لازم برای تصمیم گیری اقتصادی استفاده کنندگان در خصوص ارزیابی عملکرد و توانایی سودآوری بنگاه اقتصادی است (بوشی و نو، 2000). شرط لازم برای دستیابی به این هدف، اندازه گیری و ارائه اطلاعات، به نحوی است که ارزیابی عملکرد گذشته را ممکن سازد و در سنجش توان سودآوری و پیش بینی فعالیتهای آتی بنگاه اقتصادی موثر افتد (دنگ و تنگ، 2010). به بیان دیگر تعدد و فراوانی گزارشهای مالی به نوعی آگاهی و اطلاعات سهامداران خرد که دسترسی کمتری به اطلاعات را دارند، افزایش میدهد (حکیم و همکاران، 2008).یکی از مهمترین عوامل در تصمیم گیری صحیح سهامداران شرکتها،اطلاعات مناسب و مرتبط با موضوع تصمیم در مورد سرمایهگذاری یا عدم سرمایهگذاری است که اگر به درستی فراهم و پردازش نشوند اثرات منفی برای فرد یا نهاد تصمیم گیرنده خواهد داشت از سوی دیگر نوع و چگونگی دستیابی به اطلاعات نیز حائز اهمیت است (کان و وینتون، 1998). در صورتی که اطلاعات مورد نیاز به صورتی نامتقارن در بین سهامداران توزیع شود(انتقال اطلاعات به صورت نابرابر بین سهامداران صورت گیرد)می تواند نتایج متفاوتی را نسبت به تصمیم گیری در ارتباط با یک موضوع واحد سبب شود.بنابراین قبل از اینکه خود اطلاعات برای سرمایه گذاران، سهامداران و سایر ذینفعان مهم باشد،این کیفیت توزیع اطلاعات است که باید به صورت دقیق مورد ارزیابی قرار گیرد (فنگ و هونگ، 2007).زمانی که عدمتقارن اطلاعاتی در رابطه با سهام یک شرکت افزایش یابد ارزش ذاتی آن با ارزشی که سرمایه گذاران در بازار سرمایه برای سهام مورد نظر قائل می شوند متفاوت خواهد بود. در نتیجه ارزش واقعی سهام شرکتها با ارزش مورد انتظار سهامداران تفاوت خواهد داشت (جمیبالوو و همکاران، 2002).کنگ و شیوداسانی، (1995)، به این نتیجه رسیدند که فراوانی گزارشهای مالی بیشتر باعث کاهش اطلاعات نامتقارن خواهد شد و با گذشت زمان تاثیر آن بر کاهش اطلاعات نامتقارن بیشتر خواهد شد. همچنین آنها نتایج مشابهی را در ارتباط با تغییرات اجباری در فراوانی گزارشهای مالی به دست آورند. در این پژوهش ارزیابی رابطه بین عدمتقارن اطلاعاتی و مدیریت سود در صندوقهای مشترک سرمایهگذاری مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بنابراین ما در این پژوهش به دنبال پاسخ این سوال هستیم که:
چه رابطه ای بین عدمتقارن اطلاعاتی و مدیریت سود در صندوقهای مشترک سرمایهگذاری وجود دارد؟
. Dye
. Truman, B. & Titman
. Dye
یکی از عوامل مؤثر در تصمیمگیری، اطلاعات مناسب و مرتبط با موضوع تصمیم است. درصورتیکه اطلاعات موردنیاز بهصورتی نامتقارن بین افراد توزیع شود، میتواند منجر به نتایج متفاوت نسبت به موضوعی واحد شود. بنابراین قبل از اینکه خود اطلاعات برای فرد تصمیمگیرنده مهم باشد، این کیفیت توزیع اطلاعات است که باید مورد ارزیابی قرار گیرد (قائمی و وطنپرست، 1384).
یکی از نکات مهم در بورس اوراق بهادار، بحث کارایی بازار است که بر طبق آن تمام اطلاعات موجود در بازار، اثر خود را بر روی قیمت سهام منعکس میکنند. شاید بتوان از دیدگاه فرضیه بازار کارا، دلیل وجود حسابداری را عدمتقارن اطلاعاتی بیان کرد که در آنیکی از طرفین مبادله، اطلاعات بیشتری را نسبت بهطرف مقابل در اختیار دارد. این امر به علت معاملات و اطلاعات درونگروهی به وجود میآید (احمد پور کاسگری و عجم، 1389).
تعیین و ایجاد ساختار بهینه سرمایه و یا حرکت به سمت آن میتواند بر ارزش شرکت و ثروت سهامداران تأثیر بگذارد. بدون اطلاع از هزینه سرمایه، شرکت نمیتواند تصمیم بگیرد که از چه ابزاری برای گردآوری وجوه لازم برای سرمایهگذاری بلندمدت استفاده کند و به دلیل محدودیت در منابع، واحدهای اقتصادی باید ترکیبی از منابع تأمین مالی را انتخاب کنند که حداقل هزینه سرمایه را دربرداشته باشد (عثمانی، 1381).
