الف – اهمیت موضوع
زندگی و سلامت و دارای افراد همواره در معرض حوادث و بلایای طبیعی قرار داد،که افزایش این حوادث خسارات ناشی از آن ها انسان را با این واقعیت مواجه نمود، که دیگر از طریق سنتی و با توسل به حمایت خانوادگی و قومی قادر به جبران خسارت وارده به همنوعان خود نخواهد بود.
بخش مهمی از خسارات و ضایعات وارده مربوط به عوامل غیر طبیعی ناشی از فعالیت انسان در بکارگیری وسایل و تجهیزات می باشد.
با تحولات صنعتی و تنوع و رود خسارات ، احساس گردید که می بایست با اتخاذ تدبیر جدید و با استفاده از بهره گیری از نیروی همه افراد جامعه به گونه ای منظم به نسبت به جبران خسارات وارده به هر یک از افراد اقدام گردد و انسان ها را به مقابله و تمهید راه هایی بر ای پیشگیری و جبران خسارت احتمالی وادار نمود که در این مقطع بیمه شکل گرفت .
درست است که وسیله نقلیه نقش مهمی در زندگی بشر ایفا می کند .لیکن حوادث راننندگی یکی از شایع ترین عوامل ورود ضرر در جامعه بشری است که آثار زیانبار آن برای شهروندان از حیث تعداد کشته ها و زخمی ها و معلولان و همچنین خسارت های مالی ناشی از تصادفات ملموس تر از سایر جنبه های زیانبار وسایل نقلیه بوده .
برای جبران یا حداقل کاهش ضرر های وارده به زیاندیده حوادث رانندگی در سال 1347 قانون بیمه اجباری دارندگان وسایل نقلیه در ایران به نصویب رسید. لیکن با گذشت زمان و تحولات اجتماعی و افزایش روز افزون حواث و خسارات ناشی از آن نیاز به اصلاح مقررات احساس شده تاجائیکه جهت جبران کمبود های قانونی و حمایت از زیاندیدگان سازمان های غیر دولتی و تشکیل ها خود جوش اقداماتی در جهت جبران این نواقص انجام می دادند. از این رو مقنن با هدف ایجاد پوشش کامل بیمه شخصی ثالث و حمایت فوری و بدون قیدو شرط زیاندیدگان ، قانون اصلاح قانون بیمه اجباری را در سال 1387 به تصویب رساند اما باز هم در مورد بعضی مسائل ابهامات و اختلافاتی وجود دارد مانند خسارات مازاد بردید و جبران بعضی از خسارات و نحوه محاسبه آن ها.
از طرقی روند ناصحیح رسیدگی به تصادفات توسط نهاد های ذی ربط و وجود کاستی ها و نواقص قانونی در این امر امروزه یکی از معضلاتی است که باعث هدر رفتن وقت و سرمایه و درگیری های بی مورد شهروندان می گردد. لذا در این گفتار سهمی می شود که از میان انبوه موضوعات مرتبط با تصادفات ، موضوع نحوه محاسبه خسارات و روند رسیدگی به تصادفات در ایران و مشکلات حاکم بر آن انتخاب و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در مورد این موضوع پرسش هایی برای نگارنده به شرح زیر ایجاد شده است .
ب- اهداف تحقیق
به توجه به مراتب فوق که وسیله نقلیه در زندگی بشری ایفا می کند و با عنایت به زیان های ناشی از استفاده از این وسیله ، در این مجال سعی می شود در مورد شناخت انواع خسارات وارده در تصادفات و خسارات قابل جبران ، نحوه محاسبه آن ها و بررسی روند رسیدگی در این دعاوی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و به پاسخ های مناسبی در جهت سوالات مطرح شده برسیم.
ج – پرسش های تحقیق
1-سوالات اصلی
خسارات پذیرفته شد ه در قانون و شرع ما در تصادفات کدام است ونحوه محاسبه خسارات چگونه و برچه معیاری است و سیر رسیدگی به تصادفات و پرداخت خسارات چگونه است و چه مشکلات و معضلاتی در این باره مطرح است ؟
2– سوالات فرعی
د- فرضیه تحقیق
روش تحقیق
در این پژوهش از روش تحلیلی – توصیفی استفاده شده است ، به نحوه ای که ابتدا مطالعات کتابخانه ای در زمینه های مختلف موضوع انجام شده و فیش های لازم جمع آوری شده است . سپس با استفاده از فیش های تهیه شده ، مفاد هر یک از فصل های تحقیق ، تهیه و تدوین گردیده است .
ی – سامانه تحقیق
بررسی دقیق محاسبه خسارات و سیر رسیدگی به این دعاوی نیاز به آشنایی با مفاهیم کلیدی موضوع دارد از جمله مفهوم شخص ثالث وسیر تحول تاریخی نظام حقوقی حاکم بر موضوع و سپس شناسایی خسارات های قابل جبران و نحوه محاسبه آن ها در نهایت روند رسیدگی به این دعاوی ، به این منظور پژوهش حاضر در سه فصل و هر فصل به چند مبحث تقسیم شده ارائه می گردد .
فصل اول- کلیات که شامل مفاهیم ( مبحث نخست ) و تاریخچه در ( مبحث دوم ) ارائه می گردد و در ( مبحث سوم ) انواع خسارات وارده در تصادفات ارائه می گردد.
فصل دوم – نحوه محاسبه خسارات قابل جبران بدنی( در مبحث اول ) نحوه محاسبه خسارات مالی( در مبحث دوم ) ارائه می گردد
فصل سوم – در دو مبحث ارائه می گردد که مبحث اول (رسیدگی به دعاوی جرحی و فوتی) و مبحث دوم ( رسیدگی به دعاوی تصادفات خسارتی) اختصاص دارد.
در پایان تحقیق نیز نتیجه گیری کلی از مباحث مطرح شده به عمل آمده است .
فصل اول
کلیات
مبحث اول – مفاهیم
برای بررسی و شناخت دقیق هر موضوعی و تعیین دقیق قلمرو آن ، ابتدا باید مفاهیم و اصطلاحاتی که در آن موضوع به کار می رود ، را شناخت . ما نیز در این مبحث ، ابتدا مفهوم دارنده وسیله نقلیه ودر ادامه مفهوم شخص ثالث در بیمه را مورد بررسی قرار می دهیم.
گفتار 1 – مفهوم دارنده وسیله نقلیه موتوری زمینی
تعیین دارنده وسیله نقلیه از این جهت اهمیت دارد :
1- برای شناسایی شخص مسئول در مقابل زیان دیده ثالث
2- و این که چه کسی مکلف به انعقاد قرار داد بیمه است .
دارنده در لغت ، صفت فاعلی از مصدر داشتن و به معنای آنکه دارای چیزی است ، مالک و صاحب آمده است 2
در اصطلاح ، درمورد اینکه منظور از دارنده در قانون بیمه اجباری کیست ، اختلاف نظر هست ، بعضی عقیده دارند که واژه دارنده مبهم است و به درستی معلوم نیست که مقصود از دارنده مالک است یا متصرف یا هر دو.
در نظریه خطر ، مسئول راکسی می دانند که از مال منتفع می شود . بر مبنای این نظریه باید کسی را دانست که منافع اتومبیل به وی می رسد . ولی نه تنها مفهوم دارنده و منتفع را به دشواری می توان یکسان فرض کرد ، در مفهوم کلمه دارنده نوعی سلطه و اقتدار نهفته است و از همین معیار باید برای شناختن دارنده استفاده کرد . از مفاد مواد او 3 قانون بیمه اجباری ، به خوبی نشان می دهد که مقصود از دارنده مالک اتومبیل است ، پرسشی که مطرح می شود این است که آیا مسئولیت مالک به دلیل حق عینی ای است که بر وسیله نقلیه دارد و بنابراین تا زمانی که این حق از بین نرفته است مسئولیت نیز باقی است یا به خاطر سلطه ای است که مالک بر آن دارد ؟
در صورتی که احتمال اول را ترجیح داده شود ، هیچ حادثه ای جز انتقال مالکیت نمی تواند مسئول را تغییر دهد و مالک ضامن همه خساراتی است که از وسیله نقلیه به دیگران می رسد ، خواه سلطه معنوی او بر آن باقی یا در نتیجه قرارداد خصوصی و سرقت از میان رفته باشد . بر عکس ، در صورت تقویت احتمال دوم ، مواد او 3 قانون بیمه اجباری ناظر به مورد غالب است ؛ به این معنی که چون به طور معمول مالک بر مال خود سلطه دارد و اوست که باید در انتقاع از وسیله نقلیه احتیاط کند و به دیگران ضرر نرساند ، قانون گذار او را مسئول قرار داده است . پس اگر به دلیل قانونی یا قهری این سلطۀ معنوی از بین برود دیگر نباید او را مسئول شناخت این احتمال قوی تر به نظر می رسد ، زیرا مسئول شناختن مالک تنها به این دلیل که حق عینی بر وسیله دارد با هیچ منطقی قابل توجیه نیست ، در مسئولیت های عینی نیز حکم قانون نباید ظالمانه و بی دلیل باشد . مالکیت اماره بر این است که مالک بر مال خود سلطه دارد لیکن تا زمانی می توان از این اماره استفاده کرد که خلاف آن به گونه ای اثبات نشده باشد .
