رهبری یکی از مهمترین محورهای بحث مدیریت است که نقش مهمی در سازمانها، بقا و کارآمدی آنها دارد . انسانها به عنوان یکی از مهمترین سرمایه های سازمانهای اجتماعی مطرح هستند . انسانهای سازمانی به انواع مختلف قابل تقسیم هستند. یکی از مهمترین تقسیم بندیهایی که برای انسانها درسازمان انجام شده، آن است که آنان را مدیر و یا پیرو می دانند. اگر جزو مدیران محسوب شوند آنگاه سبک مدیریت آنان برای موفقیت سازمان و انگیزش کارکنان از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهد بود و اگر جزو پیروان محسوب شوند انگیزه آنان برای پیشبرد اهداف سازمانی برای مدیران از اهمیت برخوردار خواهد بود (رابینز،1998،648).
یکی از مهمترین موضوعاتی که امروزه در مدیریت مطرح می شود، مسأله ماندگاری و تمایل به ماندن در محل کارسازمانی می باشد. سازمانها هزینه های زیادی صرف جذب وآموزش و نگهداری نیروی انسانی متخصص می کنند ولی وقتی نتوانند شرایط را برای کار کردن آنها فراهم آورند آنگاه بامشکل ترک سازمانی مواجه خواهند شد و این نیروهای ارزشمند به سختی و با نارضایتی سازمان خود را ترک نموده ودر مقابل سازمان دیگری نیروی پرورش دیده و متخصص را باکمی تغییر شرایط محیطی جذب میکند. حقیقت آن است برای ماندگاری نیرو ی انسانی متخصص همه چیز پول نیست که مدیران فکر کنند اگر پول بدهند نیروها باقی خواهند ماند .یکی از مسایل مهم در ماندگاری نیروی انسانی که جزو عوامل استرس نیز می باشد، سبک رهبری مدیران است (رضوان،168،1996).
با توجه به اینکه سبک رهبری مدیران می تواند تاثیر غیر قابل انکاری برتعهد سازمانی کارکنان داشته باشدواین مهم درسازمانی نظیر اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان غریی ازاهمیت زیادی برخورداراست توجه به رابطه بین دو متغیر سبک رهبری و تعهد سازمانی می تواند درجهت تعالی سازمان و بهبود متغیر تعهد سازمانی راهگشا باشد.
حال دراین تحقیق رابطه سبک های رهبری با تعهد سازمانی در بین کارمندان آموزش و پرورش استان آذربایجان غریی مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق محقق به دنبال پاسخ به این سوال است که ” چه رابطه ای بین سبک های رهبری با تعهد سازمانی وجود دارد؟
الف ) اهمیت و ضرورت نظری تحقیق :
۱-امروزه در سازمانها به منابع انسانی به عنوان مهمترین منابع سازمان نگریسته می شود.
۲-رهبر اجازه قابلیت انعطاف و پاسخ گویی به تغییرات محیطی را فراهم آورده و راهی برای هماهنگی فعالیت های گروه های گوناگون درسازمان ایجاد نموده و ارضای نیاز های فردی و عضویت سازمانی را تسهیل می کند.
۳- رهبردر تطبیق سریع سازمان با شرایط محیط متغیر و حفظ ثبات سازمان نقش اساسی دارد.
۴- توفیق یا شکست سازمانها به مقدارقابل توجهی درگرو رهبری است.
ب ) اهمیت و ضرورت کاربردی تحقیق :
تحقیقات متعددی در مورد هر کدام از متغیرهای سبک های رهبری ، انجام شده است. اما بر اساس مرور تحقیقات قبلی، تحقیقی که بهطور مشخص به بررسی رابطه بین سبک رهبری با تعهد سازمانی پرداخته باشد، یافت نشد. در مورد اهمیت و ضرورت این تحقیق از لحاظ کاربردی می توان گفت:
در این تحقیق، رابطه بین سبک های رهبری با تعهد سازمانی مورد سنجش قرار خواهند گرفت در نتیجه می توان رابطه بین سبک رهبری با تعهد سازمانی در کار را سنجید.
اداره کل آموزش و پرورش نیز به عنوان یکی از اداره های دولتی و معتبر در استان آذربایجان غربی، از طریق شناخت و درک هرچه بهتر مفهوم سبک رهبری و سعی در توسعه تعهد سازمانی در بین کارکنان خود، به عنوان اصلی ترین منابع سازمان می تواند گام مهمی در راستای تعالی سازمان بردارد.
شناسایی رابطه بین سبک های رهبری با تعهد سازمانی در بین کارمندان اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی
1- شناسایی رابطه بین سبک رهبری دموکراتیک با تعهد سازمانی در بین کارمندان در سازمان مورد مطالعه
2- شناسایی رابطه بین سبک رهبری استبدادی با تعهد سازمانی در بین کارمندان در سازمان مورد مطالعه
3- شناسایی رابطه بین سبک رهبری عدم مداخله با تعهد سازمانی دربین کارمندان در سازمان مورد مطالعه
بین سبک های رهبری با تعهد سازمانی در بین اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان غریی رابطه وجود دارد .
1- بین سبک رهبری استبدادی با تعهد سازمانی در بین کارمندان در سازمان مورد مطالعه رابطه وجود دارد.
2- بین سبک رهبری دموکراتیک با تعهد سازمانی در بین کارمندان در سازمان مورد مطالعه رابطه وجود دارد.
3- بین سبک رهبری عدم مداخله با تعهد سازمانی در بین کارمندان در سازمان مورد مطالعه رابطه وجود دارد.
Robbins
. Emotional commitment
. Continuance commitment
. Normative commitment
در امر بازاریابی مقصد گردشگری، جذب گردشگر نیازمند راهکارهای مختلفی است، یکی از آنها استفاده از رسانه و بهخصوص فیلم برای ترویج گردشگری و معرفی مقاصد گردشگری است. فیلمها یا سریالهای تلویزیونی به دلیل نمایش مقصدهای جذاب و دیدنی چه به لحاظ چشمانداز طبیعی و چه به لحاظ نمایش جاذبههای انسانساخت، میتوانند برای مخاطبان جالب باشند و آگاهی آنها را نسبت به یک مقصد بهخصوص افزایش دهند و تصویر مقصدی را تحت تأثیر قرار دهند. بنابراین، فیلمها یا سریالهای تلویزیونی بهمثابه یک تبلیغ بینالمللی برای مقصدها هستند که توسط میلیونها گردشگر بالقوه دیده میشوند. با این حال، تنها در سالهای اخیر به این مسئله توجه زیادی شده است.
