زنجیره ارزش ، مجموعه ای از فعالیت های متصل به هم است که از طریق آن یک کالا یا خدمت ، تولید شده و به مشتریان تحویل داده می شود در واقع مجموعه حلقه هایی از فعالیتها و عملیاتی است که در داخل موسسه انجام می شود که شامل خرید ها و حمل و نقل داخلی،عملیات،توزیع و حمل و نقل خارجی،فروش و بازاریابی و خدمات و در نهایت سود است . این زنجیره به منزله چهارچوبی برای تشخیص و تجریه و تحلیل کلیه فعالیت های شرکت و چگونگی تأثیر گذاری آنها بر یکدیگر است . پس زنجیره ، علاوه بر هزینه ها و ارزش ارائه شده به خریدارانش را نیز نشان می دهد (تریپاتی، 2014، 23). . پورتر (2013) در مدل زنجیره ارزش خود، فعالیت های شرکت را به فعالیت های اصلی و پشتیبانی تقسیم بندی کرده است. این فعالیت های اصلی با ورود مواد اولیه به سازمان شروع شده و با ارائه خدمات به مشتریان پایان می پذیرد . این فعالیت ها، توسط فعالیت های پشتیبانی ، مورد حمایت قرار گیرند . لازم به بیان است فعالیت اصلی زنجیره ارزش شامل لجستیک به بیرون سازمان ، فروش و بازار یابی ، و بالاخره خدمات پس از فروش است. فعالیت های پشتیبانی نیز شامل امور زیرساخت سازمان ، مدیریت منابع انسانی ، توسعه تکنولوژی و تدارکات است. که تعمیرات و نگهداری جزء فعالیت های پشیبانی یک زنجیره ارزش محسوب می شود. نگهداری و تعمیرات ، مجموعه فعالیت ها، عملیات و روش های نظام مندی است که در جهت حفظ و کنترل وضعیت تجهیزات ، تأسیسات و ماشین آلات (دارایی های فیزیکی) در شرایط مطلوب و یا تغییر آنها به شرایط مطلوب و تا حد امکان مطابق با استاندارد قابل قبول و کاهش فرسایش خرابی ها انجام می شود و این امر مستلزم ایجاد یک نظام نگهداری و تعمیرات بوده که مواردی از قبیل برنامه ریزی نگهداری و تعمیرات اصلاحی، اساسی، پیشگیری ، پیش بینی و نحوه تأمین قطعات یدکی، برنامه ریزی نیروی انسانی را شامل می شود. نظام های زنجیره ارزش نگهداری و تعمیرات مجموعه ای است متشکل ار روش ها، فرمها و دستورالعمل هایی که اهداف فوق را برآورده می سازد. به منظور تسریع در رسیدن به این اهداف باید سعی در استقرار یک سازمان نگهداری و تعمیرات پویا و مؤثر و افزایش هماهنگی میان اجزاء آن نمود. هدف اصلی نظام نگهداری و تعمیرات ایجاد روشی نظام مند جهت کنترل وضعیت تجهیزات و دستگاه های موجود، بهینه کردن توانایی های آنها به منظور رسیدن به حداکثر کارایی، کاهش نرخ خرابی و از کارافتادگی آن ها، کاهش هزینه ها، افزایش کیفیت، کاهش میزان ضایعات و … می باشد. زنجیره ارزش تعیمرات و نگهداری تاثیر به سزایی در افزایش درآمد و بهره وری سازمان دارد (دان، فرام ورک، 2010) . در واقع بیان اصلی زنجیره ارزش مدیریت نگهداری و تعمیرات این مساله رابیان می نماید استفاده بهینه از منابع انسانی ، متریال های موجود و هزینه موجودبهترین بازدهی و سود آوری را داشته باشیم در واقع هدف از این کار تخصیص منابع محدود به فعالیت های نامحدود جهت بالا بردن بهره وری و درآمد. مدیریت نگهداری و تعمیرات دو مفهوم بسیار مهم و دو مقوله اساس هستند که تحقق و عمل نمودن بدان موجبات بقاء و تداوم خطوط مختلف تولید و کاهش هزینه ها را فراهم می نماید این امر سبب استفاده بهینه و
