و فرضیات تحقیق:
بیشتر ورزشکاران، متخصصان و مربیان ورزشی بر این باورند که استراحت فیزیکی و خواب به مدت زمان کافی برای تمام اجراهای ورزشی و فعالیت های بدنی حیاتی است. اما متاسفانه، شواهد و مدارک کافی برای اثبات این ادعا وجود ندارد. از طرفی، برخی از مدارک موجود پیشنهاد میکنند که ورزشکاران از تأثیرات بیخوابی بر اجرا نگران هستند (لگر و همکاران، 2005). با این وجود، در حال حاضر اطلاعات علمی کافی در زمینه تاثیرات فیزیولوژیکی و روانشناختی بیخوابی وجود ندارد. به طور کلی میتوان گفت که تأثیر بیخوابی بر عواملی چون قدرت عضلانی، توان هوازی و بیهوازی و بعضی از متغییرهای فیزیولوژیکی مانند ضربان قلب، تهویه و مصرف اکسیژن) به طور کافی مشخص نشده است (دواسمس و همکاران، 1995). در مورد روابط جنبههای متعدد خواب و عملکرد ورزشی مطالعات تقریبا اندکی انجام گرفته است. یکی از دلایل اندک بودن مطالعات و شواهد مربوط به این زمینه میتواند این باشد که اعمال بیخوابی به آزمودنیها میتواند از لحاظ اخلاقی با مشکل مواجه است.
مطالعاتی که برتأثیر بیخوابی انجام شده است نشان دادهاند که بیخوابی 72-30 ساعته واکنشهای قلبی-تنفسی به ورزش و اجرای هوازی و غیرهوازی را تغییر نمیدهند (کوپس و همکاران، 1993؛ دواسمس و همکاران، 1995). به هر حال مشاهده شده است که 30 ساعت بیخوابی متغیرهای قلبی-تنفسی در ورزش را کاهش میدهد (آزبوی و همکاران، 2009). گزارش شده است که اجرای ورزشی در بعضی از افراد میتواند نسبت به بیخوابی حساس باشد و در برخی دیگر چنین نباشد (آزبوی و همکاران، 2009). مطالعات تجربی بسیار کمی بر روی تأثیر بیخوابی در اجرای ورزشی اجرا شده است (آزبوی و همکاران، 2009). در واقع چند مورد از تحقیقاتی که بر روی تأثیر بیخوابی بر اجرای ورزش انجام شده است یافتههای متناقضی را گزارش کردهاند و هیچ تحقیقی نیز به مطالعه تاثیر بی خوابی بر بازیکنان آماتور فوتبال نپرداخته است.
پیشرفت روزافزون علوم ورزشی و یافته های جدید در قلمرو ورزش و کاربرد آنها در توسعه و بهبود وضعیت جسمانی، روحی و روانی، اجتماعی، فیزیولوژیکی، تکنیکی و تاکتیکی ورزشکاران،موجب جهش حیرت انگیز رکوردها و نتایج حاصل از اجرای حرکات ورزشی شده است. این پیشرفت و ترقی مدیون گزارش های تحقیقی بیشماری است که در زمینه کاربرد علوم ورزشی از قبیل علم تمرین، فیزیولوژی ورزش، روانشناسی ورزش، تغذیه ورزش و غیره صورت گرفته است. فوتبال یکی از رایج ترین و محبوب ترین ورزش ها در جهان محسوب می شود (اکبلوم، 1986؛ تامیلتی، 1993؛ اینکلار، 1994؛ جوردن و همکاران، 1996). در سال های اخیر، مدارس فوتبال حرفه ای متعددی برای تربیت بازیکنان جوان و مستعد در سراسر جهان دایر شده است (استرویر و همکاران، 2004)که نشان از رشد روزافزون آن در بین نوجوانان و جوانان کشورهای جهان دارد. در طی سال های گذشته، اطلاعات علمی قابل توجهی در مورد فیزیولوژی و پزشکی فوتبال جمع آوری شده است. این تحقیقات عمدتا نیمرخ آنتروپومتریک و فیزیولوژیک ایده آل بازیکنان نخبه و آماتور فوتبال در آمریکا و غرب اروپا را ارزیابی کرده اند، در حالی که اطلاعات توصیفی در مورد ویژگی های بازیکنان نخبه و آماتور فوتبال در سایر نقاط جهان بسیار کم و محدود است (استوجیک، 2003). در کشور ما نیز با توجه به رشد روزافزون فوتبال در بین نوجوانان و جوانان کشور، بجاست که با تعمق بیشتر به این رشته نگریسته شده و با استفاده از روش های علمی، موانع موجود تا حد امکان شناسایی و از سر راه برداشته شوند. فوتبال ورزشی دشوار است که در آن فعالیت های متعددی به صورت هوازی و بی هوازی از قبیل دوهای با شتاب تند شونده یا کند شونده سریع، تغییر جهت های سریع، شوت زدن، تکل زدن و … وجود دارد (بنگسو و لیندکوسیت، 1992؛ ویسلوف، 1998). بر اساس نتایج تحقیقات، بازیکنان فوتبال برای موفقیت در آن نیاز به ویژگی های فیزیکی و فیزیولوژیکی سطح بالایی از قبیل توان هوازی، توان بی هوازی، قدرت عضلانی، سرعت، چابکی و انعطاف پذیزی دارند (میناسیان، 1376؛ بنگبو و همکاران، 1991؛ آرناسون، 2004) که بی خوابی می تواند تاثیری بر این فعالیت ها داشته باشد. با این همه، گزارش تحقیقات مختلفی (بنگبو همکاران، 1991؛ ریلی، 1994؛ استرویر و همکاران، 2004) نشان داده اند که الگوی فعالیت های بازیکنان فوتبال در پست های مختلف بازی متفاوت است. با توجه به اینکه نیازهای فیزیولوژیکی بازیکنان در پست های مختلف بازی متفاوت است، انتظار می رود که این ویژگی ها در پست های مختلف بازی نیز متفاوت و تاثیر بی خواب نیز بر آنها متفاوت باشد (دیسالو و پیگوزی، 1998). بیشتر تحقیقات انجام شده در این زمینه نیز موید این مطلب است که نیمرخ فیزیولوژیک بازیکنان فوتبال در پست های مختلف بازی متفاوت است (پوگا و همکاران، 1991؛ دیویس و همکاران، 1992؛ ورما و همکاران، 1997؛ ویسلوف، 1998؛ بنگسبو، 2002).
مکانیزمی که توسط آن بیخوابی کوتاه مدت (کمتر از 36 ساعت) میتواند بر اجرای جسمانی تاثیر بگذارد، همچنان که بسیاری از تحقیقات
پیشین اشاره کردهاند، واضح نیست. این امر میتواند به دلیل تغییرات ایجاد شده در عوامل قلبی-عروقی مانند اکسیژن مصرفی، نسبت تبادل تنفسی، ضربان قلب و یا سایر فاکتورهای عصبی از قبیل زمان عکس العمل ارادی و غیر ارادی باشد (فیلیپ و همکاران، 2005؛ تومپوروسکی و همکاران، 1986). در برخی تحقیقات نشان داده شده است که دورههای محرومیت طولانی از خواب (تا 65 ساعت) اختلالاتی را در خلق و خوی بوجود آورده و باعث میشود که عملکرد شناختی فرد کاهش یابد. این موارد با طولانی شدن دوره بیخوابی افزایش مییابد (نایتون 1970؛ مورگان، 1982؛ ویلکینسون، 1985).
متأسفانه، مطالعه مشابهی در مورد تاثیرات بیخوابی بر زمان عکس العمل انجام نگرفته است. اما تعداد اندکی از تحقیقات آزمایشگاهی نشان دادهاند شماری از عملکردهای حسی، ادراکی و حرکتی میتواند توسط بیخوابی و یا نداشتن خواب کافی تغییر یابند (لاموند و همکاران، 2006). بیخوابی کامل ممکن است بر توجه، اجرای روانی- حرکتی، عملکرد، زمان عکسالعمل، حافظه کوتاه مدت، چابکی، عملکرد بصری، خستگی و …. تأثیر منفی بگذارد (هاکی و همکاران، 1997، هورن و استبرگ، 1976). صرف نظر از گزارشات مربوط به تأثیر منفی بیخوابی بر اجرای بهینه در عملکردهای اجرایی ساده (دپینیو و همکاران، 2006)، ثابت شده است که عملکردهای پیچیده نیز میتواند توسط بیخوابی تحت تأثیر قرار گیرد (هاریسون و همکاران، 2000). عوامل ویژهای از قبیل انگیزش، تمرکز، زمان واکنش، بازخوردهای اجرایی و وظایف چندگانه حرکتی میتواند تحت تأثیر بیخوابی و یا کمخوابی قرار گیرند (لنگفریسیر و همکاران، 1994).
در واقع، شمار زیادی از انسانها اعتقاد دارند که میزان 5 ساعت خواب در طول شبانه روز برای عملکرد مطلوب آنها کافی میباشد، اما واقعیت این است که این میزان خواب تنها برای برآورده ساختن نیازهای اولیه بدن آنها کافی میباشد و با از دست دادن یک یا دو ساعت خواب به طور منظم موجب پدید آمدن وام خواب میشود (بویانت، 1992). اما متأسفانه، مطالعاتی که بتواند تأیید کننده این ادعا باشند بسیار اندک هستند و نمیتوان به طور قطع آن را رد یا تایید کرد.