هزینه سرمایه یکی از مهمترین و کلیدیترین ابزارها در بسیاری از تصمیمگیریهای مالی و مدیریتی است که از عوامل متعددی متأثر میشود. همچنین با توجه به اینکه توان جذب سرمایه و تأمین مالی شرکتها یکی از مهمترین ارکان موردنیاز برای باقی ماندن در بازار رقابتی امروز است، وجود بازار سرمایه و حضور فعال و گسترده سرمایهگذاران در چنین بازارهایی یکی از نیازهای انکارناپذیر برای رشد اقتصاد ملی کشورهاست.
معمولاً زمانی که اطلاعات تازهای از وضعیت شرکتها در بازار منتشر میشود، این اطلاعات توسط تحلیلگران، سرمایهگذاران و سایر استفادهکنندگان مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته و بر مبنای آن، تصمیمگیری نسبت به خرید یا فروش سهام صورت میپذیرد. بنابراین، در صورت انتشار محرمانه و ناهمگون اطلاعات، واکنشهای متفاوتی از سوی سرمایهگذاران بهواسطه وجود عدمتقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه ایجاد میشود که این امر تحلیلهای نادرست و گمراهکنندهای را از وضعیت جاری بازار به همراه خواهد داشت. در این حالت، سرمایهگذاران کوچک تمایلی به سرمایهگذاری نخواهند داشت و این مسئله درنهایت منجر به افزایش هزینه سرمایه شرکت به میزان ریسکی میشود که باید بهوسیله سرمایهگذاران کمتر تحمل شود (لامبرت و هم پژوهان، 2006).
مسئله اصلی این تحقیق ارزیابی رابطه بین فراوانی بندهای گزارش حسابرس و اطلاعات نامتقارن و هزینه سرمایه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد و در پی پاسخ به این سؤال هستیم که چه ارتباطی بین فراوانی بندهای گزارش حسابرس با اطلاعات نامتقارن و هزینه سرمایه شرکتها وجود دارد؟
یکی از مهمترین عوامل در تصمیمگیری صحیح سهامداران شرکتها، اطلاعات مناسب و مرتبط با موضوع تصمیم در مورد سرمایهگذاری یا عدم سرمایهگذاری است که اگر بهدرستی فراهم و پردازش نشوند اثرات منفی برای فرد یا نهاد تصمیمگیرنده خواهد داشت. از سوی دیگر نوع و چگونگی دستیابی به اطلاعات نیز حائز اهمیت است (هلی و پالیپو، 2001). درصورتیکه اطلاعات موردنیاز بهصورتی نامتقارن در بین سهامداران توزیع شود (انتقال اطلاعات بهصورت نابرابر بین سهامداران صورت گیرد) میتواند نتایج متفاوتی را نسبت به تصمیمگیری در ارتباط با یک موضوع واحد سبب شود. بنابراین، قبل از اینکه خود اطلاعات برای سرمایهگذاران، سهامداران و سایر ذینفعان مهم باشد، این کیفیت توزیع اطلاعات است که باید بهصورت دقیق مورد ارزیابی قرار گیرد (مد، 2005). زمانی که عدمتقارن اطلاعاتی در رابطه با سهام یک شرکت افزایش یابد ارزش ذاتی آن باارزشی که سرمایهگذاران در بازار سرمایه برای سهام موردنظر قائل میشوند متفاوت خواهد بود. درنتیجه، ارزش واقعی سهام شرکتها باارزش مورد انتظار سهامداران تفاوت خواهد داشت (هوگس و همکاران، 2007).
گزارشها و صورتهای مالی، یکی از مهمترین اجزاء سیستم مدیریت است. وجود اطلاعات مالی شفاف و قابلمقایسه یکی از ارکان اصلی پاسخگویی مدیران اجرایی و از نیازهای اساسی تصمیمگیری اقتصادی است. به منظور بقاء بازارهای سرمایه لازم است سرمایهگذاران اطلاعات شرکتها را صحیح، کامل، قابل اطمینان و به موقع بدانند. تحقیقات انجام گرفته نشان میدهد که افشا و شفافیت بیشتر، منافع متعددی برای شرکتها به دنبال خواهد داشت: سرمایهگذاری بلندمدت از سوی سرمایهگذاران، بهبود دسترسی به سرمایه جدید، هزینه سرمایه کمتر، مدیریت معتبر و مسئولتر و نهایتا قیمت سهام بالاتر.
یکی از اثرات منفی جدایی مالکیت از مدیریت، عدمتقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایهگذاران است. عدمتقارن اطلاعاتی به وسیله ی اطلاعات معتبر و شفاف کاهش داده میشود. بنابراین، باید ریسک متصور سرمایهگذاران نیز کاهش یابد (فرناندو2008). فرانسیس و همکاران (2005) دریافتند که اطلاعات بیشتر، هزینه سرمایه را از طریق بهبود تسهیم ریسک، کاهش میدهد.