اقتصادی از وسائل و امکانات مورد نظر می باشد روش های علمی مناسبی که برای این امر بوجود آمده است ترکیبی از فعالیت های مدیریتی ، مالی و مهندسی است . که در راستای یک سیکل عمر اقتصادی بر دارایی های فیزیکی اعمال می شوند (موباری، 2011، 23). در واقع زنجیره ارزش مدیریت نگهداری مجموعه فعالیت های ارزشی هستند جهت بالا بردن بهره وری و کیفیت محصولات در شرکت صنایع پتروشیمی کرمانشاه در واقع مهترین اهدافی که از مدیریت نگهداری و تعمیرات دنبال افزایش قابلیت اطمینان ، دست یابی به استاندارد های بین المللی و افزایش عمر اقتصادی است. در واقع ما تقویت تعمیرات پیشگیرانه می توانیم به سمت بهره ور شدن تعمیرات برویم که این امر همراه با افزایش کیفیت محصول ، ورود محصول به بازرارهای جهانی ، توسعه محصول که این امر موجب افزایش درآمد برای سازمان می شود. زنجیره ارزش مدیریت و نگهداری تعمیرات وظیفه ای بسیار پیچیده است که در شرایط کنونی در صنایع پتروشیمی برای ورود به تجارت جهانی و بازارهای فراملی و ارتقاء کیفیت محصول باید روز به روز آن را ارتقاء و از تکنیک های پیشرفته جهانی استفاده نمود تا بوسیله آن به هدف بهبود کیفیت برای محصول رسید (حاج شیر محمدی، 1389، 25). در واقع در شرکت صنایع پتروشیمی کرمانشاه به کلیه کارهای تعمیرات و تاثیر آن بر تولید و در آمد پرداخته می شود . از این رو هدف پژوهش حاضر پاسخ گویی به این سئوال است که آیا زنجیره ارزش نگهداری و تعمیرات در افزایش درآمد و بهره وری درشرکت صنایع پتروشیمی کرمانشاه تاثیر دارد؟
برای ایجاد ارزش در هر سازمان ،نیاز به یک سری فعالیت های زنجیر وار است که به خلق ارزش در آن سازمان منجر میشود که می تواند در بخش ها و قسمت های مختلف صنعتی در هر صنعت خاص مورد استفاده قرار بگیرد که می تواند برای مثال بخش نگهداری و تعمیرات یک سازمان صنعتی را پوشش دهد.در حقیقت لزوم توجه به مسائل محافظت فنی از دستگاه ها و برقرای سیستم منظمی که با مدیریتی متشکل به نحوه سرویس و تعمیرات تجهیزات و امور نگهداری دارائی های فیزیکی (شامل ماشین آلات تولیدی ، تجهیزات تأسیسات و ساختمان ها و …) رسیدگی نماید، در جهان صنعتی به حد کافی احساس می شود. بنابراین صنعت رو به پیشرفت ایران نمی تواند از نظر ساختار سیستم نگهداری و تعمیرات از این قاعده کلی مستثنی باشد ؛ چرا که در صنعت ایران اهمیت و ارزش نظام مناسب و علمی نگهداری و تعمیرات به طور قابل ملاحظه ای شناخته نشده و واژه «نگهداری و تعمیرات» به امور «تعمیر بعد از خرابی» خلاصه می شود. در واقع این کارخانجات و صنایع ، فعالیت های نگهداری و تعمیرات را به صورتی نامشخص و مخلوط با امور تولیدی و یا با ارزشی کمتر در چارت های سازمانی مشخص کرده اند و فقط در مواردی امور نگهداری و تعمیرات مورد توجه قرار می گیرد که دستگاهی از کار افتاده و رکودی در امر تولید حاصل شود . در این شرایط همگی فعالیت های سازمان (چه گروه های مسئول و چه گروه های دیگر) به صورتی به هم ریخته عیب یابی ، ساخت و یا تهیه قطعات یدکی و راه اندازی مجدد دستگاه متمرکز می شود و پس از راه افتادن مجدد دستگاه بار دیگر به فراموشی سپرده می شود . شرکت پتروشیمی کرمانشاه از شرکت های بزرگ و مهم محسوب می گردد و لزوم توجه به زنجیره ارزش تعمیرات و نگهداری در این شرکت کاملا ملموس است. در واقع عدم وجود سیستمی مناسب جهت نگهداری و تعمیرات ماشین آلات و تجهیزات باعث بروز شکلات و زیان هایی در صنایع شرکت پتروشیمی می گردد که به عنوان مثال می توان به پایین آمدن عمر کارکرد اقتصادی ماشین آلات ، عدم دسترسی آسان به قطعات یدکی در شرایط تعویض سریع و افزایش مداوم قیمت های قطعات یدکی ، ایجاد خطرات جانی برای کارگران و پایین آمدن کیفیت محصولات و در نهایت کاهش درآمد و بهره وری شرکت پتروشیمی اشاره کرد.