اگرچه هدف اصلی فیلمها و سریالهای تلویزیونی، ترفیع لوکیشنهای فیلم به عنوان یک مقصد گردشگری نیست اما مطالعات مختلف نشان میدهد که مردم به لوکیشنهایی که در سینما یا برنامههای تلویزیونی میبینند جذب میشوند (رایلی و وندورن، 1992)؛ امروزه به این پدیده نوین در گردشگری فرهنگی، گردشگری فیلم یا گردشگری القایی فیلم میگویند که شامل دیدار از یک مقصد یا جاذبه در نتیجهی نمایش آن مقصد بر روی پردهی سینما، DVD، تلویزیون یا ویدئو است (هادسون و ریچیه، ب2006).
با بررسی گذشتهی سینما در ایران به قدمت صد سالهی آن پی میبریم این در حالی است که تلویزیون تاریخی پنجاه ساله در ایران دارد. 247 سالن سینما (پرده) در کشور به فعالیت نمایش فیلم مشغول هستند و در حوزهی تولید فیلم، ایران در سال 1392 در بین 15 کشور جهان قرار داشته است (وبسایت انجمن سینماداران ایران، 1394). از این رو مشخص است که ایران پتانسیل زیادی برای تولیدات سینمایی و تلویزیونی دارد. اما نکته قابلتأمل جایی است که بخشی عظیمی از هزینههای تولید فیلم برای تهیه و ساخت لوکیشن فیلم صرف میشود، اما متأسفانه در ایران پس از اتمام فیلمبرداری بسیاری از این لوکیشنها به حال خود رها میشوند و یا تخریب میشوند.این در حالی است که در بسیاری از کشورهای دنیا این لوکیشنها بهخوبی برای جلب گردشگران و ایجاد شغل و درآمد استفاده میشوند. در ادامهی این مطلب میتوان به دو شهرک سینمایی دفاع مقدس و شهرک سینمایی غزالی میتوان اشاره کرد که اولی زیرمجموعهای از انجمن دفاع مقدس است و مسئول حفظ و نگهداری از این شهرک است و دیگری در دست سازمان صداوسیما قرار دارد که متولی اصلی برای حفظ و نگهداری آن است.
در این بررسی بر آن بودیم تا مروری کلی بر گردشگری فیلم و بررسی وضعیت آن در ایران و بهخصوص استان آذربایجان شرقی بپردازیم. در ادامه سعی شد تا به بررسی تأثیر گردشگری فیلم بر تصویر ادراکشده از مقصد و در ادامه به تأثیر گردشگری فیلم بر انگیزش گردشگران پرداخته شود. سپس به تأثیر تصویر ادراکشده از مقصد در انگیزش گردشگران و در نهایت به تأثیر گردشگری فیلم و تصویر ادراکشده بر انگیزش گردشگران بررسی شد. در مرور مسائل فوق به بررسی انگیزه گردشگران از سفر به لوکیشنهای مرتبط با فیلمها، حضور عمدی یا تصادفی ایشان در مکان، تصویر ایجادشده نزد گردشگران پرداختیم.
مطابق برآورد مجمع جهانی اقتصاد در سال 2013، ایران در ردهبندی کشورها در رتبه 98 جهان و 11 در خاورمیانه قرار گرفته است؛ لازم به ذکر است رتبهی ایران در جهان از لحاظ منابع فرهنگی 45 و منابع طبیعی 74 است که میتوان نتیجه گرفت سهم ایران در جلب گردشگران خارجی با توجه به وسعت، تاریخ و تمدن و جاذبههای گردشگری در خور آن ناچیز است. از این رو، جلب گردشگر نیازمند تدابیر مختلف در حوزههای سختافزاری (همچون تهیه امکانات رفاهی و زیرساختها) و نرمافزاری (مثل فراهم آوردن شرایط پذیرش گردشگر در کشور و آشنایی مردم در برخورد مناسب با گردشگران با توجه به تفاوتهای فرهنگی موجود و معرفی مناسب جاذبههای خود) است و یکی از بهترین ابزار بازاریابی مقصد استفاده از ابزاری به نام فیلم و سریال است که گردشگری فیلم را شکل میدهد.
گردشگری فیلم موضوع نسبتاً جدیدی در زمینهی مطالعات گردشگری است که تقاضای جهانی آن در حال افزایش است. دلیل این امر را میتوان در افزایش سفرهای بینالمللی و رشد صنعت سرگرمی جستجو کرد. در سالهای اخیر تعداد افرادی که به سینما میروند افزایش پیدا کرده است که اکران فیلم ارباب حلقهها در 10.000 سالن سینما این موضوع را تأیید میکند، این در حالی است که تقریباً 30 سال قبل، فیلم آروارهها تنها در 465 سینما در آمریکا اکران شد. امروزه یک فیلم معمولی با توزیع جهانی و پس از نمایش به شکل DVD و در تلویزیون، می
تواند بیش از 100 میلیون بیننده داشته باشد. به همین صورت، سریالهای تلویزیونی نیز میتوانند به شکل قابلتوجهی بر جذابیت مقصدها اثرگذار باشند (اکانر، 2010). از سوی دیگر، طبق بررسی که در سال 2004 صورت گرفت مشخص شد از هر 10 نفر در بریتانیا 8 نفر ایدهی انتخاب مقصد تعطیلات خود را از فیلمها میگیرند و از هر 5 نفر، یک نفر برای سفر به لوکیشن فیلم موردعلاقه خود برنامهریزی میکند (هادسون و ریچیه، 2006).
پیرس (2005، به نقل از برزگر، 1392) برای سنجش انگیزه سه دلیل اصلی برشمرده است: اول، تحلیلگران تجاری میتوانند بر اساس مطالعات دقیق انگیزشی برآورد درستی از بازار ارائه دهند. دوم، انگیزه با فعالیتهای گردشگر و انتخاب مقصد مرتبط است و بنابراین برای بازاریابان و مدیران مقصد سودمند است. دلیل سوم برای سنجش انگیزه از دیدگاه جامعهشناختی است که از این دیدگاه، بررسی انگیزهها میتواند باعث درک بهتر و بیشتر تجربهی سفر شود. دلیل دیگر برای درک بهتر انگیزهها، در ارتباط نزدیک آنها با رضایت نهفته است. انگیزهها قبل از تجربه و رضایت بعد از آنها ظاهر میشود. همچنین شناسایی و اولویتبندی انگیزهها، عاملی مهم برای درک فرآیند تصمیمگیری دیدارکنندگان و همچنین درک احتمالی روندهای دیدارکنندگان در آینده است. اگر انگیزههای گردشگر شناسایی شوند، سپس میتوان (در سایت فیلم) صحنه و بافتهای سودمند و قابلاستفاده را برای تسهیل برآورده شدن این انگیزهها بهبود داد.