عده دیگری اعتقاد دارند ؛ از نظر عرفی دارنده همان مالک عین است . به این نحو که مالک وسیله نقلیه ، ریسک حوادث ناشی از وسیله نقلیه را بر عهده دارد ؛ ماده 3 قانون بیمه اجباری نیز مؤید همین نظر است . اما در بعضی مواقع انطباق دارنده و مالک محل تردید است . مثلاً در جایی که کنترل وسیله نقلیه و انتفاع از مال در دست کسی غیر از مال عین است ، تحمیل ریسک وسیله بر مالک عین دشوار به نظر می رسد . قانون بیمه اجباری معیاری برای تفکیک این دو ارائه نکرده است ، در این شر ایط باید با استفاده از دکترین و منطق حقوقی معیاری برای تفکیک ارائه کرد .
با توجه به مفاد ماده یک قانون بیمه اجباری که دارنده وسیله نقلیه را مکلف به بیمه کردن مسئولیت خود نموده است و نیز ماده 3 قانون که مقرر می دارد : (( از تاریخ انتقال وسیله نقلیه ، کلیه تعهدات ناشی از قرارداد بیمه ، به منتقل الیه وسیله منتقل می شود … )) می توان چنین استنباط کرد که منظور از دارنده همان مالک است نه متصرف وسیله نقلیه ؛ زیرا متصرف ممکن است به آسانی تغییر یابد و نمی توان در این حالت متصرف را مسئول بیمه کردن مسئولیتش کرد . بنابراین بهترین راه برای جبران خسارت ، مسئول دانستن شخصی است که نزدیکترین رابطه با وسیله نقلیه دارد ، و این شخص مالک است ، بنابر این در حوادث رانندگی خسارات توسط بیمه جبران می شود و این به این معناست که تحمیل مسئولیت بر مالک اتومبیل است حتی اگر راننده ، مالک وسیله نقلیه نباشد ؛ مگر این که راننده ای که مالک نیست مرتکب جرم شده باشد که در این صورت شخصاً مجازات می شود . در مواردی که مالک وسیله نقلیه مسئولیت خود را بیمه نکرده باشد باز هم مسئول جبران خسارت است ؛ اما در این صورت زیان دیده مجبور است با طرح دعوا علیه مالک خسارت خود را مطالبه کند . این راه منافاتی با امکان مراجعه مالک به شخص وارد کننده زیان که می تواند سارق باشد یا شخصی که وسیله نقلیه را به امانت گرفته ندارد .
با تصویب قانون اصلاح قانون بیمه اجباری ، به این مباحث پایان داده شد و دیگر شکی نیست دارنده اعم از مالک و متصرف است ( تبصره 1 ماده 1 ) . اما باز هم مشکل پا بر جاست و به طور واضح معلوم نیست که مالک چه کسی است . آیا مالک دارنده سند رسمی است یا دارنده سند عادی هم مالک محسوب می شود و اینکه متصرف کیست .
محسن ایزانلو، نقد و تحلیل قانون اصلاح قانون بیمه اجباری ، فصلنامه حقوق ، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دوره 38 ، شماره 4 ، زمستان 1387 ، ص 41
2 محسن ایزانلو ،همان
ناصرکاتوزیان ، مسئولیت خاص دارنده اتومبیل در : مسئولیت مدنی ناشی از حوادث رانندگی ، انتشارات دانشگاه تهران ، چاپ اول ، تهران ، بهار 1380 ، ص 31 ، 32 و حقوق مدنی – الزامات خارج از قرار داد : ضمان قهری ، ج اول ، انتشارات دانشگاه تهران ، چاپ اول ، تهران 1374 ، ش 305
ایراندخت نظری ، مسئولیت مدنی خسارات ناشی از تصادفات ، ندای صادق ، شماره 26 و 27 ، سال هفتم ، تابستان و پاییز 1381 ، ص 117 و 118
رقابت جهانی، تغییرات مداوم فناوری و تحولات سریع و گوناگون در فرهنگ کار، تنها چند عامل از عواملی هستند که بازاری پویا بوجود آورده و بر آن تاثیر متقابل دارند (جعفری و دیگران، 1390). بنابراین سازمان برای هماهنگ کردن قوت ها و ضعفهای سازمان با فرصتها و تهدیدهای محیط و همچنین مقابله با محیط پویا نیاز به تفکر استراتژیک دارد (ریاحی، 1384).
این پژوهش در یک شرکت تولید شکلات و فرآورده های کنجد انجام میشود. از آنجا که تولید مواد غذایی مستقیما با سلامت جامعه در ارتباط است، ارتقا کیفیت محصولات در این صنعت بسیار حائز اهمیت میباشد. این سازمان با میزان محدود منابع مواجه است و میبایست به طور بهینه از آن استفاده کند و برای این کار نیاز به روش علمی و برنامه ریزی دقیق دارد. به طور عادی، فعالیتها بیشتر و یا کمتر از آنچه نیاز دارند منابع مدیریت کیفیت دریافت میکنند و این باعث اتلاف منابع میشود. هر راهبرد میبایست به میزان لازم و براساس اهمیتی که در افزایش کیفیت محصولات دارد، منابع مدیریت کیفیت را دریافت کند، تا بهرهوری لازم در سازمان مذکور به حداکثر برسد.
در این پژوهش هشت استراتژی (آراویندان و دیوانداسان، 1996) برای مدیریت کیفیت در سازمان مورد نظر انتخاب شده که بر اساس نیاز هر یک، منابع انسانی، منابع سازمانی و منابع تکنولوژیکی بدون وجود اضافه یا کمبود، به استراتژیهای کیفیت تخصیص داده میشود. یکی از این استراتژیها، بازنگری مداوم در فعالیت های مربوط به کیفیت محصولات است که نیازمند اقدامات اصلاحی و فعالیتهای پیشگیرانه توسط تمام اعضا میباشد. این بهبود مستمر سازمان مذکور را به سمت کاهش نرخ خطا، هزینههای شکست و ضایعات جهت دهی میکند. دیگر استراتژی مورد استفاده، بررسی مداوم مشکلات کیفی است. زیرا در صنعت شکلات سازی در عین سادگی نکات ریز و قابل توجهی دارد که اگررعایت نشود در کیفیت محصول نهایی اثر خواهد داشت. سازمان مورد نظر برای رسیدن به سطح کیفیت دلخواه محصولات خود نیاز به استراتژی ای دارد که رویکرد دائمی به سمت اهداف و آرمان ها نامیده میشود که سازمان باید متعهد باشد و نگرشی حداقل ده ساله داشته باشد و برای ماندن در آن برنامهریزی کند. استراتژی دیگر، رسیدگی دوره ای کیفیت به منظور پیشگیری از مشکلات میباشد. در استراتژی دیگر، انتقال مداوم نظرات مشتریان و تجزیه تحلیل آنها مورد توجه است. از آنجایی که مدیریت کیفیت فراگیر، فعالیتی برای تمام سازمان است، بنابراین استفاده از دانش افراد و مشارکت دادن آنها یکی دیگر از استراتژی های مورد استفاده میباشد. مدیریت اطلاعات مربوط به کیفیت نیز دیگر استراتژی مورد نظر است. کنترل هزینههای کیفیت نیز استراتژی مهمی است که به آن پرداخته میشود.
تحقیق حاضر در یک کارخانه تولید مواد غذایی انجام میشود. به دلیل بالا بودن رقابت در این صنعت، شرکت تصمیم به بالا بردن بهرهوری استفاده از منابع دارد. این شرکت هدف خود را ارائهی محصولات متمایز با بهترین کیفیت قرار داده است و همین امر نیاز به روشی علمی برای این کار در این سازمان را ایجاد نموده است. روند افتتاح خط تولید جدید و نوع ارائهی محصولات بهترین گواه این مدعا است، زیرا مطلعین نسبت به صنعت غذا میدانند که تأسیس و ادارهی یک مجموعهی غذایی چه مسائلی به دنبال دارد. در اینجا می توان با اولویت بندی استراتژیهای مناسب بر مبنای معیارهای آنها، تصمیم گیرنده را در شرایط مناسب تری از درک اهمیت هر استراتژی مدیریت کیفیت بر مبنای منابع مورد نظر در مدیریت کیفیت جامع قرار داد و تخصیص منابع را بر پایه این اولویتبندی انجام داد.
با انجام این تحقیق، منابع مؤثر در مدیریت کیفیت جامع و نقش هر کدام در پیشبرد اهداف مدیریت کیفیت جامع شناسایی میشود. به منظور ارتقاء کیفیت محصولات این شرکت، نیازمند استراتژیهایی هستیم که بتوانند راه را برای رسیدن به هدف هموار کرده و بهرهوری در تولید محصولات، با کیفیت بالا را تضمین نمایند.