Copacino
Porter
Kap; Raphael and Morris, Mike
Porter,
Tripatty
Dunn. S, A Framework
Moubary
توسعه صنایع کوچک ومتوسط، رمزتوسعه اقتصادی دهه آینده است. بررسی ها نشان داده است که صنایع کوچک و متوسط ازچهارراه مجرای کارآفرینی، نوآوری وتغییرفناوری پویایی صنعت و در نهایت ایجاد فرصتهای شغلی وافزایش درآمد براقتصادجهانی تاثیرگذارند. (غفاری آشتیانی وپیرمحمدی،1387)
کارآفرینی مقوله ی بسیارمهمی است که بسیاری ازکشورهای توسعه یافته و درحال توسعه توجه جدی به آن مبذول داشته و میدارند. دراین میان،یکی ازشاخه ها ی اصلی کارآفرینی،کارآفرینی درسازمان است که بدون شک سهم چشمگیری درتوفیق وتعالی سازمانهادارد.(احمدپور، 1383)
در ادبیات کارآفرینی از کارآفرینی شرکتی باعنوان کارآفرینی درونی سازمانی یادمیشودکه با فعالیتهایی در زمینه سودآوری، نوسازی استراتژی،گسترش نوآوری،کسب دانش جهت به دست آوردن درآمد، موفقیت در سطوح بین المللی، رهیافتی در نهادینه کردن نوآوری درسازمانها است. درحقیقت،کارآفرینی شرکتی به عنوان دریچه ای به سوی بهرهبرداری از مزایای رقابتی ماندگار، نوآوری و پیشگامی برای سازمانها قلمداد میشود. (Belousova & Gailly & Basso, 2010) و به طورکلی تلاشهای سازمان دراستفاده از مزیتهای رقابتی خویش،اکتشاف فرصتها و قابلیتهای مورد نیاز در تعقیب و بهره برداری اثربخش ازآن فرصتها را تسهیل می کند. (Covin& Miles, p. 47)
از طرفی با شدت یافتن تغییرهای فناوری، پویایی،عدم اطمینان و تغییر فضای کسب و کار و از میان رفتن بسیاری از موانع سنتی ورود به بازارها در بیشتر صنایع، شرکتهای متوسط وکوچک برای به دست آوردن مزیت رقابتی نیازمند اتخاذ استراتژی های مناسب و دقیق تری می باشد. (Oregan and Ghobarian, 2005). نتایج مطالعه های مختلف نیز نشان می دهد علت ناکامی بسیاری ازشرکتهای کوچک کارآفرین ، بی توجه ی به پویایی های محیطی و نبود طراحی های راهبردی متناسب با شرایط خاص این شرکتها است؛ به نحوی که بسیاری ازپژوهشگران، کارآفرینی را چیزی جز فرآیندی سازمانی که به بقا و عملکرد شرکت کمک می کند، نمی دانند. (Ireland, et al, 2009).
ازاینرو، در پیگیری جریانهای پژوهشی،نقش عوامل راهبردی در کارآفرینی به ویژه در شرکتهای کوچک و متوسط میتواند نتایج ارزشمندی به همراه آورد و خطرهای ناکامی عملیاتی این شرکتها راکاهش دهد. (امیریونائیجی، 1389)
ماهیت رقابت در یک صنعت وچگونگی تدوین استراتژیهای رقابتی توسط شرکت بستگی به نیروهای رقابتی موجود در مبادلات بازاری شرکت دارد. (Porter, 1981) انتظار میرود مدیران شرکتهای کارآفرین، راهبردهایی متفاوت از شرکت هایی که بر اهداف مالی و سودآوری تأکید دارند، در پیش بگیرند. ازاین رو، راهبرد رقابتی ،متغیری است که میتواند روی کار آفرینی اثرگذار باشد. (امیریونائیجی، 1389)
تاکنون چندین طبقه بندی برای انواع راهبردهای رقابتی بیان شده که راهبردهای عمومی مایکل پورتر و طبقه بندی مایلز و اسنوا از مهمترین آنهاهستند. (Porter, 1981; Miles & Snow, 1978) که دراین تحقیق ازطبقه بندی پورتر استفاده میکنیم ، به عقیده پورتر در مواجه با نیروهای رقابتی، اصولاً سه نوع استراتژی عمومی برای پیشی گرفتن بر دیگر رقبایی شرکت در صنعت وجود دارد که شامل رهبری در هزینه ، استراتژی تمرکز، استراتژی تمایز ، می باشد. هر چند اتخاذ نوع استراتژی برای دستیابی به مزیت رقابتی بستگی به اهداف و وضعیت شرکتها دارد. (Allen and Helms, 2006)
در این دسته از راهبردها، رهبری هزینه بر کارآیی و کنترل هزینه ها به منظور دستیابی به هزینه هایی کمتر از رقبا تأکید می شود. در نتیجه، در اجرای اثر بخش راهبرد رهبری هزینه، کمتر به نوآوری و خطرپذیری توجه می شود. ازطرف دیگر، لازمه ی راهبرد متمایز سازی محصولات، ارائه محصولاتی منحصر به فرد به مشتریان است به نظرمیرسد راهبرد متمایز سازی بیشتر با بافت کارآفرینی منطبق باشد. (امیری ونائیجی، 1389)
همچنین شرکتهای بزرگ استراتژی تمرکز را به همراه استراتژی تمایز و رهبری هزینه استفاده می کنند، در حالی که استراتژی تمرکز میتواند به تنهایی به منظور تأمین نیاز گروههای کوچکی از مصرف کنندگان که توسط رقیب برآورده نشده ،توجه به ارائه محصولات و خدمات خاص توسط شرکتهای متوسط وکوچک نماید. (David, 2000)
همچنین کارآفرینی شرکتی علاوه بر نقشی که در گسترش فعالیتهای اقتصادی بخش خصوصی ، کاهش بیکاری ، افزایش مهارتهای تولیدی وبازرگانی و نیز سودآوری اقتصادی دارد ، در سطح اجتماعی نیز یک عامل متحول کننده و پویاست.