گرچه اثرات گردشگری فیلم میتواند بسیار پایا باشد و اثرات اقتصادی و اجتماعی بلندمدت و مهمی بر جای گذارد، بسیاری از سازمانهای گردشگری برای بهرهبرداری از مزایای گردشگری فیلم بسیار کند عمل کردهاند. البته شاید یکی از دلایل آن عدم دانش، تحقیقات یا شواهد لازم برای توضیح پتانسیلهای گردشگری فیلم باشد. اگر انگیزهی گردشگری فیلم شناسایی شود، عناصر عملی برای فراهم شدن رضایت گردشگران در مقصد گردشگری فیلم مهیا و بهبود داده خواهد شد. دانستن اینکه چه چیزی گردشگر را برای دیدار از سایت فیلم ترغیب میکند و چگونه این دانش آژانسهای گردشگری را برای ترفیع سایتهای فیلم در منطقهی خود یاری میرساند، از اهمیت زیادی برخوردار است.
با توجه به اینکه بسیاری از کشورهای دنیا از جمله انگلستان، اسکاتلند، استرالیا، نیوزیلند و… از فیلم و تلویزیون به عنوان ابزاری برای جلب و جذب گردشگر استفاده میکنند و نمونههای بسیاری در این زمینه وجود دارد و در دههی گذشته تحقیقات زیادی در این زمینه در کشورهای مختلف صورت گرفته؛ اما تاکنون پژوهش چندانی در ایران در این خصوص انجام نشده است. بنابراین با توجه به تولیدات زیاد سینمایی و تلویزیونی در کشور، باید دید آیا اصلاً تمایلی برای دیدار از لوکیشنها در میان افراد وجود دارد؛ گردشگری فیلم چه تأثیری بر انگیزش ایشان و تصویر مقصد دارد. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤالات است.
– بررسی تأثیر گردشگری فیلم بر انگیزه گردشگری
– بررسی تأثیر گردشگری فیلم بر تصویر ادراکشده از مقصد
– بررسی تأثیر تصویر ادراکشده بر انگیزه گردشگری
– بررسی تأثیر گردشگری فیلم و تصویر ادراکشده از مقصد بر انگیزه گردشگری
– آیا تأثیر گردشگری فیلم بر انگیزه گردشگران مقصد آذربایجان شرقی معنادار است؟
– آیا تأثیر گردشگری فیلم بر تصویر ادراکشده از مقصد آذربایجان شرقی معنادار است؟
– آیا تأثیر تصویر ادراکشده از مقصد بر انگیزه گردشگران مقصد آذربایجان شرقی معنادار است؟
– آیا تأثیر گردشگری فیلم و تصویر ادراکشده از مقصد بر انگیزه گردشگران مقصد آذربایجان شرقی معنادار است؟
Riley
Van Doren
Film-induced Tourism
Hudson
Ritchie
World Economic Forum
The Lord of Rings
O’Connor
Pearce
شرکتها پس از پذیرش در بازارهای بورس بنا بر قوانین و مقررات حاکم بر هر بازار اقدام به عرضه عمومی سهام خود مینمایند و با این کار قصد دارند که سرمایه مورد نیاز برای ادامه فعالیت و گسترش عملیات خود را تامین نمایند. به همین خاطر برای این شرکتها مهم است که قیمت تعیین شده برای سهام آنها نشان دهنده ارزش واقعی دارائیها و فرصت های توسعه و رشد آنها در آینده باشد.لذا مهارت در مورد ارزشیابی قیمت سهام و بازده ناشی از آنها در مورد سهام عرضه اولیه در اخذ تصمیمات مهم بوده و از شروط لازم برای موفقیت در بازارهای مالی دنیا است.
این موضوع درحالیست که مطالعات تحقیقات انجام شده توسط محققان از جمله ولچ و ریتر (2002)، کولی(2003)، کمپل(2009)، کای (2010)،عبده و دموری (1382)ایمانی (1384) و باقرزاده (1388)در زمینه عرضه اولیه اوراق بهادار نشان می دهد بازده کوتاه مدت عرضه های اولیه نسبت به بازده کوتاه مدت شاخص بورس در همان مقطع زمانی بیشتر است و از این پدیده تحت عنوان قیمت گذاری کمتر از واقع یا به عبارتی بازده غیرعادی مثبت کوتاه مدت در عرضه های اولیه یاد می شود.این پدیده موجب می شود سرمایه گذاران بتوانند با خرید سهام این شرکتها در کوتاه مدت سود خود را افزایش داده و از بازده غیر عادی بهره مند شوند.همچنین در زمینه بازده بلند مدت عرضه های اولیه نتایج بعضی از تحقیقات نشان می دهد بازده بلند مدت این شرکتها کمتر از بازده بلند مدت بازار طی مدت مشابه می باشد که از این پدیده تحت عنوان بازده منفی در بلند مدت یاد می شود. بازده منفی در بلند مدت می تواند ناشی از قیمت گذاری غیر منطقی آن ها در زمان عرضه ، عملکرد مدیریت شرکت در قبل و بعد از عرضه عمومی اولیه و برخی ویژگیهای شرکت در زمان عرضه باشد.(مهرانی و عسگری،1389)
تحقیقات انجام شده توسط لیونکویست(2005) و لوفران و ریتر(2007) نشان می دهد پدیده بازده غیر عادی مثبت کوتاه مدت سهام عرضه های عمومی اولیه تقریباً در بورس اوراق بهادار کشورها وجود دارد. البته بازده غیر عادی مثبت کوتاه مدت سهام عرضه های اولیه در بازارهای سرمایه در حال توسعه در مقایسه با بازارهای سرمایه توسعه یافته، بیشتر است.(ایکر،2008) با این حال به اعتقاد بعضی از محققان از جمله براو و گوپرز(1997) ، فاما (1998)، کولی و سرت (2006) پدیده عملکرد منفی بلندمدت سهام عرضه های عمومی اولیه بر خلاف بازده غیر عادی مثبت کوتاه مدت، در بازارهای سرمایه مورد تایید قرار نگرفته و روشهای اندازه گیری آن نیز مورد منازعه پژوهشگران مالی قرار دارد.به همین دلیل این مسئله به معمای عملکرد عرضه عمومی اولیه مشهور شده است.(ساهرمان و آگونگ،2011) مشخص است این نتایج علاوه بر مخدوش کردن عملکرد بازار و مفهوم کارایی آن، باعث ایجاد ضرر و زیان زیادی برای شرکتهای منتشر کننده سهام خواهد شد و نگرانیهائی در مورد خطرات سرمایه گذاری بلند مدت در سهام عرضه های اولیه و همچنین ابهامات و سوالاتی در رابطه با دلایل آن ایجاد کرده است و می تواند این هشدار را به سرمایه گذاران دهد که سرمایه گذاریهای بلند مدت در سهام عرضه های اولیه نمی تواند موقعیت سودآوری باشد و تنها موقعیت خرید کوتاه مدت می تواند باعث سودآوری شود.