هر جا که نیاز به تخصیص منابع محدود به مجموعه ای از فعالیتها یا تیمها وجود داشته باشد نیاز به راهبردهای بهرهورانه برای استفادهی بهینه از آن نیز وجود دارد (عابدی و دیگران، 1386). در این پژوهش تخصیص منابع به طور دقیق و با روشهای علمی مؤثر صورت میگیرد. در غیر این صورت منجر به عدم بهرهوری واحد تولیدی و عدم اثربخشی استراتژیهای برنامهریزی شده میشود. تخصیص به جا و مناسب هریک از منابع مدیریت کیفیت، به این سازمان کمک میکند تا بتواند منابع محدود خود را بهتر مدیریت کرده و حداکثر استفاده را از آنها داشته باشد. همچنین اگر استراتژیهای کیفیت برای اجرا، با کمبود منابع مواجه نشوند، میتوانند نقش خود را در ارتقاء کیفیت محصولات سازمان به طور مؤثر ایفا کنند.
مسلم است که بین میزان دریافت پشتیبانی استراتژیها از منابع در حالتی که از روشهای غیر علمی استفاده میشود با حالتی که از روشهای
معتبر و علمی استفاده میشود تفاوت وجود دارد. درک این میزان تفاوت در این پژوهش به سازمان کمک بزرگی میکند تا تخصیص مجدد منابع را به نحو صحیح انجام دهد.
قلمرو موضوعی پژوهش تخصیص منابع مدیریت کیفیت به استراتژیهای کیفیت به روش تحلیل شبکهای فازی و برنامهریزی آرمانی میباشد.
قلمرو مکانی این پژوهش شرکت شهد گستران نوین واقع در شهرک صنعتی مشهد در جاده کلات میباشد. شرکت شهد گستران نوین در سال 1386 به ثبت رسیده و در زمینه ی صنایع غذایی فعالیت می کند. از جمله محصولات تولیدی این شرکت شامل انواع شکلات فراورده کنجدی، بادام زمینی و کاکائویی، انواع ارده کرم کنجد، پشمک، انواع غلات حجیم شده می باشد. این شرکت دارای 3 خط تولید در فضای 3000 متری کارخانه و یک خط تولید در فضای باز میباشد. خط یک تولید مربوط به شکلات کنجدی با بسته بندیهای مختلف در 73 کد کالا میباشد. خط دو تولید این شرکت به تولید شکلات خالص برای روکش شکلات کنجدی و شکلات پشمکی در چهار نوع شیری، دارک، سوپر دارک و کرمدار میپردازد. خط سوم شکلات پشمکی تولید کرده و تولید این شکلاتهای پشمکی با روکش نسکافه و قهوه را نیز در دستور کار دارد. این کارخانه حدودا 80 نفر نیروی صف دارد.
قلمرو زمانی جمعآوری دادههای این پژوهش در شرکت شهدگستراننوین، شش ماههی اول سال 1394 میباشد. پرسشنامهها در مهرماه 1394 جمعآوری شدهاند.
تقاضا برای پول بعد قابل توجه اقتصاد پولی است و پول متغیر مهم و حیاتی جهت تعیین و اثرگذاری سطح فعالیت اقتصادی کل در هر کشور است. به خصوص فهم و توصیف درست از تابع تقاضای پول برای سیاستهای پولی گذشته و برای تدوین سیاستهای معاصر و آینده بسیار ضروری است. دانستن عوامل تعیینکننده تقاضای پول با اجزاء متفاوت در اقتصاد در تدوین سیاست پولی صحیح مفید خواهد بود.”
لذا باوجود اینکه تئوریهای اقتصادی از دهه 1980 به بعد تأکید بر نقش تجمیع پولی در تعریف پول که یکی از متغیرهای مهم در اثرگذاری کارائی سیاستهای پولی است داشتند، تحقیقات قابل ملاحظهای در رابطه با تقاضای پول به عنوان عامل مهم اثرگذار در نتیجهبخشی سیاستهای پولی ادامه دارد.
شناخت خصوصیات تابع تقاضای پول از دو جنبه برای ایران دارای اهمیت است. اول: حجم پول یک متغیر عمده اقتصاد کلان و نیز یکی از ابزارهای اصلی سیاستهای کنترل تقاضای کل میباشد. استفاده از سیاستهای پولی از طریق کنترل حجم پول یکی از ابزارهای مهم کنترل تورم است. مخصوصاً تابع تقاضای پول (اگر از درجه ثبات بالایی نیز برخوردار باشد)، میتواند کمک زیادی در تدوین و اجرای سیاستهای پولی برای کنترل نرخ تورم و کنترل تولید ناخالص اسمی باشد. دوم: به واسطه محدودیتهای بازار سرمایه در ایران، پول، مهمترین دارایی مالی محسوب میشود و نقش بسیار مهمی در بازار سرمایه دارد. بنابراین اطلاعات راجع به تقاضای پول و نرخ جانشینی آن با دیگر داراییها برای کنترل جریانهای مالی و تعدیل نقدینگی در بازار سرمایه لازم است.
از طرفی در دهههای اخیر با گسترش و برجسته شدن نقش سیاستهای پولی در ایجاد ثبات و یا بیثباتی در قیمتها و تولید؛ و نیز با توجه به مطالعات تجربی و نظری در خصوص ارتباط میان تورم و رشد اقتصادی، تلاش جهت معرفی قاعده بهینه پولی برای هدایت سیاست پولی رونق گرفته است.
به همینجهت مطالعات نظری و تجربی وسیعی در اکثر کشورها در این موارد انجام شده است.
1-1- طرح مسئله
امروزه یکی از نیازهای اقتصاد کشورها که ایران نیز مشمول آن است، میزان مطلوب نقدینگیای است که باید به کل اقتصاد در طول یکسال تزریق شود. چراکه کنترل و توزیع بهینه حجم نقدینگی در اقتصاد هدف نهایی کشورها برای رسیدن به اهداف کلان اقتصادی مثل ایجاد رشد در تولیدات، توزیع عادلانه درآمد، کنترل تورم، ایجاد موازنه در پرداختهای خارجی و ایجاد اشتغال است. در واقع کنترل نقدینگی به عنوان وسیلهای برای رسیدن به اهداف نهایی اقتصاد است.
در بیانی دیگر میتوان عنوان کرد پول فینفسه نیازی از انسان را برآورده نمیکند، بلکه ابزاری است برای تأمین مایحتاج. امکانات سیاستگزاران پولی در عرضه پول تقریباً نامحدود است، اگر عرضه پول بیشتر بدون توجه به ظرفیتها و امکانات اولیه کشور افزایش یابد و یا بصورت غیربهینه و نظارتنشده توزیع شود، تنها قیمتها را متورم خواهد کرد. آنچه ادبیات اقتصادی برای پایداری رشد در اقتصاد مبتنی بر بازار مانند آنچه در ایران وجود دارد، توصیه میکند ثبات قیمتهاست که برای ثبات قیمتها، یکی از عوامل مهم کنترل حجم و توزیع بهینه نقدینگی در بخشهای مختلف اقتصادی است. لذا تعیین میزان مطلوب نقدینگی در کلان اقتصاد مسئلهای حیاتی برای هر اقتصادی محسوب میشود.
از ابتدا مکاتب فکری در اقتصاد بخش قابل توجهی از تلاش خود را صرف شناخت و تصریح مناسب تابع تقاضای پول کردهاند. فعالیتهای نظری در این زمینه به مطالعات اروینگ فیشر باز میگردد. وی در تئوری مقداری بیان میکند که مردم پول را برای مقاصد معاملاتی تقاضا میکنند و تأکید میکند که نقش محوری پول در اقتصاد، وسیله مبادله در دادوستد کالاها و خدمات میباشد. همچنین این دیدگاه بر عوامل تعیینکننده سرعت گردش پول تأکید میکند.
در دهه 1930 میلادی کینز تقاضای پول را فراتر از نقش وسیله مبادله مطرح کرد. وی بیان می کند که مردم قسمتی از درآمد پولی خود را برای مقاصد سفتهبازی و سوداگری نزد خود نگهداری میکنند. اگرچه اقتصاددانان پیش از کینز نگهداری دارایی را به عنوان شق دومی در مقابل پول میدانستند، ولی در کارهای خود اهمیت چندانی به آن نمیدادند.
تقاضای معاملاتی پول از به کارگیری پول به صورت تسهیل کننده معاملات نشأت میگیرد و با سطح درآمد ارتباط دارد. در حالی که تقاضای سفتهبازی پول از به کارگیری پول به عنوان دارایی سرچشمه میگیرد و توسط نرخ بهره تعیین میشود. کینز عقیده دارد که تقاضای سفتهبازی بستگی به انتظارات در مورد تغییرات آتی نرخ بهره دارد. در چنین شرایطی فرد ترجیح می دهد تا قسمتی از درآمد پولی خود را به صورت داراییهای مالی نگهداری کند تا بازده به آن تعلق بگیرد.