لذا در این تحقیق سعی برآن است که به بررسی تأثیرگذاری هریک از مؤلفه های استراتژی رقابتی پورتر برکارآفرینی شرکتی پرداخته شود.
1-3)ضرورت و اهمیت تحقیق
توسعه بنگاه های اقتصادی در کشورهای توسعه یافته، مستنداتی برای حمایت از این واقعیت را فراهم می آورد که اقتصاد تحت تأثیر کارآفرینی است،(احمدپور داریانی،مقیمی،1388) یکی از زیر شاخه های کارآفرینی، کارآفرینی شرکتی می باشد که در حقیقت دریچه ای به سوی بهره برداری از مزایای رقابتی ماندگار،نوآوری، و پیشگامی برای سازمان ها قلمداد می شود.(Kuratko et al, 2005) با توجه به پویایی و عدم اطمینان محیطی،مسلما محیط کسب وکار با سرعت بیشتری به چالش کشیده شده است، از این رو شرکت های متوسط و کوچک جهت بدست آوردن مزیت رقابتی نیازمند اتخاذ روش های مناسب استراتژیک می باشند. (O’Regan and Ghobadian,2005)لذا با توجه به اهمیت شناخت و اتخاذ استراتژی های رقابتی جهت ارتقا سطح کارآفرینی شرکتها، پی گیری جریان پژوهشی تأثیر استراتژی رقابتی پورتر بر کارآفرینی به ویژه در شرکت های متوسط و کوچک بخش صنایع غذایی ،جهت کاهش خطر ناکامی عملیاتی این شرکت ها در استان گیلان ضروری به نظر می رسد.
1-4)اهداف تحقیق
1-4-1) هدف اصلی تحقیق
بررسی تأثیر استراتژی رقابتی پورتر بر کارآفرینی شرکتی می باشد.
1-4-2) اهداف فرعی:
الف: بررسی تأثیر استراتژی رهبری هزینه بر کارآفرینی شرکتی
ب: بررسی تأثیر استراتژی تمرکز بر کارآفرینی شرکتی
ج: بررسی تأثیر استراتژی تمایز بر کارآفرینی شرکتی
امروزه شرایط تکنولوژی و بازار و خواسته های مشتریان به شدت در حال تغییرات و رویکردها و راه حل های گذشته دیگر قابلیت و توانایی خود را برای مقابله با چالش های سازمانی و محیط بیرونی معاصر از دست داده اند و می بایست با رویکردها و دیدگاه های جدیدی جایگزین شود.
از این رو یکی از راه های پاسخگویی به عوامل تغییر و تحول سازمانی چابکی است. در واقع چابکی به عنوان پارادایم جدیدی است. برای سازمان ها و بنگاه های رقابتی مطرح شده است و می تواند پیروزی و موفقیت در کسب سود، سهم بازار، جذب مشتریان در بازارهای رقابتی را همراه داشته باشد. در واقع سازمان های چابک فراتر از انطباق به تغییرات می اندیشند و متمایل به استفاده از فرصت های بالقوه
در یک محیط متلاطم و کسب موقعیت ثابت به خاطر نوآوری ها و شایستگی های خود می باشند.