اینگونه نتایج موجب شد تا زمینه این تحقیق فراهم شود و به دنبال این اهداف برویم که بازدهی بازار ثانویه عرضه های اولیه سهام بر اساس شاخص بازار چگونه است؟، آیا بازده سهام عرضه های عمومی اولیه بورس اوراق بهادار تهران همانند سهام عرضه های عمومی اولیه بورس اوراق بهادار برخی کشورها ، در بلند مدت در مقایسه با پرتفوی بازار بازده کمتری عاید سرمایه گذاران خود می سازند یا خیر؟، اگر سهام عرضه های عمومی اولیه در بورس اوراق بهادار تهران بازده کمتری در بلندمدت برای خریداران خود ایجاد می کنند، چه عامل یا عواملی در شکل گیری این پدیده می تواند موثر واقع شوند؟
برای محاسبه بازده بازار ثانویه عرضه های اولیه از سه روش مختلف استفاده شده است. روش بازده غیرعادی تعدیل شده بازار برای محاسبه بازده کوتاه مدت به کار گرفته شده است. برای محاسبه بازده بلند مدت نیز از معیار بازده خرید و نگهداری تعدیل شده و روش ثروت نسبیاستفاده شده است. همچنین برای شناسایی عوامل تاثیرگذار بر بازده بلند مدت بازار ثانویه از روش رگرسیون مقطعی چند متغیرهو آزمونهای آماری متناسب با آن استفاده شده است.
این تحقیق درصدد است به این سوال پاسخ دهد که ” بازده بازار ثانویه عرضه های اولیه سهام براساس شاخص بازار در بورس اوراق بهادار چگونه است؟”
هدف اصلی:
هدف های فرعی:
1-2- شناسایی تاثیر عمر شرکت بر بازده بلند مدت بازار ثانویه سهام در بورس اوراق بهادار تهران از سال 1383-1388
2-2- شناسایی تاثیر اندازه شرکت بر بازده بلند مدت بازار ثانویه سهام در بورس اوراق بهادار تهران از سال 1383-1388
3-2- شناسایی تاثیر نسبت اهرمی شرکت بر بازده بلند مدت بازار ثانویه سهام در بورس اوراق بهادار تهران از سال 1383-1388
4-2- شناسایی تاثیر نسبت قیمت به ارزش دفتری شرکت بر بازده بلند مدت بازار ثانویه سهام در بورس اوراق بهادار تهران از سال 1383-1388
5-2- شناسایی تاثیر بازده کوتاه مدت بر بازده بلند مدت بازار ثانویه سهام در بورس اوراق بهادار تهران از سال 1383-1388
6-2- شناسایی تاثیر دوره گرم و سرد بر بازده بلند مدت بازار ثانویه سهام در بورس اوراق بهادار تهران از سال 1383-1388
با توجه به افزایش عرضه های اولیه در سالهای اخیر، به ویژه به دنبال مطرح شدن خصوصیسازی و اجرای سیاستهای اصل 44 و ضرورت توسعه و رشد بورس اوراق بهادار بعنوان یکی از مهمترین ارکانهای اقتصادی کشور و همچنین بدلیل مزیت مهم عرضه عمومی اولیه در تجهیز بیشتر منابع مالی بخاطر گستره وسیع آن نسبت به سایر روشها، فراهم کردن شرایط مناسب برای استقبال مردم از سهام از اهمیت زیادی برخوردار است. یکی از این شرایط مناسب تشویق مردم و سرمایه گذاران به خرید و نگهداری بلند مدت سهام عرضه های اولیه می باشد و برای این مهم از بین بردن نگرانی ها در مورد میزان بازده بازار ثانویه خصوصا بازده بلندمدت عرضه های اولیه ضروری است.با بررسی بازدهی های عرضه های اولیه در ایران و محاسبه آن می توان در مورد کارایی بورس اوراق بهادار به نتایج مهمی رسید و بررسی های انجام شده می تواند در بهبود تصمیم گیری و ارزیابی برای کلیه فعالان در بازار سرمایه شامل سرمایه گذاران بالقوه و فعلی بازار سرمایه ،موسسات سرمایه گذاری ،بانکها ،بیمه ها ،مدیران شرکتها موسسات مشاوره و تحلیلگری مالی و سایر علاقمندان دارای اهمیت باشد.لذا تحقیق اینجانب به موضوع بررسی بازده بازار ثانویه عرضه های اولیه سهام خواهد پرداخت.
الف)اهمیت و ضرورت تحقیق از لحاظ نظری
ب) اهمیت و ضرورت تحقیق از لحاظ کاربردی
فرضیه اصلی:
1- بین بازدهی بازار ثانویه عرضه های اولیه سهام با بازده بازار تفاوت وجود دارد.
2- متغییرهای عمرشرکت،اندازه شرکت،نسبت اهرمی شرکت،نسبت قیمت به ارزش دفتری شرکت،بازده کوتاه مدت و دوره سرد و گرم بازار بر بازده بلندت مدت عرضه های اولیه تاثیر دارند.
فرضیه های فرعی:
1-2- عمر شرکت در زمان عرضه بر بازده بلند مدت عرضه های اولیه تاثیر دارد.
2-2- اندازه شرکت در زمان عرضه بر بازده بلند مدت عرضه های اولیه تاثیر دارد.
3-2- نسبت اهرمی شرکت در زمان عرضه بر بازده بلند مدت عرضه های اولیه تاثیر دارد.
4-2- نسبت قیمت به ارزش دفتری شرکت در زمان عرضه بر بازده بلند مدت عرضه های اولیه تاثیر دارد.
5-2- بازده کوتاه مدت بر بازده بلند مدت عرضه های اولیه تاثیر دارد.
6-2- دوره گرم و سرد در زمان عرضه بر بازده بلند مدت عرضه های اولیه تاثیر دارد.