در تابع تقاضای کینز، تعیینکنندههای اصلی، سطح درآمد (به عنوان متغیر مقیاس و جانشینی برای حجم معاملات) و نرخ بهره (به عنوان جانشین برای هزینه فرصت نگهداری پول) میباشند. چنین تابعی در مطالعات تجربی قبل از جنگ جهانی دوم به طور گستردهای به کار گرفته میشد. در دورههای بعد محققان به بررسی مباحثی در مورد ماهیت تابع تقاضای پول پرداختند.
اقتصاددانان بعد از کینز نیز مدلهای دیگری را تهیه کردند. تئوریهای تقاضای پول که بعد از کینز مطرح شدهاند را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ تئوریهای معاملاتی و تئوریهای پورتفوی. تئوریهای معاملاتی بر نقش پول به عنوان وسیله مبادله تأکید میکنند و پول لزوماً به عنوان ذخیرهای برای مقاصد معاملاتی تلقی میشود. هزینه معاملاتی تبدیل میان پول و دیگر داراییها، در تعیین مقدار این ذخیره نقش تعیین کننده دارد. تئوریهای دارایی، تقاضا برای پول را قسمتی از مساله تخصیص ثروت در میان پورتفوی داراییها که پول را هم شامل میشود، میدانند. پول و دیگر داراییها به عنوان شقهای مختلفی از نگهداری ثروت محسوب می شوند که هرکدام جریانی از خدمات و یا درآمد (صریح یا ضمنی) را فراهم میکنند.
نکته جالب توجه این است که گرچه تئوریهای متفاوت تقاضای پول را از زوایای مختلف تحلیل میکنند، ولی نتیجه آنها یکسان است. در همه موارد حجم ماندههای حقیقی پول رابطهای معکوس با نرخ بازدهی سایر داراییها و رابطه مستقیم با درآمد حقیقی دارد.
در دهه هفتاد میلادی، پیشرفتهای تکنولوژیکی در بازارهای مالی، طیف وسیعی از داراییهای جدید را خلق کرد. پیدایش این داراییها که جانشینهایی (هرچند غیر کامل) برای پول بودند، تأثیر عمیقی بر تابع تقاضای پول گذاشت. رفتار مجموعههای پولی (به ویژه حجم پول، 1M) در پاسخ به این نوآوریهای تکنولوژیکی، سوالاتی را در خصوص مفید بودن این متغیرها به عنوان هدف میانی در سیاستهای پولی مطرح کرد و محققان را با مساله دیگری تحت عنوان «ثبات تابع تقاضای پول» مواجه ساخت.
ثبات تقاضای پول، پیششرطی است که براساس آن پول اثر قابل پیش بینی بر اقتصاد دارد و کنترل عرضه پول توسط بانک مرکزی ابزاری سودمند و مناسب در جهت اجرای سیاستهای فعال پولی میباشد. ثبات تابع تقاضای پول بدین معنی است که مقدار پول به طور قابل پیشبینی مرتبط با مجموعهای از متغیرهای کلیدی است که پول را به بخش حقیقی اقتصاد متصل میسازند. به عبارت دیگر ثبات تابع
تقاضای پول، موثر بودن سیاست پولی را تضمین میکند. پس برای پیش بینی اثر تغییرات عرضه پول بر روی متغیرهایی همچون درآمد و قیمت باید از باثبات بودن تابع تقاضای پول در طول زمان اطمینان حاصل کرد.
در نهایت میتوان گفت، در تجزیه و تحلیل مسائل اقتصاد کلان و سیاستگذاری اقتصادی بررسی تابع تقاضای پول، اهمیت خاصی در شناخت الگوی اقتصاد کلان و اثربخشی و کارایی سیاستهای پولی و مالی دارد.
با توجه به مطالبی که بیان گردید، در چارچوب تحقیق حاضر، مشخصاً این سوال مطرح میشود که آیا رابطه تعادلی بلندمدت بین اجزای تشکیلدهنده تابع تقاضای پول وجود دارد یا خیر؟ به عبارت دیگر، این سوال مطرح است که آیا یک تابع تقاضای پول باثبات در ایران وجود دارد که بتوان سیاستهای کلان را بر مبنای آن تنظیم کرد؟
لذا این تحقیق هدف خود را بر این اساس نهاده که تابع تقاضای مناسب برای پول را در اقتصاد ایران بدست آورده سپس آن را با مقدار بهینه پول که بوسیله قاعده بهینه پولی بدست خواهد آمد مقایسه کند. برای رسیدن به این هدف تلاش شده است ابتدا تقاضای پول کینز، بامول و توبین، فیشر، فریدمن و غیره را مورد بررسی قرار دهیم. سعی بر آن بوده تا ابتدا به نقد و تحلیل این نظریات پرداخته و سپس الگوی بومی تقاضای پول مناسب اقتصاد ایران را استخراج نموده و برآورد نمائیم. سپس به تخمین تابع تقاضای تقدینگی در جامعه پرداخته و این تابع را با تمام ملاحظات تکمیلی که جهت واقعیتر بودن و بهتر بودن تخمین ایران میتوان به مدل اضافه نمود، برآورد کرده و به بررسی عوامل موثر و ضرایب آن در اقتصاد ایران پرداخته شده است. برای نیل به این مهم، به بررسی عوامل مؤثر بر تقاضای پول در چارچوب الگوی خرید-زمان پرداختیم. رویکرد زمان- خرید اولین بار توسط سیوینگ (1971) مطرح گردید؛ و مک کالوم و گودفرند این رویکرد را برای اولین بار در تقاضا برای پول نشان دادند. این رویکرد مسئله تخصیص استاندارد زمانی که فرد کار میکند و مصرف میکند را بیان نمود. استفاده از پول به فرد این اجازه را میدهد که میزان زمان اختصاص یافته به مصرفش را کاهش دهد، بنابراین زمان موجود برای کار و اوقات فراغت آزاد میگردد و در نتیجه مطلوبیت نهایی و بازده ضمنی صورت می پذیرد.
پس از بررسی تابع مناسب تقاضای پول به دنبال محاسبه مقادیر بهینه تقاضای پول میباشیم. در این راستا لازم است مروری بر مبانی نظری و مطالعات انجام گرفته در زمینه تعیین میزان رشد بهینه پول داشته باشیم. از آنجائیکه عمدتاً مبانی نظری و تحقیقات صورت گرفته در راستای تعیین نرخ رشد بهینه پول در زمینه تعیین قاعده بهینه سیاست پولی میباشد. لذا ما نیز در این تحقیق روش خود را بر این مبنا قرار دادهایم.
یک ﻗﺎﻋﺪه ﺳﻴﺎﺳﺘﻲ ﺑﻴﺎن ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ اﺑﺰارﻫﺎی ﺳﻴﺎﺳﺘﻲ ﭼﮕﻮﻧـﻪ ﺑﺎﻳـﺪ ﺑـﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮات در وﺿﻌﻴﺖ اﻗﺘﺼﺎد واﻛﻨﺶ ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪ. اﻣﺮوزه ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﺴﻴﺎر زﻳﺎدی ﺑﻪ اﺳﺘﻔﺎده از ﻗﻮاﻋﺪ ﺳﻴﺎﺳﺘﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان راﻫﻨﻤﺎی اﺗﺨـﺎذ ﺗﺼـﻤﻴﻤﺎت ﺳﻴﺎﺳـﺘﻲ نزد سیاستگزاران پولی وﺟﻮد دارد.
برای ساخت یک قاعده سیاست پولی باید تابع زیان بانک مرکزی را نسبت به قیود عنوان شده حداقل نمائیم. برای نیل به این هدف ابتدا قیود را مشخص نموده، سپس با استفاده از دادههای موجود این قیود را با استفاده از روش حداقل مربعات خطی تخمین زده میشوند. سپس تابع زیان بانک مرکزی را با استفاده از نرم افزار MATLAB نسبت به این قیود حداقل خواهیم کرد.
1-2- هدف تحقیق
تاکنون ادبیات و مبانی قدرتمندی در خصوص نقش پول در اقتصاد تدوین شده است و مخصوصا مبانی خردی و پایهای گستردهای در این زمینه توسط اقتصاددانان بسیاری تدوین و ارائه شده است، اما با توجه به اهمیت موضوع و کاربرد نتایج آن برای فهم بهتر نحوهی عملکرد اقتصاد امروزی بر این باوریم که باید در راستای گسترش این ادبیات در هر اقتصادی کوشید. هدف از ارائه این تحقیق معرفی «الگوی بومی تقاضای پول مناسب برای جمهوری اسلامی ایران» و مقایسه آن با «میزان بهینه نقدینگی» میباشد. ادعایمان این است که این تحقیق در زمینه بررسی ادبیات موضوعی تقاضای پول با مبانی پایه خردی کوشیده و زوایایی از اقتصاد ایران را روشن میکند.