لذا، با توجه به اندک بودن شواهد و مطالعات مربوط در این زمینه و نیز تناقض موجود در میان این مطالعات، در این تحقیق قصد داریم اثر یک دوره 24 ساعتی محرومیت از خواب بر روی برخی از فاکتورهای آمادگی جسمانی بررسی نماییم که: آیا توان هوازی بیشینه، توان بی هوازی بیشینه، سرعت، چابکی و زمان عکس العمل در پست های مختلف بازی بازیکنان آماتور فوتبال تاثیر دارد یا نه؟
3.1 فرضیات تحقیق:
4.1 هدف و ضرورت تحقیق
هدف عمده هر شاخهای از علوم مختلف، گسترش اطلاعات مربوط در آن زمینه و در نتیجه بهبود و افزایش کارآیی آن است که در این راستا علوم ورزشی نیز مستثنی نمیباشد. یکی از نیازهای اساسی انسان خواب است و در اغلب موارد اختلال خواب یک نشانه زودرس در بیماریهای روانپزشکی است (کاپلان و همکاران، 2002). چرخه خواب و بیداری یکی از چرخههای بیولوژیک است که توسط عملکرد فیزیولوژیک، در روشنایی و تاریکی، برنامههای کاری، مراقبت و سایر فعالیتها تحت تأثیر قرار میگیرد و ساعت بیولوژیک انسان نقش مهمی را در این چرخه بازی میکند (لیما و همکاران، 2002). در بین اختلالات خواب، بیخوابی و احساس خواب آلودگی طی روز از شایعترین مشکلات پیش روی افراد است. شماری از جمعیتهای شاغل و ورزشکار ممکن است در معرض بیخوابی و یا کمخوابی قرار گیرند. شیوع اختلالات خواب در جوامع انسانی بین 15 تا 42 درصد است (تروپی و همکاران، 1990).
عملکرد ورزشکاران در طول روزها، در مناطق مختلف جهان که هر کدام شامل مناطق زمانی خاصی هستند و مرتبا برای مسابقات به جاهای مختلف سفر میکنند هنوز به طور کلی مطالعه نشده است (بینک و همکاران، 1986). شواهدی وجود دارد که نه تنها اجرای ورزشی این ورزشکاران در این مناطق خاص ضعیفتر میشود، بلکه همچنین تعیین برنامههای ورزشی و به دنبال آن برنامه تمرینات جدی این ورزشکاران را کاهش میداد (ویلمور و کاستیل، 1380). چندین عامل ممکن است در این عوامل منفی دخیل باشند که شامل بی نظمی ساعت بدن در هماهنگی فوری به این مناطق جدید زمین است (انجمن پزشکی آمریکا، 1994) که ورزشکاران را ملزم میکند با این شرایط غیرطبیعی بدنی و کمبود و کاهش خواب به تمرین و مسابقه بپردازد که در نهایت منجر به کاهش کلی در اجرا و خلق و خوی میشود (آزبوی و همکاران، 2006، فیلیپ و همکاران، 1989). هماهنگی ضعیف ساعت بدن و کمبود خواب همچنین در افراد شب کار هم دیده شده است (بینک و همکاران، 1986). که همچنین برای آنها باعث اجرای ضعیفتر با افزایش اشتباه در تصمیمگیری و بروز حوادث ناگوار شده است (فیلیپ و همکاران، 1989،بویانت و همکاران، 1992، چن و همکاران، 1991، هیوم و همکاران، 1993).
مخصوصا این مسئله برای مربیهای تیمها خیلی مهم است چون مسئول برنامههای تمرینی و هماهنگی در مسابقات ورزشکاران هستند و بعید است برای مربیان که فعالیت بازیکنان را بیشتر از حد معمول ادامه بدهد که در نهایت منجر به تخمین اشتباه بازیکنان از سرعت سازگاریشان با منطقه جدید زمانی بشود.
مطالعات مربوط به تأثیر بیخوابی بر پاسخهای قلبی-عروقی به ورزش نشان داده است که کمبود خواب از 30 تا 72 ساعت تغییری را در پاسخهای قلبی-عروقی به ورزش نشان نداده است (گریفیت و همکاران، 2006، رایک و همکاران، 1972)، همچنین در اجراهای هوازی و بیهوازی (هیل و همکاران، 1994). این عقیده وجود دارد که خواب کافی برای حداکثر اجرای ورزشی ضروری است (سوئیسی و همکاران، 2003).
امروزه، ژیمناستهای جوان برنامه تمرینی با میزان و شدت پیشرونده ازسنین پایین انجام میدهند. برای مثال، اغلب ژیمناستهای دختر زبده به سن 5 یا6 سالگی، بیش از20 تا 30 ساعت در طول هفته، سراسر کودکی و نوجوانی تمرین میکنند. شرکت طولانی در ژیمناستیک سطح بالا ممکن است ورزشکاران جوان را در معرض عقب ماندگی نموی یا بلوغ دیررس قرار دهد (6). با توجه به افزایش تعداد شرکتکنندگان دختر نوجوان در تمرین ورزشی شدید، مسائل تندرستی مربوط به سهگانه زنان قهرمان مسئلۀ نگرانکنندهای شدهاست. در برخی فعالیتها مانند ورزشهای هنری/نمایشی و ورزشهای نیازمند قدرت بدنی بالا، افزایش وزن میتواند به طور منفی، عملکرد را تحت تأثیر قراردهد (7). در نتیجه، زندگی یک ورزشکار نوجوان شرکتکننده در این فعالیتها اغلب شامل ترکیبی از تمرین بدنی شدید به همراه استرس برای رسیدن به اهداف وزنی نامعقول، جهت بهبود عملکرد ویا جذابیت بصری میشود . در نتیجه تلاش برای کنترل وزن یا رسیدن به اندام مطلوب، منجر به الگوهای ناهنجار غذاخوردن میشود که با تأخیر در نمو و بالیدگی جنسی ورزشکاران نوجوان مرتبط شده است (8).به طور میانگین، ورزشکاران دختر بیشتر رشتهها، قامتی برابر یا بالاتر از میانگین جمعیت مرجع دارند. در بازیکنان بسکتبال، والیبال، تنیس و شنا نشاندادهشده که از ده سالگی به بعد میانگین قامتها بالای صدک پنجاهم جمعیت مرجع است (9). گرچه ژیمناستها، پیوسته مقادیر میانگین پایینتر از صدک پنجاهم را نشان میدهند (10). با وجود قامت کوتاه طبیعی ژیمناستهای سطح بالا و فواید تندرستی آشکار فعالیت بدنی در طول نمو، این نگرانی وجود دارد که شرکت ژیمناستها در رژیمهای تمرینی سنگین ممکن است آنها را در معرض اثرات معکوس نمو و بالیدگی قرار دهد. این نگرانی، منبع بحثهای بسیار در متون پژوهشی شده است و با دشواری در تشخیص بین زمینه ژنتیکی در قامت کوتاه و بالیدگی تأخیری و اثرعوامل محیطی مانند تغذیه و ورزش که ممکن است روی نمو وبالیدگی اثر گذار باشند، ترکیب شده است (6).
سن قاعدگی در ژیمناستها از شناگران و بازیکنان تنیس که تمرین را در سن یکسانی شروع میکنند دیرتر است (11). بریسون و همکاران (1982) بر اساس نظریه فریسون متذکر شدند که قاعدگی یک رویداد پایانی در بلوغ است واگر آن تحت تأثیر تمرین ورزشی قرار گیرد پس مراحل قبلی رشد جنسی نیز باید تحت تأثیر قرار بگیرند (12). برنینک وهمکاران (1982) دریافتند این موضوع در مورد رشد سینه و رشد موهای زهار برای ژیمناستها و نه شناگران، زمانیکه با یکدیگر و با غیر ورزشکاران به سن 13-9 سال مقایسه شدند صحت دارد (13). البته برقراری رابطه علی بین تمرین ژیمناستیک و عقب ماندگی نموی یا بلوغ دیررس، به خاطر تعامل پیچیده بین عوامل محیطی و ژنتیکی بسیار مشکل است (6).
به نقل از مالینا و همکاران (2013) این مسئله مورد توجه دهههای 1970 و 1980 بوده است. زمانیکه اندام نادیا کمانچی و الگا کربوت در بازیهای المپیک و قهرمانی جهان بهعنوان جثههای دختران قبل از بلوغ با اندام دختران قبل از بلوغ المپیادهای 1950ام (لاریسا لاتینیا) مقایسه شد، محققان دریافتند میانگین سن ژیمناستهای هنری/نمایشی دختر از اواسط 1960 تا 1980 افزایش یافته است اما میانگین قد و وزن آنها تغییر اندکی داشته است (14-16). حداقل سن برای شرکتکنندگان در مسابقات جهانی در سال 1987، 13 سال بود و در مسابقات جهانی در سال 1997 به 16 سال افزایش یافت. میانگین سن از زمانیکه افزایش یافته است به این شرح است: 16.5 سال (مسابقات جهانی 1987)، 17.4سال (مسابقات جهانی 1997)، 18سال (بازیهای المپیک 2000)، 18.8سال (بازیهای المپیک 2008).
ولی برخلاف افزایش سن، میانگین قد و وزن شرکتکنندگان از سال 1987(kg45،cm154) تا سال 2000 (kg43،cm152) و تا بازی های المپیک 2008 (kg45،cm153) ،کمی تغییر یافته است (17, 18).