عرضه عمومی اولیه : به عرضه سهام شرکتها به عموم مردم برای اولین بار و بدون سابقه قبلی قیمتگذاری و معامله در بورس اطلاق می شود.(علی خادمی 10:1388)
بازار ثانویه: بازاری است که اوراق بهادار منتشر شده قبلی، مجددا خرید و فروش می گردد. .(رضا راعی 44:1389)
بازده سهام : منظور از بازده سهام مجموعه مزایایی است که در طول یک سال مالی به یک سهم تعلق می گیرد. .( تهرانی 1385: 30 )
بازدهی بلند مدت عرضه اولیه: بازدهی سهام عرضه شده در بورس اوراق بهادار پس از اولین عرضه تا 36 ماه بعد از آن.(مهرانی،1389)
بازده کوتاه مدت(اولیه) عرضه اولیه: بازدهی سهام عرضه شده در بورس اوراق بهادار در اولین روز پس از عرضه.(باقرزاده،1388)
بازدهی شاخص بازار : بازدهی شاخص قیمت و بازده نقدی در طول دوره ای که بازده عرضه های اولیه محاسبه می شود. (باقرزاده،1388)
عمر شرکت : فاصله زمانی بین تاریخ تاسیس شرکت و تاریخ ورود به بورس بر حسب سال.(سشادو و پاربینا ،2010)
اندازه شرکت : تعداد سهام منتشره و در دست سهامداران ضرب در میانگین قیمت سهام در اولین روز معامله.(سشادو و پاربینا ،2010)
نسبت اهرمی : حاصل تقسیم مجموع بدهیها به حقوق صاحبان سهام.(سشادو و پاربینا ،2010)
دوره گرم عرضه اولیه: دوره هایی که تعداد عرضه عمومی اولیه در بازار زیاد است. (سشادو و پاربینا ،2010)
دوره سرد عرضه اولیه: دوره هایی که تعداد عرضه عمومی اولیه در بازار کم است. (سشادو و پاربینا ،2010)
خصوصی سازی: خصوصی سازی عبارتست از انتقال مالکیت بخش دولتی به بخش خصوصی.( آخوندی 1386 : 11 )
بورس اوراق بهادار : بورس اوراق بهادار به معنی یک بازار متشکل و رسمی است که در آن خرید و فروش سهام شرکتها یا اوراق قرضه دولتی یا موسسات معتبر خصوصی تحت ضوابط و قوانین و مقررات خاصی انجام می شود.( آریا 1389: 265 )
اوراق بهادار: ورقه بهادار سند یا مدرکی است مبنی بر داشتن حق ادعا نسبت به درآمد یا دارایی های یک موسسه. .( علی خادمی 1388: 9 )
بازار کارا: بازاری است که در آن اطلاعات موجود بلافاصله بر قیمت اوراق بهادار تاثیر می گذارد. ( تهرانی 1387: 18 )
1-Underpricing
2 -Underperformance
[3] – Market Adjusted Abnormal Return
[4] – Market Adjusted Buy and Hold Return
[5] – Wealth Relative
[6] – Cross-Sectional Ordinary Least Squares (OLS)
[7] – Iinitial Public Offering
[8] –Leverge
[9] – Hot IPO Period
[10] – Cold IPO Period
[11] – Exchange Stock
امروزه شناخت و پیش بینی نیازهای مشتریان برای بنگاه اقتصادی جهت کسب مزیت رقابتی و بخش بندی بازار ضروری است. مشتری عامل کلیدی و محوری در تقویت چابکی سازمان قلمداد میشود و جهت گیری کلیه اهداف، استراتژیها و منابع حول محور جذب و نگهداری مشتری میباشد. حفظ و تقویت وفاداری مشتریان برای شرکتهایی که دغدغه حفظ و توسعه جایگاه رقابتی خویش را در بازار دارند، چالشی استراتژیک تلقی میشود؛ بنابراین وفاداری مشتریان کلید موفقیت تجاری سازمان محسوب میشود بدین معنا که با افزایش وفاداری مشتریان میتوان انتظار داشت سهم بازار و میزان سود دهی بنگاه اقتصادی ارتقا مییابد. درک بازار با برنامهریزی و اتخاذ استراتژیهای مناسب جهت وفادار کردن مشتریان و افزایش نرخ وفاداری آنها منافع بلند مدت برای بنگاههای اقتصادی را سبب میشود (حمیدی زاده و غمخواری، 1388). بنابراین بازارگرایی به عنوان کاربرد مفهوم بازاریابی از آن رو مورد توجه سازمانهای عصر حاضر قرار دارد که مشتری اکنون به دلیل پیشی گرفتن تولید بر تقاضا و افزایش رقابت میان تولیدکنندگان انتخابگر شده است (نیکومرام و حیدرزاده، 1385) و عدم توجه به مشتری راهی به سوی نابودی برای هر کسب و کاری محسوب میشود. بنابراین بازارگرایی پیش نیاز عملیات موفق یک کسب و کار میباشد.
همانطور که بیان شد، مشتری عاملی کلیدی و محوری در تقویت چابکی سازمان قلمداد میشود. تغییر، باثبات ترین مشخصهای است که میتوان برای دنیای کنونی کسب وکار معرفی کر د(الفت، زنجیرچی، 1389). امروزه شرکت ها با رقابتی بسیار شدید رو به رو هستند که از تغییرات تکنولوژیکی و تغییر در تقاضای مشتریان ناشی میشود. این وضعیت باعث زیر سؤال رفتن صحت مدلهای سنتی مدیریت شده است( جعفرنژاد و درویش،1388). شرکتها باید به طور مؤثر بر تغییرات مستمر و غیرمنتظره و همچنین چالشهای جدید مشتریان با هزینه اندک فایق آیند؛ بنابراین، توانایی واکنش سریع و اثربخش ، رقابت مبتنی بر زمان و تأمین نیازهای مشتری، مشخصهی قطعی رقابت جویی شده است. در واقع چابکی ضرورتی برای بقا در مقابل رقبا، تحت محیطهای متغیر برای برخورد با چالشهای تحویل سریع محصولات و خدمات، کیفیت و رضایت مشتری است(صدیقه و محفوظی،1389). توانایی پاسخگویی سریع به تغییرات بازار، چابکی نامیده میشود که امروزه عامل اصلی بقای بنگاهها تلقی میشود(محمدی و امیری،1391).
با توجه به مطالب عنوان شده، در این تحقیق به بررسی تأثیر بازارگرایی بر چابکی استراتژیک با تأکید بر نقش فرهنگ سازمانی پرداخته شده است.
همچنین شایان ذکر است که در این تحقیق منظور از چابکی استراتژیک همان چابکی سازمان میباشد.
گرایش بازار به طور کلی بیانگر پاسخ یک شرکت به نیازهای فعلی بازارش است (چانگ، 2011). نارور و اسلاتر (1990) گرایش بازار را به این صورت تعریف کردند: “فرهنگ سازمانیای که به موثرترین و کاراترین شکل، رفتارهای ضروری جهت ایجاد ارزش افزوده برای خریداران و در پی آن عملکرد بالاتری برای کسب و کار را به وجود میآورد. “بازارگرایی نه تنها برای خارج از سازمان بلکه در داخل سازمان و نه تنها در بازارهای داخل یک کشور و بلکه در بازارهای بین المللی و جهانی هم مورد توجه میباشد (لی و همکاران، 2006). تمرکز بر نیازهای مشتری به شرکت این اجازه را میدهد تا ارزش افزوده بالاتری را تأمین کرده و بدین ترتیب منجر به سطوح بالاتری از رضایت مشتری میشود (دیبرل، 2011). یک سازمان بازارگرا با نظارت مستمر بر نیازهای مشتریان، سعی در جلب رضایت آنها به وسیله اصلاح خروجیهای خود با حفظ سود قابل قبول مینماید (کوهلی و جاروسکی ،1990، نارور و اسلاتر، 1990).