(خوش سیما،1385)
در یک کلمه سازمان چابک به عملکرد پرسنل و سازمان، ارزش محصولات و خدمات و تغییر دایم در زمینه فرصت ها حاصل جذب مشتری و ارباب رجوع توجه می کند و همیشه برای یادگیری هرچیز جدیدی که باعث افزایش سودآوری ناشی از بهره گیری از فرصت های جدید باشد آماده است.
(شهایی، 1385)
بنابراین جا دارد نظر به اهمیت موضوع و با توجه به نقش چابکی در بخش دولتی به این پرسش مهم پاسخ دهد که آیا ادارات ستادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در شرایط فعلی دارای قابلیت های چابکی مطلوب می باشد یا خیر؟
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
به نظر می رسد تغییر یکی از ویژگی های اصلی سازمان ها در عصر رقابتی جدید باشد امروزه کمتر سازمانی را می توان یافت که در یک دوره سه تا شش ماهه و حتی یک ساله تغییری را در محیط خود شاهد نباشد. با توجه به بافتی که در حال حاضر بر دنیای کسب و کار سازمانها حکمفرماست، سازمان ها ناگزیر از انجام تغییرات در نگرش ها، دانش ها و رویکردها و رویه ها و نتایج مورد انتظار خود هستند، با توجه به این که کشور ایران در آستانه ورود به WTO می باشد، تنها راه بقا شرکت ها و سازمان های تولیدی و دولتی چابکی سازمانی خواهد بود. (جیمز و دیگران1380
)
این موقعیت منجر به ان شده است که بسیاری از سازمان ها در اولویت های کسب و کار و دید گاه های استراتژیک خود تجدید نظر کنند و تاکیدات خود را برسازگاری با تغییرات محیط کسب و کار و پاسخ به نیاز های مشتری از طریق روش های نوین همکاری و سازمان مجازی قرار دهند.چابکی سازمان ها توانمندی هاو شایستگی های که باعث بقا و پیشرفت سازمان در محیط کسب و کار می گردد را به همراه خواهد داشت.(خوش سیما،1382)
ضرورت وجود استراتژی گرایش به کارآفرینی از سه نیاز اساسی یعنی افزایش رقابت، حس بی اعتمادی به شیوه های مدیریت سنتی، و خروج بهترین نیروهای کاری و اقدام آن ها به کارآفرینی مستقل نشأت گرفته است و در این میان، گسترش فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی پیشرفته افزایش چشمگیری داشته است. برای برطرف کردن مسائل و چالش های نظام بانکی، ایجاد بسترها و زمینه های مناسب برای افزایش اقدامات کارآفرینانه میتواند الگویی اثربخش برای دستیابی به اهداف نوآوری، ابتکار عمل و ارائه محصولات و فرآیندهای کاری جدید و در نهایت، بهبود کیفیت خدمات رسانی محسوب شود .
در این فصل به بررسی کلیات تحقیق پرداخته خواهد شد. به همین منظور ابتدا مسأله تحقیق بیان می گردد و سپس به تشریح و بیان اهمیت موضوع پژوهش پرداخته خواهد شد. در ادامه نیز فرضیهها و هدفهای پژوهش بیان میشود و در نهایت متغیرها و مؤلفههای تحقیق بصورت مفاهیم نظری و عملیاتی تعریف میشود.
1-1. بیانمسأله
سازمانها در عصر جدید، با محیطهایی روبرو هستند که دارای ویژگیهایی همچون تغییر و تحولات سریع فناوری، رقابت پیچیده، رشد سریع تعداد رقبای جدید و تنوع نیازها و خواسته های مشتریان، میباشند. در این میان، سازمانهایی میتوانند قدرت رقابت داشته باشند که علاوه بر نوآوربودن و کارآفرین بودن، نسبت به رقبایشان در شناسایی فرصتهای کارآفرینانه، پیشگامتر عمل کنند (کتسیکا و همکاران، 2011). کارآفرینی پدیدهای است که در محیطهای مختلف روی میدهد و سبب رشد اقتصادی از طریق نوآوریهایی که افراد در پاسخ به موقعیتهای اقتصادی ایجاد کردهاند، میشود (شپرد و همکاران، 2008). کارآفرینی در واقع عامل اصلی ایجاد خلاقیت و نوآوری است. به عبارت دیگر، کارآفرینی فعالیتی است که شامل کشف ،ارزیابی و بهره برداری از فرصت ها به منظور معرفی محصولات و خدمات، روشهای سازماندهی، بازارها، فرایندها و مواداولیه جدید ، ازطریق تلاشهای سازمان یافتهای که قبلا صورت نگرفته است، میباشد (شین و ونکاترمن، 2000). بنابراین همانطور که بیان گردید نوآوری و کارآفرینی به عنوان نیازی اساسی برای پیشرفت و توسعه هر سازمان همواره مد نظر بوده است، به طوری که بسیاری از سازمانها شدیداً به دنبال روشها و