نگرانیها راجع به نمو خطی و رشد بلوغ در کودکان شرکتکننده در ژیمناستیک افزایش یافته است (19, 20). اغلب قامت کوتاه و بلوغ تأخیری مشاهده شده در ژیمناستهای هنری/نمایشی دختر به اثر تمرین شدید ژیمناستیک نسبت داده شده است (21).شاید این، اکتساب زودتر سطوح پیشرفته تمرین و رقابت در میان دختران، بهویژه در طول فاصله جهش نمو نوجوانی را منعکس میسازد. از طرفی، بنا به نتایج اکثر تحقیقات، تمرین اثری روی نمو و بالیدگی ندارد. طرفداران این عقیده که تمرین ژیمناستیک تأثیر آشکاری روی نمو و بالیدگی ورزشکاران جوان ندارد طبق معمول به این شواهد میپردازند که ادعا میکند ژیمناستهای سطح بالا قبل از شرکت در ورزش ژیمناستیک به نسبت کوتاه بودند (6). با مرور ادبیات دریافتیم تا کنون روشن نشده که این اثر طبیعت یا تربیت / تمرین است . برای پاسخ به این سؤال که آیا مشخصات نمو و بالیدگی مشاهده شده در ژیمناستها پیامد تمرین، رشدجسمانی طبیعی یا تعامل بین این دو است، باید مطالعات بیشتری انجام شود (10). همچنین بیشتر مطالعات از تأثیر بالقوه تمرین روی بالیدگی جنسی بر میانگین سن شروع قاعدگی دیرتر که در ورزشکاران دختر مشاهده شده، متمرکز شدهاند (22). نیز اغلب مطالعات انجام شده روی ورزشکاران، عوامل تأثیرگذار مانند وضعیت اجتماعی- اقتصادی و … بر سن قاعدگی را در نظر نگرفتهاند (23). همچنین مطالعات کمی تأثیر تمرین ورزشی بر رشد سینه و موهای زهار را در نوجوانان بررسی کردهاند (24). پلومن (1989) با مطالعه تحقیقات قبلی دریافت سن قاعدگی در ورزشکاران در مقایسه با جمعیت مرجع ، دیرتر رخ میدهد و اندازه تأخیرها تا حدودی به رشته ورزشی وابسته است. یک مسئله در این مطالعات وجود دارد و آن این است که بار تمرینی یا دیگر عوامل محیطی یا ژنتیکی تأثیرگذار بر قاعدگی احتمالا اندازگیری نشده است (24, 25). با وجود این مشکلات، ارتباط قوی بین ورزش و تأخیردر قاعدگی وجود دارد و نشان دادن اینکه آیا رابطه علت و معلولی بین ورزش و تأخیر در سن قاعدگی وجود دارد با اهمیت است (24). به نقل ازمالینا اطلاعات کافی درباره تأثیر تمرین شدید در ورزشهایی مانند وزنهبرداری، غواصی، ژیمناستیک، اسکیت که به کوتاهی قد و تغییرات تناسب بدن منجر میشود وجود ندارد (26). آکادمی طب اطفال امریکا، خطرات تمرین شدید و ورزش حرفهای در ورزشکاران جوان را مشخص کرد و عنوان کرد :” اگر چه نگرانی های زیادی درباره ورزش های رقابتی و شدید در کودکان وجود دارد، اما اطلاعات کافی درباره پذیرش یا رد این خطرات وجود ندارد (27). همچنین تحقیقات قبلی اثر عوامل موثر بر نمو و بالیدگی جنسی را علاوه بر تمرین، کنترل ننموده و نیز بنا به پیشنهاد مطالعات قبلی، بار، شدت و سطح تمرین در پژوهش های قبلی مشخص نشده است.از طرفی با مطالعۀ پژوهشهای قبلی دریافتیم تأثیر تمرین ورزشی بر نمو و بالیدگی جنسی در رشتههای والیبال و تنیس روی میز که شدت آنها کمتر از ژیمناستیک است و معمولا ورزشکاران از سن 5 یا 6 سالگی وارد این رشته نمیشوند، کمتربررسی شده است. لذا با توجه به نتایج مطالعات قبلی و چالشهای موجود هدف از تحقیق حاضر پاسخ علمی به پرسشهای زیر است :
بین ورزشکاران رشتههای مختلف ورزشی در نمو و بالیدگی جنسی چه تفاوتی وجود دارد؟ بین ورزشکاران با وضعیت مختلف بلوغ در نمو و بالیدگی جنسی چه تفاوتی وجود دارد؟ بین ورزشکاران با سطوح مختلف تمرین در نمو و بالیدگی جنسی چه تفاوتی وجود دارد؟
1-3:ضر ورت تحقیق
نمو بهینه به هر دو عوامل محیطی و ژنتیکی بستگی دارد. عمدتا قد بزرگسالی یک کودک در حال رشد تحت شرایط مطلوب به زمینه ژنتیکی وابسته است (28). در میان عوامل محیطی که می توانند الگوی بهینه نمو را تغییر دهند استرس و تمرین بدنی شدید است (29). ارلاندسون و همکاران (2008) در مطالعۀ طولی خود روی ژیمناستها، شناگران و تنیسبازان 18-9 ساله به این نتیجه رسیدند که ژیمناستها به طور معنیداری کوتاهتر از تنیسبازان و شناگران در همه سنین تقویمی در طول نوجوانی بودند (30). به نقل ازکلینترو و پلیلی (2003) میانگین درصد چربی ژیمناستها به طور معنیداری کمتر از گروه کنترل بود (31). گرچه این یافتهها به ارتباط بین تمرین ورزشی شدید و نمو در دختران ژیمناست اشاره دارند، ولی آنها قطعی نیستند . در تفسیر اطلاعات نمو و رشد ورزشکاران، بسیاری متغیرهای دیگر از قبیل شدت و شطح تمرین نیز باید مورد توجه قرارگیرند (11). همچنین فعالیتهای ورزشی ممکن است رشد بلوغ، بالیدگی جنسی و رویداد اصلیاش قاعدگی را تحت تأثیر قرار دهد (4, 32, 33). تأثیر این عوامل در ورزشهای مختلف از قبیل شنا و ژیمناستیک ثبت شده است (34). کلیسنسو همکاران (1992) دریافتند سن شروع قاعدگی در ژیمناستها 2.1±15.6سال ودر جمعیت کنترل 1.2±13.2 سال میباشد (35).
گرچه فعالیت بدنی و ورزش عموما تأثیرات مثبت روی نمو کودکان دارد اما ممکن است در صورت انجام آن به طور افراطی و بسیار شدید، تأثیرات منفی بر جای بگذارد. نیاز به بررسی کمی و کیفی برنامههای تمرین کودکان احساس میشود تا حدود فعالیت بدنی شدید در طول دورۀ کودکی و نوجوانی را مشخص نمایند (2).
1-4:اهداف تحقیق
1-4-1-: هدف کلی تحقیق
تأثیر سطح تمرین بر نمو وبالیدگی جنسی دختران ورزشکار نوجوان
1-4-2: اهداف ویژه
1-5: فرضیههای تحقیق
1-6: قلمرو تحقیق
1-7: محدودیتهای تحقیق
1-9: تعاریف نظری و عملیاتی واژهها و اصطلاحات
اجرا یا عملکرد ورزشی ورزشکار امری بسیار پیچیده است که عوامل فیزیولوژیک و روانشناختی (جسمانی و روانی) چندی از جمله وضعیت تغذیه، عملکرد دستگاه عصبی مرکزی، قدرت و مهارت، شرایط محیطی و تولید انرژی آن را تحت تأثیر قرار میدهند (54). عوامل فیزیولوژیک به تنظیم انرژی در گروههای عضلانی خاص و عوامل روانشناختی به خوشایندبودن فعالیتبدنی، تمایل و انگیزه انجام آن مربوط میباشند. بنابراین عوامل فیزیولوژیک تا حد زیادی بر اجرای جسمانی و مغزی، ظرفیت متابولیک تولید انرژی از مواد غذایی، قدرت و استقامت عضلانی مؤثرند (26). از طرف دیگر چگونگی پردازش اطلاعات در مغز و ارسال سیگنالهای عصبی از دستگاه عصبی مرکزی به عضلات که خوشایندبودن، تمایل و انگیزه اجرای جسمانی، زمان عکسالعمل، هماهنگی حرکتی و ثبات آن را تحت تأثیر قرار میدهد، کنترل عصبی اجرای جسمانی را تحت تأثیر قرار میدهد. لذا استرس یا فشار ناشی از فعالیتبدنی و ورزش، ممکن است اجرای مغزی و جسمانی را تضعیف کند و در نتیجه قدرت و استقامت عضلانی، تمرکز حواس یا قدرت مغزی، درک، توجه، هوشیاری، حالات خلقی و غیره را تحت تأثیر قرار داده موجب کاهش اجرای ورزشی شود (11). بطور کلی چنین میتوان اظهار کرد که پاسخ فرد نسبت به استرس یا فشار ناشی از فعالیتبدنی یا ورزشی به درک شرایط موجود نظیر میزان احساس فشارکار یا شدت فعالیتبدنی و خستگی و میزان آمادگی جسمانی ورزشکار بستگی دارد (54). دستگاههای عصبی، غدد درونریز و ایمنی تقریباً بطور منحصر بهفردی پاسخ فرد به فشارکار یا شدت فعالیتبدنی را مدیریت میکنند. دستگاه عصبی باید توانایی برقراری ارتباط با قسمتهای مختلف خود، پردازش اطلاعات و ارسال فرامین مناسب به سراسر بدن بخصوص عضلات در حال کار را بوسیله یک سیستم نروترانسمیتری دقیق، پیچیده و پرکار داشته باشد. دستگاه عضلانی نیز بایستی قادر به انجام فرامین صادره از طرف مغز باشد. مربیان و ورزشکاران به وجود این رابطه تنگاتنگ کاری بین دستگاه عصبی-عضلانی آگاهند و به دنبال استفاده از راهبردهای عملی و اثربخش برای تقویت این رابطه کاری در جهت بهبود اجرای ورزشی و یا تسریع ریکاوری می باشند که گاهاً به دوپینگ ورزشی منتهی میشود. با بهتر شدن روشهای شناسایی و کشف موارد دوپینگ و امکان محروم شدن از رقابتهای ورزشی، مربیان و ورزشکاران در پی استفاده از راههای قانونی و مجاز