وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی جایگاه مداخلات شناختی در پروتکل توان‌بخشی بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد عودکننده – بهبود یابنده

اصلی پژوهش

 

شواهد قوی نشان می­دهد که ام اس یک بیماری خود ایمنی است که در آن آنتی‌بادی‌های فرد علیه میلین یا الیگو دندروسیت­های CNS عمل می­کند. آسیب به آکسون به علت دمیلینه شدن اتفاق می­افتد که ممکن است باعث ایجاد ناتوانی دائمی شود (کیگان و نوسورثی، 2002).

 

رائو و لئو(1991)، نقل می­کنند که در مراحل اولیۀ این بیماری اختلالات شناختی ممکن است به‌صورت خفیف وجود داشته باشد، ولی با پیشرفت بیماری در تعداد کمی از بیماران اختلالات شدید شناختی گزارش شده است. اختلالات موجود در ام اس به‌صورت یک کاهش هماهنگ در کل شناخت نیستند بلکه بیشتر حیطه­های حافظه، توجه، عملکرد اجرایی، سرعت پردازش را شامل می­شوند و این در حالی است که حیطه­های زبان و هوش کلامی کمتر درگیر می­شوند (رائو و همکاران،1991). مشکلات شناختی در نوع عودکننده – بهبود یابنده ام اس در مراحل اولیه پدیدار می­شود که بیشتر بر توجه، سرعت پردازش اطلاعات، حافظه، بازداری و مفهوم‌سازی تأثیر می­گذارد (دلویر و همکاران،2005). سایمیونی و همکاران (2007)، گزارش کردند که حافظۀ آسیب‌دیده با اضطراب، افسردگی، خستگی و سلامت و کیفیت زندگی مرتبط است. امروزه با پیشرفت درمان­های دارویی که طول عمر بیماران ام اس را بالا برده است پرداختن به مشکلات روان‌شناختی و شناختی برای بالا بردن کیفیت زندگی جایگاه پیدا می­کند.

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

پروژه دانشگاهی

 

 

افراد مبتلا به ام‌اس که مشکلات شناختی را تجربه کرده­اند باید مورد ارزیابی عصب‌شناختی قرار گیرند. این می­تواند به ارزیابی علل مشکلات شناختی (واکنش روانی یا ارگانیک)، کمک کند تا راه­های مناسب جهت کاهش نتایج این آسیب­ها به فرد ارائه گردد (گلدینگ و هنز، 2012). در حال حاضر ابزار ارزیابی عملکرد شناختی افراد مبتلا به ام‌اس (MACFIMS) به زبان فارسی هنجاریابی شده است (اسحاقی و همکاران،2012).

 

با توجه به اینکه اغلب مطالعات انجام شده به روش کمی صورت گرفته است و همچنین به دلیل اهمیت درک و شناخت متخصصین از شکایات این بیماران در برنامه­های توان‌بخشی، مطالعه حاضر به روش کیفی طراحی و اجرا گردیده است. در این پژوهش از روش مصاحبه عمیق استفاده شد. این ابزار، ارزیابی عمیق­تر ادراک­ها، نگرش­ها، علایق و آرزوهای آزمودنی­ها را امکان‌پذیر می­سازد. از سوی دیگر مصاحبه ابزاری است که امکان بررسی موضوع­های پیچیده، پیگیری پاسخ­ها یا پیدا کردن علل آن و اطمینان یافتن از درک سؤال از سوی آزمودنی را فراهم می­سازد. ازاین‌رو نسبت به روش کمی و استفاده از ابزارهایی همچون پرسشنامه که تنها به پاسخ­های سطحی آزمودنی­ها وابسته است، از طریق روش کیفی، می­توان اطلاعات پرمایه‌تر و عمیق­تری به دست آورد. از امتیازات مهم مطالعۀ کیفی قابلیت تولید فرضیات متعدد می­باشد. همان‌طور که در این پژوهش نیز آمده است در بخش پیشنهاد‌ها در غالب پیشنهاد به این فرضیات اشاره شده است. مسئلۀ مهم برای تأیید این فرضیات طراحی و انجام مطالعات کمی چندمرکزی با حجم نمونۀ بیشتر می­باشد.

 

1-3 ضرورت و اهمیت انجام پژوهش

 

متأسفانه بیماری ام اس در کشور ما هم رو به رشد است و در طول دهۀ گذشته تعداد بیماران افزایش یافته است (صحرائیان و همکاران، 2010). ازاین‌رو بیماران مبتلا ممکن است در آینده نیاز به توان‌بخشی شناختی داشته باشند. در بیماری اسکلروز متعدد که دارای علائم وسیع و تابلوهای کلینیکی متفاوت است، هر بار عود بر میزان ناتوانی بیمار می­افزاید و به‌تدریج باعث محدودیت شدید می­­­­­­­­شود. یکی از بهترین راه­ها برای کاهش میزان ناتوانی توان‌بخشی است. استفاده از برنامه­های توان‌بخشی در هر بیمار بر اساس نوع عوارض متفاوت است و باید برای هر بیمار برنامه­ای خاص در نظر گرفت. لازم است برای نیل به این هدف میزان ناتوانی ایجاد شده در هر زمان، از طریق ارزیابی­های مکرر از بیمار، تعیین شود، این اقدامات، بلافاصله پس از درمان دارویی مرحله حاد بیماری شروع می­شود، بنابراین توان‌بخشی یک جزء جدانشدنی از طرح درمان در بیماران ام اس است (عظیمیان، 1379).  چون  در جریان بررسی­های کتابخانه­ای و میدانی، پروتکل ارزیابی و توان‌بخشی جامعی که دربردارنده ابعاد مختلف بیماری باشد، یافت نشد، بنابراین انجام پژوهشی  برای  شناسایی و اولویت‌بندی مداخلات درمانی مؤلفه­های شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی در توان‌بخشی بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد عودکننده – بهبود یابنده  ضروری و مهم به نظر می­رسد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

1-4 اهداف پژوهش (هدف کلی و اهداف ویژه)

 

1-4-1 هدف کلی:

 

بررسی جایگاه مداخلات شناختی در پروتکل توان‌بخشی بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد عودکننده – بهبود یابنده.

 

1-4-2 اهداف ویژه:

 

    1. شناسایی مؤلفه­های شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی در بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد عودکننده – بهبود یابنده.

 

    1. اولویت­بندی مؤلفه­های شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی در بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد عودکننده – بهبود یابنده.

 

    1. شناسایی مؤلفه­های شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی در بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد عودکننده – بهبود یابنده که لازم است در پروتکل توان‌بخشی مدنظر قرار گیرند.

 

  1. اولویت­بندی مؤلفه­های شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی در بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد عودکننده – بهبود یابنده در طراحی پروتکل توان‌بخشی.

 

 1-5 سؤالات پژوهش

 

    1. مؤلفه­های شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی در بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد عودکننده – بهبود یابنده کدامند؟

 

    1. اولویت مؤلفه­های شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی در بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد عودکننده – بهبود یابنده به چه ترتیب است؟

 

  1. مؤلفه­های شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی در بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد عودکننده – بهبود یابنده که لازم است در پروتکل توان‌بخشی مدنظر قرار گیرند، کدامند؟

 

اولویت‌بندی مؤلفه­های شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی در بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد عودکننده – بهبود یابنده در طراحی پروتکل توان‌بخشی چگونه است؟

بررسی رابطه بلوغ عاطفی و خود­شناسی در دانش­آموزان مدارس دولتی و نمونه دولتی

ارتباط مؤثر با دیگران تلقی می­شود (باتلر و وامپلر، 1999). باتلر وامپلر (1999) طی پژوهشی به این نتیجه دست یافتند که آموزش مهارت­های ارتباط به پیشرفت­های چشمگیری در ارتباط افراد با یکدیگر می­شود و هم­چنین میزان خود­شناسی را نیز افزایش می­دهد.

 

موسوی و قربانی (1385) طی پژوهشی که روی 151 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین خود­شناسی و آسیب­های روان­شناختی همبستگی منفی وجود دارد. با توجه به نقش تسهیل­گر فرآیند خودشناسی در همسانی درونی، ویژگی خود نظم­دهنده­ی آن (هیگنز، 1996)، و تأثیر آن در بهزیستی روانی (قربانی و همکاران، 2003)، می­توان پیش­بینی کرد، هر چه میزان خود­شناسی بالاتر باشد، همسانی درونی بیشتر و مشکلات روان­شناختی کم­تر است. نتایج پژوهش­های اخیر حاکی از آن است که شدت و وضوح خودآگاهی در تعامل با ماهیت افکار، عواطف و باورها به ویژه احساس نومیدی و نیز ارزشی که فرد برای خود به عنوان یکی از اعضای اجتماع قائل است، می­تواند به انحای مختلف بر بهداشت روانی فرد تأثیر بگذارد (سیمون و هارتر، 1998).