در اهمیت این دو هدف به تفکیک میتوان اینگونه بیان نمود:
الف) با بررسی مطالعات انجام شده در رابطه با تقاضای پول این نتیجه را درمییابیم که بیشتر مطالعاتی که در زمینه برآورد تقاضای پول صورت گرفته خصوصاً در ایران از مدلهای متعددی از جمله پیش پرداخت نقدی یا رابطه ریشه دوم بامول- توبین استفاده کردهاند، ولی متاسفانه دامنه منابع درخصوص مدل «زمان- خرید» محدود به ذکر آن در برخی کتب درسی میباشد و به طور کاربردی از آن بهره نبردهاند. این تحقیق با استفاده از مدل زمان- خرید، مدلی پایه در اقتصاد کلان با تحلیل خرد ارائه میدهد. مهمترین کاربرد این مدل اینست که علاوه بر تابع مناسب تقاضای پول، بهینه پول را نیز نتیجه میدهد.
ب) در ایران تا به امروز توجه به بهینه نقدینگی مورد غفلت واقع شده است و کمتر پژوهشی به دنبال بررسی میزان مطلوب نقدینگی در سطح جامعه و بخشهای مختلف اقتصادی آن بوده است. بهطوریکه زمانیکه از شرکتهای سرمایهگذاری و صنایع در رابطه با مشکلات آنها پرسیده میشود، آنها به مشکل نقدینگی اشاره میکنند. از طرفی دیگر حجم بالای نقدینگی در جامعه باعث شده است عدهای ادعا کنند که این حجم بالا منجر به تورم در جامعه شده است. لذا باید به نوعی دریافت که میزان بهینه نقدینگی در جامعه و بخشهای مختلف آن چه مقدار میتواند باشد و تابع چه عواملی است. بنابراین این پایاننامه هدف خود را این گذارده است که میزان بهینه نقدینگی را در کل جامعه تعیین کرده و مشخص کند چه عواملی این میزان نقدینگی مطلوب را شکل میدهند.
S.Bawa,G. Kaur, 2010, page 24
– Transaction theories
– Portfolio theories
Shopping Time(ST)
Saving
MacCallum
Goodfriend
J.Taylor, 2000
و کلیات تحقیق، بخش دوم بر ادبیات این موضوع اشاره داشته و بخش سوم به مبانی نظری و تصریح مدل اختصاص دارد. بخش چهارم به تخمین مدل و تحلیل نتایج میپردازد و در نهایت در بخش پنجم، نتیجهگیری و پیشنهادات ارائه میشود.
1-2- سؤالهای اساسی تحقیق
1- چه درصدی از اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای زودبازده محقق شده است؟
2- آیا نوع طرح اجرایی بر تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجادشده مؤثر میباشد؟
3- آیا بخشی که یک طرح در آن فعالیت میکند که شامل بخش خدمات، کشاورزی و صنعتی میباشد، بر تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجادشده مؤثر میباشد؟
4- آیا مکان اجرای طرح بر تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجادشده مؤثر میباشد؟
5- آیا نوع دستگاه اجرایی طرح بر تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجادشده مؤثر میباشد؟
6- آیا نوع بانکی که تسهیلات به طرحهای کوچک و متوسط زودبازده اعطا میکند، بر تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجادشده مؤثر میباشد؟
7- آیا نوع مجری بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده (حقیقی یا حقوقی) بر تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجادشده مؤثر میباشد؟
8- آیا میزان انحراف از تسهیلات پیشبینیشده بر تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجادشده مؤثر میباشد؟
9- آیا سهم تسهیلات تحقق یافته به بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده بر تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجادشده مؤثر میباشد؟
1-3- ضرورت انجام تحقیق
این تحقیق از این نظر ضرورت دارد که اگر پیشبینی شود که به میزان معینی اشتغال در طی یک دوره خاصی ایجاد شود ولی طبق پیشبینیهای صورت گرفته این میزان اشتغال صورت نگیرد، میتواند باعث مشکلاتی چون بیکاری برای جوامع شود. بر این اساس، این پژوهش در پی آن است که میزان اشتغال ایجاد شده در مقایسه با اشتغال پیشبینیشده را در سطح استان کرمان مورد بررسی قرار دهد. بنابراین بررسی دلایل تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجاد شده از این لحاظ مهم میباشد که عواملی که بر عدم ایجاد اشتغال طبق پیشبینیهای صورت گرفته اثر میگذارند را شناخته و در جهت رفع آن کوشید و از تکرار این عوامل برای اجرای سیاستگذاریهای دیگر اشتغال جلوگیری نمود.
ویژگیهایی که این تحقیق مورد استفاده قرار میدهد شامل ویژگیهای فردی، ویژگیهای مخارج، ویژگیهای فعالیت اقتصادی، ویژگیهای مکانی و ویژگیهای بنگاه میباشد که با استفاده از این ویژگیها و دادههای جمعآوری شده میتوان به بیان این موضوع که آیا اجرای طرح بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده توانسته مثمر ثمر برای ایجاد اشتغال جدید و رفع معضل بیکاری واقع شده باشد یا خیر؛ پرداخته شود.
ویژگیهای فردی شامل: جنسیت، سطح تحصیلات، سن، مهارت و غیره، مربوط به متقاضی میباشد که در این پژوهش بررسی میشود که آیا عامل جنسیت در میزان اشتغال ایجاد شده مؤثر میباشد یا خیر و اینکه کدام یک از گروه زنان یا مردان میتوانند در ایجاد شغل جدید مؤثرتر باشند.
ویژگیهای فعالیت که در برگیرنده فعالیتهای بخش خدمات، صنعت، کشاورزی و زیر بخشهای آنها است.
ویژگیهای مخارج در بردارندهی میزان تسهیلات ثابت پیشبینی شده، میزان تسهیلات در گردش پیشبینی شده، سهم انجام شده و تعهد شده متقاضی و در نهایت تسهیلات پرداخت شده و سهم آورده متقاضی است. که این تسهیلات از طریق بانکها به افراد یا بنگاهها در راستای اجرای این طرح پرداخت میشود.
ویژگی دیگری که بدان پرداخته میشود، ویژگی مکانی است که در این پژوهش، استان کرمان به عنوان این ویژگی در نظر گرفته شده است.
ویژگی بنگاه شامل نوع طرحی است که مورد استفاده قرار میگیرد که شامل طرح خوداشتغالی، طرح توسعهای، طرح جدید، طرح نیمه تمام و طرح سرمایه در گردش میباشد.
از دیگر ویژگیهای بنگاه میتوان به نوع مجری که حقیقی یا حقوقی باشد، اشاره کرد.
نوع بانک عامل و دستگاه اجرایی جزء سایر ویژگیها دستهبندی میشوند.
با استفاده از ویژگیهای بیان شده بررسی میشود که میزان اشتغال پیشبینیشده در زمان تصمیمگیری برای راهاندازی بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده چقدر بوده است و در نهایت چه میزان اشتغال ایجاد شده است.
1-4- اهداف اساسی تحقیق
این تحقیق از نظر هدف، کاربردی است چراکه هدف از انجام آن، استفاده از نتایج یافتهها برای حل مسائل و مشکلات موجود در زمینه ایجاد اشتغال است.
مطالعه حاضر سه هدف عمده را برای بررسی میزان اشتغال ایجادشده در مقایسه با اشتغال پیشبینیشده بیان مینماید:
1- درصد تحقق میزان اشتغال ایجاد شده در مقایسه با اشتغال پیشبینی شده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی دوره 1389- 1385.
2- عوامل مؤثر بر عدم تحقق اشتغال پیشبینی شده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده.
3- بررسی تأثیر انحراف از تسهیلات پیشبینیشده بر انحراف از اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده.
1-5- فرضیههای تحقیق
فرضیههای این پژوهش بر اساس عوامل مؤثر بر میزان انحراف از اشتغال پیشبینیشده تقسیمبندی میشوند. بر این اساس فرضیات این تحقیق عبارتند از:
1- بین مکان احداث بنگاه و تمایز بین اشتغال ایجادشده و اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی دوره 1389- 1385 رابطه معناداری وجود دارد.
2- بین بخش فعالیت طرح و تمایز بین اشتغال ایجادشده و اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی دوره 1389- 1385 رابطه معناداری وجود دارد.
3- بین نوع طرح و تمایز بین اشتغال ایجادشده و اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی دوره 1389- 1385 رابطه معناداری وجود دارد.
4- بین نوع دستگاه اجرایی و تمایز بین اشتغال ایجادشده و اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی دوره 1389- 1385 رابطه معناداری وجود دارد.
5- بین نوع بانک ارائهدهنده تسهیلات و تمایز بین اشتغال ایجادشده و اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی دوره 1389- 1385 رابطه معناداری وجود دارد.
6- بین نوع مجری طرح و تمایز بین اشتغال ایجادشده و اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی دوره 1389- 1385 رابطه معناداری وجود دارد.
7- بین سهم تسهیلات پرداختشده از کل تسهیلات پیشبینیشده و انحراف از اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی سالهای 1385 تا 1389 رابطه معناداری وجود دارد.
8- بین انحراف از تسهیلات پیشبینیشده و انحراف از اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی دوره 1389- 1385 رابطه معناداری وجود دارد.