از طرفی دیگر بهکارگیری چابکی استراتژیک در سازمانها، راهبردی برای موفقیت در محیطهای رقابتی و نامطمئن امروزی است. بنابراین چابکی استراتژیک در محیطهای فوق رقابتی امروز بسیار نیاز است. مفهوم چابکی برای اولین بار توسط ناگل و داو(1992) در مؤسسهی آیوکوک معرفی شد. همانطور که سازمانها در محیطهایی متلاطم فعالیت میکردند، این مفهوم توجه زیادی را به خود جلب نمود و سازمانها اهمیت پاسخگویی سریع به نیازها و تقاضاهای متغیر محیطی با روشهای کارآمد هزینهای را دریافتند.(سیگور و همکاران، 2000). گلدمن و همکاران(1995) بیان نمودند”سازمانی چابک نامیده میشود که بتواند به طور سودآوری در محیط متلاطم با نیازهای متغیر و غیر قابل پیشبینی امروزی فعالیت نماید. بنابراین چابکی راهی است برای مدیریت سازمانها که با یک واکنش سریع و موثر به بازارهای در حال تغییر از طریق تولید محصولات و خدماتی که مشتری محور است، عمل مینماید و به ابزاری برای رقابت تبدیل شده است.(ژانگ و شریفی، 2007). سازمانهای چابک با تغییر، عدم قطعیت و غیرقابل پیش بینی بودن محیط کسب و کارشان و پاسخ مناسب دادن به این تغییرات عجین شدهاند. در بر داشتن استراتژیهای چابکی برای سازمانها منافعی دارد مانند پاسخهایی سریع و مؤثر به نیازهای در حال تغییر بازار، قابلیت سفارشی کردن محصولات و خدمات تحویل داده شده به مشتری، هزینه های تولید کاهش یافته، افزایش رضایت مشتری و حذف فعالیتهایی که ارزش افزودهای ایجاد نمیکنند.(سافورد؛گوش و مورثی،2006).
بنا بر تحقیقات انجام شده، توانایی شناسایی تغییرات ایجاد شده در نیازهای مشتریان از طریق بازارگرایی، پیشزمینهای ضروری در توانایی برای پاسخ به این تغییرات است. بهبود برنامههای چابکی، برای توسعهی قابلیتهای سازمانی جهت پاسخ سریع و مؤثر به تغییرات ایجاد شده در نیازهای مشتری، طراحی شده است(زلباست، گرین جی آر؛ ابشایر و ساوور؛ 2010). براون شیدل و سوره(2009) در تحقیق خود دریافتند که بازارگرایی بطور غیرمستقیم از طریق انسجام سازمانی بر چابکی اثر میگذارد. لین(2004) دریافت که بازارگرایی بطور مثبتی بر شبکهی نوآوری چابکی اثر میگذارد. زلباست و همکاران(2010) در تحقیق خود دریافتند که بازارگرایی بطور مستقیم و مثبت بر تولید به موقع، مدیریت کیفیت جامع و چابکی تولید، اثر میگذارد. در این پژوهش، چابکی استراتژیک معادل چابکی سازمانی در نظر گرفته میشود.
هر سازمانی دارای شخصیتی است مانند انسان، همانگونه که عنصر اصلی شخصیت یک انسان فرهنگ اوست، عنصر اصلی شخصیت یک سازمان نیز فرهنگ سازمان است(هیلز چارلز،2002). سازمانهای موفق دنیا به ویژه آنهایی که تا سطح بالای ایمنی راه پیمودهاند، مدعی هستند که به بسیاری از این موفقیتها از راه تقویت فرهنگ سازمانی خود، دست یافتهاند. با توجه به اهمیت مبحث فرهنگ سازمانی در هر سازمانی، بدیهی است که موفقیت در پیادهسازی شیوههای نوین و تکنیکهای جدید مدیریتی، مستلزم پشتیبانی از طرف فرهنگ سازمانی است. تحقق اهداف هر سازمان در گرو هماهنگی فرهنگ سازمانی به عنوان شاخص وضعیت نیروی انسانی با اهداف و استراتژیهای تدوین شده است(ابزری، مهدی؛ دلوی، محمدرضا، 1388). در تعریفی از فرهنگ سازمانی بیان میشود، فرهنگ سازمانی به معنای ارزش ها، مفروضات و هنجارهای مشترک بین افراد است(شین،1985).
از طرفی دیگر در تحقیقات انجام شده این نتیجه حاصل شده است که بازارگرایی و توانایی بازارگرا شدن بطور فزایندهای در فرهنگ سازمانی ریشه دارد و عواملی که بعنوان پیشزمینههایی برای بازارگرایی پیشبینی شده اند مانند تأکید مدیران عالی، سیستم پاداش و تمرکز ممکن است نقشی کمرنگتر از فرهنگ داشته باشند(گبهاردت و همکاران[16]،2006).
همچنین بنابر مطالعهی پیشینهی تحقیق، دریافت شد که تحقیقات متعددی به بررسی رابطهی میان فرهنگ سازمانی و روشهای چابک پرداختهاند(رابینسون و شارپ[17]،2005؛ شرهی و کاروسکی[18]،2007؛ استرود و هاف و ترتیاکو[19]،2009؛ تولفو و وازلاویک[20]،2008). جوهان لیواری و نتا لیواری[21] (2011) به بررسی رابطهی فرهنگ سازمانی و روشهای چابک پرداختند و به این نتیجه رسیدند که هر فرهنگی به جز فرهنگ سلسله مراتبی، کاربرد روشهای چابک را افزایش میدهد. جیم شفیلد و جولین لمتایر[22](2013) بیان میکنند که توسعهی برنامههای چابکی توسط محیط سازمان( فرهنگ سازمانی) و توانمندی اعضای سازمان، تحت تأثیر قرار میگیرد.
بنابراین با توجه به اینکه فرهنگ سازمانی بر دو متغیر بازارگرایی و چابکی اثرگذار است و از طرفی بازارگرایی بر چابکی نیز تأثیر دارد، در این تحقیق بر آن شدیم که به بررسی رابطهی بازارگرایی و چابکی و نقش تعدیلگر فرهنگ سازمانی بپردازیم.