رویکردهای نوآورانه و کارآفرینانه به منظور بهبود اثربخش و کارآمدی و انعطافپذیری و حرکت در راستای تبدیل شدن به یک سازمان یادگیرنده هستند. بانکها به عنوان یکی از بزرگترین سازمانهای کشور با الگوی توسعه مبتنی بر توسعه منابع و سرمایههای انسانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. تحقق اهداف کلان سازمان از منظر نگاه داخلی در گرو توسعه منابع انسانی و ایجاد فضای رقابت بیشتر جهت ایجاد قصد و جهتگیری کارآفرینانه و وارد ساختن این جهتگیریها به درون فرهنگ و فعالیتهای سازمان است. از طرفی ضرورت دارد تا بخشهایی که به پشتیبانی فعالیتهای کارآفرینانۀ درون سازمان معطوفاند با درکی صحیح سازماندهی شوند تا به شکلی کارآمد بتوانند سطح کارآفرینی را افزایش دهند و در پی آن دستیابی به اهداف بلندمدت سازمان یعنی تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده، نوآور و کارآفرین را تسهیل کنند. از اینرو جهت ایجاد فعالیتهای کارآفرینانه و به تبع آن ایجاد سازمان کارآفرین لازم است ابتدا به شناسایی عواملی که در ارتباط با فعالیتهای کارآفرینانه در صنعت بانکداری میباشند، پرداخته شود تا در نهایت بتوان با پیگیری فرصتها با توجه به امکاناتی که در حال حاضر در اختیار سازمان است، ضمن خلق کسب و کارهای نوین، خلاقیت و نوآوری افراد سازمان را بهبود بخشیده و دستیابی به اهداف سازمانی را فراهم کرد.
در پژوهشهای مختلفی سعی شده است تا به بررسی عواملی که به توسعه کارآفرینی و فعالیتهای کارآفرینانه در سازمانها کمک مینمایند، پرداخته شود. با این حال کوشش واحدی برای شناسایی عوامل تاثیرگذار بر فعالیتهای کارآفرینانه درون سازمانی که در تمامی سطوح قابل اجرا باشد، وجود ندارد. این عوامل که در برخی از پژوهشها به صورت جزئی و موردی بررسی شده است عبارتند از: ساختار سازمانی (یائو و همکاران، 2009)؛ فرهنگ سازمانی (مبینیدهکردی و همکاران، 1391)؛ سبک رهبری (رنکو و همکاران، 2014)؛ سرمایههای فکری سازمانی (طالبی و همکاران، 1392)؛ سرمایه اجتماعی افراد درون سازمان (لارسن و همکاران، 2012)؛ سرمایه انسانی (طالبی و دهقان نجمآبادی، 1392؛ الپکان و همکارانش، 2010)؛ مدیریت دانش (مدهوشی و همکاران، 2011)؛ عوامل سیاسی و فناوری (انصاری و سلمانیزاده، 1388)؛ و … .
بنابراین با توجه به مباحث مطرح شده، میتوان بیان کرد که قبل از شروع عمل فعالیتهای کارآفرینانه درون سازمان، نیاز است تا عوامل موثر بر این نوع فعالیتها شناسایی و اهمیت هر یک از آنها نیز تعیین گردد تا شانس دستیابی سازمان به اهدافش را مبتنی بر اینگونه فعالیتها افزایش دهد. بنابراین در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا به این سوال پاسخ داده شود که عوامل موثر بر فعالیتهای کارآفرینانه در صنعت بانکداری کدامند؟
1-2.اهمیت و ضرورت پژوهش
امروزه شرایط محیطی و قواعد بازی رقابت به حدی بی رحم، پیچیده، پویا و نامطمئن است که سازمانها دیگر نمی توانند تنها با تغییرات روبنایی مثل تغییر روشها، سیستمها، ساختار، تکنولوژی و غیره حیات و بقای خود را تضمین کنند. اینجاست که اهمیت نیروی انسانی خلاق و نوآور در سازمانها برجستهتر میشود. بسیاری از سازمانها و بخشهای اقتصادی و اجتماعی به لزوم کارآفرینی (از نوع فردی یا سازمان) پی بردهاند. صنعت بانکداری از این قاعده مستثنی نیست و ضرورت های بسیاری وجود دارد که کاربرد کارآفرینی را در آن الزامی می سازد. در حالحاضر صنعت بانکداری بالاخص بانکهای دولتی مانند بسیاری از صنایع دیگر به دلایلی از قبیل رقابت با بانکهای خصوصی و شرایط سیاسی از جمله تحریمها از جایگاه خوبی در بازار رقابتی داخلی و بینالمللی برخوردار نیست. شرایط خاص این صنعت از قبیل تجاری بودن، خلاقیتپذیری و تنوع خدمات بانکی، ماهیت اشتغالزایی بودن آن، و ارتباط گسترده این صنعت و خدمات آن در جامعه امروزی، خود گویای این امر است که داشتن دید کارآفرینانه و گسترش فعالیتهای نوآورانه و کارآفرینانه در تمامی سطوح این صنعت، ضروری به نظر میرسد.