 

فهم ذهن دیگران و خودآگاهی (آگاهی بر حالات ذهنی خود) به موازات یکدیگر پیش می­رود، دانش در مورد ذهن خود به دانش در مورد ذهن دیگران مربوط است (گوپنیک، 1993). از این رو، آنان که شناخت گسترده­تر و عمیق­تری از خود دارند، دیگران را نیز بهتر می­توانند درک کنند و پیش­بینی دقیق­تری از افکار خود و سایرین خواهند داشت و بدین ترتیب مشکلات کم­تری را در ر­ابط بین فردی با دیگران تجربه خواهند کرد.

 

با توجه به این که متغیرهای بلوغ عاطفی و خود­شناسی در زندگی فرد از اهمیت به سزایی برخوردار است اما در ادبیات پژوهشی به این متغیرها و رابطه­ی آن­ها با هم توجه زیادی نشده و تحقیقاتی که در این زمینه، چه در داخل و چه در خارج صورت گرفته محدود می­باشد. بنابراین، در این پژو­هش مسئله اصلی بررسی رابطه بین بلوغ عاطفی و خود­شناسی در دانش­آموزان مدارس دولتی و نمونه ­دولتی می­باشد؛ و ما می­خواهیم بدانیم که آیا بین متغیرهای بلوغ عاطفی و خود­شناسی در بین دانش­آموزان رابطه وجود دارد یا نه؟

 

13 دلایل توجیهی و ضرورت انجام تحقیق

 

دوران بلوغ یکی از مهم­ترین دوران­های زندگی است. در این دوره بزرگ­ترین تغییرات فیزیولوژی و روانی در فرد ایجاد می­شود و شناخت این تحولات و تغییرات در رفتار و کردار نوجوانان بسیار ارزشمند است.

 

دانش­آموزان از مهم­ترین اقشار جامعه و جزء روشن­فکران آن محسوب می­شوند که نگرش و عملکرد آن­ها در کل جامعه تأثیر دارد. هر چه این قشر از نظر رفتاری، عملکردی و شناختی پویاتر و انعطاف پذیرتر باشند، به همان اندازه جامعه در دست­یابی به اهداف و پیشرفت موفق­تر خواهد بود. با وجود آن که همواره پرسش­هایی بنیادین در باب ماهیت ذهن انسان و توانایی وی در شناخت خود مطرح بوده است، اما مفهوم خودشناسی تا­کنون جایگاه اصلی خود را در روان­شناسی به عنوان موضو­عی عمده و اساسی به دست نیاورده است.

 

ارتباط خود­شناسی با زمینه­های پژوهشی مختلف از جمله سنت روان پویشی، پژوهش­های شخصیت که در آن صفات شخصیتی به واسطه پرسشنامه­های خود سنجی ارزیابی می­شوند و پژوهش­های روان­شناسی اجتماعی در زمینه ماهیت خود پنداشت قابل تأمل است (ویلسون و دان،2004). هم­چنین بلوغ عاطفی با بسیاری از جنبه­های زندگی فرد ارتباط دارد. پس با توجه به اهمیت بلوغ عاطفی و خود­شناسی در زندگی انسان، نتایج این پژوهش می­تواند در زمینه­های بهداشت و سلامت روان مورد استفاده قرار گیرد و از اهمیت به سزایی برخوردار است. هم­چنین، نتایج این پژوهش در زمینه­های برنامه­ ریزی تحصیلی در مدارس نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. از جمله ضرورت­های دیگر این پژوهش انجام تحقیقات کم در زمینه موضوع پژوهش می‌باشد؛ و انجام این تحقیق از بُعد افزایشی در ارتقای پژوهش­های مربوط به سلامت روان دانش­آموزان اهمیت به سزایی دارد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

دانلود مقالات

 

 

1-4 اهداف تحقیق

 

141 اهداف کلی

 

    • بررسی رابطه­ی بلوغ عاطفی و خود­شناسی در دانش­آموزان مدارس دولتی و نمونه دولتی.

 

    • مقایسه بلوغ عاطفی و خودشناسی در دانش­آموزان مدارس دولتی و نمونه دولتی.

 

  • پیش بینی میزان خودشناسی دانش­آموزان براساس مؤلفه­های بلوغ عاطفی.

 

142 اهداف جزئی

 

تعیین رابطه بین بلوغ عاطفی و خود­شناسی در دانش­آموزان.
تعیین رابطه بین مؤلفه­های بلوغ عاطفی و خود­شناسی در دانش­آموزان.
تعیین رابطه بین بلوغ عاطفی و مؤلفه­های خود­شناسی در دانش­آموزان.
تعیین تفاوت بین بلوغ عاطفی و خود­شناسی در دانش­آموزان مدارس دولتی و نمونه دولتی.
تعیین تفاوت بین بلوغ عاطفی و خود­شناسی در دانش­آموزان دختر و پسر.
تعیین تفاوت بین مؤلفه­های بلوغ عاطفی در دانش­آموزان دختر و پسر.
تعیین تفاوت بین مؤلفه­های خود­شناسی در دانش­آموزان دختر و پسر.
تعیین تفاوت بین بلوغ عاطفی و خود­شناسی در دانش­آموزان پایه دوم و سوم تحصیلی.
تعیین توان مؤلفه­های بلوغ عاطفی در پیش بینی میزان خود­شناسی دانش­آموزان.
تعیین توان مؤلفه­های بلوغ عاطفی در پیش بینی میزان هر یک از مؤلفه­های خود­شناسی در دانش­آموزان.

 

15 فرضیه­های تحقیق

 

بین بلوغ عاطفی و خود­شناسی دانش­آموزان رابطه معنی­داری وجود دارد.
بین مؤلفه­های بلوغ عاطفی و خود­شناسی دانش­آموزان رابطه معنی­داری وجود دارد.
بین بلوغ عاطفی و مؤلفه­های خود­شناسی دانش­آموزان رابطه معنی­داری وجود دارد.

 

بین بلوغ عاطفی و خود­شناسی دانش­آموزان مدارس دولتی و نمونه ­دولتی تفاوت وجود دارد.
بین بلوغ عاطفی و خود­شناسی دانش­آموزان دختر و پسر تفاوت وجود دارد.
بین مؤلفه­های بلوغ عاطفی در دانش­آموزان دختر و پسر تفاوت وجود دارد.
بین مؤلفه­های خود­شناسی در دانش­آموزان دختر و پسر تفاوت وجود دارد.
بین بلوغ عاطفی و خود­شناسی در دانش­آموزان پایه دوم و سوم تحصیلی تفاوت وجود دارد.
مؤلفه­های بلوغ عاطفی میزان خودشناسی دانش­آموزان را پیش­بینی می­کند.
مؤلفه­های بلوغ عاطفی میزان هر یک از مؤلفه­های خود­شناسی در دانش­آموزان را پیش­بینی می­کند.

 

16 متغیرهای تحقیق

 

بلوغ عاطفی

 

خودشناسی

 

17 تعریف مفهومی متغیرها

 

– بلوغ عاطفی: بلوغ عاطفی جریانی است که طی آن شخصیت فرد دایماً برای احراز بیش از پیش سلامت عاطفی، از لحاظ روانی و فردی می­کوشد. مفهوم رفتار عاطفی در هر سطحی، حاصل رشد طبیعی عاطفی است (والتری، دی و اسمیت سون، 1974).

 

– خودشناسی: خود­شناسی عبارت است از آگاهی لحظه به لحظه فرد نسبت به حالات روان­شناختی و توان تمایز نهادن و تحلیل محتوای تجارب کنونی و نیز پردازش شناختی فعال درباره­ی خود و معطوف به رویدادهای گذشته است که نتیجه آن ایجاد دید وسیع­تر برای هدایت رفتار و تشکیل طرحواره­های فردی پیچیده­تر و کامل­تر است (طهماسب، 1384).

 

1-8 تعریف عملیاتی متغیرها

 

     بلوغ عاطفی: در این مطالعه میزان بلوغ عاطفی افراد مورد مطالعه نمره­ای است که در پرسش­نامه مقیاس بلوغ عاطفی سینک و بهارگاوا، به دست آورده­اند.

 

خود­شناسی: در این مطالعه میزان خود­شناسی افراد مورد مطالعه نمره­ای است که در پرسش­نامه خود­شناسی رضاخانی، به دست آورده­اند.

 

     در دهه­های اخیر پژوهشگران متعدد به خصوص در خارج از کشور به متغیر بلوغ عاطفی و متغیرهای مرتبط با آن پرداخته­اند و ضرورت افزایش این متغیر را مطرح کرده­اند. از آن جایی که این متغیر، یک متغیر مهم در روان­شناسی است و می­تواند با بسیاری از متغیرهای دیگر مرتبط باشد، ما در این پژوهش تلاش خواهیم کرد که ضمن اشاره به مبانی نظری متغیر بلوغ عاطفی و متغیرهای مرتبط با آن (خود­شناسی) به سوابق پژوهشی انجام شده در داخل و خارج از کشور نیز اشاره کنیم تا بتوانیم در پایان راه­کارهای نظری و عملی مؤثری برای افزایش آن ارائه دهیم.