برای افزایش توده، قدرت، انرژی و استقامت عضلانی، عملکرد مغزی، تسریع در ریکاوری و بهبود حالات خلقی و بطور کلی توسعه اجرای ورزشی میباشند. لذا به منظور تأثیر مستقیم بر ظرفیت و عملکرد فیزیولوژیک دستگاههای خاصی از بدن و یا کاهش فشارهای روانشناختی به استفاده از کمکهای ارگوژینک روی آوردهاند. این کمکها به صورت فیزیکی یا مکانیکی، شیمیائی یا فارماکولوژیک، تغذیهای و روانشناختی ارائه میشوند که ممکن است موجب افزایش عملکرد دستگاه عصبی مرکزی، افزایش مقدار ذخیره یک ماده بازدارنده، افزایش اتکا به ذخایر سوختی خاصی از طریق مهیا کردن یک منبع سوختی مکمل، کاهش تولید محصولات متابولیکی که واکنشهای انرژیزا را مهار میکنند، افزایش جریان خون و اکسیژنرسانی و کاهش زمان برگشت به حالت اولیهی یا تسریع در ریکاروی گردند (4). بنابراین کمکهای ارگوژنیک روشهای مختلفی هستند که توسط آنها میتوان به طور مستقیم ظرفیت فیزیولوژیکی برخی دستگاههای خاص را در بدن از جمله دستگاه عصبی-عضلانی تحت تأثیر قرار داد و یا با رفع فشارهای روانشناختی که موجب افت ورزشی ورزشکار میشوند اجرای ورزشی ورزشکار را بهبود بخشید و یا در بازگشت به حالت اولیهی آن تسریع به وجود آورد (37). در طبقهبندی و یا مقولههای مختلف کمکهای ارگوژنیک مواردی مختلفی مطرح شده که پخش موسیقی نیز یکی از آنها میباشد (4). مربیان و ورزشکاران متناسب با رشته ورزشی، میزان آمادگی جسمانی و شرایط فصلی مسابقه از کمکهای ارگوژنیک یک یا چند مورد فیزیکی، فیزیولوژیکی و یا سایکالوژیک استفاده مینمایند. اگر طی دوره تمرینی سازگاریهای تمرینی و تغذیهای دلخواه در بدن ورزشکار بوجود نیامده باشند به احتمال قوی عملکرد دستگاه عصبی و عضلانی با بروز خستگی در این دو دستگاه، تضعیف شده و به عملکرد ورزشی ورزشکار لطمه وارد میشود. کاهش ظرفیت فیزیولوژیکی برخی دستگاههای خاص در بدن از جمله دستگاه عصبی-عضلانی و یا فشارهای روانشناختی باعث بروز زودرس خستگی و موجب افت ورزشی ورزشکار میشوند (11). همهی ما کم و بیش با این موضوع برخورد داشتهایم که گاهی یک ورزشکار به علت بروز خستگی زودرس، عملاً کارآیی خود را از دست داده و اغلب نیز چنین وضعیتی باعث شده نتواند نتیجه ورزشی مطلوبی را کسب کند. لذا طرحریزی راهبردهای مقابلهای برای به تأخیر انداختن خستگی ناشی از کاهش ظرفیت فیزیولوژیکی و یا فشارهای روانشناختی از نظر فیزیولوژیک و علم تمرین شایستهی توجه است تا مربیان ورزشی بتوانند با استفاده از اطلاعات بدست آمده در این زمینه، میزان درک فشارکار و بروز خستگی زودرس در بازیکنان خود را مهار کرده یا آن را به تأخیر اندازند و با بهبود عملکرد فیزیولوژیکی دستگاههای بدن از جمله دستگاه عصبی-عضلانی بازیکنان خود از وجود آنها تا انتهای یک رقابت ورزشی استفاده نموده و به نتیجهی دلخواه خود نایل شوند. گزارش شده است که موسیقی ممکن است موجب بهبود اجرا و تمرینات ورزشی شود. در طول تمرینات منظم مانند دویدن، موسیقی میتواند تمرکز ورزشکار را محدود و در نتیجه توجه شخص را نسبت به احساس خستگی منحرف کند. این تکنیکی است که بسیاری از دوندگان ماراتن و ورزشکاران ورزشهای سهگانه به آن به عنوان مسئلهای مهم و منحصر به فرد مینگرند. موسیقی میزان برانگیختگی شخص را تغییر میدهد و بنابراین به عنوان شکلی از تحریک که اهمیت زیادی در مسابقات دارد، مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین موسیقی به عنوان مسکنی برای فرو نشاندن اضطراب و افزایش اعتماد به نفس وزرشکاران بکار گرفته میشود و درک زمان و فشارکار را تحت تأثیر قرار میدهد (47). به دلیل وجود تشابهاتی بین ریتم موسیقی و الگوی حرکات بدن انسان، گوش دادن به موسیقی در مورد ناتوانی فیزیکی و اجرای ورزشی مفید واقع میگردد. بنابراین تطابق موسیقی با ورزش، همواره افزایش بازده شرکتکنندگان در تمرینات ورزشی را به دنبال داشته است. در ارتباط با این نکته، در صورتی که خصوصیات ریتمی موسیقی از الگوی مهارتهای فیزیکی پیروی نماید، قادر است اکتساب و اجرای مهارتهای حرکتی را افزایش داده و محیط آموزشی بهتری را ایجاد نماید (48). برای اثبات این مورد شواهدی از ورزشهای ژیمناستیک و شنا ارائه شده است (38). به همین دلیل در طبقهبندی انواع موسیقی به موسیقی کاربردی اشاره شده و برخی محققین در زمینه ویژگیهای این گونه موسیقی و استفاده از آن در امر ورزش، درمان و توانبخشی تحقیقاتی را انجام دادهاند که میتوان به تحقیق پریست و چو در این رابطه اشاره نمود. مغز نیز همانند امواج صوتی، ارتعاشات مخصوص به خود را داشته و از آنها جهت ارتباط با قسمتهای دیگر بافت عصبی و بخشهای مختلف بدن استفاده میکند (20). این ارتعاشات مغزی همان فعالیت الکتریکی مغز یا امواج مغزی هستند که خصوصیات ریتمی موسیقی میتواند بجای تبعیت از الگوی مهارتهای فیزیکی یعنی آنچه در مورد موسیقی کاربردی مطرح است، از آنها پیروی نماید. در موسیقی امواج مغزی، خصوصیات ریتمی موسیقی از ارتعاشات مغزی یا همان فعالیت الکتریکی مغز که امواج مغزی نامیده میشوند تبعیت میکند. تا کنون در امر ورزش، درمان و توانبخشی همانند موسیقی کاربردی، موسیقی امواج مغزی مورد پژوهش قرار نگرفته است. لذا لازم است که در این زمینه نیز تحقیقاتی صورت گیرد تا میزان تأثیرگذاری موسیقی امواج مغزی در مقایسهی با موسیقی کاربردی مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین در بارهی پاسخهای فیزیکی و فیزیولوژیکی به موسیقی کاربردی، بیشتر میزان درک فشارکار، ضربان قلب، قدرت گرفتن با دست و سرعت را مورد ارزیابی قرار دادهاند در صورتی که میتوان تحقیقاتی در بارهی تأثیر موسیقی کاربردی و امواج مغزی بر میزان لاکتات خون، حداکثر اکسیژن مصرفی، تهویهی دقیقهای، فشار خون و غیره را مورد بررسی قرار داد.
1-3- ضرورت و اهمیت پژوهش
نتایج تحقیقاتی که در رابطه با موسیقیدرمانی و توانبخشی انجام شدهاست نشان دادهاند که از موسیقی میتوان به عنوان عامل افزایشدهنده تواناییهای فیزیکی، محرک روانشناختی، تسهیلکنندهی تغییرات مثبت حالات خلقی و کاهشدهندهی درک فشار کار توسط فرد حین فعالیتبدنی و ورزش استفاده نمود. همچنین در بارهی پاسخهای فیزیکی و فیزیولوژیکی به موسیقی، در زمینهی تأثیر موسیقی بر فعالیتهایبدنی و ادراکی، درک زمان، حافظه، رفتارهای حرکتی و غیرحرکتی، سلامتی عمومی، سلامتی روان، احساس درد، اجراهای حرکتی و ورزشی هوازی و بیهوازی و ورزشهای رقابتی و قهرمانی مطالعاتی انجام شده است. مطالعاتی که در رابطهی با دو مورد آخر یعنی اجراهای حرکتی و ورزشی هوازی و بیهوازی و ورزشهای رقابتی و قهرمانی انجام شدهاند، بیشتر میزان درک فشار کار، ضربان قلب، قدرت گرفتن با دست و سرعت را مورد ارزیابی قرار دادهاند در صورتی که میتوان تحقیقاتی در بارهی تأثیر موسیقی بر میزان لاکتات خون، حداکثر اکسیژن مصرفی، تهویهی دقیقهای، فشار خون و غیره را مورد بررسی قرار داد. خصوصیات ریتمی موسیقی که در این مطالعات مورد استفاده قرار گرفته است از الگوی مهارتهای فیزیکی پیروی می نموده است در صورتی که میتوان از موسیقی استفاده کرد که خصوصیات ریتمی آن به جای پیروی از الگوی مهارتهای فیزیکی از الگوی فعالیت الکتریکی مغز یا همان امواج مغزی پیروی کند. در زمینه ورزش قهرمانی نیز مربیان و ورزشکاران به منظور تأثیر مستقیم بر ظرفیت و عملکرد فیزیولوژیک دستگاههای خاصی از بدن و یا کاهش فشارهای روانشناختی به استفاده از کمکهای ارگوژنیک روی آوردهاند. این کمکها به صورت فیزیکی یا مکانیکی، شیمیائی یا فارماکولوژیک، تغذیهای و روانشناختی ارائه میشوند و ممکن است موجب افزایش عملکرد دستگاههای خاصی از بدن از جمله دستگاه عصبی مرکزی و به تبع آن دستگاه عضلانی شوند (4). گوش دادن به موسیقی بر اساس الگوی مهارتهای فیزیکی میتواند شاخصهای فیزیکی، فیزیولوژیکی و سایکولوژیکی را تحت تأثیر قرار دهد و در نتیجه موجب بهبود عملکرد دستگاه عصبی-عضلانی، تأخیر در بروز خستگی و تسریع در ریکاوری شود (39). حال این سؤال مطرح است که اگر خصوصیات ریتمی موسیقی به جای پیروی از الگوی مهارتهای فیزیکی از الگوی فعالیت الکتریکی مغز یا همان امواج مغزی پیروی کند آیا تغییرات فیزیکی، فیزیولوژیکی و سایکولوژیکی بارزتر و در دامنه وسیعتری ایجاد خواهد شد؟ آیا این تغییرات بارزتر و وسیعتر موجب بهبود بیشتر اجرای ورزشی و تسریع در ریکاوری خواهند شد؟ تا با طرحریزی راهبردهای خاص موسیقیائی به توان موجب بهبود عملکرد دستگاه عصبی-عضلانی، تأخیر در بروز خستگی و تسریع در ریکاوری شد و ورزشکاران بتوانند با استفاده از نتایج بدست آمده موجبات بهبود اجرای ورزشی خود و تسریع در ریکاوری را بوجود آورده با بکارگیری راهبردهای قانونی و سالم طی مسابقات ورزشی، زمان حضور در رختکنها و در فواصل بین رقابتهای ورزشی از حداکثر ظرفیتها و تواناییهای فیزیکی، فیزیولوژیکی و روانشناختی خود در رقابتهای ورزشی استفاده کنند و به نتایج ورزشی مطلوب نائل شوند. دستگاه عصبی باید توانایی برقراری ارتباط با قسمتهای مختلف خود، پردازش اطلاعات و ارسال فرامین مناسب به سراسر بدن بخصوص عضلات اسکلتی در حال کار را بوسیلهی امواج مغزی و یک سیستم نروترانسمیتری دقیق، پیچیده و پرکار داشته باشد. دستگاه عضلانی نیز بایستی قادر به انجام فرامین صادره از طرف مغز باشد. مربیان و ورزشکاران به وجود این رابطهی تنگاتنگ کاری بین دستگاه عصبی-عضلانی آگاهند و به دنبال استفاده از راهبردهای عملی و اثربخش برای نتایج تحقیقاتی که در رابطه با موسیقیدرمانی و توانبخشی انجام شدهاست نشان دادهاند که از موسیقی میتوان به عنوان عامل افزایشدهندهی تواناییهای فیزیکی، محرک روانشناختی، تسهیلکنندهی تغییرات مثبت حالات خلقی و کاهشدهندهی درک فشار کار توسط فرد حین فعالیتبدنی و ورزش استفاده نمود. همچنین در بارهی پاسخهای فیزیکی و فیزیولوژیکی به موسیقی، در زمینهی تأثیر موسیقی بر فعالیتهای بدنی و ادراکی، درک زمان، حافظه، رفتارهای حرکتی و غیرحرکتی، سلامتی عمومی، سلامتی روان، احساس درد، اجراهای حرکتی و ورزشی هوازی و بیهوازی و ورزشهای رقابتی و قهرمانی مطالعاتی انجام شده است. مطالعاتی که در رابطهی با دو مورد آخر یعنی اجراهای حرکتی و ورزشی هوازی و بیهوازی و ورزشهای رقابتی و قهرمانی انجام شدهاند، بیشتر میزان درک فشار کار، ضربان قلب، قدرت گرفتن با دست و سرعت را مورد ارزیابی قرار دادهاند در صورتی که میتوان تحقیقاتی در باره تأثیر موسیقی بر میزان لاکتات خون، حداکثر اکسیژن مصرفی، تهویهی دقیقهای، فشار خون و غیره را مورد بررسی قرار داد. خصوصیات ریتمی موسیقی که در این مطالعات مورد استفاده قرار گرفته است از الگوی مهارتهای فیزیکی پیروی می نموده است در صورتی که میتوان از موسیقی استفاده کرد که خصوصیات ریتمی آن به جای پیروی از الگوی مهارتهای فیزیکی از الگوی فعالیت الکتریکی مغز یا همان امواج مغزی پیروی کند. در زمینهی ورزش قهرمانی نیز مربیان و ورزشکاران به منظور تأثیر مستقیم بر ظرفیت و عملکرد فیزیولوژیک دستگاههای خاصی از بدن و یا کاهش فشارهای روانشناختی به استفادهی از کمکهای ارگوژنیک روی آوردهاند. این کمکها به صورت فیزیکی یا مکانیکی، شیمیائی یا فارماکولوژیک، تغذیهای و روانشناختی ارائه میشوند و ممکن است موجب افزایش عملکرد دستگاههای خاصی از بدن از جمله دستگاه عصبی مرکزی و به تبع آن دستگاه عضلانی شوند (4). گوشدادن به موسیقی بر اساس الگوی مهارتهای فیزیکی میتواند شاخصهای فیزیکی، فیزیولوژیکی و سایکولوژیکی را تحت تأثیر قرار دهد و در نتیجه موجب بهبود عملکرد دستگاه عصبی-عضلانی، تأخیر در بروز خستگی و تسریع در ریکاوری شود (18). حال این سؤال مطرح است که اگر خصوصیات ریتمی موسیقی به جای پیروی از الگوی مهارتهای فیزیکی از الگوی فعالیت الکتریکی مغز یا همان امواج مغزی پیروی کند آیا تغییرات فیزیکی، فیزیولوژیکی و سایکولوژیکی بارزتر و در دامنه وسیعتری ایجاد خواهد شد؟ آیا این تغییرات بارزتر و وسیعتر موجب بهبود بیشتر اجرای ورزشی و تسریع در ریکاوری خواهند شد؟ تا با طرحریزی راهبردهای خاص موسیقیائی به توان موجب بهبود عملکرد دستگاه عصبی-عضلانی، تأخیر در بروز خستگی و تسریع در ریکاوری شد و ورزشکاران بتوانند با استفاده از نتایج بدست آمده موجبات بهبود اجرای ورزشی خود و تسریع در ریکاوری را بوجود آورده با بکارگیری راهبردهای قانونی و سالم طی مسابقات ورزشی، زمان حضور در رختکنها و در فواصل بین رقابتهای ورزشی از حداکثر ظرفیتها و تواناییهای فیزیکی، فیزیولوژیکی و روانشناختی خود در رقابتهای ورزشی استفاده کنند و به نتایج ورزشی مطلوب نائل شوند. دستگاه عصبی باید توانایی برقراری ارتباط با قسمتهای مختلف خود، پردازش اطلاعات و ارسال فرامین مناسب به سراسر بدن بخصوص عضلات اسکلتی در حال کار را بوسیلهی امواج مغزی و یک سیستم نروترانسمیتری دقیق، پیچیده و پرکار داشته باشد. دستگاه عضلانی نیز بایستی قادر به انجام فرامین صادره از طرف مغز باشد. مربیان و ورزشکاران به وجود این رابطهی تنگاتنگ کاری بین دستگاه عصبی-عضلانی آگاهند و به دنبال استفاده از راهبردهای عملی و اثربخش برای تقویت این رابطهی کاری در جهت بهبود اجرای ورزشی و یا تسریع ریکاوری می باشند که گاهاً به دوپینگ ورزشی منتهی میشود. به نظر میرسد این روش قانونی و سالم جایگزین مناسبی جهت رفع عوارض دوپینگ ورزشی و کسب نتایج مطلوب باشد. از نتایج این تحقیق در زمینهی بهبود و درمان بیماریهای روحی-روانی نظیر افسردگی که فعالیتبدنی برای بهبود آنها مفید است نیز میتوان استفاده نمود. نتایج احتمالی این پژوهش برای مربیان و ورزشکاران فرصتی به وجود میآورد تا بجای استفاده از روشهای ارگوژنیک غیرمجاز که اغلب اوقات عوارض جبران ناپذیری برای ورزشکار درپی دارد از یک برنامهی کمکهای ارگوژنیک مجاز، ساده، کمهزینه و در دسترس استفاده کنند.
1-4-اهداف پژوهش
1-4-1– هدف کلی
هدف کلی از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر گوشدادن به موسیقی مهیج، آرامشبخش، ترکیبی و تحریککنندهی امواج مغزی حین فعالیتبدنی بیشینه بر بهبود اجرای ورزشی در دانشجویان دختر تربیتبدنی بود.
1-4-2- اهداف اختصاصی
1-5- فرضیههای پژوهش
1-5-1- فرض کلی
گوشدادن به موسیقی مهیج، آرامشبخش، ترکیبی و تحریککنندهی امواج مغزی حین فعالیتبدنی بیشینه بر بهبود اجرای ورزشی دانشجویان دختر تربیتبدنی تأثیر متفاوتی دارد.
1-5-2- فرضیههای اختصاصی
ضرورت ارتقای علمی جوامع اسلامی در جهان کنونی، امری غیرقابل انکار است. ایجاد زمینههای تبادل علمی با سایر جوامع به منظور بهرهبرداری بجا از دستآوردهای آنها و نیز ترویج آرا و اندیشههای علمی خویش در محافل علمی جهان، یکی از گزینههای ضرورت بخشی به تولید اندیشه است. رکود علمی حاکم بر جوامع اسلامی که پس از دوران شکوفایی تمدن اسلامی اتفاق افتاد، زمینه را برای پیشرفت و استفاده جوامع غربی از پتانسیلهای علمی مسلمین فراهم آورد، به گونهای که بلافاصله پس ازا ین رکود، شاهد بالا گرفتن پیشرفتهای علمی در غرب بودیم از این روی بیجا نیست اگر بگوییم رکود مسلمین در حوزههای علمی، یکی از علل عمده تسلط جوامع غربی بر آنها بود. (همتی،1386)
بدیهی است نجات از این وضعیت به گونهای که ملل اسلامی بتوانند در پیشرفت جهان علم و اندیشه، دخیل بوده و نقش بسزا داشته باشند و بلکه بسان دوران شکوفایی تمدن اسلامی، دیگران را سفرهنشین علم خویش کنند، در گرو بها دادن به علم و اندیشه در حوزههای مختلف آن و در یک کلام تحقق یک نهضت و خیزش عمومی در راستای تولید علم است.