1-6- نتایج مورد استفاده پس از انجام تحقیق
این تحقیق براساس اهداف بیان شده آن، برآن است که عوامل احتمالی مؤثر بر عدم تحقق اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده را شناخته و در جهت رفع آن اقدام نماید. همچنین درصد تحقق میزان اشتغال پیشبینیشده را مشخص و نیز سهم تسهیلات در ایجاد اشتغال جدید در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده و میزان انحراف از تسهیلات را که بر میزان انحراف از اشتغال تأثیر میگذارد، بررسی نموده و اهمیت آنرا مشخص نماید.
1-7- استفادهکنندگان از نتیجه تحقیق
سازمان صنعت، معدن و تجارت؛ اداره تعاون، کار و امور اجتماعی؛ بانکها؛ سازمان صنایع کوچک؛ شرکتهای شهرکهای صنعتی و نیز دانشجویانی که علاقمند به پژوهش در راستای ایجاد اشتغال هستند، میتوانند از نتایج این تحقیق بهرهمند گردند.
1-8- جنبه جدید بودن و نوآوری تحقیق
با توجه به اینکه از ابتدای اجرای طرحهای کوچک و متوسط زودبازده تاکنون، پژوهشها به صورت آکادمیک انجام نگرفته است و توجه و کنترل خاصی بر اجرای طرحهای بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان صورت نگرفته است، این تحقیق میکوشد که عملکرد اجرای بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده را از زمان شروع آن مورد ارزیابی قرار داده و در جهت رفع موانع آن برآید. از اینرو این پژوهش در نوع خود، تحقیقی جدید تلقی میشود.
1-9- روش تحقیق
از نظر روش تحقیق، این مطالعه در زمره تحقیقات توصیفی قرار میگیرد. از این نظر تحقیق توصیفی است که آنچه را که هست، توصیف و تفسیر میکند.
منشأ عدم تحقق اشتغال پیشبینی شده در طرحهای ایجادی (منظور از طرحهای ایجادی و یا تأسیسی، طرحهایی است که در ابتدا فاقد هرگونه پیشینه بوده و اجرای آن منتج به تولید کالای جدید و اشتغال جدید خواهد شد) را میتوان نشأت گرفته از دو منبع دانست:
نخست، بنگاههایی که قرار بوده به بهرهبرداری برسند و بنا به هر دلیلی به بهرهبرداری نرسیدهاند.
دوم، بنگاههایی که به بهرهبرداری رسیدهاند ولی طبق اشتغال پیشبینیشده نتوانستهاند اشتغال جدید ایجاد نمایند.
منشأ عدم تحقق اشتغال در طرحهای نیمهتمام (به طرحهایی اطلاق میشود که بخشهایی از مراحل اجرایی آنها انجام پذیرفته و بنا به دلایلی که از جمله مهمترین آنها عدم تأمین مالی و ناتوانی فنی و اجرایی متقاضی میباشد، طبق برنامه زمانبندی به مرحلهی بهرهبرداری نرسیده و تکمیل و بهرهبرداری از آنها نیاز به احراز توجیهپذیری طرح و تأمین مالی خواهد داشت) میتواند به دلایلی چون: عدم تسهیلات کافی برای ادامه فعالیت و ایجاد اشتغال جدید، عدم مدیریت کارا و خبره برای استفاده از تسهیلات در راستای ایجاد اشتغال جدید و یا به علت مناسب نبودن طرح برای ادامه فعالیت و غیره، باشد.
دیگر منشأ عدم تحقق اشتغال میتواند مربوط به طرحهای توسعهای باشد، یعنی طرحهایی که دارای پیشینه فعالیت اقتصادی و تولیدی بوده و اجرای آنها منتج به افزایش کمی یا کیفی تولید خواهد بود. برای توضیح بیشتر میتوان اینگونه بیان نمود که اگر بنگاهی طبق اشتغال پیشبینی شده اشتغال ایجاد کرده و هنوز این امکان را دارد که با اضافه کردن خط تولید جدید و افزایش کمی و کیفی تولید، اشتغال جدید ایجاد کند؛ اگر تسهیلات به این بنگاهها داده نشود، نمیتوانند اشتغال جدید ایجاد کنند.
حال بر اساس ویژگیهای بیان شده در قسمت ضرورت تحقیق، میتوان به بررسی اشتغال ایجاد شده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده استان کرمان طی دوره 1389- 1385 پرداخت و سپس میزان اشتغال ایجادشده در مقایسه با اشتغال پیشبینیشده در سطح استان کرمان را مقایسه نمود.
1-10- روش و ابزار گردآوری اطلاعات
این پژوهش به منظور جمعآوری اطلاعات از روش کتابخانهای استفاده نموده و دادهها از اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان کرمان حاصل شده است.
1-11- جامعه و نمونه آماری
در این پژوهش جامعه آماری کلیه بنگاههای اقتصادی است که از تسهیلات مربوط به طرح بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان استفاده نمودهاند و نمونه آماری شامل طرحهای مربوط به سالهای 1385 تا 1389 میباشد.
1-12- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
پژوهش حاضر برای تحلیل اطلاعات از یک مدل آنالیز کواریانس استفاده نموده و تجزیه و تحلیل دادهها به دلیل نوع دادههای موجود به صورت دادههای مقطع زمانی انجام میشود. در روش تجزیه و تحلیل دادههای مقطعی، ویژگیهای متغیرهای مربوط برای تمامی مقاطع در دورهی زمانی مورد نظر بررسی میشوند. برابری تعداد دادهها در هر مقطع لازم نیست و همچنین میتوان متغیرهایی داشت که در یک مقطع برای دورهی زمانی مورد بررسی ثابت باشند.
در ادامه به بیان ویژگیهای موجود در مدل این پژوهش پرداخته شده است.
Y= F (C, E, A, P, B, M, X, S) مدل شماره 1-1
C = ویژگی مکانی
E = ویژگی فردی
A = ویژگی فعالیت
P = ویژگی بنگاه
B = نوع بانک عامل
M = نوع دستگاه اجرایی
X = انحراف از تسهیلات پیشبینی شده (ویژگی مخارج)
S = سهم تسهیلات (ویژگی مخارج)
لازم به ذکر است که نوع بانک عامل و نوع دستگاه اجرایی جزء سایر ویژگیها دستهبندی میشوند.
در این مطالعه به بررسی تأثیر هر یک از ویژگیهای عنوان شده بر روی انحراف از اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده پرداخته و مدلهای ارائه شده به صورت کلی و تفکیک شده برای سالهای 1385 تا 1389 خواهند بود. پژوهش حاضر برای اعمال رگرسیونها از نرمافزار Eviews 6 استفاده خواهد نمود.
1-13- پالایش دادهها
دادههای گردآوری شده توسط اداره تعاون، کار و امور اجتماعی استان کرمان برای استفاده در این پژوهش با استفاده از اطلاعات بهدست آمده از طرح تمامشماری بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده استان، کنترل و تصحیح شده است. برخی از کنترلها و تصحیح دادههای مورد استفاده به قرار زیر است:
1-14- خلاصه و جمعبندی
در این فصل کلیاتی در مورد اهمیت و ضرورت تحقیق حاضر و نیز در مورد فرضیات مورد استفاده و همچنین مشکلات موجود در جمعآوری دادهها، مطالبی بیان شد. حال با شناخت کلی از اهداف این پژوهش در فصل بعد به بیان خلاصهای از کارهای انجام شده در راستای بنگاههای کوچک و متوسط پرداخته میشود تا بتوان از نتایج آنها در این مطالعه استفاده نمود.