بررسی کیفیت زندگی، کیفیت رابطه زناشویی و روابط والد – فرزند در مصروعین بالغ

صرع نوعی بیماری عصبی مزمن و نمایانگر اختلال زودگذر در عملکرد مغز است که با تخلیه نابجا و سریع نورون ها در مغز مشخص می گردد. به دلیل ماهیت غیر قابل پیش بینی حملات صرع، ابتلاء به این بیماری چالش منحصر به فردی برای بیمار و خانواده وی به شمار رفته و مبتلایان پیامدهای اجتماعی متعددی را در ابعاد زندگی اجتماعی خود تجربه می کنند. پژوهش ها نشان می دهند که بیماران مصروع سطح پایین تری از تحصیلات، درآمد خانوادگی و وضعیت سلامتی در مقایسه با جمعیت سالم دارند. در واقع، برای بسیاری از بیماران مبتلا به صرع، ماهیت اجتماعی بیماری آنها یک معضل محسوب می شود. مطالعه ای بیان می دارد که ٢۵ درصد از افراد بالغ مبتلا به صرع نوعی از یک برچسب اجتماعی را در نتیجه بیماری خود تجربه می کنند (بندستورا، کامفیلد و کامفیلد، 2008). بیماران مبتلا به صرع، به دلیل داشتن ادراک از خود منفی، تمایل زیادی به نسبت دادن شکست ها به ناکارآمدی خود دارند، شکست هایی که بعضاً ناشی از تبعات دارا بودن یک بیماری نورولوژیک است و این حس ناکارآمدی و درماندگی را به سایر تجارب خود نیز منتقل نموده و عملاً بسیاری از فرصت های عملکرد موثر را از خود می گیرند و به جای حل صحیح مسأله به انزوا و درماندگی روی می آورند. صرع، باورها و نگرش های زیربنایی ناکارآمدی ایجاد می کند که مهارت های سازگاری و توانایی مقابله با مشکلات خاص یک بیماری مزمن را تحت تأثیر قرار می دهد. بیمار مصروع، باورها و نگرش هایی در مورد خود شکل می دهد که از عقاید یک فرد عادی متفاوت است و این نگرش ها به وسیله تجارب منفی مربوط به ابتلاء به صرع تقویت شده و منجر به سطوح بالای افسردگی و اضطراب مزمن می شود (صالح زاده، 1390). به عبارتی، این بیماران در معرض طیف وسیعی از اختلالات روانی شامل اضطراب، اختلالات شخصیتی و سایکوز قرار دارند (پاولی، استیفان، 2009). بدین ترتیب ابتلاء به صرع، کیفیت زندگی وابسته به سلامتی را در فردِ مبتلا مورد تهدید قرار داده و بررسی سطوح کیفیت زندگی را در این بیماران آشکار می سازد (منتظری و همکاران، 1389).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

بطور کلی 40 درصد از بیماران مصروع، مبتلا به اختلال روانپزشکی همراه هستند که یکی از علل آن مواجه شدن فرد با استرس ناشی از بیماری است (بیرقی، 1391). همچنین روابط بین فردی ضعیف و سبک های ارتباطی غلط (اغلب پرخاشگر یا منفعل) منجر به طرد شدن از سوی دیگران و افزایش انزوای اجتماعی، خلق منفی و تقویت ادراک از خود منفی بیماران است (صالح زاده،1390). صلاحیت اجتماعی نامطلوب (آلمان، 2014؛ و محولاتی، 1391) می تواند علت و نیز معلول این موضوع باشد. در واقع، سازگاری و صلاحیت اجتماعی ضعیف در این بیماران ناشی از عملکرد خانواده، عوارض نامطلوب دارو درمانی، شدت علائم و خیالبافی های نادرست کودک و والدین درباره ماهیت این اختلال است. به عبارت دیگر صرع تجربه استرس زایی است که تکامل و سازگاری فرد را تحت تأثیر قرار می دهد (مظاهری، 1388). در زمینه عملکرد خانواده می توان به اشتباهاتی اشاره کرد که تقریباً همیشه در تربیت کودک مصروع تکرار می شود؛ گاه پرستاری مبالغه آمیز و اتکاء زیاده از حد کودک به والدین و گاه برخورد خشن و تنبیهی با کودک. این رفتارهای متضاد والدین مرتباً تکرار می شود و کودک که از لحاظ جسمی و روانی ضعیف است نمی تواند با این تعارضات بیرونی مقابله و آنها را حل کند؛ نتیجه این فرایند اختلال رفتاری است (مقدسی،1380).

 

بکارگیری این یافته ها برای مصروعین مشکل آفرین است؛ به عبارت دیگر این افراد در امر تشکیل خانواده، اداره خانواده و مدیریت روابط خود با مشکلاتی روبرو هستند. از طرف دیگر، حمایت خانوادگی بر روند درمان، چرخه معیوب اختلالات روانپزشکی همراه و مقاومت به داروها در بیماران اثر می گذارد. متأسفانه ناآگاهی و باورهای غلط درباره صرع حتی در بین خانواده اصلی این بیماران شایع است. میزان اطلاعات محدود خانواده بر کیفیت زندگی، حمایت اجتماعی ادراک شده و سازگاری اجتماعی بیماران موثر است. طبق مطالعات، حمایت والدین پیش بینی کننده مثبتی برای سازگاری زناشویی در بین مصروعین است. حمایت بر روابط زناشویی مخصوصاً در شروع آن اثرگذار است. از طرفی بیماران مصروع حمایت اجتماعی پایین تری را گزارش می کنند، و همچنین نتایج تحقیقات نشان دهنده سازگاری زناشویی پایین در بین این بیماران است (چن، 2013). به نظر می رسد رابطه بین حمایت و سازگاری متقابل باشد. لذا حمایت اجتماعی از ازدواج بر سازگاری با صرع تأثیر مثبتی دارد (الیوت، 2011). نتایج پژوهش ها نشان می دهد هنگامی که همسران احساس امنیت عاطفی می نمایند، عملکرد ارتباطی آنان تقویت شده و رضایت زناشویی آنان افزایش می یابد. کیفیت رابطه زناشویی منعکس کننده ارزیابی کلی فرد از رابطه است (کرولی، 2006). اختلالات جنسی نیز می تواند بر سازگاری زناشویی موثر باشد. مبتلایان به صرع لوب گیجگاهی، با وجود داشتن میل جنسی زیاد، از لحاظ جنسی ناتوان اند (مقدسی، 1380). حرکات تکرار شونده غیرارادی جنسی حین یا بلافاصله بعد از حمله تشنجی که بیشتر به صورت حرکات خود ارضایی یا صحبت های جنسی است (با منشأ لوب پیشانی) نیز در این بیماران وجود دارد. از سویی فعالیت زناشویی (به ویژه تنفس های شدید حین روابط زناشویی) نیز احتمال تشنج را افزایش می دهد که می تواند منجر به کاهش میل جنسی در زنان و مردان مصروع شود (نبوی، 1389). پس با توجه به حمایت اجتماعی کمتر، افسردگی بیشتر و وجود اختلالات جنسی در مبتلایان؛ سازگاری زناشویی پایین تر در این بیماران قابل انتظار است (چن، 2013 ). در خانواده، رضایت زناشویی یکی از مهمترین عوامل پیشرفت و دستیابی به اهداف زندگی و تحت تأثیر ثبات عاطفی زوجین است. رضایت از زندگی زناشویی سهم عمده ای در تداوم زندگی و تربیت نسل بعدی دارد (به نقل از فاتحی زاده و احمدی، 1384). بدون شک، خانواده یکی از محوری ترین محیط های تربیتی است که در حفظ سلامت روانی، اجتماعی و جسمانی فرد نقشی بسزا دارد. شرایط روانی خانواده مانند روابط عاطفی والدین نسبت به فرزندان در ایجاد سازگاری و سلامت روانی، رشد مهارت های اجتماعی و پیشرفت و موفقیت تحصیلی و شغلی فرزندان نقش تسهیل کننده یا بازدارنده دارد (کرامتی، مرادی، کاوه، 1384). طبق نظر رابین اسکینر، مادری که از رفتار مناسب مادرانه بهره نبرده است و یا پدری که در حد رضایت بخشی در حقش پدری نشده باشد، وقتی قرار است به ایفای نقشی بپردازدکه برای آن هیچ سرمشق درونی در اختیار ندارد؛ رفتار نامناسب و ناهمخوانی خواهد داشت (گلدنبرگ وگلدنبرگ ،1389، ترجمه حسین شاهی برواتی و همکاران). از سویی، والدینی که به دلایل مختلف دچار تنیدگی هستند، می توانند تسهیل کننده و یا گسترش دهنده مشکلات رفتاری کودکان خود باشند (مصطفوی و همکاران، 1391). به طورکلی، والدینی که در ارتباطات خود متزلزل، فاقد اطمینان خاطر و بی ثباتند، در نحوه تربیت فرزندان با یکدیگر توافق ندارند، از الگوهای فرزندپروری مبتنی بر طرد، حمایت افراطی با اغماض یا تسلط، انضباط دوگانه، سستی موازین اخلاقی، کمال جویی های غیرمنطقی و عصبانیت و بی ثباتی عاطفی استفاده می کنند، رفتارهای نوروتیک را در کودکان تثبیت می کنند و سبب می شوند که کودکان از نظر هیجانی و عاطفی نیازمندتر شده و در چنین شرایطی از حس اعتماد و امنیت که اساس تحول هیجانی سالم محسوب می شوند، ناکام بمانند. تحقیقات بر روی سازگاری کودکانی که والدین آنها دچار درد مزمن بودند، نشان دادند کودکان این گروه از والدین، مشکلات رفتاری بیشتر و شایستگی اجتماعی کمتری دارند (خدایاری فرد، 1382). در نهایت باید توجه داشت که مشکلات رفتاری کودکان با تنیدگی مادران و تنیدگی موجود در روابط زناشویی (کیدرون، لندرث، 2010)، افسردگی (فورهندو همکاران، 1982؛ به نقل از مصطفوی و همکاران، 1391)، اضطراب (فانتزوو همکاران، 2006) و کناره گیری که همگی در زندگی بیماران مبتلا به صرع به وفور دیده می شود.