لذا تعیین عوامل مؤثر بر فعالیتهای کارآفرینانه سازمانی و تعیین ارتباط میان آن میتواند به شناسایی نقاط قوت و ضعف بانکها و ارائه راهکارهایی منجر شود که سبب افزایش خلاقیت کارکنان و نهایتاً فعالیتهای کارآفرینانه منجر گردد. بنابراین کارآفرینیسازمانی میتواند بعنوان رویکردی در جهت مزیت رقابتی در نظر گرفته شود و سبب شود تا بانکها در بازار رقابتی داخلی جایگاه مناسبی پیدا کند.
همچنین از آنجایی که پژوهش حاضر باعث افزایش سطح دانش کارکنان و مدیران در زمینه فعالیتهای کارآفرینانه در صنعت بانکداری کشور می شود و پهنه وسیعی از فرصتهای کارآفرینانه در صنعت بانکداری را پیش روی مسئولین مربوطه قرار می دهد، ضرورت پژوهش آشکار میگردد و با توجه به نبود چنین پژوهشهای مشابه، پژوهش حاضر نیز میتواند الگویی برای پژوهشهای بعدی باشد.
1-3.اهداف پژوهش
1-3-1. هدفکلی
شناسایی و تبیین عوامل موثر بر فعالیتهای کارآفرینانه بانک پارسیان در شهر تهران
Katsikea
Shephered et al
Shane & Venkataraman
Yao et al
Renko et al
Laursen et al
Alpkan et al
شرکت بهرهبرداری نفت و گاز کارون بزرگترین شرکت بهرهبردار نفت و گاز در سطح مناطق نفتخیز جنوب میباشد که با ظرفیت تولید بیش از یک میلیون بشکه نفت خام در روز، حدود 25 درصد از نفت تولیدی کشور را تامین مینماید و براین اساس، نقشی استراتژیک در اقتصاد کشور عهدهدار است.
بررسیها و تجربیات قبلی پژوهشگر موید این موضوع است که شرکت بهرهبرداری نفت و گاز کارون بهعنوان یک شرکت دولتی، بهدلیل استقرار عمده تاسیسات عملیاتی آن در مجاور مناطق مسکونی و صنعتی کلانشهر اهواز و حومه، همواره با سطح بالای انتظارات جامعه و ذینفعان در حوزههای مختلف مواجه بوده و ضرورت پاسخگو بودن آن در خصوص ابعاد مختلف مسئولیت اجتماعی آن بهعنوان یکی از مهمترین چالشها و مسایل پیشروی شرکت بوده است .
بهرغم اهمیت موضوع، مکانیزم منسجم و استانداردی جهت شناسایی معیارهای مسئولیت پذیری اجتماعی مرتبط و پاسخگوئی در قبال پیامد تصمیمها و اقدامات عملیاتی موثر بر منافع ذینفعان آن وجود ندارد. در واقع عوامل موثر بر ایفای نقش مسئولیت اجتماعی بهطور شفاف تعیین نشدهاند و مشخص نیست حد و مرز مسئولیت اجتماعی شرکت کارون تا کجا است و در چه حوزههائی و به چه میزان باید ورود نموده و پاسخگو باشد؟
مکانیزم و رویکرد استانداردی جهت بررسی، شناسایی، برنامهریزی و کنترل پیامدها و مسایل برخاسته از تصمیمها و فعالیتهای اجرائی
شرکت کارون در طول زنجیره تولید آن که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر منافع ذینفعان فعلی و نسلهای آینده تاثیر میگذارد نامشخص است ؟
سوابق کاری قبلی نشان میدهد توجه به انتظارات ذینفعان و برقراری تعامل مناسب با آنان، نقش بسیار مهمی در کاهش سطح ریسک عملیاتی سازمان، جلب حمایت و رضایت ذینفعان و سودآوری سازمان بهدنبال دارد لذا پژوهشگر در نظر دارد بهمنظور مشارکت شرکت کارون در توسعه پایدار، اعتمادسازی و جلب حمایت و همکاری ذینفعان، افزایش تاثیرات مثبت فعالیتهای شرکت و کاهش پیامدهای منفی و نیز بمنظور شفافسازی و یکپارچهسازی فعالیتهای پراکنده در حال اجرا در حوزه مسئولیت اجتماعی فعلی، از رهنمودهای مندرج در استاندارد ایزو 26000 استفاده نموده و جهت شناسایی محدوده مسئولیت اجتماعی شرکت کارون و اولویتبندی موارد اقدام نمود.