تحقق تحول علمی و ایجاد علم برای جوامع اسلامی خصوصاً جامعه دینی ایران از جهاتی به شرح ذیل ضرورت دارد: (عاملی،1383)
1- جهانی شدن اسلام که هدف عالیه حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه هدی ـ علیهم السلام ـ است، متوقف بر اموری است. یکی از مهمترین آنها، آن است که جوامع اسلامی بتوانند در حوزههای مختلف علمی از غرب سبقت گرفته و در علوم مختلف، صاحب رأی و نظر نوین گردند. بدیهی است یکی از نتایج عمده این توسعه علمی در سطح بینالمللی، جهانی شدن اسلام است. زمانی مسلمین میتوانند در محافل علمی جهان خود را نشان دهند و توجه جهان غرب را به خود جلب کنند که از یک نشاط علمی به روز و کارآمد برخوردار باشند و نیازمندی جهان غرب به علم و فکر مسلمین احساس گردد. آنجاست که اسلام میتواند به عنوان دین جامع و پیشرو در تمام شؤونات بشری، خود را جاودانه به دنیا معرفی کند و شاهد قدرت واقعی خود در جذب انسانها به سوی خود، باشد در غیر اینصورت در بر پاشنه سابق (یعنی دوران رکود تمدن اسلامی) خواهد چرخید. (عاملی1383)
2- فرهنگ مدرن غرب بر بنیادهای اومانیستی و سکولاری مبتنی بوده و به دنبال ساختن تمدنی با همان صبغه و نگاه خاص خویش است. بدیهی است جهانی سازی این فرهنگ و تمدن که الآن غرب در پی آن است، و لازمهاش ورود به جامعه دینی ما نیز هست، چه بسا هویت دینی و فرهنگی ما را تحت الشعاع قرار داده و باعث جذب نخبگان به سوی این فرهنگ شود. قهراً نتیجه چنین بحران هویتی که متوجه جامعه ما میشود از دو حال خارج نیست یا موجب استحاله نخبگان در این فرهنگ وارداتی است و یا گرفتار آمدن آنها در دام تردید و انزوا نسبت به فرهنگ دینی و ملی خود است. از این رهگذر است که ارتقاء کیفی علم و اندیشه و غنی سازی فرهنگ و تمدن اسلامی جهت صیانت مسلمین از انفعالپذیری نسبت به فرهنگ و تمدن غرب، در قالب نهضت تولید علم که منتهی به احیاء تمدن فراگیر اسلامی باشد، امری ضروری خواهد بود. بدیهی است هرگاه یک خیزش عمومی در راستای توسعه علمی و فرهنگی به وقوع بپیوندد و در سایه آن اندیشمندان و نخبگان به جای پرداختن به شرح و بسط مطالب وارداتی و تقلید از آنها به تولید علم و نظریه جدید بیندیشند و از ساحت گزارهها به ساحت نظریهپردازی و تولید گزاره پیش بروند، شاهد انقلابی عظیم در حوزههای مختلف علمی خواهیم بود.
(رفیع پور1381)
در سند چشمانداز هر کشوری نقش برجستهای به حوزه علوم انسانی در ارتقای زندگی ملی آن کشور داده شده است. بیتردید ارتقای تولیدات این حوزه از دانش میتواند مسیر پیشرفت عالمانه کشور را به سمت اهداف عالی آن هموار سازد اما خلق این نوع دانش در کشور ایران دچار نوعی کندی است اگرچه دیرینگی این حوزه به قدمت حضور آدمی بر روی کره خاکی است. تمدن افزون بر 2500 ساله ایران نیز تجلی پیشینه این حوزه از دانش بشری است اما با وجود این در مقایسه با علوم تجربی و طبیعی تولیدات حوزه علوم انسانی و اجتماعی چشمگیر نیست. (دانایی فرد1388)
مدیریت به عنوان شاخهای از علوم انسانی در توسعه جوامع بویژه کشورهای در حال توسعه نقش کلیدی و موثر دارد. جوامع در حال توسعه و از جمله ایران به منظور بهرهگیری موثر از امکانات و منابع خود به انتقال تئوریها و دانش مدیریت کشورهای غربی و دیگر جوامع پیشرفته اقدام می نمودند بعد از گذشت زمان متوجه شدند که این روش نه تنها به بهبود وضع کشورشان کمکی نکرده است بلکه مشکلی بر مشکلات قبلی اضافه شده است. به عبارت دیگر کشورهای در حال توسعه و از جمله کشور ما میوههای تمدن جدید را به وفور و سیلآسا وارد کردهاند، از محصولات تکنولوژیکی گرفته تا نهادهای سیاسی و اقتصادی اما چون قالبهای حقوقی، اخلاقی، فلسفی مناسب این محصولات که باید حول آنها وجود داشته باشد همراه آن انتقال نیافته و چون جایگاه و اقلیم یا محیط زیست مناسبی نتوانستهاند در این جوامع پیدا کنند لذا نقششان بیشتر تخریبی بوده است تا سازندگی و جهتگیری و چارچوب ذهنی این تئوریها قطعا جوابگوی مسائل مدیریت کشورها نبوده است هرچند ممکن است برخی از فنون و تکنیکهای موجود مدیریت در اداره سازمانها کاربرد داشته باشد و ضوابط منظمی را برای بهرهوری موثر در اختیار بگذارد اما حتی اقتباس و اتخاذ تعدیل شده این فنون زمانی موثر خواهد بود که در چارچوب تئوری بومی مدیریت که بر پایه ویژگیهای جامعه تنظیم و تدوین شده باشد، به کارگرفته شوند. (ایران زاده 1381)
تحولات سریع و شگرف در تمامی ابعاد زندگی فردی، اجتماعی و حرفهای، مدیران امروز را با چالشها و فرصتهای متعددی روبرو ساخته است مواجهه خردمندانه با این چالشها و بهرهبرداری از فرصتها جز با یک نگاه تیزبین، موشکافانه و عالمانه ممکن نیست. زیرا پا به عصری نهادهایم که نظریه و نظریهپردازی و به ویژه دانش حاصل از آن اهمیت ویژهای در حل مسائل بشری یافته و کلید کامیابی فرد، سازمان و ملتها گشته است لذا آموزش و نظامهای آموزشی و تولید کننده دانش اهمیتی بیش از پیش یافته و مدیریت آنها از عوامل تایین کننده کیفیت آموزش به طور اخص وکامیابی ملتها در دستابی به توسعه به طور اعم میباشد بدیهی است مدیرانی در این عرصه موفقترند که از دانش بیشتر و متناسب با جامعه خود برخوردار باشند. (حیدری 1389)
تعیین دقیق و درست چالشهای تولید دانش در کشور ما ضرورتى اکید دارد. چرا که هرگونه تحرکى در عرصه تولید دانش پیشاپیش مستلزم شناخت درست چالشهای آن است.
با توجه به اینکه در کشور ما میزان تولید دانش در حوزه مدیریت در مقایسه با حوزه علوم تجربی و طبیعی بسیار کند است و این در حالی است که در سالهای اخیر به علت استقبال بخشهای مختلف جامعه تقاضا برای تحصیل در این عرصه افزایش یافته و شماری از دانشگاهها به گسترش دوره تحصیلات تکمیلی (ارشد، دکتری) در حوزه مدیریت روی آورده اند براین اساس پژوهش حاضر در صدد است ، ضمن تاکید برضرورت مشارکت و فعال شدن نهضت تولید دانش مدیریت در کشور که شرط حیاتی برای حفظ و تقویت موجودیت، هویت و استقلال و اقتدار کشور است، تحلیلی بر فرصتها و چالشهای موجود درفرایند تولید و توسعه دانش مدیریت در نظام آموزش عالی کشور داشته باشد.
بررسی روند توسعه کشورهای پیشرفته نشان دهنده آن است که این کشورها به اهمیت و جایگاه تولید علم کاملاً واقف بودهاند و برای تحقق آن به برنامهریزیهای استراتژیک متوسل شدهاند. بدون تردید کشور ما نیز باید برای تحقق اهداف سند چشمانداز، تولید علم را در محور برنامههای توسعه خود قرار دهد. در حقیقت، علم محوری و دانایی مداری بعنوان ستاره راهنمای حرکت دستگاههای اجرایی کشور محسوب میشوند و البته اتخاذ این رویکرد با توجه به مجموعه تحولات بینالمللی کاملاً منطقی به نظر میرسد؛ چرا که برخورداری از روشها، نظریهها و اندیشههای جدید، کلید حل مشکلات و زمینهساز تبدیل تهدیدها به فرصتها میباشد. از آنجایی که بسیاری از کشورهای در حال توسعه نیز به این مهم توجه کردهاند ضرورت توجه به علم و خطمشیهای رسیدن به آن در کشورمان به شدت احساس میشود. ایران کشوری عظیم و در منطقهای حساس و ژئوپلیتیک واقع شده و از اینرو از داخل و خارج با چالشهایی مواجه است که از جمله پیامدهای آن مطرح شدن مسئله ضرورت توانمندی برای ایران اسلامی میباشد. از آنجا که حرکت لازمه رشد و حیات بوده و بحث از لزوم قدرتمند شدن جدیدی به نظر میرسد، شاید پرداختن به تولید علم ضرورت توانمندی باشد. رشته مدیریت از جمله رشتههای علوم انسانی است که بخاطر اهمیت آن در مسایل مدیریتی و رهبری سازمانها و جوامع از اهمیت ویژهای برخوردار است و توجه صاحبنظران و دانشمندان زیادی را به خود جلب کرده است. در این میان تولید دانش در ایران همواره با موانعی روبرو بوده است که رشته مدیریت از این حیث مستثنی نبوده است. اهمیت رشته مدیریت در امر زمامداری و نیز در امر مدیریت سازمانها و لزوم بازنگری در مبانی مدیریت غربی و همخوانی با ایدههای اسلامی موجب گردیده است تا تولید دانش در رشته مدیریت از اهمیت ویژهای برخوردار شده و شناسایی فرصتها و موانع تولید دانش مدیریت ضرورت یابد. امروزه ضرورت پالایش رشتههای علوم انسانی و اجتماعی بویژه مدیریت در ایران از طریق تولید دانش از مسائل اساسی محسوب می شود و نظام آموزش عالی کشور که متصدی تولید دانش است بایستی اهمیت خود را بر تولید دانش در این زمینه قرار دهد. (جاوید 1389) تحقیقات زیادی در زمینه تولید دانش انجام شده است لیکن تحقیق جامعی که به بررسی چالشها و فرصتهای تولید دانش در رشته مدیریت و با استفاده از روش دلفی و اجماع نظر خبرگان صورت گیرد در میان تحقیقات مشاهده نشد و لذا این مورد می تواند وجه تمایز این تحقیق با تحقیقات دیگر در این موضوع باشد.