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

 

بنابراین با توجه به مهارت های اجتماعی ضعیف (مظاهری، 1388)، وجود اختلالات روانپزشکی (نجفی، 1389)، اختلافات زناشویی بیشتر (چن و همکاران، 2013)، سلامت روان نامناسب خانواده مصروعین (صفوی، 1389) و تقابل و تعامل این عوال با کیفیت زندگی فرد مصروع و خانواده اش و باتوجه به اینکه شرم و خجالت مداوم (به دلیل داشتن بیمار مصروع در خانواده) بر پویایی ها و الگوهای ارتباطی بین اعضای خانواده تأثیر گذار است، به نظر می رسد صرع به عنوان یک بیماری مزمن دارای تأثیرات اقتصادی-اجتماعی زیادی بر فرد مبتلا و خانواده اوست و روابط فرد مبتلا را تحت تأثیر قرار می دهد. در این پژوهش بر آنیم تا تأثیرات صرع را بر کیفیت زندگی، کیفیت روابط

عکس مرتبط با اقتصاد

 

با همسر و کیفیت روابط با فرزند بررسی کنیم.

پایان نامه های دانشگاهی

 

 

مدل مفروض درباره روابط بین متغیرهای پژوهش در شکل زیر ارائه گردیده است.

 

1-3 اهمیّت پژوهش

 

انجمن صرع ایران ادعا می کند که در ایران هر ساله بیش از 30 هزار نفر، دچار صرع می شوند (مسرور و همکاران ،1390). با توجه به گستردگی روزافزون این بیماری، باید تمامی ابعاد زندگی این افراد بررسی شده و زمینه بهبود شرایط زندگی را برای ایشان فراهم نمائیم.

 

کیفیت زندگی یکی از نگرانی های عمده برای متخصصان بهداشت است. ارزیابی کیفیت زندگی کمک می کند تا مشکلات بیماران به طور بنیادی تر مورد توجه قرار گرفته و روش های درمانی مورد تجدیدنظر قرار گیرند (مرکوریس و همکاران، 2009). به عبارت بهتر، دستیابی به اطلاعات کیفیت زندگی نه تنها راه گشای درمان های مؤثرتر و پیشرفت های آینده است، بلکه در ارتقای برنامه های حمایتی و اقدامات توانبخشی بسیار مؤثر است.

 

همچنین درون هر خانواده روابطی وجود دارد که درک آنها به درک مشکلات خانواده می انجامد (افقری، 1391). در واقع، خانواده یکی از محوری ترین محیط های تربیتی است که در حفظ سلامت روانی، اجتماعی و جسمانی فرد نقشی بسزا دارد. شرایط روانی خانواده مانند روابط عاطفی والدین نسبت به فرزندان، فرزندان نسبت به یکدیگر، و والدین نسبت بهم در ایجاد سازگاری و سلامت روانی، رشد مهارت های اجتماعی و پیشرفت و موفقیت تحصیلی و شغلی فرزندان نقش تسهیل کننده یا بازدارنده دارد. در این سامانه تربیتی والدین نقش اساسی و سرنوشت سازی در زندگی فرزندانشان دارند (کرامتی، مرادی، کاوه، 1384).

 

وقتی ازدواجی تیره می شود تنها زن و شوهر نیستند که آسیب می بینند، بلکه فرزندان آنها هم در این رهگذر آسیب می بینند. این کودکان در مقایسه با سایر همسالان خود، از افسردگی و رفتارهای مسأله دار بیشتری رنج می برند و عملکرد درسی شان در مدرسه ضعیف تر می شود. لذا با شناسایی عوامل خطرزا در زندگی زناشویی می توان آینده روشنی را برای خانواده و در نهایت برای جامعه رقم زد.

 

1-4 اهداف پژوهش

 

1- بررسی رابطه بین سن ابتلاء به صرع و روابط عمومی با همسر در افراد مبتلا به صرع

 

2- بررسی رابطه بین سن ابتلاء به صرع و روابط خصوصی با همسر در افراد مبتلا به صرع

 

3- بررسی رابطه بین روابط عمومی با همسر و رابطه مثبت با فرزند در افراد مبتلا به صرع

 

4- بررسی رابطه بین روابط عمومی با همسر و تعارض با فرزند در افراد مبتلا به صرع

 

5- بررسی رابطه بین روابط عمومی با همسر و وابستگی به فرزند در افراد مبتلا به صرع

 

6- بررسی رابطه بین روابط عمومی با همسر و روابط خصوصی با همسر در افراد مبتلا به صرع

 

7- بررسی رابطه بین روابط عمومی با همسر و کیفیت زندگی در افراد مبتلا به صرع

 

8- بررسی رابطه بین روابط خصوصی با همسر و کیفیت زندگی در افراد مبتلا به صرع

 

9- بررسی رابطه بین رابطه مثبت با فرزند و کیفیت زندگی در افراد مبتلا به صرع

 

10- بررسی رابطه بین رابطه مثبت با فرزند و تعارض با فرزند در افراد مبتلا به صرع

 

11- بررسی رابطه بین رابطه مثبت با فرزند و وابستگی به فرزند در افراد مبتلا به صرع

 

12- بررسی رابطه بین وابستگی به فرزند و کیفیت زندگی در افراد مبتلا به صرع

 

13- بررسی رابطه بین تعارض با فرزند و کیفیت زندگی در افراد مبتلا به صرع

 

14- بررسی مدل ساختاری رابطه بین سن ابتلاء به صرع، روابط عمومی با همسر، روابط خصوصی با همسر، رابطه مثبت با فرزند، تعارض با فرزند، وابستگی به فرزند و کیفیت زندگی، در افراد مبتلا به صرع

 

1-5 فرضیات پژوهش

 

فرضیه 1- بین سن ابتلاء به صرع و روابط عمومی با همسر در افراد مبتلا به صرع، رابطه‌ معنادار وجود دارد.

 

فرضیه 2- بین سن ابتلاء به صرع و روابط خصوصی با همسر در افراد مبتلا به صرع، رابطه‌ معنادار وجود دارد.

 

فرضیه 3- بین روابط عمومی با همسر و رابطه مثبت با فرزند، در افراد مبتلا به صرع، رابطه معنادار وجود دارد.

 

فرضیه 4- بین روابط عمومی با همسر و تعارض با فرزند، در افراد مبتلا به صرع، رابطه‌ معنادار وجود دارد.

 

فرضیه 5- بین روابط عمومی با همسر و وابستگی به فرزند، در افراد مبتلا به صرع، رابطه‌ معنادار وجود دارد.

 

فرضیه 6- بین روابط عمومی با همسر و روابط خصوصی با همسر، در افراد مبتلا به صرع، رابطه‌ معنادار وجود دارد.

 

فرضیه 7- بین روابط عمومی با همسر و کیفیت زندگی، در افراد مبتلا به صرع، رابطه‌ معنادار وجود دارد.

 

فرضیه 8- بین روابط خصوصی با همسر و کیفیت زندگی، در افراد مبتلا به صرع، رابطه‌ معنادار وجود دارد.

 

فرضیه 9- بین رابطه مثبت با فرزند و کیفیت زندگی، در افراد مبتلا به صرع، رابطه‌ معنادار وجود دارد.