Analysis of Covariance Model
پژوهشی
مواد پروتئینی، یکی از مهمترین اجزای مواد غذایی مورد استفاده انسانها است. نیاز طبیعی بدن انسان به این مواد، مبین ضرورت استفاده از آنها در سبد غذایی خانوارها است. از دیرباز انواع گوشتها، خصوصاً گوشت قرمز منبع اصلی تامین پروتئین مورد نیاز بدن انسان بوده است. اما در حال حاضر، به واسطه تغییر روش زندگی سنتی به ماشینی و کاهش تحرک افراد در زندگی روزمره، استفاده از گوشت قرمز به دلیل دارا بودن مقدار زیادی مواد چرب رو به کاهش بوده و در عوض، استفاده از مواد غذاییای که با داشتن مقدار کافی پروتئین، برای سلامتی زیانآور نباشد؛ مورد توجه واقع شده است. حبوبات، سویا و قارچ خوراکی مهمترین منابع پروتئین غیرحیوانی هستند که امروزه بهطور وسیع مصرف میشوند. در این میان قارچ به دلیل اینکه سرشار از مواد پروتئینی، گلوسیدی، ویتامینها و لیپیدها است، میتواند غذای مناسب و کاملی برای انسان به شمار آید (وزارت تعاون، معاونت طرح و برنامه، 1382). به همین دلایل است که تقاضا برای این محصول به شدت افزایش یافته و بازار مصرف آن روند رو به رشد قابلتوجهی را تجربه کرده است. اما برای پاسخگویی به این تقاضای روزافزون، باید تولید و عرضه این محصول به بازار مورد بحث و بررسی قرار گیرد. خصوصاً در شرایط فعلی که اصل کمیابی و تخصیص بهینه منابع بیش از هر زمان دیگری ذهن بشر را به خود مشغول داشته است، این محدودیت و کمیابی در تمام زمینهها نظیر عوامل تولید، کالاها و خدمات کاملاً محسوس است. از اینرو انسانها برای ایجاد شرایط بهتر زندگی چارهای جز استفاده هر چه بهتر از امکانات موجود جهت دسترسی به تولید بیشتر و کیفیت بالاتر ندارند. به عبارت دیگر آنچه که به روشنی پاسخگوی نیازهای بشر است؛ مقوله کارایی است. کارایی در تحلیل عملکرد تولیدکنندگان نقش بهسزایی دارد این مفهوم در حوزههای مختلف دارای تعاریف متعددی است. در معنای عام میتوان آن را نسبت ستانده به نهاده تعریف کرد. از دید اقتصاددانان، کارایی اقتصادی عبارت است از نسبت محصول قابل استفاده به میزان منابع تولیدی که برای تولید آن محصول به کار رفته است. کارایی اقتصادی در یک بنگاه متضمن دو مساله است؛ یکی استفاده از ترکیب مناسب منابع تولیدی با توجه به قیمت آنها و دیگری استفاده از روش مناسب تولیدی است. فارل کارایی بنگاهها را شامل دو جزء کارایی فنی و کارایی تخصیصی میداند که کارایی فنی منعکس کننده توانایی یک بنگاه در به دست آوردن حداکثر خروجی از ورودیهای مشخص (یا حداقل ورودی برای یک خروجی مشخص) است اما کارایی تخصیصی مبین توانایی یک بنگاه در استفاده از ورودیها با نسبت بهینه است.
طرح تحول اقتصادی یکی از مهمترین مباحث روز است که به صورت جدی در محافل علمی و تخصصی ایران مطرح است. یکی از دغدغههای اساسی در اقتصاد این کشور که محور بحثهای طرح تحول است، پایین بودن بهرهوری و کارایی در بخشهای مختلف اقتصادی است. البته وضع بهرهوری در خصوص عوامل مختلف چون نیرویکار، سرمایه مالی، سرمایه طبیعی، سرمایه انسانی و انرژی در بخشهای مختلف چون کشاورزی، صنعت و خدمات متفاوت است (دبیرخانه کارگروه تحولات اقتصادی، 1387). اما در کل میتوان گفت که تولیدکنندگان در بخشهای مختلف در بسیاری از موارد با یک الگوی مناسب استفاده از منابع فاصله دارند.
بر اساس آخرین آمار موجود در سال 1385، ارزش دریافتی و پرداختی محصول قارچ خوراکی به قیمتهای جاری به ترتیب 275 و 168 میلیارد ریال و اشتغال مربوط به این محصول نیز معادل 155‛3 نفر در این سال است. در ادامه لازم به ذکر است که جمع کل تولیدکنندگان فعال در تولید این محصول برابر با 425 موسسه است که با توجه به نقش این محصول در ایجاد اشتغال و درآمد در مناطق حاشیهای و روستایی، تکنولوژی تولید، تقاضای روزافزون، گستره جغرافیایی و …، این تعداد روز به روز در حال افزایش است. (مرکز آمار ایران، 1385).
قارچ خوراکی از جمله محصولات کشاورزی است؛ که دارای انواع مختلف و متعددی است. تنوع در تولید قارچ بیانگر قدرت انتخاب بیشتر واحدهای مختلف تصمیمگیرنده(DMU) در بهکارگیری منابع در دسترس برای تولید متناسب با بازارهای جذابتر است. حال این سوال مطرح میشود که آیا تنوع در تولید انواع مختلف قارچ بیانگر کارایی بالاتر واحدهای تصمیمگیرنده است؟ امروزه با توسعه تکنولوژی از یک سو و یاری جستن از دانشمندان از سوی دیگر زمینه به وجود آمدن ایزولههای خالص و بذر خالص، امکان تولید قارچ به صورت صنعتی و در سطح وسیع فراهم شده است. در تولید به شیوه جدید، یکی از اساسیترین نهادهها انرژی است. چرا که بایستی رطوبت هوا برای پرورش قارچ 85 تا 90 درصد باشد و علاوه بر آن دمای هوا نیز در طی دوره پرورش 18 و 25 درجه باشد. اکنون با اجرایی شدن طرح هدفمند کردن یارانهها، پس از حذف یارانههای انرژی و پرداخت نقدی آن، با توجه به این که سهم خانوارها، تولید و دولت از درآمد حاصل از حذف یارانه ها، به ترتیب 50، 30 و 20 درصد خواهد بود، این نگرانی وجود دارد که آیا به تولید این محصول لطمهی وارد خواهد شد؛ یا خیر. برای پاسخگویی به این سوال لازم است که رابطه بین شدت انرژی و کارایی تولیدکنندگان این محصول مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. گر چه تولید قارچ به صورت صنعتی و گلخانهای صورت میگیرد، اما نمیتوان در بررسی کارایی تولید نکات زیر را نادیده گرفت: 1- تولید قارچ در مناطق معتدل، جنگلهای گرمسیری، خنک و کوهستانی، جنگلهای خزاندار به سهولت حاصل میشود. 2- موادی چون: کاه، غلات، مواد لیگوسلولزی، ساقههای برنج، قطعات چوب و … برای رشد و نمو این محصول مناسباند. 3- درجه حرارت، رطوبت و … در تولید این محصول مهم و تاثیرگذارند. با توجه به این توضیحات در خصوص طبیعت و شرایط آبوهوایی، این سوال مطرح میشود که آیا بنگاههای واقع در مناطق دارای شرایط آبوهوایی مرطوبتر و معتدلتر توانستهاند از این عامل به نفع خودشان استفاده کنند؟ به عبارت دیگر آیا رابطه معنیداری بین کارایی تولیدکنندگان با شرایط آبوهوایی مناسبتر وجود دارد؟ از میان عوامل مختلف تولید نیرویکار در رشد و توسعه پایدار اقتصادی، نقش ویژهای دارد. در اقتصادکلان و از جنبه توسعهی اقتصادی نیز نیرویکار از پایههای اساسی برنامهریزی اقتصادی است. با توجه به این که نیروی کار شاغل در تولید این محصول دارای شرایط خاصی است، بهخصوص که شامل دو گروه شاغلان با مزد و حقوق (اعم از کارگر یا کارمند) و شاغلان بدون مزد وحقوق (شامل مالکان، شرکای فعال و کارکنان فامیلی) است؛ حال این سوال مطرح میشود که آیا سهم بیشتر نیرویکار با مزد وحقوق منجر به افزایش کارایی شده است؟
تجربهی کشورهای توسعه یافته نشان داده است که پویایی و کارایی بالای بخش کشاورزی در کنار دیگر بخشها نقش به سزایی در رشد اقتصادی در سطح کلان ایفا میکند. اگر چه در چند سال اخیر از روش تجزیه و تحلیل پوششی دادهها (DEA) برای اندازهگیری کارایی در بخشهای مختلف اقتصاد ایران خصوصا بخش کشاورزی استفاده شده، اما مطالعه برای بررسی کارایی در سطح تولیدکننده و محصول بسیار کم است. لذا در این مطالعه که از دو مرحله تشکیل شده است؛ سعی میشود تا در مرحلهی اول با استفاده از روش DEA کارایی تولیدکنندگان قارچ خوراکی به تفکیک مناطق (استانها) مختلف کشور بر اساس ارزش نهادههای مورد استفاده برای تولید محصول تعیین و مورد بررسی قرار گیرد و سپس با انجام آزمون خودراهانداز، مقیاس بهینه برای DMUها تعیین شده و آنگاه در مرحلهی دوم با استفاده از یک مدل رگرسیون چند متغیره (نمرات کارایی به دست آمده از DEA در سمت چپ معادله رگرسیون)، متغیرهای بالقوه تاثیرگذار(متغیرهای محیطی و مدیریتی) بر کارایی تولید این محصول مورد آزمون قرار گیرند. البته ذکر این نکته ضرورت دارد که بر اساس آمار موجود تولید این محصول بر حسب استان محل تولید به 20 استان و یک DMU تحت عنوان سایر استانها که نماینده استانهای باقیمانده است؛ تقسیمبندی شده است. ذکر این نکته نیز ضروری است که با یک نگاه اولیه به آمار و اطلاعات نشان میدهد بیشترین میزان موجودی سرمایه، نیرویکار، انرژی و سایر مواد اولیه در استانهایی مانند تهران و اصفهان در مقایسه با سایر استانها برای تولید قارچ به کار گرفته شده و نیز بیشترین میزان درآمد در این استانها کسب شده است. با توجه به تراکم جمعیت ساکن و امکانات بیشتر در این استانها این سوال مطرح میشود که آیا کارایی تولیدکنندگان قارچ در استانهای مختلف کشور تحت تاثیر ناحیه بازار تولیدکنندگان قرار دارد ؟ با توجه به مطالب بالا، سوالهای اساسی این تحقیق به قرار زیر است:
آیا رابطه معنیداری بین کاراییتولیدکنندگان قارچ خوراکی در استانهای مختلف کشور با ناحیه بازار هر کدام از این DMU ها وجود دارد؟
با مشخص شدن اهمیت ارزیابی عملکرد موسسههای فعال در تولید قارچ خوراکی باید معیارهایی برای بررسی عملکرد معرفی شوند. تعیین این معیارها بر اساس اهداف مشخص شده تولید خواهد بود. با توجه به اینکه هدف اصلی در تولید تخصیص بهینه منابع است و از نظر کاربردی نیز تولیدکنندگان به دنبال برنامهریزی برای آینده، توسعه ظرفیت، اصلاح معایب و بهبود روشها هستند که همه این موارد مستلزم شناخت وضعیت موجود تولید این محصول با در نظر گرفتن تولید بر حسب اقلیمهای مختلف است. علاوه بر موارد ذکر شده باید یادآوری کرد که سازمانهای مربوطه در خصوص چگونگی تخصیص اعتبارات و یا انجام هزینهها نیازمند شناخت عملکرد و کارایی تولید هستند. با کاراتر شدن تولید این محصول در کشور میتوان انتظار داشت که قیمت آن در بازار کاهش یابد و از اتلاف منابع کمیاب و آلودگی محیطزیست جلوگیری به عمل آید.