در این فصل به مباحث کلی پژوهش شامل اهداف، فرضیات و سؤالات تحقیق و مباحث دیگری از قبیل تعریف واژگان پرداخته میشود.
با توجه به مطالب عنوان شده به نظر میرسد که بازارگرایی بستری مناسب برای بروز و ظهور چابکی استراتژیک در سازمان است چرا که هر دو هدفی مشترک دارند و آن پاسخ به نیازهای متغیر مشتری است تا از این طریق ارزش افزودهای برای آنها ایجاد کنند. بنابراین منطقی به نظر میرسد که بررسی تأثیر بازارگرایی بر چابکی استراتژیک سازمان نیازمند بررسی دقیقتری است، لازم به ذکر است آنچه که بر میزان اهمیت این مورد میافزاید این است که در تحقیقاتی ارتباط بازارگرایی بر چابکی استراتژیک مورد بررسی قرار گرفته است اما اینکه آیا فرهنگ سازمانی میتواند تعدیل کنندهی رابطهی این دو باشد با خیر، تا کنون مورد بررسی واقع نشده است.
هدف اصلی این تحقیق” تعیین تأثیر بازارگرایی بر چابکی استراتژیک با تأکید بر فرهنگ سازمانی در صنعت دارو” میباشد و در این راستا اهداف فرعی عبارتند از:
آیا بازارگرایی چابکی استراتژیک را در صنعت دارو تحت تأثیر قرار می دهد؟
آیا فرهنگ سازمانی، چابکی استراتژیک را در صنعت دارو تحت تأثیر قرار می دهد؟
بازارگرایی، چابکی استراتژیک سازمان را در صنعت دارو تحت تأثیر قرار میدهد.
– Chung
– Narver
– Slater
– Dibrell
– Kohli
– Jaworski
7-Strategic agility
8-Nagl & Dove
9-Siegore
1-Goldman
2-Zhang & Saarifi
3-P.M.Swafford, S.Ghosh, N.Murthy
4- Pamela J. Zelbst, Kenneth W. Green, Jr, Roger D. Abshire, Victor E. Sower
– Hill Charles
–Schein
– Gebhardt et al
– H. Robinson, H. Sharp
-B. Sherehiy, W. Karwowski, J.K. Layer
– D.E. Strode, S.L. Huff
– C. Tolfo, R.S. Wazlawick
– Juhani Iivari, Netta Iivari
– Jim Sheffield , Julien Lemétayer
1-Market-Orientation
2-Customer-Orientation
3-competieor-Orientation
4-Interfunctional-Coordination
جهان در قرن بیست و یکم با تحولات بس شگرفی روبرو شده است. قابلیت رو به افزایش کشورهای خاور دور در عرصه بازارهای جهانی، یکپارچه شدن کشورهای اروپایی با 230 میلیون نفر جمعیت مصرف کننده، انجام اصلاحات سیاسی دربعضی از کشورها، از جمله کشورهای اروپای شرقی همراه با فن آوریهای جدید، می روند تا در قرن بیست و یکم، نظم جدیدی را در بازارهای جهانی به وجود آورند. مفهوم این تحولات این است که روشهای دیرین کسب و کار در آینده، کارایی خود را از دست خواهند داد. در این راستا، بازاریابی فعالیتی است که طی آن نیازها و خواسته های تامین نشده مشتریان، تعیین می شود. بازاریابی تلاشی است درجهت تاثیرگذاشتن بر روشی که مصرف کنندگان رفتار می کنند. این تلاش، هم درمورد سازمانی که آن را اعمال می کند، هم مصرف کنندگانی که تحت تاثیر آن واقع می شوند و هم جامعه ای که این تلاشها در آن اتفاق می افتد، مفهوم دارد. ما همگی مصرف کننده و اعضای یک جامعه هستیم. بنابراین دانستن رفتار مصرف کننده و تلاش درجهت تاثیر نهادن برآن، برای همگی ما ضروری است. رفتار مصرف کننده چیزی بیش از خرید کالاهاست. دراصل رفتار مصرف کننده، درباره چگونگی تاثیر مالکیت کالا بر زندگی ما بحث می کند. لازم به ذکراست، مصرف کننده در کشور ما هنوز برای خرید کالا به دوستان و آشنایان و کسانی که کالا را خریداری کرده اند و یا درخصوص آن آگاهی دارند مراجعه می کند. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که به طور سنتی خرده فروش یا فروشنده مغازه، در خرید افراد تاثیر بسیار زیادی دارد. یکی از علت های چنین وضعی، ضعف نظام ارتباطی سازمانهای ماست. هنوز مصرف کننده ما، به مطالبی که در تبلیغ گفته می شود، اعتماد چندانی ندارد. ازاین رو، ضعف کارکرد تبلیغات رسانه ای باعث شده است که تبلیغات دهان به دهان رشد زیادی در مملکت ما پیدا کند. ( افجه ء و مؤید ، 1384، 28 و 29 )
یکی از مسائل پیش روی جوامع توسعه یافته و درحال توسعه بحث مصرف گرایی و ظهور جامعه مصرفی یا مصرف گرا می باشد. اساساً جوامع صنعتی مبتنی بر فرهنگ مصرف گرایی می باشد دراین میان تبلیغات و رسانه های جمعی نقش بسیارتعیین کننده ای در شکل دهی به الگوهای مصرفی مخاطبین خود دارند. ( خادمیان و مبارکی فرد ، 1391، 95 )
امروزه ازیک سو سازمان ها، برای شناساندن و معرفی کالاها و خدمات خود و اعلام وجه تمایز آن با کالاهای مشابه، با به کارگیری رسانه های مختلف تبلیغاتی، می کوشند پیام های تاثیرگذاری را به منظور ترغیب مخاطبان به خرید ارسال کنند و ازسوی دیگر، مردم با انواع تبلیغات ازطریق رسانه های گوناگون در هر زمان و مکانی محاط شده اند؛ این درحالی است که آنچه در بحث تبلیغات حایز اهمیت است، ارزیابی میزان اثربخشی آن است. ( ربیعی و دیگران ، 1390، 17 )
برای اینکه مردم تبلیغ را ببینند باید توجه آنها را جلب نمود، تبلیغات در واقع یک فرآیند ارتباطات میباشد. یک پیامی فرستاده می شود، مخاطب باید آن را آنگونه درک کند که شما علاقه مند هستید. پس باید ساده، متمایز و خلاقانه باشد تا اثربخش شود و در بیننده قصد خرید ایجاد کند.