 

فرضیه 10- بین رابطه مثبت با فرزند و تعارض با فرزند، در افراد مبتلا به صرع، رابطه‌ معنادار وجود دارد.

 

فرضیه 11- بین رابطه مثبت با فرزند و وابستگی به فرزند، در افراد مبتلا به صرع، رابطه‌ معنادار وجود دارد.

 

فرضیه 12- بین وابستگی به فرزند و کیفیت زندگی، در افراد مبتلا به صرع، رابطه‌ معنادار وجود دارد.

 

فرضیه 13- بین تعارض با فرزند و کیفیت زندگی، در افراد مبتلا به صرع، رابطه‌ معنادار وجود دارد.

 

 

بررسی میزان برخورداری مفاهیم آموزشی شهروندی در کتاب های تعلیمات اجتماعی دورۀ دبستان

نظام تعلیم و تربیت در هر جامعه ای یک عامل پایه و بنیادی است که وظیفه آموزش و پرورش آن جامعه را برعهده دارد و پیشرفت هر جامعه به میزان موفقیت برنامه ریزی های آموزش و پرورش آن جامعه بستگی دارد و اهمیت آن تا بدان جاست که برای آموزش و پرورش قرن بیست و یکم تقویت و تمرین روحیه دموکراسی و مردم سالاری در کلاس درس و برداشتن دیوارهای مدارس برای اجتماعی بار آمدن دانش آموزان لازم و ضروری لحاظ می شود(صانعی، 1380)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

آموزش شهروندی دانش آموزان را به مهارت هایی همچون رشد اعتماد به بیان عقاید شخصی، رشد مهارت های تشخیص دیدگاه ها، تجارب شخصی و گروهی رشد مهارت های تفکر انتقادی در مباحث، رشد مهارت های همکاری و حل تعارض اعتماد به نیروی خلاقیت، رشد مهارت های مشارکت دموکراتیک و به دست آوردن تجربه از عمل برای تغییر مجهز می کند(کلوگ و فولدن، 2002)

 

برنامه های تربیت شهروندی به یکی از دو شکل زیر ارائه می شود:

 

    • آموزش مستقیم تربیت شهروندی در این شکل برنامه های آموزش شهروندی با توجه به ماهیت برنامه های دومی طراحی و درمرحله اجراء ارائه می شود.

 

  • آموزش ضمنی تربیت شهروندی: در این شیوه مفاهیم واصول آموزش شهروندی از طریق فعالیت های متنوع دنبال می گردد. در برنامه ریزی درسی برای آموزش شهروندی، باید بحثی شود که اهداف محتوا و روش های تدریس و ارزشیابی متناسب با عناصر تربیت شهروندی باشد. بنابراین لازم است که این  مولفه ها را در زمینه آموزش شهروندی مورد تاکید قرار دهد (فتحی واجارگاه، 1381)

 

یکی از جدیدترین مطالعاتی که در سطح بین المللی و با مشارکت 20 کشور جهان انجام شده و تحت عنوان « مطالعات شهروندی» منتشر شده است نشان می دهد که اغلب جوامع دارای این نگرانی عمیق هستند که چگونه کودکان، نوجوانان و جوانان خود را برای زندگی در جوامع معاصر آماده کنند و چگونه راه و رسم مشارکت در مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را به آنها بیاموزند (دیبا و اجاری، 1381)

عکس مرتبط با اقتصاد

 

شهروندی از جمله مباحث مهم در حیطه مطالعات اجتماعی است. شهروندی مفهومی است که درصدد اشاعه اصول اساسی دموکراسی در بین افراد جامعه است(میگلر1998)

 

تربیت شهروندی عبارت است از توسعه دانش، مهارت و نگرش ها و ارزش هایی که دانش آموز را قادر می سازد تا به عنوان یک شهروند فعال و آگاه در جامعه دموکراتیک در شرایط ملی و بین المللی مشارکت جویند. (کیرن،2003)

 

افراد در طول دوران تحصیل از مقطع ابتدایی تا تحصیلات عالیه از طریق کتب درسی نیز با مفاهیم و ارزش های مورد قبول جامعه آشنا می شوند در کشور ما فعالیت های آموزش در چهار چوب کتاب درسی تحقق می یابد در تمام کشور برای هر موضوع درسی در هر پایه تحصیلی یک کتاب تالیف می شود و در بین مدارس توزیع می گردد. معلمان فعالیت های خود را بر محور کتاب درسی متمرکز کند. امتحان و ارزشیبای عمدتا محدود به مطالب کتاب درسی است از این رو وسیله آموزش در نظام تعلیم و تربیت دارای نقش بسیار مهمی است و کتاب های درسی به خاطر اهمیت زیادی که درتحقق اهداف آموزشی دارند کانون توجه تمامی دست اندرکاران آموزشی و پرورش می باشد. ( یارمحمدیان، 1377)

 

در نظام آموزشی ایران با توجه به متمرکز بودن آن ، کتاب درسی مهم ترین و پرکاربردترین رسانه آموزشی محسوب می شود . بنابراین کتاب درسی باید براساس اهداف آموزش و پرورش و متناسب با شیوه های نوین به منظور ارتقاء کیفیت رشد دانش آموزان  در تمام ابعاد و زمینه ها به ویژه ارزش های مطلوب حامعه ، تدوین و تالیف گردد.

 

مفیدی (1386)   در بررسی خود با عنوان آموزش شهروندی و مردم سالاری به کودکان ارائه نموده است. او در پژوهش خود نیاز به شهروندانی  آگاه و مسئول را از مهم ترین دلایل برقراری و اجباری نمودن سیستم آموزشی در سطوح پایه می داند. محقق مذکور ، آموزش شهروندی و دموکراسی را اکتساب حد وسیعی از گرایش ها ، اخلاقیات و پرهیزگاری ها می داند که کودکان آن ها را نه تنها از طریق کلاس های علوم اجتماعی و مدنی بلکه در کل سیستم  آموزشی می داند . مفیدی نظام تعلیم وتربیت ایران در              زمینه های آموزش های

پایان نامه های دانشگاهی

 مذکور چندان موفق نمی داند و این در حالی است که تحولات پرشتاب جهانی ایجاد می کند که کودکان و دانش آموزان در مراکز یادگیری علاوه بر یادگیری مهارت های اولیه با رفتارها و قابلیت های شهروندی و توانایی زیستن در یک جامعه مرد م سالار آشنا شوند .

 

(منوچهری 1386)در بررسی خود با عنوان مقایسه ای محتوای کتب درسی مقطع ابتدایی با ویژگی های  شهروند جهانی در سال تحصیلی 86ـ1385 ارائه نموده است جامعه آماری مورد پژوهش کتاب های درسی دوره ی ابتدایی می باشدنتایج این پژوهش نشان داده که  کتاب های درسی مورد نظر به صورت ناقص و گذرا به آموزش ویژگی های شهروند جهانی پرداخته اند.

 

با توجه به اهمیت حقوق شهروندی در ایران امروزه با توجه به اهداف آموزش و پرورش در تربیت شهروندی آگاه، مشارکت جو و فعال و نیز از آن جا که اهداف از جامعه پذیر کردن آماده کردن ایشان برای زندگی در جامعه امروز ایران است پژوهش حاضر درصدد است تا به بررسی میزان برخورداری مفاهیم آموزش شهروندی در کتابهای اجتماعی دوره ابتدایی بپردازد تا مشخص شود به چه میزان برای آشنا کردن دانش آموزان در این کتاب ها با مولفه های شهروندی تلاش صورت گرفته است.

 

اهمیت و ضرورت

 

یکی از دغدغه های مفهومی و ذهنی بین المللی جدید در عرصه آموزش و پرورش طی چند سال اخیر مساله آموزش مولفه های شهروندی است. (آشتیانی و دیگران،1385)

 

آموزش شهروندی هم یک حق است و هم یک اجبار است.  هر شهروند از حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی خاص برخوردار است.  آموزش شهروندی راهی است برای زندگی با یکدیگر که در آن فرد در مسئولیت اجتماعی جامعه خود مشارکت می کند به عبارتی می تواند منافع خود را تشخیص دهد و برای دستیابی به آن تلاش کند.  ( کدیور، 1382)

 

برمبنای موج جدیدی که امروزه در مباحث علوم انسانی در معنای عام و علوم اجتماعی در معنایی خاص ایجاد شده است. تداوم حیات و پیشرفت جامعه تنها در سایه ی وجود شهروندی فعال، مشارکت جو آگاه و کنشگر و در یک جمله انسانهای عامل ممکن است. امروزه حل بسیاری ازمسائل و مشکلات جامعه در گرو آگاهی و رفتار اعضای جامعه است چرا که ایشان را در استیفای حقوق خویش تواناتر می سازد. با آگاه شدن افراد و بویژه دانش آموزان از حقوق خویش بالطبع افراد با مسئولیت خود در قبال جامعه و یکدیگر آشنا می شوند و بدین وسیله نظم اجتماعی روند رو به رشدتری بخود می گیرد با آگاهی دانش آموزان از حقوق شهروندی خود می توان امید داشت جامعه به جامعه ای پویا و فعال تبدیل شود به این صورت که دانش آموزان با نگاهی از حقوق خویش می توانند، تعاملات اجتماعی خود را با یکدیگر و نظام سیاسی حاکم بر جامعه مشخص سازند و از این طریق در نهادینه کردن شهروندی نقش مهمی ایفا کند.