پرسش 1: فرصت ها و چالشهای تولید دانش در حوزه مدیریت در کشور ایران کدامند؟
پرسش 2: تولید دانش مدیریت درنظام آموزش عالی ایران چگونه است؟
پرسش 3: موانع ذاتی و عرضی تولید دانش در کشور ما چیست؟
501 اهداف پژوهش
1-5-1 هدف کلی: شناخت و تبیین فرصتها و چالشهای موجود در زمینه تولید دانش مدیریت در نظام آموزش عالی ایران.
1-5-2 هدفهای فرعی:
6.1 تعریف مفاهیم و اصطلاحات
دانش
بکمن (1998) دانش را اینگونه تعریف می کند. 1- اطلاعات قابل کاربرد برای حل مشکل 2- اطلاعات سازماندهی وتحلیل شده برای قابل فهم ساختن اطلاعات. 3- دانش از حقایق، اعتقادات، چشماندازها، مفاهیم، قضاوتها، انتظارات، روشها و دانش تجربی تشکیل شده است.. (حیدری،1389)
از نظر رابطه منطقی میتوان گفت که دانش معادل (Knowledge) در فلسفه و شناختشناسی حوزه زبان انگلیسی مجموعه جامعتر و کلّیتری نسبت به علم فقط معادل (Science) بوده و علم میتواند به نحوی زیر مجموعه دانش به عنوان تمامی آگاهیهای انسانی تلقی شود.
در حوزه زبان فارسی، دانش یا علم باز هم دربرگیرنده تمامی گونهها و حوزههای شناخت و آگاهی در عامترین معنای خویش است.(همتی،1386)
مدیریت
استونر مدیریت را فرایند برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل کوششهای اعضای سازمان و استفاده از تمام منابع سازمان برای دستیابی به اهداف معین سازمانی تعریف کرده است. (قرائی مقدم 1382)
در این پژوهش منظور از مدیریت، مدیریت دانش میباشد به عبارت دیگر خلق دانش و بکار بستن اصول مدیریت دانش نظیر سرمایهگذاری بالا یرای دانش، استفاده از مدیران دانش، و استفاده از راه حلهای چندگانه و……
فرصت
به شرایط و موقعیتهایی اطلاق میگردد که میتواند به پیشرفت توسعه منجر گردد. به عبارت دیگر فرصت به موقعیتهایی اطلاق میشود که اولا قابل کنترل باشند ثانیا این موقعیتها پیامدهای مثبتی برای فرد به همراه داشته باشند. (علی احمدی،1382)
در این تحقیق منظور از فرصت: وجود نیروی جوان و مستعد در حوزه مدیریت، حمایت رهبر معظم انقلاب از تولید دانش بومی، پذیرش زیاد دانشگاهی در رشته مدیریت، سرمایهگذاری دولت در بخش تولید علم، سیاستهای دولتی وزارت علوم محرک تولید دانش، ارزشهای دینی اسلامی در ایران.
تهدید
تهدید به هر موقعیت غیرقابل کنترل با پیآمدهای منفی اطلاق میشود. به عبارت دیگر تهدید به موقعیتهای برونی و محیطی اطلاق میشود که میتواند به عنوان مانعی در برابر پیشرفت و توسعه قرار گیرند. (علی احمدی1382)
در این تحقیق منظور از تهدید موانع بیرونی است که بر فرایند تولید دانش تاثیر می گذارد نظیر تحریمهای بینالمللی و محدودیت در دسترسی به منابع مختلف،عدم همخوانی تئوریهای غربی با جهانبینی اسلامی.
موانع ذاتی تولید دانش
موانعی که ناشی از ویژگیها و خصایص پژوهشگر و موضوع پژوهش ناشی میشوند. این موانع میتوانند از وضعیت معرفتی، روحی و خلقی پژوهشگران ناشی شوند یا در اثر ویژگیهای درونی موضوع پژوهش باشند.
در این تحقیق این موانع شامل : تغیر رفتارو تغیرات مداوم در حوزه علوم انسانی، وجود موانع زیاد بوروکراسی در تحقیق و توسعه در علوم مدیریت در ایران، عدم ثبات رویه در رفتارهای انسانی در حوزه علوم انسانی میباشد.
واژه آمادگی جسمانی مفاهیم گسترده ای دارد و در نوشتار های مختلف به شکل های گوناگون تعریف شده است. به طور متداول، کیفیت و امکانات بدن انسان در تطابق با فعالیت های بدنی، آمادگی جسمانی خوانده می شود[5]. شرکت در فعالیت های بدنی منظم یکی از بهترین راه های بهبود سلامت عمومی از قبیل سلامت بدنی، روانی و سلامت هیجان است. فعالیت بدنی شاخص اولیه سلامت است که نقش حیاتی در افزایش آمادگی جسمانی و رفتارهای مرتبط با سلامت، طول عمر، بهبود کیفیت مرتبط با سلامت زندگی، افزایش مدیریت کنترل وزن وکاهش خطر مرگ و میر ناشی از بیماری است[6 [. هدف اصلی آمادگی جسمانی افزایش قابلیت های آمادگی عملی ورزشکاران و توسعه قابلیت های آنها تا بالاترین حد هنجارها است[7].
توانمندی ها و شایستگی های اجتماعی و هیجانی از عوامل تاثیر گذار بر کیفیت روابط اجتماعی و موفقیت در حوزه های گوناگون زندگی و حرفه ای به شمار می روند. خواستگاه این دسته از پژوهش ها، مفهوم هوش هیجانی است [8].
هوش هیجانی بعنوان عامل موفقیت در زندگی فردی، اجتماعی و حرفه ای شناخته شده است[9]. برادبری و گریوز(2005) بیان کردند کسانی که هوش هیجانی خود را به کار می گیرند با محیط اطراف خود سازگاری بیشتری دارند، اعتماد به نفس بالایی نشان می دهند و از توانایی های خود آگاهند. پژوهش ها نشان می دهد که این سازه (EIQ) موجب توسعه ارتباط سالم و کیفیت زندگی و شغلی مربیان ورزش می شود[10].
گفته می شود که شطرنج فعالیت بالقوه ی بی حد و حصری برای ذهن است. شطرنج، فعالیت های ذهنی که در طی عمر مورد استفاده قرار می گیرد را توسعه می دهد. تعدادی از فعالیت های شطرنج را می توانیم این طور نام ببریم: حل مسئله، تمرکز، تفکر، طراحی استراتژی، تحلیل، خلاقیت، ارزیابی و ترکیب. از شطرنج می توانیم بطور موثر بعنوان ابزاری برای آموزش حل مسئله و استدلال استفاده کنیم[11].
گلادیس در تحقیقق خود به این نتیجه رسید که رابطه مثبت بین فعالیت بدنی و هوش هیجانی وجود دارد[12]. از آنجایی که شطرنج یک نوع بازی است که کم تحرک بوده و بیشتر با قدرت تفکر و خلاقیت سر و کار دارد و کمتر به آیتم های آمادگی جسمانی می پردازد، دراینجا این پرسش مطرح می شود آیا اشخاصی که به این رشته ورزشی روی می آورند ممکن است از لحاظ بدنی دچار افت شوند و آمادگی جسمانی خود را فدای تقویت قدرت ذهنی و خلاقیت کنند یا خیر؟ ازسوی دیگر، این سوال نیز مطرح می شود که این افراد به دلیل شرایط این بازی و کمبود ارتباط با حریف، ازچه مقدار هوش هیجانی برخوردارند و آیا هوش هیجانی در این بازی تاثیر گذار است ؟ این تحقیق برآن است به مقایسه آمادگی جسمانی و هوش هیجانی در افراد شطرنج باز نخبه و مبتدی بپردازد تا از این طریق به وجود یا عدم وجود تفاوت آمادگی جسمانی و هوش هیجانی در این رشته پی ببرد.
1-3 ضرورت و اهمّیت تحقیق
واضح است که تربیت هم جنبه روانی دارد و هم جنبه جسمانی و این دو همچون بال های یک پرنده ای هستند که بدون یکی از آنها پرواز و رسیدن به اوج برایش امکان پذیر نمی باشد. در حقیقت پرورش روح و جسم جدا از همدیگر نمی باشند و وجود یکی پیش نیازی است برای دیگری، چنان که افلاطون می گوید: روح و جسم همچون دو اسب یک ارابه اند، مادامی که یکی از این دو بلنگد هرگز ارابه به مقصد نمی رسد.[5].
آنچه زیر بنای تمامی فعالیت های حرکتی انسان را تشکیل می دهد، میزان آمادگی جسمانی است. داشتن آمادگی جسمانی بالا نه تنها در انجام حرکات بنیادی ما را یاری می دهد، بلکه در یادگیری و اجرای بهتر مهارتهای ورزشی نیز موثر است[13]. آمادگی جسمانی جوانان، مساله ای بنیادی و حیاتی است که سلامت و تندرستی آنها را تضمین می-کند. تحقیقات نشان داده اند که، بین میزان آمادگی جسمانی دانش آموزان و سلامت ذهنی و عاطفی آنان رابطه مستقیمی برقرار است و همچنین بین میزان آمادگی جسمانی دانش آموزان و موفقیت و پیشرفت تحصیلی آنان همبستگی زیادی وجود دارد[14].