در دنیای رقابتی امروز، بازاریابی برای هر نوع حرکت آگاهانه و هدفمند در بازارضروری بوده و نقش آن درآغاز انجام تمام تلاشها از جمله تولید محصولات و ارائه خدمات مطلوب به جامعه به وضوح قابل مشاهده است، درعصر کنونی که مفاهیم ارتباطات، رقابت ومشتری گرایی با هم پیوند خورده است تبلیغات به عنوان عنصری آمیخته از بازاریابی، نقش محوری در حفظ و بقاء سازمانها با شناساندن و معرفی محصولات و خدمات ایفاء می کند. تبلیغات در لغت به معنای رساندن یک پیام از شخصی به شخص دیگر میباشد و ازلحاظ تکنیکی عبارت است از هر نوع ارتباطات غیر شخصی در مورد یک سازمان، کالا، خدمت و یا ایده،که یک کارفرمای مشخص، برای عبور آن از یک رسانه جمعی و به منظور رسیدن آن به جمع وسیعی از مخاطبان، پول پرداخته است. ( حسینی و دیگران ، 1388، 125 )
از آنجایی که تبلیغات به صورت یک طرفه است، لذا دریافت بازخورد از مشتریان، ضروری و لازم به نظر می رسد. ( ربیعی و دیگران ، 1390، 19 )
یکی از عواملی که برای ارزیابی اثربخشی یک تبلیغ درنظر گرفته میشود قصد خرید مصرف کننده میباشد. بنابراین شرکتها در یک فضای رقابتی برای آنکه متمایز از یکدیگر باشند به روی عامل مذکور به گونه ای تمرکز میکنند که تبلیغاتشان متمایز از دیگر رقبا گردد.
قصد رفتاری بیانگر شدت نیت و اراده فردی برای انجام رفتار هدف است. رابطه ی قصد رفتاری با رفتار نشان میدهد افراد تمایل دارند در رفتارهایی درگیر شوند که قصد انجام آنها را دارند. فیشبن و آجزن، قصد را تعیین کننده عمل در یک مسیر معین میدانند. آنها قصد رفتار را به عنوان احتمال ذهنی شکلدهی یک رفتار خاص تعریف کرده اند. به عنوان مثال، قصد خرید یک محصول خاص به عنوان پیش بینی کننده خوب رفتار واقعی در خرید محصول تشخیص داده شده است. ( نخعی و خیری ، 1391، 110 ) در واقع قصد خرید فرآیند خرید کالا و یا خدمات خاص از یک فروشگاه می باشد.
مصرف کننده با آگاهی از جنبه های کاربردی و تجربی تبلیغات یک محصول به شناخت و اعتماد راجع به آن میرسد، و پس از گرایش و درگیری به محصول با توجه به اثربخشی آن تبلیغ قصد خریدکالا یا خدمات را پیدا می کند.
بنابراین در این پژوهش محقق به دنبال این است که تبلیغات برند سامسونگ چگونه بر قصد خرید مشتریان تاثیر می گذارد؟
در یک بازار سالم از نظر عرضه و تقاضا، تولید کننده پس از یک دوره بررسی و مطالعه روی خواسته ها ی یک جامعه، تولید محصولی را آغاز می کند. آن گاه آن محصول را با دقت، با سلیقه و نیاز مشتری سازگار می کند و در عین حال می کوشد که محصول او نسبت به تولیدات رقبا امتیازی محسوس داشته باشد تا مشتری به انتخاب آن دست بزند. امروزه سلیقه و نیاز مشتری، به دلیل کثرت و تنوع مصرف به فرآیندی پیچیده و نااستوار مبدل شده است. به همین دلیل دانش تبلیغات و بازاریابی نیز بیش از گذشته، حساس تر و پیچیده تر شده
است. نظر و سلیقه مشتری، هدف نهایی تولید است. این سلیقه، بر اثر سالها کار و تجدید نظر در تولید محصول بروز می کند و در عین حال بسیار شکننده است. زیرا خریدار کسی است که هم قدرت انتخاب و هم اختیار نخریدن دارد. تولید کننده باید محصول خود را به او بشناساند؛ تبلیغ، سلیقه او را برانگیزاند؛ ترغیب، به او بباوراند که محصول تولید شده مطابق نیاز و سلیقه اوست، امتناع؛ و سرانجام کاری کند که جز محصول او، مشتری تولید رقبا را برنگزیند؛ ارضاء ( افجه ء و مؤید ، 1384 ، 31 )
در عصر حاضر باتوجه به آنکه تعداد شرکتهای تولیدی و خدماتی زیاد شده اند و بازار عرضه و تقاضا با حجم انبوهی از کالا و خدمات روبرو شده است بازاریابان اینگونه شرکتها با چالش های زیادی جهت افزایش فروش مواجه شده اند که آنها می توانند استراتژی تبلیغاتی را درپیش بگیرند که بر قصدخرید مصرف کننده اثرگذاشته و منجربه خرید نهایی کالا یا خدمات گردد. بنابراین ارزیابی قصد خرید مصرف کنندگان درچنین شرایطی ضرورت پیدا می کند.
هدف اصلی :
بررسی تاثیر تبلیغات برند گوشی سامسونگ بر قصد خرید مشتریان آن
اهداف فرعی :
فرضیه 1 : جنبه های کاربردی تبلیغات بر روی شناخت اثر مستقیم دارد.
فرضیه 2 : جنبه های کاربردی تبلیغات بر روی درگیری اثر مستقیم دارد.
فرضیه 3 : جنبه های کاربردی تبلیغات بر روی اعتماد اثر مستقیم دارد.
فرضیه 4 : جنبه های کاربردی تبلیغات بر روی نگرش اثر مستقیم دارد.
فرضیه 5 : جنبه های کاربردی تبلیغات بر روی احساسات اثر مستقیم دارد.
فرضیه 6 : جنبه های تجربی تبلیغات بر روی شناخت اثر مستقیم دارد.
فرضیه 7 : جنبه های تجربی تبلیغات بر روی درگیری اثر مستقیم دارد.
فرضیه 8 : جنبه های تجربی تبلیغات بر روی اعتماد اثر مستقیم دارد.
فرضیه 9 : جنبه های تجربی تبلیغات بر روی نگرش اثر مستقیم دارد.
فرضیه 10 : جنبه های تجربی تبلیغات بر روی احساسات اثر مستقیم دارد.
فرضیه 11 : شناخت بر روی قصد خرید اثر مستقیم دارد.
فرضیه 12 : درگیری بر روی قصد خرید اثر مستقیم دارد.
فرضیه 13 : اعتماد بر روی قصد خرید اثر مستقیم دارد.
فرضیه 14 : نگرش بر روی قصد خرید اثر مستقیم دارد.
فرضیه 15 : احساسات بر روی قصد خرید اثر مستقیم دارد.