 

آموزش و پرورش ابتدای نقطه شروع حرکتی طولانی و مهم از زندگی انسان است و چنان چه به برنامه ریزی این مرحله از آموزش و محتوای مندرج در کتاب ها به خوبی توجه شود و اصول و معیارهای صحیح به اجرا در آید. گامی بزرگ برای تربیت انسان های مطلوب و شهروندی متناسب با جهان امروز و موقعیت های آینده او برداشته شده است. بنابراین کتاب های درسی یکی از عوامل انسانی در رشد و توسعه یادگیری شناختی کودکان در جهان امروز به حساب می آیند که تحلیل کتاب های درسی می تواند دست اندرکاران آموزش و پرورش را در اتخاذ تصمیم های عاقلانه هنگام تهیه کتاب درسی برای استفاده در کلاس ها توانا سازد. (امام جمعه، 1386)

 

از سوی دیگر، عوامل متعددی لزوم توجه به تربیت شهروندی را در برنامه های درسی توجیه می کند از آن جمله می توان به تغییرات سریع سیاسی مهاجرت های گسترده، وضعیت نامساعد اقتصادی، گسترش ارتباطات جهانی شدن، حقوق بشر و محیط زیست اشاره کرد که هر یک از آنها می تواند به عنوان یک آسیب و چالش دوام و بقاء هر جامعه را تهدید کند باشد اگر بدرستی با عوامل فوق برخورد نشود نمی توان از این آسیب ها و چالش ها در امان بود پس ضروری است که در مقوله تربیت شهروندی تحقیقات بیشتری انجام شود تا تمام اصول، رویکردها، روش ها و اهداف برنامه های شهروندی به طور واضح مشخص و روشن گردد تا راه بر تدوین و اجرای برنامه های درسی تربیت شهروندی هموار شود. (مجلل چوبقلو1387)

عکس مرتبط با محیط زیست

 

کشور ایران هم از این قاعده و قوانین مستثنی نیست و برای این که از این چالش ها و آسیب های اجتماعی موجود در کشور در امان بماند و انسجام سیاسی، فرهنگی و ملی خویش را حفظ نماید باید مقوله تربیت شهروندی بیش از پیش توجه شود.

 

شهروندی موضوعی که نخستین بار در علوم اجتماعی مطرح شده اما ضرورت های توجه به آن سبب شد تا شاهد ظهور آن در مقوله های دیگر من جمله عرصه تعلیم و تربیت به عنوان یک عرصه بنیادی باشیم.

 

این تحقیق یک تحقیق کاربردی است وبه دست اندرکاران امر آموزش وپرورش در زمینه نقش شهروندی و کاربرد آن در جامعه یاری می رساند و می تواند با تحلیل کتاب های تعلیمات اجتماعی میزان توجه به مؤلفه های آموزش شهروندی را در دوره ابتدایی کشور سنجیده و با وضعیت مورد انتظار مقایسه نماید تا با قرار دادن نتایج حاصله در اختیار مسؤلین ذی ربط در دستگاه تعلیم و تربیت کشور مثل برنامه ریزان درسی ، کارشناسان و راهنمایان تعلیماتی و مسؤلان گروه های آموزشی امیدوار باشد که مشکلی از مشکلات فرا روی تعلیم و تربیت کشور حل نماید.

 

عوامل فوق الذکر اهمیت و ضرورت پرداختن به آموزش شهروندی را در کتاب های اجتماعی توجیه می نماید و این تحقیق با آگاهی از این ضرورت انجام می شود.

بررسی نحوه گذران اوقات فراغت دانش آموزان دوره دبیرستان شهرستان ورامین

نشاط و سرور لازمه زندگی است و پژمردگی و کسالت زایل کنندۀ استعداد ها و تواناییهای انسان می باشد . در فضایی که نوجوانان و جوانان و حتی بزرگسالان فرصت تحرک و تلاشی می یابند و فارغ از کارها و امور عادی و رسمی به تفریح و سرگرمی مورد علاقۀ خویش می پردازد ، می توان به استمرار فعالیتها و شکوفایی استعدادها دل بست . به عبارت دیگر در جایی که مجالی برای فراغت یافت نمی شود، افسردگی و رخوت به سراغ انسان خواهد آمد. امروزه پرداختن به اوقات فراغت از مهمترین و جدّی ترین مشکلات خانواده ها و مدارس به شمار آید و توجه به این امر مهم گره گشای بسیاری از تنگناهای تربیتی و راهبردی برای برنامه ریزی در جهت تعالی دانش آموز می باشد.

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

 

بسیاری از جامعه شناسان و نیز اقتصاد دانان بر این باورند که تحول جوامع انسانی به سوی تمدن فراغت در حرکت است ، به همین جهت توجه به چگونگی بهره گیری از اوقات فراغت روز به روز آشکارتر و از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد . هر چند همۀ افراد خانواده به اوقات فراغت نیاز مبرم دارند ، اما در این میان جوانان و نوجوانان با توجه به نقش حساس و سازنده ای که در ساخت فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی کشورها به عهده دارند ، نیازمند توجه دقیق تری در این ارتباط هستند . متجاوز از بیست میلیون کودک و نوجوان در کشور ما زندگی می کنند که مسئولیت توجه به اوقات فراغت آنان متوجه خانواده ها می گردد ، به این دلیل آگاهی خانواده ها از اهمیت نقش اوقات فراغت و چگونگی پرداختن به آن ، از ضروریتی خاص برخوردار است . (شرفی ، 1374، ص 11)

عکس مرتبط با اقتصاد

 

جالب است بدانیم که بسیاری از اختراعات و اکتشافات بشری که بوسیلۀ دانشمندان و متفکران صورت گرفته است ، محصول تفکر و قوه ابتکار و خلاقیتی است که در زمان فراغت حاصل شده است . در کشور ما دانش آموزان حدودیک ششم جمعیت کشور را تشکیل میدهند و بیشترین نیاز را به بهره گیری از اوقات فراغت دارند . آنان بطور متوسط 6 ساعت در روز به امر تحصیل اشتغال دارند و حدود 8 ساعت در شبانه روز را هم به استراحت و رفع نیازمندیهای ضروری در منزل می پردازند . اگر اشتغالات تحصیلی و انجام تکالیف درسی را برای آنان 2 تا 4 ساعت در روز محاسبه نماییم ، جوان و نوجوان بیش از 6 ساعت در روز وقت فراغت دارد . البته اگر سایه تعطیلات از جمله تعطیلات نوروز و تابستان و سایر ایام تعطیل به مناسبتهای مذهبی و ملی را هم اضافه کنیم هر فرد در شبانه روز حدود 8 ساعت وقت آزاد دارد که باید برای استفادۀ مطلوب و بهره وری از آن برنامه ریزی لازم صورت پذیرد . بنابراین اگر ما برای اوقات فراغت فرزندانمان برنامه ریزی لازم انجام ندهیم ، قطعاً آنان برای پر کردن اوقات فراغت خود اقدام خواهند نمود که در آن صورت ممکن است بدآموزیها و مشکلات تربیتی حاصل گردد . پیامبر گرامی ما می فرمایند : اگر پدران و مادران به تربیت فرزندان خود اهتمام ننمایند ، روزگار آنان را تربیت خواهند نمود . در حقیقت مراد رسول گرامی اسلام آن است که چنانچه والدین در امر تربیت فرزندان خود برنامه ای نداشته باشند ، حوادث و شرایط پیش آمده که ممکن است برخلاف موازین تربیتی هم باشد ، تربیت فرزندان را سازمان دهد .(شرفی ، 1374،ص 13)

Efficiency بهره وری

 

اکنون ببینیم چه نیازهایی در هنگام گذران اوقات فراغت ارضاء می گردد .همان گونه که می دانیم انسان در اوقات فراغت به کار یا فعالیت مورد علاقه اش می پردازد .پس در حقیقت در هنگام فراغت و پرداختن به سرگرمی یا کار مورد علاقه ی خویش، نیازهای درونی وی تأمین می گردد.(یوسفی ،1371،ص57)

 

روانشناسان معتقدند که تأمین نیازهای درونی فرد به شادی ، نشاط و سرور او خواهد انجامید و این امر به شکوفایی خلاقیت فرد منجر خواهد گردید و شخصیت او را که متشکل از ابعاد فکری ،عاطفی ، اجتماعی و جسمی است ، تعالی خواهد بخشید . در فعالیت فرد در اوقات فراغت که براساس تمایل و علاقۀ درونی شخص انجام می گیرد ، او یا به فعالیت عقلانی می پردازد ، یا به فعالیت جسمی ( بازی و ورزش ) مشغول می شود و یا به انجام فعالیتی اجتماعی ( فعالیت جسمی ) مبادرت می کند و در حقیقت فعالیت عاطفی هم انجام می دهد . بنابراین گذران مطلوب اوقات فراغت ، نیازهای عاطفی ، جسمانی ، عقلانی و اجتماعی فرد را ( که ابعاد شخصیت او را تشکیل می دهد ) برآورده می کند .