1-3 اهمیت وضرورت انجام تحقیق:
با انجام این پژوهش میتوان ابعاد مسئولیت اجتماعی شرکت کارون را شناسایی و شفافسازی نمود و با کسب شناخت لازم نسبت به مولفههای آن، در خصوص اولویتبندی، هدفگذاری، برنامهریزی وعمل نمودن به الزامات آن در چارچوب ماموریت شرکت اقدام نمود در غیر اینصورت مسایل مبتلا به فعلی سازمان اعم از:
و سایر موارد دیگر بهعنوان یک معضل و چالش باقی خواهد ماند و فشارهای روزافزونتری بر سازمان وارد خواهد شد.
موضوع مسئولیت اجتماعی بر جنبههای مختلف شرکت تاثیرگذار بوده لذا با شناخت و آگاهی لازم در خصوص ابعاد مختلف و هدفگذاری و برنامهریزی مناسب، میتوان با اعمال مدیریت مناسب در این حوزه، بر بحرآنها و ریسکهای سازمانی و محیطی بهنحو موثری غلبه نمود و دورنمای آینده فعالیتهای سازمان را روشنتر نمود.
از آنجا که افزایش دما و تغییر شرایط اقلیمی کره زمین بهدلائل مختلف بالاخص انتشار گازهای دی اکسید کربن و سایر گازهای آلاینده و مخرب لایه اوزون، مهمترین نگرانی و دغدغه فعلی جامعه بشری است و واحدهای بهرهبرداری نفت و گاز کارون بهدلیل ماهیت فعالیتهای عملیاتی نقش مهمی در این مورد دارند لذا فعالیتهای این شرکت بهصورت مشخصتر و ملموستر مورد توجه جامعه قرار دارند.
از سوی دیگر بهدلیل مجاورت عمده چاهها و تاسیسات بهرهبرداری و خطوط انتقال نفت و گاز کارون با مناطق مسکونی شهری و روستائی، تالابها و سایر واحدهای صنعتی دیگر، بهرهبرداری و انتقال محصولات در شرایط ایمن و مدیریت مسایل ایمنی و زیست محیطی حائز اهمیت فراوان میباشد.
با توجه به دولتی بودن شرکت کارون و بالا بودن سطح توقعات مختلف ذینفعان شرکت بالاخص اعم از پیمانکاران، جامعه، مشتریان، کارکنان و ستاد مناطق نفتخیر جنوب، لازم است با ابتناء بر یک مدل استاندارد بهعنوان راهنما و در یک چارچوب مشخص، با اتخاذ راهکار و ساز و کار مناسب، جهت شناسایی و بررسی انتظارات چندگانه و بعضاً متضاد ذینفعان اقدام نموده و جهت تحقق انتظارات و نیازها بهصورت یکپارچه و متوازن و در راستای راهبردهای شرکت اقدام نمود.
با عنایت به موارد فوق در نظر است با استفاده از رهنمودهای استاندارد ایزو 26000 و بهرهگیری از الگوی تحلیل ذینفعان، جهت شناسایی حوزه های مربوط به مسئولیت اجتماعی شرکت کارون اقدام نموده و ضمن نهادینهسازی موضوع مسئولیت اجتماعی، ساز و کار مناسبی جهت ارتقاء تدریجی این مسئولیت مهم در شرکت ارایه شود .
از آنجا که فعالیتهای مسئولیت اجتماعی در راستای مشارکت در توسعه پایدار میباشد ضروری است با استفاده از قابلیتهای محوری شرکت و بهصورت زیر بنائی این اقدام بشردوستانه را بهصورت داوطلبانه و نه بهعنوان یک الزام قانونی، در بدنه کسب و کار شرکت ادغام و نهادینه نموده و همزیستی مسالمتآمیزی بین فضای کاری شرکت نفت با محیط پیرامون آن بهوجود آورد.
با توجه به وسعت وگستردگی جغرافیائی آن در مرکز و حومه کلان شهر اهواز و نیز ماهیت فعالیتهای شرکت، زمینههای فراوانی جهت پرداختن به این موضوع در شرکت وجود دارد.
ISO:international standard organization
Co2