پیشرفت روانشناسی ورزش عمری 90سال دارد و با تلاش های تریپلت توام بوده است، اما فقط در دو دهه گذشته تاکید زیادی بر روی مولفه های روانی در ورزشکاران در تحقیقات آزمایشگاهی شده است و به عنوان یک تاثیر عمده بر اجرای ورزشی بطور میدانی مورد ارزیابی قرار می گیرد دلیلی وجود ندارد که رشد سریع مطالعات روانشناسی ورزش که در دهه 1970 شکوفا شد، در آینده نیز ادامه پیدا نکند، بنابراین منطقی است که فرض کنیم آینده روانشناسی ورزش روشن خواهد بود. زیرا توده مردم خواهان ورزش و برد آن هستند و به اهمیت روانشناسی در یاری رساندن به ورزشکاران در اجرای مهارت های ورزشی و کسب موفقیت پی برده اند، بدین لحاظ اهمیت اجتماعی و عملی این علم نمایان تر گشته است، این بدان معناست که مطالعه علمی روان شناسی ورزش لزوما بایستی در دانشگاه ها عملی گردد و به روان شناسان بیشتری به عنوان مشاورانی که در بالا بردن سطح اجرای مهارت های ورزشی ورزشکاران کمک می نمایند مورد نیاز می باشد[15]. در فرمول بندی جدید نقش عوامل موثر در ورزش، هوش هیجانی عامل تاثیر گذار مهمی شناخته شده و به دلیل بررسی های پراکنده ای در زمینه خرده آزمون های مرتبط با هوش هیجانی صورت گرفته است، ضرورت و اهمیت مطالعه کلی در این حیطه بسیار برجسته به نظر می رسد. روان شناسان ورزش در تحقیقات خود در مورد هوش هیجانی و مولفه های آن به نتایجی دست یافته اند، اما مطالعه و بررسی در خصوص میزان هوش هیجانی و زیر مولفه های آن بیشتر به منظور مطالعه توان پیش بینی هوش هیجانی در موفقیت تحصیلی در دانش آموزان و ارتباط آن با هوش شناختی بوده است[16].
آمادگی جسمانی جوانان، مساله ای بنیادی و حیاتی است که سلامت و تندرستی آنها را تضمین می-کند. تحقیقات نشان داده اند که، بین میزان آمادگی جسمانی دانش آموزان و سلامت ذهنی و عاطفی آنان رابطه مستقیمی برقرار است و همچنین بین میزان آمادگی جسمانی دانش آموزان و موفقیت و پیشرفت تحصیلی آنان همبستگی زیادی وجود دارد[14].
تحقیقات نشان داده رشته ورزشی شطرنج عملکرد تحصیلی را بهبود می بخشد[ 17]. برخی تحقیقات دیگر بیانگر این است که بین آمادگی جسمانی و پیشرفت تحصیلی[18] و بین هوش هیجانی با موفقیت ورزشی رابطه مثبت وجود دارد[8]. اما درباره رشته شطرنج و ارتباط یا تاثیر احتمالی میزان هوش هیجانی براین ورزش تحقیقی مشاهده نشده است. با انجام این تحقیق می توان به جایگاه هوش هیجانی در این رشته پی برد و با استفاده از نتایج آن در جهت آموزش بهتر این رشته و در نتیجه پیشرفت در آموزش آن و پیشرفت تحصیلی افرادی که به این رشته می پردازند، گام برداشت.
با توجه به این نکته ضروری است با انتخاب دو گروه از شطرنج بازان نخبه و مبتدی و مقایسه هوش هیجانی و آمادگی جسمانی آنان، به تفاوت های این دو مقوله در شطرنج بازان پی برد.
1-4 اهداف تحقیق
1-4-1 هدف کلّی
هدف کلی این تحقیق مقایسه متغیرهای آمادگی جسمانی وابسته به تندرستی و مولفه های هوش هیجانی شطرنج بازان نخبه و مبتدی می باشد.
1-4-2 اهداف اختصاصی
1 . مقایسه متغیرهای آمادگی جسمانی وابسته به تندرستی شطرنج بازان نخبه و مبتدی
1-5 فرضیّههای تحقیق
5 . بین مؤلفه های درون فردی شطرنج بازان نخبه و مبتدی تفاوت وجود دارد.
1-6 قلمرو تحقیق
1-6-1 قلمرو مکانی
قلمرو مکانی تحقیق شامل کلیه افرادی که در استان خراسان شمالی درهیئت های شطرنج به بازی شطرنج می پردازند.
1-6-2 قلمرو زمانی
تحقیق کنونی در بهمن ماه 1391 در جریان مسابقات قهرمانی شطرنج استان خراسان شمالی، بمناسبت دهه فجر، صورت گرفته است.
1-6-3 سن و جنس شرکت کنندگان
شرکت کنندگان های این تحقیق مردان 18تا 35 سال که به بازی شطرنج می پردازند، می باشند.
1-6-2 محدودیتهای تحقیق
1-7 تعریف واژه ها و مفاهیم
1-7-1 آمادگی جسمانی
تعریف نظری – آمادگی جسمانی به مجموعه ای از قابلیّت های انسان که پایه ای و بنیادی هستند، اطلاق می شود. این دسته از قابلیت ها، به خودی خود در انسان وجود دارند و آموزش پذیر نیستند، ولی در اثر تمرین بهبود می یابند. [19]. آمادگی جسمانی به مجموعه ای از قابلیّت انجام فعالیّت های بدنی متوسط تا سنگین بدون ایجاد خستگی و حفظ این قابلیّت در سرتا سر زندگی اطلاق می شود[7]. واژه آمادگی جسمانی مفاهیم گستردهای دارد و در نوشتارهای مختلف به شکلهای گوناگونی تعریف شده است به طور متداول، کیفیت و امکانات بدن انسان در تطابق با فعالیتهای بدنی، آمادگی جسمانی خوانده میشود [20].
تعریف عملیاتی- در این تحقیق منظور از آمادگی جسمانی مجموع 4 نمره کسب شده در فاکتورهای آمادگی قلبی تنفسی، استقامت عضلانی عضلات کمربند شانه ای، استقامت عضلات شکم، انعطاف پذیری عضلات کمر و همسترینگ می باشد.
1-7-2 آمادگی قلبی- تنفسی
نظری- عبارت است از توانایی دستگاه گردش خون(قلب) و دستگاه تنفس(ششها) برای سازگار شدن با یک فعالیت معین عمومی متوسط تا شدید از قبیل دویدن و شنا کردن گفته می شود که در هنگام فعالیت نیازهای غذایی(گلوکز) و تنفسی (اکسیژن) عضلات فعال را تامین کند و در هنگام بازگشت به حالت اولیه با سرعت بیشتری منابع از دست رفته را بازسازی نماید[21].
عملیاتی- در این تحقیق منظور از آمادگی قلبی تنفسی یعنی دویدن دو 1600 متر در کمترین زمان می باشد. که فرد شرکت کننده در آزمون باید 4 دور مسیر 400متری دور پیست دو و میدانی را طی کند و زمان سپری شده، رکورد وی محسوب می شود.
1-7-3- استقامت عضلانی
نظری- عبارت است از توانایی ادامه دادن به فعالیت جسمانی یا مقاومت در برابر خستگی عضلانی است[22]. یا توانایی یک عضله یا گروهی از عضلات برای تکرار انقباض عضلانی در مقابل یک نیرو یا نگه داشتن انقباض برای مدت زمان طولانی[23].
عملیاتی– در این تحقیق منظور از استقامت عضلانی، استقامت عضلات شکم و کمربند شانه ای می باشد. در استقامت عضلات شکم هر تعدادی که فرد بتواند ازحالی خوابیده به پشت برخاسته و آرنج های دست را به زانوهایش در حرکت درازونشست برساند و به حالت اول (درازکش پاها خم و دست ها برروی سینه به حالت ضربدر) برگردد، رکورد او محسوب می شود. دراستقامت عضلانی کمربند شانهای که با بارفیکس سنجیده می شود، فرد باید با دست های کشیده زیر میله با رفیکس قرارگیرد و سعی کند چانه خود را به میله برساند و سپس دوباره به جای خود برگردد.که در این حالت تعداد تکرارهای صحیح وی ثبت می گردد.
1-7-4- انعطاف پذیری
نظری- عبارت است از ایجاد وسعت دامنه حرکتی بیشتر حول مفصل از طریق کشیدن عضلات [24] یا توانایی حرکت آزادانه، بدون محدودیت و بدون درد در سرتاسر دامنه حرکتی یک مفصل یا گروهی از مفاصل[25].
عملیاتی- در تحقیق حاضر منظور از انعطاف پذیری، انعطاف پذیری عضلات همسترینگ و کمر می باشد. فرد باید در حالت نشسته کف پاها را به تخته انعطاف چسپانده و در حالیکه زانوها صاف هستند، با دست کشیده بر روی تخته به جلو خم شود و خط کش رابا دو دست تا ای که می تواند به سمت جلو پیش ببرد و در انتهای حرکت 2ثانیه مکث کند. مقدار جابجایی خط کش رکورد فرد محسوب می شود.
1-7-6- هوش هیجانی
نظری – یک دسته از توانایی های غیر شناختی که توانایی موفقیت فرد را در مقابله با فشارها و اقتضاهای محیطی افزایش می دهد[27].
عملیاتی – هوش هیجانی از لحاظ عملیاتی سازه ای است که براساس نمره فرد در پرسشنامه هوش هیجانی بار- اُن مشخص می گردد.
1-7-7 شطرنج باز نخبه
فردی است که در سطح شهرستان دارای مقام باشد و تجربه شرکت در مسابقات استانی و یا کشوری را داشته باشد ( در این تحقیق واژه نخبه مترادف با واژه ماهر است).
1-7-8 شطرنج باز مبتدی:
فردی است که به تازگی شطرنج را فرا گرفته و حداقل کلاس سطح مقدماتی شطرنج را گذرانده و دارای مقام در این رشته نباشد.
[1]– Bradberry and Grivaes
– Emotional intelligence quotient
-Triplet.