 

2ـ1 انواع اوقات فراغت

 

اوقات فراغت را می توان به شیوه های گوناگون تقسیم بندی کرد . نظر به اینکه چه عواملی را مبنای تقسیم بندی قرار دهیم می توانیم تقسیم بندی های متفاوتی ارائه دهیم . اکنون برخی تقسیم بندی های اوقات فراغت می پردازیم :

 

الف ) اگر محل و مکان را مبنای تقسیم بندی قرار دهیم می توانیم دو حالت کلی را تفکیک کنیم :

 

1ـ منزل : زمان فراغتی که در منزل سپری می شود مثل گفتگو با اعضای خانواده ، تماشای تلویزیون ، بازی و سرگرمی های خانوادگی

 

2ـ خارج از منزل : زمان فراغتی که خارج از منزل سپری می شود : که طیف وسیعی از فعالیتها را شامل می شود مانند : گردش در پارک ، رفتن به سینما و….

 

ب ) اگرزمان را مبنای تقسیم بندی قراردهیم می توانیم حالتهای مختلفی رانشان دهیم مثل:

 

1ـ اوقات فراغت لحظه ای: مثل ساعت تفریح مدارس که معلم و شاگرد می توانند هر فعالیتی که دلخواه آنان است در این وقت انجام دهند .

 

2ـ اوقات فراغت ساعتی : مثل ساعت بیکاری که بین دو شیفت کاری انجام می شود مثلاً برای یک معلم در یک مدرسه دونوبته مشغول به کار است می تواند ساعت بیکاری بین دو نوبت را به دلخواه سپری کند .

 

3ـ اوقات فراغت روزانه : زمان فراغتی که پس از پایان کار روزانه بوجود می آید و در همه جا معمول است .

 

4ـ اوقات فراغت هفتگی : در پایان هفته یک یا دو روز تعطیلی وجود دارد که بخش قابل توجهی از اوقات فراغت می باشد .

 

5ـ اوقات فراغت سالیانه : در پایان سال یا فصل خاصی از سال تعطیلات سالیانه وجود دارد مثل تعطیلات عید نوروز کشور ما .

 

ج ) اگر سن را مبنای تقسیم بندی قرار دهیم می توانیم انواع دیگری از اوقات فراغت را ارائه دهیم که کاملاً از یکدیگر متمایزند مانند :

 

    • اوقات فراغت ویژه کودکان قبل از ورود به دبستان

 

    • اوفات فراغت ویژه کودکان و نوجوانان

 

    • اوقات فراغت ویژه جوانان

 

    • اوقات فراغت ویژه میانسالان

 

  • اوقات فراغت ویژه سالخوردگان

 

بدیهی است وقت فراغت کودکان قبل از ورود به دبستان و نحوۀ سپری کردن این وقت فراغت با جوانان و سالخوردگان کاملاً متمایز است بنایراین تقسیم بندی می تواند کاملاً واقع بینانه باشد .

 

د ) اگر عامل جنس که در تحقیقات اجتماعی به عنوان یک متغیر مهم محسوب می شود را مبنای تقسیم بندی قرار دهیم با توجه به ویژگیها، نیازها و طبیعت دو گروه جنسی (مرد ـ زن ) می توان دو نوع برنامه فراغتی خاص را از هم تفکیک و ارائه نمود :

 

    • اوقات فراغتی ویژۀ مردان

 

  • اوقات فراغتی ویژۀ زنان

 

هـ ) اما تقسیم بندی ها به همین جا ختم نمی شود و می توان تقسیم بندی های دیگری بر مبنای جنس ، شغل و حتی سلسله مراتب شغلی ارائه کرد . برای مثال بر مبنای شغل می توان تقسیم بندی وسیعی ارائه کرد که به برخی از آنها اشاره می کنیم :

 

    • اوقات فراغت ویژه کارگران

 

    • اوقات فراغت ویژه معلمان

 

    • اوقات فراغت ویژه دانشجویان

 

  • اوقات فراغت ویژه دانش آموزان

 

و ….

 

ر) اگر عوامل ، وسایل و ابزار ها ، منابع و سازمانها و نهادهای مربوط به نحوۀ گذران اوقات فراغت را مبنا قرار دهیم انواع فعالیتهای فراغت را از لحاظ عوامل ایجاد کننده ارتباط و کنش می توان به دو دستۀ کلی «فردی» و «گروهی» تقسیم نمائیم .

 

فراغت با تصمیم و حضور صرف عامل یا فراغت گر که می توان آن را فعالیت فردی نامید.

 

( فعالیتهای فراغتی مثل تماشای تلویزیون ، صحبت با افراد خانواده ، گوش دادن به نوار و رادیو ، مطالعۀ کتاب ، روزنامه ، مجله و … )

 

فراغت با حضور و تصمیم فراغتگران و افراد ، سازمانها و …. که آن را می توان تحت عنوان فراغت گروهی نامگذاری کرد. ( فعالیتهایی همچون ورزشها و بازیهای گروهی ، رفتن به سینما ، شرکت در پایگاه های بسیج ، رفتن به پیک نیک ، هیئت های مذهبی و …). (فربد ،محمدصادق ، 1380)

 

آنچه در این تحقیق مورد نظر است اوقات فراغت ویژه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه است که بیشتر به میانگین وقت فراغت در طول یک روز عادی و نحوۀ گذران آن توجه می شود .

 

2ـ2 مقایسه مفهوم «اوقات فراغت »با چند واژه دیگر

 

برداشتی که افراد جامعه از مفهوم یک واپه یا کلمه دارند نقش مهمی در چگونگی کاربرد و استفاده از آن در زندگی روزمره آنها خواهد داشت . به بیانی دیگر اگر افراد جامعه در بحث موردنظر ما « اوقات فراغت »را فرصتی مناسب برای تأ مین بهداشت جسمی روانی و بستر مطلوبی برای شکوفایی خلاقیت ها و استعدادهای خود و….بدانندو یا اینکه «اوقات فراغت رامترادف با زمان بیکاری » خود در نظر بگیرند و یا «اوقات فراغت را به معنای تفریح و سرگرمی »تلقی نمایند ویا ….

 

بدیهی است که چگونگی استفاده برنامه ریزی و نهایتاً بهره وری از آن در هر یک از موارد یاد شده کاملا متفاوت خواهد بود. از این جهت ضروری است که مقایسه ای را بین «اوقات فراغت »وچند واژه دیگر انجام دهیم.

 

الف ) فراغت و بیکاری :

 

ـ مردم اغلب اوقات فراغت را معادل زمان بیکاری در نظر می گیرند باید دانست که اوقات فراغت با بیکاری تفاوت دارد .

 

ـ بیکاری: ایامی است که فرد شغل خود را به طور موقت یا دائم از دست می دهد .

 

ـ فراغت : هنگامی است که فرد شاغل زمانی از وقت خودرا «فارغ از کار » به طور دلخواه می گذراند

 

ب) فراغت وکار :

 

ـ کار­ و فراغت مفاهیمی هستند که با « وقت وزمان » ارتباط دارند، ولی کار: گذران وقت برای فعالیت خاص وبا هدف خاص است ( که مبتنی بر اجبار اقتصادی ،اجتماعی ،اخلاقی ،و….است)

 

فراغت: وقت آزادی است که فرد ( مجبور به انجام ) فعالیت خاصی نیست و(مبتنی بر میل و رغبت وانتخاب آزاداست).

 

توجه : در تعریف ارائه شده برای فراغت توسط نویسنده محترم ، به نظر می رسد که بهتر است لفظ «اجبار » در عبارت گنجانده شود زیرا که در غیر این صورت با ارائه این تعریف ( فراغت:وقت آزادی است که فرد به فعالیت خاصی مشغول نیست ) جای این اشکال خواهد بود که :«بسیاری از افراد در اوقات فراغت به انجام فعالیتهای خاص مشغول هستند که بر اساس میل و رغبتشان صورت می گیرد .»