هدف اصلی این مطالعه تجزیه و تحلیل کارایی تولید قارچ خوراکی در ایران به تفکیک مناطق مختلف است.
اهداف فرعی:
2- توضیح نمرات کارایی به دست آمده برای این مناطق با استفاده از تکنیک دومرحلهی است.
تجربه کشورهای توسعهیافته نشان میدهد که پویایی و رشد همگام بخش کشاورزی با دیگر بخشها، نقش بهسزایی در رشد و توسعه اقتصاد در سطح کلان دارد. لذا تعیین عوامل موثر بر کارایی تولید محصولات مختلف در این بخش باعث میشود تا زمینه برای اتخاذ راهکارهای مناسب در فرایند سیاستگذاری به منظور دستیابی به رشد اقتصادی فراهم شود.
فرضیه 1: بین تنوع تولید انواع مختلف قارچ خوراکی در استانهای مختلف کشور با کارایی تولید این محصول در این استانها رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیه 2: بین سهم بیشتر نیرویکار با مزد و حقوق شاغل در تولید قارچ خوراکی با کارایی تولید آن در استانهای مختلف کشور رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیه 3: رابطه معنیداری بین کارایی تولید قارچ خوراکی در استانهای مختلف کشور با شدت انرژی مورد استفاده آنها در تولید وجود دارد.
فرضیه4: بین نوع آبوهوا در استانهای مختلف کشور با کارایی تولید قارچ خوراکی در این استانها رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیه5: رابطه معنیداری بین کاراییتولید قارچ خوراکی در استانهای مختلف کشور با ناحیه بازار هر کدام از این استانها وجود دارد.
روش تحقیق این مطالعه بر اساس روش توصیفی است که شامل دو مرحله میشود. در مرحله اول از روش تجزیه و تحلیل پوششی دادهها (DEA) که نوعی برنامهریزی خطی غیرپارامتریک است، استفاده خواهد شد. این روش به تخمین و محاسبه نمرات کارایی میپردازد. سپس در مرحله دوم با استفاده از روشهای اقتصادسنجی (OLS یا WLS) و دادههای مقطعی مربوط به تولید قارچ خوراکی اثر متغیرهای توضیحی بالقوه (نوعاً محیطی و مدیریتی) بر نمرات کارایی مورد آزمون میگیرد.
جامعه آماری تمامی تولیدکنندگان فعال در تولید قارچ خوراکی در سال 1384 است. دادههای مربوط به نهاده، تعداد تولیدکنندگان فعال، اشتغال، ارزش دریافتی و پرداختی، ارزش سرمایهگذاری و ارزش تولیدات، از محل دادههای مربوط به سرشماری تولیدکنندگان قارچ خوراکی به تفکیک استان محل تولید (21 استان؛ 20 استان و یک مورد سایر استانها، گردآوری شده است. در ضمن دادههای مربوط به آبوهوا (میزان بارندگی سالانه، رطوبت نسبی و ابری بودن هوا) از سایت سازمان هواشناسی کشور (ایستگاهها سینوپتیک) گردآوری شده است.
در این مطالعه از روش تحلیل مرزی برای مفهوم کارایی که رابطه مشخصی با مفهوم ارزیابی عملکرد دارد، استفاده شده و مرزی را به عنوان مرز کارایی معرفی میکند که واحدهای قرار گرفته بر این مرز به عنوان واحدهای کارا شناخته میشوند. به عبارت دیگر بهترین عملکرد را دارند. واحدهای واقع در زیر این مرز به عنوان واحدهای غیرکارا شناخته میشوند. در اینجا برای تخمین مرز کارایی از روش تجزیه و تحلیل پوششی دادهها (DEA) استفاده میشود و سپس با استفاده از خودراهانداز: 1- آزمون تصریح مقیاس را انجام داده و مقیاس بهینه را برای DMUها انتخاب میکند. 2- اریب در نمونهگیری را محاسبه میکند. در مرحله دوم برای توضیح نمرات کارایی اثر متغیرهای توضیحی بالقوه (نوعاً متغیرهای محیطی و مدیریتی که در تخمین نمرات کارایی وارد نمیشود، ولی بر کارایی DMUها تاثیرگذار است) با استفاده از یک مدل رگرسیون چند متغیره مورد بررسی و آزمون قرار میگیرد.
در مرحله اول این مطالعه از مدل DEA استفاده شده است. در این مدل بهتر است که (تعداد ورودیها + تعداد خروجیها) ضربدر سه کوچکتر یا مساوی تعداد DMU های تحت بررسی باشد. در صورت رعایت نکردن این مساله، بیشتر واحدهای تصمیمگیرنده بر مرز کارایی قرار گرفته و دارای کارایی یک میشوند که این به میزان قابلتوجهی از دقت تخمین میکاهد. در مطالعه حاضر تعداد این واحدها 21 است که در این صورت محقق قادر نیست در مجموع بیش از هفت متغیر (ورودی+خروجی) اختیار کند. پس این مساله مانع اضافه کردن متغیرهای بیشتر در مدل میشود. شاید این محدودیت باعث شود که یک متغیر مهم از قلم بیفتد و باعث افراط و تفریط در محاسبهی کارایی گردد. لذا در این مطالعه سعی شده تا از مهمترین متغیرها استفاده شود.
کارایی: کارایی مطابق تعریف فارل عبارت است از میزان دسترسی یک واحد اقتصادی به حداکثر میزان تولید با استفاده از مقدار مشخصی از نهادهها. به عبارتدیگر، کارایی از نسبت میزان تولید جاری هر واحد به میزان تولید بالقوه آن واحد به دست میآید (امامی میبدی و ایزدی، 1387).
خودراهانداز: در این مطالعه خودراهانداز دارای دو استفاده مختلف است:
: نمره کارایی نهاده- محور با بازدهی متغیر نسبت به مقیاس(VRS)
: نمره کارایی در مدل DEA اولیه و قبل از انجام آزمون خودراهانداز
: نمره کارایی بعد از انجام آزمون خودراهانداز
قارچ خوراکی: نوعی مواد غذایی است که حاوی مقدار کافی پروتئین است و برخلاف گوشت قرمز که به دلیل دارا بودن مقدار زیادی مواد چرب برای سلامتی انسان زیانآور است، این ماده غذایی با سلامتی افراد سازگار بوده و به همین دلیل امروزه بهطور وسیع مصرف میشود (وزارت تعاون، معاونت طرح و برنامه، 1382).
تجزیه و تحلیل دو مرحلهی: در تحقیقات DEA معمولا زمانی از تجزیهوتحلیل دو مرحلهی استفاده میشود که محقق به دنبال محاسبه و توضیح نمرات کارایی باشد. لذا در مرحلهی اول با استفاده از دادههای مربوط به نهاده و ستانده نمره کارایی مربوط به واحدهای مختلف تصمیمگیرنده (DMU) با استفاده از روشهای مرسوم DEA محاسبه و سپس در مرحلهی دوم به این سوال که آیا نمرات کارایی به دست آمده در مرحلهی اول به لحاظ تجربی تحت تاثیر متغیرهای بالقوه دیگری نیز قرار دارد؟ پاسخ میدهد. البته لازم به ذکر است که در مرحله دوم از یک مدل رگرسیون چند متغیره استفاده میشود که در این مدل رگرسیون نمرات کارایی به دست آمده در مرحله قبل بر متغیرهای توضیحی بالقوه (شامل متغیرهای محیطی و یا مدیریتی که در مدلهای DEA وارد نمیشوند، اما در توضیح نمرات کارایی سهیماند) رگرس میشود (ادواردسن، فورسند و کیتلسن،2004).