 

ج) فراغت و تفریح سالم :

 

ـ دکتر «جی . بی .نیش» درکتاب «فلسفه فراغت و تفریحات سالم»در تعریف فراغت نوشته است :

 

فراغت : مربوط به اوقاتی از زندگی انسان می شود که از کار کردن آزاد است یا در خواب نیست  تفریحات سالم : مربوط به « نحوه استفاده » و برداشت از این فراغت است .

 

 

2ـ3فواید اوقات فراغت

 

استفاده صحیح از اوقات فراغت آثار تربیتی بسیار مناسبی خواهد داشت که برخی از آنان بشرح زیر است :

 

    • خودسازی : خوسازی و پرورش نفس از ضروری ترین امور است ؛ زیرا سعادت دنیا و آخرت بستگی به این مرحله دارد ( مصطفوی ، 1380 )

 

    • شکوفایی استعدادها : یکی از فواید دیگر اوقات فراغت شکوفایی استعدادها و توانمندی های بالقوه در انسانها است که هر فرد را با برنامه ریزی و شناسایی توانایی خود می تواند از اوقات فراغت در جهت بروز و ظهور استعدادها و جهت نمودن آنها استفاده کند ( مرکز مطالعات و تحقیقات حوزه نمایندگی ولی فقیه ، 1386 ).

 

    • با برنامه ریزی برای اوقات فراغت هم آسایش روحی و روانی افراد تأمین می شود و هم شخصیت آنان رشد می کند . با نگاه به عصر جاهلیت در می یابیم دو رکن ، پر کردن اوقات فراغت مردم آن روزگار نوشیدن شراب و قمار بوداها است که آیات قرآن از این حقیقت تلخ پرده برداشته و مردم را برحذر می دارد « امنا یرید الشیطان ان یوقع بینکم العدوه و البغضاء فی الخمر و المسیر » ( المائده ، آیه 91 ) توجه به این دو فعل حرام که هنوز دامن بسیاری از جوامع را در بر دارد ، نه تنها سبب آسایش فرد شده بلکه باعث برانگیختن دشمنی و کینه می شو (پور اسماعیل ، 1385 )
    • دانلود مقالات

    •  

 

    • جلوگیری از هدر رفتن نیروها ، که در صورت عدم هدایت صحیح ممکن است موجب بزهکاری های فردی و اجتماعی گردد .

 

    • در اثر فعالیتهای نا سالم نه تنها از فرصت های بیکاری و در بعضی اوقات بزهکاری کاسته می شود ، بلکه اشاعۀ فرهنگ عمومی را در پی داشته و نشاط را در جامعه افزایش می دهد ، چیزی که امروز در بیشتر جوامع به چشم نمی خورد . پیشوایان دین ، ما را به پر کردن اوقات فراغت توصیه کرده اند . امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند :« ان یکن الغل مجهده فاتصّل الفراغ مفسده » ( شیخ مفید ) یعنی : اگر تن دادن به شغل مایۀ زحمت است ، بیکاری دائم نیز باعث فساد است .

 

    • با گذراندن مناسب و برنامه اوقات فراغت ، افراد مختلف جامعه با ترمیم خستگی های روحی و روانی ، سر زندگی و نشاط لازم را برای ادامه ی فعالیتهای آتی کسب کرده و به همین دلیل در انجام فعالیتهای آینده توفیق بیشتری خواهند داشت .

 

  • هر چه فعالیت انسان در قالب برنامه باشد ، بازخستگی ها را به دنبال خود دارد ؛ از سویی انسان وقتی به شکل مستمر با کار واحدی سروکار داشته باشد به لحاظ روانی از آن خسته شده و این اوقات فراغت است که موجب ترک خستگی و تجدید قوای انسان می گردد ( پور اسماعیل ، 1385).

 

از فواید اوقات فراغت این است که فرد با انجام فعالیتهای مختلف در این اوقات به درک زیبایی ها و لذت بردن از آنها دست می یابد . خواه این زیبایی طبیعی باشد و خواه دست انسان باشد اکثر مردم از دیدن کارهای هنری ، شنیدن موسیقی ، تماشا یا انجام رقص و نظاره و مناظره طبیعی لذت می برند .

 

اوقات فراغت یکی از مهمترین جنبه های زندگی مدرن است . این پدیده می تواند بین فشار کاری ، درگیری های شدید خانواده و محیط نا مناسب کاری تعادل ایجاد کند ( سوقندی ، 1388) .

 

2ـ4 کارکردهایی که باگذران اوقات فراغت محقق می شوند :

 

  • خلاقیت : مطالعات انجام شده توسط سبسک (1985) درزمینه ویژگیهای افرادخلاق نشان می دهد که آنان علاوه براینکه ازهوش سرشار ، صداقت ، صراحت وانعطاف پذیری برخوردارهستند،

 

از اوقات خودحداکثربهره راگرفته ، باآزاداندیشی وتفکر .اگرامسائل مختلف رابررسی می کنند

 

وبه راه حلهای نودست می یابند.

 

    • توسعه مهارتهای شناختی : هرگاه فرد بدون اینکه تکلیف خاصی را برعهده داشته باشد با علاقه وانگیزه شخصی بخواهددرزمینه های متنوع آموزشی فعالیت داشته باشد،مسلماتلاش وی مطلوب وخوشایند ذهن وروان بوده ، منجر به فراگیری پایدارخواهدشد.

 

  • تقویت مهارتهای حسی- حرکتی : تاثیر مهارتهای حسی- حرکتی وفعالیتهای ورزشی برفعالیتهای ذهنی وعاطفی به گونه ای است که بسیاری ازروان شناسان تعلیم وتربیت عقیده دارند که این قبیل فعالیتها می بایست دردرجه اول جزوبرنامه های موظف آموزشی دانش آموزان قرارداده شودوآشنایی افراد بافعالیتهای حسی وحرکتی نه تنها سبب تقویت فعالیتهای ذهنی ، بلکه موجب نشاط روانی وسرزندگی ، تقویت اعتمادبه نفس وبالطبع بهداشت روانی خواهد شد.تاثیر مهارتهای حسی – حرکتی وفعالیتهای ورزشی برکنشهای ذهنی وایجاد تحول روانی (امروزه مورد تائید وتاکید روانشناسان وکارشناسان تعلیم وتربیت می باشد.

 

(احمدی، سیداحمد)درکتاب ((روانشناسی نوجوانان وجوانان ))نیزتاثیرورزش درتقویت

 

مهارتهای حسی ، حرکتی وقدرت تفکررامورد تائید قرارمیدهدواظهارمیدادکه :

 

ـ ورزش غیرازآنکه فعالیت بدنی وفعالیت اجتماعی وگروهی است ، نوعی بازی هم به حساب

 

می آید. وبرای مذتی انسان راازواقعیت های اطراف ونگرانیهاودلواپسی ها دورمی سازد وفرد

 

را متوجه بدن ونقاط مثبت خویش می کند.بازیهارامعمولابه سه دسته تقسیم می کنند.

 

الف : بازیهای که به پرورش جسم کمک می کنندومهارتهای جسمی وحرکتی راتقویت می کنندمانند: دوچرخه سواری ، والیبال ، فوتبال

 

ب : بازیهایی که قدرت تفکرراپرورش می دهند مانند شطرنج

 

ج : بازیهایی که قدرت راپرورش می دهند مانند : مجسمه سازی ، نقاشی و…

 

بنابراین :

 

    • ورزش ضمن آنکه یک عمل تفریحی ونشاط آور وسرگرم کننده درساعات اوقات فراغت است . ازطرفی دیگر وسیله ای موثردرحفظ سلامت بدن ونیرومندی جسم است .

 

  • وازبعدی دیگرتقویت کننده مهارتهای حسی وحرکتی درفردونهایتا اینکه می تواند موجب افزایش قدرت تفکر فردگردد.

 

معین ، محمد (1371) ـ فرهنگ فارسی ( متوسط ، جلد چهارم ، چاپ هشتم ، موسسه انتشارات امیرکبیر تهران .

 

صدری افشار، غلامحسین (1373) ، فرهنگ فارسی امروز ، نسرین حکمی ، ویرایش 2 ، تهران ، موسسه نشر کلمه .

 

آریانپور کاشانی ، عباس (1375) ، فرهنگ کامل جدید انگلیسی ـ ارسی ـ جلد پنجم ، موسسه انتشارات امیرکبیر ـ تهران ، چاپ هفتم .

 

منبع شماره 1 ، جلد دوم .

 

منبع شماره 3، جلد سوم .

 

اردلان فرنگیس (1352) ، جامعه شناس اوقات فراغت ، چزوه درسی دانشکده علوم اجتماعی و تعاون ، دانشگاه تهران صفحه 2.

 

یوسفی ،باقر ـ چگونگی گذران اوقات فراغت ـصفحه 77

 

احمدی ، سیداحمد ـ روانشناسی نوجوانان و جوانان ـ صفحه101

 

 یوسفی ،باقرـچگونگی گذران اوقات فراغت ـ صفحه77

 
مداحی های محرم